تعقيبات نماز
هنگامى كه نماز را با شرايط ياد شده انجام دادى، پس آن را با خضوع و خشوع تمام كن، نگران و ترسان باش از اين كه نمازت پذيرفته نشود و ماءيوس و محروم بازگردى.
چون از نماز بپرداختى، خداى را سپاس گوى كه به تو توفيق داد توانستى عبادت خود را به پايان برسانى، كه جز با توفيق او چنين موفقيتى نصيب نمى شد.
هنگامى كه خواستى با نماز وداع كنى، آن چنان آن را وداع كن كه گويى آخرين نماز تست و ديگر اجل تو را مهلت نخواهد داد.
چنان كه امام صادقعليهالسلام مى فرمايد: «صل صلاة مودع»: «همانند كسى كه با نماز وداع مى كند نماز بخوان(۲۴۹) » آنگاه دلت را پر از شرم و حيا كن، شرم از قصور در عبادت و نگران از اين كه عبادتت پذيرفته نشود و به سويت باز گردد.
هنگامى كه با چنين خوف و رجا نماز را به پايان رساندى، اميد است كه از خاشعين باشى و مشمول آيه شريفه شوى كه مى فرمايد:
الذين هم على صلوتهم دائمون :
«كسانى كه بر نمازهاى خود مداومت كنندگانند(۲۵۰) ».
نماز خود را با اوصاف ياد شده در اين كتاب، بخصوص با وصف خضوع و خشوع تطبيق كن، هر قدر با اين وصف منطبق باشد به همان مقدار اميدوار باش، و هر قدر كمبود داشته باشى، به همانقدر نگران و متاءثر باش و تصميم بگير كه كمبودهاى آن را جبران كنى و در همه لحظات نماز دلت به ياد خدا خاضع و خاشع باشد كه نماز غافلان چراگاه شياطين است.
از خداى منان مى خواهيم كه ما را با رحمت واسعه اش بپوشاند و قلم عفو بر جرايم اعمال ما بكشد كه وسيله مغفرتى جز اعتراف به عجز و ناتوانى خود نداريم.
به دنبال نماز مشغول تعقيبات نماز شده، با ذكر و دعا و تلاش در اخلاص و انقطاع از قلق و توجه به حق بكوش كه رحمت پروردگار را به سوى خود حلب كنى، تا گناهانت آمرزيده شود و عباداتت پذيرفته گردد، كه فضل و رحمت خداى بسيار وسيع و بى پايان است و لطف و كرمش دايمى است و زمان، زمان استجابت دعاست.
آداب نيايش در تعقيبات نماز و غير آن به طور فشرده در يك حديث از امم صادقعليهالسلام چنين است :
احفظ ادب الدعاء، و انظر من تدعو، و كيف تدعو، و لما تدعو: «ادب دعا را حفظ كن، خوب بينديش كه چه كسى را مى خوانى؟ چگونه مى خوانى؟ براى چه مى خوانى؟(۲۵۱) ».
عظمت و كبريايى خداى تبارك و تعالى را در برابر ديدگانت مجسم كن، و به يادآور كه اعماق دلت آگاهست و هر چه از حق و باطل در دلت مخفى كنى از او پوشيده نيست، راه نجات و هلاكتت را خوب بياموز تا چيزى را از خدا نخواهى كه موجب هلاكت تو باشد و تو خيال كنى كه نجات تو در آن است. چنان كه قرآن كريم مى فرمايد:
و يدع الانسان بالشر دعاءه بالخير و كان الانسان عجولا :
«انسان شر را از خدا مى خواهد آن چنان كه خير را مى خواهد، كه انسان بسيار شتاب كننده است(۲۵۲) ».
پس بينديش كه از خدا چه مى خواهى؟ و چرا مى خواهى؟ و چگونه مى خواهى؟ آنگاه از خدا بخواه كه همه دعاهايت را مستجاب فرمايد و بدان كه حقيقت دعا اطاعت همه اعضاى بدن تو از پروردگار است كه بايد تمام زواياى قلبت براى معرفت خدا و ملاقات پروردگار در تلاش و تكاپو باشد و در برابر او از خود اختيارى نداشته باشى و در تمام امور تسليم فرمان او باشى، و در ظاهر و باطن مطيع و منقاد اوامر او باشى.
اگر شرايط دعا را رعايت نكنى، هرگز منتظر اجابت نباش، كه او بر راز و نهان داناست و از اعماق دلت آگاهست. شايد تو چيزى را از خدا بخواهى، كه خداوند با علم واسعه اش از اعماق دلت خلاف آن را بداند.
