بررسی مذهب فردوسی براساس متن شاهنامه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از مطالعه شاهنامه در می یابیم که فردوسی یک مسلمان و حتی یک شیعه متعصب بوده است. اندیشه توحیدی اسلام در رگهای شاهنامه جریان دارد و در جای جای آن مشاهده می شود و امکان ندارد شخصی با این افکار بلند و متعالی، مبلغ و مروج خرافات منسوب به زرتشت باشد. برای این منظور تحقیق در شاهنامه بسیار ضروری است. برای تحقیق در شاهنامه دو کار ضروری است.
اول: نسخه شناسی و متن شناسی شاهنامه:
یعنی تحقیق در ابیات شاهنامه و ارائه یک متن انتقادی اصیل و معتبر که زوائد آن حذف شده باشد. این کار محتاج علومی است، از جمله:
۱. آشنایی با زندگی فردوسی
۲. آشنایی با ادبیات فارسی و تاریخ ادبیات
۳. ذوق شعری لازم، و آشنایی با مذاق شعری فردوسی
این امر بسیار مهمی است. چرا که شاهنامه خود با آهنگ خاص و استواری و صلابت کم نظیر کلماتش ابیات نامناسب را بیان می کند. خواننده شاهنامه می تواند این امر را آن گاهی که فردوسی سخن دقیقی را بیان می کند به وضوح دریابد و خود فردوسی نیز به همین امر توجه داده است. خواننده وقتی شاهنامه را مطالعه می کند، آن گاه که به سخن دقیقی می رسد گویی در جاده خاکی افتاده است. لذا خود شاهنامه می تواند ابیات جعلی را مشخص کند اما این کافی نیست و به امور دیگر هم نیاز است.
۴. احصاء و تحقیق در نسخه های شاهنامه
۵. احصاء منابع شاهنامه
۶. آشنایی با متون و تعلیمات اسلامی، مخصوصا آنهایی که در دسترس فردوسی بوده است.
۷. آشنایی با فلاسفه و دانشمندان عصر فردوسی
۸. اطلاع از تحقیقات شاهنامه پژوهان
۹. آشنایی با متون قبل از اسلام، مخصوصا متون زرتشتی
این تحقیق احتمالا از عهده یک نفر خارج است و به تحقیقات گروهی نیاز دارد.
دوم: معنی شناسی و رمزگشایی شاهنامه:
با توجه به شخصیت فردوسی که دانشمند و حکیمی قدرتمند است، احتمالا او در اشعار خود رمز و رموزی بکار برده است، چنانکه رسم شعرای ایرانی بوده است. شبستری در تماشاگه راز به این رموز مانند می و مطرب و صنم و غیره اشاره نموده است. هم اکنون تحقیقات شاهنامه بیشتر ظاهر گرایانه است و حداکثر گفته می شود که فردوسی یافته های عصر خود را از متون زرتشتی و غیره به نظم کشیده است. ولی این صحیح نیست و ما فردوسی را فردی چنین سطحی نمی دانیم. شاهنامه نیز چنانکه خواهیم دید به همین دلالت دارد و او خود به این مطلب تصریح نموده است:
تو این دروغ و فســـانه مدان برنگ فسون و بهانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد دگر بر ره رمز و معنی برد
این دو بحث لازم و ملزوم یکدیگرند و از هم جدا نیستند. لکن در مقاله حاضر برآنیم در مسئله دوم اشاراتی داشته باشیم و از این طریق به هدف فردوسی در تدوین شاهنامه نزدیک شویم.
فعلا شاهنامه نسخه مسکو را اصل قرار می دهیم و تا وقتی نسخه جدیدی یافت نشود، آن را ملاک قضاوت خود می دهیم.
شاهنامه با توجه به محتوای خود به امور زیر دلالت دارد؛ دلالت های شاهنامه:
۱. شیعه بودن فردوسی
۲. تفکرات عالی فلسفی
در این مجال اولین دلالت شاهنامه یعنی شیعه بودن فردوسی را به بررسی می نشینیم و در فرصتی دیگر تفکرات عالی فلسفی او را پی خواهیم گرفت.
