حاج آقا فرموده اند : خانم متدین ، نمیتوانند با یک آقای غیر متدین وارد زندگی زناشویی بشوند . سوال من این است که ، اگر خانمی در توان خود ببیند که میتواند با این آقای صحبت کند و او را به راه بکشاند ، آیا بازهم نمیتوانند با هم ازدواج کنند ؟ و آیا ازدواجشان به صلاح هست یا خیر ؟
•من به خانمی که شما سوالشان را مطرح کرده بودید عرض کردم، نگفتم جدا شوید .گفته بودم اول سعی کنید اصلاحشان کنید ، اگرمیتوانید چنین کاری را بکنید . اگر انسان بکنفر را زنده کند گویی تمام مردم عالم را زنده کرده است . خوب اگر واقعا این خانم چنین توانمندی را دارند ، در دوران عقد این کار را انجام دهند . بعد از عقد نگذارند . البته بدانید چون دوران عقد دوران حاکمیت عشق و عواطف است ممکن است این آقا بصورت مقطعی به این سمت بیایند . بصورت مقطعی شراب و سیگار را کنا ر بگذارد و واقعا نماز بخواند و به مسائلی که برای شما مهم است ، پایبند شوند ولی ما مواردی داریم که با ورود به زندگی مشترک به اصل خویش بر می گردند . این را دقت کنید . این یک هشدار است . مواردی داریم که لطف خدا هم شامل حالشان شده وادامه داده اند . اگر میتوانید درهمان دوران عقد اینکار را بکنید . آقایی فرموده بودند : می خواهم با خانم مسیحی ازدواج کنم وایشان را مسلمان کنم . گفتم نکنید ، خانمی گفته بودند : می خواهم با آقایی ازدواج کنم که مشکل اخلاقی دارد ، می خواهم با ازدواج اصلاحش کنم . گفتیم : ازدواج یک مسئله مهم در زندگی شما هست ، ریسک نکنید . توجه داشته باشید . حالااگر این خانم بگوید من این قدر توانایی را دارم که بعد از ازدواج رسمی ایشان را اصلاح کنم ، این را رد نمیکنیم . ما چنین موردهایی را داشتیم . اما بیشترعکس این را داشته ایم که آقایان ، بیشتر خانم ها را هم عقیده خودشان میکنند . این یک هشدار است . ما شواهد عینی و تجربی داریم و هم آموزه های دینی هم این را تأکید میکنند . امام صادق میفرماید : به گروهی از مردان زن ندهید . چرا چون زن از تربیت شوهرش اثر میپذیرد و این آقا خانم را بر دین خودش وادار میکند . زیرا آقا یک نقش تکیه گاهی دارند و خانم ها دنبال تکیه گاه میگردد و نقش حمایتگری دارد . خانم دوست دارد آقا حمایتش کند ، نقش اقتدار هم دارد . طبیعی است ، زنی که همسری مقتدر و حامی دارد از او اثر میپذیرد . لذا دقت کنید ، این را باز هم میگویم ، این ریسک رانکنید . حالا شاید سوال میکنید دهنوی این آقایی که این مشکلات را دارد و با خانمی متدین عقد کرده چه کار کند ؟ چون ایشان همتای شما نیستند ، دوران عقد ، دوران تجدید نظر است خوب ایشان چه کارکنند ؟ با همتای خودشان ازدواج کنند . خدا برای هرکس همتایی آفریده است . تاکید من این است که می گویند من دحتری متدین هستم و از خانواده مذهبی با این مشکل مواجه شده ام ولی نه یک خانم که خودشان متدین نباشند و از یک خانواده مذهبی نباشند ، احتمالا بتوانند با شراب خواری این آقا کنار بیایند . حالا آقا نمار نمی خواند خانم هم خیلی برایش مهم نیست و جالب است برعکس هم داریم . خانمی غیر متدین باشند ما توصیه نمی کنیم با یک آقای متدین ازدواج کنند چون از همان روز اول مشکلاتشان شروع میشود ، آقا اگر مذهبی باشد می گوید نماز جمعه و خانم میگوید توچال ، این ها دو تا فکر و دو تا اعتقاد هستند . آقای متدین ، باید با خانم متدین باشد . نوریان را نوریان طالب هستند . می توانند همتای هم باشند .
•
پنج ماه است که عقد کرده ایم و حالا فهمیده ام که همسرم مشروبات الکلی مصرف می کند و سیگار هم میکشد و نماز هم نمی خواند و به مسائل دینی پایبندی ندارد . من دختری متدین و از خانواده مذهبی هستم . آیا درست است با او عروسی کنم ؟
•این جا مشکل اخلاقی مثل سوال قبلی نیست . این مورد مشکل اعتقادی مطرح است . شراب می خورد و دین ما اجازه نمی دهد و خیلی هم سخت دین ما ایستاده است . اگر شما خانمی بودید که خیلی به مسائل دینی معتقد نبودید ، می شد با ایشان کناربیایید زیرا همتای یکدیگر بودید ولی شما خانم متد ین هستید و ازیک خانواده مذهبی ، خیلی بعید است که بتوانید با ایشان کنار بیایید . زیرا مشروبات الکلی برای پدر ومادر نماز خوان شما باعث آبروریزی و برای خانواده شما خیلی بد است و نماز هم نمی خواند . برای بچه ها الگو می شود وبچه ها هم نماز نمی خوانند و مثلا نجس و پا کی هم برایشان مهم نیست . اهل غسل و حرام وحلال هم مهم نیست . نمیتوانید با ایشان کنار بیایید . در مورد قبلی ، خانم متدین و غیر متدین فرق نمیکند ولی در این مورد فرق میکند . در اینجا غیر متدین کنار می آید ولی برای شما خیلی سخت میشود . مگر اینکه شما بتوانید ایشان را اصلاح کنید . اگر کسی یک نفر را زنده کند ، گویی تمام افراد دنیا را زنده کرده است . ما داشته ایم ولی کم و سخت است . این همت و قدرت بالای این خانم را لازم دارد تا مشکلات اعتقادی و رفتاری آقا را اصلاح کند . نتیجه ای که می خواهم بگیرم این است که ، تا آنجایی که راه دارد و امکان دارد شما آن بیت را خراب نکنید ولی در آنجا که می بینید اگر در زندگی وارد شوید ، دچار بدتر میشوید . اینجا دفع افسد به فاسد کنید . یعنی طلاق بگیرید و جدا شوید .
•خلاصه مباحث کفویت و همتایی خانم و آقا را بفرمایید.
•همتایی خیلی مهم است . یعنی در اعتقادات همتای هم باشند . اگر در جهات دیگر همتایی نباشد ممکن است با سختی و مشقت ادامه دهند ، اما اگر اعتقادات و معتقدات مشترک نداشته باشند ، واقعاً زندگی سخت میشود . لذا همتایی مذهبی مهم است . هر دو مسلمان هستند . از دو مذهب متفاوت . این موضوع چهار اشکال دارد که در کتاب ذکر شده ، مراجعه بفرمایید . بعد همتایی خانوادگی است که خانواده ها باید همتا ی هم باشند . یادمان باشد در ایران خانواده ها هم ، با هم ازدواج میکنند برخلاف غرب . همتایی فرهنگی خیلی مهم است یا ممکن است دو نفر در یک شهر هستند ولی دو قومیت و دو نژاد متفاوت دارند . مانند شهر های جنوبی ما که اینها واقعا دو فرهنگ متفاوت دارند . در زندگیهای آن ها مشکلات زیادی بوجود می آید و زندگیشان سخت میشود . اگر در دو شهر متفاوت باشد ، باز هم سخت میشود . اگر دوتا کشور باشد ، طبیعی است که کار خیلی خیلی سختتر میشود . گاهی در یک شهر و یک محله و یک کوچه هستند و اختلاف فرهنگی که الان گفتیم ندارند ولی اختلاف فرهنگی ناشی از اعتقادات دینی دارند . مثلا آقا رعایت پوشش ندارند ، از نظر نگاه رعایت نمیکنند ، از نظر ارتباطات رعایت نمیکنند . با نامحرم هم دست میدهند و اهل مشروبات الکلی هستند . ببینید این دختر و پسر با هم، هم کفو و همتا هستند ولی از نظر خانوادگی ، فرهنگ ها ی متفاوت دارند . از نظر فرهنگ خانوادگی بهم نمیخورند . این ها بعداً دچا رمشکل جدی میشوند .
فرهنگ طبقاتی هم مهم است . از نظر اقتصادی نباید فاصله زیادی داشته باشند . خوب است که خانواده دخترخانم ، سطحشان پایین تر باشد . مثلا در خانواده پدرش ، دختر خانم نمره اش دوازد ه بوده و حالا در خانه شوهر از نظر امکانات ، نمره اش پانزده باشد و لذت بیشتری میبرد . همتایی تحصیلی مهم است. بهتراست آقا یک مقطع تحصیلی از خانم بالاتر باشد . دیگر همتایی ظاهری است . چهره ، رنگ پوست حتی رنگ پوست مثلا سفید و سیاه ، بعداً مشکل خواهند داشت . از نظر قامت و قد ، از نظر زیبایی خیلی فاصله نداشته باشند . از نظر قامت بهتر است دختر خانم یک مقداری کوتاهتر باشند . چشم نوازتر است . اما این ها شروط کمال ازدواج است . این ها شروط اصلی نیستند .
حالا ممکن است ، اینها هم قد هم باشند ، ممکن است خانم بلندتر باشد ، در این جور جاها اگر شما آدم حساسی نیستید اشکالی ندارد . اما اگر آدم حساسی هستید و آستانه شما پایین است مثلا روی تکه پرانیها و نگاههای دیگران حساس هستید ، اینجا ما صلاح نمیدانیم . سعی کنید در ظاهر هم همتای هم باشید .
• چندی پیش به سبب ارتکاب جرمی که انجام داده ام ، هر جا که خواستگاری میروم به من جواب رد میدهند . آیا به خاطر جرمی که قبلا مرتکب شده ام باید این جوری با من رفتار شود ؟
•بخاطر این جرم طبیعی است که ایشان فرصت ها را ازدست داده اند . خیلی از فرصت ها را از دست داده اند . من زندان رفتم و حبس را کشیده ام و الان همان آدم قبلی هستم . لذا تاکید میکنم مراقب باشید این چیزها مسیر زندگی را عوض نمیکنند اما معنایش این نیست که شما حق ازدواج ندارید . فقط مهم این است که شما حبس را گذرانیده اید و توبه کرده اید و بنا ندارید راه قبلی را ادامه بدهید اگر حق الناسی هم بوده ، داده اید . اگراین ها را عمل کرده باشید و خودتان هم بخواهید رویکرد زندگی خودتان را میتوانید عوض کنید . دیگر با دوستان بد نگردید ، با شرورها رابطه نداشته باشید ، محافل گناه نرویید ، اگر خودتان روی خودتان کار کنید و توبه کنید خدا هم کمک میکند و ذهن مردم را پاک میکند . خداوند مقلب القلوب است اثرگذار است . او موثر واقعی است آن موقع زمینه برای ازدواج آماده میشود ولی یک مقدار توقعات را پایین بیاورید . یعنی اگر شما توقع دارید با یک خانواده ای که قبل از رفتن به زندان وصلت کنید خوب این دیگر امکانش نیست من پیشنهادم این است که یکی دو سال صبر کنید تا دید مردم عوض شود و خاطرات گذشته از بین برود . ثابت کنید به مردم که آدم دیگری شده اید ولی اگر به دلایلی نمیتوانید صبر کنید میخواهید ازدواج کنید که جلوی انگیزه و انحرافات را بگیرد ، خوب است ولی باید با یک خانواده مشابه وضعیت خود ازدواج کنید . همتایی در ازدواج . یعنی اینکه نه خانم خودش به زندان رفته باشد بلکه پدر یا برادرش سوء سابقه داشته باشند .
