شك در اصول دین و وسواس در انجام اعمال عبادى
با توجه به تحقيقى بودن اصول دين، بنده نسبت به مسائل اعتقادى دچار شك و ترديد شدهام و اين موضوع مرا در انجام اعمال عبادى به وسواس انداخته است. مرا راهنمايى كنيد.
ابتدا بايد اين نكته را خاطر نشان سازيم كه وسوسه، شك، ترديد و تزلزل از خطرات و القائات شيطانى است؛ چنان كه طمأنينه، يقين، ثبات و امثال آن از افاضات رحمانى و ملكوتى است. يعنى، شيطان براى بيرون راندن بندگان خدا از راه مستقيم و صراط حق، از وسائل و حيلههاى متفاوتى استفاده مىكند و از آنجا كه اهل كيد و مكر است، روش گمراه نمودن افراد را به حسب آمادگىهاى ايشان تشخيص داده و از همان راه وارد مىشود. مثلاً يك انسان كه نسبت به احكام و مسائل شرعى بىمبالات است، هرگز به وسواس در وضو يا نماز دچار نمىشود. وسواس از تحريكات شيطان است و شيطان، انسان بىمبالات و كم اعتنا به مسائل شرعى را نسبت به آنها حسّاس و مقيّد نمىكند؛ بلكه براى دورتر كردن او از وظايف شرعى و تكاليف الهى، راهى مناسب با حالات و تمايلات درونى او بر مىگزيند. بنابراين، بدانيد شيطان لعين كه شما را گرفتار شك و ترديد در مسلّمات دين كرده است، توجّه به امور دينى را (چنان كه خودتان اشاره فرمودهايد) در شما سراغ داشته و درست روى همين نقطه دست گذاشته است و مىخواهد اين موهبت الهى را از شما بگيرد.
سالها او را به بانگى بندهاى در چنين ظلمت نمد افكندهاى
هيبت بانگ شياطين خلق را بند كردهست و گرفته حلق را
تا چنان نوميد شد جانشان زنور كه روان كافران ز اهل قبور
مثنوى/3/4338 - 4336.
با توجه به اين مطلب، بايد بگوييم:
اولاً اين كه شما به خاطر تحقيقى بودن اعتقادات خود، تلاش نموده و با مطالعه و تفكر سعى كردهايد در پذيرفتن اصول دين تقليد نكنيد، كارى بسيار شايسته و سزاوار تحسين انجام دادهايد و پاداش بسيارى براى اين امر نزد خداوند خواهيد داشت.
ثانياً، هرگز نگوييد و به خود تلقين نكنيد كه به خاطر شك در اعتقادات، اعمال من نزد خداوند پذيرفته نيست؛ يا مثلاً پس از انجام واجبات و يا ترك محرمات سودى براى من حاصل نمىشود؛ زيرا اين خود دنباله مكائد شيطانى است كه نخست اعتقادات را در درون شما سست نموده و اينك به دنبال خدشهدار كردن اعمال شماست.
همين كه شما مىگوييد خدا از من نمىپذيرد، دليل بر آن است كه شما خدا را از صميم وجود و باطن خويش قبول داريد و در وجود او شكى نداريد. پس علىرغم وسوسههاى شيطان و خواستههاى او، به عبادت خويش ادامه دهيد و همچون بندگان ديگر خدا اميدوار باشيد كه اعمال شما نزد خداوند رحمان پذيرفته است.
چون چنين وسواس ديدى زود زود با خدا گرد و درآ اندر سجود
سجده گه را تَر كن از اشك روان كاى خدا تو وارهانم زين گمان
مثنوى/4/385 و 386.
ثالثاً، بدانيد شيطان ضعيف است و كيد و مكر او به انسانهاى عاقل و انسانهاى خداجو و حقيقتطلب و آنان كه با ياد خدا زندگى مىكنند و تنها از او فرمان مىبرند، كارگر نيست.
با توجه به سه نكته فوق، بهتر است تا مدتى به جاى اين كه در باب مسائل اعتقادى بينديشيد، به مبارزه با شيطان و وسوسههاى او بپردازيد. راه مبارزه با شيطان هم چند چيز است:
اول آنكه، به وسوسهها و القائات او بىاعتنايى كنيد. وقتى شما را به پندارهاى بد و باطل وا مىدارد، فكر خود را به مسائل ديگر مشغول كنيد. در روايتى معصوم(ع) مىفرمايد: «جز اين نيست كه آن خبيث (شيطان) مىخواهد اطاعت شود، پس وقتى كه سرپيچى شود، به سوى هيچ يك از شما باز نمىگردد». فروع كافى، ج 3، ص 358.
الحذر اى گِل پرستان از شرش تيغ لاحولى زنيد اندر سرش
كاو همى بيند شما را از كمين كه شما او را نمىبينيد، هين
دايماً صياد ريزد دانهها دانه پيدا باشد و پنهان دغا
هركجا دانه بديدى، الحذر تا نبندد دام بر تو بال و پر
مثنوى/3/2859-2856.
دومين راه مبارزه با شيطان كه لازمه راه اوّل و بسيار مهم است آن است كه ما در همه امور زندگى، و در هر كارى كه مىخواهيم انجام دهيم و هنگام مواجهه با هر مشكلى، از خداوند و از وسائط فيض و رحمت او كمك بگيريم و با دعا، تضرع و درخواست عاجزانه توجه خداوند به خويش را جلب كنيم. خداوند متعال نيز اين حقيقت را با لحن خاصى بيان كرده است: «قل ما يعبؤا بكم ربى لو لا دعاؤكم»؛ فرقان/ 77.«بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم اعتنايى به شما نمىكند».
