ایـــران و منــطقه
(مصاحبه با دکتر مهدی حمزه سلمان از کویت)
ضمن تشکر، لطفاً خودتان را به صورت مختصر معرفی بفرمایید و بفرمایید چگونه با امام خمینی آشنا شدید و شخصیت و آثار امام را چگونه دیده اید؟
دکتر مهدی حمزه سلمان: من هم خیلی متشکرم. من دکتر مهدی حمزه سلمان هستم. دارای دکترای مدیریت اقتصاد و کارشناس پرورش استعدادهای انسانی هستم. در دانشگاه به کار تدریس و تحقیق اشتغال دارم.
اما در باره امام خمینی، ایشان یک انسان بزرگ و استثنایی است. من به ایشان خیلی علاقه دارم، بسیاری از آثار ایشان را مطالعه کرده ام و سالها قبل با ایشان ملاقاتهایی داشته ام. الان هم برای یادآوری آن دوران و حضور در مراسم و همایشهای مربوط به امام خمینی ـ به دعوت مسئولین امر ـ به ایران آمده ام. و خیلی خوشحال هستم.
عالی است. بخصوص خاطراتی که از دیدار با امام خمینی دارید برای ما و همه مردم جالب است. ولی قبلاً بفرمایید این مراسم را چگونه دیدید و آیا برگزاری چنین مراسمی در شناساندن بیشتر شخصیت امام خمینی و اندیشه های ایشان تا چه حد تأثیر دارد؟
دکتر سلمان: البته خیلی زیاد. ایجاد ارتباط خوب و درست، اثرگذار است. وقتی انسان در چنین مراسمی شرکت می کند با جمع احساس یگانگی پیدا می کند. بشر به طور طبیعی از دیگران تأثیر می پذیرد. وقتی ما با این امواج انسانی همراه می شویم و این شور و شوق و عشق را می بینیم، این اثر دارد. همچنین خود سخنرانی ها – آن اندازه که من شنیدم – کسانی که سخنرانی کردند، از خود رهبر تا دیگران، چیزهایی که فراموش کرده بودیم یا اصلاً نشنیده بودیم از امام خمینی. در این فرصت کوتاه، کسب این اطلاعات خیلی خوب بود. اما مهمترین چیز همان اصل ارتباط است. اکثر مردم در مراسم از جوانها بودند. شرکت جوانها خیلی بزرگ و زیاد بود و من خیلی خوشحال شدم. این امید آینده است.
خود این ارتباط، عشق و محبت، همین راهپیمایی ها، از همه جای ایران آمده بودند. من خیلی خوشحال بودم که چنین موجی قوی بود که در داخل و خارج اثر دارد.
در باره اتفاقات و تحولاتی که در کشورهای خاورمیانه و عربی از چند سال قبل تا کنون به وقوع پیوسته است چه نظری دارید؟ آیا این تحولات نوعی مبارزه با ظلم و ستم حکام داخلی یا استثمار خارجی یا در اصل بر مبنای اسلامخواهی مردم مسلمان این کشورهاست؟
دکتر سلمان: این سئوال خیلی مهم است. چنین تحولاتی نمی تواند فقط مبتنی بر یک جهت باشد. در کشورهای مختلف هم تفاوت هایی دارد. مثلاً در بحرین، قیام مردمی علیه ظلم و ستم حکام، مشهود است یا ابتدائاً در تونس که حرکت مردمی علیه ظلم و ستمی بود که ده ها سال بر آنها حاکم بود. در مصر این حرکت علیه فقر و گرسنگی و معضلات اجتماعی بود و همین طور سلطه استعمارگران یعنی صهیونیست ها و امپریالیست ها که مردم احساس ذلت می کردند. انسان ها طالب عزّت هستند. عزت مردم لگدمال شده بود. مردم ذلیل اسرائیل و قدرتمندان جهان خصوصاً آمریکا بودند. سالانه دو ملیون دلار بهشان می دهند و در مقابل چقدر توی سرشان می زنند. ذلت ملی و از جهتی دیگر فقر و بدبختی اسباب حرکت و تحول مردمی شد. ولی از جهت دیگر اینها ملتهای اسلامی اند. قرآن می خوانند و می بینند قرآن همه اش عزّت است. قرآن عزّت ما را می خواهد. برای ما ذلت و خواری نمی پسندد. ما در تاریخ می خوانیم. می دانیم از صدر اسلام بیش از هزار سال گذشته ولی اسلام همیشه تاریخی پرافتخار داشته است. ما می دانیم که اسلام از جهات مختلف فکری و فرهنگی و علمی چقدر بر اروپا و غرب تأثیر گذاشته است. ما می دانیم که تمدن غرب چقدر مدیون اسلام است. ما دارای مراتب و مدارج بلند هستیم. اسلام همیشه در دل ماست. ولی کدام اسلام؟ اسلامی که امام خمینی می گفت. یعنی همان اسلام پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اسلام علوی اصیل، اسلام حقیقی. یعنی اسلام عزّت که در صدر اسلام بود. پس قیام های ملل عربی از این دو جهت استمداد گرفت.
