پدرم می گوید : باید با دخترعمویت ازدواج کنی و اگر این کار را نکنی ، من تو را نمی بخشم . من هم دختر عمویم را دوست ندارم . چه کار باید بکنم ؟
این همان ازدواج تحمیلی است که قبلا گفته ایم . در بعضی از مناطق کشورمان ، روی ازدواج دخترعمو و پسرعمو تعصب خاصی دارند و مشکلاتی برایشان ایجاد کرده است بیشتر مواقع پدرها از اهرم های فشار مثل نمی بخشم و آق می کنم و یا نفرین می کنم ، استفاده می کنند یا از فشارهای عاطفی و مالی هم استفاده می کنند . فشار عاطفی خیلی سنگین تر است . مادر گریه می کند و پدر هم آه می کشد و این ها لطمه می زند و این باعث میشود که فرزند ما ، تن به ازدواج تحمیلی بدهد . من از این آقا تقاضا می کنم زیر با تحمیل پدر نروید . این ازدواج ، از بدترین نوع ازدواج است و آخرش هم جدایی است و در آخر بازهم پدر شما رنج می برد . الان رنج ببرند بهتر است تا بعداً بیشتر رنج ببرند . پیامدهای این ازدواج تحمیلی خیلی زیاد است . از پدران عزیز هم تقاضا می کنیم به بچه هایتان تحمیل نکنید و سخت گیری های بیخودی نکنید و برای جوانان مشکل درست نکنید و زمینه انحراف آنها را فراهم نکنید . بعضی مواقع می گویند : شما ازدواج کن ، بعداً محبت ایجاد میشود . این حرف یک جورهایی درست است ولی در اینجا این آقا ، ایشان را دوست ندارند و ممکن است محبت بین آنها ایجاد نشود . البته استثنا هم ممکن است باشد ولی خیلی کم است . اگر این آقا نسبت به خانم بی احساس باشد و خانم تمام شرایط را داشته باشند ، این اشکالی ندارد و بعدا محبت ایجاد میشود ولی اگر از خانم بدش می آید ، این کار را نکنند . پدر ها و مادرها حق انتخاب ندارند ولی حق اقدام دارند . شما به حق اقدام مادرتان احترام بگذارید . یک موقع پدر و مادر می بینند پسرشان عاشق شده است و کر و کور شده است و دختر خانم همتای پسرشان نیست ، مخالفت می کنند . شما در اینجا رضایت والدین تان را بدست آورید . چون آنها با عقل و منطق تصمیم می گیرند . پدر ها با دلیلی ، حق رد کردن ازدواج فرزندانشان را دارند ولی حق انتخاب ندارند .
درباره ازدواج های خود تحمیلی صحبت کنید ؟
گاهی دیگران ازدواج را برما تحمیل می کنند و گاهی خودمان بر خودمان تحمیل می کنیم . که این مورد هم خیلی خطرناک است . ازدواج های خود تحمیلی ، بیشتر از طرف خانم ها است و آن بخاطر روح لطیفشان و حساسیت آنها است . مثلا فشارهای خانواده ، خانم در خانواده ای است که پدر خشونت دارند ، مادر پرتوقع هستند و اختلاف خانوادگی بین والدین هست و یا برادری هست که ایشان را تحت فشار قرار میدهد ، ایشان برای فرار از این خانواده ، ازدواج می کند . این ازدواج غلط است . زیرا فشارهای خانه پدر، مقطعی است . اگر شما ازدواج غلط بکنید ، فشارهای زندگی مشترک شما ، دائمی است . ازدواج یک راه تقریبا بی بازگشت است . گاهی خانم ازدواج میکند تا حامی پیدا کند زیرا در خانه کسی را ندارد که حامی او باشد و نگران فرصتها است . سنش بالا رفته ، فرصت ها کمتر شده ، طرف شرایط او را ندارد و خانم با خودش می گوید : نکند دیگر فرصت پیش نیاید و ازدواج غلط می کند . ازدواج نکردن به مراتب ، بهتر از ازدواج غلط است . چون آن یک مشکل است و این ده مشکل است . گاهی خانم چند خواهر بعداز خودش دارد و خواهر بزرگتر است و می بیند مانع ازدواج خواهرانش است ، به خواستگاری که شرایط را ندارد ، جواب می دهد . این یک ازدواج غلط است . خواهرمی تواند به خواهران بعد از خودش بگوید: من نمی خواهم ازدواج کنم ، شما ازدواج کنید . گاهی خانمها می ترسند که از غافله عقب بمانند و به خواستگاری که شرایط را ندارد جواب می دهند .