چهارشنبه 5 دي 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 


پرتوى از اسرار نماز
نماز جماعت و ...
اهميت نماز جماعت
آثار نماز جماعت
۱- آثار معنوى
۲- آثار اجتماعى
۳- آثار سياسى
۴- آثار اخلاقى،تربيتى
امام جماعت
انتخاب امام جماعت
عدالت در امام جماعت
راه شناخت عدالت
نماز مسافر
شرايط نماز قصر
اقامت ده روز
نماز قضا
تعقيبات و نوافل
تعقيب نماز
درود و نفرين
تسبيح حضرت زهرا(ع)
سجده شكر
نمازهاى مستحب(نوافل)
نماز شب
نمازهاى ديگر
نماز جمعه
كيفيت نماز جمعه
اهميت نماز جمعه
۱- تقويت روحيه اخوت و برادرى
۲- تشكل نيروهاى اسلام
۳- رشد فكرى-سياسى مسلمانان
۴- تقويت روحيه جمعى
۵- مركزيت ‏بسيج مردم
سيره اولياء دين
نماز عيد
نماز عيد فطر
جايزه الهى
عيد فطر صحنه‏اى از قيامت
نماز عيد قربان
نماز عيد حق رهبرى
نماز آيات
نماز آيات درسى از توحيد
چگونگى نماز آيات
نماز ميت
نماز باران
علت نيامدن باران
كيفيت نماز باران
سابقه نماز باران
نمازهاى ديگر

تأليف: محسن قرائتى

نماز جماعت و...
آئين اسلام،از بعد اجتماعى مهمى برخوردار است و با عنايت‏ به‏ بركات آثار وحدت و تجمع و يكپارچگى،در بسيارى از برنامه‏هايش‏بر اين بعد،تكيه و تاكيد كرده است.
برگزارى نمازهاى روزانه واجب نيز به صورت جماعت و گروهى،يكى از اين برنامه‏هاست.
در اينجا به اهميت‏«نماز جماعت‏»و آثار گوناگون آن اشاره‏مى‏كنيم:

اهميت نماز جماعت
غير از آثار فردى و اجتماعى نماز جماعت(كه به آنها اشاره خواهدشد)پاداش‏هاى عظيمى براى آن بيان شده كه در اينجا به بعضى ازروايات،اشاره مى‏شود.
از رسول خدا(ص)نقل شده كه:«من سمع النداء فلم يجبه من غيرعلة فلا صلاة له‏» (١) نماز كسى كه صداى اذان را بشنود و بى دليل،در نماز جماعت‏مسلمانان شركت نكند،ارزشى ندارد.
در حديث،تحقير نماز جماعت،به منزله تحقير خداوند بشمار آمده‏است:«من حقره فانما يحقر الله‏» (٢) شركت دائم در نماز جماعت،انسان را از منافق شدن بيمه مى‏كند. (٣) و براى هر گامى كه به سوى نماز جماعت و مسجد برداشته شود،ثواب‏و حسنه در نظر گرفته شده است. (٤) همين كه كسى براى شركت در نماز جماعت از منزل خارج‏مى‏شود،يا در مسجد،در انتظار نماز جماعت‏به سر مى‏برد پاداش كسى‏را دارد كه در اين مدت،به نماز مشغول بوده است. (٥) تعداد حاضران در نماز جماعت،هر چه بيشتر باشد،پاداش آن بيشتراست.اين كلام رسولخداست كه فرمود:«ما كثر فهو احب الى الله‏» (٦) حديث جالبى در بيان فضيلت نماز جماعت است كه قسمتى از آن‏در رساله‏هاى عمليه هم ذكر شده است.ترجمه تمام حديث چنين است:
اگر اقتدا كننده ١ نفر باشد،پاداش ١٥٠ نماز داده مى‏شود.
اگر اقتدا كننده ٢ نفر باشد،پاداش ٦٠٠ نماز داده مى‏شود.
اگر اقتدا كننده ٣ نفر باشد،پاداش ١٢٠٠ نماز داده مى‏شود.
اگر اقتدا كننده ٤ نفر باشد،پاداش ٢٤٠٠ نماز داده مى‏شود.
اگر اقتدا كننده ٥ نفر باشد،پاداش ٤٨٠٠ نماز داده مى‏شود.
اگر اقتدا كننده ٦ نفر باشد،پاداش ٩٦٠٠ نماز داده مى‏شود.
اگر اقتدا كننده ٧ نفر باشد،پاداش ١٩٢٠٠ نماز داده مى‏شود.
اگر اقتدا كننده ٨ نفر باشد،پاداش ٣٦٤٠٠ نماز داده مى‏شود.
اگر اقتدا كنندگان و امام جماعت‏به ١٠ نفر رسيدند،پاداش‏٧٢٨٠٠ نماز دارد.
ولى،همين كه عدد افراد از ده نفر گذشت،حساب آنرا جز خداكسى نمى‏داند. (٧) در حديث ديگر است:هر كه نماز جماعت را دوست‏بدارد،خدا وفرشتگان او را دوست مى‏دارند. (٨) در زمان پيامبر(ص)هرگاه افراد نماز جماعت كم مى‏شدند،آنحضرت به جستجو و تفقد از افراد مى‏پرداخت و مى‏فرمود:شركت درنماز صبح و عشاء،بر منافقان از هر چيز سنگين‏تر است. (٩) قرآن نيز،از اوصاف منافقان،بى حالى و كسالت هنگام نماز را بيان‏كرده است. (١٠) چرا كه سحر خيزى و حضور در جماعت مسلمين،آن هم ازراه‏هاى دور و در گرما و سرما،نشانه صداقت در ايمان و عشق نمازگزاراست.
حضور در نماز جماعت،خاص يك منطقه نيست.انسان در هر جا كه باشد،خوب است‏به فكر نماز جماعت و حضور در آن و تشويق‏ديگران باشد.
رسول خدا(ص)در باره اهميت جماعت،فرمود:
«صلاة الرجل فى جماعة خير من صلاته فى بيته اربعين‏سنة.قيل:يا رسول الله!صلاة يوم؟ فقال(ص):صلاة‏واحدة‏» (١١) يك نماز با جماعت،بهتر از چهل سال نماز فرادى در خانه‏است. پرسيدند:آيا يك روز نماز؟فرمود:بلكه يك نماز.
و مى‏فرمود:صف‏هاى نماز جماعت،همانند صف‏هاى فرشتگان درآسمان چهارم است. (١٢) اولين نماز جماعتى هم كه بر پا شد،به امامت رسول خدا و شركت‏حضرت على(ع)و جعفر طيار(برادر حضرت على(ع))بود.همين كه‏ابوطالب،فرزندش على(ع)را ديد كه به پيامبر اقتدا كرده،به فرزندديگرش جعفر گفت:تو نيز به پيامبر اكرم اقتدا كن و اين جماعت دو سه‏نفرى،پس از نزول آيه «فاصدع بما تؤمر» بود،كه فرمان به علنى ساختن‏دعوت و تبليغ مى‏داد. (١٣)