ما نمی توانیم بگوییم کدامیک از این دو جهت پررنگتر بوده است. ظلم و ستم و فقر و عقب ماندگی و سلطه استثمارگران و قدرتهای جهانی از یکسو و اسلامخواهی از سوی دیگر. در واقع این نهضت ها قیام اسلام علیه فساد و فقر و ظلم است. این دو جهت باهم است. اندیشه اسلامی در این تحولات مشخص است. البته همه اینها مدیون نهضت و انقلاب امام خمینی است. این موج بیداری کلاً در کشورهای اسلامی اوج گرفت. گو اینکه بعداً چنین تحولاتی فروکش کرد ولی نمی توان گفت به پایان رسیده است. تحول خواهی اسلامی در قلوب مردم هست و حتی می توان گفت هیچ کم نشده است با اینکه در ظاهر چنین نشان نمی دهد. اعتقاد به اسلام و عزّت خواهی مسلمانان و کرامت انسانی و تنفر از ذلت و سلطه بیگانگان، همیشه خواهد بود و بدون جهات عقیدتی، قیام علیه ظلم و ستم به مقصد نمی رسد.
البته شما می دانید که نهضتهای اسلامی منطقه، موجب تغییراتی جزیی یا جابجایی هایی در گروههای حاکم یا تغییراتی ظاهری از جهات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی شد ولی آن تحول و دگرگونی مطلوب مردمی بوجود نیامد سهل است در کشورهایی مانند مصر نوعی آشفتگی و درگیری های احزاب و شخصیت ها و انحراف از مسیر خواست عمومی هم رخ داده است. شما علل اصلی چنین وضعیت هایی چیست؟
دکتر سلمان: بله، این سخن درست است. در واقع این تحولات، انقلاب نبود. در مصر انقلاب نبود. در لیبی که اصلاً ناتو بود. ولی به نظر من در بحرین واقعاً انقلاب بود. در یمن تا اندازه زیادی انقلاب بود. در این دو کشور، نهضت ها مردمی بود. تظاهرات و راهپیمایی ها مانند اوایل انقلاب ایران بود، مسلحانه هم نبود، مورد تأیید غرب هم نبود.
در مصر راهپیمایی های خوبی بود ولی به نسبت، نه به اندازه بحرین. در بحرین حدود 70 درصد مردم به خیابان ها آمدند، تقریباً مثل ایران. در مصر اکثر مردم در میدان تحریر می آمدند، یک ملیون یا قدری بیشتر. در جاهای دیگر نبود. مصر حدود 75 ملیون جمعیت دارد.
این از یک جهت، ولی از جهت دیگر آنها رهبری نداشتند. در ایران مشخص بود که رهبر کیست. در مصر و لیبی، رهبر درکار نبود. قدرتهای داخلی و احزاب و قدرت های خارجی هرکدام جوری و در جهت منافع خود عمل می کردند و می کنند.
در مصر شعارها واضح نبود. در بحرین رهبر داشتند. آیت الله عیسی قاسم و شیخ علی سلمان، هدایت مردم را به عهده گرفتند. البته حکومت آنان را اذیت می کرد. در یمن سید حسینی بود که چند سال قبل او را شهید کردند. البته این کشورها مثل ایران نبود ولی به هرحال رهبرانی اسلامی داشتند. با این همه به گمان من انقلاب مصر هرچند رهبر نداشته و درگیری ها میان اشخاص مانند محمد شفیق و محمد مُرسی و اخوان المسلمین و دیگران ادامه داشت و دارد ولی هنوز دارد می پزد و آبستن حوادث زیادی است.
