تفکر ديني
چگونه تفکرات دینی (سواد دینی) خود را عمیق تر کنیم. یعنی فقط کسی که دروس حوزوی می خواند می تواند ادعایی در مورد دین داشته باشد. من دانشجو که فقط سر و کارم با کتاب های درسیست و شاید دو سه تا کتاب مذهبی عقیدتی هم در لا به لای آنها می خوانم هنوز نمی توانم دوستانم را بر سر مسأله پیش پا افتاده موسیقی حرام قانع کنم، هنور نمی توانم آن گونه که باید از اعتقاداتم دفاع کنم، با اینکه به درستی آنها یقین دارم. تکلیف چیست؟!
در پاسخ به پرسش مذکور به چند نکته اشاره مي شود:
1. پيش از پاسخ به دغدغه مطرح شده بايستي به اين پرسش پاسخ داد که؛ ملاک و شاخصه تفکر عميق ديني چيست؟ فهم و تفکر عميق ديني داراي سه شاخصه و ويژگي عمده است: 1. فهم صحيح و روشمند از دين 2. مستدل و مستند بودن فهم ديني 3. فهمي که آثار آن در زندگي انسان متبلور باشد. براي دستيابي به فهم و تفکر ژرف ديني با ويژگي هاي مذکور دو راه وجود دارد.
الف) اينکه انسان خود در اين زمينه خبره و کارشناس باشد، يعني پس از صرف ساليان متمادي، به علوم ابزاري مجهزشده و به مرحله اي از توانايي رسيده که خود با مراجعه به منابع دين، مي توان حکم الهي را به طور مستند و مستدل استنباط نمايد. البته تمامي افراد جامعه نمي توانند اين را ه را برگزينند، بلکه لازم است افرادي مستعد در اين ميدان گام نهاده و مرجع و کارشناس مسايل ديني شوند.
ب) اينکه فرد در مسايل به کارشناس و اسلام شناس مورد وثوق و مطمئن مراجعه نمايد. منتها در گزينش اين کارشناس بايد از هيچ کوشش و دقتي دريغ ننمايد، چنين نيست که هر کس دروس حوزوي خوانده داراي تفکر عميق ديني باشد. و به عنوان کارشناسي قابل اعتماد قلمداد شود. دستيابي به اسلام شناس مورد اطمينان با بررسي و مشورت امري است ميسر.
2. با خواندن دو سه کتاب مذهبي نمي توان تفکر عميق ديني داشت و از اعتقادات مسلم خود دفاع عقلاني و منطقي نمود، بلکه شايسته است يک سير مطالعاتي ديني را به طور منسجم مورد مطالعه قرار گيرد. سير مطالعاتي کتب استاد مطهري(ره) سير خوبي است که در ذيل مي آيد:
فهرست کتابهاي استاد شهيد مرتضي مطهري مطابق با سير آسان به مشکل
1. داستان راستان
2. حماسه حسيني
3. آزادي معنوي
4. ده گفتار
5. بيست گفتار
6. حکمتها و اندرزها
7. سيري در سيره نبوي(ص)
8. سيري در سيره ائمه اطهار(ع)
9. جاذبه و دافعه علي(ع)
10. پيامبر امي
11. خاتميت
12. ختم نبوت
13. امامت و رهبري
14. ولاءها و ولايتها
15. تعليم و تربيت در اسلام
16. اسلام و مقتضيات زمان(2ج)
17. امدادهاي غيبي در زندگي بشر
18. تکامل اجتماعي انسان(و هدف زندگي)
19. انسان کامل
20. حق و باطل
21. مسأله حجاب
22. پاسخ هاي استاد
23. نظام حقوق زن در اسلام
24. اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب
25. عرفان حافظ
26. نهضتهاي اسلامي در صد ساله اخير
27. پيرامون جمهوري اسلامي
28. پيرامون انقلاب اسلامي
29. خدمات متقابل اسلامي و ايران
30. سيري در نهج البلاغه
31. جهاد
32. آشنايي با قرآن(9ج)
33. مسأله شناخت
34. فطرت
35. فلسفه اخلاق
36. انسان و سرنوشت
37. عدل الهي
38. علل گرايش به ماديگري
39. آشنايي با علوم اسلامي، ج1(منطق-فلسفه)
40. آشنايي با علوم اسلامي، ج2(کلام-عرفان-حکمت عملي)
41. آشنايي با علوم اسلامي، ج3(اصول فقه، فقه)
42. مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، ج1(انسان و ايمان)
43. مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، ج2(جهان بيني توحيدي)
44. مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، ج3(وحي و نبوت)
45. مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، ج4(انسان در قرآن)
46. مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، ج5(جامعه و تاريخ)
47. مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، ج6(حيات اخروي)
48. توحيد
49. نبوت
50. معاد
51. قيام و انقلاب مهدي(عج)
52. نظري به نظام اقتصادي اسلام
53. مسأله ربا(و بيمه)
54. فلسفه تاريخ(2ج)
55. مقالات فلسفي
56. اصول و فلسفه روش رئاليسم
57. شرح مختصر منظومه
58. شرح مبسوط منظومه(4ج)
59. حرکت و زمان(5ج)
60. الهيات شفا(2ج)
در مورد مسأله موسيقي بايد گفت:
هر ترانه و موسيقي اي حرام نيست. موسيقي حرام معيارهايي دارد که براي تشخيص لازم است با آنها آشنا باشيد. در ادامه شما را با انواع موسيقي، معيار حرمت موسيقي و بيانات منطقي رهبر انقلاب درباره موسيقي آشنا مي کنيم.