آثار نماز جماعت
بر پايى فريضه‏هاى دينى به صورت دسته جمعتى،غير از پاداش‏هاى فراوانى كه ياد شد،در زندگى فردى و اجتماعى امت مسلمان نيز،آثارمثبت و فراوانى دارد كه به برخى اشاره مى‏شود:

١- آثار معنوى
بزرگترين اثر معنوى نماز جماعت،همان پاداش‏هاى الهى است كه گفته شد.روايت است كه شبى،على عليه السلام تا سحر به عبادت‏مشغول بود.چون صبح شد،نماز صبح را به تنهائى خواند و استراحت‏كرد.
رسولخدا(ص)كه آنحضرت را در جماعت صبح نديد،به خانه اورفت.حضرت فاطمه(ع)از شب زنده‏دارى على(ع)و عذر او از نيامدن به‏مسجد سخن گفت.پيامبر فرمود:پاداشى كه بخاطر شركت نكردن درنماز جماعت صبح،از دست على(ع)رفت،بيش از پاداش عبادت تمام‏شب است. (١٤) رسول خدا(ص)فرموده است:
لان اصلى الصبح فى جماعة احب الى من ان اصلى ليلتى‏حتى اصبح (١٥) اگر نماز صبح را به جماعت‏بخوانم،در نظرم محبوب‏تر ازعبادت و شب زنده‏دارى تا صبح است.
بخاطر همين فضيلت و پاداش‏هاست كه اگر تعداد نمازگزاران از ده نفربيشتر شود،اگر تمام آسمان‏ها كاغذ،و درياها مركب و درخت‏ها قلم شودو فرشتگان بنويسند،پاداش يك ركعت آنرا نمى‏توانند بنويسند. (١٦) . و نماز جماعت‏با تاخير،بهتر از نماز فرادى در اول وقت است. (١٧)

٢- آثار اجتماعى
نماز جماعت،مقدمه وحدت صفوف و نزديكى دلها و تقويت كننده‏روح اخوت است.
نوعى حضور و غياب بى تشريفات،و بهترين راه شناسائى افراداست.
نماز جماعت،بهترين،بيشترين،پاكترين و كم خرج‏ترين‏اجتماعات دنياست و نوعى ديد و بازديد مجانى و آگاهى از مشكلات ونيازهاى يكديگر و زمينه ساز تعاون اجتماعى بين آحاد مسلمين است.

٣- آثار سياسى
نماز جماعت،نشان دهنده قدرت مسلمين و الفت دلها و انسجام‏صفوف است.
تفرقه‏ها را مى‏زدايد،بيم در دل دشمنان مى‏افكند،منافقان را مايوس‏مى‏سازد،خار چشم بدخواهان است.
نماز جماعت،نمايش حضور در صحنه و پيوند«امام‏»و«امت‏» است.

٤- آثار اخلاقى،تربيتى
در نماز جماعت،افراد در يك صف قرار مى‏گيرند و امتيازات موهوم صنفى،نژادى،زبانى،مالى و...كنار مى‏رود و صفا و صميميت ونوعدوستى در دلها زنده مى‏شود و مؤمنان،با ديدار يكديگر در صف‏عبادت،احساس دلگرمى و قدرت و اميد مى‏كنند.
نماز جماعت،عامل نظم و انضباط،صف‏بندى و وقت‏شناسى‏است.
روحيه فردگرايى و انزوا و گوشه‏گيرى را از بين مى‏برد و نوعى مبارزه‏با غرور و خودخواهى را در بر دارد.
نماز جماعت،«وحدت‏»در گفتار،جهت،هدف و امام را مى‏آموزدو از آنجا كه بايد پرهيزكارترين و لايق‏ترين اشخاص،به امامت نمازبايستد،نوعى آموزش و الهام دهنده علم و تقوا و عدالت است.
نماز جماعت،كينه‏ها و كدورت‏ها و سوء ظن‏ها را از ميان مى‏برد وسطح دانش و عبوديت و خضوع را در جامعه اهل نماز،افزايش مى‏دهد.
به خاطر اينهمه آثار است كه به نماز جماعت،آنهمه توصيه شده‏است.حتى نابينايى وقتى از حضور پيامبر،اجازه خواست كه به مسجدنيايد،آنحضرت فرمود:از خانه تا مسجد،ريسمانى ببندد و به كمك آن،خود را به نماز جماعت‏برساند. (١٨) و نيز،نابينايانى كه اجازه ترك شركت‏در نماز خواستند،رسول خدا(ص)اجازه نفرمود. (١٩) از طرف ديگر،برخورد شديد نسبت‏به كسانى كه به نماز جماعت‏اهميت نمى‏دهند،نشان ديگرى بر اهميت و سازندگى آن است.
در حديث است كه به چنان كسان،همسر ندهيد (٢٠) و معرف آنان‏نشويد. (٢١)

