متوجه شده ام در دوران عقد که شوهرم وقتی عصبانی میشود از حالت طبیعی خارج میشود و حلت غیر عادی دارند . داد میزنند و وحشت تمام وجود مرا فرا میگیرد . اگر با ایشان وارد زندگی مشترک بشوم ، مشکلی برایم پبش نمی آید ؟
اگر صرفا داد زدن باشد ، ما را ناراحت نمیکند یا عصبانیتها ی موردی باشد که همه در زندگیشان پیش می آید . یک وقتی عصبانی میشوند و داد میزنند ف نگران کننده نیست . البته همین مقدارش هم در زندگی خوب نیست . در دوران عقد چون شدت عواطف زیاد است ، رعایت همدیگررا میکنند . مگر اینکه آن شقی باشد که من عرض خواهم کرد . همه مجردها به این مواردی که میگویم توجه کنند که با چنین مردی ازدواج نکنند . وقتی عصبانی میشود ، چشم هایش قرمز میشود ، رنگ چهره اش تغییر میکند ، به شدت نفس نفس میزند ، تپش قلب شدید دارد ، دست هایش میلرزد ، بدنش می لرزد ، هرچه دم دستش می آید پرت میکند ، خودش را میزند ، با کله توی شیشه می رود ، دیگری را میزند ، خودش را میزند . بعد از مدتی بشدت پشیمان میشود . موردی داشتیم که میگویند : بعد می آمد ، گریه میکرد و می گوید مرا ببخش . دست خودم نیست . این اختلال در سیستم عصبی است . این مورد قبل از ورود به زندگی مشترک باید درمان شود . چرا پیش می آید؟ هیجانات شدید دوران بارداری مادراین آقا بوده یا تشنج در دوران کودکی داشته یا در هنگام تولد سرش به جایی خورده و یا صرع گیجگاهی دارد یا دمل یا آبسه مغزی دارد یعنی قسمتی از مغزش چرک دارد و آسیبی به دستگاه مرکزی اعصاب رسیده . بی شک فیزیولوژیک است . یا اگر تشنج در کودکی باشد ، کار روان پزشکُی و متخصص اعصاب است. حالا یکی کمتر ، یکی بیشتر . اگر دمل یا آبسه باشد ، متخصص مغز واعصاب . گاهی کار متخصص غدد است . من به همسر این آقا می گویم در این مورد جدی باشید . ایشان ممکن است هم به خود و هم به شما و دیگران لطمه بزند . مورد خود زنی داشتیم که سر و کله اش را کبود کرده و بعد خودش تعجب می کرد. توی جامعه و سر کار و درگیری و دعوا و کت کاری ، کار به این جاها هم میرسد . برای خودش مشکل ایجاد میکند و برای دیگران تحمل این ها سخت است . من که آقا هستم وقتی صحنه های این جوری می بینم ، وحشت میکنم . ما مرد هستیم وحشت میکنیم چه برسد به شما که خانم هستید .
حالا یک خانم با این روح لطیف ، حق دارند که وحشت کنند . سعی کنید ایشان درمان شوند و متخصصان می توانند ایشان را درمان کنند و اگر می خواهید با همین وضعیت ادامه بدهید . آینده را ببینید و راه سختی در پیش است و کارتان سخت است .
