مراد از معاد جسماني در نزد متكلمين معاصر و حكما ي صدرايي، معاد جسماني - روحاني است ؛ يعني اكثر علماي شيعه اعتقادشان بر اين است كه معاد عبارت است ازجمع روح -بدن در آخرت . اين عقيده را از آن جهت معاد جسماني مي گويند كه در مقابل معاد صرفا روحاني مطرح شده است كه برخي از فلاسفه سابق به آن عقيده داشتند.
معتقدين به معاد جسماني نيز به لحاظ تفاوت ديدگاهي كه در معني جسم و بدن دارند به دو دسته تقسيم مي شوند :
1. كساني كه معتقدند بدن اخروي ، بدن مادي و از جنس همين مواد دنيا خواهد بود. قائلين اين قول اكثر متكلمين شيعه هستند.
2. كساني كه معتقدند بدن اخروي، جسمي است غيرمادي كه از نظر شكل و رنگ و اندازه و ... عين همين بدن مادي شخص است ؛ ولي فاقد ماده دنيوي است ؛ مثل اجسامي كه انسان در خواب مي بيند ؛ ما وقتي شخصي را در خواب مي بينيم شكي نداريم كه اين شخص موجود در خواب ما ، فلان شخص است ؛ولي آن موجودي كه ما در خواب مي بينيم موجودي است غير مادي .
با توجه به آيات قرآن كريم شكي نيست كه معاد مورد نظر دين مقدس اسلام همان معاد جسماني - روحاني است ؛ اما سوال اساسي اين است كه آيا در آخرت ، انسان با بدن مادي محشور خواهد شد يا با بدن فرامادي؟
متكلمين معتقدند كه معاد با بدن مادي و دنيوي خواهد بود ؛ لكن در آخرت ، همين ابدان مادي ، احكام و آثار ديگري خواهند داشت كه متناسب با آن عالم است ؛ اما اكثر حكماي مكتب فلسفي ملاصدرا معتقدند كه معاد با بدن غيرمادي است ؛ و معتقدند كه آن بدن غير مادي عين همين بدن دنيوي است نه مثل و شبيه آن ؛ لكن فاقد ماده است ؛ و مي گويند شيئيّت يك شيء به صورت آن است نه به ماده آن ؛ لذا غير مادي بودن آن بدن مانع از عينيّت بدن مادي دنيوي با بدن غير مادي اخروي نمي شود. ــ توجه: ماده در اصطلاح فلسفه غير از ماده در اصطلاح فيزيك است ؛ ماده يك شيء در نگاه فلسفي آن چيزي است كه صورت آن شيء را مي پذيرد ؛ مثلا گوشت و استخوان و ... ماده بدن هستند اما بدن گوشت و استخوان و... نيست ؛ لذا ما وقتي شخصي را با همان صورت و شكل ولي بدون اين مواد دنيوي در خواب مي بينيم باز يقين داريم كه اين فلان شخص است ـــ .
هر كدام اين دو گروه دلائلي برنظريه خود اقامه كرده و اشكالاتي نيز بر نظر ديگري وارد نموده اند ؛ حال اينكه دلائل كدام گروه يقيني و قطعي است ؛ و كدام گروه توانسته اند اشكالات وارده بر نظريه خودشان را جواب دهند ؛ امري است بسيار دشوار. البته براي كسي كه نمي تواند به نتيجه قاطعي در اين باره برسد براي او ، شرعا لازم و ضروري است كه اجمالا معتقد شود كه معاد ، جسماني ، روحاني است ؛ و اين دليل براي او كافي است كه بگويد : قرآن كريم كتاب خداست ؛ و خدا محال است سخن باطلي بگويد ؛ و از آيات قرآن استفاده مي شود كه معاد جسماني، روحاني است ؛ پس حتما اين مطلب حق است. اما اگر كسي بخواهد از راه عقلي به نظريه درست و تفصيلي دست پيدا كند چاره اي جز تحقيق عميق و توان بررسي و ارزيابي نظرات اين دو گروه ندارد.
دليل عمده متكلمين بر معاد جسماني دليل نقلي است ؛ ولي دليل عقلي نيز بر اين مطلب اقامه كرده اند كه به يك مورد از دلائل ايشان اشاره مي شود :
دليل متكلمين بر معاد جسماني .
خداوند متعال انسان را آفريد تا به سعادت و كمال برسد ؛ و يكي از اركان سعادت ، لذت است ؛ و شكي نيست كه انسان دو گونه لذت دارد ؛ لذات روحي و معنوي و لذات جسماني . در اين دنيا ، اين دو گونه لذت باهم به نوعي ناسازگاري دارند ؛ به نحوي كه اگر كسي بخواهد از تمام لذائذ جسماني بي هيچ محدوديتي بهرمند شود از لذات معنوي باز خواهد ماند ؛ و اگر بخواهد از لذائذ معنوي بهره كامل ببرد ناچار بايد از برخي لذائذ جسماني چشم پوشي كند . حال اگر آخرت صرفا روحاني باشد ، در آن صورت انسان در آخرت از لذات جسماني محروم خواهد بود ؛ و اگر معاد صرفا جسماني باشد از لذائذ روحاني محروم خواهد شد ؛ پس در اين دو حالت انسان ، انسان محروم از سعادت كامل خواهد بود ؛ و اگر معاد ، جسماني و روحاني باشد انسان مي تواند به سعادت كامل دست پيدا كند ؛ و بر خداوند كريم و خير خواه ، قبيح و نارواست كه امكان تأمين سعادت كامل انسان مؤمن براي او باشد ، و او اين سعادت را تامين نكند ؛ و قبيح و ناروا در خدا راه ندارد ؛ پس حتما خداوند متعال چنين امكاني را تحقق خواهد بخشيد ؛ و معاد را جسماني و روحاني قرار خواهد داد.
