شنبه 29 دي 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب


بسم الله الرحمن الرحیم

یحیای مازنی، از همسایگان امیرالمؤمنین علیه‌السلام، نقل می‌کند:
«کنت فی جوار أمیر المؤمنین علیه‌السلام فی المدینه مدّه مدیده، و بالقرب من البیت الّذی تسکنه زینب ابنته، فلا- و اللّه- ما رأیت لها شخصا، و لا سمعت لها صوتا.» مدت طولانی در مدینه همسایه امیر المؤمنین بودم والله حتی یک بار نه خانم زینب سلام‌الله‌علیها را دیدم و نه حتی صدای ایشان را شنیدم.

سپس می‌گوید:
«و کانت إذا أرادت الخروج لزیاره جدّها رسول اللّه صلی الله علیه و آله تخرج لیلا، و الحسن عن یمینها، و الحسین عن شمالها، و أمیر المؤمنین أمامها، فإذا قربت من القبر الشریف سبقها أمیر المؤمنین علیه‌السلام فأخمد ضوء القنادیل، فسأله الحسن مرّه عن ذلک؟
فقال: أخشى أن ینظر أحد إلى‏ شخص‏ اختک‏ زینب‏.»زینبی سلام‌الله‌علیها با این حیا و عفت که برای اینکه کسی قامتشان را نبیند شبانه به زیارت جدشان می‌رفتند و امام حسن و امام حسین و امیر المومنین علیهم‌السلام اطرافشان را می‌گرفتند، در کوفه چنان خطبه‌ای خواندند که کل شهر کوفه گریان شد. بشیر بن‏ خزیم‏ اسدى‏ نقل می‌کند: آن روز زینب دختر على توجّه مرا بخود جلب کرد، بخدا قسم! زنى را که سرا پا شرم و حیا باشد از او سخنران‌تر ندیده‏ام! گوئى سخن گفتن را از زبان امیر المؤمنین علىّ بن أبى طالب فرا گرفته بود، همین که همراه با اشاره دست به مردم گفت: ساکت شوید، نفس‏ها در سینه‏ها حبس شد و زنگ‌ها که به گردن مرکب‏ها بود، از حرکت ایستاد. سپس به خطبه خواندن پرداخت.

یا در شام وقتی مردک شامی برخاست و به یزید گفت: یا امیرالمؤمنین! این دوشیزه را به من ببخش! فاطمه در حالتی که از وحشت می لرزید، دامن عمه‌اش زینب را گرفت. زینب سلام‌الله‌علیها او را در آغوش گرفت و فرمود: «گمان دروغ بردی و فرومایگی کردی! نه تو چنین حقی داری و نه یزید! یزید خشمگین گشت و سخنانی بین او و زینب سلام‌الله‌علیها رد و بدل شد، تا آنکه زینب سلام‌الله‌علیها فرمود: اکنون که سرتاسر زمین و آسمان را بر ما تنگ گرفته‌ای و ما را مانند اسیران به هر سو می‌کشانی به گمانت که پیش خدا برای ما پستی و برای تو شرف و منزلت است؟ بعد حضرت در مقابل یزید خطبه‌ای خواند که پایه‌های حکومت یزید را به لرزه درآورد: أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُکَ‏ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله سَبَایَا قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ یَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاهِلِ وَ الْمَنَاقِلِ وَ یَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِیبُ وَ الْبَعِیدُ وَ الدَّنِیُّ وَ الشَّرِیفُ لَیْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِیٌّ وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِی.‏

اى پسر کسانى که جدّمان (پیامبر صلیاللهعلیهوآله در فتح مکّه) اسیرشان کرد و سپس آن‌ها را آزاد نمود، آیا از عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانى و دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانى، پرده آنان را بدرّى و روى آنان را بگشایى تا دشمنان آنان را از شهرى به شهرى ببرند و بومى و غریب به آن‌ها چشم دوزند و نزدیک و دور، شریف و پست، چهره آن‌ها را بنگرند، [در حالی که] از مردان آن‌ها نه پرستارى مانده است و نه یاورى و نه نگهدار و کمک‏ کننده‏اى؟