امام جماعت
در نماز جماعت،آنكه جلو مى‏ايستد و مردم به او اقتدا مى‏كنند،«امام‏»نام دارد.بعضى نيز به او«پيشوا»مى‏گويند.در نظام اجتماعى‏سياسى اسلام،آنكه پيشوايى جمعى را به عهده دارد،بايد از يك سرى‏فضيلت‏ها و برترى‏ها برخوردار باشد،تا فضايل او،الهام‏بخش ديگران نيزباشد.در نماز جماعت نيز،پيشنماز،بايد در علم و عمل و تقوا و عدالت،برتر از ديگران باشد.
در حديث مى‏خوانيم:«فقدموا افضلكم‏» (٢٢) و«فقدموا خياركم‏»، (٢٣) يعنى با فضيلت‏ترين و بهترين خودتان را جلو بيندازيد و به او اقتدا كنيد.
احاديث،در اين باره،بسيار است.به چند نمونه اشاره مى‏كنيم:
امام جماعت،بايد كسى باشد كه مردم به ايمان و تعهد او اطمينان‏داشته باشند. (٢٤) امام صادق(ع)فرمود:امام جماعت،رهبرى است كه شما را به سوى‏خدا مى‏برد،پس بنگريد كه به چه كس اقتدا مى‏كنيد. (٢٥)
ابوذر فرمود:امام شما،در قيامت،شفيع شماست.پس شفيع خودتان‏را از افراد سفيه و فاسق قرار ندهيد. (٢٦)
اقتدا كردن به افراد ناشناخته و آنان كه در دين يا امامت،غلومى‏كنند،نهى شده است. (٢٧) افرادى كه در جامعه،بخاطر گناه علنى، شلاق خورده‏اند،يا از طريق نامشروع،بدنيا آمده‏اند،حق امام جماعت‏شدن ندارند. (٢٨) امام جماعت، بايد مورد قبول مردم باشد،و گرنه آن نماز،مورد قبول‏درگاه خداوند نيست. (٢٩) امام صادق(ع) در تفسير اين آيه شريفه (خذوا زينتكم عند كل‏مسجد) (٣٠) هنگام رفتن به مسجد،زينت‏خود را همراه داشته باشيد)
فرمود:زينت مسجد،پيشواى شايسته و امام جماعت مسجد است. (٣١) البته پوشيدن لباس پاك و داشتن وقار و عطر زدن و...نيز دررواياتى به عنوان‏«زينت مسجد»آمده است.
امام باقر(ع)فرمود:امام جماعت‏بايد از افراد انديشمند و صاحب‏فكر باشد. (٣٢) رسول خدا(ص) فرمود:كسى كه پشت‏سر امام عالم نماز بخواند،گويا پشت‏سر من و حضرت ابراهيم،نماز خوانده است. (٣٣) امام جماعت،بايد مراعات ضعيف‏ترين افراد را بكند و نماز را طول‏ندهد. (٣٤) از مجموع اين احاديث،موقعيت‏حساس امامت جماعت‏شناخته‏مى‏شود.

انتخاب امام جماعت
از آنجا كه در امام جماعت،برترى و فضيلت‏بر ديگران شرط است،اگر در موقعيتى،چند نفر شايستگى آنرا داشتند كه به آنان اقتدا شود،باز هم اوصاف و شرايطى به عنوان اولويت در روايات مطرح است كه‏آموزنده است و گرايش به ارزشها و انتخاب بهتر را مى‏آموزد.از جمله:
١- كسى كه قرائت نمازش بهتر باشد(اقرئهم)
٢- كسى كه در هجرت،پيشقدم باشد(اقدمهم هجرة)
٣- كسى كه دين‏شناس‏تر و در مراتب علمى برتر باشد (اعلمهم‏بالسنة و افقههم فى الدين)
٤- كسى كه سن بيشترى داشته باشد(فاكبرهم سنا)
٥- كسى كه انس او با قرآن بيشتر باشد.
٦- كسى كه زيباتر و خوشروتر باشد. (٣٥)
٧- صاحب منزل،از مهمان در امام جماعت‏شدن مقدم است.
٨- امام جماعت دائمى،بر افراد تازه وارد به مسجد،مقدم است.
در ميان امتيازات،به مسئله‏«عالم بودن‏»بيش از هر چيزى تكيه شده‏است.اين دانايى و اعلميت،در همه مواردى كه نوعى رهبرى و پيشوايى‏در كار است،شرط و امتياز است.
در حديث است:
«من صلى بقوم و فيهم من هو اعلم منه لم يزل امرهم الى السفال الى‏يوم القيامة‏» (٣٦) كسى كه امامت نماز و پيشوايى گروهى را به عهده بگيرد،در حاليكه ميان آنان،داناتر از او هم باشد، وضع آن جامعه تا قيامت،همواره رو به‏سقوط و پستى است.
البته همچنانكه در حديثى گذشت،امام جماعت‏بايد مورد پذيرش وقبول مردم باشد.اين مقبوليت،از راه علم و پاكى و عدالت و تواضع واخلاق نيكو بدست مى‏آيد.
نبايد غفلت داشت كه گاهى دشمنان و اهل نفاق،براى ضربه زدن‏به اسلام و روحانيت،امام جماعتى را با شايعه و تهمت و دروغ،بدنام‏مى‏كنند تا او را به انزوا بكشند.هشيارى مردم، خنثى كننده اين نقشه‏شيطانى است.پشت‏سر كسى نبايد به جماعت ايستاد كه با فسق و گناه وبدرفتارى،مقبوليت‏خود را از دست داده است،نه آنكه دستهاى مرموزدشمن،او را از نظرها انداخته باشد!...

عدالت در امام جماعت
از شرايط امام جماعت،عادل بودن است.
عدالت را در كتب فقهى تعريف كرده‏اند.فقهاى گرانقدر،از جمله‏حضرت امام خمينى(قدس سره)مى‏فرمايند:
عدالت،يك حالت درونى است كه انسان را از ارتكاب گناهان‏كبيره،و تكرار و اصرار نسبت‏به گناهان صغيره باز دارد. (٣٧) پاكى،تقوا،دورى از گناه،از نشانه‏هاى عدالت است.بنا به‏اهميت اين صفت،در نظام اسلامى يكى از امتيازات به حساب آمده ودر فقه اسلامى و قانونى اساسى، داشتن آن براى مسئولان بلند پايه ومشاغل حساس،شرط است و كارهاى مهم كشور و امور مردم،بايد بدست افراد عادل انجام گيرد.
به برخى از اين موارد كه عدالت‏شرط است،توجه كنيد:
در مسائل عبادى،امام جماعت‏بايد عادل باشد.
در مسائل سياسى عبادى،مثل نماز جمعه،خطيب و امام جمعه بايدعادل باشد.
در مسائل سياسى و حقوقى،(همچون نمايندگى مجلس و تصويب‏قوانين)نظر فقهاى عادلى بنام‏«شوراى نگهبان‏»معتبر است.
در مسائل حقوقى،گرفتن و دادن هر حق به صاحبش،بايد با گواهى‏افراد عادل باشد.
در مسائل تربيتى،اجراى حدود اسلامى و تاديب ظالم و خلافكار،وقتى است كه افراد عادل،به خلاف و گناه او شهادت دهند.
در مسائل اقتصادى،بيت المال بايد دست افراد عادل باشد.
در مسائل اجتماعى و فرهنگى،پخش و نشر خبرها،بايد دست افرادعادل باشد و به خبر افراد فاسق،اعتماد نمى‏توان كرد،مگر پس ازتحقيق و تفحص.
در مسائل نظامى،فرمانده كل قوا،با رهبرى است،كه عدالت‏شرط‏آنست.
پس عدالت،از اركان مهم در نظام حكومتى اسلام و واگذارى‏مسئوليت‏هاى اجتماعى و تنظيم امور زندگى است.

