چهارشنبه 25 مهر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

حکومت اخلاق

حكومت اخلاق‏
حجة الاسلام والمسلمين محمد نصر اصفهانى(1)
با همكارى سميرا حسينى(2)
چكيده‏
مهم‏ترين هدف رسالت انبيا، از جمله پيامبر اسلام، گسترش توحيد، اخلاق و شريعت است. اين اهداف در طول يكديگر و در عين حال متداخل با هم هستند. هدف سوم، راه وصول تحقق دو هدف ديگر و هدف دوم براى وصول به هدف اول در نظرگرفته شده است. سير دعوت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله نيز به همين صورت انجام مى‏گرفته است. بيشترين موضوع تبليغ رسول خدا در مكه، توحيد و اخلاق بود، و در مدينه، در راستاى آن دو هدف، به گسترش شريعت نيز پرداخت. موضوع بحث مقاله مربوط به هدف دوم، يعنى هدف اخلاقى پيامبر اسلام است كه هيچ‏گاه، از جمله در عملكرد سياسى ايشان، تعطيل نشد.
پس از مشخص شدن منظور از اخلاق و شيوه‏ى تحقيق، به ابعاد مختلف حيات اجتماعى و سياسى رسول خداصلى الله عليه وآله در مدينه النبى از زاويه‏ى اخلاق پرداخته شده است. موضوعاتى كه در راستاى اخلاق حكومتى به آن پرداخته خواهد شد عبارت‏اند از: نحوه‏ى شكل‏گيرى امت اسلامى، نحوه‏ى كسب قدرت، شكل و ساختار قدرت، حد قدرت، حد مسؤوليت، حقوق اساسى شهروندان، نظارت مردمى، نحوه‏ى قانون‏گذارى، نحوه‏ى اجراى قانون و نحوه‏ى قضاوت.
در اين مقاله آمده است كه رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله چگونه سلول‏هاى اوليه‏ى جامعه‏ى اسلامى را ويژگى اخلاق بخشيد و قدرت سياسى را اخلاقى كسب نمود و ساختار اخلاقى به آن بخشيد، مبناى همبستگى اجتماعى را اخلاق قرار داد و حدود و مسؤوليت‏هاى امام و امت را مبتنى بر اخلاق ساخت، و مديريت اقتصادى، نظامى، قضايى، سياسى، فرهنگى و تربيتى و اجتماعى پيامبر چگونه بر پايه‏هاى اخلاق بنا گرديد.
واژه‏هاى كليدى: اخلاق، اخلاق پيامبر صلى الله عليه وآله، حكومت.
مقدمه‏
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله در قرآن كريم به عنوان شخصى داراى خُلق و خوى عظيم معرفى شده است. خود پيامبر صلى الله عليه وآله نيز هدف بعثت خويش را تكميل مكارم اخلاق اعلام كرده است.(3) پرسشى كه در اين‏جا مطرح مى‏شود اين است كه اولاً منظور از اخلاق چيست و ثانياً اين هدف تنها در حيطه‏ى رفتار فردى مطرح است يا در عرصه‏ى اجتماع و سياست نيز قابل طرح بوده است.
در پاسخ به پرسش اول، تعريفى كه از اخلاق مبناى مطالعه ما قرار مى‏گيرد اين است كه: «اخلاق به كليه‏ى رفتارهاى آگاهانه و آزادانه‏اى گفته مى‏شود كه براى تمام انسان‏ها قابل تحسين يا تقبيح باشد.»
اما در پاسخ به پرسش دوم بايد گفت: با توجه به اين‏كه هدف اخلاقى رسول خدا به صورت مطلق مطرح شده است و كسى آن را منحصر به رفتار فردى ندانسته است، بنابراين، فعاليت‏هاى سياسى و اجتماعى رسول اكرم صلى الله عليه وآله را نيز بايد مشمول همين هدف دانست. مسلماً با پذيرش اين پيش‏فرض، حكومت شكل گرفته توسط ايشان نيز بايد، چه در عرصه‏ى هدف و چه در عرصه‏ى روش، در راستاى همين خلق و خو و رسالت اخلاقى انجام گرفته باشد.
تبيين ميزان تحقق اين هدف، دو راهكار دارد: يكى راهكار كلامى و ديگرى راهكار علمى و تحقيقى. شيوه‏ى اول، شيوه‏ى همدلانه است و شيوه‏ى دوم، شيوه‏ى فارغ‏دلانه.