شوهرم به شدت بد دل است و سوءظن دارد . میگوید تا من به تو اعتماد نکنم با تو ازدواج نخواهم کرد. می گوید با هیچ کس حرف نزن . به هیچ کس نباید نگاه کنی و به خیابان هم نباید بروی . آیا با چنین شخصی میتوان زندگی کرد؟
اگر واقعا با این قرائن باشد ایشان اختلال دارند و نمیشود با ایشان زندگی کرد و کار خیلی سخت است . ما باید مرزهای مشخص کنیم . هر کس که یک وقت هایی در او بدبینی ایجاد میشود را نمیتوانیم بگوییم بیمار است و دارای اختلال یا مسئله دار است . فرض بفرمایید بعضی آقایان با کارکردن خانم ها مخالف هستند . نمیخواهند در فضاهایی بروید که آقا در آنجا باشد . بلافاصله میگویند : بد دل هستی و سوءظن داری . نه بابا . این مرامش این است . سبکش این است . غیرتی است و این جوری دوست دارد و برعکس هم هست . اگر آقایی به خانمش اجازه بدهد سرکار برود ، غیرتش کمرنگ است ، آدم بی قیدی است ، خیر. لذا دقت کنید . این ها اشکالی ندارد و نمیتوانیم بگوییم اختلال است . حتی در این مورد با هیچ کس نباید حرف بزنی . ممکن است این خانم یک رفتاری کرده اند ، یک کاری کرده اند ، یک تدبیری در رفتارشان داشته اند که الان اعتمادشان از خانم سلب شده است . ولی سه ماه با هم ارتباط داشته اند ، این مسائل نبوده و حالا میگوید نباید با کسی حرف بزنی و از خانه بیرون نرویی . نمیتوانیم بگوییم این آدم بیمار است . اعتمادش سلب شده است . شما باید سعی کنید اعتمادشان را جلب کنید که راه کارهای زیادی دارد .
یا نه ، اتفاقاتی افتاده ، آقا سوال میکندکه شما اینجا رفته بودی ؟ چه کار داشتی ؟ خانم استدلال می آورد و آقا می پذیرد و تمام میشود و این بدل نیست و سوءظن ندارد. اختلال هم ندارد ولی یک وقت خانم استدلال میآورند و آقا نمی پذیرند . استدلال پذیر نیست.
مثلا در بحث ازدواج گفتیم شما در مرحله قبل از محرمیت با آقا گفتگو می کنید . خیلی رو ی نگاه شما روی نامحرم حساس است و روی نگاهتان حساس است . مثلا برای خرید بیرون رفته اید. روی پوششتان حساس است . نگاه میکند . چپ چپ نگاه میکند . یا سوالات عجیب و غریب میکند که آیا خانم شما موبایل داشتی ؟ مزاحم تلفنی داشتی ؟ یا نه پسر عمو داری ؟ خوب این چه ربطی دارد . این ها نگران کننده است . دبیرستان می رفتی ؟ با چی می رفتی ؟ با تاکسی یا آژانس ؟ بعد می آید چنین شروطی برای زندگی می گذارد که حق نداری عمویت را ببوسی . با برادرزاده ات دیده بوسی کنی. پوشش باید مثل جلوی نامحرم باشد و شرط می گذارد . اگر این نشانه ها باشد ريال این اختلال دارد و بیماراست . اختلالی دارد بنام اختلال هذیان (خذیان )زناشویی و حتما باید درمان شود . ولی متاسفانه یکی از پیچیده ترین مشکلات اختلالی به حساب میآید که بعضی روان پزشکها می گویند درمان ندارد . ولی با دارو میتوانیم آرامش بدهیم . بعضی ها میگویند : سی درصد امکان درمان دارد . مراجعه بکنند خانم بدانند با این جور آدمها زندگی خیلی سخت است . دائم تعقیبتان خواهد کرد و خلاصه توی خانه آسایش ندارید . تلفن را چک میکند . اگر اشغال باشد یک جوربدبختی دارید و اگر جواب ندهید یک جور ممکن است از سر کارش به منزل بیاید و شما را چک کند . ممکن است در خانه را به روی شما تا چهار بعد از ظهر قفل کند . خلاصه کار سخت میشود . حتی مورد داشتیم که طرف خوابی دیده و صبح بلند شده ، قشقرق بپا کرده که تومشکلی داشتی و کاربسیار سخت میشود.