برخى از اصحاب به برخى ديگر گفت : شما با اين دعاها منتظر بارش باران رحمت هستيد ولى من خوف آن را دارم كه با اين دعاها بر سرتان سنگ ببارد!
اگر خداى تبارك و تعالى به ما فرمان دعا نداده بود، از رحمت واسعه اش انتظار داشتيم كه دعاهاى ما را مستجاب فرمايد، ولى او به ما امر فرموده كه دعا كنيم و وعده داده كه دعاهاى ما را مستجاب فرمايد، به شرط اين كه شرايط استجابت دعا را رعايت كنيم.
از رسول اكرمصلىاللهعليهوآله در مورد «اسم اعظم» سئوال كردند، فرمود:
كل اسم من اسماء الله اعظم :
«هر اسمى از اسامى ذات اقدس الهى اعظم است(۲۵۳) ».
پس دلت را از ما سوى الله خالى كن و او را با هر نامى كه بخواهى بخوان، كه هيچكدام از نامهاى خدا نيست كه عين اسامى ديگر نباشد، كه او خداى واحد قهار است.
رسول اكرمصلىاللهعليهوآله مى فرمايد:
ان الله لا يستجيب الدعاء من قلب لاه :
«خداوند دعايى را كه از قلب بازيگر انجام شود، هرگز مستجاب نمى كند(۲۵۴) ».
هنگامى كه اين شرايط را رعايت كردى و با قلبى پاك و نيتى خالص دعا كردى، ترا با يكى از سه پاداش بشارت داد:
۱ - مستجاب شدن دعا و رسيدن به خواسته قلبى خود.
۲ - پاداشى ارزنده در آخرت به جاى استجابت دعا، كه بس پر ارج است.
۳ - دفع بلايى كه اگر بر تو مى رسيد نابودت مى كرد.
رسول اكرمصلىاللهعليهوآله از خداى تبارك و تعالى نقل مى كند كه فرمود:
من شغله ذكرى عن مسئلتى اعطيته افضل ما اعطى السائلين :
«كسى كه ياد من او را از درخواست حاجاتش مشغول سازد، بهترين چيزى را كه به درخواست كنندگان خواهم داد به او مى دهم(۲۵۵) ».
امام صادقعليهالسلام مى فرمايد:
لقد دعوت الله مرة فاستجاب لى و نسيت الحاجة، لان استجابته باقباله على عبده عند دعوته اعظم و اجل مما يريد منه العبد، و لو كانت الجنة و نعيمها الابد، و لكن لا يعقل ذلك الا العالمون المحبون العارفون الفائزون، صفوة الله و خواصه:
«روزى حاجتى داشتم كه براى آن خدا را خواندم، خداوند دعوتم را اجابت فرمود، ولى من حاجتم را فراموش كردم، زيرا هنگامى كه خداى تبارك و تعالى را دعا كنند به سوى دعا كننده توجه مى كند، اين اقبال و توجه بسيار بزرگتر و گرانقدرتر از چيزى است كه انسان از خداى خود مسئلت مى نمايد، اگر چه بهشت برين و نعمتهاى جاويد آن را خواسته باشد. ولى اين معنى را درك نمى كند به جز عالمان، عاشقان، عارفان، رستگاران، برگزيدگان و خاصان حضرت پروردگار(۲۵۶) ».
آنچه گفته شد در پيرامون آداب دعا بس است، اگر بتوانى به دنبال آن چيزى از قرآن كريم را تلاوت كنى بسيار شايسته است.
به هنگام تلاوت آيات قرآن شرايط و آداب آن را دقيقا رعايت كن تا پاداشهاى عظيمى كه براى قاريان قرآن معين شده، شامل حال تو نيز باشد.
اگر بخواهيم پاداشهاى عظيمى را كه براى تلاوت قرآن از پيشوايان معصوم رسيده است، در اين جا بياوريم از موضوع كتاب خارج مى شويم، از اين رو به بيان قسمتى از آداب و شرايط آن بسنده مى كنيم :
آداب تلاوت قرآن
كسى كه قرآن كريم را تلاوت مى كند وظايف بسيارى دارد كه مهمترين آنها به قرار زير است :
۱ - حضور قلب
قارى قرآن بايد به هنگام تلاوت قرآن خودش را فراموش كند و فقط در مورد قرآن بينديشد و جز آن را از مغز خود بيرون كند، چنان كه در تفسير آيه شريفه : يا يحيى خذ الكتاب بقوة(۲۵۷) گفته اند كه منظور از «اخذ به قوه» اين است كه به هنگام تلاوت آن ما سوى الله را فراموش كند و به همه هم و غم زندگى را از ياد ببرد.