تفاوت اين دو روش در اين است كه در روش كلامى، دو مطلب ياد شده، يعنى اخلاقى بودن شخص پيامبر صلى الله عليه وآله و تحقق هدف اخلاقى رسالت در عرصه‏ى سياست را يك پيش‏فرض مسلم و انكارناپذير تلقى مى‏كنند و براى توجيه آن به حوادث تاريخى، صرفاً به منظور اثبات اصل مسأله، يعنى اخلاقى بودن حكومت رسول خدا، نگاه مى‏شود. متكلم در اين روش اگر به حادثه‏اى خلاف اخلاق برخورَد به توجيه آن مى‏پردازد.
در روش علمى، دو اصل اخلاقى بودن شخص پيامبر صلى الله عليه وآله و اخلاقى بودن حكومت او تنها به عنوان ادعا يا فرضيه نگاه مى‏شود و مراجعه به تاريخ براى آزمون اين فرضيه و ميزان موفقيت اين هدف در عمل است. در اين روش، در صورت مشاهده‏ى رفتار ضد اخلاقى، ادعا يا فرضيه ابطال مى‏شود.
براى انسان مسلمان، مطالعه‏ى فارغ‏دلانه‏ى آموزه‏هاى دينى دشوار و كمى ترسناك به نظر مى‏رسد، چون بيم آن مى‏رود كه نتايج مطالعه، فرضيه را ثابت نكند يا عكس فرض ثابت شود. اما اسلام با اطمينانى كه به خود دارد، همواره انسان‏ها را به تفكر و تدبّر و تعقّل دعوت مى‏كند و به نتايج آن نيز پايبند است.
هدف انبيا از جمله موضوعاتى است كه بايد به روش محققانه مورد مطالعه قرار گيرد. بنابر آنچه عقل و خود دين توصيه مى‏كند ما اين هدف نبوت را محققانه مورد مطالعه قرار مى‏دهيم.

امت اخلاقى‏
دعوت رسول اكرم، با «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» آغاز شد. اين معنا در عين اين‏كه گوياى ترك بت‏پرستى و پرستش خداى يگانه است، بيان پرستش خدايى است كه خود يك شخصيت اخلاقى است؛ بخشنده، بخشايشگر، رؤوف، غفور، مهربان، كريم، عادل، رب و پرورنده، رزاق، لطيف، ذوالجلال و الاكرام و ... است، در عين حال، نسبت به رفتارهاى غيراخلاقى نيز حساس است، از دروغ و خطا بدش مى‏آيد،(4) از راندن يتيم، خوراك ندادن به بينوايان، خوددارى از تأمين نياز نيازمندان بيزار است،(5) بدگويى و عيب‏جويى و تكاثر اموال مردم را نهى مى‏كند،(6) برده‏دارى،(7) كم‏فروشى، اجحاف، تمسخر و مسخره كردن را تقبيح مى‏كند،(8) كفر و جنايت و غرور و تكبر را دشمن مى‏دارد،(9) و انسان‏ها را در مقابل همه‏ى دارايى‏شان مسؤول و پاسخگو مى‏خواهد.(10) سوره‏هاى مكى، همه، تأكيد بر اين حقيقت دارد كه آنچه بايد دغدغه‏ى اصلى امت واحده باشد، دغدغه‏ى اعتقادات و ارزش‏هاى اخلاقى است.(11) وحدت امت، يك نوع وحدت ماوراى منافع شخصى و گروهى و قبيله‏اى است. در اين حالت، اعضاى امت به هر ابزارى براى رسيدن به هدف تن در نمى‏دهند. در فرهنگ قرآنى، منظور از جاهليت، كه اسلام در صدد ريشه‏كن ساختن آن است، همان زندگى غيرعقلانى و غيراخلاقى است.(12) آنچه منفور اسلام است، نه فرهنگ غيرعقلانى و غيراخلاقى يك دوره‏ى زمانى خاص (در شبه جزيره‏ى عربستان)، بلكه فرهنگ غيراخلاقى در همه‏ى زمان‏ها و همه‏ى مكان‏هاست. اسلام جاودان هدفش نيز جاودان است. در جامعه‏ى جاهلى، هواى نفس بر عقلانيت و ضد اخلاق به جاى اخلاق مى‏نشيند. حمّيت جاهليت، حكم جاهليت و تبرّج جاهليت، نمادهاى مختلف يك جامعه‏ى غيراخلاقى است كه رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مبارزه با آن بود.