راه شناخت عدالت
گرچه برخوردارى از عدالت،و داشتن ملكه ترك گناه،از اموردرونى افراد است،ولى با علائم و نشانه‏هايى كه در زندگى و عمل افرادبروز مى‏كند،مى‏توان به بود و نبود آن در افراد،پى برد.در روايات، برخى از اين علائم به چشم مى‏خورد و بعضى ملاك‏ها بيان شده كه باوجود آنها، مى‏توان كسى را عادل شمرد.
از امام صادق(ع)پرسيدند:عادل كيست؟
فرمود:
«اذا غض طرفه من المحارم و لسانه عن الماثم و كفه عن‏المظالم‏» (٣٨) كسى كه چشمش را از نامحرم،زبانش را از گناه،ودستش را از ظلم حفظ كند:
پيامبر خدا(ص)نيز در حديثى انسان جوانمرد و عادل را چنين معرفى‏مى‏كند:
«من عامل الناس فلم يظلمهم و حدثهم فلم يكذبهم و وعدهم‏فلم يخلفهم فهو ممن كملت مروته و ظهرت عدالته...» (٣٩) كسى كه با مردم،در معاملات،ستم نكند و در سخن،دروغ نگويد و در وعده‏هايش تخلف نكند،او از كسانى‏است كه مروتش كامل و عدالتش آشكار است.
از امام صادق(ع)سؤال شد:عدالت انسان را از كجا بشناسيم؟
فرمود:همين كه كسى اهل حيا و عفت‏باشد و در خوراك و گفتار وشهوت،خود را به گناه نيالايد،و از گناهان بزرگى مثل زنا،ربا،شراب،فرار از جنگ،...(كه مورد تهديد قرآن است) بپرهيزد،و جز در مواردى‏كه عذر دارد،از شركت در جماعت مسلمين دورى نكند،چنين انسانى‏عادل است و تفتيش از عيوب او و غيبت او بر مردم حرام است... (٤٠) در روايات ديگرى مى‏خوانيم:
به آنكس كه نمازهاى پنجگانه را به جماعت‏بخواند،خوشبين باشيدو گواهى او را بپذيريد. (٤١) شايد آنچه را كه فقهاء،به عنوان‏«حسن ظاهرى‏»در عدالت‏بيان‏مى‏كنند،همين باشد كه با حضورش در مراسم و جماعت مسلمين ونبودنش در مراكز فساد و گناه،مايه اعتماد مردم شود و او را از اين‏طريق،انسان عادل و درست كارى بشناسند.
امام باقر(ع)در مورد عدالت زنان مى‏فرمايد:
همين كه اهل حجاب و از خانواده‏هاى محترم بود و از شوهر خويش‏اطاعت مى‏كرد و از كارهاى ناپسند و جلوه‏گرى‏هاى ناروا پرهيز داشت،عادل است. (٤٢)
در بعضى روايات،«فاسق‏»را كسانى مى‏داند كه به خاطر گناهان‏زشت علنى،در جامعه شلاق خورده،يا ميان مردم مشهور به خلاف وبدكارى يا مورد سوءظن باشند. (٤٣) البته معناى عدالت در يكنفر،آن نيست كه در طول عمر،مرتكب‏گناهى نشده باشد،چرا كه اين ويژگى،تنها در انبياء و اولياء معصوم‏است، ولى همين كه ما،در ظاهر،از او گناه بزرگى نديده باشيم،كافى‏است.
اين نيز ناگفته نماند كه:اگر كسى خود را عادل نمى‏داند،و حتى به مردم بگويد كه من عادل نيستم،اما مردم او را عادل و با تقوا بشناسند،مى‏تواند امام جماعت‏شود و مردم نيز مى‏توانند به او اقتدا كنند و اگرمردم،مايل به اقتدا باشند،نبايد سرپيچى كند. (٤٤) و حتى اگر پس ازنماز جماعت،معلوم شود كه امام جماعت،عادل نبوده،نمازهايى را كه‏پشت‏سر او خوانده‏اند صحيح چرا بعضى به جماعت نمى‏روند؟ است و اعاده لازم نيست. (٤٥)
با همه پاداشها و آثارى كه براى نماز جماعت وجود دارد،برخى ازاين فيض بزرگ محرومند و با تاسف،شاهديم كه بسيارى،به آن‏بى اعتنا و كم رغبت‏اند و حتى در همسايگى مسجد به سر مى‏برند،ولى‏در جماعت مسلمين حاضر نمى‏شوند و مسجدها،گاهى به صورت‏ناراحت كننده و دردآورى خلوت است.
علت‏شركت نكردن افراد در نمازهاى جماعت،گوناگون است.
بعضى واقعا عذر دارند و دليلشان پذيرفتنى است،ولى در بسيارى موارد،بهانه‏هايى پوچ، بيشتر نيست.مرورى به اينگونه دلايل و بهانه‏هامى‏كنيم:
بعضى،از پاداشهاى نماز جماعت،غافلند.
برخى،از بدرفتارى برخى نمازگزاران در مسجد،به نماز جماعت‏بى رغبت مى‏شوند.
بعضى،تنها بد اخلاقى امام جماعت را،بهانه عدم شركت‏خود قرارمى‏دهند و آنرا منافى با عدالت او به حساب مى‏آورند.
بعضى،بخاطر همفكر نبودن امام جماعت،با ديدگاههاى سياسى آنان‏نسبت‏به موضوعات و اشخاص و...از شركت در جماعت،دورى‏مى‏كنند.
بعضى،بخاطر مشغوليت‏هاى اقتصادى و اجتماعى و گرفتارى‏هاى‏روزمره،از پاداشهاى عظيم نماز جماعت محروم مى‏شوند.
بعضى،از برخورد سرد افراد مسجد،دلسرد مى‏شوند و ديگرنمى‏روند.
بعضى،عيب‏هاى بستگان و نزديكان امام جماعت را به حساب اومى‏گذارند و او را قبول ندارند.
بعضى،شركت‏خود را در نماز جماعتى را،مايه تقويت و بزرگ شدن‏پيشنماز در جامعه مى‏دانند و از آن پرهيز دارند،بى آنكه دليلى روشن بربيعدالتى امام جماعت داشته باشند.
بعضى،از روى غرور،حاضر نيستند در نماز جماعت‏يك امام جوان‏يا فقيرزاده،اما پاك و متعهد و لايق،شركت كنند.
برخى هم،تن‏پرور و تنبل‏اند و در عبادات،بى حوصله و كسل‏اند ونماز جماعت را،بجاى آنكه كار بدانند،بار مى‏دانند و به سختى‏حاضرند دست از كارهاى ديگر بكشند و به جمع مسلمانان در نمازبپوشندند.
بعضى نيز،از طول كشيدن نماز جماعت،از مسجد مى‏گريزند.
بعضى نيز،از متولى يا دست‏اندركاران مسجد،خوششان نمى‏آيد،ازاين رو به نماز جماعت نمى‏آيند.
اينها گوشه‏اى از علل سردى برخى نسبت‏به حضور در نماز جماعت‏بود.
همانطور كه ديديد،بيشتر اينها،بهانه‏هايى غير قابل اعتناست. اگر آگاهى و رشد دينى مردم به حدى برسد كه عوامل ياد شده راكنار بگذارند،و با خلوص و همدلى،در صفوفى منظم كنار هم بنشينند،به پاداش‏هاى عظيم جماعت،توجه داشته باشند،بدخلقى پيشنماز را،مغاير با عدالت او ندانند،گناه بستگان او را به حساب او نگذارند،و...به بركات و آثار مثبت فراوان اين‏«گردهمايى دينى‏»
بينديشند،خواهيم ديد كه مساجد،رونق بيشترى خواهد يافت و خلوتى‏نمازهاى جماعت،از ميان خواهد رفت.
البته،صلاحيت‏هاى علمى و اخلاقى پيشنماز،و محيط گرم وآموزنده بودن مساجد،و برخورد شايسته و احترام‏آميز با شركت كنندگان درنماز،به خصوص با جوانان و نوجوانان،مى‏تواند سهم عمده‏اى در جذب‏آنان به مسجد،اين كانون وحدت و معنويت داشته باشد.
سهم مسئولان فرهنگى،تبليغى و تربيتى كشور نيز در اين زمينه،مهم‏است.
اگر مربيان محترم و معلمان و پدران و مادران،خود در جماعت‏هاشركت كنند و در برابر شاگردان و فرزندان به نماز بايستند،يا به مساجدبروند،الهام بخش ديگران نيز خواهد بود.
اگر مدارس،در كنار مساجد ساخته شود،براى حضور دانش‏آموزان‏در نمازهاى جماعت، تسهيلى به حساب مى‏آيد.

