محمد بن سعد مورخ و عالم اهل سنّت، امام سجاد ـ عليه السّلام ـ را اين گونه توصيف كرده است: «كان علي بن الحسين ثقة مأموناً كثير الحديث عالياً رفيعاً وَرِعاً» [1]
شافعي در رسالهاي كه دربارة حجيت خبر واحد نوشته،آورده است: «وجدت علي بن الحسين ـ وهو أفقه المدينة ـ يعّول علي خبر الواحد» [2]علي بن حسين ـ عليه السّلام ـ كه فقيهترين مردم مدينه است، بر خبر واحد تكيه ميكرد.
ابن شهاب زهري، علي رغم وابستگيش به امويان و حتي با وجود كينهاي كه بين امويان و شيعيان وجود داشت، از عالمان زمان امام سجاد ـ عليه السّلام ـ است كه با ولع تمام از امام بهره گرفته و حضرت را با عبارات زيادي ستوده است. زهري در نامهاي كه از سوي امام بدو نوشته شد، مورد نصيحت قرار گرفته تا موقعيت خود را به عنوان وسيلهاي در دست حاكميّت امويان مورد تجديد نظر قرار دهد.[3] وي يك بار نيز از سوي امام سجاد ـ عليه السّلام ـ به خاطر اهانت به علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ مورد سرزنش قرار گرفت.[4] در عين حال، او همچنان راوي علوم امام سجاد ـ عليه السّلام ـ بود؛ چنانكه در كتابهاي مختلف منقولات او را آوردهاند.[5] اضافه بر اين، او شيفتة عبادت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ و خلوص حضرت بود. نقل شده:«كان زهري إذا ذكر علي بن الحسين يبكي و يقول: زين العابدين»[6] همچنين از او نقل كردهاند:«علي بن الحسين اعظم الناس منّة عليّ»[7] و نيز ميگفت:«ما رأيت أحداً أفقه من علي بن الحسين»[8] ستايش زهري از امام سجاد ـ عليه السّلام ـ تا اندازهاي بود كه برخي از مروانيان به او ميگفتند:«يا زهري! ما فعل نبيُّك، يعني علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ».[9]
از ميان ديگر محدثين، ابو حازم ميگفت:«ما رأيت هاشمياً أفضل من علي بن الحسين و لا أفقه منه»[10] از جاحظ نيز نقل شده است كه ميگفت:«دربارة شخصيت علي بن الحسين، شيعي، معتزلي، خارجي عامي و خاصي همه يكسان ميانديشند و هيچ كدام ترديدي در برتري و تقدّم او (بر سايرين) ندارند.»[11]
چنانكه بعداً اشاره خواهد شد از دلايل مهم شهرت امام و محبت او در ميان مردم، انتشار جملات زيباي امام سجاد ـ عليه السّلام ـ در قالب دعا بود كه همه را به خودد جذب ميكرد. سعيد بن مسيب، از محدثين مشهور دربارة امام سجاد ـ عليه السّلام ـ ميگفت:«ما رأيت أورع من علي بن الحسين» [12] هيچكس را با تقواتر از علي بن الحسين نديدم. امام در زمان خويش به نامهاي«عليّ الخير»، «عليّ الاغرّ» و «عليّ العابد» شهرت داشت.[13] مالك بن انيس نيز بر اين باور بود كه (در آن زمان) در ميان اهل بيت رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ كسي همانند امام سجاد ـ عليه السّلام ـ نبوده است. [14]
ابن ابي الحديد دربارهاش ميگويد:«كان علي بن الحسين غاية في العبادة»[15] آن حضرت را كه اهل سجده بود و آثار آن بر پيشانيش ظاهر بود،«ذي الثفنات» ميگفتند.[16] ابن حبان دربارة امام سجاد ـ عليه السّلام ـ ميگويد:«و كان من أفاضل بني هاشم من فقهاء المدينة و عبادهم... يقال علي بن الحسين سيد العابدين في ذلك الزمان»[17] ابو زهره نيز مينويسد:«فعليّ زين العابدين كان إمام المدينة نُبلاً و عَلماً» [18]