نقش آمریکا و اسرائیل را در تحولات منطقه چگونه می بینید؟ آیا صحنه گردان اصلی، این قدرتهای ویرانگر نیستند؟
دکتر سلمان: بله، ولی به این سادگی ها نیست. آنها در کار خودشان یعنی سلطه گری و چپاول و تضعیف کشورهای مسلمان واردند و سال ها کار کرده اند. آنها به وضعیت کشورها نگاه می کنند. مثلاً آمریکا از سالها قبل خود را برای موقعیت های مختلف آماده کرده است. آنها سناریوهایی دارند که فرضاً اگر چنین شد آنها چه کنند و چه سیاستها و کارهایی را انجام دهند. مثلاً «بوعزیزی» که در اعتراض به مظالم خود را آتش زد و سوزاند آمریکا به او نگفته بود خود را بسوزان. در پی چنین حادثه ای مردمی که از ظلم و ستم و مفاسد و سلطه گری قدرت های استعمارگر ناراضی بودند به خیابان ها ریختند و حوادث و تحولات زیادی پیش آمد. اما آمریکایی ها منتظر چنین چیزهایی بودند. طبیعی است که هریک از کشورهای تحت سلطه ممکن است این طور بشود. خوب، وقتی شد چه باید کرد و چگونه باید مسیر حوادث را به نفع خودشان تغییر دهند، چگونه تبلیغ کنند. وقتی شد استراتژی دارند و سریع توی کار می آیند.
کسانی که به آمریکا مربوط بودند کار خودشان را کردند و تا اندازه ای هم موفق شدند ولی شروع کار از آنها نبود. در ایران هم خواستند به همین نحو عمل کنند و از بعضی مسایل و وضعیت ها به نفع خودشان استفاده کنند و تحرکاتی انجام دادند ولی چون دولت ایران بسیار قوی است و قدرت رهبری بالا دارد و اساساً یک نظام مردمی است و مردم ایران واقعاً مسلمان هستند و آگاهی سیاسی عمومی خیلی بالاست نتوانسته اند سیاست های استکباری خود را پیش ببرند. ولی در مصر بیشتر موفق بودند. توجه کنید که من نمی خواهم بگویم فلان شخصیت آمریکایی است یا با آمریکا رابطه دارد یا وابسته به سی آی ای هست و این جور چیزها. مسایل در روزگار ما بسیار پیچیده است، به این سادگی نیست. قدرتمندان جهانی امکانات نظامی و امنیتی دارند و در جهت منافع خودشان در کشورهای اسلامی مداخله می کنند. صهیونیست ها هم مداخله می کنند. آنها دیدند و می دانند یک تکه کوچک از سرزمین اسلامی یعنی از لبنان، چگونه می تواند مقابلشان بایستد. خوب، اگر مصر با این قدرت و امکانات بخواهد مقابلشان بایستد چه خواهد شد. این است که مصر برایشان مهم است. اگر کشورهای اسلامی مثل ایران بشوند دیگر اسرائیل یک سال هم دوام نمی آورد.
به این ترتیب با رشد آگاهی کشورهای اسلامی نهایتاً اسرائیل همان طور که امام خمینی گفته بودند نابود خواهد شد.
دکتر سلمان: مسلماً. اسرائیلی ها خودشان خیلی احساس خطر می کنند. خودشان می گویند اگر مصر آن طور بشود که مردم می خواهند ما رفتنی هستیم و تمام است. من شخصاً هیچ شکی ندارم و یقیناً اعتقاد دارم این اتفاق خواهد افتاد. شاید خیلی هم سریع اتفاق بیافتد.