۲ - تدبر در آيات قرآن
تدبر معنايى است غير از حضور قلب، زيرا ممكن است انسان به هنگام قرائت قرآن افكار ديگرى در قلبش خطور نكند و حضور قلب هم داشته باشد ولى تعمق در آيات نداشته باشد، چنين شخصى حضور قلب دارد ولى تدبر ندارد. از اين رهگذر علاوه بر حضور قلب بايد در آيات قرآن تدبر و تعمق داشته باشد، كه مقصود اصلى از قرائت قرآن همان تدبر است چنان كه قرآن كريم مى فرمايد:
افلا يتدبرون القران، و لو كان من عند غير الله، لوجدوا فيه اختلافا كثيرا :
«چرا در قرآن تدبر نمى كنند؟! اگر قرآن از طرف غير خدا بود در آن اختلافهاى بسيارى مى يافتند(۲۵۸) ».
و رتل القران ترتيلا :
«قرآن را با وقار و طماءنينه بخوان(۲۵۹) ».
ترتيل به انسان فرصت مى دهد كه در آيات آن تعمق كند، از اين رهگذر امر شده كه قرآن با «ترتيل» خوانده شود. پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآله در اين رابطه مى فرمايد:
لا خير فى عبادة لا فقه فيها و لا خير فى قراءة لا تدبر فيها:
«عبادتى كه از روى فهم نباشد سودى ندارد و قرائتى كه در آن فكر و تأمل نباشد سودى ندارد(۲۶۰) ».
تكرار يك آيه تاءثير روانى عجيبى در تدبر و تعمق دارد، و لذا جناب ابوذر (رضى الله عنه) مى فرمايد: شبى رسول اكرمصلىاللهعليهوآله را ديدم كه براى عبادت برخاست و در اثناى قرائت قرآن اين آيه را چندين بار تكرار كرد:
ان تعذبهم فانهم عبادك و ان تغفر لهم فانك انت العزيز الحكيم : «پروردگارا! اگر آنها را عذاب كنى، آنها بندگان تو هستند و اگر آنها را بيامرزى تو عزيز و حكيم هستى(۲۶۱) ».
۳ - تفهم معانى قرآن
قارى قرآن به هنگام قرائت قرآن از هر آيه اى بايد معنايى را كه شايسته آن است دريابد، زيرا قرآن كريم شامل معارف بسيارى از صفات حق تعالى، حالات پيامبران، سرگذشت باورداران و ناباوران، حالات فرشتگان، اوامر و نواهى خداوند منان، بهشت و دوزخ، پندها و حكمتها و وعدها وعيدها مى باشد، و لذا قارى قرآن بايد در اين معنى دقيقا بينديشد تا اسرار و دقايق و حقايق آن بر او آشكار گردد.
ابن مسعود مى گويد: هر كس بخواهد كه علو اولين و آخرين را به دست آورد، قرآن بخواند و در آيات آن تأمل كند.(۲۶۲) چنان كه قرآن كريم مى فرمايد:قل لو كان البحر مدادا لكلمات ربى لنفد البحر قبل ان تنفد كلمات ربى و لو جئنا بمثله مددا :
«بگو: اگر درياها مركب باشد تا كلمات پروردگارم با آن نوشته شود، آب درياها تمام مى شود و كلمات پروردگارم تمام نمى شود اگر چه به مثل همين درياها بر آن افزوده گردد(۲۶۳) ».
امير مؤمنانعليهالسلام مى فرمايد:
لو شئت لاءوقرت سبعين بعيرا من تفسير فاتحة الكتاب :
«اگر بخواهيم بار هفتاد شتر در تفسير سوره فاتحة الكتاب مى نويسم(۲۶۴) ».
كسى كه به هنگام خواندن و شنيدن قرآن كريم معناى آن را نفهمد و حتى از حداقل معنى و مفهوم آن محروم باشد، مشمول آيه هاى زير خواهد بود: اولئك الذين طبع الله على قلوبهم :
«آنها كسانى هستند كه خداوند بر دلهايشان مهر زده است(۲۶۵) ».