البته اینها برای افرادی است که مرتکب خلاف جرم شده اند و گرنه افرادی که بر اثر اتفاق یا سانحه به زندان رفته اند روی صحبت ما با آنها نیست .
•درباره کفویت و همتایی توضیح دهید .
اولین بحثی که در ازدواج مطرح می شود ، مسئله کفویت است و آن بخاطر اهمیتش می باشد . اگر ما این ملاک ها را رعایت کنیم ، مشکلات در مسیر ازدواج و راه زندگی خیلی کم تر خواهد شد . قبلا اصل کفویت مطرح شد ولی حالا این ملاکها چی هستند؟ این ملاک ها خیلی مهم هستند . یکی از این ملاکها دیانت است . البته مخاطب ما در این بحث متدینین هستند . خانم متدین باید با آقای متدین ازدواج کند . حالا اگر فاصله ، دو سه نمره باشد اشکالی ندارد . ولی اگر فاصله زیاد باشد ، ما اصلا صلاح نمیدانیم .این ها مشکل ایجاد میکند . اینکه ما دیانت را اول مطرح میکنیم ، بخاطر تاکید اولیاءالله است . رسول گرامی فرمودند (ع) : اذا جاء کم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه . اگر برای دختر شما خواستگاری آمد که از اخلاق و دینش راضی بودید ، دخترتان را به ازدواجش درآورید . و اگر شما این کار را نکنید فتنه و فساد بزرگی در جهان رخ خواهد داد . معلوم است که قضیه خیلی مهم است که طرف ما باید در ازدواج متدین باشد . در اینجا خانم و آقا فرقی نمیکند .هر دو باید به این نکته توجه کنند . این دو میخواهند با هم زندگی کنند . پس هردو باید متدین باشند . اگر یکی متدین است و یکی متدین نیست با هم ازدواج نکنند یا اینکه بگویند : طرف متدین دست طرف غیر متدین را می گیرد و بالا می برد ، این درست نیست . و همین باعث تنش در زندگی خواهد بود . و یک نکته مبهم در این جا این است که منظور ما از دیانت ، دیانت واقعی است نه ظواهر دین . مورد داشتم و متاسفانه کم نبوده که خانم ، آقای اهل نماز و مسجد و بسیج را متدین حساب کرده است و دیگر نرفته ببیند که به واقع متدین است یا نه . غالبا کسانی که در مسجد نماز میخوانند ، متدین هستند ولی چون مسئله مهمی است ، ما میگوییم احتیاط کنید . اکتفا نکنید . خانم میخواهند با آقا ازدواج کنند صرف اینکه آقا ، نماز خوان و هیئتی است کافی نیست و باید تحقیق شود .
دین واقعی ، پرهیزگاری ، حیا ، حجب ، عفت ، امانت داری ،پاکدامنی عمل به احکام شرایع دینی است . این ها خیلی مهم است .امام صادق (ع) فرمودند : کسی که حیا ندارد ، دین ندارد . چرا این قدر بر دیانت تاکید شده است . به دو دلیل ، یکی اینکه اگر خانم و آقا متدین باشند ، دست هم دیگر را می گیرند و در مسیر تکامل الهی ، میتوانند بهمدیگر کمک کنند . وقتی حضرت علی (ع ) با حضرت فاطمه (س) ازدواج کردند . حضرت محمد (ص) چند روز بعد به دیدار آنها رفت و از حضرت علی (ع) پرسید : علی جان فاطمه را چگونه دیدی ؟ آقا فرمودند : نعم العون علی طاعة الله فاطمه چه خوب یار و همکاری است بر طاعت الهی . این یک نکته که تاکید بر دیانت است . و دلیل دوم اینکه اگر طرفین دیانت داشته باشند ، در تنش ها زندگی ، به یکدیگر ستم نمیکنند . فردی میخواست دخترش را شوهر بدهد ، پیش امام حسن عسگری (ع) رفت و گفت : دخترم را به چه کسی بدهم ؟ آقا فرمودند : به مرد متدین بده . زیرا اگر دوستش داشته باشد اکرامش میکند و اگر مورد غضبش قرار بگیرد ، به او ستم نخواهد کرد .
• چه کنیم که بعد از ازدواج پشیمان نشویم ؟
یکی اینکه برنامه ما را جدی ببینند . و پیگیری بفرمایید و نکاتی که ما عرض خواهیم کرد را گوش کنید . مسئله کفویت خیلی مهم است . اگر طرف هم کفو شما باشند ، چرا پشیمان بشویید ؟ بحث ازدواج های احساسی با منشا غیر منطقی را مطرح خواهیم کرد و مواظب باشید ، ازدواج ، تحمیلی نباشید .
• آیا عدم تناسب در مسائل اقتصادی و دیگر مسائل در ازدواج مهم است ؟ مثلا در مسائل اقتصادی ، اگر فاصله خیلی زیاد باشد ، ممکن است در آیند ه مشکل ایجاد شود ؟
تجربه نشان داده که این جور ازدواج ها به صلاح نیست . اگر فاصله کم باشد اشکال ندارد . کفویت همه جا مهم است . ما حتی می گوییم در رنگ پوست و قیافه هم باید کفویت را در نظر گرفت. فرهنگ و شخصیت اجتماعی هم مهم است . پسری که در وضعیت متوسط هستند اگر با خانمی که در وضعیت خیلی بالای مالی هستند ازدواج کنند ، ببینید چه مشکلی پیش خواهد آمد ؟ حالا ممکن است از نظر تحصیلات هم کفو هم باشند .اولا این دختر در فضایی بزرگ شده اند که به ایشان خیلی توجه شده است و پدر ، تمکن بالایی داشته است . حالا ایشان میخواهند وارد فضایی شوند که از خانه خودشان خیلی کوچکتر است . حتما ایشان رنج خواهند برد . نه . میگویند ایشان یک دختر خود ساخته ای هستند و ناراحت نمیشود . شما خانواده ها را چه کار می کنید ؟ وقتی پدر و مادرخانم می بینند دخترشان ، از یکسری امکانات محروم هستند ، مسلما ناراحت میشوند . در ضمن مگر شما نمیخواهید با خانواده و اقوام ایشان رفت و آمد کنید ؟ مسلما اقوام ایشان هم مثل ایشان ، تمکن مالی دارند و مرفه هستند . شما رفت و آمد می کنید ، خودتان رنج می برید و یا خانم با اقوام شما رفت و آمد می کند و احساس حقارت می کند . در اینجا تناسب برقرار نیست . لذا من صلاح نمیدانم .
حالا اگر خانواده دختر بخواهند پسر را حمایت کنند ، مرد غرور دارد و میخواهد مقتدر باشد . بندرت پسری دوست دارد ، داماد سرخانه باشد و پدر خانم از ایشان حمایت کند و به او کمک کند معمولا زیر بار نمیرود . اگر هم به اضطرار قبول کنند ، احساس میکنند غرورش لطمه دار شده است . ما توصیه مان این است که خانم سطح مالی شان از آقا پایین تر باشد . این مطلوبتر است . و آقا سطح مالی شان بالاتر باشد . چون این دختر خانم در فضایی زندگی کرده اند که بعضی امکانات را نداشتند و بعد از ازدواج ، این امکانات را دارند و برایشان لذت بخش است . ولی خانمی که قبلا همه امکانات را داشته اند ، می بینند امکاناتی را هم از دست داده اند و ناراحت میشوند .
• اگر کسی دیانت داشته باشد آیا لازم است شرایط دیگر را هم ، داشته باشد ؟
امام صادق (ع) میفرماید : من خطب الیکم فرضیتم دینه و امانته کائنا من کان فزوجوا . اگر کسی دختر شما را خواستگاری کرد ، اگر از دین و امانتش راضی بودید ، هرطوری هست دخترتان را به ازدواج او درآورید . نه منظورحضرت این نیست که شما به ویژگی های دیگرش کار نداشته باشید. الا اینکه او یک متدین به معنی واقعی ، دین دار به معنی واقعی باشد . ولی خوب یکسری ویژگی هایی هم هست ، مثل سن و تحصیلات هم مهم است . من نظرم این است که ویژگی های دیگر را مد نظر قرار دهید . معنایش این نیست که صرفا دین داشت ، کافی است . منافاتی ندارد . فرد دین دار است ما از تحصیلات و سربازی و شرایط دیگرش هم می پرسیم . این ها با فرمایش حضرت منافاتی ندارد . در اینجا باز مسئله همتایی و کفویت مهم است .
• قشنگی ، پول و اخلاق مرد ، کدام مهمتر است ؟
هر سه این ها مهم است . ما می گوییم کفویت باید باشد . قشنگی ملاک است و باید باشد . فاصله نباید زیاد باشد . پول هم باید در حد امکانات اولیه باشد . ولی اخلاق مهمتر است . مکرر داشته ام ، قصری از طلا برای خانم درست کرده است ولی بد اخلاق است . خانم دوست دارد تمام زندگیش را بدهد و یک لحظه خو شی را با آقا داشته باشد . آقا به او بی حرمتی نکند . و قشنگی یکسال بیشترنیست و عادی میشود . این می رود و اخلاق می ماند . اگر دختر خانم توانستند آقایی را پیدا کنند که هر سه را داشته باشد ، خیلی خوب است . اگر شما بتوانید جمع کنید این اولی است . ولی از همه مهمتر اخلاق است .
•آیا قیافه هم جزء مسائل هم کفوی است ؟
بله قیافه هم همین جور است . آقایان ، قیافه برایشان خیلی مهم است و برای خانم ها چیزهای دیگر مهم است . بعدا توضیح خواهیم داد.
آیا خانواده و پدر و مادر دو طرف ، باید هم کفو باشند ؟
بله می گوییم خانواده که عام تر هم بشود . یعنی خواهر و برادر هم شامل آن می شود . عزیزان، خانواده ها هم ، باید هم کفو باشند . زیرا در ایران دو نفر نیستند که با هم ازدواج می کنند بلکه خانواده ها هستند که با هم ازدواج میکنند . در غرب است که دو تا جوان با هم ازدواج می کنند . در غرب یک فرهنگ ویژه ای دارند که واقعا دیدنی است . فرزندان تا 18 سالگی تحت کنترل پدر و مادر هستند و بعد آزاد می شوند و ازدواج می کنند و کاری هم به خانواده ندارند . در غرب ، به چشم خودم دیده ام که پدر و مادر خبر ندارند که فرزندشان ازدواج کرده است . و در آنجا چیز عجیبی هم نیست . در آنجا ، طرف ده سال است که ازدواج کرده اند و پدر خانمش را نمی شناسد . بعد از چندین سال به فکر می افتد که پدر خانم را ببیند . او را به رستوران دعوت می کند و او را می بیند و هر کس پول خودش را حساب می کند و می روند . این واقعیتی است و مال غرب است. برای ما نیست . در آنجا خانواده بنیان ندارد . و جایگاه ندارد و این مسئله آنها را واقعا دچار مشکل کرده است . این چیز خوبی نبوده و آنها هم به بن بست رسیده اند . و فهمیده اند اشتباه کرده اند و بنیان خانواده باید قوی باشد . در ایران خانواده واقعا جایگاه دارد . حالا دختر و پسری که عاشق شده اند و کر و کور شده اند و ازدواج میکنند و می دانند که از نظر خانوادگی هم کفو نیستند . ولی ازدواج می کند . بدانید آنها پدر شوهر و مادر شوهر شما هستند و بعداً جایگاه پدر بزرگ و مادر بزرگ بچه شما را دارند و باید به این ها توجه شود .
