مؤلف:
ابو النضر محمد بن مسعود بن عياش سمرقندى، معروف به عياشى (قرن سوم).
زندگينامه و اظهار نظرها:
وى در قرن سوم مى زيسته و هم عصر با شيخ كلينى بوده است. او در آغاز تابع مذهب اهل سنت بود، اما به تشيع گراييد و از پايه هاى دانش و اعيان شيعه گرديد و خانه خود را كانون اجتماعات و مركز دانش شيعه قرار داد.[1] او از بزرگان مذهب اثني عشرى به شمار مى رفت و كشى، صاحب رجال، نيز از شاگردان وى بود. وى حدود دويست اثر و بنابر قولى، 157 كتاب دارد.[2]
معرفى اجمالى كتاب:
اين تفسير در اصل دو جلد بوده كه دانشمندان و علماى تفسير از او روايت مى كرده اند; اما متأسفانه در طى قرون و اعصار قسمت دوم اين تفسير مفقود مى شود و لذا كتاب موجود، كه در دو مجلد منتشر شده، فقط تا آخر سوره كهف است. از طرف ديگر، نسخه موجود بدون اسناد راويان آن مى باشد. عياشى نخست چند بخش از علوم قرآن را به عنوان مقدمه برگزيده است. روش او در اين مباحث، مانند ديگر تفاسير مأثور، نقلى است; به اين معنا كه از خود چيزى بر آن نمى افزايد. اهم اين مباحث به اين قرار است: فضل قرآن، ملاك حجيت روايات مطابق بودن با قرآن است، محتواى قرآن و تقسيم بندى آن، ناسخ و منسوخ، ظاهر و باطن، محكم و متشابه، جايگاه اهل بيت - عليهم السلام - ، علم اهل بيت - عليهم السلام - به تأويل قرآن، مذمت تفسير به رأى و... .
منقولات تفسيرى و توضيحى اين تفسير، برخلاف تفسير فرات بسيار است. سيد هاشم بحرانى در تفسير برهان، مجلسى در بحارالانوار و فيض كاشانى در تفسير صافى، از اين تفسير بسيار نقل كرده اند.
علامه طباطبايى، صاحب تفسير الميزان، مقدمه اى بر اين كتاب نگاشته و اهميت و جايگاه اين تفسير را بيان كرده است. ايشان مى نويسند: قسم به جانم! مى توانم بگويم كه اين كتاب بهترين اثرى است كه در زمان خود تأليف شده است و اطمينان آميزترين مجموعه اى است كه از پيشينيان ما در زمينه كتاب تفسيرى مأثور به ارث رسيده است. روش عياشى به مانند ديگر كتابهاى تفسيرى مأثور در قرون نخستين، چنين است كه در ذيل هر سوره، فضيلت و اجر و ثواب قرائت آن را بيان كرده و سپس به ترتيب آيات، رواياتى كه به مناسبت آيه اى رسيده، نقل كرده است.
وضعيت نشر:
اين كتاب، با تحقيق و تصحيح سيد هاشم رسول محلاتى و با مقدمه علامه طباطبايى، در تهران، توسط انتشارات مكتبة الاسلاميه چاپ و منتشر شده است. لازم به ذکر است که اخيراً به وسيله بنياد بعثت، احاديث اين کتاب مستند شده است.
[1]. مقدمه تفسير عياشى.
[2]. الاعلام، ج 7، ص 316; اعيان الشّيعه، ج 10، ص 56، امل الآمل، ج 2، ص 306.
محمدرضا ضميري- کتابشناسي تفصيلي مذاهب اسلامي، ص 491-492