افلا يتدبرون القران، ام على قلوب اقفالها:
«چرا در پيرامون آيات قرآن تدبر نمى كنند؟ مگر بر دلها قفل زده شده است(۲۶۶) ».
۴ - دورى از موانع فهم
بسيارى از مردم مسلمان به دلايلى از فهم قرآن محروم شده اند كه قارى قرآن بايد اين موانع را از پيش پاى خود بردارد. اين موانع را شيطان در برابر دلهاى بنى آدم ايجاد كرده است تا آنها را از اسرار نهفته در آن محروم سازد. چنان كه رسول اكرمصلىاللهعليهوآله فرموده است :
لو لا ان الشياطين يحومون على قلوب بنى آدم، لنظروا الى الملكوت :
«اگر نبود اين كه شياطين بر دلهاى بنى آدم دور مى زنند، به ملكوت اعلى نگاه مى كردند(۲۶۷) ».
درك معانى و مفاهيم عاليه قرآن كريم جزء ملكوت الهى است كه شيطان تلاش مى كند با ايجاد مانع ميان قرآن خوان و مفاهيم عاليه قرآن سد ايجاد كند كه قرآن خوان هرگز نتواند اين پرده ها را كنار بزند و به فهم معانى جليله قرآن راه يابد.
يكى از مانع هايى كه شيطان ايجاد مى كند اين است كه انسان را به شدت عمل در اداى حروف از مخارج آنها وادار مى كند و در انسان حالت وسوسه به وجود مى آورد، انسان معنى را ترك مى كند و تمام هم و غم خود را صرف مخارج حروف مى كند.
گفته شده كه شيطان شخصا اين كار را به عهده مى گيرد و انسان را وادار مى كند كه آن را چندين بار تكرار كند، هر دفعه مى گويد كه نشد، اين بار هم از مخرجش ادا نشد، تا او را كاملا در محدوده مخارج حروف محصور نمايد و هرگز به درك معانى دقيق و عميق قرآن توفيق پيدا نكند. چنين شخصى بزرگترين وسيله دلخوشى براى شيطان رجيم است.
يكى ديگر از دامهاى شيطان اين است كه انسان را به يك خواهش نفسانى مبتلا سازد، به طورى كه به آن مفتون گردد و هرگز نتواند در برابر آن خودش را حفظ كند، چنين ضعف نفس موجب تيرگى دل مى شود. چنين دلى همانند آيينه زنگ گرفته است كه هرگز حقايق در آن منعكس نمى شود.(۲۶۸) و اين بزرگترين حجاب و مانع بين دل و حقايق است. كه خيلى ها با اين حجاب از درك حقايق و فهم معارف محروم شده اند. هر قدر شهوات نفسانى بيشتر بر دل تهاجم و تراكم داشته باشد، انسان از اسرار الهى و معارف ربانى دورتر خواهد شد. از اينجاست كه رسول اكرمصلىاللهعليهوآله مى فرمايد:
الدنيا و الاخرة ضرتان، بقدر ما تقرب من احديهما تبعد من الاخرى :
«دنيا و آخرت هووى يكديگرند، به مقدارى كه به يكى از آنها نزديك شوى از ديگرى فاصله خواهى گرفت(۲۶۹) ».
۵ - خود را مخاطب قرآن دانستن
شخص قرآن خوان در هر آيه اى كه به يكى از خطابات قرآن برسد بايد خود را با آن خطاب مخاطب بداند، و بدين گونه خود را مخاطب همه اوامر، نواهى، وعدها، و وعيدهاى قرآن بداند. حتى اگر داستان يكى از پيامبران گذشته را در آن مى خواند، باز هم نبايد آن را يك سرگذشت خالى تصور كند، كه قرآن كتاب داستان نيست، بلكه كتاب پند و حكمت است و سرگذشتهاى آن از باب : «به در مى گويم تا ديوار بشنود» مى باشد.
قرآن همه اش نور، هدايت رحمت و بركت است كه از طرف پروردگار متعال براى هدايت انسانها نازل شده است و همه انسانها موظف هستند كه در برابر اين نعمت بزرگ از خداى خود سپاسگزار باشند، چنان كه قرآن كريم مى فرمايد:
واذكروا نعمة الله عليكم و ما انزل عليكم من الكتاب و الحكمة يعظكم به :
«به ياد آوريد نعمتهاى خداى را بر شما، و اين كه به شما كتاب و حكمت نازل فرموده است كه شما را به وسيله آن موعظه مى فرمايد(۲۷۰ ) ».
