مؤلف:
سيد غياث الدين جمشيد زواره اى، مشهور به سيدگازر (نيمه دوم قرن نهم هجرى و اوايل قرن دهم)
زندگينامه و اظهار نظرها:
وى از محدثان و مفسران بنام شيعه محسوب مى گردد كه در نيمه دوم قرن نهم هجرى و اوايل قرن دهم مى زيسته، و از تاريخ وفات وى اطلاعى در دست نيست. غياث الدين جمشيد به علت دفاع و پاسبانى از مكتب تشيع و حمايت از حريم خاندان عصمت و طهارت و نشر دانش ائمه، به شدت در محاق ستم به سر مى برده و مخالفان. معاندان تنگناهايى را برايش فراهم مى نموده اند.
ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى اين مفسر را چنين معرفى مى كند: «غياث الدين از بزرگان علماى شيعه و مفسرين قرن دهم به شمار مى آيد و عده زيادى از محضر او استفاده و كسب كمال نموده اند[1].
معرفى اجمالى كتاب:
تفسير گازر، تحريرى از تفسير ابوالفتوح رازى است كه مؤلف در متن آن اصلاحاتى به عمل آورده است; به گونه اى كه در شيوه نگارش و طريقه تدوين و نحوه تصنيف آن با تفسير مرجع تفاوت دارد.
مصنف با اين تلخيص و گزينش، خدمت بسيار برجسته اى به كتاب شريف آسمانى انجام داده است در مقدمه اين تفسير مى نويسد: «از بخشنده دل و جان و بخشاينده انس و جان مدد خواستم به توفيق و به يارى وى اين كتاب را در تفسير قرآن تأليف كردم و نام او را جلاء الاذهان و جلاء الاحزان در تفسير قرآن نهادم و در او جمع كردم از تأويلات آيات و تفسير مشكلات، آنچه بزرگان دين و پيشوايان اهل يقين بر محك عقل زده اند و از قعر بحر «و الراسخون فى العلم» يافته اند و از سبب نزول آيات آنچه معتمدان روايت كرده اند و سياق آيات و ظاهر بر آن دليل است اختيار كردم و بهر هر آيتى و علامتى، اخبار و احاديث و مناقب و فضايل اهل بيت - عليهم السلام - آنچه لايق آن بوده است، نوشتم; تا چشم بينندگان را نور بود و دل محبان اهل بيت را سرور». مؤلف پس از مقدمه، هفت فصل قبل از شروع تفسير آورده است: فصل اول، در تقسيم معانى مطالب قرآنى به چهار قسم. فصل دوم، در اينكه مطالب قرآن از شش قسم بيرون نيست. فصل سوم، در بيان نامهاى قرآن. فصل چهارم، در معنى سوره و آيه و مثانى و مفصل و غيره. فصل پنجم، در بيان اينكه فهم قرآن منوط به دانستن تمام آيات است. فصل ششم، در معنى لفظ تفسير. فصل هفتم، در بيان و معناى استعاذه.
وضعيت نشر:
اين كتاب، با تصحيح و تعليقات و مقدمه مفصل جلال الدين حسينى ارموى، در سال 1337 ش، به همت انتشارات مهرآيين، در ده جلد چاپ و منتشر شده و يك جلد هم به فهرستهاى اين تفسير اختصاص يافته است كه جمعاً يازده جلد مى گردد.
[1]. تاريخ اردستان، ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى، ج 2، ص 272.
محمدرضا ضميري- کتابشناسي تفصيلي مذاهب اسلامي، ص 516- 517