كسب اخلاقى قدرت‏
پيامبر اسلام در نحوه‏ى كسب قدرت نيز مطابق اخلاق انسانى عمل مى‏كرد و هرگز از زور و فريب كه شيوه‏ى رايج بسيارى از كسانى است كه در صدد كسب قدرت هستند استفاده نمى‏كرد. گفتگوى صادقانه، عاطفى و استدلال، شيوه‏ى رايج ايشان بود.
«محمد بن عبد الله»، به دنبال ده سال دعوتِ سخت و مرارت‏بار در مكه، در حالى كه دو ماه بيشتر نبود كه از رنج دشوار شعب ابوطالب خلاص شده بود، ابوطالب و خديجه دو حامى سياسى و عاطفى خود را از دست داد. مشركين از اين خلأ حمايتى استفاده كردند و بر فشارها و آزارها افزودند. بارها قصد كشتنش را كردند. كسى نبود كه او را در اين ساختار قبيله‏اى قدرت حمايت كند. او مى‏گفت: من نمى‏خواهم كسى از شما را مجبور به كارى كنم، تنها خواهش من اين است كه مرا از كشته شدن نگهداريد تا پيام پروردگار خود را برسانم.(13) كار به جايى كشيد كه عملاً رسول خدا را از مكه اخراج كردند.(14)
او در اواخر سال دهم، براى كسب حمايت از اعراب طايف راهى اين ديار شد. ده روز بعد نااميد از حمايت آنها بار ديگر به سمت مكه بازگشت. بيرون شهر به هر كس كه احتمال مى‏داد پيغام فرستاد تا در امان او وارد مكه شود، اما كسى قبول نمى‏كرد. بالاخره يكى از مشركين قدرتمند به نام «مُطعِم بن عَدِى» قبول كرد كه رسول خدا در پناه او وارد مكه شود. رسول خدا در مكه همچنان به دعوت مردم و قبايل مشغول بود.
سال يازدهم، در حين دعوت قبايل اعراب در موسم حج، اتفاقاً با شش نفر از قبيله‏ى خزرج ملاقات كرد. مثل هميشه با «ادب» پيش آمد و گفت: آيا نمى‏نشينيد تا با شما صحبت كنم. گفتند: آرى. آنان در كنار پيامبر صلى الله عليه وآله نشستند. او اهداف اسلام را براى آنان تشريح كرد. بخش‏هايى از قرآن را براى آنان خواند و از آنان خواست تا مسلمان شوند و او را در رسيدن به اهدافش حمايت كنند. آنان به ياد سخنان يهوديان مدينه افتادند كه بشارت به ظهور پيامبرى‏مى دادند كه به زودى مى‏آيد و يهود به كمك او، اعراب را نابود مى‏سازند. پيش خود گفتند بهتر است قبل از آنان به او ايمان بياوريم، شايد از طريق او جنگ و خونريزى به پايان برسد و تحت رهبرى او به اتحاد و يگانگى برسيم؛ «عسى ان يجمعهم الله بك».(15) آنان مسلمان شدند و داوطلب گرديدند كه موضوع دعوت پيامبر صلى الله عليه وآله را براى ياران خود بگويند و آنان را نيز به اسلام دعوت كنند. آنها به پيامبر صلى الله عليه وآله مى گفتند: هيچ جمعى به بدبختى و گرفتارى امروز ما نيست، ولى اگر مردم مدينه تو را بپذيرند هيچ‏كس در بين آنان عزيزتر از تو نخواهد بود.(16) پيامبر صلى الله عليه وآله از آنان خواست كه همراه آنان به مدينه برود. آنان گفتند: از جنگ «بُعاث» چيزى نگذشته است و آمدن شما به يثرب بى‏نتيجه است. بگذار ما برگرديم و ميان ما صلح و سازش مستقر شود، آن‏گاه سال آينده در موسم حج پيش تو خواهيم آمد.(17)
سال بعد 12 نفر آمدند. در اين سال آنان با پيامبر صلى الله عليه وآله روى تعدادى اصول بيعت كردند. مضمون بيعت اين سال، سياسى يا نظامى نبود، بلكه مضمونى كاملاً اخلاقى بود. آيه‏ى دوازده سوره‏ى ممتحنه، معروف به «بيعت النساء» كه هدف اخلاق اجتماعى پيامبر صلى الله عليه وآله را به عنوان اساس زندگى جمعى در آينده ترسيم مى‏نمود، مضمون اين بيعت بود. خداوند در اين آيه خطاب به پيامبر صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: «اى پيامبر! با افرادى كه مى‏آيند تا با تو بيعت كنند، بر اين اساس بيعت كن كه «چيزى را با خدا شريك نسازند، دزدى نكنند، زنا نكنند، فرزندان خود را نكشند، بچه‏هاى حرامزاده را به بهتان به شوهران خود نبندند و در كار نيك از تو نافرمانى نكنند.» آنان به مدينه بازگشتند و به دعوت مردم در راستاى همين اهداف اخلاقى پرداختند.