هنگامى كه قرآن خوان خود را با خطابات قرآن مخاطب بداند، آن را مى خواند همانند نامه اى كه از مولى به بنده خود فرستاده شود، ديگر قرائت قرآن را براى خود شغل قرار نمى دهد كه وسيله نان در آوردن باشد.
فرزانه اى در حق قرآن گفته است : «اين قرآن از طرف پروردگار ما آمده و پيمانهاى او را براى ما به ارمغان آورده است، در نمازها آن را مى خوانيم و در پيرامونش تفكر مى كنيم، و در خلوتها به وسيله آن با خداى خود مناجات مى كنيم و در اطاعتها و عبادتها آن را از سنتهاى لازم الاتباع مى دانيم».
۶ - اثر پذيرى از قرآن
شخص قرآن خوان به هنگام قرائت قرآن بايد حالت اثر پذيرى از آن داشته باشد، و بر حسب حقايق و دقايق نهفته در هر آيه اى اثر متناسب با آن براى او حاصل شود. در آياتى حالت وجد و اميد و عشق، و در آياتى حالت ترس و وحشت و خشيت. شخص قرآن خوان بايد خود را براى اين حالات آماده كند و هر قدر معرفت و شناخت او به خدا و عظمت خدا، و به قرآن و معارف عاليه آن بيشتر باشد، حالت اثر پذيرى او نيز شديدتر خواهد بود.
شخص عارف همواره حالت خوف و خشيت را در كنار اميد و آرزو دارد، زيرا به هنگام يادآورى رحمت و مغفرت خداوند نيز نگران آن است كه او شايستگى اين رحمت واسعه را نداشته باشد، و لذا همواره در كنار اميدها و آرزوهايش، هاله اى از خوف و خشيت دل او را فرا گرفته است.
رحمت و مغفرت خداوندى شرايطى دارد كه در آيه زير به برخى از آنها اشاره شده است :
و انى لغفار لمن تاب و امن و عمل صالحا ثم اهتدى :
«من بسيار آمرزنده هستم نسبت به كسانى كه :
۱ - توبه كنند
۲ - ايمان آورند
۳ - عمل شايسته انجام دهند
۴ - آنگاه هدايت پيدا كنند(۲۷۱) ».
هر كجا اين چهار شرط جمع شود، بدون ترديد رحمت و مغفرت حضرت احديت شامل خواهد شد.
و در سوره عصر اين چهار شرط را به اين تعبير بيان فرموده است : «سوگند به عصر، كه انسان همواره در زيانكارى است، به جز كسانى كه :
۱ - ايمان آوردند
۲ - عمل شايسته انجام دادند
۳ - توصيه به حق نمودند
۴ - و توصيه به صبر نمودند(۲۷۲) ».
و گاهى همه چهار شرط را در يك كلمه جامع خلاصه كرده چنين فرمود است :
ان رحمة الله قريب من المحسنين :
«رحمت پروردگار براى نيكوكاران نزديك است(۲۷۳) ».
در اين جا كلمه «محسنين» هر چهار شرط را در بر گرفته است.
شخص قرآن خوان چون به آيه عذاب برسد از خوف و وحشت بدنش مى لرزد، رنگش دگرگون مى شود، چون به آيه رحمت برسد قلبش شاد و مسرور مى شود، چون به آيه اى برسد كه در آن از عظمت خدا ياد شده، در برابر عظمتش سر فرود آورده خضوع و خشوع مى كند. چون به آياتى برسد كه در آنها از تهمتهاى كفار سخن رفته، صدايش را كم مى كند و از سخنان زشت و گزاف آنها احساس شرم و ابراز تنفر مى كند و خداى را از سخنان بيهوده آنها تقديس و تنزيه مى كند. و هنگامى كه به آياتى مى رسد كه از بهشت و نعمتهاى جاويد آن سخن رفته است، قلبش پر از عشق و شور و نشاط مى شود و چون به آياتى برسد كه در آنها از آتش دوزخ گفتگو شده، لرزه بر اندامش مى افتد و رنگ چهره اش دگرگون مى شود.
ابن مسعود مى گويد: روزى رسول اكرمصلىاللهعليهوآله به من امر فرمود كه برايش قرآن بخوانم، سوره نساء را باز كردم و آياتى از اين سوره را برايش خواندم تا به اين آيه رسيدم :
فكيف اذا جئنا من كل امة بشهيد و جئنابك على هؤ لاء شهيدا: «چگونه خواهد بود هنگامى كه از هر امتى گواه بياوريم و تو را براى اينان گواه بياوريم(۲۷۴) ».