• اصالت خانوادگی یعنی چه و نقش آن در ازدواج چیست ؟ منظور چیست ؟
اصالت خانوادگی یعنی خانواده ای که سلامت نفس دارد ، خانواده صالح با ارزشهای اخلاقی ، و خانواده خوبی باشند . اگربخواهیم دامنه آن را گسترش دهیم . اول پدر و مادر هستند و بعد خواهر و برادر و بعد پدر بزرگ و مادر بزرگ ، عمو ، عمه ، خاله و دایی و ...هر قدر گستره این اصالت بیشتر باشد ، خانواده ارزشمندتری هستند . خانواده با اصالتی باشند یعنی پدر و مادر و خواهر و برادر خوبی داشته باشند . حالا چرا باید این طور باشد ؟ روایت عجیبی داریم . چرا این قدر تاکید شده ؟ بخاطر ژن و وراثت است . چون برای ما ثابت شده است که ما بسیاری از ویژگی شخصیتی مان را از وراثت می گیریم . از پد ر و مادر و پدر بزرگ و مادر بزرگ و عمو و دایی و عمه و خاله می گیریم و بعد بچه های ما هم ، از این ها ژن می گیرند . علت اصرار بخاطر همین است . اگر طرفی را که می خواهیم با او ازدواج کنیم ، پدر و مادر خوبی داشته باشد ، ویژگی شخصیتی خوبی داشته باشد ، او از پدر و مادرش این ویژگی شخصیت را می گیرد و به بچه ها منتقل میکند .
روایت داریم : تزوجوا فی الهجز الصالح فان عرق دساز . در خانه خوب ازدواج کنید . عرق یعنی همان ژن ، اثر گذار است . رسول اکرم (ص) : می خواهید برای نطفه تان انتخاب کنید ، دقت کنید انتخاب درست داشته باشید . چون خانم ها برای شما ، بچه ای شبیه برادرشان می آورد . ما توصیه می کنیم هر کس در حد اصالت خانوادگی خودش انتخاب کند . ما می گوییم در خور خانواده خودتان باشد . مثلا اگر میزان اصالت خانوادگی شما بیست است ، حق شماست که جایی خواستگاری بروید که اصالت خانوادگی آنها هم ، بیست باشند . پس خانواده ها خوب است از نظر اصالت هم کفو هم باشند . حالا بحث دیگری هم است . دختر خانم یا آقا پسری خوب هستند . ولی خانواده خوب ندارد و خانواده اصیلی ندارد و ارزش های اخلاقی در خانواده اش نیست . ما این را منع نمی کنیم . البته دختر خانم از آنها ، ویژگی شخصیتی را گرفته ولی ممکن است روی خودش کار کرده است . باز این جهت هم خوب است هم کفو هم باشند . خداوند برای هر کس هم کفوی آفریده و الان دارد نفس می کشد .
•
آیا زیبایی می تواند ملاک مهمی برای انتخاب همسر باشد ؟
زیبایی هم یکی از ملاک ها است و مهم است . ولی تنها ملاک نیست و باید به ملاک های دیگر هم توجه کرد . در آقایان قضیه جدی تر است . برای آقایان زیبایی خیلی اصل است و پررنگ تراست . برای خانم ها بیشتر اثبات ویژگی اقتدار مرد ، مدیریت ، نقش حمایتگری و استقلال فکری مهم است. این ملاک برای خانم ها کم رنگتر از آقایان است . البته نه اینکه اصلا برایشان مهم نباشد . فاصله نباید زیاد باشد . یک وقت فاصله هست ، ولی کم است . این اشکالی ندارد . اگر مجموعه شرایط را دارند ما نگران نیستیم . ولی بسیار موارد داشته ام که به این موضوع بی توجهی کرده اند و در زندگی شان دچار مشکل شده اند . مگر میشود خانم آقا را نبیند و فاصله را حس نکند ؟ بله علت همان عشق های قبل از محرمیت که آدم را کر و کور می کند، است . این فاصله را نمی بینند . بعد که ازدواج می کنند و این عشق ها فروکش می کند ، می بیند خیلی فاصله دارند . ما اصلا داشتیم که در رودربایستی مانده است . خواستگاری رفته و دیده فاصله زیاد است و گفته اگر بگویم نه زشت است . گاهی احساس ترحم است . می گوییم خانم شما که دیدید فاصله زیاد است ، چرا قبول کردید؟ می گوید دلم به رحم آمد . احساس کردم خیلی علاقه دارد و دلبسته شده و خواستگاری آمده و دیگر نمیتواند دست از سر من بردارد و ترحم کردم . بعضی مواقع خانم می بیند آقا ویژگی اقتدار و نقش حمایتگری و استقلال فکری را دارد و زیبا نیست و با او فاصله زیاد دارد و قبول می کند . و بعداً در زندگی دچار مشکل میشوند . و یا آقا به خواستگاری می رود و می بیند خانم معنویت بالایی دارد و زیبا نیست . با این حال ، پذیرفته اند و باز مشکل پیش آمده است . حالا چه مشکلی پیش می آید ؟ این ها وقتی وارد زندگی میشوند ، یکی مقایسه همسر خودشان با دیگران است و این واقعیتی است . به هر حال همسر دوستانشان را می بینند . البته برای خانم ها کمتر پیش می آید . برای آقایان بیشتر پیش می آید . خانم ها اگر مردشان آن ویژگی ها را داشته باشد و از نظر زیبایی فاصله داشته باشد یک جورهایی تحمل می کنند . اما آقایان با همسر دوستانش مقایسه می کنند . بعضی وقتها ، تکه پرانی ها و پچ پچ ها و نگاه های معنی دار آقا را بهم می ریزد و متاسفانه باعث میشود که احساس خسران و زیان بکند ، احساس عقده می کند و احساس می کند سرش کلاه رفته است و ناخودآگاه بهانه جویی و بهانه گیری می کند و بعضی مواقع به خانم ستم می کند . و مواردی هم ، سر و گوشش می جنبد . این ها واقعیت است . خانم های محترم دقت کنند . چون در خانم ها ویژگی حس تملک است یعنی دوست دارند که مردشان ، مال خودشان باشد و و اگر فاصله زیاد باشد ، دچار مشکل می شوند . لذا دختران عزیز ، توجه کنند که فاصله زیاد نباشد . ولی فاصله کم با شرایط اشکالی ندارد . اینجا هم بحث کفویت مطرح است .
• بعضی ها روی زیبایی تاکید زیادی دارند و در ازدواج ، صرفاً زیبایی برایشان ملاک است. آیا این درست است ؟
واقعا این خطرناک است که صرفا زیبایی طرف ، ملاک باشد . البته این مشکل را در آقایان زیاد داریم . البته ممکن است در خانم ها هم باشد . عزیزان این خطرناک است که شما صرفا زیبایی طرف برایتان ملاک باشد . از دیانت ، اخلاق و اصالت خانوادگی او غافل بشویید . چرا خطرناک است ؟ الان آقا به خواستگاری خانم می روند . این خانم یک نقش همسری دارند و این زیبایی ، برای این نقش همسری چیز خوبی است . ولی ایشان یک نقش دیگری هم دارند . درست است بالفعل نیست. و بالقوه است و آن نقش مادری است و او قرار است ، مادر بچه شما بشود و آقا هم همینطور. ممکن است خانم فقط خوش تیپی و زیبایی آقا ، برایش ملاک باشد . خوب دختر خانم فکر کنید او می خواهد پدر فرزند شما بشود . در نقش پدری ، زیبایی اهمیت ندارد . مثلا پدر خیلی خوش تیپ است ولی وقتی اخلاق و دیانت ندارد ، حالا می خواهد فرزند تربیت کنند ؟ به نظر من این کار را نکنید . انتخاب همسر بر اساس زیبایی ، درست مثل خریدن کتاب بر اساس طرح روی جلد آن است شما پولی می دهید و یک کتاب پانصد صفحه ای می خرید که از محتوای آن استفاده کنید . اگر فقط برای طرح روی جلد می خرید ، یک رو ز و چند روز ، برایتان جذاب است و بعد کتاب را باز می کنید و می بینید عجب ! محتوی ندارد و مطالب ضد اخلاقی دارد . در این مسئله هم اگر همتا و هم کفو هم باشند خیلی بهتر است .
کم نداشتیم کسانی که بر اساس زیبایی ازدواج کرده اند و بعد که وارد زندگی شدند ، دیده اند عجب اُعجوبه ای است و زیبایی دیگر برایشان مهم نبوده است . اگر زیبایی و دیانت هر دو باهم باشند، خیلی خوب است . اگر آدم بتواند این ها را با هم جمع کند ، خوب است . خانمی ، هم زیبا و هم اصیل و هم با کمالات باشد . رسول اکرم (ص) فرمودند : از نشانه سعادت آدم مسلمان ، همسر زیباست و البته متدین هم باشد . اگر فقط زیبا باشد مشکلاتی برای شما دارد . یک مشکل دیگری هم دارد و آن این است که ، زیبایی یک چیز عرضی است نه ذاتی . کمالات ذاتی است . اخلاق جزء ذات انسان است و بندرت عوض میشود ولی زیبایی عرضی است یعنی با کوچکترین اتفاق ، ممکن است از بین برود . یک پاره آهن بصورت خانم بخورد و آنرا عوض کند . یا یک کتری آب جوش روی صورت خانم بریزد و چهره تغییر کند . کسی که صرفا ملاکش این بوده ، اگر این زیبایی را از او بگیرند ، هیچی برایش نمی ماند و زیر پایش خالی میشود . و واقعا احساس خلأ می کند . ولی کسی که ارزشهای دیگری مثل مهربانی هم برایش مهم بوده و حالا یک کتری آب جوش روی صورت خانم ریخته ، خوب زیبایی صورت از بین رفته ، ولی مهربانی و انسانیت او که از بین نرفته است . ما میگوییم صرفا زیبایی نباشد .
• آیا در ازدواج هم کفوی بودن در مذهب مهم است ؟
اولین صحبتهایی که ما کردیم ، درمورد اعتقادات دینی و ارزشها بود . حتما باید کفویت باشد و مفصل صحبت کردیم . حالا دو تا مذهب اسلامی را میگویند . بفرض که مذهب اجازه داده البته بیشتر مذهب ها اجازه نمیدند و این ها مسائل فقهی دارد و ما وارد آن نمیشویم و می گویم بفرض که مذهب اجازه داده ، ما حالا از دید خانوادگی به آن نگاه می کنیم . من این جور ازدواج ها را صلاح نمیدانم . چرا ؟ همان بحث کفویت است . شما دو تا مذهب هستید . ما احکامی داریم . هر مذهب احکامی دارد . گاهی تعارض احکام در خانه ، تنش ایجاد می کند . الان ما جوانانی را داریم که دو مرجع تقلید مختلف دارند و آرای آنها یکی نیست ، با هم مشکل دارند . مثلا مرجع بزرگواری میگویند : موسیقی حلال داریم ولی مرجع دیگری همان را احتیاط میکنند . الان تلویزون دارد نوایی پخش میکند . خانم میگوید : خاموش کن . آقا میگوید : خانم بگذار گوش کنیم . همین خودش مشکل درست میکند . چه برسد به دو مذهب . خیلی کار سخت تر میشود . بعضی وقتها ، تعصبی که طرف ، روی مذهب خودش دارد تنش ایجاد میکند . ممکن است خانم و آقایی بگویند : ما روی مذهبمان ، تعصب نداریم . این را هم خود مذهب ها اجازه نمیدهند . بالاخره تعصب اصولی باید داشته باشید . بفرض ندارند . شما خانواده هایتان را چه می کنید ؟ آنها را چه کار میکنید ؟ بفرض آنها هم تعصبی ندارند . نزدیکان چه ؟ در میهمانی های مختلف و عروسی ها مشکل ایجاد میشود . آنها را چه کار میکنید ؟ از این هم که بگذرید ، خداوند فردا به شما فرزندی می دهد . بالاخره این فرزند کدام مذهب را میخواهد بپذیرد . مذهب پدر یا مادر را و این خودش مشکل ایجاد خواهد کرد . این ها عامل تنش است . چه لزومی دارد این کار را بکنید . با مذهب خودشان ازدواج کنند مگر در موارد خاص علی حده و علل خاص و ویژه ، که ما آنها را رد نمیکنیم . عرایض ما کلیت دارد ولی عمومیت ندارد . ما میگوییم با مذاهب خودتان ازدواج کنید . پیامک های زیادی داشتیم که باز رایحه عشق و این ها بود و الان دلبسته شده اند و الان دیگر نمیتوانداز خیر این خانم یا آقا بگذرند و دنبال تأییدیه از ما هستند . ما نمیتوانیم خلاف آنچه که دین می گوید و آنچه که ما به آن رسیده ایم ، صحبت کنیم . سعی کنید با هم کفو خودتان ازدواج کنید .
