....................................................................................................................................................
مقدمه
حکم روزه مسافر چیست؟ روزه مسافر صحیح است یا باطل؟ چرا حکم روزه در سفر با حکم آن در حضر متفاوت است؟ فلسفه حکم به بطلان روزه در سفر چیست؟ آیا می توان مشقّت و سختی سفر را فلسفه احکام مسافر دانست؟ با این فرض، آیا امروزه که سفرها همراه با آسایش و راحتی است این احکام همچنان پابر جاست؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات، لازم است «روزه مسافر» از دو جهت مورد بررسی قرار گیرد. از حیث حکم، و از جهت فلسفه آن.
در این گفتار برآنیم تا به تبیین ادلّه بطلان روزه مسافر در آیات و روایات بپردازیم؛ تا برای حقیقت جویان علّت تفاوت دیدگاه فقهای شیعه با فقهای اهل سنّت در حکم روزه مسافر آشکار گردد.
علاوه بر این، برخی تصوّر می کنند علّت اصلی و تامّه روزه مسافر، رفع سختی و مشقّتی بوده که سفر به همراه داشته است. با این حال، آیا در زمان ما که سفرها همراه با آسایش و راحتی است حکم روزه مسافر همچنان پابرجاست؟ قبل از هر چیز در این مساله، باید به آیات و روایات اسلامی رجوع کرد.
روزه مسافر در قرآن
خداوند تنها در آیات 184 و 185 سوره بقره پس از بیان حکم وجوب روزه در آیه 183، صراحتا حکم روزه مسافر را در کنار روزه مریض بیان می کند. در آیه 184 سوره بقره آمده است که: «أَیّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ ... وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ (روزهاى محدودى را ـ باید روزه بدارید ـ و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد، باید ـ روزه بدارد ـ تعدادى از روزهاى دیگر را ... و روزه داشتن به نفع شماست اگر مى دانستید.). به دنبال آن در جهت تاکید(1) بر این مطلب، در آیه 185 می فرماید: «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ یُریدُ اللهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لایُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ»؛ (پس آن کس از شما که در ماه رمضان در سفر نباشد، باید آن را روزه بدارد. و آن کس که بیمار یا در سفر است، باید روزهاى دیگرى را به همان مقدار، روزه بگیرد. خداوند، آسایش شما را مى خواهد، نه زحمت شما را. هدف این است که این روزها را تکمیل کنید).
سیاق و ظاهر دو عبارت «أَیّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ» و «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ» تصریح در این دارد که افراد دو حالت دارند: کسی که در سفر نیست روزه می گیرد و کسی که در سفر است واجب است ایّام دیگری را روزه بگیرد و روزه مسافر در سفر باطل است. علّامه در المیزان گفته است: ظاهر (فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ) عزيمت است، نه رخصت، يعنى از ظاهر آن بر مىآيد كه مريض و مسافر نبايد در رمضان روزه بگيرند.(2)
روايات زیادی از اهل بيت(علیهم السلام) در این باره رسیده است.(3) در تفسير عياشى از امام باقر(علیه السلام) روايت شده كه در تفسير جمله «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» فرموده: چقدر اين بيان براى كسى كه در آن بیندیشد روشن است. براى اينكه در عبارتى كوتاه اين معنا را رسانده، كه هر كس ماه رمضان را درك كرد بايد روزهاش را بگيرد، و هر كس در ماه رمضان مسافرت كرد بايد روزه اش را بخورد.(4)
با این حال، بيشتر دانشمندان و علماى اهل سنت گفته اند مسافر مى تواند روزه نگيرد، نه اينكه روزه گرفتن برايش حرام است؛ بلکه مريض و مسافر در روزه گرفتن و افطار کردن مخیّر می باشند.
