مؤلف:
سيد هاشم حسينى بحرانى (م 1107 ق).
زندگينامه و اظهار نظرها:
سيد هاشم حسينى بحرانى از علماى كتکان بحرين و از محدثان سخت كوش شيعه در قرن دوازدهم است. بيشتر آثار او گردآورى اخبار در زمينه هاى مختلف است. محققان اسلامى، شخصيت او را ستوده اند و از وى با عناوين محدث، فقيه، مفسر، رجالى، اديب، عابد و زاهد ياد كرده اند. مرحوم شيخ حرّعاملى مى نويسد: «سيد هاشم بن سليمان... عالمى است زبردست و فاضلى است باريك بين و آشناى به تفسير، ادبيات و رجال. وى تفسير بزرگى دارد كه من آن را نزد وى ديده ام[1]».
مرحوم مدرس تبريزى مى نويسد: «سيد هاشم بن سليمان... عالم فاضل مدقق، فقيه، عارف، مفسر، رجالي، محدث، متتبع و امامى است که در كثرت تتبع تالى مجلسي مى شمارندش و هر يك از تأليفات وى حاكى از مراتب اطلاعاتش مى باشد».[2]
تاريخ تولد و چگونگى تحصيل، تعليم و تعلم مرحوم بحرانى و نيز مدت توقف وى در نجف روشن نيست. منابع شرح حال وى از جزئيات زندگانى او خالى است.
استادان:
فخر الدين طريحي، سيد عبدالعظيم بن عباس استرآبادي.
شاگردان:
شيخ محمد بن حسن حر عاملي، شيخ محمود بن عبدالسلام المضي، شيخ عبدالله بن علي بن احمد بحراني، سيد محمد بن علي سيف الدين عطار بغدادي، شيخ علي مقابي بحراني، شيخ حسن بحراني، شيخ هيکل بن عبد علي اسدي جزائري.
تأليفات:
برهان، هادى و ضياء، معالم زلفى، دُرّ النضيد سلاسل الحديد، تفضيل الائمه، حلية الابرار، مناقب شيعه، مدينه مهجزات، نهايت آمال و تتميم الاعمال، بهجت در اثبات خلافت، الجنة و النار، روضة العارفين، بستان الواعظين، تحفة اخوان، نزهة الابرار، مصابيح و غاية المرام و غيره.
معرفى اجمالى كتاب:
البرهان تفسيرى است روايى، مربوط به قرن يازدهم كه مؤلف آن بر اساس تفاسير روايى قدماى اماميه، مانند فرات، عياشى، محمد بن عباس ماهيار، على بن ابراهيم، تفسير منسوب به امام حسن عسكرى(عليه السلام) و برخى تفاسير ديگر دست به جمع آورى روايات اهل بيت(عليهم السلام) زده است و هدف مؤلف آن گردآورى و تنظيم آنها بر اساس ترتيب سوره هاى قرآن بوده است. اين تفسير، در اين جهت مانند ديگر تفاسير روايى، به نقد و توضيح روايات دست نزده و از خود توضيحاتى نياورده است; بلكه از كتابهاى شيخ رجب برسى و جامع الاخبار و تفسير منسوب به امام حسن عسكرى(عليه السلام)نقل كرده است. منابع روايي او بيش از 58 عنوان است.
بحرانى در آغاز تفسير، مباحثى را در باب فضل علم و متعلم، فضل قرآن، جايگاه ثقلين در اسلام و نهى از تفسير به رأى آورده است. وى در مقدمه، درباره علل تأليف و چگونگى كار خود توضيح مى دهد و در همان جا مى گويد: «من در مواردى كه در آيه اى روايتى نيافتم، سخنان على بن ابراهيم در تفسير را نقل مى كنم; چون كلام او به منزله روايت است; زيرا شاگرد امام و منسوب به امام است».[3]
وضعيت نشر:
اين كتاب، به وسيله مؤسسه بعثت تحقيق و با مقدمه شيخ محمد مهدى آصفى، در پنج جلد، در قطع رحلى منتشر شده است.
[1]. امل الامل، ج 2، ص 341.
[2]. ريحانة الادب، ج 1، ص 233.
[3]. البرهان، ج 1، ص 6.
محمدرضا ضميري- کتابشناسي تفصيلي مذاهب اسلامي، ص 507- 509