نماز مسافر
نماز،از واجبات بسيار مهمى است كه در هيچ حال از انسان ساقطنيست،حتى در مسافرت، بيمارى،ميدان جنگ،در حال غرق شدن و...
البته بنا به شرايط خاص،صورت‏هاى مختلفى به خود مى‏گيرد،ولى‏همواره بر انسان واجب است.
يك مسلمان هنگام سفر و در طول راه هم بايد بر نمازهاى خويش‏مواظبت كند.در قطار، اتوبوس،در سرما و گرما،در تنگى وقت و عجله،نبايد نماز را سبك شمرد و اداى آن را به فراموشى سپرد.وقتى اتوبوس ياقطار،براى نماز يا صرف غذا نگه مى‏دارد،بايد شتافت و نماز را هم‏خواند.و اگر توقفى نكرد،از راننده خواست تا نگهدارد.

شرايط نماز قصر
مسافر،در مدت مسافرت و در راه،با هشت‏شرط،نمازهاى چهارركعتى خود را بايد شكسته و قصر(دو ركعت)بجا آورد: (٤٦)
شرط اول:آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد.
شرط دوم:آنكه از اول مسافرت،قصد هشت فرسخ را داشته باشد.
شرط سوم:آنكه در بين راه،از قصد خود بر نگردد.
شرط چهارم:آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ،از وطن‏خود بگذرد،يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند.
شرط پنجم:آنكه براى كار حرام سفر نكند و سفرش،سفر معصيت‏نباشد.
شرط ششم:آنكه از صحرانشينان بيابان گرد نباشد.
شرط هفتم:آنكه شغل او مسافرت نباشد.
شرط هشتم:آنكه به حد ترخص (٤٧) برسد.

اقامت ده روز
در مسافرت،اگر انسان قصد ماندن ده روز تمام يا بيشتر در يكجاداشته باشد،بايد نمازهايش را تمام بخواند.اگر نيت واقعى او،ماندن‏كمتر از ده روز است،نمى‏تواند در ظاهر قصد ده روز كند و تمام بخواند.
اگر قبل از تمام شدن ده روز،به دلايلى تصميم انسان عوض شد وتصميم به بازگشت گرفت، روزهاى باقيمانده را هم بايد تمام بخواند.
اگر كسى مسافرت كند و به وطن خود برود،هر چند كمتر از ده روزبماند،نمازهايش تمام است.مگر آنكه از وطن خود اعراض كرده وبنايش بر بازنگشتن باشد،كه حكم مسافر دارد.
زادگاه انسان،وطن اصلى اوست،مگر آنكه از آنجا اعراض كند.
محل ديگرى را هم كه انسان براى اقامت دائمى انتخاب مى‏كند،وطن‏غير اصلى او به حساب مى‏آيد.كسى كه در دو جا زندگى مى‏كند،هر دوجا وطن او محسوب مى‏شود.تا انسان،قصد ماندن هميشگى در جايى‏غير از وطن اصلى نداشته باشد،وطن او حساب نمى‏شود،مگر آنكه بدون‏قصد ماندن،آنقدر بماند كه مردم بگويند آنجا وطن اوست.
كسى كه مسافرت،شغل اوست(مثل رانندگان،خلبانان و...)ياشغلش به گونه‏اى در ارتباط با سفر است كه همواره در تردد و رفت و آمداست،نمازهايش را بايد تمام بخواند.(توضيح بيشتر در رساله‏هاست).
مسافر،در چهار جا مى‏تواند نمازش را هم شكسته و هم تمام بخواند:
١-مسجد الحرام
٢-مسجد النبى
٣-مسجد كوفه
٤-حرم سيد الشهداء و مسجد متصل به حرم آنحضرت. (٤٨)
در اين موارد،براى فيض بيشتر بردن از معنويات اين اماكن،مسافرمجاز است نمازش را تمام بخواند.