ابن مسعود مى گويد: يك مرتبه متوجه شدم كه اشك رسول اكرمصلىاللهعليهوآله چون سيل از ديدگان مباركشان به صورتشان جارى است. اين حالت به قدرى بر قلب شريفشان فشار آورد كه فرمودند: ابن مسعود الان ديگر بس است.(۲۷۵)
از تلاوت قرآن ايجاد يك چنين حالتى مطلوب است. چنان كه رسول اكرمصلىاللهعليهوآله فرموده است :
اقراءوا القران ما ائتلفت عليه قلوبكم و لانت عليه جلودكم، فاذا اختلفتم فلستم تقرؤ نه :
«قرآن بخوانيد تا هنگامى كه دلهاى شما با آن انس بگيرد و الفت پيدا كند و پوستهاى شما با آن نرم شود، هنگامى كه دلهاى شما پراكنده شد ديگر شما قرآن خوان نيستيد(۲۷۶) ».
قرآن كريم مى فرمايد:
الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم و اذا تليت عليهم آياته، زادتهم ايمانا و على ربهم يتوكلون :
«آنان كه چون خداى متعال بر آنها ياد كرده شود دلهايشان به ترس و وحشت افتد، و چون آيات خدا بر آنها تلاوت شود بر ايمانشان افزوده مى گردد و بر پروردگارشان توكل مى كنند(۲۷۷) ».
در روايت آمده است كه مردى به پيشگاه رسول اكرمصلىاللهعليهوآله آمد و از آن حضرت درخواست كرد كه به او قرآن تعليم كند، رسول اكرمصلىاللهعليهوآله قسمتى از قرآن را به او تعليم فرمود تا به اين آيه رسيد:
فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره، و من يعمل مثقال ذرة شرا يره :
«هر كس به مقدار يك ذره خير انجام دهد آن را مى بيند و هر كس به مقدار يك ذره شر انجام دهد آن را مى بيند(۲۷۸) ».
آن مرد گفت : اين مقدار مرا بس است. اين را گفت و بازگشت.
رسول اكرمصلىاللهعليهوآله فرمود:
انصرف الرجل و هو فقيه :
«اين مرد در حالى كه فقيه شده بود بازگشت(۲۷۹) ».
كسى كه قرآن مى خواند و از آن اثر نمى پذيرد و به آن عمل نمى كند مشمول اين آيه شريفه است كه مى فرمايد:
و من اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا و نحشره يوم القيامة اعمى :
«هر كس از ياد من اعراض كند براى او زندگى تنگ و سختى است و او را در روز قيامت به صورت نابينا محشور مى كنيم(۲۸۰) ».
به هنگام قرائت قرآن هر عضوى وظيفه اى دارد: وظيفه زبان اين است كه الفاظ را به صورت صحيح تلفظ كند، وظيفه عقل آن است كه معانى دقيق و عميق آن را دريابد، و وظيفه قلب آن است كه از آن پند گيرد، از اوامرش اطاعت كند و از نواهى آن اجتناب نمايد.
۷ - توجه و ترقى
و آن توجه قلب و عقل به سوى قبله حقيقى است، تا به هنگام تلاوت قرآن كلام خالق سبحان را از خداوند منان بشنود نه از خود.
براى قاريان قرآن سه درجه است :
۱ - كمترين حد آن اين است كه قرآن خوان توجه كند كه من قرآن مى خوانم و خدايم مى شنود، او مرا مى بيند و به سخنانم گوش مى دهد، لازمه اين مرحله از تلاوت قرآن عرض ادب، درخواست و دعا و تضرع به پيشگاه خداى قادر متعال است.
۲ - حد متوسط آن اين است كه قرآن خوان با چشم دل مشاهده كند كه خداى تبارك و تعالى به سوى او مى نگرد، با الطاف بيكران و عنايات بى پايانش او را مورد توجه قرار مى دهد، با او سخن مى گويد و با فضل و كرم و احسانش با او رفتار مى كند. لازمه اين مرحله از تلاوت قرآن، حيا و تعظيم و تسليم در برابر او، و استماع كلام او، و فهم عارف عاليه آن است.