می توانید زمانی را برای نابودی اسرائیل پیش بینی کنید؟
دکتر سلمان: این بستگی دارد. ممکن است پنج سال یا ده سال طول بکشد. ممکن است یک زمان یک ساله، ده سال طول بکشد. عوامل زیادی در کار است. ولی نهایت کار، سقوط رژیم نژادپرست اسرائیل است. مثلاً باید دید تحولات مصر به کجا خواهد رسید. نظام مصر در اختیار خود ملت قرار خواهد گرفت یا دیگران که یکی را بیاورند و یکی را ببرند. البته مصر کاملاً دست آمریکایی ها نیست. بازیهای زیادی هست. از آن طرف سعودی بازی می کند، از آن طرف صهیونیست ها بازی می کنند. از یک طرف قدرتهای داخلی، احزاب و ارتش و مجالس عسکری و اشخاص درگیر ماجرا هستند.
شما نگاه کنید در ترکیه ارتش قدرت را در دست داشت ولی الان دست ارتش نیست. خیلی از رهبران ارتش که قدرت را در اختیار داشتند به زندان افتادند. این وضع چه معنایی دارد؟ آمریکا در ترکیه نفوذ دارد. من فکر می کنم آنها دیدند گرایش اسلامی در این کشور مسلمان رو به افزایش است. دیگر نمی شود سکولاریزم را تبلیغ کرد. دیدند دولت باید مسلمان شود. البته اینها همه از برکت انقلاب امام خمینی است. این موج بزرگ مردمی اسلام سیاسی بلاشک از انعکاس اندیشه و نهضت امام است. این بود که ناچار به دولت اسلامی در ترکیه رضا دادند به شرط آنکه با آنان باشد. دولت اربکان آمد. اربکان آدم خوبی بود. ولی اردوغان به سی آی ای وابسته است. تجربه کردند دیدند برای آمریکا خوب است. پس امکانات بیشتری به او دادند و قدرتشان را توسعه دادند. در مصر هم از سال 52 قدرت دست ارتش بود و الان کشمکش هست که ارتشی ها تا چه حد مصری باشند یا تا چه خائن باشند، همین طور اخوان المسلمین و دیگران. آنها در لیبی همین کار را کردند و حتی مستقیم وارد درگیری شدند، در سوریه همین طور. ولی در ایران به خاطر انسجام عمومی و آگاهی عمومی، اوضاع مطابق خواست آنان نشد. ولی در هرحال نمی توان گفت قدرتهای سلطه گر از سیاستهای خود دست برمی دارند. آنها با زرنگی کارهای خودشان را دنبال می کنند.
با توجه به اشاره شما به آگاهی عمومی در ایران بفرمایید به نظر شما آگاهی سیاسی مردم ایران نسبت به کشورهای اطراف خلیج فارس و سایر کشورهای عربی تا چه سطح و حدودی است؟
دکتر سلمان: تفاوت زیاد است، البته در سطح عموم مردم. در بعضی مناطق حتی می توان گفت تفاوت یک به صد است. گو اینکه اساتید دانشگاه و دانشجویان و متفکران کشورهای اسلامی مسایل را می خوانند، مطالب را دنبال می کنند، با رسانه ها آشنا هستند. منظورم اینگونه افراد نیست. آنها روشنفکران کشورهای اسلامی هستند و آگاهی دارند ولی به طور کلی میان عموم مردم آن کشورها نسبت به مردم ایران از لحاظ آگاهی اجتماعی و سیاسی، تفاوت زیاد است.
به نظر شما علت چنین تفاوتی چیست؟
دکتر سلمان: دوباره برمی گردیم به شخصیت و اندیشه امام. امام از روز اول بر مردمی بودن انقلاب و نظام اسلامی تأکید داشت. او اعتقاد داشت همه مؤسسات و نهادهای نظام اسلامی باید مردمی باشد. کار امام همیشه برای مردم بود. او به آزادی تفکر و آزادی دانشگاهها و آزادی بیان تأکید داشت. او بر سوادآموزی عمومی و پیشرفت کشور تأکید داشت. روزنامه های کویتی بعضی از مقالات روزنامه های ایرانی را ترجمه و چاپ می کنند و ما می خوانیم و می بینیم که در ایران تا چه حد آزادی هست. البته هر کشوری در بعضی مسایل امنیتی و مهم حساس است و نمی توان در آن زمینه ها صحبت کرد. چنین چیزی در ایران هست ولی در سایر جاها مانند انگلستان هم هست. در ایران آزادی انتقاد هست و مباحث مختلف بیان می شود و مردم را آگاه می کنند. انتقاد از اشخاص و مؤسسات هست. در مجلس شورا مسایل بیان می شود و مستقیم پخش می شود و مردم در جریان کارها قرار دارند.