در كافى و وسائل الشیعة از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که: «أَمَّا صَوْمُ السَّفَرِ وَ الْمَرَضِ فَإِنَّ الْعَامَّةَ قَدِ اخْتَلَفَتْ فِي ذَلِكَ فَقَالَ قَوْمٌ يَصُومُ وَ قَالَ آخَرُونَ لَا يَصُومُ وَ قَالَ قَوْمٌ إِنْ شَاءَ صَامَ وَ إِنْ شَاءَ أَفْطَرَ وَ أَمَّا نَحْنُ فَنَقُولُ يُفْطِرُ فِي الْحَالَيْنِ جَمِيعاً فَإِنْ صَامَ فِي حَالِ السَّفَرِ أَوْ فِي حَالِ الْمَرَضِ فَعَلَيْهِ الْقَضَاءُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ»(5)؛ (عامه در مورد روزه در سفر و مرض اختلاف كرده اند. بعضى گفته اند: مريض و مسافر مى تواند روزه بگيرد، و بعضى ديگر گفته اند نبايد بگيرد، طايفه سوم گفته اند مختار است، اگر خواست بگيرد و اگر نخواست نگيرد، ولى ما مى گوئيم بايد در اين دو حال حتما روزه را بشكند، و افطار كند. براى اينكه خداوند مى فرمايد: «فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ»).
دلالت آیه بر دیدگاه شیعه آنقدر روشن و واضح است که در بسیاری از روایات به متن آیه استدلال شده است. امام صادق(علیه السلام) نیز به مانند امام باقر(علیه السلام)(6) ظاهر آیه را روشنتر از آن می دانند که سخنی در آن باشد و در پاسخ سوال عبیدالله بن زرارة از آیه «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» می فرماید: «مَا أَبْيَنَهَا مَنْ شَهِدَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ سَافَرَ فَلَا يَصُمْهُ »(7). ایشان(علیه السلام) ظهور قضیه شرطیه در آیه را به عنوان مدرک ذکر کرده است و با این استدال دیدگاه اهل سنّت را ردّ می کند.
بزرگان اهل سنّت براى توجيه نظريه خود كلمه (فافطر) را در آيه تقدير گرفته گفته اند. یعنی اصل آیه اینگونه بوده است: «فمن كان مريضا او على سفر فافطر فعدة من ايام اخر»؛ (هر كس مريض يا مسافر باشد، و به همين جهت افطار كرده باشد به همان عدد، از روزهاى ديگر روزه بگيرد).
این در صورتی است که تقدير گرفتن خلاف ظاهر است و به فرضى كه كلمه (فافطر) را تقدیر بگیریم، تازه اين كلام هم دلالتى بر رخصت ندارد. نهايت چيزى كه از عبارت «فمن كان مريضا او على سفر فافطر» استفاده مى شود، اينست كه افطارش گناه نیست چون جايز بوده است.
روزه مسافر در روایات
شیخ حرّ عاملی در کتاب گران سنگ وسائل الشیعة، احادیث فراوانی را در مورد «روزه مسافر» نقل کرده است. ایشان این احادیث را در ذیل دو باب مطرح کرده که عبارتند از: «بَابُ وُجُوبِ الْإِفْطَارِ فِي السَّفَرِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ مَعَ الشَّرَائِطِ وَ إِنْ قَوِيَ عَلَى الصَّوْمِ وَ وُجُوبِ قَضَائِهِ لَهُ وَ إِنْ صَامَ»(8) و «بَابُ أَنَّ مَنْ صَامَ فِي السَّفَرِ عَالِماً بِوُجُوبِ الْإِفْطَارِ لَمْ يُجْزِئْهُ صَوْمُهُ وَ وَجَبَ عَلَيْهِ قَضَاؤُهُ وَ إِنْ كَانَ جَاهِلًا بِذَلِكَ أَجْزَأَهُ».(9) پس از آیات قرآن، همین روایات برای اثبات دیدگاه شیعه کفایت می کند. مرحوم طبرسی به نقل از ائمه(علیهم السلام) در مجمع البیان می گوید که جماعتی از صحابه وجوب افطار در سفر را پذیرفته اند.(10) روایاتی که در مورد روزه مسافر از اهل بیت(علیهم السلام) رسیده است به سه دسته تقسیم می شوند:
1. روایاتی که بر عدم وجوب روزه بر مسافر دلالت دارند:
در این دسته از روایات، امر مسافر به افطار از یک سو، و نهی او از روزه گرفتن از سوی دیگر، بر عدم وجوب روزه دلالت دارد. این احادیث با تعابیری از جمله: «قَدْ وَضَعَ اللَّهُ عَنْكَ الصِّيَامَ فِي هَذِهِ الْأَيَّامِ كُلِّهَا»، «إِذَا سَافَرَ فَلْيُفْطِرْ» و «مَنْ سَافَرَ فَلَا يَصُمْهُ» بر این معنا دلالت دارند.
