قتل عام مردم گیلان و دیلمان به دستور انوشیروان
انوشیروان پادشاه ساسانی که معمولاً عصر زمامداری وی را به عنوان نقطه ی اوج حکومت های ایران باستان تلقی می کنند، بنا به گزارش متون تاریخی کوچکترین اعتراضی را با شدیدترین برخوردها مواجه می ساخت. چنان که در عصر پاشاهی انوشیروان مردم گیلان و دیلمان که از ستم حکومت به تنگ آمده بودند دست به قیام زدند. این در حالی بود که انوشیروان به سرزمین اللانیان لشکر کشیده بود و با ایجاد رعب و وحشت مردم آن سرزمین را مجبور کرد تا خراج گذار حکومت وی شوند. پس از این انوشیروان به هند لشکرکشی کرد و غنیمت های بسیار به کف آورد. در راه بازگشت به او خبر دادند که بلوچی ها و سپس مردم گیلان و دیلمان سرکشی کردند. انوشیروان خشمگین شده و دستور داد تا مردم بلوچستان را از زن و مرد و کودک قتل عام نمودند.[۱] پس از آن به سمت سواحل دریای کاسپی (دریای مازندران) حرکت کردند و مردم رنجدیده ی آن دیار را از زن و مرد و کودک قتل عام کردند به گونه ای که زمین پر از اجساد انسانها شده؛ جوی خون جاری شد. حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه چنین می گوید :
وزان جــــايـگـه ســـوی گيــــلان كشـــيد
چو رنـــــج آمد از گيــل و ديـلـــــم پديـد
در ادامه وقتی سپاهیان انوشیروان برای سرکوب مردم معترض به سرزمین گیلان و دیلمان رسیدند :
چنين گــــفـت كايـــدر زِ خُــــــرد و بـزرگ
نبايـــــــد كــه مانــــد پی شـــيــر و گـــرگ
پــراگـــــنـد بر گـِـــرد گـــيـــــــلان سپــــــــاه
بشــد روشــــــــــنايی ز خورشــــــيد و مـاه
چنان شد زكشتن همه بوم و رُســـــــت
كه از خون همه روی كـشـور بشــــست
[چنان شد زكشته همـــــه كوه و دشت
كه خون در همه روى كشور بگشــــت]
زبس كشتـــــــن و غارت و ســوختــــــن
خــــروش آمـــــــد و نالــــه ی مــــــــرد و زن
ز كشتـــــه به هر سو يكــی تــــــــوده بود
گياهـــــــان به مغــــــز ســـــــر آلـــوده بــــــود
ببستند يكســــــر همه دست خويـــــــش
زنان از پس و كـــــــودك خُـــــــرد پيـــــــش ... [۲]
و همچنین بر اساس گفتار استاد اقبال یغمائی [۳] و دکتر میترا مهرآبادی [۴] که همین مسئله را در شرح شاهنامه توضیح داده اند.
پی نوشت :
[۱]. نگاه کنید به مقاله « قتل عام مردم بلوچستان به دستور انوشیروان »
[۲]. حکیم ابوالقاسم فردوسی ، شاهنامه ( بر اساس نسخه چاپ مسکو ) انتشارات مؤسسه نور ، تهران ، ص ۱۰۴۷
[۳]. اقبال یغمائی ، زگفتار دهقان ؛ شاهنامه به نظم و نثر ، انتشارات توس ، تهران ، ص ۵۷
[۴]. میترا مهرآبادی ، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی ، انتشارات روزگار ، تهران ، ج ۳ ، ص ۲۵۳