•قبلا گفتیم که عزیزان اول خودتان را بشناسید . اگر شما خودتان را نشناسید ، نمیتوانید دیگران را بشناسید . لازمه دیگر شناسی ، خودشناسی است . نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید . تیپ شخصیتی خود را بشناسید .درون گرا هستید یا برون گرا هستید . حساستهای خود را ببینید . علائق خود را ببینید. مثلا شما وقتی می خواهید کفش بخرید ، باید شماره پای خود را بدانید وگرنه نمیتوانید کفش بخرید . چطور شماره خودتان را نمیدانید و میخواهید با دیگری ازدواج کنید . درمعیارهای دینداری ، طرف خیلی مهم است . دقت کنید که شخص طرف شما دیندار باشد. البته این ویژگی برای کسی است که خود متدین است و طرف مقابل هم باید دیندار و متدین باشد و اگر شما متدین نیستید ما نمیگوییم با کسی که متدین است ازدواج کنید . اخلاق و اصالت خانوادگی خیلی مهم است . البته برای کسی که خودش اصیل است . مثلا شما نمره پنج اصالت را دارید . طرف شما هم نمره پنج اصالت را داشته باشد . خوشبختی یعنی کسی که می خواهد شما را خوشبخت کند ، خودش باید خوشبخت باشد . صادق باشد که ما راههای آن را در کتاب گفته ایم . دیگر اینکه طرفتان درون گرا است یا برون گرا . دیگر سلامت جسم و روح، که جزء ویژگیها است. خط فکری طرف که میتواند خیلی مهم باشد . پس اول خود را بشناسد و این ویژگیها را برای طرف مقابل در نظر بگیرید.
چرا شما دیانت را از اخلاق جدا کردید ؟
در تعریف دین و اخلاق که ما بحثهای زیادی داریم . اندیشه خودی و غربی که حرفهای زیادی دراین مورد دارند که ما وارد مقوله آنها نمیشویم . در روایات ما تاکید براخلاق است و گرنه کسی که متدین است باید متخلق هم باشد . روایتی از پیامبر داریم که فرمودند : اذا جاءکم من ترزونهم خلقه و دینه فزوجوه . یعنی وقتی کسی به خواستگاری دخترتان آمد اگر از اخلاق و دین او راضی بودید، دخترتان را به او بدهید . ایشان اخلاق را قبل از دین می آورند . این بخاطر تاکید بر اخلاق است . فرمودند به او ندهید اگر سوءاخلاق دارد و بداخلاق است دخترت را به او نده . و البته ما گفتیم اگر کسی متدین واقعی باشد باید متخلق و با اخلاق باشد . اما متاسفانه بعضی اوقات این طور نیست . یعنی ما آدمهایی داریم که متدین هستند، نماز میخوانند ، روزه میگیرند ، خمس و زکات میدهند ، حج می روند و این آموزه های دینی را رعایت می کنند و واجبات را انجام میدهند ولی متاسفانه به یک سری آموزه های اخلاقی که آموزه های دینی هم به آن تاکید کرده عمل نمیکند وما داریم و واقعیت است . یعنی ممکن است آدم متدینی باشد ولی پرخاشگر باشد و بداخلاقی هم بکند و خشونت هم به خرج بدهد و نتیجه اینکه ، اگر رسیدند به اینکه طرف مقابلتان متدین است ، نگویید پس متخلق و با اخلاق هم هست . نه بروید و بررسی کنید که اخلاق دارد یا نه . ما درصدر اسلام هم اینگونه افرادی را داشتیم . مثل زیدبن حارثه که از سرداران سپاه اسلام بود که فرزند خوانده رسول اکرم بود و زینب که دختر عمه رسول خدا بودند ، دو تا متدین بودند ولی متاسفانه اینها از هم جدا شدند . بخاطر اینکه این ها از نظر مسائل اخلاقی با هم تفاهم نداشتند. پس دین بجای خودش و اخلاق به جای خودش . تاکید براخلاق برای این است که اگر طرف اخلاق نداشته باشد زندگی خیلی سخت میشود .
•
من یک هفته است که عقد کرده ام و نمیدانم خانواده شوهرم چه روحیاتی دارند که بر اساس آن، با آنها برخورد کنم ، که مشکلی پیش نیاید .لطفاً راهنمایی بفرمایید .