2. روایاتی که بر حرمت و عصیان بودن روزه مسافر دلالت دارند:
در این دسته از روایات، روزه مسافر با تعبیر «لَا يَحِلُّ لَهُ الصَّوْمُ فِي السَّفَرِ» خلاف دستور الهی و حرام تلقّی شده است. چنین مسافری تشبیه به شخصی شده که در حضر روزه می خورد. پیامبر(صلی الله علیه وآله) این گونه مسافران را «الْعُصَاةُ» نامید و امام صادق(علیه السلام) عملشان را «مَعْصِيَةٌ» خواند و فرمود: (چنین شخصی اگر بمیرد، بر او نماز نخواهد گذارد): «أَنَّ رَجُلًا مَاتَ صَائِماً فِي السَّفَرِ مَا صَلَّيْتُ عَلَيْهِ».
تعبیر دیگری نیز در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) و امام کاظم(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: «لَيْسَ مِنَ الْبِرِّ الصِّيَامُ فِي السَّفَرِ».(11) واژه «البرّ» به معنای نیکی، در قرآن در مقابل «اثم» به معنای گناه وارد شده است؛ چنانکه خداوند در سوره مائده فرمود: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ».(12) در سوره مجادله نیز این دو واژه در مقابل یکدیگر بکار رفته اند.(13) بنابراین با توجّه به حدیث فوق، در صورتی که روزه داری در سفر کار نیک و برّی نباشد، پس اثم و گناه خواهد بود.
3. روایاتی که بر وجوب قضاء و عدم کفایت روزه مسافر دلالت دارند:
این دسته از روایات قضاء روزه مسافر را واجب می دانند، حتّی در صورتی که در سفر روزه گرفته است. فقط در یک صورت روزه مسافر صحیح است که نسبت به حکم بطلان روزه مسافر در سفر جاهل باشد. از اینکه در روایات اسلامی از روزهایی که مسافر باید در خارج از ماه رمضان روزه بگیرد تعبیر به قضاء شده است، معلوم می شود که مسافر ـ بر خلاف دیدگاه اهل سنّت ـ مخیّر بین روزه و افطار نیست. زیرا بین اداء و قضاء اختیاری نیست و قضاء زمانی گفته می شود که اداء به نحو تعیین واجب بوده ولی به علّتی فوت گردیده است. در اینجا نیز روزه به سبب سفر فوت شد که در خارج از ماه رمضان قضای آن واجب می شود.
این دسته از احادیث نیز با تعابیری از جمله: « فَعَلَيْهِ الْقَضَاءُ»، «لَمْ يُجْزِهِ وَ عَلَيْهِ الْإِعَادَةُ»، « لَمْ يُجْزِ عَنْهُ صَوْمُهُ فِي السَّفَرِ» و «إِنْ كَانَ بَلَغَهُ ... فَعَلَيْهِ الْقَضَاءُ» همراه است.
در ادامه نمونه ای از روایات سه گانه فوق نقل می کنیم:
1. «عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ الصَّيْقَلِ قَالَ كَتَبْتُ إِلَيْهِ يَا سَيِّدِي رَجُلٌ نَذَرَ أَنْ يَصُومَ يَوْماً مِنَ الْجُمْعَةِ دَائِماً مَا بَقِيَ فَوَافَقَ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ عِيدِ فِطْرٍ أَوْ أَضْحًى أَوْ أَيَّامَ التَّشْرِيقِ أَوْ سَفَرٍ أَوْ مَرَضٍ هَلْ عَلَيْهِ صَوْمُ ذَلِكَ الْيَوْمِ أَوْ قَضَاؤُهُ أَوْ كَيْفَ يَصْنَعُ يَا سَيِّدِي فَكَتَبَ إِلَيْهِ قَدْ وَضَعَ اللَّهُ عَنْكَ الصِّيَامَ فِي هَذِهِ الْأَيَّامِ كُلِّهَا وَ يَصُومُ يَوْماً بَدَلَ يَوْمٍ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى»: (قاسم بن ابی القاسم صیقل می گوید به امام نامه نوشتم ای سرورم مردی نذر کرده روزه های جمعه باقی مانده ـ از عمرش ـ را همیشه روزه بگیرد. هرگاه این روزه گاهی با روز عید فطر و قربان، ایام تشریق یا روزهای سفر و مریضی مصادف می شود؛ آیا روزه آن روز واجب است یا قضای آن؟، ای سرورم، چگونه عمل کنم؟ پس امام(علیه السلام) برای او نوشت: خداوند روزه در همه این ایّام را از تو برداشته است. بنابراین روزه دیگری را بجای چنین روزی روزه بگیر، ان شاء الله).(14)
2. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ إِذَا خَرَجَ الرَّجُلُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ مُسَافِراً أَفْطَرَ وَ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَرَجَ مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى مَكَّةَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ مَعَهُ النَّاسُ وَ فِيهِمُ الْمُشَاةُ فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى كُرَاعِ الْغَمِيمِ دَعَا بِقَدَحٍ مِنْ مَاءٍ فِيمَا بَيْنَ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ فَشَرِبَهُ وَ أَفْطَرَ ثُمَّ أَفْطَرَ النَّاسُ مَعَهُ وَ ثَمَّ أُنَاسٌ عَلَى صَوْمِهِمْ فَسَمَّاهُمُ الْعُصَاةَ وَ إِنَّمَا يُؤْخَذُ بِآخِرِ أَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)»: (امام صادق(علیه السلام) فرمود: هرگاه كسى در ماه رمضان سفر كرد، روزه نگيرد و فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در ماه رمضان از مدينه به قصد مكه خارج شد و مردمانى كه در ميان آنها گروهى پياده بودند، او را همراهى مى كردند. وقتى درفاصله ظهر تا عصر به كراع الغميم رسيدند، پياله اى آب طلب كرد و آن را نوشيد و افطار كرد، سپس مردم هم با او افطار كردند. در آنجا گروهى بر روزه خود باقى ماندند، پيامبر(صلی الله علیه وآله) آنها را عصيانگر ناميد. بايستى به آخرين فرمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) عمل كرد).(15)
3. «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ سَمَّى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَوْماً صَامُوا حِينَ أَفْطَرَ وَ قَصَّرَ عُصَاةً وَ قَالَ هُمُ الْعُصَاةُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِنَّا لَنَعْرِفُ أَبْنَاءَهُمْ وَ أَبْنَاءَ أَبْنَائِهِمْ إِلَى يَوْمِنَا هَذَا»: (رسول خدا گروهى را كه روزه گرفتند در حالى كه او افطار كرده و نمازرا كوتاه خوانده بود، عصيانگر ناميد و فرمود: اينها تا روز قيامت عصيانگرند. من فرزندان و نوادگان آنها را تا به امروز مى شناسم.).(16)
4. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ الصَّائِمُ فِي السَّفَرِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ كَالْمُفْطِرِ فِيهِ فِي الْحَضَرِ»: (كسى كه در ماه رمضان در سفر روزه بگيرد به منزله كسى است كه درحضر روزه اش را افطار كند.).(17)
5. «عَنْ أَبِي الْحَسَنِ(علیه السلام) أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يُسَافِرُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَيَصُومُ قَالَ لَيْسَ مِنَ الْبِرِّ الصَّوْمُ فِي السَّفَرِ»: (در مورد فلان مردی که در ماه رمضان سفر می کرد و روزه می گرفت سوال شد، امام(علیه السلام) فرمود: نيك نيست كه در سفر روزه بگيريد).(18)
6. «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَقُولُ لَوْ أَنَّ رَجُلًا مَاتَ صَائِماً فِي السَّفَرِ مَا صَلَّيْتُ عَلَيْهِ»: (از محمّد بن حکیم نقل شده که شنیدم امام صادق(علیه السلام) می فرمود: اگر مردی مرد در حالیکه روزه دار بود بر او نماز نمی گزارم).(19)
7. «قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام) لَيْسَ مِنَ الْبِرِّ الصِّيَامُ فِي السَّفَرِ»: (نيك نيست كه در سفر روزه بگيريد).(20)
8. «عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِذَا صَامَ الرَّجُلُ رَمَضَانَ فِي السَّفَرِ لَمْ يُجْزِهِ وَ عَلَيْهِ الْإِعَادَةُ»: (معاویة بن عمّار گفته است که شنیدم امام(علیه السلام) می گوید: هرگاه شخصی در رمضان در سفر روزه بگیرد، کفایت نمی کند و تکرار بر او واجب است).(21)
9. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ فِي السَّفَرِ فَقَالَ إِنْ كَانَ لَمْ يَبْلُغْهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله) نَهَى عَنْ ذَلِكَ فَلَيْسَ عَلَيْهِ الْقَضَاءُ وَ قَدْ أَجْزَأَ عَنْهُ الصَّوْمُ»: (راوی می گوید: از امام(علیه السلام) در مورد مردی که در ماه رمضان در سفر روزه می گیرد سوال کردم. امام فرمود: اگر از نهی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بی خبر بوده ای که از آن نهی کرده، قضاء ندارد و کفایت می کند).(22)