الان بد ن این ها با هم تنش دارند و ما نباید عوامل تنشی را زیاد کنیم و مزید بر علت شویم .
• آیا دختری ناپاک با پسری پاک میتوانند ازدواج موفقی داشته باشند ؟
خیر قر آن میفرماید : دختر ناپاک برای پسر ناپاک و دختر پاک برای پسر پاک است . از این نظر هم باید هم کفو هم باشند .
• مادر بخاطر تیره بودن پوست مادر دختر ، با ازدواجم مخالفت میکند . آیا این درست است ؟
این از همان سخت گیری ها ی بی جهت و بی مورد است . ما درمورد دو تیره سیاه و سفید گفته ایم ولی اینجا اصلا موردی ندارد . در اینجا همتایی مهم نیست .
•
اگر فرهنگ و آداب و رسوم دو نفربا هم اختلاف داشته باشد . آیا ممکن است در ازدواج آنها مشکل پیش بیاید ؟
ما توصیه مان این است که فرهنگ مشابه داشته باشند . این اختلاف فرهنگی ممکن است مشکلاتی را برایشان ایجاد بکند . معمولا آنهایی که فرهنگ مشترک دارند راحت تر میتوانند با هم کنار بیایند . آنهایی که اختلاف فرهنگی دارند باید تحمل زیادی داشته باشند . منظور ما از فرهنگ همان قومیت است که آداب و رسوم شان خیلی از هم دور است . وگرنه خرده فرهنگ ها مشکلی ندارد حتی در یک شهر هم ممکن است فرهنگ هایشان با هم فرق کند ما بیشتر منظورمان تفاوت فرهنگ فاحش است . اگر چنین چیزی باشد از همان اول برای زوج مشکل پیش می آید .حتی در فرایند خواستگاری هم مشکل پیش می آید . مثلا الان خانم و آقای دانشجو در دانشگاه آشنا شده اندو بر اساس مبانی عقلانی که ما گفتیم میخواهند با هم ازدواج کنند . این دو نفر دو فرهنگ مختلف دارند فرایند خواستگاری را شروع میکنند و از همان ابتدا مشکل درست میشود چون اختلاف فرهنگی فاحش وجود دارد . مثلا در فرایند خواستگاری متوجه میشوند خانم جهیزیه نمی آورد . یعنی والدین به دختر خانم جهیزیه نمی دهند . در مناطقی از کشورمان داریم که آقا جهیزیه را تهیه می کند . خانواده دختر لیست بلند و بالایی به آقا پسر میدهند و ایشان باید تهیه کند . بحث شیربهاء ، در خیلی جاها جدی است . شیر بهای خیلی گزاف از آقای داماد گرفته میشود . در مواردی عروسی های هفت شب و روز گرفته میشوند که غالبا هم هزینه بر دوش آقای داماد است . در مناطقی از کشورمان داریم که برای خرید اولیه عروس یک مینی بوس از خانواده عروس با آنها برای خرید راهی میشوند . و آقای داماد باید برای همه چیزی بخرد . و اگر برایشان نخرد ، توهین است . در مناطقی از کشورمان هست که مرد خیلی اقتدار دارد . یعنی از حد اقتدار متعارف آقایان خیلی بیشتر است . جایی در کشورمان هم داریم که زن اقتدار دارد . زوج این ها را خبر ندارد در همین فرایند اولیه دچار مشکل می شوند . و در مراسم عروسی ممکن است زبانشان و لهجه شان با هم فرق می کند . لباس و آداب و فرهنگشان باهم فرق می کند . خوب این یک مراسم مشترک است . متعدد پیش آمده که در همین مراسم دعوا شده . ما توصیه می کنیم این کار را نکنید مشکلات دارد . اگر کسی خیلی روی این قضیه اصرار دارد به دو نکته توجه بکند . قبل از اقدام به خواستگاری شناخت پیدا بکنند و آداب طرف را بشناسید . با مطالعه و سوال از خود آقا پسر و دختر خانم رسوم آنها را بشناسید . دیگر اینکه ببینید قدرت انطباق دارید یا نه ؟ اگر شناخت پیدا نکنید و قدرت انطباق نداشته باشید که بعدا بتوانید تحمل کنید ، دچار مشکل می شوید . احتیاط این است که با هم فرهنگ خودتان ازدواج بکنید . منظور ما خرده فرهنگ ها نیست . ما در مجلس عروسی می گوییم این خرده فرهنگ ها را لاپوشانی کنید گاهی به خاطر همین فرهنگ بهم می ریزد . و از همان شب اول کینه ایجاد می شود
اگر در فرهنگ هم همتایی داشته باشیم خوب است .
در مورد تحصیلات خانم و آقا توضیح دهید . آیا لازم هست که هم سطح باشند ؟
در قضیه تحصیلات بهتر است آقا مقطعش بالاتر باشد . البته فاصله هم زیاد نباشد گاهی می بینید آقا دکتری دارند و خانم سوم راهنمایی است . درست است آقا بالاتر است ولی فاصله جالبی نیست . ما توصیه می کنیم که اگر خانم لیسانس است آقا فوق لیسانس باشد و آقا یک مقطع بالاتر باشد . مواردی پیش می آید که هم سطح هستند آیا مشکلی دارد ؟ به یک شرط عرض می کنیم مشکل ندارد که عزیزان صحنه زندگیتان را به صحنه کشتی تبدیل نکنید یعنی دو کشتی گیری ، نشوید که هردو مقاومت می کنند که آن یکی را به زمین بزنند و هیچ کدام راضی نشوند . اگر به صحنه کشتی تبدیل نشود مشکلی ندارد. آن چیزی که ما را نگران می کند برعکس این است . یعنی مقطع خانم بالاتر از آقا است . این موضوع با اقتدار مرد منافات دارد . مرد دوست دارد مقتدر باشد نه قلدر . و همسرش به او اتکا کند . وقتی همسر بالاتر باشد معمولا جلوی این اقتدار را می گیرند . یکی دیگر از ویژگی های مرد که با این مسئله منافات دارد غرور مرد است . حالا خانمی باشد که بگوید : من اصلا تواضع دارم و غرور ندارم و مدرک تحصیلی را چماق نمی کنم و بر سر آقا بکوبم و اصلا انگار نه انگار که مدرکم بالاتر است . آیا باز هم مشکل پیش می آید ؟ شما تواضع دارید و لی او غرور دارد . گاهی در زندگی تنش هایی پیش می آید که طبیعی ایت و اگر شما تذکرهایی به او بدهید ، این را به حساب مدرک بالای شما می گذارد و اینکه شما معلم اخلاق شده اید . در یک مورد ما میتوانیم صرف نظر کنیم که خانم مدرک بالاتری دارد ولی آقا ویژگی بارزی دارد مثلا نویسنده خوبی هستند آنجا چاله ها را پر می کند . یا اینکه آقا اهل مطالعه هستند و با تجربه به جایی رسیده اند و اطلاعات عمومی شان خیلی بالا است . یا آقا در ورزش به یک مقامی رسیده اند . اگر چنین ویژگی بارزی باشد ، ما دغدغه کمتری داریم . باز هم می گویم مطلوب این است که آقا یک مقطع از خانم بالاتر باشد . دراینجا هم بحث همتایی مهم است .
•اگر زیبایی مهم است آنها که زیبا نیستند چه کار کنند ؟
دختران عزیزی که از بحث زیبایی ما گله کرده بودید ، من فکر می کنم شما بحث را خوب گوش نکردید . ما گفتیم در همه چیز باید کفویت باشد و یکی از چیزهایی هم که باید در آن هم کفو باشید بحث زیبایی است . صحبت ما این است که فاصله زیبایی نباید زیاد باشد . اگر فاصله زیبایی کم باشد این نگران کننده نیست . فرض کنید آقا نمره زیبایی اش بیست است و خانم شانزده این اشکالی ندارد بویژه اگر این خانم ویزگی اصالت و دیانت و مهربانی و عطوفت را داشته باشند . و یا برعکس این هم میشود . شما که وارد زندگی میشوید اگر چشمتان به کس دیگری افتاد و خواستید احساس خسران بکنید ، می گویید نه . خانم من درست است که از من کمتر زیبایی دارد ولی اصیل است و دین دارد و مادر ی مهربان ایت و عطوف است . و آرام می گیرید . آن چیزی که ما عرض کردیم فاصله زیاد است . آقا نمره اش بیست است و خانم نمره اش پنج است و یا بالعکس . این بعد مشکل ایجاد می کند.
بویژه برای دخترانی که گله کرده اند ما نفع شما را در نظر می گیریم . چطور ؟ مثلا آقایی که نمره زیبایی اش بیست است و خانم پنج است . شما در زندگی مشکلاتی دارید که بنده گفته ام . یکی از آن مشکلات این است که ممکن است آقا سر و گوشش بجنبد . و بخاطر همین فاصله چشمش دنبال نامحرم باشد . و این بشدت شما را رنج می دهد زیرا شما حسی دارید بنام حس تملک و می خواهید مردتان مال خودتان باشد . دوست ندارد مردش دیگران را نگاه کند . بنظر من زشت وجود ندارد من می گویم زیبایی درجه دارد . و زیبایی حسی است مثلا یک سیاه پوست از چشم یک سفید پوست ممکن است زیبا نباشد ولی از چشم یک سیاه پوست خیلی هم زیبا باشد . ممکن است یک خانمی برای آقایی نمره زیبایی اش پانزده باشد و از دید آقای دیگر پنج باشد و یا برعکس آن . این ها حسی است ما میگوییم شما بیایید با هم کفو خودتان ازدواج کنید . و بدانید برای شما خدا کفوتان را آفریده . این تنوع زیبایی که در خانم ها است در آقایان هم هست . دخترانی که فکر میکنید درجه زیبایی تان کم است غصه نخورید چون خدا به همان اندازه که نعمت می دهد ، به همان میزان از او مسئولیت میخواهد و باید پاسخ گو باشد . کسی که در اوج قله است اگر سقوط کند نابود می شود . ولی کسی که چند قدم از قله بالا رفته اگر بیفتد دستش زخمی میشود . می دانید ابتلاء از ابزار الهی است . خدا خانم و آقا را با همین زیبایی امتحان می کند . و واقعا ابزار خیلی عجیبی است و خیلی ها بخاطر زیبایی به خطا رفته اند و نتوانسته انداز امتحان الهی سرافراز در بیایند . خیلی غصه نخورید که چیزی را از دست داده اید . به هر حال خیالتان راحت تر است که خدا شما را این جوری امتحان نمی کند . حتما به این نکته توجه کنید .