از مطالعه شاهنامه در می یابیم که فردوسی یک مسلمان و حتی یک شیعه متعصب بوده است. از جمله در مقدمه شاهنامه چنین می سراید:
ترا دانش و دين رهاند درست در رستگاري ببايدت جست
به گفتار پيغمبرت راه جوي دل از تيرگيها بدين آب شوي
چه گفت آن خداوند تنزيل و وحي خداوند امر و خداوند نهي
که من شهر علمم عليم در ست درست اين سخن قول پيغمبرست
کزيشان قوي شد به هر گونه دين تو گويي دو گوشم پرآواز اوست
منم بندهي اهل بيت نبي (ص) ستايندهي خاک و پاي وصي
حکيم اين جهان را چو دريا نهاد برانگيخته موج ازو تندباد
چو هفتاد کشتي بر و ساخته همه بادبانها برافراخته
يکي پهن کشتي بسان عروس بياراسته همچو چشم خروس
محمد (ص) بدو اندرون با علي (ع) همان اهل بيت نبي و ولي
خردمند کز دور دريا بديد کرانه نه پيدا و بن ناپديد
بدانست کو موج خواهد زدن کس از غرق بيرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبي و وصي شوم غرقه دارم دو يار وفي
همانا که باشد مرا دستگير خداوند تاج و لوا و سرير
خداوند جوي مي و انگبين همان چشمهي شير و ماء معين
اگر چشم داري به ديگر سراي به نزد نبي و وصی گير جاي
گرت زين بد آيد گناه منست چنين است و اين دين و راه منست
بر اين زادم و هم برين بگذرم چنان دان که خاک پي حيدرم
هر آنکس که در جانش بغض عليست ازو خوارتر در جهان زار کيست؟
نباشد جز از بيپدر [۱] دشمنش که يزدان به آتش بسوزد تنش.[۲]
یقینا از فردوسی با این افکار بلند و متعالی، تبلیغ و ترویج خرافات منسوب به زرتشت امکان ندارد. شاهنامه از مطالبی مانند می و موبد و آتشکده و غیره سخن گفته است، اگر این گونه ابیات از فردوسی باشد، آن ها را باید با رمز و راز دید. خود او می گوید و آگاهانه می گوید که این شاهنامه به ظاهر افسانه است ولی در حقیقت افسانه نیست و پر از رمز و راز است، ولی خواننده می خواهد که آن چه را خلاف عقل است به راه رمز و معنی برد:
تو این را دروغ و فسانه مدان برنگ فسون و بهانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد دگر بر ره رمــز و معنی برد.[۳]
لذا روح شاهنامه توحیدی است و پیام آن هم پیام توحیدی و اسلامی است. هرگز نمی توان (بر خلاف ادعای برخی) در آنچه فردوسی می گوید تناسبی با خرافات قبل از اسلام پیدا کرد، همان خرافاتی که عامه مردم دور ریختند چه رسد به حکیمی چون فردوسی ؟!
اینگونه اظهارات چهره فردوسی را مخدوش جلوه می دهد و فرهنگ ایرانی را تخریب می کند. اندیشه توحیدی اسلام در رگهای شاهنامه جریان دارد و در جای جای آن مشاهده می شود. از آن جمله در آغاز شاهنامه می گوید:
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست نگارنده بر شده پیکرست
به بینندگان آفریننده را نبینی مرنجان دو بیننده را
نیابد بدو نیز اندیشه راه که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد نیابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزیند همی همان را گزیند که بیند همی
ستودن نداند کس او را چو هست میان بندگی را ببایدت بست
خرد را و جان را همی سنجد اوی در اندیشه سخته کی گنجد اوی
بدین آلت رای و جان و زبان ستود آفریننده را کی توان
به هستیش باید که خستو شوی ز گفتار کار یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه به ژرفی به فرمانش کردن نگاه.[۴]
این مطالب تماما بر اساس اندیشه اسلامی است و کمترین نشانی از اندیشه های سست و خرافی منسوب به زرتشت در آن ها نمی توان دید.
پی نوشت:
[۱]. حرام زاده
[۲]. فردوسی، شاهنامه، گفتار اندر ستایش پیغمبر، ص ۱۵
[۳]. فردوسی، شاهنامه، گفتار اندر فراهم آوردن کتاب، ص ۱۶
[۴]. فردوسی، شاهنامه، آغاز کتاب، ص ۷.