10. «عَنِ ابْنِ أَبِي شُعْبَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) رَجُلٌ صَامَ فِي السَّفَرِ فَقَالَ إِنْ كَانَ بَلَغَهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله) نَهَى عَنْ ذَلِكَ فَعَلَيْهِ الْقَضَاءُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ بَلَغَهُ فَلَا شَيْءَ عَلَيْهِ»: (از ابن ابی شعبه نقل شده که به امام صادق(علیه السلام) گفتم: مردی در سفر روزه گرفت. حضرت فرمود: اگر نهی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به او رسیده پس قضاء بر او واجب است. و اگر نرسیده تکلیفی ندارد).(23)
11. «عَنِ الرِّضَا(علیه السلام) فِي كِتَابِهِ إِلَى الْمَأْمُونِ قَالَ وَ إِذَا قَصَرْتَ أَفْطَرْتَ وَ مَنْ لَمْ يُفْطِرْ لَمْ يُجْزِ عَنْهُ صَوْمُهُ فِي السَّفَرِ وَ عَلَيْهِ الْقَضَاءُ لِأَنَّهُ لَيْسَ عَلَيْهِ صَوْمٌ فِي السَّفَرِ»: (امام رضا(علیه السلام) در نوشته اش به مامون فرمود: هرگاه نمازت را شکستی افطار کن و کسی که افطار نکند روزه اش در سفر کفایت نمی کند و قضاء بر او واجب است. زیرا روزه در سفر بر او واجب نبوده است).(24)
12. «عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) قَالَ فَإِنْ صَامَ فِي السَّفَرِ أَوْ فِي حَالِ الْمَرَضِ فَعَلَيْهِ الْقَضَاءُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ»: (امام باقر(علیه السلام) فرمود: اگر روزه گرفت در سفر و مریضی پس قضاء بر او واجب است. زیرا روزه در سفر بر او واجب نبوده است).(25)
13. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ مَنْ صَامَ فِي السَّفَرِ بِجَهَالَةٍ لَمْ يَقْضِهِ»: (امام صادق(علیه السلام) فرمود: کسی که ندانسته در سفر روزه گرفت، قضاء نکند).(26)
14. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ إِذَا سَافَرَ الرَّجُلُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ أَفْطَرَ وَ إِنْ صَامَهُ بِجَهَالَةٍ لَمْ يَقْضِهِ»: (امام صادق(علیه السلام) فرمود: هرگاه مسافرت کرد مردی در ماه رمضان افطار کند و اگر ندانسته روزه گرفت قضاء نکند).(27)
فلسفه بطلان روزه مسافر
برخی از افراد می گویند: امروزه سفرها مثل قدیم با شتر، اسب و قاطر نیست که سفر همراه با مشقّت و سختی زیادی باشد. هم اکنون افراد زیادی با هواپیما، در عرض کمتر از یک ساعت صدها کیلومتر را طی می کنند بدون اینکه احساس خستگی کنند. آیا با این حال، باز هم باید در سفر نماز را شکسته خواند و روزه نگرفت؟ آیا همچنان وظیفه مسافر اینست که روزه خود را افطار کند؟
این سخن هنگامی صحیح است که علّت اصلی این حکم ـ عدم وجوب روزه مسافر ـ برای شخصی که در زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله) می زیسته، سختی و مشقّت راه و سفر بوده است. خداوند نیز برای اینکه مسافران به سختی و مشقّت نیفتند، حکم به عدم وجوب روزه مسافر کرده است. و از سوی دیگر، چون سفرهای قدیم ناگزیر همراه با این دشواریها بوده است به نحوی که عملاً حکم به روزه داری تکلیف بما لایطاق بوده است، حکم به بطلان روزه مسافر شده است. چرا که (خداوند کسی را تکلیف به آنچه در توانش نیست نمی کند): «لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا».(28)
امّا این فرض صحیح نیست؛ زیرا اگر علّت اصلی این حکم، مشقّت و سختی سفر بود:
1- باید کسی که مدّت طولانی تری در سفر بوده، نسبت به حکم روزه مسافر ـ بخاطر شدّت خستگی ـ اولاتر باشد. در حالیکه حکم روزه مسافر در مقصد ـ چه یکماه در راه سفر بوده باشد و چه یکروز ـ ، بستگی به مدّت اقامت او در مقصد دارد، نه طول مدّتی که در مسیر سفر بوده است.