نماز قضا
نماز،از حقوق خدا بر عهده انسان است و انجام درست و به موقع آن،بر انسان مكلف واجب است.
كسى كه نماز واجب خود را به هر دليل در وقت آن نخوانده است،مانند:فراموشى،بيهوشى، مستى،يا عدم امكان و از روى اجبار،يا ازروى سهل انگارى و معصيت،و يا آنكه خوانده ولى باطل بوده و بعدافهميده است،بايد آن نمازها را كه نخوانده يا باطل بجا آورده،قضا كند.
البته نمازهاى روزانه‏اى را كه زنان در حال حيض يا نفاس‏نمى‏خوانند،قضا ندارد.
كسى كه نماز قضا دارد،بايد در خواندن آن كوتاهى نكند،ولى‏واجب نيست فورى آنرا بجا آورد.
انسان تا زنده است،اگر چه از خواندن نمازهاى خود عاجز باشد،ديگرى نمى‏تواند نمازهاى او را قضا نمايد.
نماز قضا را مى‏توان با جماعت‏خواند.و لازم نيست نماز هر دو يكى باشد.مثلا مى‏توان قضاى نماز صبح را،در جماعت نماز مغرب و عشاءخواند،يا برعكس.
نمازى كه از انسان فوت شده،از نظر تعداد ركعات،به همان صورت‏بايد قضا شود.مثلا انسان مى‏تواند در مسافرت،قضاى نماز چهار ركعتى رابه صورت تمام بخواند.و اگر مثلا در مسافرت، نماز ظهر از انسان قضاشده،در وطن بايد آن را به صورت دو ركعتى قضا كند.
(براى آشنايى با مسائل ريزتر نماز مسافر و نماز قضا ،به ‏« توضيح المسائل ‏» رجوع كنيد.)
------------------------------------
١- وسائل،ج ٥ ص ٣٧٥،كنز العمال،ج ٨ حديث ٢٢٧٩٩.
٢- من لا يحضره الفقيه،ج ١ ص ٣٧٧.
٣- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٨٨.
٤- كنز العمال،ج ٨ حديث ٢٢٨١٥ از پيامبر اسلام(ص).
٥- كنزالعمال،ج ٨ حديث ٢٢٨١٨ و ٢٢٨٢٧.
٦- كنزالعمال،ج ٨ ص ٢٥٨.
٧- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٨٧،رساله حضرت امام،مسئله ١٤٠٠.
٨- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٨٨.
٩- كنزالعمال،ج ٨ ص ٢٥٦.
١٠- و اذا قاموا الى الصلوة قاموا كسالى(نساء،آيه ١٤٢).
١١- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٨٨.
١٢- همان مدرك.
١٣- همان مدرك،ص ٦٨٩،وسائل،ج ٥ ص ٣٧٣.
١٤- سفينة البحار،ج ١،جماعت.
١٥- كنز العمال،ج ٨ حديث ٢٢٧٩٢.
١٦- توضيح المسائل امام(قدس سره)مسئله ١٤٠٠.
١٧- توضيح المسائل امام(قدس سره)مسئله ١٤٠٢.
١٨- وسائل،ج ٥ ص ٣٧٧.
١٩- كنزالعمال،ج ٨ ص ٢٥٥.
٢٠- سفينة البحار،ج ١،جماعت.
٢١- سفينة البحار،ج ١،جماعت.
٢٢- من لا يحضره،ج ١ ص ٣٧٧.
٢٣- من لا يحضره،ج ١ ص ٣٧٧.
٢٤- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٩٠.
٢٥- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٩١،وسائل،ج ٥ ص ٤١٦.
٢٦- وافى،ج ٢ ص ١٧٧.
٢٧- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٩١.
٢٨- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٩١.
٢٩- وسائل ج ٥ ص ٤١٧ و مستدرك،ج ١ ص ٤٩٢.
٣٠- اعراف،آيه ٣١.
٣١- نورالثقلين،ج ٢ ص ١٩.
٣٢- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٩٢.
٣٣- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٩٢.
٣٤- من لا يحضر،ج ١ ص ٣٨١.
٣٥- وافى،ج ١ ص ١٧٧،مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٩٢ و ٤٩٣،وسائل،ج ٤ ص ٤١٩.
٣٦- من لا يحضر،ج ١ ص ٣٧٨.
٣٧- تحرير الوسيله،ج ١،بحث امام جماعت.
٣٨- بحار،ج ٧٥ ص ٢٤٨.
٣٩- بحار،ج ٦٧ ص ١-
٤٠- استبصار،ج ٣ ص ١٢.
٤١- وسائل،ج ١٨ ص ٢٩١.
٤٢- استبصار،ج ٣ ص ١٣.
٤٣- وسائل،ج ١٨ ص ٢٩٥.
٤٤- جواهر،ج ١٣ ص ٢٧٧،تحرير الوسيله،ج ١،شرايط امام جماعت.
٤٥- تحريرالوسيله،شرايط امام جماعت.
٤٦- هر يك از اين شرايط،داراى مسائل و جزئيات بسيارى است كه توضيح آنها را از رساله‏مطالعه كنيد.
٤٧- حد ترخص يعنى جايى كه با رسيدن به آنجا،انسان ديگر ديوار شهر را نبيند و صداى‏اذان آنرا نشنود(توضيح المسائل حضرت امام).
٤٨- رساله حضرت امام،مسئله ١٣٥٦.

۱ تعقيبات و نوافل
تعقيبات و نوافل
نماز،حضور در پيشگاه خداوند و شركت در ضيافتى معنوى است كه وى،بندگان را به آن فرا خوانده است.
همچنانكه حضور در يك ميهمانى،مقدمات و آدابى دارد و نسبت‏به‏مهمان،استقبال و بدرقه به عمل مى‏آيد و مهمان هرچه عزيزتر باشد،مراسم پيشواز و بدرقه،با شكوهتر صورت مى‏پذيرد،اداى فريضه الهى نيزچنين است.
پيشوايان معصوم ما(عليه السلام)پيش از فرا رسيدن وقت نماز،خودرا مهياى آن مى‏ساختند و پس از نماز نيز،مدت‏ها به تعقيب نمازمى‏پرداختند و دل از ياد خدا نمى‏كندند و لب از ثناى او نمى‏بستند وچهره از قبله بر نمى‏تافتند.مگر نه آنكه نماز را«نور چشم‏»خودمى‏دانستند؟ مگر انسان به آسانى دل از نور چشم مى‏كند و از آن چشم‏مى‏پوشد؟
اذان و اقامه،نوعى استقبال از نماز است و تعقيبات،بدرقه آن. بى‏اعتنايى به تعقيبات و دعاهاى پس از نماز،نشان بى‏علاقگى به‏خود نماز است.آنگونه كه در
روايات،نسبت‏به زودتر رفتن به مسجد و انتظار شروع نماز را كشيدن،تشويق و سفارش شده و منتظر نماز را، «مهمان خدا»گفته‏اند. (١) به انجام مستحبات و دعاهايى پس از اتمام‏نماز نيز سفارش شده است. قرآن مى‏فرمايد:
«فاذا فرغت فانصب و الى ربك فارغب‏» (٢) همين كه فارغ شدى،به كار ديگرى بپرداز و به سوى پروردگارت رغبت نما.
اينك به ذكر برخى از مسائل مربوط به تعقيبات مى‏پردازيم:

تعقيب نماز
امام صادق(ع)مى‏فرمايد:همين كه از نماز واجب فارغ شدى،به‏دعا و تعقيب نماز مشغول باش. (٣) و مى‏فرمايد:دعا پس از نماز صبح و ظهر و مغرب،مستجاب مى‏شود. (٤) و نيز:تسبيحات حضرت زهرا سلام الله عليها ٣٤ مرتبه الله اكبر،٣٣مرتبه الحمد لله و ٣٣ مرتبه سبحان الله) از هزار ركعت نماز مستحب،نزدخداوند بهتر است. (٥)
و در حديث مى‏خوانيم:هر كس اين تسبيحات را بگويد،به آيه (و اذكروا الله كثيرا احزاب/٤١) كه بمعناى زياد ياد كردن خداونداست،عمل كرده است. (٦)
البته دعا و تعقيبات به جاى خود،و ادامه كار و تلاش هم به جاى‏خود.و هيچكدام مانع يكديگر نيست.بعضى مى‏پندارند اگر به جاى‏دعا،سراغ كار بروند،كامياب‏تر و موفق‏ترند. رسولخدا(ص)مى‏فرمايد:
«التعقيب بعد صلاة الفجر ابلغ فى طلب الرزق‏» (٧) دعاى پس از نماز صبح،براى زندگى و جلب رزق،مؤثرتر است.

درود و نفرين
از جمله كارهاى تعقيباتى،درود و صلوات فرستادن بر نيكان وزبده‏هاى كمال بشرى،و لعن و نفرين بر مظاهر شرك و پليدى وسردمداران كفر و ستم است.
در آنچه به عنوان دعاهاى تعقيب آمده،هم به موارد متعددى از«صلوات‏»بر مى‏خوريم،همه به مواردى از لعن و اين،گوشه‏اى از تولى‏و تبرى در يك مكتب زنده و جهت‏دار است.
صلوات‏ها كه نقل شده به جاى خود.حتى در نمونه‏هاى فراوانى،خود«اللهم صل على محمد و آل محمد»،به عنوان يكى از تعقيبات‏نمازها بيان شده است.
اما در مورد لعن:امام باقر(ع)مى‏فرمايد:
«اذا انحرفت عن صلاة مكتوبة فلا تنحرف الا بانصراف لعن بنى‏امية‏» (٨) هر گاه نماز واجب را تمام كردى،جز با لعن بنى اميه،از جاى خودحركت نكن.
چرا كه آن دودمان ننگين و تبهكار،نمونه طاغوت‏ها و از بارزترين‏چهره‏هاى مخالفت‏با خط رهبران معصوم و آل پيامبر بودند و مستحق‏هر گونه نفرت و نفرين!
امام صادق(ع)در پى هر نماز،به چهار مرد و چهار زن(كه ازدشمنان سر سخت مقام مامت‏بودند)لعن و نفرين مى‏كرد. (٩) چه زيباست اسلامى كه در كنار برنامه‏هاى عبادى و الهى خويش،بيزارى از ستمگران و مفسدان و طاغوت‏ها را هم جزء برنامه‏هاى خود،ساخته و نماز و عبادات و حج آن،همراه با برائت و اعلام تنفر از كفار ومشركان و منافقان است. (١٠)
پس تعقيبات نماز،برخوردار از نوعى فرياد لعنت‏بر دشمنان خدا ومخالفان خط رهبرى الهى است.

تسبيح حضرت زهرا (ع)
يكى ديگر از تعقيبات نماز،تسبيحات حضرت زهرا(ع)است.يعنى‏گفتن ٣٤ مرتبه الله اكبر،٣٣ مرتبه الحمدلله و ٣٣ مرتبه سبحانه الله،پس‏از فراغت از هر نماز.اين تسبيحات را رسول خدا(ص)به دخترش‏فاطمه(ع)تعليم داد و بر گفتن آن،بسيار سفارش شده است و پاداش بسياردارد.
امام باقر(ع)مى‏فرمايد:در ميان ستايش‏ها،بهتر از تسبيحات حضرت‏زهرا(ع)نيست،و اگر بود، رسول خدا(ص)به فاطمه(ع)تعليم‏مى‏داد. (١١)
در روايات متعددى،تاكيد شده به همراه داشتن تسبيح ٣٤ دانه‏اى ازخاك مقدس امام حسين(ع)و اينكه ذكر گفتن با آن،ثواب زياد داردو حتى گرداندن آن،بدون ذكر هم ارزشمند و خوب است. (١٢)
و در حديثى است كه:خود آن دانه‏ها ذكر مى‏گويند. (١٣)
تربت‏حسين(ع)،يادآور حماسه‏هاى كربلا و احياگر«فرهنگ‏شهادت‏»است و انس انسان را با رهبرى الهى،جهاد،شهادت،ايثار،سيدالشهداء، مبارزه با ستم و انتقام از ظالمان را بيشتر مى‏كند.
تسبيحات حضرت زهرا(ع)به ترتيبى كه گفته شد،حتى در كتب‏حديثى اهل سنت نيز آمده، (١٤)
ولى هيچكدام نگفته‏اند كه نام اين‏تسبيحات،تسبيح حضرت زهراست!!...

سجده شكر
سپاس نعمت‏هاى حقتعالى،نشان معرفت و ادب و بندگى است.درآيات و روايات،به مسئله شكرگزارى از نعمت‏ها،بسيار سفارش شده واينكه ياد نعمت‏ها،محبت انسان را به خدا زياد مى‏كند و نعمتهاى الهى‏را مستدام و افزون مى‏گرداند. (١٥)
گرچه شكر نعمت‏ها،از توان و طاقت‏بشر بيرون است،ولى انسان‏بايد به هر قدر كه مى‏تواند، سپاسگزارى احسان و نعمت و نيكى پروردگارباشد.يكى از شكلهاى شكر،سجده بر خاك كردن و پيشانى بر خاك‏نهادن در برابر خداوند و شكر گفتن اوست.
و«سجده شكر»يكى از تعقيبات نماز به حساب آمده است. (١٦) مرحوم علامه مجلسى،تمام جلد ٨٣ بحار الانوار را(جز چند صفحه آخر)
به روايات تعقيبات نماز اختصاص داده و ٦٣ حديث،پيرامون سجده شكر،از ائمه اطهار(ع) نقل كرده است.
سجده بعد از نماز،شكرانه توفيق انجام نماز است. (١٧) در سجده شكر،سه مرتبه‏«شكرا لله‏»كافى است،ولى در حديث‏است:اگر انسان به طول يك نفس،«يا رب،يا رب‏»بگويد:خداوند به او خطاب مى‏فرمايد:«لبيك!ما حاجتك؟»حاجت تو چيست تا انجام‏دهم؟ (١٨)
امام صادق(ع)فرمود:سجده شكر بعد از نماز،دليل كامل شدن نماز و رضاى خدا و اعجاب و خوش آمدن فرشتگان است.خداوند بارها ازآنان مى‏پرسد،پاداش اين بنده شاكر چيست؟ مى‏گويند:رحمت تو،بهشت تو،حل مشكل او،و هر خيرى را كه فرشتگان مى‏گويند، جوابى‏نمى‏شنوند،به خدا عرضه مى‏دارند:ما نمى‏دانيم پاداش اين سجده‏چيست؟خداوند مى‏فرمايد:همچنانكه او از من شكر كرد،من هم از اوتشكر مى‏كنم،و با اين جمله به فرشتگان مى‏فهماند كه رضا و سپاس‏الهى از او،بالاتر از بهشت و رحمت و حل مشكلات است. (١٩)
در حديث است:خداوند به حضرت موسى فرمود:دليل آنكه تو را به‏پيامبرى مبعوث كردم، سجده‏هايى بود كه بعد از نماز داشتى. (٢٠)