• در جایی شنیده ام که پیامبر فرموده اند : در امر ازدواج از زن سبزه ی مزلبه پرهیزکنید . لطفا در این باره توضیح دهید .
تعبیری داریم که حضرت رسول (ص) فرمودند : ایاکم و خضراءُ الدمن . از سبزه مزلبه بپرهیزید . یعنی گل خوشگلی که در مرداب روییده است . صحابه سوال کردند خضراءالدمن کیست ؟ آقا فرمودند : خانم زیبارویی که در خانه آلوده بزرگ شده و رشد کرد ه است . حالا چرا تاکید می کنند آقای مومن با این خانم ازدواج نکند ؟ چون محیط تربیتی ، ژن ، وراثت ،کانون خانه روی شخصیت آدمها اثر می گذارد . و این واقعیت است همان روش الگویی خانواده است . ما خودمان هر چه داریم از پدر و مادر مان داریم . حالا اینجا دو حالت وجود دارد . حالا یک وقت ، دختر خانم زیبارو که در محیط آلوده رشد کرده خودش هم آلوده است و تیپ آنها است . به آقای مومن تاکید شده با این خانم ازدواج نکند . پس بنده خدا چه کار کند ؟ او ازدواج نکند ؟ چرا با همتای خودش که آلوده است و مثل خودش است ازدواج کند . اما سوال مهم این است که دختر خودش خوب است و خانواده اش هم خوب است ، اینجا منعی نداریم . ممکن است ایشان در یک محیط آلوده بزرگ شده اند ولی خودسازی کرده اند . و روی خودشان کار کرده اند و توانسته اند مشکل خودشان را حل کنند . حتی اگر ژن هم تاثیر گذاشته است ما میتوانیم با تربیت و خودسازی میتواند بر ژن حاکم بشود . اثر آن را از بین ببریم . و اگر دغدغه این باشد که هنگام منعقد شدن نطفه پدر حال سکر بود ه و یا مادر در زمان انعقاد نطفه در فکرهای آلوده بود ه است این مشکل را هم میشود با ذکر و قرآن ، دعا ، ریاضت حل کرد . آسیه در خانه فرعون آسیه شد . ما با این خانم مخالف نیستیم ولی اینجا مسئله کفویت خانواده ها پیش می آید . خانواده های دو طرف با هم همتا نیستند لذا باز هم توصیه می کنیم خوب است با این خانم هم آقای ازدواج کنند که خودشان خوب هستند ولی خانواده خوب و مطلوبی ندارند .
آیا در ازدواج با زن خیلی زیبا ممکن است ، مشکلی پیش بیاید ؟
این بستگی به خانم دارد که چه جور خانمی هستند . اگر خانم متدین به معنای واقعی باشند و زیبایی را ابزار امتحان الهی می دانند . ایشان اگر این را بدانند خودشان را در مقابل نگاه های هوس آلود در مقابل طمع های هوسبازان مراقبت خواهند کرد . و جلوی انحرافات را می گیرند و وقتی مرد ایشان می بینند خانمشان این جوری است دغدغه ای ندارند . خانم ها یک ویژگی خودنمایی دارند اگر خانم زیبا بخواهد از این ویژگی در مقابل نامحرم استفاده کند خیلی مفسده ایجاد می کند . ایشان مراقب خودشان هستند و خودشان را به نمایش نمی گذارند . و مفسده هم ندارد . دچار غرور هم نمیشوند و به مردشان هم فخر فروشی نمی کنند . این مسائل ممکن است برای آقای خیلی زیبا هم باشد . گاهی متاسفانه این ها است که مشکل درست می کند . من معتقد هستم که اگر خانم متدین باشد و این ها را رعایت بکنند مشکلی پیش نیم آید . البته من دو تا توصیه به دو گروه از خانم ها و آقایان بکنم . به آقایانی که غیرت زیادی دارند و روی این قضایا حساسیت دارند من توصیه می کنم با خانم خیلی زیبا ازدواج نکنند . و خانم هایی که حس تملک در آنها خیلی قوی است با آقایی که خیلی خوش تیپ ازدواج نکنند . مشکلات بعدی بوجود می آید و آرامش از زندگی شان سلب میشود . در این بحث هم همتایی را درنظر بگیرید .
• آیا رسول خدا (ص) فرموده اند : با مسلمان غیر از کشور خودتان ازدواج نکنید ؟
خیر این را نفرموده اند . شاید آن مطلب را می گویند که پیامبر فرمودند : تیره با سفید ازدواج نکنند . ولی اگر غیر ایرانی و مسلمان و همسایه ما باشد اشکالی ندارد . اگر در دین هم باید همتایی باشد تا مشکل کمتری داشته باشیم .
• میخواهم با دختری ازدواج کنم که از لحاظ قد و قامت خیلی از من کوتاه تر است این اشکال دارد ؟
اینکه خانم از آقا کوتاهتر باشد خوب است و چشم نوازتر است . ولی این ها خیلی مهم نیست . این ها چیزهای سلیقه ای است . مطلوب این است که خانم قدری از آقا کوتاه تر باشد . حالا اگر کسی به خواستگاری رفت و همه شرایط مهیا بود ، دیگر هم سطح بودن و کوتاه و بلندی خیلی مهم نیست و اینها کاملا سلیقه ای است . عرضم این است که فاصله خیلی زیاد نباشد . اینکه آقا خیلی قد بلند و خانم خیلی قد کوتاه هم خوب نیست اینجا کفویت هم باید باشد . اینکه می گوییم مهم نیست فاصله های کم را می گوییم که خیلی به چشم نمی آید . اگر فاصله زیاد باشد باهم جفت و جور نیستند . و اگر خانم خیلی قد بلند باشد و آقا خیلی قد کوتاه ، بیشتر باهم جفت و جور نیستند . این طور به شما بگویم که وقتی مردم شما را با هم می بینند ، مورد توجه قرار نگیرید و مورد پچ پچ قرار نگیرید . این پچ پچ ها و نگاه های معنی دار ممکن است شما را ناراحت کند . حالا ممکن است کسی بگوید من حساس نیستم . و هیچ حساسیتی ندارم . من مورد داشته ام که فاصله زیاد بوده ولی حساس نبوده اند . در روانشناسی داریم افرادی که آستانه حساسیتشان بالا است . و به این جور چیزها حساسیت ندارند . خوب اگر شما این طور هستید و از تکه پرانی ها و پچ پچ ها و نگاههای دیگران ناراحت نمیشوید ، اشکالی ندارد و این فاصله برای شما مهم نیست . این کاملا سلیقه ای است . ولی نکته ای که مهم است این است که دختر ها و پسرهای عزیز ممکن است الان شما عاشق و معشوق شده اید و بهم دل داده اید و این تب عشق است که نمیگذارد شما به این نکته فکر کنید . و می گویید اشکالی ندارد . من کسانی را عرض می کنم که عقلایی تصمیم گرفته اند و گفته اند اشکالی ندارد .
آیا ازدواج دو نفر از دو شهر مختلف مشکل ایجاد می کند ؟
اگر منظورشان از دو شهر دو فرهنگ متفاوت و فاحش باشد ، قبلا عرض کردیم که تشابه فرهنگی بهتر است ولی اگر می خواهند با دو فرهنگ متفاوت ازدواج کنند اول باید دو تا کار انجام دهند . یکی این که فرهنگ را بشناسند که موقع خواستگاری شوکه نشوند و دیگری اینکه قدرت انطباق داشته باشند . اگر کسی این قدرت انطباق را ندارد ما توصیه می کنیم این کار را نکنند . ولی اگر منظور این است که دو شهری هستند که دو فرهنگ متفاوت ندارند و یا خیلی فرهنگ هایشان با هم فرق ندارد.این کاملا سلیقه ای است . ما در اینجا نمیتوانیم حکمی بدهیم . آدمها با هم فرق دارند . ما آدمهایی را داریم که می خواهند با فرهنگ متفاوتی ازدواج کنند تا این بهانه ای بشود که با شهر و استان دیگری آشنا بشوند . تا سالی چند بار به مسافرت بروند . ما اینجا حرفی نداریم. ولی کسانی هستند که برعکس همین مسافرت رفتن را سخت می دانند و هزینه آن هم برایشان مهم است . یا ممکن است وقت برایش مهم است .این ها سلیقه ای است . دو نکته مهم عرض می کنم . دخترانی که می خواهند با شهر دیگری ازدواج کنند ببینند چه روحیه ای دارند و چقدر مامانی هستند ؟ چقدر با مادر ارتباط عاطفی دارند ؟ چقدرمی توانند دوری مادر را تحمل کنند . الان احساس بر شما غالب میشود و ممکن است بگویید: مشکلی ندارد . ولی ببینید چه روحیه ای دارید و فردا دلتنگی نکنید . این برای خانم ها است و اگر روحیه تان این جوری نیست ، من شهر های دور را صلاح نمی بینم و به آقایان هم عرض می کنم ، الان که شما شرط را قبول می کنید که در شهری که زن گرفته اید بمانید ، نکند فردا پشیمان بشویید . بعد بخاطر پدر و مادر پیرتان زیر قولتان بزنید و در آن شهر نمانید . حتی موردهایی داشته ایم که شرط ضمن عقد هم بوده است ولی نتوانستند به قولشان عمل کنند سعی کنید در این مورد هم ، هم کفو و همتای خود را انتخاب کنید .
•خانم بیست و هفت ساله ای و پزشک هستم و ملاکم برای ازدواج این است که همسرم هم پزشک باشد . خواستگاری دارم که همه موارد را دارد ولی پزشک نیست چه کار باید بکنم ؟
البته اگر ایشان هم پزشک باشند خیلی بهتر است و خیلی از مشکلات کم میشود . همدیگر را بهتر درک می کنند و فکر هماهنگ دارند و خیلی خوب است . و از زیر و بم شغل همدیگر خبر دارند . مثلا در یک فصلی بیمار بیشتر است و خانمی که مطب دارد و سرش شلوغ است و حتی ممکن است تا نیمه های شب هم بماند ، اگر طرف پزشک باشد این ها را می داند و دیگر مشکلی پیش نمی آید . پیامک هایی داشتیم که همسرم می گوید : من کشیک هستم ولی من باورم نمیشود . خوب دیگر این مشکلات را ندارند . بحث شیفت ها و کارها ی ضروری هم حل میشود . ولی ایشان می فرمایند: بیست و هفت سال دارند و من برای سن ایشان دغدغه دارم که اگر ایشان بخواهند روی شغل اصرار کنند فرصت ها را از دست بدهند . ممکن است پزشک بیاید و شرایط شما را نداشته باشد ولی اگر این آقا تمام شرایط را دارد خوب است . درست است شما تحصیل کرده هستید و در مقابل کسانی که تحصیل نکرده اند ، فرصت های بیشتری دارید ، ولی خودتان مشکلات بارداری در سنین بالا را می دانید . پس بر این شغل اصرار نورزید .
• من برای شناخت طرف مقابلم سردر گُم هستم و نمی دانم چطور بفهممم ، هم کفو هستیم یا خیر ؟
لازمه اش این است که شما اول خودتان را بشناسید . چه خانم و چه آقا . یعنی ویژگی های و حساسیت های خودتان را بشناید . نقاط مثبت و منفی و نقاط ضعف خودتان را بشناسید . تیپ شخصیتی خودتان را بشناسد. آیا تیپ شخصیتی درون گرا هستید یا برون گرا . این خیلی مهم است دیگر شناسی در خودشناسی است . اگر می خواهید درست انتخاب کنید ، خودتان را بشناسید . اگر شما می خواهید کفش بخرید تا شماره کفشتان را ندانید ، نمی توانید کفش بخرید . ازدواج هم همین جور است . تا خودتان را نشناسید ، سردرگُم هستید که چه جور آدمی را انتخاب کنید .