شكل و ساختار اخلاقى قدرت‏
ساختار قدرتى كه پيامبر اسلام به وجود آورد مبتنى بر مشاركت عمومى بود. بين رهبرى و مردم جدايى احساس نمى‏شد. رسول خدا مردم را به مشاركت جدى در رفع مشكلات و شكل‏دهى نظام زندگى بنا بر استعدادها و ظرفيت افراد دخالت مى‏داد و هيچ‏گاه چيزى را بركسى تحميل نمى‏كرد.
در ذى الحجه سال سيزدهم، جمعى از مردم مدينه در موسم حج به مكه آمدند. 75 نفر در عقبه با پيامبر صلى الله عليه وآله ملاقات كردند. آنان رسول خدا را نمى‏شناختند، ولى با عباس عموى پيامبر صلى الله عليه وآله كه براى تجارت به مدينه رفت و آمد داشت آشنا بودند. عباس شروع به سخن گفتن كرد: «چنين نيست كه رسول خدا در مكه حامى نداشته باشد. نيك دقت كنيد. با يكديگر مشورت كنيد و هماهنگ با هم تصميمى قاطع بگيريد. چنانكه مى‏بينيد نمى‏توانيد بر وى وفادار بمانيد و در مقابل دشمنى تمامى عرب از او دفاع كنيد، از هم اكنون او را رها سازيد.»
آنان كه مشتاقانه و با طيب خاطر دعوت پيامبر صلى الله عليه وآله را پذيرفته بودند، از وى خواستند تا كار خود را در مدينه ادامه دهد و متعهد شدند كه تا پاى جان و به صورت داوطلبانه از راه او حمايت كنند. بر همين اساس، رسول خدا از مردم مدينه خواست تا براى ابلاغ رسالت الهى در مقابل دشمنان از او دفاع كنند. آن‏گاه فرمود: «با شما بيعت مى‏كنم تا همان‏گونه كه از زنان و فرزندان خود دفاع مى‏كنيد، از من هم دفاع كنيد.» آنان گفتند: همان‏طور كه از ناموس و فرزندان خود دفاع مى‏كنيم از تو نيز دفاع خواهيم كرد. ما جنگيدن را پشت به پشت از پدران خود به ارث برده‏ايم. شخصى از بين آنان گفت: آيا پس از اين‏كه ما رشته‏هاى خود را با يهود پاره كرديم و با دشمنان تو جنگيديم و تو پيروز شدى، ما را تنها مى گذارى و به سوى قوم خود باز مى‏گردى؟ حضرت تبسمى كرد و فرمود: «خون من خون شما و حرمت من حرمت شماست. من از شما و شما از من هستيد. با هر كه با شما بجنگد مى‏جنگم و با آن‏كه با شما در حال صلح باشد در صلح و سازش هستم.»(18) در اين هنگام، آنان فرياد شادى سردادند كه بيعت تو را پذيراييم و آماده‏ايم كه در اين راه اموال و اشراف و بزرگان خود را از دست بدهيم.
به دنبال بيعت عقبه، پيامبر اكرم به انصار گفت: از بين خود دوازده نفر به تعداد نُقباى بنى اسراييل را انتخاب كنيد تا آنان واسطه‏ى بين شما و من باشند. آنان نه نقيب يا نماينده از خزرج و سه نقيب از اوس را به عنوان نماينده‏ى خود به پيامبر صلى الله عليه وآله معرفى كردند و پيامبر صلى الله عليه وآله نيز آنان را پذيرفت.(19)

اتحاد اخلاقى امت‏
مبناى همبستگى هر جامعه‏اى ممكن است جنس، سن، نژاد و قبيله، آب و خاك و عقايد مشترك باشد. مبناى همبستگى اجتماعى در اسلام اعتقاد و اخلاق است. اولين اقدام رسول خدا در مدينه نابودى بت‏ها بود. همه موظف شدند هر بتى را كه در هر جا وجود داشت نابود سازند، تا رنگى از مظاهر بت‏پرستى باقى نماند و همه تحت لواى خدايى واحد به يگانگى برسند. دومين اقدام رسول خدا ساختن مسجد بود ؛ محلى كه مسلمانان بتوانند در آن روزانه پنج بار تجمع كنند و به عبادت خداى يگانه بپردازند و خود را از مظاهر شرك و بت‏پرستى پاك كنند؛ محل استقرار پيشواى دينشان باشد و در آن اجتماع كنند. در آن‏جا مسلمانان در مورد مسايل مهم با يكديگر مشورت مى‏كردند و تصميم مى‏گرفتند. اين‏جا، مسجد، محل قضاوت پيامبر صلى الله عليه وآله در مورد اختلافات مسلمانان نيز بود.