بعد از خداوند متعال، بايد از رسول اكرم(ص) و ائمه(ع) درخواست نمود تا ما را از وسوسههاى شيطانى نجات دهند و حالت بيدارى و انتباه را در ما مستقر سازند تا بر اثر غفلت، شيطان با وسوسههاى خود بر ما مستولى نشود.
تلاوت يا شنيدن آيات قرآنى و تدبّر در آنها، تفكر در آيات خلقت و نظاير اينها نيز، همه در وجود انسان ايجاد آمادگى مىكند تا نور يقظه و جذب الهى به سراغ او آمده، وى را از غفلت، اوهام و وسوسههاى شيطان نجات دهد و به خود بياورد. به اين حقيقت متوجه باشيد كه قرآن كريم در هر بابى از ابواب خود، براى انسان هدايتها، تذكرها، هشدارها و انذارها دارد و هر كس صادقتر و دردمندانه به سراغ قرآن رود و در كلام حضرت معبود صادقانه «فكر» كند؛ كلام، رموز و اشارات كلام الهى راهگشاى وى خواهد بود.
گفت پيغمبر كه نفحتهاى حق اندرين ايام مىآرد سبق
گوش وهش داريد اين اوقات را در رباييد اين چنين نفحات را
نفحه آمد مر شما را ديد و رفت هر كه را مىخواست جان بخشيد و رفت
نفحه ديگر رسيد، آگاه باش تا از اين هم وانمانى خواجه تاش
مثنوى/1/1954- 1951.
سومين راه، آن است كه در همه احوال از «غفلت» اجتناب ورزيد و در همه احوال در «ياد» حضرت حق باشيد. چرا كه شيطان همواره مىكوشد انسان را به غفلت كشانده، از اين راه آدمى را دچار تزلزل، شك و ترديد سازد. از اين رو بايد تصميم بگيريد كه مراقب حال خود باشيد و هر وقت به هر بهانهاى به «غفلت» كشيده شديد، فوراً متذكر شويد و استعاذه و استغفار كنيد و به حالت ذكر و ياد خدا برگرديد. آيات 200 و 201 سوره اعراف به اين حقيقت اشاره كرده،مىفرمايد: «و اگر وسوسهاى از جانب شيطان بر تو راه يافت، پس به خداى متعال پناه ببر، كه او سميع و عليم است، پرهيزگاران را هر وقت وسوسه شيطانى رسد و طايف شيطانى بر دل آنها روى بياورد، فوراً به خود آيند، و به حقيقت حال آگاه شوند.»
اگر حقيقتش را بخواهيد، اين غفلت است كه آدمى را در دام شيطان و وسوسههاى او قرار مىدهد و يكى از تبعات آن، همان ترديد، اضطراب و شك و تزلزل است. به بيان ديگر، غفلت از حق به اين معنى كه انسان باطناً خداى متعال را فراموش كند، از او و ذكر او غافل شود و مستغرق در اين و آن و اين سو و آن سو گردد، اساس همه گرفتارىها و وسيله راه يافتن شيطان بر دل و وسوسههاى او است؛ چنانكه امام صادق(ع) نيز به اين حقيقت اشاره فرمودهاند كه «فان الغفلة مصطادالشيطان و رأس كل بلية و سبب كل حجاب»؛ مصباح الشريعة، باب بيست و چهارم. حقيقت آن است كه غفلت صيدگاه شيطان، ريشه هر بلا و بدبختى و سبب همه حجابها است».
جليس دل و قرين آدمى به هنگام غفلت، جز شيطان نيست؛ چنان كه خود غفلت هم از ناحيه شيطان است و اوست كه انسان را به غفلت مىكشد و از ياد خدا غافل مىگرداند. «استحوذ عليه مالشيطان فأنساهم ذكر الله...»؛ مجادله/ 19.«شيطان بر آنان سخت احاطه نمود و آنان را از ياد خدا غافل كرد...».
پيام غيبى اين آيه آن است كه آنجا كه فكر و دل تو و باطن تو به كلى از خدا غافل شد، او را فراموش كرد و مستغرق در اوهام و خيالات و اين و آن گشت؛ بدان كه شيطان بر تو استيلاء يافته و فكر و دل تو را و يا «تو» را به آنجاها كشانيده است، تا از ياد معبود خويش بازمانى و خسران بينى.
اين دو آيه را مكرر بخوانيد و در آن تدبر فرماييد:
«و من يعش عن ذكر الرحمن نقيض له شيطانا فهو له قرين * وإنهمل يصدونهم عن السبيل و يحسبون أنهم مهتدون»؛ زخرف، 36 و 37.
«و هر كس از ذكر خداى رحمان روى برگرداند، شيطانى را بر او مىگماريم كه دوست و مصاحب او مىگردد. و اين شياطين مسلماً آنان را از راه باز مىدارند و خودشان گمان مىكنند كه در راه هدايت پيش مىروند».
اميدواريم كه با دقت در مطالب پيش گفته و به كارگيرى آنها، شك و ترديد شما به آرامش و ثباتى پايدار مبدل گردد و هميشه در زندگى پيروز و بهروز باشيد.
اى خدا فرياد زين فرياد خواه داد خواهم نه ز كس زين دادخواه
دادِخود از كس نيابم جز مگر ز آن كه او از من به من نزديكتر
مثنوى/1/2196-2195.