شاید در نگاه اول این سؤال پیش بیاید: چه اتفاقی می‌افتد که خانمی با این همه حیا و عفت، در برابر مردان خطبه می‌خواند و به کلمات سخیفشان پاسخ می‌دهد؟
وقتی با دقت نگاه کنیم، می‌بینیم ویژگی بارزی در حضرت زینب سلام‌الله‌علیها بود که ایجاب می‌کرد در هر زمانی کار مخصوص آن زمان را انجام دهند؛ زمان‌شناسی. یکی از خصوصیات برجسته عقیله بنی هاشم زمان‌شناسی ایشان است. در روایتی از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است:
«فِی حِکْمَهِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ‏ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِه.»‏
براى شخص عاقل و خردمند لازم است که نسبت به زمان خود شناخت داشته و مشغول به خود و کار خود و نگهدارنده زبان خود باشد.

در کتاب مرآت العقول در شرح این روایت آمده است که: یکی از حکمت‌هایی که در زبور داوود بیان شده، این است که بر عاقل لازم است اهل زمانش را بشناسد تا بتواند بین دوست و دشمن واقعی‌اش، گمراه کننده و هدایت کننده، بین کسی که باید او را متابعت کند یا از او مفارقت کند، فرق بگذارد. در نتیجه از ایشان در دین و دنیایش فریب نخورد و بتواند موضع تقیه، زندگی، گوشه‌گیری، حبّ و بغض را تشخیص دهد.
امیر المومنین علیه‌السلام درباره زمان‌شناسی می‌فرمایند:

«لا بدّ للعاقل من ثلاث:عاقل را سه چیز است:

ان ینظر فی شأنه،این که در کار خود نظر کند،

و یحفظ لسانه،و زبان خود نگاه دارد،

و یعرف زمانه.»و روزگار خود بشناسد.

 

یکی از نتایج زمان‌شناسی، حفظ فرد از فتنه‌ها و اشتباهات بزرگ است. امام صادق علیه‌السلام به مفضّل فرمودند:
«یَا مُفَضَّلُ، لَایُفْلِحُ‏ مَنْ لَایَعْقِلُ، وَ لَا یَعْقِلُ مَنْ لَا یَعْلَمُ، … وَ الْعَالِمُ‏ بِزَمَانِهِ‏ لَاتَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِسُ‏.»
انسانی که زمان‌شناس نباشد، خیلی به ضرر خود و جامعه عمل می‌کند.

از جمله کسانی که عالم بود ولی زمان‌شناس نبود، عبدالله پسر حنظله غسیل الملائکه است. او در مدینه مرد قابل احترامی بود. محل رجوع مردم بود. وقتی که امام حسین علیه‌السلام برای قیام از مدینه خارج شد، او از کسانی بود که بی تفاوت رفتار کرد. همین شخص، یک سال بعد از شهادت امام، بیدار شد و با عده‌ای از بزرگان مدینه به شام رفت. یزید مهمانی مفصلی گرفت و شروع به میگساری کرد و برای احترام به میهمانانش ۱۰۰۰۰۰ دینار به عبدالله داد و گفت: این مبلغ را خرج مدینه کن. تازه فهمیدند امام چه می‌گفته. وقتی از شام برگشتند، عبدالله به مردم مدینه گفت: «وَاللَّهِ مَا خَرَجْنَا عَلَى‏ یَزِیدَ حَتَّى‏ خِفْنَا أَنْ نُرْمَى‏ بِالْحِجَارَهِ مِنَ السَّمَاءِ! إِنَّهُ رَجُلٌ یَنْکِحُ الْأُمُّهَاتِ، وَ الْبَنَاتِ وَالْأَخَوَاتِ وَ یَشْرِبُ الْخَمْرَ وَ یَدَعُ الصَّلَاهَ؛ ما در حالى از نزد یزید بیرون آمدیم که خوف آن داشتیم که (بر اثر گناهان فراوان وى) از آسمان سنگ بر سر ما ببارد، او مردى است که با مادران و دختران و خواهران نیز زنا مى‏کند؛ وى شراب مى‏نوشد و نماز نمى‏خواند.»

دیگری گفت: «ما از نزد مردى آمدیم که دین ندارد، شراب مى‏نوشد، طنبور مى‏نوازد، نوازندگان به نزد وى به لهو و لعب مشغولند، با سگ‏ها بازى مى‏کند، با جمعى از دزدان‏ شب‏نشینى دارد.»
مردم مدینه به همین خاطر بر ضد یزید قیام کردند و تا خبر به یزید رسید، لشکری فراهم کرد و به مدینه فرستاد و چنان فجایعی در مدینه اتفاق افتاد که در تاریخ کم نظیرست. در یک روز حدود ده هزار نفر کشته شدند و جان و مال و ناموس مردم مدینه سه روز بر لشکریان حلال شد. این جریان در تاریخ به واقعه حره معروف است.
یکی دیگر از کسانی که زمان‌شناس نبود و به موقع بیدار نشد، سلیمان صرد خزاعی بود. به وقت خودش از امام دفاع نکرد، ولی بعد قیام توابین را به راه انداخت. به قول شهید محسن گلستانی: وقتی حسین در صحنه است اگر در صحنه نباشی هرجا می‌خواهی باش؛ چه ایستاده به نماز چه نشسته بر سفره شراب.

یکی از چیزهایی که در این ایام اعتکاف باید از خدا بخواهیم اینست که زمان‌شناس باشیم. اگر می‌خواهیم به درد امام زمان بخوریم باید زمان‌شناس باشیم وگرنه به سرنوشت سلیمان‌ها و عبدالله‌ها دچار می‌شویم. وقتی زمان‌شناس شدیم وظیفه‌مان را در هر زمانی تشخیص خواهیم داد. یکی از اموری که انسان را زمان‌شناس می‌کند توجه به کلام ولایت است، چرا که ایشان بهتر از هر کسی می‌داند مهمترین نیاز کشور چیست. در روایت آمده است:
«أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّهُ اللَّهِ عَلَیْهِم‏.»
عامل دیگری که به زمان‌شناسی کمک می کند، بیتفاوت نبودن به مسائل روز کشور و جهان است. پدر شهید فهمیده می‌گوید: من می‌دیدم که گاهی حسین دوازده ساله صبح از کرج می‌رود تهران و شب برمی‌گردد. ازش پرسیدم: کجا میری و برمی‌گردی؟ گفت: در دانشگاه تعداد محدودی نشریه پخش می‌شود که تفکرات این دانشجویان را به هم می‌زند. من با پول تو جیبییام آنها را می‌خرم و پاره می‌کنم
روضه
حضرت زینب سلام‌الله‌علیها عمری در داغ برادر سوخت. در همان ابتدای ورود، وقتی کاروان به مدینه می‌رسد، زینب کبرى سلام‌الله‌علیها خود را به مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله میرساند و در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته است، خطاب به رسول خدا صلی الله علیه و آله مى‏گوید:
«یَا جَدَّاهْ إِنِّی‏ نَاعِیَهٌ إِلَیْکَ أَخِیَ الْحُسَیْنَ وَ هِیَ مَعَ ذَلِکَ لَا تَجِفُّ لَهَا عَبْرَهٌ وَ لَا تَفْتُرُ مِنَ الْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ وَ کُلَّمَا نَظَرَتْ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ تَجَدَّدَ حُزْنُهَا وَ زَادَ وَجْدُهَا.»
یا جدّاه! من خبر مرگ برادرم حسین را براى تو آورده‏ام. زینب پیوسته گریه مى‏کرد و اشک و آهش تمامى نداشت. و هر بار که به برادرزاده‏اش على بن الحسین علیه‌السلام ‏مى‏نگریست، اندوهش تازه و غمش افزوده مى‏شد.
نقل شده است که پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام زنان بنى‏هاشم لباس‏هاى سیاه و خشن بر تن کردند، از سرما و گرما پروایى نداشتند.

اطلاعات تماس

 

کمک و هدایای مالی به سایت جهت پیشرفت:

6037998157379727 (بانک ملی بنام سیدمحمدموسوی )

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group