روضه جانسوز جوادالائمه(ع)؛ حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان
روضه شهادت امام جواد علیه السلام هنگامی که آن حضرت را مسموم نمودند و دستور دادند درب اتاق را به روی امام(ع) ببندند تا کسی صدای او را نشنود و به او کمک نکند.
امشب، شب شهادت جواد الائمه هست در سن بیست و پنج سالگی به وجود مقدسشون زهر دادند، دیگه معلومه یه انسان بیست و پنج ساله بچه هاش در چه حالی هستن! مرگش مثل مرگ مادرش زهرا سلام الله علیها بود، از نظر سن جوانی، اون وقت فرزندشون امام هادی علیه السلام و دخترگرانقدرشون حکیمه خاتون هنوز فرزند خردسالی بودند ولی دشمن به این پدر مهلت نداد.
بعد از زهر هم دستور داده بودند در اتاق رو به روش ببندند تا کسی به کمک او نیاد، ای اهلبیت پیغمبر صلی الله علیه وآله دیگه مظلوم تر از شما در این عالم نیامده، از اینجا به بعدش مثل باباش ابی عبدالله علیه السلام با لب تشنه گذروند.
فرصت سه روزه ش رو؛ دیگه در پایان کار یه کنیزی گفت هر چه میخواد بشه، بشه! یه ظرف آب بردارم ببرم به این فرزند مظلوم زهرا بدم، ولی وقتی در اتاق رو باز کرد دید جوادالائمه از دنیا رفته و جان به جان آفرین تسلیم کرده، از یه جهت شهادت شبیه به زهرا از یه جهتم شبیه به ابی عبدالله علیه السلام؛ یه جمله هم شب آخر از زهرا براتون بگم
امام صادق علیه السلام می فرمایند: وقتی بدن مادرم رو دفن کرد، کنار قبر مادرم نشست، فاطمه سلام الله علیها من میخوام کنار قبرت بمانم طاقت ندارم، میخوام خانه برگردم جواب این بچه های بی مادرت رو چی بدم! امام ششم می فرماید: برای آروم کردن خودش بلند شد آمد سر قبر پیغمبر، قبر پیغمبر رو بغل گرفت، صدا زد: یا رسول الله بلند شو ببین غریب شدم، تنها شدم،مظلوم شدم“السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا سیدة نساء العالمین.