مباحث مطروحه در مجلس کویت چگونه است؟ آیا مستقیم پخش می شود؟
دکتر سلمان: بله، در کویت هم همین طور است و مباحثات مجلس، مستقیم پخش می شود. حتی درگیری ها و قیل و قال ها و ناسزاها همه پخش می شود و جلوی چشم مردم است. این اسباب آگاهی و بیداری مردم می شود.
به نظر می رسد قدرتهای جهانی تلاش می کنند میان ایران و کشورهای خلیج فارس و منطقه، تنش و درگیری وجود داشته باشد و این کشورها نتوانند از امکانات وسیع خود برای صلح و پیشرفت استفاده کنند. نظر شما چیست؟
دکتر سلمان: البته این دستها درکارند و همیشه با برنامه و حساب شده کارهای خود را انجام می دهند. از یک طرف سعودیها و اماراتیها را علیه ایران و برنامه های ایران تحریک می کنند و از طرف دیگر با تأکید بر اختلافات جزیی یا با تنش آفرینی سعی در موضع گیری ایران دارند. و این مسلم است که به مصلحت کشورهای منطقه نیست. هم برای عرب ضرر دارد هم برای فارس. مثلاً جزایری مانند تنب بزرگ و کوچک از قبل از انقلاب اسلامی در اختیار ایران بود. خوب، معلوم است که ایران نمی تواند از بخشی از سرزمین خود صرف نظر کند. دولت ایران نمی تواند کوتاه بیاید. جلوی مردم ایران چنین چیزی خیانت محسوب می شود. علاوه بر این مسایل استراتژیکی هم مطرح است. حالا دست هایی می آیند و اعراب و کشورهای خلیج را تحریک می کنند که این جزایر، عربی است.
شما نگاه کنید اسرائیل از سال 1967 اراضی زیادی را از اعراب گرفته و حتی جزایری از خلیج عقبه را که متعلق به سعودی بوده ولی بسیاری از دولتهای عربی هیچ نمی گویند و اعترض و ادعایی ندارند. یا مثلاً نام خلیج فارس که در تمام تاریخ گذشته و در مدارک معتبر تاریخی همین نام خلیج فارس است ولی چون جمال عبدالناصر آمد گفت این خلیج عربی است حالا یک عده ای برخلاف همه تاریخ و همه دنیا و سوابق فراوان و کتابهای دائره المعارف یک چیز دیگری می گویند. نام رسمی اینجا خلیج فارس است. خوب، چطور می شود ایران بیاید آنچه را ما می خواهیم بگوید. یعنی ما می گوییم خلیج عربی شما هم بیا همین را بگو. چطور می شود؟ دولت ایران جلوی ملت خودش مسئول است. نمی تواند چنین سخن ناصوابی را بپذیرد. حکومت ایران آنقدر ضعیف نیست که زیر بار چنین حرفهای نادرستی برود.
امروز آیت الله خامنه ای در سخنرانی خود گفتند بعد از جنگ جهانی دوم، سه رهبر آن روز دنیا یعنی روزولت، استالین و چرچیل بدون داشتن اجازه و پاسپورت و ویزا به کشور ما آمدند و هر طور دلشان خواست تصمیم گیری کردند. آن موقع ایران بسیار ضعیف و فقیر بود. ولی امروز ایران با مبارزات مردمی بسیار و دادن این همه شهید و مجروج، تلاش کرده است کشور محترمی باشد و جایگاه جهانی والایی داشته باشد. مسخره بازی نیست که با این کشور بازی کرد که ما فلان طور می خواهیم و شما بیایید برخلاف منافع ملی و مذهبی و شئونات خودتان این را قبول کنید.