رسول خدا به اين منظور، شخصاً، زمينى را خريدارى كرد.(20) همدلى و صميميت ايجاد شده در پناه اسلام را در كار مشترك همه‏ى امت اسلامى در كنار هم براى ساختن مسجد، اعم از شخص پيامبر صلى الله عليه وآله و اشراف قريش و بردگان آزاد شده‏ى مسلمان و انصار مدينه، به خوبى مى‏توان ديد. اين‏جا كلام خداوند در الفت مؤمنين قابل درك است كه فرمود «اى پيامبر! اگر همه‏ى ثروت عالم را نيز هزينه مى‏كردى نمى‏توانستى اين الفت را به وجود آورى.»(21)
اين صميميت چنان گسترش يافت كه مهاجر و انصار را در آغوش يكديگر قرار داد و برادر ساخت. تبار و موقعيت اجتماعى جاهلى و تعصبات قبيله‏اى گويى به يكباره از ميان رفته بود و آتش‏هايى كه بين آنان فاصله انداخته بود به سردى گراييد.(22)
به قول ابن خلدون، در بين مردم گرسنه‏ى صحرا، شيفتگى دنيا، چشم و هم چشمى، رقابت، اختلاف و كشمكش، امرى طبيعى بود، ولى همين مردم اگر بر حقيقتى كه خود برگزيده‏اند متحد شوند، هيچ‏كس جلودارشان نيست. در اين صورت، چشم و هم چشمى و كشمكش از ميان خواهد رفت و نزاع و اختلاف ريشه‏كن خواهد شد و همكارى و تعاون جاى رقابت را خواهد گرفت. تنها وسيله‏ى ممكنى كه مى‏توانست اين اقوام متفرق و داراى تعصب‏هاى قومى و نژادى را به وحدت برساند و همچشمى و حسد را در ميان خداوندان عصبيت زايل كند و چهره را تنها به سوى توحيد و اخلاقيات متوجه سازد، دين بود. به قول ابن‏خلدون، قومى كه بر دين متحدند، هر گاه در كار خويش بينايى حاصل كنند، هيچ نيرويى در مقابل آنان ياراى مقاومت نخواهد داشت. چون وجه آنان يكى است و مطلوب در نزد همه‏ى آنان وسيع و بلند است و چنان بدان دل بسته‏اند كه حاضرند در راه آن جان خود را نثار كنند.(23)
پيمان برادرى مى‏توانست همبستگى اجتماعى نوينى را بر مبناى ايمان وتوحيد جانشين همبستگى قومى سازد.

حقوق و حدود مسؤوليت‏هاى اخلاقى‏
اقدام بعدى رسول خدا در مدينه، تدوين منشور يا قانونى اساسى فراگيرى بود كه در چهارچوب آن تكليف همه معلوم مى‏شد. اين موضوع از نظر اخلاق سياسى بسيار حايز اهميت است. اين عهدنامه حد قدرت و مسؤوليت همه‏ى اقشار جامعه را مشخص مى‏كرد. نقش رسول خدا در ساختار اجتماعى ايجاد شده معلوم بود، گروه‏هاى اجتماعى اعم از مسلمان و غير مسلمان، از چگونگى مسؤوليت‏هاى خود، در داخل و خارج امت اسلامى آگاه مى‏شدند، و چشم‏انداز آينده در مورد حوادث مختلف نيز با وجود اين نظام قانونمند شفاف مى‏شد.
برخى از اصول مهم اين منشور به قرار زير است:
1 - مسلمانان، امت واحد مستقلى هستند.
2 - حق همسايه‏ى مسلمانان، با خود آنها برابر است.
3 - هر يك از مؤمنان ولىّ يكديگر هستند و نسبت به هم مسؤوليت متقابل دارند.