توضيح درباره انواع موسيقي:
1- موسيقي غنائي: هرگونه آهنگي است كه به لحاظ شكل يا محتوا موجب تحريك شهوت و متناسب با مجالس گناه است. اين گونه موسيقي, گاهي آرامش تخديرگونه براي اعصاب دارد و گاهي هيجانات ناهنجار براي روان در پي دارد.
2- موسيقي غيرغنايي: شامل صداهاي موزون طبيعت، مارش نظامي , صوت قرآني, غير غنايي، آواز حدي (براي تحريك حيوانات و دام) مي شود. اين نوع موسيقي ميتواند پاسخگوي گرايش طبيعي انسان به زيبايي هاي سمفوني و موزون باشد.
با توجه به آنچه گفته شد بررسى متون دينى و آراء عالمان دين نشان مىدهد كه موسيقى از نظر اسلام در چند صورت حرام مىباشد:
1 ) موسيقى مطرب يعنى آهنگهايى كه موجب (تحريكات غيرارادى در شنونده شود) و انسان را از ياد خدا غافل مىسازد. منظور از محرك بودن نيز نوعى و شأنى است؛ يعنى، به طور معمول چنين اثرى را دارا باشد نه فقط نسبت به شخص خاص.
2 موسيقى همراه با مضامين لهوى كه به گونهاى موجب فساد اخلاق و انحراف اذهان است مانند ترانههاى عاشقانه و اشعارى كه در وصف زن، شراب و غيره است و از همين قسم است اشعارى كه به هر نحو موجب ترويج باطل و مخالفت با حق باشد مانند توهين به مقدسات و يا در جهت تاييد كفر و شرك و نظامهاى فاسد و سردمداران آن باشد.
3 موسيقى در مجلس گناه و لهوولعب مانند آهنگهايى كه در حال رقص يا نوشيدن شراب و غيره نواخته مىشوند.
در هر صورت معيار در حرمت موسيقى مناسب بودن آن با مجالس لهو و داشتن مضامين فساد انگيز و اغوا كننده و طرب انگيز است و فرق نمىكند كه از صدا و سيما باشد يا غير آن. ايرانى باشد و يا غيرايرانى. همين طور فرقى بين رفع خستگى و غير آن و براى خود يا ديگران در اين حكم نيست و ملاك در تحريك شدن نوع مردم است نه شخص انسان و اگر صداي زن باشد حرمت مؤكد است.
براي اطلاع بيشتر شما متن سخنان مقام معظم رهبري در ذيل ايراد مي شود.
متن سخنراني مقام معظم رهبري درباره موسيقي كه در جمع دانشجويان ايراد شده است:
در مورد موسيقى دو حرف وجود دارد: يكى اين كه ببينيم اساساً مشخصههاى موسيقى حلال و حرام چيست؛ و ديگر اين كه بياييم: در مصداق، مرزهايى را مشخص كنيم تا بهقول شما، جوانان بدانند كه اين يكى حرام و اين يكى حلال است. البته اين دومى كارآسانى نيست؛ كار دشوارى است. كه انسان از اين اجراهاى موسيقىهاى گوناگون - موسيقى خارجى، موسيقى ايرانى هم با انواع و اقسامش؛ با كلام، بىكلام - بخواهد يكىيكى اينها را مشخص كند؛ اما مشخصههاى كلىيى دارد كه آنرا مىشود گفت. البته من هم در جاهايى به بعضى از اشخاصى كه دستاندركار بودند، آنچه را كه مىتوانستم و مىدانستم، گفتهام؛ حالا هم مختصرى براى شما عرض مىكنم.