• دختری بیست ساله هستم و می خواهم با فردی ازدواج کنم که به من گفته پیش خانواده اش بی حجاب باشم . چه کار باید کرد ؟
ممکن است آقا خودشان به حجاب اعتقاد دارند ولی خانواده شان نمیتوانند یک فرد چادری را بپذیرند . حالا آقا می گوید جلوی خانواده من بی حجاب باش . آیا میشود یک فرد محجبه بعد از چند سال داشتن حجاب ، آن را کنار بگذارد . این حاکی از تفاوت فرهنگی جدی است . و به اینجا ختم نمیشود و کلی مسائل جانبی دیگر هم دارد . مثلا شما مرد متدین را انتخاب کرده اید . ولی با خانواده اش چه کار می کنید . اگر واقعا شما معتقد هستید ، از این ازدواج بگذرید . با کسی ازدواج کنید که حجاب شما را دوست داشته باشند . شما هم کفو خود را انتخاب کنید .
• خواستگاری دارم که از هر نظر خوب است ولی ساده لوح است و هر جا صحبت می کند او را مسخره می کنند . چه کار باید بکنم ؟
من تصور می کنم هوش بهر(بهره) شان پایین است . نوع هوش بهر ما انسانهای متوسط صد است و هفتاد هم داریم . که به این ها ، آدمهای مرزی میگویند یعنی مرز بین آدمهای سالم و عقب مانده . ما افراد ساده لوح را افراد مرزی می نامیم . این نکته مهم است . ما در آمیزه دین داریم که در هوش بهر ه هم همتای هم باشید . امام صادق (ع) فرمودند: خانم فرهیخته باید کنار مرد فرهیخته قرارگیرد در دین ما گفته اند : با این جور آدمها ازدواج نکنید زیرا مصاحبت با این ها بلا است و فرزندش ضایع میشود . روی ژنتیک و وراثت و تربیت اثر می گذارد . همتایی در هوش را جدی بگیرید . هوش بهر پایین خودش را در خواستگاری نشان می دهد . البته هرکس که مورد استهزاء قرار می گیرد و هرچه به او می گویید باور می کند ، هوش بهر پایین ندارد .
• من می خواهم خواستگاری بروم و جواب منفی نشنوم . باید چه کار کنم ؟
باید جایی بروند که جواب منفی نگیرند . حالا اشکال ندارد جواب منفی هم بگیرند. شما چند بار خواستگاری بروید . یکی از آسیب های ازدواج ، برخورد بعد از شنیدن جواب منفی است . عرض من این است که جایی بروید که احتمال شنیدن جواب منفی کم باشد یعنی به شان خودمان توجه کنیم . ما روایت داریم از علی (ع) : انسان عاقل چاره ای ندارد که به شأن خودش نگاه کند . نمره ی شأن من ده است . نباید به خواستگاری خانمی بروم که شأن ایشان پنجاه است . چون قبول نمی کنند و من سرخورده می شوم حتی من توصیه می کنم که به جایی بروید که از نظر معنوی از شما بالاتر باشد عیبی ندارد ولی فاصله خیلی زیاد نباشد و در مادیات هم به سراغ کسی بروید که خیلی از شما بالاتر نباشد . در انتخاب دقت کنید و اگر جواب منفی شنیدید ، این جواب برای شما نقص بحساب نمی آید . البته برای خانم مهم نقص بحساب نمی آید .
•
همتایی فرهنگی دختر و پسر درازدواج چقدر اهمیت دارد ؟
همتایی فرهنگی ، علاوه بر اینکه برای پسر و دختر مهم است در مورد خانواده های آنها هم صدق می کند . در ایران دختر و پسر با هم ازدواج نمی کنند ، خانواده ها با هم ازدواج می کنند . همتایی خانوادگی خیلی مهم است . یک موقع اختلاف خرده فرهنگ است . این ما را نگران نمی کند . ولی یک موقع اختلاف فاحش و جدی است . این اختلاف فرهنگی است . اختلاف فرهنگی یعنی اختلاف در آداب و رسوم و لهجه و ملیت . خانواده ها نباید از این نظر خیلی با هم اختلاف داشته باشند. در ازدواج مشکل برایشان ایجاد می شود . حتی د رمقدمات ازدواج و عروسی هم برای آنها مشکل ایجاد میشود . بعد از ازدواج مشکلات بیشتر میشود . این تنوع و تعدد فرهنگی که ما داریم خیلی جالب است . ما مناطقی در کشورمان داریم که به دختر جهیزیه نمی دهند . این مهم است . مثلا آقایی به دختر خانمی در دانشگاه علاقمند شده اند و بعد فهمیده که به دختر خانم جهیزیه نمی دهند . خوب این برایش سخت است و یا چند تکه بزرگ جهیزیه را باید آقا بخرد و یا در خرید عروسی آقای داماد باید برای خانواده عروس هدیه بخرد و یا از داماد شیربها می گیرند و این ها مهم است . بعضی ها در شب عروسی دچار مشکل شده اند . آدابی داشته اند که باعث اختلاف دو خانواده شده است . این اختلافهای فاحش را جدی بگیرید . اگر واقعا می خواهید با این وضعیت ازدواج کنید دو نکته را در نظر بگیرید . اول اینکه آداب آنها را بشناسید و دیگر اینکه ببینید قدرت انطباق دارید یا نه ؟ شاید هم کسی باشد که بتواند با آنها زندگی کند . حتی لهجه و زبان هم خیلی مهم است . ما اختلاف بیشتر در دو کشور مختلف داریم . مثلا عطسه با صدای بلند در فرانسویان خیلی زشت است ولی در کشور ما زشت نیست . در فرهنگ ما وقتی پدر فرزندش را توبیخ می کند می گوید : سرت را پایین نگه دار خجالت نمی کشی به من نگاه می کنی . ولی در کشورهای دیگر به فرزندشان می گویند : به چشمهای من نگاه کن . خجالت نمی کشی سرت را پایین می اندازی . در تاجیکستان وقتی کسی اشتباه می کند می گویند شما غلط کردید و اصلا جمله زشتی نیست . اینها بخاطر اختلاف فرهنگی است . من در تاجیکستان به خانم ه ا درس می دادم .خانمی د رآخر درس به من گفت : استاد شما غلط کردید ومن گفتم : خیر شما درس را مطالعه کنید و فردا بیاید که ببینیم من غلط کردم یا شما غلط کردید . فردا آمد گفت : استاد من غلط کردم . ما دریک شهرستانی رسیدیم و از آقایی آدرس پرسیدیم . ایشان گفت : مستقیم می روید و بعد قرش می دهید به این سمت . ما ناخودآگاه زدیم زیر خنده و ایشان ناراحت شد و گفت مگر من چه گفتم که خنده دار بود ؟ بعد فهمیدیم که دراینجا قر دادن یعنی پیچیدن . گاهی اختلاف فرهنگی ، فرهنگ کُرد و ترک و فارس نیست . گاهی دو خانواده در یک محل زندگی می کنند و با هم اختلاف فرهنگی دارند که منشأ آن اعتقادات و دین است . الان خانم و آقا تهرانی هستند و در یک منطقه تهران هستند ولی اینها با هم اختلاف فرهنگی دارند که منشأ آن اعتقادات و دین است . یک خانواده معتقد به ارزش های دینی و یک خانواده غیر معتقد . این افراد خیلی مراقب پوشش خود نیستند مراعات نگاه را نمی کنند اینها با محرم و نامحرم شوخی می کنند . جالب است با هم دست می دهند. در مواردی مشروبات الکلی مصرف می کنند . ماهواره را به شکل غلطش استفاده می کنند . حالا دختر خانم و آقا پسر هم تیپ هم هستند ولی خانواده هایشان این جوری هستند . اینهم مشکل ایجاد می کند . این خانواده ها بعدا می خواهند با هم ارتباط داشته باشند . طرفی که مقید به این ارزش ها است ، رنج می برد . اگر دو تا خانواده همتای هم باشند با هم خوب و خوش زندگی می کنند ولی یک طرف مقید باشد مشکل درست میشود .
• اصالت خانوادگی یعنی چه و آیا باید اصل همتایی در آن رعایت بشود ؟
اصالت خانوادگی یعنی سلامت نفس خانواده . یعنی خانواده ی صالح و خوش نامی باشند . هر چقدر گستره ی این خوشنامی بیشتر باشد و نسل های پی در پی آنهاهم خوش نام باشند ، اصالت بیشتر میشود . به آن خانواده ی اصیل تر می گوییم . این ویژگی خانوادگی در اصل همتایی برای همه نیست . این برای کسی است که خودش اصیل است . آقایی هستند که خانواده شان اصیل است ، سلامت نفس دارند ، صالح و خوشنام هستند و نسل های قبلی شان هم این ویژگی ها را دارند و این آقا می خواهد ازدواج کند . توصیه این است که با خانمی ازدواج کند که او هم خانواده اش اصالت داشته باشد . نکته اش این است که اگر آقا آدم اصیلی است . اگر با خانمی ازدواج کند که او هم اصیل باشد فرزندان اصیلی خواهند داشت . می دانید که ژن اثرگذار است ، محیط و تربیت مهم است . امام صادق (ع) : در یک مکان صالح ازدواج کنید . چون عرق یعنی ژن اثرگذار است . یک جوان سالم و صالح اگر با یک خانمی که خانواده اصیلی ندارد ولی خودش خوب است بخواهد ا زدواج کند ، میگویند با او ازدواج نکنید . رسول اکرم می فرماید : با دختر خوب که در یک محیط ناسالم رشد کرده است ازدواج نکنید . البته قبلا گفته بودیم دختر زیبا رو که این صحیح نیست . دختر خوب مناسب تر است . آقای که شما اصیل هستی این دختر خانم همتای شما نیست . زیرا مشکلات ایجاد میشود . یکی اثر ژن است . یکی سرکوفت های بعدی است و دیگری اینکه خانواده ها است که اختلاف فرهنگی ایجاد میشود . حالا این دختر خانم میتواند با آقا پسری که خانواده ی خوبی ندارد ولی خود آقا پسر خوب است ازدواج کند . این بهتر است . حالا آقای اصیل می خواهد با خانمی ازدواج کند ، برود ببیند برادر خانم کیست ؟ در عرف داریم : بچه به دایی اش می رود ولی این روایت دین دارد . رسول اکرم می فرماید : می خواهید ازدواج کنید در انتخاب دقت کنید که زیرا دایی جایگاه یکی از دو والد را دارد . یعنی اولویت اول پدر و مادر است و اولویت بعدی دایی است . در مورد خاله هم فرموده اند . زنان بچه هایی که بدنیا می آوردند شکل برادر و خواهر خودشان است . من همیشه به اصل همتایی معتقد هستم . اینکه حتما باید جزء وکیل یا وزیر باشند تا با اصالت باشند درست نیست . ما اصالت را سلامت نفس ، دوری از گناه ، صالح بودن و خوشنامی می دانیم .