خواستگارمن رفتار غیر عادی دارد وعصبانی میشود و بعد معذرت خواهی میکند و میگوید: این رفتار بخاطر این است که می ترسد من را از دست بدهد . آیا ازدواج با ایشان ، مشکلی برای من پیش نمی آورد ؟
اگر عصبانیت موردی و معمول باشد و همه دارند . کسی نمی تواند مدعی شود که عصبانی نمی شود همه این را داریم ولی بستگی دارد که چقدر روی این صفت کار کرده ایم که بتوانیم آن را ابراز نکنیم . همه عصبانیت را دارند و به قول طلبه ها ، مقوله به تشکیک است . یعنی همه دارند و این نگران کننده نیست . اگر طرفتان عصبانیت موردی دارد و این صفاتی را که می گوییم ندارد ، شما می توانید در آینده با از بین بردن زمینه ها این عصبانیت را کم کنید و از بین ببرید . حالا اگر طرف شما عصبانی میشود و حالت غیر عادی دارد و طبیعی نیست و نشانه هایی دارد مثلا چشمهایش قرمز میشود و رنگ چهره اش عوض میشود و دستهایش می لزرد و تپش شدید قلب دارد و هرچه گیرش می آید پرت میکند و دیگران را می زند و گاهی خودزنی می کند. گاهی با کله توی شیشه می رود و یا روی شیشه مشت می زند . اگر چنین چیزی باشد ، اختلال در سیستم عصبی است و باید درمان بشود و خوشبختانه درمان دارد . و خیلی ها نمی دانند و رنج می برند . شش ماه تحت نظر روان پزشک باشند ، خوب میشوند . شما می توانید فرصتی بدهید تا درمان کنند و بعد بیایند . ممکن است ده تا ویژگی مثبت داشته باشند . حیف است ، ایشان را رد نکنید . درمان کنید .
از کجا می توان تشخیص داد طرف سوءظن دارد یا خیر ؟
حالا خواستگار به شما بدگمان می شوند و شما دلیل می آورید و ایشان می پذیرند ، و دیگر دنبالش را هم نمی گیرد ، چنین شخصی دچار بیماری سوء ظن نیست . حالا شما دلیل قانع کننده می آوری و آقا نمی پذیرد و تکرار می کند و رفتارهای عجیب و غریب دارد . حتی در مورد رفتارهای مشروع شما حساس است روی حرف زدن شما با نامحرم حساس است . روی خنده های معمولی شما با نامحرم حساس است . روی دیده بوسی شما با محارم هم حساس است . نگا ه های معنادار و چشم غره و کنترل های دائم و دائم حرص می خورد . و از درون منقلب است .با اینکه پوشش شما شرعی است باز حساس است . سوالهای بودار می کند . شما از کی موبایل داشتید ؟ آیا مزاحم تلفنی هم داشته اید ؟ از مدرسه با چه وسیله ای به خانه می آمدی ؟ مسیر دانکده تا منزل را با چی می رفتی بااتوبوس یا تاکسی ؟ شرط های آنچنانی میگذارد . شما با هیچ نامحرمی حق نداری حرف بزنی . مگر میشود ؟ یا می گوید پوشش جلوی محارم مثل پوشش جلوی نامحرم باشد . اگر چنین چیزی شد ، این اختلال است . این بیماری است و در روان پزشکی به آن اختلال هذیانی یا هذیان زناشویی می گویند وطرفینی است . ممکن است این برای خانم هم باشد . ولی آقایان بیشتر این مشکل را دارند. این اختلال در یک حیطه است و شدید هم هست ولی اختلال شخصیتی پارانوئیدی در همه زمینه ها است . این یک بیماری بدی است . با همین نشانه ها شما می توانید بفهمید . حالا می پرسند طرف همه شرایط را دارد ، زندگی با او چه جوری است ؟ زندگی با کسی که اختلال هذیانی دارد خیلی سخت است . متاسفانه این ها درمان ندارند و بعصی ها می گویند درمان این بیماری شبه معجره است و درمان آن خیلی سخت است . چون آقا پریشان است . خواب می بیند و صبح که بیدار میشود می گوید شما به من خیانت کردی وگر نه من خواب نمی دیدم . کار خیلی سخت است . البته خانمی بودند که هفده سال با چنین آقایی زندگی کرده اند و سازگار است . ما هشدار می دهیم واقعا زندگی با این آدم سخت است .
