مثال کفّار
در این مثل قرآنی کافران به حیوانات تشبیه شده اند و برای توجیه و تشریح این تشبیه بر تقلید کامل کفّار از نیاکان و پیروی کورکورانه قریش از آیین پدران خویش تأکید شده است.
خداوند در آیه 171 سوره بقره می فرماید: «وَ مَثَلُ الَّذِینَ کفَرُوا کمَثَلِ الَّذِی ینْعِقُ بِمالا یسْمَعُ الَّا دُعَاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکمٌ عُمْی فَهُمْ لایعْقِلُونَ» مَثَل کافران [در شنیدن سخن پیامبران و عدم درک معنای آن ] همچون حیوانی است که کسی او را [برای نجات از خطر] صدا زند و او [معنای آن آواز را نفهمد] جز صدایی نشنود. اینان [کافران ] کران و لالان و نابینایان هستند و [از این رو] هیچ نمی فهمند.
شرح و تفسیر آیه
در این مثل قرآنی کافران به حیوانات تشبیه شده اند و برای توجیه و تشریح این تشبیه بر تقلید کامل کفّار از نیاکان و پیروی کورکورانه قریش از آیین پدران خویش تأکید شده است. خداوند متعال در آیه 170 سوره بقره می فرماید: «وَ اذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما انْزَلَ اللّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما الْفَینا عَلَیهِ آبائَنا اوَلَوْ کانَ آباءُهُمْ لایعْقِلُونَ شَیئاً وَ لا یهْتَدُونَ» و هنگامی که به آنان (کافران) گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است (از اسلام و قرآن) پیروی کنید» می گویند: «نه، ما تنها از آیینی پیروی می کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم» حتّی اگر پدرانشان بی خرد و گمراه بوده اند [آیا باز هم می بایست از آنان پیروی می کردند]؟!
یعنی ای بی خردان! آگاهانه از آن جاهلان گمراه پیروی می کنید. سپس مَثَل مورد نظر را بیان می فرماید: ای پیامبر! مَثَل تو در خواندن آیات قرآن برای این جمعیت بت پرست مشرک که از پدران و نیاکان خود کورکورانه تقلید می کنند، مثل چوپانی است که حیواناتش را صدا می زند و آنها را به رفتن یا بازگشتن فرامی خواند؛ امّا حیوانات چیزی از سخنان چوپان را نمی فهمند و فقط آهنگ صدای صاحبش را می شنوند و متأثّر می شوند؛ یعنی اگر صدای قوی و پرطنین باشد، حرکت می کنند و اگر آرام باشد از حرکت بازمی ایستند. کفّار و مشرکان نیز چنین هستند. به این معنا که از سخنان پر مغز و بیانات شیوایت چیزی جز آهنگ صدایت را درک نمی کنند! اینان معنا و مفهوم آیات الهی را نمی فهمند و از گذشتگان خود تقلید می کنند.
پیام های آیه
اوّل- این آیه پاسخی شایسته بر این پرسش است: قرآن مجید که وحی الهی است، باید نافذ باشد و قلبها را تسخیر کند و همه را به تسلیم و خضوع در برابر خود وادارد، پس چرا در بعضی از کافران و مشرکان اثر و نفوذی نداشت و دلهای خفته آنان را بیدار نساخت؟ زیرا برای تأثیر هر چیزی وجود دو عامل لازم است:
1- فاعلیت فاعل. 2- قابلیت قابل. شکی نیست که فاعل، قرآن مجید، فاعلیت دارد و دارای تأثیر و نفوذ است؛ ولی قابل، کافران، قابلیت ندارد؛ یعنی مشرکان پذیرای موعظه و پند و نصیحت و اندرز نیستند. باران که در لطافت طبعش خلاف نیست، اگر بر سنگ خارا ببارد هیچ حاصلی به بار نمی آید؛ زیرا سنگ خارا قابلیت رشد و نموّ دانه را ندارد. کلام خدا به لطافت قطره های باران است و دل مشرکان به سختی سنگ خارا و بی اثر از زندگی بخشی باران و یا دمیدن در توده ای زغال، باعث هیچ اثری و تغییری در آن نمی شود. امّا همین که پاره ای آتش در میان توده افتد، کمترین دمی، آن توده سرد و سیاه زغال را به انبوهی از آتش گداخته و پرنور تبدیل می کند. با وجود فاعلیت فاعل در ابتدا قابل، قابلیت نداشت؛ ولی به محض این که قابلیت یافت، دگرگون گردید. بنابراین با وجود نفوذ و تأثیر آیات قرآنی، بعضی از مشرکان شایستگی تأثیرپذیری نداشتند و بدین خاطر قرآن در دل و جانشان راه نیافت و مشرک ماندند.
دوّم- بهره وری انسانها از قرآن و معارف الهی آن، به میزان شایستگی و توان آنان است. قرآن بوستانی است که هر کس می تواند تنها به قدر ذوق و توانش از گلهای آن بهره مند شود و یا چشمه ای جوشان و زلال است که تشنگان را سیراب می کند و آب زندگی ساز خود را به همه می بخشد. تنها با این تفاوت که قابلیت بهره مندی هر یک چه میزان باشد و هر کس چه ظرفی با خود همراه داشته باشد.
این کافران و بت پرستان نه ظرفی با خود دارند و نه امکانی برای نوشیدن جرعه ای از این منبع فیض و رحمت الهی! زیرا که تقلید کورکورانه آنان از کیش پرستش بتان پدرانشان، مانع آنان از چشیدن قطره ای از آن زلال معرفت الهی شده است. و به بیان دیگر این پیروی از آیین نیاکان، همچون پرده ای ضخیم بر روی گوش و زبان و چشمانشان کشیده شده است و آنان به تعبیر قرآن مجید «کر و لال و نابینا» شدند؛ یعنی ابزار شناخت را از دست دادند. در نتیجه هیچ نمی فهمند.
آیه شریفه مورد بحث را به گونه دیگری نیز تفسیر کرده اند: ای مشرکان! شما در برابر بت های خود زانو می زنید و با آنها به راز و نیاز مشغول می شوید و آنها را عبادت می کنید، در حالی که این بتان بی جان، همچون حیواناتی هستند که سخنان شما را نمی شنوند و اعمالتان را نمی بینند و به وقت نیاز سخنی را بر زبان نمی آورند؛ زیرا اینها کر و کور و لال هستند و چیزی نمی فهمند؛ یعنی ای انسان! تو خود آگاهانه شخصیت خود را از بین می بری. چرا در برابر این بتهایی که خود ساخته ای و به هنگام حاجت آنها را می خوری زانو می زنی و آن را می پرستی؟
از آن جا که ضمیر «هُم» در «فَهُم» و ضمیر «لا یعقلون» به افراد عاقل اشاره می کند، به نظر می رسد که تفسیر اوّل منطقی تر و بهتر باشد. در هر حال، اصلی ترین پیام آیه، ردّ تقلید کورکورانه از دیگران، پدران و پیشینیان است.
منبع : کتاب مثالهای زیبای قرآن؛ مکارم شیرازی، ناصر، ج 1، ص 85