•
پسر بیست ساله ای دارم که می خواهد با دختری که همتای ما نیست و از نظر فرهنگ خانوادگی بهم نمی خوریم ازدواج کند . وظیفه ی من چیست و چگونه می توانم او را منصرف کنم ؟
این ها اینها عشق های دروان نوجوانی است . و کاملا احساسی است و هیچ منشا عقلانی ندارد . نگرانی من این است که این عشق های ایجاد شده به ازدواج منتهی بشود . دغدغه ی ما این است که دو تا خانواده دچارمشکل میشوند . شما بعنوان مادر که دلسوز هستید باید تا آنجا که راه دارد مانع این کار بشوید . البته من خیلی به خانواده ها گفته ام که در ازدواج سخت نگیرید و با دلیل بیخودی مانع ایجاد نکنید . در اینجا مجبور هستم بگویم تا آنجا که می توانید مانع بشوید چون این ها متوجه نیستند و چقدر داشته ایم که پدر و مادر مانع نشده اند و بعدا این جوان از آنها گله کرده که من عاشق بودم و نمی فهمیدم ، شما که عاشق نبودید ، چرا جلوی من را نگرفتید ؟ توصیه میشود که مانع بشوید ولی برخورد باید حساب شده باشد . اشکال این است که این جور وقتها برخوردها درست نیست . اولا آرامش خودتان را حفظ کنید . باید با آرامش برخورد کرد . حساسیت نشان ندهید . خیلی ها حساسیت نشان می دهند بویژه خانواده های مذهبی که با این جور ازدواج ها مخالف هستند . در اینجا این دو ، همتای هم نیستند . دو خانواده متفاوت و متضاد هستند و خانواده در همان ابتدا حساسیت زیادی نشان می دهند . چکشی عمل می کنند . باید خیلی حساب شده برخورد کرد . بعضی ها قشقرق راه می اندازند و می گویند : من دیگر مادر تو نیستم ، تو بچه ی من نیستی ، هیچ امیدی به حمایت من نداشته باش ، هر کاری میخواهی بکن و برخورد تند می کنند . من با این برخوردها موافق نیستم . ممکن است به موضع لج و مقاومت بکشاند . که اکثرا هم می کشاند . بعضی از مادرها عواطف فرزندشان را تحریک میکنند . گریه می کنند ، اشک می ریزند ، آه و ناله می کنند و در کنارش جمله هایی مثل ا ینکه نفرینت می کنم و شیرم را حلالت نمی کنم و عاقت می کنم . من با قشقرق مخالف هستم . ولی با تحریک کردن عواطف فرزند موافق هستم . شاید همین تحریک عواطف و اشک ها به او شوکی وارد کند چون او هنوز با مادر رابطه عاطفی دارد . خیلی وقتها می گویند بخاطر اشکهای مادرم این کار را نمی کنم . با جمله های نفرینت می کنم و ...موافق نیستم . نکته ای که در این برخوردها مهم است این است که هرگز به طرف مقابل چه دختر خانم و چه آقا پسر توهین و جسارت نکنید . ما این تعبیرهای بد را زیاد می بینیم . ببینید مادر عزیز این دختر محبوب پسر شماست . معشوقه ی او است و اصلا برای او بُت است . از دید شما ، این دختر ناهمتای اوست و مشکلات دارد ولی از دید خودش این طوری نیست . انسان عاشق گل سرخ را بدون خار می بیند . اگر تحریک عاطفه جواب داد که چه بهتر و اگر جواب نداد و دیدید که ایشان قضیه را جدی گرفته اند ، در یک گفتگوی صمیمانه ، استدلالی با او صحبت کنید . قشقرق راه نیندازید و خیلی آرام و استدلالی همین حرفهایی که ما میگوییم به آنها بگویید . کتاب گلبرگ زندگی را هدیه کنید . گاهی مواقع مادر لازم می داند برود و با طرف صحبت کند . در جایگاه یک مادر مهربان و دلسوز با او صحبت کنند ، از تهدید پرهیز کنید . با مهربانی او را توجیح کنید . اگر جواب نداد ، در اینجا از زمان استفاده کنید . خواستگاری نروید . بگذارید زمان بگذرد . فرزند شما بیست سالش است و وقت ازدواجش هم نیست . بگذارید دو سال بگذرد و آنرا کِش بدهید و کج دار و مریز عمل کنید . در گذر زمان این مشکل حل میشود و فراوان این مورد را داشته ایم . رشد عقلانی پیدا می کنند و می فهمند به درد همدیگر نمی خورند . معمولا پسر می گویند : مادر شما بیا و فقط دختر را ببین حتی در بیرون . من توصیه می کنم اینکار را نکنید اگر شما الف را بگویید باید تا آخرش را بگویید . شما یقین دارید که این یازدواج غلط است . یک وقت مانع تراشی بیخودی است که واقعا برای جوانان بی انصافی است . در اینجا به صلاح و بنفع این دو نیست . اگر نهایتا بعد از دو سال مجبور شدید به خواستگاری برویید ، شرط کنید که با یک مشاور آگاه و دلسوز مشاوره کنید . چون این مشاور ، ذینفع نیست . بیان بهتری دارد و استدلالی حرف می زند . آمار دارد و ممکن است که بتواند منصرفش کند . گاهی ما می توانیم با صحبت جوان را از این ازدواج منصرف کنیم و یا اگر منصرف نشد ، مشکلات راه را به او می گوییم تا آگاهانه انتخاب کنند . بعدا گله نمی کنند کسی به من نگفت . دیگر اینکه اگر به خواستگاری رفتید زیر بار مهریه سنگین نروید . چون ما امیدی به این جور ازدواج ها نداریم . آخرش جدایی است . البته استثنا هم دارد . بعضی مواقع به حسب ظاهر خوشبخت هستند و ظاهر سازی می کنند چون همه مخالفت کرده اند رویشان نمیشود که بگویند ما به بن بست رسیده ایم ومی سوزند و می سازند . این دیگر زندگی نیست و مردگی است . فرض در اینجا این است که مادر تحقیق کرده و رسیده اند که همتای همدیگر نیستند ، پس اصلا تن به خواستگار ی ندهند .
•
تا چه حد لازم است که دختر و پسر از لحاظ زیبایی همتای هم باشند ؟
از لحاظ زیبایی باید بین دختر و پسر تناسب باشد . یعنی فاصله زیاد نباشد . اگر فاصله کم باشد اشکالی ندارد . اگر فاصله زیاد باشد بعداد در زندگی دچار مشکل میشوند . البته این مشکل برای آقایان بیشتر است . زیرا آقایان به زیبایی بیشتر اهمیت می دهند تا خانمها . این واقعیتی است . البته خانم هم دوست دارد شوهرش خوش تیپ و قیافه باشد ولی اولویت اولش نیست . چیزی که برای خانم ها مهم است اقتدار مرد و نقش حمایتگری مرد است . استقلال فکری و مدیریت بحران مهم است . لذا خانم هایی که شوهرانشان متکی به مادر هستند و خودشان استقلال فکری ندارند ، خیلی رنج می برند و نکته اش هم همین است . فاصله باید رعایت بشود . در عاشق شدن ها این فاصله پیش می آید . با تلفن آشنا میشوند و بعد که همدیگر را می بینند می فهمند فاصله ی زیبائیشان خیلی زیاد است ولی چون کر و کور شده اند نمی بینند ولی بعدا که این عشق فروکش می کند در زندگی شان مشکلات شروع میشود . گاهی ممکن است عاشقی هم نباشد . ترحم است . الان آقایی به خواستگاری خانم آمده است . خانم می بیند فاصله زیبایی بین آنها زیاد است . اما جواب مثبت می دهد زیرا دلش می سوزد . گاهی توی رودربایستی گیر می کند . آقایی به خواستگاری خانمی رفته و می بیند با ظاهرش نمیتواند کنار بیاید ، می بند فاصله زیاد است ولی می گویند : اسم روی دختر مردم گذاشته ایم و زشت است . گاهی معرفت طرف خیلی زیاد است . گاهی طرف از لحاظ دینی خیلی قوی است و معنویت بالایی دارد . می گویند : برای من ظاهر مهم نیست . معنویت مهم است . همه ی این ها اشتباه است . بعدا در زندگی مقایسه ها شروع میشود چون این عوامل در زندگی از بین می رود . حالا تکه پرانی های دیگران و نگاه دیگران مزید بر علت میشود . متاسفانه بهانه جویی ها و بهانی گیری ها و از بین رفتن عشق و صفا و صمیمیتی که بین آنها بوده و مشکلی که مخصوصا در آقایان است که حواسشان به دیگران پرت میشود و با توجه به اینکه زن حس تملک دارد خانم رنج می برد . لذا توصیه من این است که فاصله زیبایی زیاد نباشد . گاهی انتظارات طرف زیاد است . خودش خیلی زیبا نیست ولی انتظارش خیلی بالا است . در اینجا انتظار بجایی نیست و ممکن است سالیان سال بخاطر این انتظار ، ازدواج نکند . البته باید گفت : ملاک اصلی ازدواج نباید صرفا زیبایی باشد . خیلی ها گله می کنند که آقایان ملاکشان زیبایی است . این اشتباه است . روایت داریم : از سعادت مرد مسلمان این است که با یک خانم زیبا ازدواج کند و ذات آن خوب و با دین باشد . ارزشهای اخلاقی و دینی مهم است . شما حالا می خواهید کتاب بخرید ، اگر صرفا ملاک شما طرح روی جلد کتاب باشد این کار خیلی غیر عقلی و غیر منطقی است . من به آقایان هشدار می دهم که ملاک اصلی تان صرفا زیبایی نباشد زیرا این ها ماندنی نیست . با یک سکته زیبایی از بین می رود و در آنجا شما واقعا احساس خلا می کنید . مسئله ی زیبایی خوراک نفس است و بعد از دوسال عادی میشود . حالا اینکه ملاکش صرفا زیبایی بوده می بیند که خانمش ارزش های اخلاقی ندارد و دیگر امیدی ندارد . وقتی خواستگاری می رویید به دختر خانم ، به دیده ی مادر بچه هایتان نگاه کنید . چون در زندگی ملاک تربیت بچه زیبایی نیست . مادر زیبا نباشد ولی عفیف و پاکدامن باشد . روایت داریم : کسی که ملاکش صرفا زیبایی است چیزی که در آن خانم هست نمی بیند . روایت دیگر داریم : کسی که برای جمال با خانمی ازدواج می کند خدا رهایش میکند ولی اگر برای دینش ازدواج کند ، خدا هم مال و هم جمال به او می دهد . در واقع خانم را در چشم آقا زیباتر می کند . توصیه ای هم به آقایانی که غیرت زیادی دارند و خانم هایی که حس تملکشان زیاد است دارم و آن این است که با خانم خیلی زیبا و یا آقای خیلی زیبا ازدواج نکنند . برای این آدمها ازدواج صرفا بر اساس زیبایی خیلی اشتباه است . خیلی رنج می برند و دائم نگران هستند و دغدغه دارند . قد بلندی و کوتاهی و چاقی و لاغری جزء شروط کمال هستند و نیاز به همتایی ندارند البته زیبایی هم از شروط کمال است ولی چون در جامعه خیلی مشکل ایجاد کرده است ، من تاکید بیشتری روی آن داشته ام . ما می گوییم چشم نوازتر است که خانم از آقا کوتاهتر باشد . حالا هم قد باشند و یا بلندتر باشد ، این ها سلیقه ای است . شما به خودتان نگاه کنید . اگر آستانه ی حسی تان پایین است یعنی حساسیت شما بالا است و انسان حساسی هستید این کار را نکنید و احتیاط کنید . اگر زود رنج نیستید و آستانه حسی شما بالا است و حرفهای دیگران برایشان مهم نیست ، این اشکالی ندارد . در جامعه ما متاسفانه نگاه خیره داریم و زُل می زنند که در اروپا اصلا این کار خیلی زشت است و کسی خیره نمی شود . زیبایی واقعا نسبی است . خیلی ها در مشاوره میگویند : همه شرایط مهیا است ولی این خانم از من خیلی کوتاهتر است و من نگران نظر دوستان و آشنایان هستم . این خیلی بد است . ما باید رفتارمان را درست کنیم که مانع ازدواج جوانان نشویم .