من وقتی عصبانی می شوم رفتارهای نادرستی از خودم بروز می دهم بطوری که همسر و دخترم کوچکم وحشت می کنند و متاسفانه گاهی به کتک زدن آنها هم منتهی می شود. من خودم از این رفتارم ناراحت هستم . آیا راهی برای از بین بردن این عصبانیت ها وجود دارد؟
پاسخ – اگر عصبانیت شما عصبانیت عادی و معمولی است و نشانه ی ویژه ای ندارد ، خودتان می توانید به خودتان کمک کنید.پرخاشگری هایی که ممکن است که اگر کنترل نشود باعث آسیب رساندن به دیگران بشود، انسان خودش نمی تواند آنرا از بین ببرد. مثلا وقتی شما عصبانی می شوید و می خواهید به عکس العمل برسید از یک تا ده بشمارید تا این عصبانیت شما سرریز نشود. راه دیگر ذکر صلوات برمحمدوآل محمد است که باعث آرامش است ،خوردن یک جرعه آب خیلی موثر است .روایت داریم که در هنگام عصبانیت تغییر موقعیت بدهید. مثلا محل را ترک کنید و فرمان های آرامش دهنده به خودتان بدهید. اگر پرخاشگری شما معمولی است با این راه کارها جواب می دهد. اگر پرخاشگری های شما غیرمعمول است .مثلا وقتی شما عصبانی می شوید رنگ چشم و چهره تان عوض می شود، نفس نفس می زنید، دست و بدن تان می لرزد ، هرچه در کنار دست تان است پرت می کنید یا مشت به میز می زنید یا با کله به دیوار می روید، اگر چهار تا از این نشانه ها با هم باشد این نشانه ی اختلال است. ممکن است که این بخاطر هیجانات مادر در هنگام بارداری باشد یا صرع گیجگاهی یا تشنج گیجگاهی یا آبسه ی مغزی یا خوردن سر به جایی باشد یا اختلال در هورمون ها باشد، اینها اختلال است .این اختلالات درمان دارد.
بعضی ها منشا این عصبانیت ها را ژن می دانند یعنی وراثتی می دانند .
من خانمی هستم که خیلی عصبانی می شوم و نمی دانم چطور باید این اخلاق بدم را درست کنم ؟
پاسخ – این سوال جدی است .برای اینکه ما بتوانیم در مقابل خشم و عصبانیت خودمان مقابله کنیم باید انگیزه داشته باشیم .وقتی ما عصبانی می شویم بقیه از ما حساب می برند. و حرف ما را گوش می دهند. پس چرا ما باید خودمان را کنترل کنیم ؟ بیشتر افراد در این دنیا می خواهند که خدا از آنها راضی باشد. با نگرش دینی فضای خانواده یکی از فضای رشد است. ما باید یک نگاه معنوی به بردباری داشته باشیم .ما می خواهیم در این دنیا خدایی بشویم .راهی که می تواند ما را سریع به خدا برساند به فرموده ی امام سجاد (ع) این است که از محبوب ترین راهی که ما را به خدا می رساند جرعه عصبانیتی که آنرا فرو می خوری و جرعه ی مصیبتی که با صبر آنرا برمی گردانی . مصیبت در نگرش دینی عاملی است که انسان را به خدا می رساند. یعنی با این دو کار، ما به هدف مان می رسیم . هر کس که می تواند خشمش را بروز نشان بدهد ولی آنرا فرو بخورد و حلم بورزد، خدا اجر شهید را به او می دهد.