آوردهاند كه وقتي آن حضرت وضو ميگرفت، رنگ چهرهاش دگرگون ميشد. وقتي علت را ميپرسيدند، فرمود: «أتدرون بين يدي من أريد أن أقوم»[19] آيا ميدانيد كه در برابر چه كسي ميخواهم بايستم؟ و گفته شده است كه در وقت نماز چهرة امام دگرگون شده و رعشه بر اندامش بود. وقتي علت را پرسيدند فرمود:«إني أريد الوقوف بين يدي ملك عظيم»[20] در وقت نماز به هيچ چيز توجه نداشت يك بار در وقت نماز، دست فرزند امام شكست او از درد فرياد ميزد، شكستهبند آوردند و استخوان دست را جا انداخت و فرزند امام از درد فرياد ميكشيد بعد از آن امام دست بچه را ديد كه به گردنش آويزان است، در آن وقت بود كه تازه متوجه شد كه دست بچه شكسته است.[21] زمخشري ميگويد: زماني علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ به قصد وضو گرفتن دستش را در آب برد، در آن حال: ثم رَفَعَ رأسه إلي السماء و القمر و الكواكب، ثم جعل يفكّر في خلقها حتي أصبح و أذن المؤذّن و يده في الماء، امام سرش را به آسمان و ماه و ستارگان بلندكرده و در آنها به تفكر پرداخت، تا آنكه صبح شده و در حالي كه مؤذن اذان ميگفت، هنوز دست امام در آب بود. [22]زماني كه از خدمتكار او خواستند تا او را توصيف كند، گفت:«من هيچگاه در روز براي او طعامي نياوردم و در شب بستري براي او نگستردم.»[23] و آوردهاند كه روزي به هنگام نماز، ماري به سمت آن حضرت حركت كرد، اما او تحركي به خود نداد. مار از ميان دو پاي امام عبور كرد و او از جايش تكان نخورد و رنگش عوض نشد. [24]
در دادن صدقه و رسيدگي به محرومين نيز زبانزد بوده و پس از شهادت او معلوم گرديد كه صد خانواده از انفاق و صدقات او زندگي ميكردهاند.[25] به نقل امام باقر ـ عليه السّلام ـ : امام سجاد ـ عليه السّلام ـ شبانه، نان بر پشت مباركش گذاشته و در تاريكي شب براي فقرا ميبرد و ميفرمود: صدقه در تاريكي شب، آتش غضب خداوند را خاموش ميكند.[26]
[1] . طبقات الكبري، ج5، ص222.
[2] . شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج15، ص274.
[3] . تحف العقول، ص200.
[4] . شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج4، ص102.
[5] . به عنوان مثال: طبقات الكبري، ج8، ص172؛ حلية الاولياء، ج3، ص86؛ كشف الغمة، ج2، ص 103.
[6] . حلية الاولياء، ج3، ص135.
[7] . طبقات الكبري، ج5، ص214.
[8] . زين العابدين، سيد الاهل، ص43؛ كسي را فقيهتر از علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ نديدهام.
[9] . شرح الاخبار، ج3، ص 258.
[10] . تذكرة الخواص، ص186؛ كشف الغمة، ج2، ص80.
[11] . عمدة الطالب، ص 193.
[12] . حلية الاولياء، ج3، ص 141؛ كشف الغمه، ج2، ص80؛ مختصر تاريخ دمشق، ج17، ص236، تهذيب التهذيب، ج7، ص 305؛ سير أعلام النبلاء، ج4،ص391.
[13] . شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج15، ص273.
[14] . تهذيب التهذيب، ج7، ص305.
[15] . همان، ج1،ص27.
[16] . نك: معجم الادباء، ج11، ص 103.
[17] . الثقات، ج5، ص 160.
[18] . الامام الصادق ـ عليه السّلام ـ، ص22.
[19] . صفة الصفوة، ج2، ص55؛ نور الابصار، ص127؛ طبقات الكبري، ج5، ص216؛ الاتحاف، ص136، الفصول المهمة، ص 201؛ العقد الفريد، ج3،ص114.
[20] . شرح الاخبار، ج3، ص258.
[21] . همان، ج3، ص263.
[22] . ربيع الابرار، ج3، صص 160، 663.
[23] . المناقب، ابن شهر آشوب، ج2، ص255.
[24] . شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج10، ص 159.
[25] . حلية الاولياء، ج3، ص136؛ كشف الغمه ج2، صص77، 87؛ مختصر تاريخ دمشق، ج17، ص 238.
[26] . مختصر تاريخ دمشق، ج17، ص 238.
رسول جعفريان- حيات فكري و سياسي امامان شيعه، ص 260