•
می خواهم با دختری ازدواج کنم که خود او خوب است اما خانواده ی فاسد و بدنامی دارد و خانواده ی من به شدت با این ازدواج مخالف هستند . گناه این دختر چیست که خانواده ی خوبی ندارد؟ آیا همتایی و کفویت در ازدواج مهم است ؟
پاسخ – تلقی من از این صحبت که می گویند خانواده ی مخالفت می کنند این است که خانواده ی ایشان خوش نام و اصیل هستند که با این وصلت مخالفت می کنند . درست است که این دختر خانم گناهی ندارد چرا که خود او خوب است اما خانواده ی او فاسد و به تعبیر ایشان بد نام هستند . می دانید این مسئله اصل هم تایی خانوادگی را از بین می برد . چون من بارها عرض کردم که در ایران دو جوان با هم ازدواج نمی کنند بلکه خانواده های آنها نیز با هم ازدواج می کنند و این خانواده ها باید همتای هم باشند و با هم کفویت داشته باشند . اینجا دو خانواده هم تا نیستند . در این صورت چه مشکلی پیش می آید ؟ مثلاً ممکن است همین خانواده ی شما که خوش نام هم هستند فردا در زندگی مشترک شما ، حتی به طور غیر مستقیم به رخ این دختر خانم بکشند . خوب ایشان می خواهد که عروس خانم این خانواده باشد . ممکن است به رخ ایشان بکشند ، او را سرزنش کنند و سرکوفت بزنند . بخصوص که الان راضی هم نیستند . این مسئله هم نکته ی مهمی است . فرض من این است که الان خانواده ی شما هم راضی باشند ، در این صورت هم باز من می گفتم که شما همتای هم نیستید . چون ممکن بود در آینده خود شما یا خانواده ی شما سرکوفت بزنند . همین مسئله ای پیش می آمد که در سوال قبلی گفتم . ارتباطات شما و همان اثر پذیری که بچه های شما از پدر بزرگ ، مادر بزرگ و عمو و عمه دارند . یا حالا ایشان دختر خانم هستند از آن طرف نیز بچه از پدر بزرگ ، مادر بزرگ و خاله و دایی اثر پذیری دارد. یک نکته ی دیگر هم است که جوانان نباید از آن غفلت کنند آن هم بحث مسائل ژنتیک است . چون به هر حال ممکن است فرزند شما ویژگی های شخصیتی خود را از همین پدر بزرگ ، مادر بزرگ یا از همین دایی و خاله به ارث ببرد . شما می فرمایید که آنها آدم های خوش نامی نیستند و به تعبیر خود شما می گویید فاسد هستند . در این صورت ممکن است ویژگی های شخصیتی آنها را به ارث ببرند . اینکه اینقدر اسلام دقت می کند که در انتخاب خود دقت کنید . البته این مسئله بیشتر نسبت به خانواده های اصیل است . الان اگر این خانواده ها هم تای هم بودند ما اصلاً مشکلی نداشتیم و می گفتیم خانواده ی محترم آقا پسر چرا مخالفت می کنید شما که مثل هم هستید . ولی الان فرض بر این است که خانواده ی آقا پسر اصیل و خوش نام هستند . خطاب شده به این جور خانواده ها که با همتای خود یعنی بایک خانواده ی اصیل ازدواج کنید . ما در این زمینه خیلی روایت های نابی را داریم که انسان تعجب می کند که اولیای الهی تا چه جاهایی را در نظر گرفته اند . مثلاً فرمودند که در یک مکان صالح ازدواج کنید . مکان صالح در اینجا همان خانواده ی اصیل است . دلیل آن نیز این است که بخاطر اینکه ژن اثر گذار است . آن رواتی که من چندین بار در امر ازدواج به آن اشاره کردم که رسول بزرگوار اسلام فرمودند از خضراء الدِّماً بپرهیزید و سوال کردند که یا رسول اله خضراء الدِّماً چیست ؟ فرمودند یک دختر خوبی که در محیط بدی بزرگ شده و رویشگاه خوبی نداشته است . این هم به خاطر همین قضیه است . خود دختر خوب است اما به هرحال خانواده ی او خوب نیستند . حالا غیر از اینکه پدر و مادر این دختر خوش نام نیستند و ممکن است از لحاظ ژنتیک بر روی فرزندان شما اثر بگذارند . برادر یا برادرهای ایشان با توجه به اینکه گفته اند خانواده ی ایشان خوب نیستند، نیز بد هستند . آنقدر بر روی برادر و دایی تأکید شده است البته الان علم روز نیز ثابت کرده است . به این جهت که ما ویژگی های شخصیتی خود را بیشتر از دایی خود می گیریم. لذا گفته اند در ازدواج خود دقت کنید به این خاطر که دایی جایگاه یکی از دو والد را دارد . چطور از لحاظ ژنتیک پدر و مادر قوی هستند . دایی را نیز در کنار یکی از دو والد گذاشته اند . این روایت برای دایی است . اما برای خاله هم تأکید کرده اند و گفته اند دقت کنید در انتخاب خود برای ازدواج چون شبیه خواهران و برادران خود بچه به دنیا می آورند . همین بحث مسائل ژنتیک است . خوب ممکن است این پسر عزیز بگویند این دختر که دختر خوبی است و گناهی ندارد . ما هم می دانیم و واقعاً برای اینجور دختر ها خیلی متأثر می شویم . خود او زحمت کشیده ، تلاش کرده ، رشد کرده و ارتقاء پیدا کرده است . خود او دختر خوب و نازنینی است از لحاظ اعتقادی . خوب او بالاخره باید چکار کند ؟ باید با همتای خود ازدواج کند . آیا حقی از او ضایع نمی شود ؟ نه به نفع خود او است . ما گاهی توصیه هایی می کنیم که بعضی ها ناراحت می شوند . الان ممکن است دختر عزیزی باشد که خود او خوب است ولی خانواده ی او بدنام هستند می گوید بالاخره گناه من چیست ؟ما می گوییم دختر عزیز ما نفع شما را در نظر می گیرم چون اگر شما با این خانواده وصلت کنید ، طیف و تیپ آنها فرق می کند قدر شما را نمی دانند . خود تو خوب هستی ولی همان بحث سرکوفت و سرزنش پیش می آید . من می خواهم بگویم که اینجا نفع دو طرف در میان است . هم شما پسر عزیز که خانواده ی خوش نامی دارید باید با یک خانواده ی خوش نام ازدواج کنید که همتای هم باشید و هم این دختر بعداً زجر نمی کشد . با هم تیپ خود ازدواج می کند و دیگر دو طرف سر هم منت نمی گذارند . ازدواج این خانم با همتای خود به این معنا است که با آقایی ازدواج کند که وضعیتی مشابه خود دارد . یعنی با یک آقایی ازدواج کند که خود او خوب است اما خانواده ی خوبی ندارد . نمی خواهیم بگوییم که خانواده ی او هم بد نام باشند اما فرض ما الان بر این است که خانواده ی این آقا پسر خوش نام و اصیل هستند . ما گاهی اوقات متأسفانه این موارد را داریم که عاشق و دلبسته می شوند در دانشکده و یا در جای دیگری بعد هم آقا پسر متوجه می شود که خود دختر خانم خوب و نازنین است . در خصوص اختلافات طبقاتی نیز این مسئله صادق است . حتی ممکن است خانواده ی طرف مقابل هم سرکوفت نزنند ولی وقتی دختر وارد خانواده ی آنها شود احساس حقارت ، ضعف و کمبود شخصیت کند و این مسئله به نفع او نیست .
•
• دختر خوبی در بین نزدیکان هست و چون می دانم که هیچ وقت او را به من نمی دهند هیچ اقدامی در این زمینه نمی کنم . نظر شما آیا او هم کفو من است ؟
پاسخ – اگر شما مطمئن هستید که این دختر خانم را به شما نمی دهند و هم شان شما نیستند و احساس می کنید که از نظر خانوادگی با خانواده ی ایشان و خودشان همتایی ندارید یعنی آنها از جهات مختلفی برتری جدی و قابل توجهی بر شما دارند ، اصلا اقدام نکنید . البته ما گفتیم که اگر جوانان جواب منفی شنیدند خیلی ناراحت نشوند در ازدواج جواب منفی خیلی نمی تواند مشکل ساز باشد ولی بالا خره روی روحیه ی انسان اثر می گذارد . حالا که انسان می داند جواب منفی است اصلا چرا اقدام بکند ؟ ممکن است که اگر جواب منفی بشنوید روی اعتماد به نفس شما اثر بگذارد و خودباروری شما را در معرض تهدید قرار بدهد . اگر می دانید مواردی مشابه شما یا حتی بهتر از شما رفته اند و جواب منفی گرفته اند طبیعی است که به شما هم جواب منفی می دهند پس بهتر است شما هم اقدام نکنید. اگر شما احساس می کنید که هم شان هم هستید چرا شما اقدام نمی کنید ؟ خیلی خانواده ها منتظر جوانهای خوبی مثل شما هستند . پس اگر هم شان شما هستند بطور رسمی با خانواده اقدام بکنید، یا جواب منفی است یا مثبت .اگر جواب مثبت بود بگویید : الحمدلله .اگر منفی بود بگویید : الله اکبر . من به جوانان می گویم که خیلی نگران جواب منفی نباشید . در قضیه ی ازدواج شما خودتان را به اقیانوس بیکران الهی بسپارید . اگر ایشان هم شان شما هستند و می خواهید اقدام بکنید اولا این فکر منفی را از بین ببرید که اگر من خواستگاری بروم ایشان را به من نمی دهند . این افکار را باید از ذهن تان دور کنید . اگر شما با این فکر خواستگاری بروید روی چهره ی شما اثر می گذارد و با این موضع می روید که منتظر جواب منفی هستید و این روی کلام ، ادبیات و لحن شما هم اثر می گذارد و حتی در برخورد شما اثر می گذارد و یک جور دافعه در شما ایجاد می کند . شما بدون اعتماد بنفس و خودباروری جلو می رود و حتی ممکن است که در گفتگو صدای شما بلرزد ودچار استرس می شوید و رنگ چهره ی شما تغییر می کند و دیگران فکر می کنند که شما ایرادی دارید و نتیجه همان می شود که شما می ترسید و دختر خانم را به شما نمی دهند. پس من تاکید می کنم که اول شما این فکر منفی را از خودتان دور بکنید و بعد به خواستاری بروید . تمام کسانی که به خواستگاری می روند یا برایشان خواستگار می آید و جواب منفی می شنوند عرض می کنم که خودتان را به خدا بسپارید . شما اقدام بکنید و اگر به نتیجه ی دلخواه رسیدید الحمدلله و اگر به نتیجه ی دلخواه نرسیدید به حساب قسمت الهی بگذارید . قسمت به این معنا درست است . آن قسمتی اشتباه است که ما هیچ حرکتی نکنیم تا ببینیم که قسمت چه بشود . شما باید اقدام حرکت بکنید و به خواستگاری بروید ولی بعضی مواقع خدا اراده ی خودش را بر اراده ی شما مقدم می کند و ما از آینده خبر نداریم . پس اگر شما جواب منفی شنیدید به حساب قسمت الهی بگذارید . اگر این عشق ، عشق کر و کور کننده است که اصلا صلاح نیست . زیرا این یک آفت است و ممکن است که پنج تا آقت دیگر هم داشته باشد. شاید اصلا طرف شرایط همتایی نداشته باشد . انسان باید عاقلانه ازدواج کند و عاشقانه زندگی کند .