ببينيد، موسيقى اگر انسان را به بيكارگى و ابتذال و بىحالى و واخوردگى از واقعيتهاى زندگى و امثال اينها بكشاند، اين موسيقى، موسيقى حلال نيست؛ موسيقى حرام است. موسيقى اگر چنانچه انسان را از معنويت، از خدا و از ذكر غافل كند، اين موسيقى حرام است. موسيقى اگر انسان را به گناه و شهوترانى تشويق كند، اين موسيقى حرام است؛ از نظر اسلام اين است. موسيقى اگر اين خصوصيات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آنوقت حرام نيست. اينهايى را كه من گفتم، بعضى از آنها در موسيقى بىكلام و در سازهاست؛ بعضى هم حتى در كلمات است. يعنى ممكن است فرضاً يك موسيقى سادهى بىضررى را اجرا كنند، ليكن شعرى كه در اين موسيقى خوانده مىشود، شعر گمراه كنندهيى باشد؛ شعر تشويق كنندهى به بىبندوبارى، به ولنگارى، به شهوترانى، به غفلت و اينطور چيزها باشد؛ آن وقت حرام مىشود. بنابراين، آن چيزى كه شاخص حرمت و حليت در موسيقى است و نظر شريف امام هم در اواخر حيات مباركشان - كه آن نظريه را در باب موسيقى دادند - به همين مطلب بود، اين است. موسيقى لهوى داريم ممكن است موسيقى - به اصطلاح فقهىاش - موسيقى لهوى باشد. «لهو» يعنى غفلت، يعنى دور شدن از ذكر خدا، دور شدن از معنويت؛ دور شدن از واقعيتهاى زندگى؛ دور شدن از كار و تلاش و فرو غلتيدن در ابتذال و بىبندوبارى. اين موسيقى مىشود حرام. اگر اين با كيفيت اجرا حاصل بشود، اگر با كلام حاصل بشود؛ فرقى نمىكند. شما مىگوييد زبان بينالمللى. آن موسيقىيى كه بهقول خود شما مرزها را درنورديده و در جاهايى پخش شده، آيا اين لزوماً موسيقى خوبى است؟ صرف اين كه يك موسيقى از مرز فلان كشور خارج شد و توانست به مثلاً كشورهاى مختلف برود و يك عده طرفدار پيدا كند، مگر دليل خوب بودن موسيقى است؟ نه، به هيچ وجه. ممكن است يك موسيقىيى باشد كه به شهوترانى و تحركات و نشاطهاى شهوى جوانى تحريك مىكند؛ طبيعى است كه يك مشت جوانى كه غفلت زده هستند، از اين موسيقى خوششان مىآيد. هر جايى كه در دنيا دستشان به اين نوار بيفتد، از آن نوار استفاده مىكنند. اين دليل خوب بودن موسيقى نيست.
من نمىتوانم بطور مطلق بگويم كه موسيقى اصيل ايرانى، موسيقى حلال است؛ نه، اين طور نيست. بعضى خيال مىكنند كه مرز موسيقى حلال و حرام، موسيقى سنتى ايرانى و موسيقى غيرسنتى است؛ نه، اينطورى نيست. آن موسيقىيى كه مناديان دين و شرع هميشه در دورههاى گذشته با آن مقابله مىكردند و مىگفتند حرام است، همان موسيقى سنتى ايرانى خودمان است كه به شكل حرامى در دربارهاى سلاطين، در نزد افراد بىبندوبار، در نزد افرادى كه به شهوات تمايل داشتند و خوض در شهوات مىكردند، اجرا مىشده؛ اين همان موسيقى حرام است. بنابراين، مرز موسيقى حرام و حلال، عبارت از ايرانى بودن، سنتى بودن، قديمى بودن، كلاسيك بودن، غربى بودن يا شرقى بودن نيست؛ «مرز» آن چيزى است كه من عرض كردم. اين ملاك را مىشود بهدست شما بدهيم، اما اينكه آيا اين نوار جزو كدامهاست، اين را من نمىتوانم مشخص كنم.
البته الان دستگاههايى هستند كه دارند مميزى مىكنند؛ اما من خيلى هم اطمينان ندارم كه اين مميزيها صددرصد درست باشد. گاهى مىآيند به ما مىگويند كه يك نوار بسيار بد يا مبتذلى را دارند بهصورت مجاز پخش مىكنند؛ گاهى هم ممكن است عكس اين اتفاق بيفتد. من الان نمىدانم واقعاً اين مميزيها چقدر از روى واقعبينى و ضابطهمندى انجام مىگيرد؛ اما آن چيزى كه من مىتوانم به شما - بهعنوان يك جوان خوب و به عنوان كسى كه مثل فرزندان خودم هستيد - بهعنوان نصيحت و نظر خودم بگويم، ايناست كه عرض كردم.
به نظرم مىرسد كه موسيقى مىتواند گمراه كننده باشد، مىتواند انسان را به شهوات دچار كند، مىتواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستى بكند؛ مىتواند هم اين نباشد و مىتواند عكس اين باشد؛ مرز حلال و حرام اينجاست. من اميدوارم كه شما جوانان با اين زاد و تقوا بتوانيد وارد ميدان بشويد و توليدهايى داشته باشيد كه به معناى حقيقى كلمه هم خصوصيات موسيقى خوب و بليغ را داشته باشد و به معناى حقيقى تأثيرگذار مثبت باشد و حقيقتاً جوانان و روحها را، به صفا و به معنويت و به حقيقت رهنمون كند.