آيا در عصر ائمه(ع) اجتهاد و تفريع وردّ فروع بر اصول وجود داشته يا نه؟
برخي ميپندارند در عصر ائمه(ع) اجتهاد و تفريع و رد ّ فروع بر اصول وجود نداشته و بعد از دوران ائمه در شيعه پيدا شده، با اينكه در ميان اهل جماعت از همان قرن اوّل وجود داشته، اين تصور به ادّلهاي باطل است.
اوّلاً: اين تصور كه در عصر ائمه باب علم مفتوح بوده و نيازي به اجتهاد و فتوا نبوده غلط است. ائمه معمولاً در مدينه بودند و تنها براي شيعياني كه در مدينه ميزيستند اين امكان بود كه حكم هر مسئلهاي را مستقيماً از خود ائمه بپرسند، اما شيعياني كه در عراق يا خراسان يا جاي ديگر ميزيستند كجا ميتوانستند هر مسئله مورد ابتلاي فوري را از ائمه بپرسند؟ آنها ناچاراً از راويان حديث و شاگردان ائمه كه مدتي از درس آنها استفاده كرده بودند و احياناً كتابهايي تأليف كرده بودند ميپرسيدند.
ثانياً: تاريخ شيعه و ائمه شيعه حكايت ميكند كه امامان، اكابر اصحاب خويش را كه مدتها شاگردي كرده بودند و آشنا با اصول و مبادي فقه شيعه بودند تشويق ميكردند كه بنشينند و فتوا بدهند.
ثالثاً: يكي از اموري كه اجتهاد را ايجاب ميكند، جمع ميان خاص و عام، مطلق و مقيد، و حل تعارض اخبار و روايات است و همه اينها در زمان ائمه براي راويان حديث وجود داشته است. آنها ميبايست با قوة اجتهاد حلّ تعارض كنند و جمع روايات نمايند و احياناً برخي را طرد نمايند. روايات علاجيه تنها براي زمانهاي بعد از ائمه نبوده است، براي معاصران ائمه هم بوده است.
مجموعه آثار شهيد مطهري ج20ـ الهامي از شيخ الطائفه.