درباره مطامع سعودی نسبت به بعضی از کشورها مانند یمن و بحرین چه نظری دارید؟
دکتر سلمان: اینها کشورهای مستقلی هستند. هیچ عقلی و هیچ ضابطه ای نمی پذیرد که کشور دیگری بیاید و با اتکا به قدرتی که دارد یا به او داده اند مردم کشور دیگر را کشتار کند که منافع ما این است. این بزرگترین جنایت است. البته قدرت های زورگوی جهانی به این مسایل توجهی ندارند و تا ملت ها بیدار نشده اند و از خود دفاع نکنند این مسایل هست.
سازمان کشورهای خلیج فارس که تشکیل شد برای هماهنگی های اقتصادی و سیاسی و غیره بود. هدف این نبود که همه تحت سلطه یک کشور دیگر مانند عربستان دربیایند. مگر می شود کشورهای دیگر را همین طوری منقاد خود کرد. در بحرین مردم و رهبران مردمی به این سلطه گری عربستان اعتراض کردند. در یمن هم مردم در مقابل مطامع عربستان ایستاده اند.
در مورد بحرین وقتی در زمان شاه قرار شد برای وضع بحرین رفراندوم شود که شد و آنان به استقلال خود رأی دادند ایران شرط کرد که اگر دولت دیگری خواست آنجا را تصرف کند ایران برای بازپس گیری آن از نیروی نظامی استفاده کند. این قبول شد و در مدارک سازمان ملل هست. یعنی اگر نخواستید مستقل باشید جزیی از ایران هستید نه کشور دیگر. و این قانون است.
شما در برنامه های سالگرد ارتحال حضرت امام مشارکت فعالی داشتید. بفرمایید برای بهبود و تأثیرگذاری این برنامه ها چه نظر و پیشنهادی دارید؟
دکتر سلمان: ما خیلی کوچکتر از این هستیم که در این مورد پیشنهادی داشته باشیم. ما فقط از دولت ایران و از همه مسئولین جمهوری اسلام تشکر می کنیم که ما را دعوت کردند و این فرصت عالی را به ما دادند که ما از نزدیک، این مراسم و این شور و عشق ملی را ببینیم و اجر حضور در این مراسم را بدست آوریم. شرکت در همایش ها و شنیدن این سخنرانی های عالی برای ما آموزنده بود و واقعاً تشکر می کنیم.
برای ما افتخار دارد که فرصت ملاقات با رئیس جمهور ایران را یافتیم و در همایش از شرکت در سخنرانی آقای سید حسن خمینی بسیار خوشحال شدیم. وقتی من تصویر سید حسن آقا را دیدم به ملت ایران آفرین گفتم که چه جور از نوه امام خمینی احترام و قدردانی می کنند و در صدر اسلام، اعراب با نوه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، چه جور رفتار کردند؛ حال آنکه پیامیر(ص) کجا و امام خمینی کجا، حضرت سیدالشهدا کجا و نوه امام کجا؟ رفتار امروز مردم ایران با نوه امام کجا و رفتار مردم آن زمان با امام حسین علیه السلام کجا؟ واقعاً دلم گرفت. الان هم همین طور است و بسیاری از اعراب متأسفانه روز عاشورا روز شادی و سرور آنهاست. این روز، روزی است که حضرت موسی از دریا عبور کرد. پس روز خشنودی است. اینها اصلاً تبع بنی اسرائیل اند نه پیرو پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم). من نمی توانم بگویم چطور رفتار شد با نوه پیامبر اسلام (ص) در صدر اسلام و حالا ایرانی ها این طور با احترام رفتار می کنند با نوه امام خمینی. این یک نمونه مجسم است.
اشاره کردید که سالها قبل با امام خمینی ملاقات داشته اید. لطفاً خاطره آن ملاقات را بیان بفرمایید.