4 - مؤمنان افراد عيالوار و فقير را به حال خود رها نخواهند كرد و نسبت به آنان احساس مسؤوليت مى‏كنند.
5 - هيچ‏يك از مسلمانان نبايد به كسى ضرر و زيانى برسانند.
6 - با كسى كه به اين پيمان وفادار باشد به نيكويى رفتار خواهد شد.
7 - افرادى كه اين پيمان را مى‏پذيرند از ستمكار و قاتل حمايت نمى‏كنند.
8 - پرهيزكاران با يكديگر بر عليه هر ستمكار، مجرم گنهكار يا مسلمان مفسد متحد خواهند بود.
9 - هر كه مؤمن بى‏گناهى را بكشد، قصاص مى‏شود، مگر اين‏كه صاحبان خون رضايت بدهند.
10 - قضاوت و داورى بين مسلمانان با خدا و رسول خداست.
11 - شهر يثرب براى امضا كنندگان اين پيمان حرمى امن است.
12 - با كسانى كه به يثرب حمله مى‏كنند بايد جنگيد، مگر اين‏كه پيشنهاد صلح بدهند.
13 - جنگ و صلح مؤمنان يكى است. مؤمنان نبايد بدون مشورت با يكديگر، ناعادلانه پيمان صلح ببندند.
14 - پذيرش صلح در اختيار مردم است، مگر آن‏كه دشمنان با دين خدا پيكار كنند.
15 - مهاجرين به رسم قريش، هر طايفه به رسم خود، فديه اسيران و خون‏بها را ميان خود به عدالت تقسيم كنند.
16 - ضعيف‏ترين افراد جامعه‏ى اسلامى، اگر به كسى پناه داد، همه بايد بپذيرند.
17 - به قريش و كسانى كه قريش را يارى دهند پناه داده نخواهد شد. مشركان منطقه نيز نبايد اموال يا اشخاصى از قريش را در پناه خود گيرند و مانع دستيابى مؤمنان به آنها شوند.
18 - يهود، پيرو دين خود و مسلمانان، پيرو دين خود خواهند بود.
19 - مسلمانان و يهود، هر دو، عليه دشمن مشترك خواهند جنگيد. هزينه‏ى جنگ با دشمن مشترك به عهده‏ى طرفين است. به يهود تا هنگامى كه همراه مسلمانان با دشمن مى‏جنگند، كمك مالى خواهد شد.
20 - يهود هم‏پيمان مؤمنان، از حمايت عادلانه‏ى هم‏پيمانان خود برخوردار خواهند بود. آنان با مسلمانان متحد هستند و در صورتى كه پيمان شكستند جز خود و خانواده خود را نابود نكرده‏اند.(24)
چنانچه ملاحظه شد، در اين نظامنامه، مبناى نظام سياسى پيامبر صلى الله عليه وآله، كه همان اخلاق انسانى است به خوبى رعايت شده است. مبنا نه قبيله و جنس و نژاد و نه طبقه‏ى خاص اجتماعى است، بلكه همه‏ى مؤمنين صاحب حق برابرى هستند. آنان خلافت الهى را بر محور عبوديت خالص خداوند، اخوت، برادرى، مسؤوليت متقابل و احسان به يكديگر بر عهده دارند. در اين نظام مجرى تكاليف شرعى، سياسى و اجتماعى خود امت است.(25) در اين نظام هر جا كه نص صريح دينى و حكم خدا تصريح نشده باشد، مردم، خود، در سرنوشت اجتماعى و سياسى خويش تصميم مى‏گيرند. در اين حالت، حكومت، با مديريت پيامبر صلى الله عليه وآله و بر اساس رأى، نظر و عقل و اراده‏ى همگانى اداره مى‏شود.(26)
مردم بر اساس عهد و ميثاقى كه با خدا و رسول خدا صلى الله عليه وآله بسته‏اند، تحت سرپرستى پيامبر به اجراى شريعت همت مى‏گمارند. آنان همواره يكديگر را در جهت ارتقاى سطح رفاه اجتماعى، اخلاق عمومى و تحكيم ارتباط با خدا در امور فردى و اجتماعى يارى مى‏كنند.(27) مبناى ارتباطات خارجى، صلح و روابط مسالمت‏آميز است، اما با كسى كه از سر ستيز و دشمنى وارد شود به شدت و قاطعيت برخورد خواهد شد. حقوق اقليت‏ها محترم است و تا زمانى كه رسماً با مسلمانان سر جنگ نداشته باشند كسى متعرض آنان نخواهد بود.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group