حكماي صدرايي نيز بر معاد جسماني مورد ادعاي خودشان دلائلي را اقامه نموده اند . البته فهم مقدمات دلائل ايشان نيازمند آن است كه شخص با مكتب فلسفي حكمت متعاليه آشنايي داشته باشد . ما سعي مي كنيم دليل اصلي حكماي صدرايي را با بياني ساده خدمت حضرت عالي بيان كنيم ؛ گرچه ساده كردن مطالب فلسفي كار چندان آساني نيست .
دليل حكماي صدرايي بر معاد جسماني .
1- هر موجود مادي و از جمله انسان ، داراي حركت جوهري است ؛ به عبارت ديگر موجود مادي موجودي است كه ذاتش دائما در سيلان و در پويش وتحول است ؛ و لحظه به لحظه صورتي تازه مي گيرد.
2- انسان ، زماني داراي صورت نطفه است ؛ و زماني ديگر داراي صورت علقه مي شود و زماني ديگر به صورت مضغه در مي آيد و بالاخره به مرحله جنيني مي رسد ؛ و در لحظه بعد صورتي نو مي يابد كه آن را صورت نفس مي گويند ؛ در اين لحظه است كه جنين تبديل به انسان مي شود ؛ و با صورتهاي بعدي كه دم به دم به انسان افاضه مي شود ، نفس و بدن انسان باز هم كاملتر مي شود ؛ تا لحظه مرگ فرا رسد. بنابر اين از نطفه تا لحظه مرگ يك موجود است كه دائما در تحول است ؛ نفس (روح) در نتيجه حركت جوهري بدن ، از خود همان بدن پديد مي آيد و موجودي جدا از بدن نيست ؛ بلكه مرتبه اي از وجود همين يك انسان است ؛ به عبارت ديگر انسان موجودي مركب از روح و بدن نيست ؛ بلكه انسان يك موجود است كه داراي مرتبه بالا و پايين است ؛ مرتبه بالاي آن روح و مرتبه پايين آن بدن است. و جدا شدن دو مرتبه ي يك وجود از همديگر محال است ؛ چون اگر جدا شوند ديگر يك وجود نخواهند بود ؛ بلكه دو موجود مستقل از هم خواهند بود ؛ در حالي كه انسان يك وجود بيشتر نيست ؛ ما به علم حضوري مي يابيم كه يك وجود هستيم نه دو وجودبه هم چسبيده .پس روح و جسم دو روي يك سكه اند ؛ انسان يك وجود است كه يك روي پنهان دارد و يك روي آشكار .
3- بر اين اساس در هنگام مرگ انسان با روح و بدن وارد عالم برزخ مي شود ؛ نه فقط با روح تنها ؛ و اساسا بدن بدون روح و روح بدون بدن معني ندارد. روح وقتي روح است كه بدن داشته باشد ؛ و بدن وقتي بدن است كه روح داشته باشد.
4- اما بنا به براهين قطعي فلسفي ـ كه در كتب فلسفي بيان شده است ـ عالم برزخ ، عالمي مجرد (غير مادي ) است ؛ بنابراين محال است انسان با بدن مادي در آن وارد شود ؛ پس انسان وارد شده در عالم برزخ ، انساني با بدن غير مادي (بدن برزخي , مثالي) خواهد بود ؛ يعني صورت بدن وارد عالم برزخ خواهد شد نه ماده آن ؛ و شيئيّت شيء به صورت آن است نه به ماده آن ؛ و ماده در حقيقت شيء داخل نيست ؛ بنابر اين بدن برزخي با اين كه غير مادي است اما دقيقا همين بدن دنيوي است ؛ چون همان صورت است ؛ نه صورتي ديگر ؛ پس در هنگام موت آنچه از انسان در اين دنيا مي ماند ماده اوست ؛ نه بدن او ؛ آنچه در دنيا مي ماند جسمي است كه ميّت ناميده مي شود ؛ و اگر به آن بدن فلان شخص گفته مي شود مجاز است ؛ مثل اين كه به چوب خشك ؛ درخت گفته شود.
5- عالم آخرت نيز عالمي است مجرد از ماده ؛ چرا كه عالم آخرت از نظر وجودي كاملتر از عالم برزخ است ؛ پس اگر عالم برزخ غير مادي است ، به نحو اولي آخرت پس از برزخ نيز غير مادي است ؛ بنابر اين انسان در آخرت نيز با بدن غير مادي محشور خواهد شد ؛ لكن بدن آخرتي لطيفتر از بدن برزخي خواهد بود.و هر چه بدن لطيفتر باشد لذات و عذاب او هم شديدتر ، و محدوديت آن كمتر خواهد بود.
براي مطالعه بيشتر به منابع زير مراجعه فرماييد.
1- آموزش كلام اسلامي 2، محمدسعيدي فر،ازصفحه 200به بعد
2- معاد يا بازگشت بسوي خدا ؛ استاد محمد شجاعي
3- معادشناسي ؛ استاد جعفر سبحاني==