•بله این موضوع دغدغه خیلی از خانم هایی که تازه ازدواج کرده اند می باشد بسیاری از روابط خوب و بد خانواده شوهر دقیقا به رفتار خود عروس برمیگردد ، یعنی بستگی به رفتار خود عروس خانم دارد. که یکی از آن بحثها ، شناخت روحیات همسر و خانواده اش است که اگر این روحیات را نشناسند ، در تعامل ، خیلی موفق نیستند و مشکلاتی ایجاد می شود .اگر می خواهید در این قضیه به شما کمک شود اولین گام آن است که ، شما وجود تفاوت را باورکنید . این مهم است . خیلی ها هستند که وجود تفاوت را باور ندارند . اینکه خدا آدم ها رامتفاوت خلق کرد ه ، خانواده شوهر شما یک تیپ هستند ، روحیاتی دارند ،ویژگی هایی دارند و حساسیت هایی دارند و شما خانم محترم هم یک حساسیت هایی دارید .این لطف خداست اگر انسانها مساوی میشدند ، نابود میشدند . حضرت علی(ع) فرمودند : لایزال الناس بخیر ما تفاوتوافستواه هلکوا . اگر انسانها مساوی میشدند ، نابود میشدند . اگر شما این را ، برای شناخت روحیه همسرتان باور کنید ، سعی میکنید خودتان را وفق دهید و سعی نمیکنید آنها را تغییر بدهید . سعی میکنید خودتان را با آنها وفق بدهید . برای یک زندگی خوب ، لازم نیست واقعیت ها راتغییر بدهیم انتظارات خودمان را با توجه به واقعیتها تغییر بدهیم مثل تنظیم انتظارات . ما باید انتظارات خودمان را تغییر بدهیم . این نکته مهمی است که شما خودتان را وفق بدهید . آنها ویژگی و سلایق و حساسیتهایی دارند . سعی کنید این ها را زودتر بشناسید . یعنی اگر شما بطور معمول ادامه دهید ، حدود شش ماه تا یکسال به خودی خود شناخت پیدا میکنید . حتی اگر نخواهید بشناسید . اما شما فراتر از این حد معمول بشناسید . یعنی شناخت را جلوبیندازید . تأمل در رفتارها و دقت در حساسیت ها یشان و ویژگی هایشان مثل معلمی که سر کلاس رفته ، حتی اگربخواهد ، شاگردانش را هم نشناسد ، گمان میکنم تا آخر سال همه آنها را میشناسد و همه را با اسم فامیلی میشناسد . ولی اگر از اول سال ، فضای کلاس را کنترل کند و شاگردان را بشناسد ، سعی میکند فامیلی ها را زودتر یاد بگیرد . چون به ا و کمک میکند . اگر شما همت کنید ، دو سه ماهه به این ویژگی ها خواهید رسید و وقتی شناختید ، با احتیاط برخورد کنید . محک بزنید . مهم است . چون گفتیم که روحیات و تیپ های شخصیتی آدمها متفاوت است . مثلاً در اقسام خانواده ، خانوادههایی داریم که پذیرش عضو جدید خیلی برایشان راحت است و عروس خانم را می پذیرند و دوست دارند عروس خانم ، زود با آنها بجوشد ، گفتگو کند ،بخندد ، خودمانی تر شود وبعد آشپزخانه بیاید سالاد درست کند . خیلی ها این تیپی هستند واین را می پسندند . بعضی ها دیگر این جوری نیستند و خیلی راحت نمی پذیرند . در برابر این شخص جدید مقاومت میکنند . دوست دارند شما رسمی تر باشید ، وارد آشپزخانه نشوید ، وارد زندگی خصوصی آنها نشوید و دخالت نکنید این را بیشترمی پسندند . اگر شما همت کنید روحیات آنها را بدست آورید ، مانع مشکلات می شوید و این شناخت به شما کمک میکند.