البته اگر خواستگار شروط کمال را ندارد ، اشکالی ندارد . گاهی لجبازی است . گاهی از ترس نفرین، ازدواج می کنند . مثلا خواستگاری می روند و جواب رد می شنوند و می گویند : من نفرین می کنم . البته انسان ها حقی دارند و ازدواج هم یک حق قانونی و شرعی انسان است و دراینجا نفرین جایگاهی ندارد . گاهی از ترس تهدید ، ازدواج می کند . خیلی از این تهدیدها عملی نمیشود . گاهی آقا با خانم ازدواج میکند که از طریق پدر آن خانم به موقعیت اجتماعی و یا به پول برسد . این غلط است و از همه مهمتر ، مسئله کم کردن روی طرف است . الان آقا به خواستگاری می رود و به خانم جواب منفی میدهد و خانم با اولین خواستگاری که می آید ازدواج می کند تا به آقا بفهماند که من بی خواستگار نبودم و من را از دست دادی . این خیلی بد است . مواظب عوامل خودتحمیلی باشید . کسانی که پرونده عاطفی دارند، اول این پرونده راببندند و بعد ازدواج کنند یعنی برای فراموش کردن عشق قبلی ، ازدواج نکنند و برای فراموش کردن عشق قبلی ، حداقل شش ماه زمان لازم است . ازدواج غلط یعنی دست از شروط کمال بردارند . اگر از شرایط کمال دست بردارند ، اشکالی پیش نمی آید . مثلا ازدواج با یک فرد معتاد ، دست برداشتن از شرایط اصلی ، غلط است ولی ازدواج با فردی که از خانم کوچکتر است خیلی مشکل پیش نمی آورد چون این جز شروط کمال است . بعضی ها می گویند : ازدواج نکردن مصیبت است . اگر این مصیبت باشد ، ازدواج غلط ده برابر مصیبت است . کسانی هستند که از خانه فرارکرده اند ، درحسرت یک دقیقه خانه پدری هستند.
در مورد مخالفت های بی دلیل پدر و مادر و ازدواج های تحمیلی توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – ما در بعضی از مناطق ایران می بینیم که همچنان ازدواج ها را به فرزندانشان تحمیل می کنند. گاهی پدر و مادرها با تحمیل یا با نفرین یا با اهرم فشار عاطفی ازدواج را به فرزندان شان تحمیل می کنند. پدر و مادرهای عزیز، تحمیل ازدواج به فرزندان خلاف آموزه های دینی است. سیره عملی اولیاءالهی این ور بودند. وقتی حضرت علی(ع) فاطمه را از پیامبرخواستگاری کردند ، پیامبر با اینکه دوست داشتند که علی دامادشان بشود ولی گفتند که من باید با دخترم صحبت بکنم و نظر او را بپرسم. ازدواج مهمترین رخداد زندگی فرزند شماست .این صحبت هفتادسال زندگی است. اگر زن و شوهر همدیگر را دوست نداشته باشند نتیجه اش یا طلاق است یا متارکه ی عاطفی و تا آخر عمر از زندگی شان لذت نمی برند. فرزندان نباید زیر بار این تحمیل ها نروید حتی اگر مادرتان بگوید که من شیرم را حلالت نمی کنم .اگر شما در اینجا به حرف مادرتان گوش ندهید، این از مصادیق عاق والدین نیست .اگر شما الان با والدین خودتان مخالفت کنید آنها ناراحت می شوند ولی اگر شما ازدواج کنید و کارتان به طلاق بکشد آنها بیشتر ناراحت می شوند. پس شما بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنید.