موسیقی شیطانی
در دهه 1960م. شيطان پرستى توسط سرمايهداران يهود مورد حمايت قرار گرفت و چند گروه شيطانپرست در انگلستان و ايالات متحده آمريكا، به وجود آمدند كه معروفترين آنها، تشكل «كليساى شيطان»، در شهر سانفرانسيسكو بود. امروزه ديگر صليبهاى وارونه، ستاره پنج پر، صورتهاى نقاشى شده، ماسكهاى حيوانات درنده شاخدار، برهنه پوشى و...، تنها نشانهها و سمبلهاى شيطانپرستى نيست. عمدهترين نشانه شيطانپرستى را در تجاوز و قتل - به ويژه در تجاوز به كودكان و نوجوانان و قتل آنان - بايد ديد. شيطانپرستها موظفند كه هميشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسيح و ساير مقدسات اعلام كنند.
استفاده از موسيقى، مهمترين ابزار اين فرقه، در جهت تبليغ عقايد خود و نيز تحت تأثير قرار دادن جامعه، به خصوص قشر جوان مىباشد. اين گروهها گاهى خود اذعان مىكنند كه شيطانپرست هستند و برخى از آنان بدون اين ادعا، به تضعيف بنيانهاى ارزشى و دينى و تبليغ افعال شيطانى مىپردازند. با توجه به فراوانى موسيقىهاى مبلغ اين گروهها در ايران و رويكرد برخى جوانان بىاطلاع به اين نوع موسيقى و حتى چاپ كتاب حاوى متن اين موسيقىها و سرمايهگذارى زياد دشمن در اين باره، بررسى و تحقيق پيرامون اين موضوع و اطلاعرسانى و آگاهى افكار عمومى، امرى ضرورى به نظر مىرسد. خبرگزارى فارس طى خبرى در تاريخ 20.10.1383 پرده از اين فعاليتها برداشت و در اين باره چنين گزارش داد:
«امين، دانشجوى يكى از رشتههاى گروه پزشكى دانشگاه كه از افراد مؤثر گروه شيطانپرست هوى متال در ايران است، مدتى پيش به صورت اتفاقى و بر اساس درخواست يكى از دوستان خود كه قصد بازديد از جبهههاى جنوب كشور را در كاروانهاى راهيان نور داشت، به همراه جمعى از دانشجويان، عازم اين مناطق شد كه تأثيرات روحى اين سفر، زمينهساز رويگردانى وى از فعاليت در گروههاى فعال شيطانپرست و بيان حقايقى قابل توجه درباره آنها شده است. به گفته اين فرد، عناصرى از رژيم صهيونيستى كه در كشور امارات حضور دارند، شبكه اصلى هدايت گروههاى هوى متال را در ايران، در دست دارند. بر اساس اسناد ارائه شده توسط امين، حسابهاى ارزى اين گروه در شبكه بانكى كشور است و از طريق شبكه اينترنت هدايت مىشود و در سال گذشته، حدود هشت ميليون دلار آمريكا به اين حسابها واريز شده است كه بين گروههاى شيطانپرست، در شهرهاى مختلف ايران، توزيع گرديد. وى با بيان اين كه تعداد اعضاى اين گروه در برخى شهرهاى كشور به دو هزار نفر بالغ مىشود، اضافه كرد: مطالب ارائه شده نشان مىدهد كه برخى فعاليتهاى ضدامنيتى نيز توسط برخى عناصر خاص در اين گروهها، براى رژيم صهيونيستى انجام مىشود. وى با يادآورى اين كه مجوزهاى ارائه شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى براى چاپ گسترده كتابهاى گروههاى هوىمتال در كشور، زمينه ارتباط نزديك فكرى اعضاى اين جريان در سراسر كشور را فراهم ساخته است، افزود: در سالهاى اخير، به دليل عدم وجود نظارت و كنترل واقعى در كشور، گروههاى اجتماعى معارض، كاركرد سياسى و ضدامنيتى پيدا كرده، زمينه سوءاستفادههاى ضدملى بيگانگان از آنها فراهم شده است. در حال حاضر، گروه متال، با قديمى شدن علاقه به رپ در ايران، طرفداران بيشترى را جذب كرده است».
در اين مقاله سعى مىشود تا به بررسى برخى از اين موسيقىهاى شيطانى و شيطانپرستى پرداخته شود.
1. موسيقى رپ
RAP، فرهنگى كه به ويژه به جوانان سياه و اقشار تحتانى در جوامع غرب تعلق دارد و از آمريكا سرچشمه گرفته، شورشگران سراسر جهان را تحت تأثير قرار داده است. موسيقىRAP ، از تكامل اشكال ديگرى از موسيقى سياهان در محلههاى فقيرنشين برانكس نيويورك و تا حدودى هارلم شكل گرفته است. اين محلات، نقطه تمركز گروههايى از سياهان است كه سالها پيش، تحت شرايط فلاكتبار اقتصادى، مجبور به مهاجرت از ايالات جنوبى به شهرهاى بزرگ نظير نيويورك شدند. در اواخر دهه 1960م. وقتى كه آمريكا زير ضربه مبارزات انقلابى در كشورهاى تحت سلطهاش، به ويژه ويتنام، قرار داشت و انقلاب چين نيز بر شورشگران و انقلابيون در ايالات متحده تأثير نهاده بود، در شهرهاى بزرگ آمريكا، تضادهاى طبقاتى ميان سياهان با بورژوازى امپرياليستى و پايههاى اجتماعىاش، شدتى فوقالعاده يافت. بين محلات فقيرنشين سياه با ساير نقاط شهر نيويورك، چيزى شبيه به خط مرزى وجود داشت. خط مرزى، شاهد درگيرى دستههايى متشكل از سفيدهاى نژادپرست و پليس با گروههاى بزرگ و متشكل جوانان سياه بود. گروههاى RAP از دل همين تشكيلات شورشى سياه شكل گرفتند. در اين جا قسمتى از نخستين ترانه RAP اعتراضى را كه از معروفيتى بينالمللى برخوردار است و «پيام» نام دارد، مىخوانيم؛ اين ترانه كه از آثار گرند مستر فلش و گروه فوريوس فايو است، حكايت كننده شرايط نابسامان طبقههاى فقيرنشين جامعه است:
«دستم را بروى اسلحهام مىفشارم؛ زيرا قصد جانم را كردهاند. مرا هل ندهيد؛ ديگر جان به لبم رسيده؛ مىكوشم به سيم آخر نزنم. اين جا درست مثل يك جنگل است و بعضى وقتها تعجب مىكنم كه چگونه مىتوان جان سالم به در برد».
در همان سالهاى نخستين شكلگيرى رپ، با دخالت قدرتمندان، هدفهاى سياسى و اجتماعى گروههاى سياهپوست، دستخوش نوعى تحريف گرديد و در نتيجه، به ابزارى در دست سياستمداران صهيونيسم تبديل شدند. در طول مدتى كه رپ شكل مىگرفت، عناوين مختلفى از اين نوع موسيقى، توسط موسيقىدانها به وجود آمد و با پيوستن خوانندگان معروفى به اين گروه، موسيقى رپ، طرفداران زيادى را به خود جلب كرد. آن رپ، نسبت به گروههاى ديگر، طرفداران بيشترى دارد و جوانان علاقهمند به موسيقى، آن را گوش مىدهند و براساس مدلهايى كه به آنها القا مىشود، لباس مىپوشند و آرايشهاى ظاهرى رپ را برمىگزينند. شلوارهايى كه پاچه گشاد آنها بر روى زمين كشيده مىشود، مانتوهايى با آستينهاى بلند، موهاى روغنزده و چسبيده بر سر، عينكهاى دودى با قالب فلزى، خط ريش پايينتر از گوش پسران و روسرىهاى كوچك و معمولاً سفيدرنگ دختران، ويژگىهاى ظاهرى افراد گروه رپ است.
برخى از گروههاى زيرمجموعه رپ عبارتند از:
Ace of Baseكه در سبك موسيقى پاپ از سال 1988م. در آمريكا و اروپا برنامه اجرا مىكنند. اعضاى اين گروه، چهار خواننده سياهپوست هستند كه اغلب اشعارشان، پيرامون عشق و روابط آزاد غيراخلاقى مىباشد.
New Kids of The Blackكه از سال 1987م. برنامه اجرا مىكنند و آهنگهاى آنها بسيار تند و با مضامينى درباره عشق و زندگى است. خوانندگانى به نامهاى كوئين و جيمى، به همراه دو سياهپوست ديگر، عضو اين گروه مىباشند و همگى همجنسباز هستند.
2. موسيقى متال
موسيقى متال، داراى زيرمجموعههاى زيادى است كه برخى از آنان جزء مهمترين گروههاى شيطانپرست محسوب مىشوند؛ مانند هوى متال، بلك متال و... .
Black Metal
از زمانى پديد آمد كه نئووايكينگهاى نروژ، در جستوجوى راه و وسيلهاى براى نابود كردن مسيحيت در نروژ و بعد در تمام دنيا بودند و در اين راه، انسانهاى بسيارى را كشتند و كليساهاى زيادى را آتش زدند و بلك متال را بىنهايت نواختند تا شايد خداى تاريكىها باز گردد. موسيقىاى كه بيانگر دنياى تاريك، سرد و بىروح است و سبكى مملو از خشونت، مرگ و كشتار، به اين گروه اختصاص دارد.
Death Metal
مرگ، يگانه حقيقتى است كه راه فرارى از آن نيست. درباره مفهوم مرگ، شيطانپرستان به دو دسته بسيار بزرگ تقسيم مىشوند: دسته اول، كسانى هستند كه خودآگاهانه، مرگ و ماندن در جهنم را ترجيح مىدهند و دسته دوم، كسانى هستند كه منكر مرگ هستند و بر اين گمانند كه پرستش شيطان، كفايت مىكند تا او آنان را از چنگال مرگ رهايى بخشد و عمرى جاودان، نصيب آنان گرداند. از اين لحاظ، دسته اول خطرناكترند؛ زيرا آگاهانه به جنگى نامقدس در برابر خداوند روى مىآورند؛ جنگى كه مىدانند در آخر به شعلههاى آتش ختم مىشود. آنان گناه را زينت درونى انسان تصور مىكنند و به مرحلهاى مىرسند كه ديگر گناه براى زندگى آنان، از آب و نان نيز ضرورىتر مىشود؛ تا درجهاى كه ديگر چيزى جز گناه نمىبينند. آنان به هر گناهى دست مىزنند؛ ربا، قتل، دروغ، تهمت، دزدى، شرب خمر، هتاكى به مقدسات و مؤمنين، اعمال منافى عفت و... .
تعداد ديگرى سبك متال وجود دارد كه هر كدام داراى خصوصيات خاص خود هستند؛ اما وجه اشتراك بسيارى از آنان رواج خشونت و فحشاست.
آن چه ذكر شد، بيانگر بخشى از فرهنگ غرب و در رأس آن آمريكاست. اين سخن بوش كه «ارزشها و موضوعات مورد علاقه آمريكا براى هر كسى و در هر جامعهاى درست و مفيد است» و نيز اين سخن او كه «اهداف آمريكا، برقرارى صلح، تداوم آزادى و رسيدن به سعادت و خوشبختى است»، چه معنايى مىتواند داشته باشد؟ شايد اين سخن توماس فردمن، تحليلگر سياسى آمريكا كه «جنگ با اين دشمن (اسلام)، با ارتش ممكن نيست؛ بلكه بايد در مدارس، مساجد، كليساها و معابد به رويارويى با آن پرداخت و در اين راه، جز با همكارى روحانيون، كشيشان و راهبان، نمىتوان به پيروزى دست يافت»، تفسير و معنايى براى اين سخنان سردمداران آمريكا باشد.