دختر عقد بسته ام وخانواده شوهرم انتظار دارند که وقتی خانه شان میروم ، مثل دختر شان کارکنم و من نمیتوانم چه کارکنم ؟
•این ادامه سوال قبلی است . این خانواده شوهر شما از نوع اول هستند که دوست دارند شما با آنها راحت باشید .آنها شما را ، به دید دخترشان نگاه کرده اند و شما هم بهتر است مادر شوهرتان را به دید ، مادرتان نگاه کنید و ارتباط برقرا رکنید و به خواسته شان عمل کنید . اگر شما برای آنها کارکنید و ارتباط برقرار کنید ، محبت آنها نسبت به شما بیشتر میشود و یک جورهایی جلو ی مشکلات بعدی را می گیرید . این تن ندادن به این ارتباطات مقداری برای آنها مشکل است و در مواردی برداشت اشتباه میکنند . شاید شما برای خودتان ادله ای دارید که وارد آشپزخانه نمیشوید و کار نمیکنید . مثلاً خانمی گفته اند : من نه متکبر هستم نه غروردارم . من اصلا رویم نمیشود و خجالت می کشم وارد آشپزخانه بشوم و با آنها کار کنم یا من اصلا بلد نیستم و میترسم سالاد خراب بشود کلاسم پایین می آید و اصلاً نمیتوانم کار کنم و در توانم نیست اگر شما همراهی کنید جلوی برداشت های اشتباه را میگیرید و جلوی اذیت و آزارهای بعدی را میگیرد . می گویند : این دختر خودش را می گیرد یا با آدم راه نمی آید و مغرور است و ما را آدم حساب نمیکند . این تعبیرها هست . ولی در دل شما چنین چیزی نیست . خودتان را وفق دهید . قدرت انطباق یک ویژگی است و کسانی که نمی توانند خودشان را با موقعیت های جدید وفق دهند ، دچار مشکل میشوند . شما دایناسورها را ببینید چرا نابود شدند؟ چون نتوانستند خودشان را با محیط و تغییرات زمین وفق دهند . همه چه دکتر و چه مهندس و چه طلبه و چه همه مردم باید خودشان را با شرایط وفق دهند و اگر با زمان جلو نیاییم نمیتوانیم موفق بشویم . این به روزشدن ها هم یک ارزش است . حالا آن دخترنازپرورده می گوید من نمی توانم . شما باید شروع کنید ،تمرین کنید ، بتدریج و آرام آرام بایک القاءتدریجی از یک جایی شروع کنید .مهم این است که پیش آنها حضور داشته باشید . بالاخره شما دوران عقد هستید و میخواهید وارد زندگی شوید باید این کارها را بکنید . آشپزی کنید به زندگیتان برسید .البته از نظر شرعی وظیفه تان نیست ولی کدام زن ایرانی است که این ها را وظیفه اش نداند اگرشما این کارها را انجام دهید با مردتان هم مشکل پیدا نمیکنید. اگر این کار را نکنید ، مشکل دو تا میشود از یک طرف دل خانواده شوهر را بدست نیاورده اید و از طرف دیگر با شوهرتان هم مشکل پیدا میکنید .این ها کاری ندارد به خودتان تلقین کنید که من میتوانم.
نکته دیگر اینکه بعضی خانواده ها ، هستند که عروس را استثمار میکنند . البته تعدادشان کم است . این خیلی بد است . قصد شما از آمدن این خانم ، باید ایجاد رابطه عاطفی باشد و کار و آشپزی ، باید بهانه عشق و محبت باشد ، نه اینکه شما یک عروس خانم گیر آورده اید ، پوستش را بکنید . این استثمار است. البته خانواده ها در حد توان طرف مقابل را درک کنند.
• همسرم در دوران عقد میگوید : به من احساسی ندارد و باید از هم جدا بشویم در حالیکه وقتی عقد را میخواندند ، شور و شوق زیادی داشت . علت چیست ؟
•این مبتلا به زیاد دارد . اینکه ایشان شورو شوق داشته و تحمیلی نبوده ، کا ر را یک مقدار سخت تر میکند . شاید به یک جاهایی برسیم که اجازه به ادامه زندگی ندهیم . ولی بنای ما بر ادامه زندگی است. ولی ما دردوران عقد هستیم و شاید به جایی برسم که بگوییم باید جدا شوید . چون به صلاحتان نیست. مورد ایشان این جوری نیست . این ، ما را خیلی نگران نمیکند . همان مسائلی که تردید ایجاد میکند. یکی مقایسه شوهرها و خانم ها است . مسائلی که تردید ایجاد میکند ، تنش ایجاد میکند ، این دختر بایددقت کند . نکند باعث رنجش این آقا شده است . شاید شما دختر عزیز ، آن گل را آبیاری نکردید و خشک شده است و یا دارد می خشکد . با توجه به مجموعه شرایط ، به آقا توصیه می کنم در این تصمیمی که دارند ، لطفا عجله نکنند . چون ما آدمها ، قلبمان عجیب است . حالت ادبار و اقبال دارد . اما علی (ع) فرمود : ان للقلب اقبالاشهوتها و ادبارا . دل شما رویکرد و پشت کردی دارد ، گاهی می آید و گاهی می رود . بعضی آقایان می گویند ، بعضی از وقتها ، خانمم را دوست دارم و بعضی وقتها نه . اصلا ممکن است ادبار قلب باشد . گاهی ممکن است ذکر مصیبت می خوانند ، طرف اشکش در نمی آید و میگوید کافر شده ام . خیر . حالت ادبار شده اید . ممکن است عوامل پنهان دخیل باشد . عوامل را بررسی کنید و توی عافیت کار دقت کنید . ما روایت داریم : اذا قمت امراوقتدبرعافیت . وقتی میخواهیم کاری بکنیم به عاقیت آن کار فکرکنید . بله با یک مشاور آگاه مشاوره کنید . شاید همان ادبار قلب است. ممکن است فرصتها را از دست بدهید . حالا اگر شما طلاق بدهید و حقشان را بدهید ، گناه شرعی نیست ولی گناه اخلاقی است . یک دختری که دلبسته شما شده اند و احساس شکست می کنند ، عجله نکنید .