۳ - والاترين مرحله از درجات قرآن خوان اين است كه به هنگام تلاوت قرآن از الفاظ درر بار آن، صفات والاى خداى متعال را مشاهده كند، به خويشتن توجهى نكند و به قرائت خويش توجه نكند و به نعمتهاى پروردگار به عنوان نعمتهاى دنيوى توجه نكند، بلكه همه توجه و اهتمام خود را صرف تدبر در عظمت خالق متعال و نازل كننده آن سخنان پر ارج نموده، غرق مشاهده انوار الهى و كسب فيض از فيوضات بيكران حق تعالى شود و اين درجه مقربين است كه امام جعفر صادقعليهالسلام از آن خبر داده مى فرمايد:
لقد تجلى الله لخلقه فى كلامه و لكن هم لا يبصرون :
«خداوند در ميان سخنانش خودش را بر بندگانش متجلى ساخته است ولى مردم آن را درك نمى كنند(۲۸۱) ».
يكبار امام صادقعليهالسلام را در نماز حالى دست داد كه به صورت آدم غش كرده به روى زمين افتاد، چون به حالت عادى بازگشت، علت آن را جويا شدند، فرمود:
ما زلت اردد هذه الاية على قلبى حتى سمعتها من المتكلم بها، فلم يثبت جسمى لمعاينة قدرته :
«اين آيه را در دلم آنقدر خطور دادم و تكرار كردم كه آن را از خالقش شنيدم و ديگر نتوانستم در برابر مشاهده قدرت و عظمتش روى پاى خود بايستم(۲۸۲) »
۸ - تبرى
منظور از تبرى اين است كه قرآن خوان به هنگام قرائت قرآن توجهى به حول و قوه خود نداشته باشد و خود را از هرگونه خودپسندى و خود پاك بينى به دور سازد. هنگامى كه آيات رحمت و مغفرت را مى خواند خود را مشمول اين آيات تصور نكند، بلكه آنها را در مورد صالحان، صديقان، و باور داران بداند و از خداوند بخواهد كه او را نيز در رديف آنها قرار دهد و مشمول آن آيات گرداند. و هنگامى كه آيات عذاب و نقمت و نكوهش مقصران را مى خواند خود را در رديف آنها تصور كند و خود را مخاطب آن آيات بپندارد تا خوف و خشيت در دلش ديد آيد. امير مؤمنان و پيشواى پرهيزكاران حضرت علىعليهالسلام در خطبه معروف خود كه پرهيزكاران را در آن توصيف كرده، به اين معنى اشاره نموده مى فرمايد:
اذا مروا بآية فيها تخويف اصغوا اليها مسامع قلوبهم فظنوا ان زفير جهنم فى آذانهم... :
«هنگامى كه به آيه اى مى رسند كه در آن از عذاب الهى بيم داده شده است، با گوش دل آن را مى شنوند و چنين تصور مى كنند كه آواز جهنم و طنين زبانه هاى آتش دوزخ در كنار گوش آنهاست(۲۸۳) ».
كسى كه به هنگام قرائت قرآن خود را مقصر تصور كند و موجب تقرب به پيشگاه خداى متعال مى شود و هر كس به خودپسندى مبتلا شود بين او و فضل و كرم خداى متعال سد ايجاد مى شود.
اينها شمه اى از آداب و وظايف قرآن خوان است، خداوند همه ما را به درك و فهم و برخوردارى از اسرار عاليه قرآن كريم موفق فرمايد و عبادت ابرار را بر ما نصيب نمايد.
چون تعقيبات نماز را انجام دادى و مقدارى از آيات قرآن را با دقت و ترتيل و تدبر و حضور قلب تلاوت كردى، پس به سجده رفته، سجده شكر كن و نعمتهاى بى شمار خداى تبارك و تعالى را به يادآور، كه هر لحظه اى در درياى نعمت غوطه ور هستى و شمار نعمتهاى او را كسى نتواند كه شمارش كند، پس نعمتهاى بيكران او را همراه با عجز و ناتوانى خود از سپاس و ستايش به ياد آورده بگو: «شكرا، شكرا، شكرا».
هر قدر بتوانى در عرض سپاس و ستايش بكوش و بدان كه هر قدر او را سپاس بگويى، هرگز قدرت آن را ندارى كه وظيفه سپاس و ستايش خود را ايفا كنى، تنها چيزى كه مى توانى اين است كه به عجز و ناتوانى خود اعتراف كرده، عذر تقصير بياورى و مغفرت بخواهى.
پروردگارا! به ما توفيق عمل بده، تا به آنچه از اسرار و حقايق آموخته اى عمل كنيم، هر لحظه بر فيوضات خود و بر شناخت ما بيفزاى، تا وسيله نيل به درجات عاليه باشد.