عده ای می گویند که اگر خشم را نشان بدهیم بهتر است ولی از نظر دینی، ما این را قبول نداریم .به یکی از پیامبران گفتند که وقتی بیرون می روی اولین چیزی که می بینی آنرا بخورد . پیامبر کوه را دید و فکر کرد که چطور آنرا بخورد، پیامبر جلو و جلوتر رفت و این کوه کوچک شد، وقتی به این کوه رسید، آنرا در یک لقمه خورد . این مثال خشم بود که در ابتدا انسان فکر می کند فرو خوردن خشم خیلی سخت است ولی اگر انسان حلم بورزد می تواند آنرا بخورد. خشم یک غریزه ای است که در انسان گذاشته شده است و باید بروز کند. در فرهنگ دینی می گویند که خشم تان را سر دشمن خدا پیاده کنید. کسی که هیچ وقت عصبانی نمی شود، کار درستی نمی کند زیرا مثلا وقتی به پیامبر ما توهین می کنند باید عصبانی شد. انسان نباید سر بچه ی دوساله اش عصبانی بشود یا بخاطر اینکه غذا سوخته است عصبانی بشود. بعضی ها می گویند با شکستن وسایل می توان خشم را محدود کرد ولی ما این را قبول نداریم. ازنظر نگرش دینی این میدان دادن به خشم است .
راه کار بعدی فراموش نکردن معاد است. در نامه ی 53 امیرالمومنین به مالک اشتر می فرماید: تو نمی توانی بر نفس خودت مدیریت کنی مگر اینکه زیاد به فکر معاد باشی. مثلا شما می خواهید به عروسی بروید و لباس نو پوشیده اید و دوست تان را می بینید که ماشین تعمیر می کند و دست سیاه خود را به لباس شما می زند، در اینجا شما عصبانی می شوید. حالا یک وقت شما می بینید که جان رفیقتان در خطر است و دیگر به فکر لباس تان نیستند و اگر کسی به شما تذکر بدهد از دست فرد عصبانی می شود. زیرا از دست دادن جان رفیق شما یک حادثه ی مهم است .معاد یک اتفاق بزرگ است .اگر ما بدانیم که می خواهیم از این دنیا برویم خیلی از اتفاقات برای ما کوچک می شود. اینکه ما سر هر مسئله ی کوچک عصبانی می شوید بخاطر این است که یادمان رفته است که می خواهیم برویم. اگر ما به این اتفاق بزرگ فکر کنیم بهتر می توانیم خشم مان را کنترل کنیم .
ما چطور می توانیم خشم خودمان را کنترل کنیم ؟
پاسخ – یکی اینکه نگاه معنوی به بردباری داشته باشیم و دیگر اینکه بدانیم مرگ و قیامت که اتفاق بزرگی است وجود دارد و اتفاقات بزرگ خشم ما را مدیریت می کند. دیگر اینکه انتظار و آماده کردن خویشتن است. حضرت علی (ع) می فرماید: از تندی غضب خودتان را محافظت کنید و خودتان را برای مبارزه با خشم آماده کنید. مثلا شما از کوچه ای رد می شوید که خرابه ای است و در ذهن تان فکر می کنید که ممکن است در اینجا شیطان باشد، بعد دوستی شما را می ترساند و شما می ترسید و فردای همان روز اگر دوباره شما را بترسانند شما دیگر نمی ترسید زیرا خودتان را از قبل آماده کرده اید. علت اینکه ما نمی توانیم جلوی خشم خودمان را بگیریم این است که از قبل خودمان را آماده نمی کنیم و می خواهیم همان لحطه این کار را انجام بدهیم .مثلا شما می دانید چه چیزهایی شما را عصبانی می کند، شما می توانید فکر کنید که اگر دوباره این اتفاقات افتاد،راه دیگری را انتخاب کنید و خشم تان را مدیریت کنید. ما نباید خودمان را آماده برای عصبانی شدن کنیم .کسی که از فرد عصبانی، خسته و عصبانی می شود، اول خود فرد عصبانی است .