2- اگر کسی پس از سفری یکماهه، قصد کرد تا ده روز در مقصد بماند؛ پس از رسیدن به مقصد روزه گرفتن بر او واجب است. و اگر کسی پس از سفری یکروزه، نیّت کرد هشت روز در مقصد بماند، روزه پس از رسیدن به مقصد بر او واجب نیست. حال سوال اینست که اگر فلسفه احکام روزه مسافر رفع مشقّت و سختی سفر است، آیا تکلیف این دو شخص در فرض مذکور با فلسفه احکام مسافر سازگار است؟ یا باید بالعکس می بود؟
3- علاوه بر این، اگر علّت اصلی بطلان روزه مسافر مشقّت و سختی سفر باشد؛ لازم است کسی که شغلش مسافرت است و دائم در سفر می باشد، نمازش شکسته و روزه بر او واجب نباشد. در حالیکه، باید نمازش را تمام بخواند و روزه اش را نیز بگیرد.
4- همچنین شخصی که به سفر معصیت می رود باید نمازش را کامل بخواند و روزه اش نیز صحیح است، چه سفر او همراه با مشقّت و سختی باشد و چه نباشد.
بنابراین نمی توان گفت سختی و مشقّت در سفر علّت اصلی در احکام روزه مسافر است. با این حال، کسانی که روزه مسافر را بخاطر برطرف شدن مشقّت و سختی در سفرهای امروزی صحیح می دانند، برای گفته خود به آیات قرآن استدلال کرده اند و نظر خود را بر این آیات تحمیل نموده اند. برای تبیین و روشن شدن مساله باید به تفسیر آیات مورد نظر مراجعه کرد.
در آیه 185 سوره بقره، عبارتی آمده است که در مورد فلسفه روزه مسافر سخن گفته است. عبارت «یُریدُ اللهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لایُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» به پندار عدّه ای علّت اصلی حکم روزه مسافر را بیان می کند. آنها با استدلال به این بخش از آیه می گویند: «چون سفر در قدیم همراه با سختی بوده ـ بخصوص در عصر پیامبر(صلی الله علیه وآله) که سفر با قاطر و اسب و شتر بوده است ـ خداوند بر مسافر آسان گرفته تا ایّام دیگری را روزه بگیرد. امّا اکنون که سفرها، سختی گذشته را ندارد حکم منتفی است و روزه مسافر صحیح می باشد».
حقیقت اینست که عبارت «یُریدُ اللهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لایُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»، یا هیچ دلالتی بر سخن آنها ندارد و این عبارت به حکم وجوب روزه بر می گردد. طبق بیان تفسیر نمونه، خداوند در پی بیان این مطلب است که روزه نیز مانند سایر تکالیف الهی، آسان و مطابق طاقت بندگان است. بهمین خاطر خداوند در هنگام بیان حکم روزه آن را با عباراتی از قبیل «کما کتب علی الذین من قبلکم»، «ایام معدودات»، «ان تصوموا خیر لکم» و «یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر» همراه می کند.(29)
و یا اینکه این به روزه مریض و مسافر بر می گردد، چنانکه علّامه طباطبایی در تفسیر المیزان عبارت «يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ، وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» را به مريض و مسافر برگردانده است.(30) با این حال ایشان حکم روزه مسافر را پا بر جا می دانند.