دکتر سلمان: بله، من از کسانی هستم که رفتم نجف و با امام خمینی دیدار داشتم. سال 76 میلادی بود. من خیلی جوان بودم. رفتم خانه ایشان و نماز مغرب و عشا را با ایشان بجا آوردم. بعد هم با یکی از دوستان، از روحانیونی که با امام بودند، ـ مرحوم فردوسی ـ رفتیم دیدار امام. ما با ایشان دوست بودیم و ایشان گاهی می آمدند کویت. من از ایشان خواستم که یک ملاقات خاص با امام خمینی داشته باشم. ایشان گفت باشد. بعد از نماز عشا رفتیم خانه امام و به اتاق ایشان. امام در یک اتاق خیلی کوچک بودند، شاید سه متر در دو متر و شاید هم کمتر. امام روی دو زانو نشسته بود و کتابی ـ فکر می کنم مفاتیح الجنان ـ در دستشان بود. من دستشان را بوسیدم و در مقابلشان با فاصله خیلی نزدیک نشستم. آقای فردوسی هم پیش من نشسته بود. حالا امام داشت به من نگاه می کرد که سئوالم چیست. ولی من نمی توانستم حرف بزنم. در طول عمرم اصلاً این طور نشده بود، نه قبل از این دیدار و نه بعد از آن. الان قریب چهل سال از آن زمان می گذرد. از هیبت امام، دلم جوری می تپید که گویی می خواست از سینه ام بیرون بیاید. آنقدر هیبت داشتند که من احساس شخصیت خودم را گم کردم. احساس اعتماد به نفس خودم را گم کردم. زبانم بسته شده بود. هرچه در ذهنم بود یادم رفت. نتوانستم حرف بزنم. لال شده بودم.
من آن زمان در آمریکا دانشجو بودم. آمده بودم کویت و از آنجا مشرف شدیم به نجف و کربلا. از این فرصت برای دیدار امام استفاده کرده بودم. خوب، امام هم که نمی توانست همین طور منتظر بشود تا زبان من بازشود. یک نگاهی به من کرد، نگاهی با محبت و احترام آمیز. من آن موقع یک جوان هجده نوزده ساله بودم. بعد رو کردند به آقای فردوسی که ایشان بگوید مطلب من چیست. آقای فردوسی به من گفت سئوالت چیست.
من با سختی و آهسته به ایشان گفتم من در آمریکا دانشجو هستم. الان مسئولیت من چیست؟ امام خمینی فرمودند برو در انجمن های اسلامی دانشجویان و کمک کن و در مراسم و غیره حضور داشته باش. هـمین، بعد هم دستـبوسی کردم و آمدیم بیرون. یـک بار دیـگر هـم امـام را ملاقات کردم. من در حرم حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نشسته بودم، نزدیک ضریح. عده ای از مردم هم نشسته بودند و مشغول قرآن و نماز و دعا. یک مرتبه متوجه شدم که امام آنجا حاضر شدند. از دری که پشت سر من بود آمدند ولی من متوجه شدم. یکی دو نفر همراه امام بودند. من فوراً از جای خود بلند شدم. نتوانستم سر جای خود بنشینم. به احترام ایستادم. امام رفتند به طرف ضریح حضرت امیر(ع) . یعنی سه ملاقات با ایشان داشتم: یکی نماز جماعت در منزل ایشان، یکی ملاقات در اتاق کوچک ایشان و یکی در حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام. البته امام خمینی بعداً تا مرز کویت آمدند ولی به کویت نیامدند که ماجرای آن را می دانید.
از شرکت شما در این مصاحبه و مطالبی که فرمودید بخصوص خاطره ای که از امام خمینی بیان کردید متشکریم و برایتان آرزوی سلامتی و موفقیت داریم.
دکتر سلمان: من از شما متشکرم که این فرصت را به من دادید که خاطراتم را از امام خمینی بگویم. همین طور از اینکه من کوچک نظرات خود را بگویم. چقدر از این سفر و از این محبت ها خوشحالم. امیدوارم ان شاء الله هرچه زودتر با آقا سید حسن خمینی ملاقات کنیم. از مؤسسه بزرگ امام نیز خیلی متشکرم. کتاب های متعددی خصوصاً به زبان انگلیسی به من هدیه دادند که می توانم برای دوستان انگلیسی و آمریکایی که می آیند کویت و درباره اسلام و سخنان امام، بحث می کنیم استفاده کنم و بیان کنم. نکته دیگر اینکه من وب سایت مؤسسه را می بینم و از مسئولین آن تشکر می کنم. کتاب ها و مطالبی در آن هست. ان شاء الله به آن هرچه بیشتر اهمیت بدهند و ما بتوانیم دسترسی داشته باشیم.
منبع: حضور، ش 95، ص 148.