بار خدايا! ما را به درك حق و حقيقت توفيق داده، با فضل و كرم خود در مقامات صدق و صفا ثابت و پابرجا كن كه تو بخشاينده و بزرگوارى.
۲۴۹- مجمع الزوائد: ج ۱۰ ص ۲۲۹، كنزالعمال : ج ۳ ص ۲۲، دعوات راوندى ص ۴۰، اعلام الدين ص ۲۲۹، بحار، ج ۸۴ ص ۲۵۷.
۲۵۰- سوره معارج، آيه ۲۲.
۲۵۱- بحار: ج ۹۳ ص ۳۲۲، مصباح الشريعة ص ۱۳۲.
۲۵۲- سوره اسراء، آيه ۱۱.
۲۵۳- بحار: ج ۹۳ ص ۳۲۲.
۲۵۴- بحار: ج ۹۳ ص ۳۲۳، مصباح الشريعه ص ۱۳۳.
۲۵۵- بحار: ج ۹۳، ص ۳۲۳.
۲۵۶- بحار: ج ۹۳ ص ۳۲۳، مصباح الشريعة ص ۱۳۴.
۲۵۷- سوره مريم، آيه ۱۲.
۲۵۸- سوره نساء، آيه ۸۲.
۲۵۹- سوره مزمل، آيه ۴.
۲۶۰- تحف العقول ص ۱۴۴.
۲۶۱- سوره مائده، آيه ۱۸۸، سنن ابن ماجه : ج ۱ ص ۴۲۹.
۲۶۲- كنزالعمال : ج ۱ ص ۵۴۸.
۲۶۳- سوره كهف، آيه ۱۰۹.
۲۶۴- مناقب ابن شهراشوب : ج ۲ ص ۴۳، بحار: ج ۹۲ ص ۹۳ و ۱۰۳، ينابيع المودة : ج ۳ ص ۴۵۶.
۲۶۵- سوره نحل، آيه ۱۰۸.
۲۶۶- سوره محمدصلىاللهعليهوآله ، آيه ۲۴.
۲۶۷- المغنى : ج ۱ ص ۲۳۳، ۲۸۵، ج ۳ ص ۸، اتحاف السعادة : ج ۴ ص ۱۹۵، ج ۷ ص ۲۳۴، ج ۹ ص ۶۹.
۲۶۸- در حديث آمده : «دلها زنگ مى زند آن چنان كه آهن زنگ مى زند» (عوالى : ۱/۲۷۹).
۲۶۹- عوالى اللئالى : ج ۱ ص ۲۷۷، بحار: ج ۷۳ ص ۵۰، ۱۲۲، ۱۲۹.
۲۷۰- سوره بقره، آيه ۲۳۱.
۲۷۱- سوره طه آيه ۸۲.
۲۷۲- سوره عصر، آيه هاى ۱ - ۳.
۲۷۳- سوره اعراف، آيه ۵۶.
۲۷۴- سوره نساء، آيه ۴۱.
۲۷۵- در منثور: ج ۲ ص ۱۶۳، جامع الاصول : ج ۳ ص ۲۰، مجمع البيان : ج ۳ ص ۷۷، تفسير ابوالفتوح رازى : ج ۱ ص ۷۶۸، مستدرك وسائل : ج ۴ ص ۲۳۸.
۲۷۶- بخارى : ج ۶ ص ۲۴۴، مسند احمد: ج ۴ ص ۳۱۳، سنن دارمى : ج ۲ ص ۴۴۱، فتح البارى : ج ۹ ص ۱۰۱، تاريخ بغداد: ج ۴ ص ۲۲۸، بحار: ج ۹۲ ص ۲۱۶، مستدرك وسائل : ج ۴ ص ۲۳۹.
۲۷۷- سوره انفال، آيه ۲.
۲۷۸- سوره زلزال، آيه ۷ و ۸.
۲۷۹- بحار: ج ۹۲ ص ۱۰۷.
۲۸۰- سوره طه، آيه ۱۲۴.
۲۸۱- بحار: ج ۹۲ ص ۱۰۷، تفسير صافى : ج ۱ ص ۷۳.
۲۸۲- فلاح السائل ص ۱۰۷، تفسير صافى : ج ۱ ص ۷۳.
۲۸۳- نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳ ص ۳۰۴ (صبحى صالح).
منبع:کتاب اسرار نماز شهید ثانی