در نتیجه چه عبارت فوق را به اصل روزه و چه به روزه مریض و مسافر بر گردانیم، حکم روزه مسافر باقی است. زیرا علّت اصلی تلقّی نمی شود. در هر صورت این عبارت، بیانگر حکمت است نه علّت تامّه که با منتفی شدن آن حکم هم منتفی شود. فرق بین علّت تامّه و حکمت یک حکم، در این است که با رفع علّت یک حکم، خود حکم نیز مرتفع می شود، امّا با رفع حکمت آن، حکم همچنان باقی است. خلاصه اینکه، «أنّ الاحكام الشرعية تدور وجوداً و عدماً مع عللها لا مع حكمتها»، یعنی اينكه احكام شرع دائر مدار علل هستند نه حكمتهایشان.(31) و مشقّت و سختی سفر حکمتی برای حکم روزه مسافر است که با نفی آن حکم منتفی نمی شود.
البته امروزه این حکمت نیز، همچنان باقی است و مسافرتها برای اکثر افراد، خالی از مشقّت و سختی نمی باشد. ضرب المثلِ «هیچ جایی مثل خانه خود انسان نمی شود»، نیز مؤیّد این مطلب است. بنابراین علیرغم تسهیلات زیادى که در سفرها فراهم شده، حتى امروزه سفر براى غالب مردم مشکلات روحى و جسمى مخصوص به خود را دارد و حکمت حکم روزه مسافر همچنان باقی است.(32)
روایات اسلامی نیز «مشقّت و سختی» را به عنوان «علّت تامّه» در احکام مسافر ردّ می کنند. امام صادق(علیه السلام) فرمود: شخصى نزد پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) آمد و گفت: اى رسول خدا! آيا در ماه رمضان، در سفر، روزه بگيرم؟
حضرت فرمود: خير. سپس آن شخص گفت: (این کار بر من آسان است)؛ «إِنَّهُ عَلَيَّ يَسِيرٌ». حضرت فرمود: (خداوند عزّوجلّ بر بيماران و مسافران امّت من، روزه نگرفتن را تصدّق كرد. آيا خوب است كه به يك نفر از شما صدقه اى داده شود و او ردّ كند؛ «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ تَصَدَّقَ عَلَى مَرْضَى أُمَّتِي وَ مُسَافِرِيهَا بِالْإِفْطَارِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ أَيُعْجِبُ أَحَدَكُمْ لَوْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ أَنْ تُرَدَّ عَلَيْهِ».(33) اگر مشقّت و سختی تنها دلیل بطلان روزه مسافر بود، پیامبر(صلی الله علیه وآله) در پاسخ آن شخص که گفت: «إِنَّهُ عَلَيَّ يَسِيرٌ»، سخن دیگری می فرمود و او را امر به روزه گرفتن می کرد.
در حدیث دیگری، صحیح مسلم از جابر بن عبداللّه نقل مى کند: رسول خدا در سال هشتم و در ماه رمضان، عازم مکه شد. آنگاه که به نقطه «کراع الغمیم» رسید، ظرف آبى خواست و آن را با دست خود بلند کرد و همگان دیدند، آنگاه آن را نوشید، یعنى اى مردم، همگى روزه خود را بشکنید. براى رسول خدا(صلی الله علیه وآله) خبر آوردند که برخى از کسانى که در رکاب شما هستند، روزه خود را نشکسته اند. حضرت فرمود: «اولئک العصاةُ، اولئک العصاةُ»؛ (آنها گنه کارند، آنها گناهکار اند).(34) و فرمود: «هُمُ الْعُصَاةُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ».(35) اگر سختی سفر تنها علّت احکام روزه مسافر بود، چرا پیامبر(صلی الله علیه وآله) آنها را «عُصَاةً» نامید؟ شاید آنها می توانستند در سفر هم روزه بگیرند. علاوه بر این، از تعبیر «هُمُ الْعُصَاةُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ» معلوم می شود که تا روز قیامت احکام روزه مسافر و بطلان روزه او باقی است و هر کس سرپیچی کند از گناهکاران است.
نتیجه
با توجّه به آیات قرآن کریم و روایات رسیده از اهل بیت(علیهم السلام)، روزه در سفر صحیح نمی باشد. دلالت نصوص بخصوص آیات قرآن بر این مطلب بسیار واضح و روشن است، بگونه ای که در بسیاری از روایات برای حکم روزه مسافر به ظاهر آیات مربوطه استناد شده است.
فلسفه بطلان روزه مسافر بمانند برخی دیگر از احکام، بر ما پوشیده است. سختی و مشقّت در سفر نسبت به احکام مسافر، حکمت است که با منتفی شدن آن حکم روزه مسافر همچنان باقی می باشد. بنابراین چه سفرهای امروزی همراه با سختی و مشقّت باشد و چه نباشد، نقش و تاثیری در حکم روزه مسافر نخواهد داشت.
پاسخ :
(1). علّامه طباطبایی در تفسیر المیزان معتقد است دو آيه اوّل در مقام بيان حكم نبوده و تنها در مقام زمينه سازی می باشند و فقط در آيه سوم حكم وجوب روزه بيان شده است. پس آيه سوم مشتمل بر جمله تكرارى نيست. (مراجعه کنید به: تفسیر المیزان ذیل آیه مربوطه)
(2). تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ذیل آیه مربوطه.
(3). وسائل الشیعة، جلد 7، صفحه 154 و 123.
(4). تفسیر عیاشی، جلد 1، صفحه 81.
(5). فروع كافى، جلد 4، صفحه 86 ؛ وسائل الشيعة جلد 10، صفحه 174، حدیث 13142.
(6). مطابق حدیثی که عیّاشی نقل کرده است.
(7). اصول کافی، جلد 4، صفحه 126.
(8). باب وجوب افطار در سفر در ماه رمضان با شرایطش اگر چه توانی بر روزه گرفتن داشته باشد، و وجوب قضای آن هرچند آن ایّام را روزه گرفته باشد.
(9). باب کسی که روزه بگیرد در سفر با علم به وجوب افطار، روزه اش کفایت نمی کند و قضاء بر او واجب است و اگر به حکم جاهل باشد روزه اش کفایت می کند.
(10). وسائلالشيعة، جلد 10، صفحه 178، حدیث 13154. «الطَّبْرِسِيُّ فِي مَجْمَعِ الْبَيَانِ قَالَ قَدْ ذَهَبَ إِلَى وُجُوبِ الْإِفْطَارِ فِي السَّفَرِ جَمَاعَةٌ مِنَ الصَّحَابَةِ وَ هُوَ الْمَرْوِيُّ عَنْ أَئِمَّتِنَا(ع)».
(11). در حدیثی که از امام کاظم(ع) نقل شده است بجای «لَيْسَ مِنَ الْبِرِّ الصِّيَامُ فِي السَّفَرِ»، «لَيْسَ مِنَ الْبِرِّ الصَّوْمُ فِي السَّفَرِ» آمده است.
(12). سوره مائده، آیه 2. (در راه نیکى و پرهیز کارى به یکدیگر کمک کنید و در راه گناه و ستمکارى با یکدیگر همکارى نکنید).
(13). «يـأيّها الّذين ءامَنوا إذا تَنـجَيتُم فلاتَتَنـجَوا بالإثمِ والعُدونِ... و تَنـجَوا بالبِرّ والتَّقوى» (سوره مجادله).
(14). وسائل الشيعة، جلد 10، حدیث 13205.
(15). همان، صفحه 176، حدیث 13147.
(16). همان، صفحه 174، حدیث 13143.
(17). همان، صفحه 175، حدیث 13145.
(18). همان، صفحه 177، حدیث 13150.
(19). همان، صفحه 177، حدیث 13149.
(20). همان، صفحه 177، حدیث 13151.
(21). همان، صفحه 179، حدیث 13156.
(22). همان، صفحه 179، حدیث 13157.
(23). همان، صفحه 179، حدیث 13158.
(24). همان، صفحه 180، حدیث 13159.
(25). همان، صفحه 180، حدیث 13275.
(26). همان، صفحه 180، حدیث 13160.
(27). همان، صفحه 180، حدیث 13161.
(28). سوره بقره، آیه 286.
(29). تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ذیل آیه مربوطه.
(30). تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ذیل آیه مربوطه.
(31). اصول الفقه الاسلامى، محمّد ابوزهره، صفحه 323.
(32). دائرة المعارف فقه مقارن، آیت الله مکارم شیرازی، جلد1، صفحه 389.
(33). وسائل الشيعة، جلد 10، صفحه 175، حدیث 13145.
(34). شرح صحیح مسلم، نووى، جلد 7، صفحه 232.
(35). وسائل الشیعة، جلد 10، حدیث 13143.