نمازهاى مستحب (نوافل)
به جز نمازهاى واجب روزانه(١٧ ركعت)،نمازهاى ديگرى هم‏وجود دارد كه انجام آنها مستحب است و بسيار ثواب دارد و چون اين‏نمازها،اضافه بر نماز واجب است،به آنها نافله و نوافل گفته مى‏شود(نفل،به معناى زايد و افزون است).
تعداد ركعت‏هاى نمازهاى مستحب،دو برابر ركعات واجب،يعنى‏٣٤ ركعت است،بدين شرح:
١- نافله نماز صبح،دو ركعت،قبل از نماز صبح،
٢- نافله نماز ظهر،هشت ركعت،قبل از نماز ظهر،
٣- نافله نماز عصر،هشت ركعت،قبل از نماز عصر،
٤- نافله نماز مغرب،چهار ركعت،بعد از نماز مغرب،
٥- نافله نماز عشاء،دو ركعت نشسته،بعد از نماز عشاء.
٦- نافله شب،يازده ركعت،پيش از اذان صبح،كه هشت ركعت آن‏«نافله شب‏»نام دارد،دو ركعتش به نام‏«شفع‏»،و يك ركعت ديگرش‏به نام‏«وتر»است. (٢١)
در حديث است كه:نمازهاى نافله،به منزله هديه است و در هرصورت،پذيرفته مى‏شود. (٢٢)
با همه تاكيد و تشويقى كه در باره انجام نمازهاى مستحبى است،اداى آنها بايد از روى علاقه و عشق باشد و انسان،بر خودش آنها راتحميل نكند.سعى كند كه ابتدا،آمادگى روحى و علاقه و كشش قلبى‏بيايد،آنگاه به انجام آنها بپردازد.
امام رضا(ع)فرموده است:دل‏ها،گاهى اقبال و آمادگى دارند،وگاهى نه.عبادات را وقتى كه دلها آماده است انجام دهيد. (٢٣)
به همين دليل،در نمازهاى مستحب،برخى ارفاق‏ها و تسهيلاتى‏وجود دارد كه در نمازهاى واجب نيست.اين آسان‏گيرى،براى جذب‏بيشتر افراد است.از جمله اينكه:
١- نماز مستحب را،هم مى‏توان ايستاده خواند،هم نشسته.
٢- در نماز مستحب،مى‏توان فقط سوره حمد خواند و به ركوع رفت.
٣- در نماز مستحب،شك ميان ركعت اول و دوم،نماز را باطل‏نمى‏كند و نمازگزار مى‏تواند تصميم بر هر كدام بگذارد.
٤- انجام كم و زيادهاى اشتباهى در نماز مستحب،سجده سهوندارد.
٥- براى نمازهاى واجب،بهتر است انسان به مسجد برود ولى در باره‏نوافل،چنين دستورى نيست.
اين ساده‏گيرى‏ها براى تشويق افراد به اين عبادت‏هاى سازنده‏است.حتى اگر نماز مستحب را كسى در وقتش نتوانست‏بخواند،قضاى‏آنرا مى‏تواند انجام دهد،كه در اينصورت،طبق حديث، خداوند به فرشتگان مباهات كرده و مى‏فرمايد:به بنده‏ام بنگريد!چيزى را كه بر اوواجب نكرده‏ام،قضا مى‏كند!(و در حديث ديگرى افزوده شده كه:شمارا شاهد مى‏گيرم كه او را آمرزيدم) (٢٤)
در حديثى آمده:نماز نافله،جبران كننده نواقصى است كه درنمازهاى واجب است. (٢٥) و... همچون صدقه‏اى است كه انسان مى‏پردازد. (٢٦)

نماز شب
در ميان نوافل،«نماز شب‏»جايگاه خاصى دارد و تاكيد فراوانى كه‏در آيات قرآن و احاديث در باره آنست،به مراتب بيش از نمازهاى ديگرمستحب است و به همين جهت،اولياء خدا بر آن مداومت و مواظبت‏داشتند و به تهجد و عبادت نيمه شب مى‏پرداختند.تا آنجا كه نماز شب‏را خداوند،بر بنده محبوبش حضرت محمد(ص)واجب ساخته و چنين فرمان داده بود:
«و من الليل فتهجد به نافلة لك‏» (٢٧) بخشى از شب را بعنوان نافله به تهجد بپرداز و سحر خيزى كن.
قرآن،در توصيف كسانى كه نيايشگران شب و اهل نماز شب‏اند،چنين مى‏فرمايد:
«و المستغفرين بالاسحار» ، (٢٨) استغفار كنندگان در سحرها «و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما» (٢٩)
آنانكه در حال سجود و قيام،براى خدا شب زنده‏دارى مى‏كنند.
«كانوا قليلا من الليل ما يهجعون‏» (٣٠) مردان خدا،مقدار كمى از شب‏را مى‏خوابيدند.
در آيه ديگر مى‏خوانيم:مردان خدا براى انجام نيايش سحرگاهان ونماز شب،از بستر گرم فاصله مى‏گيرند و به نماز شب مشغول مى‏شوند،پاداش آنان،غير از بهشت و حوريان و... چيزهايى است كه خداوندبرايشان ذخيره كرده كه موجب روشنى ديدگانشان است: «فلا تعلم‏نفس ما اخفى لهم من قرة اعين‏» (٣١)
از اين رو،نماز شب،مورد عنايت تمام انبياء بوده (٣٢) و رسولخداچندين مرتبه حضرت على را به نماز شب سفارش نموده و فرمود:«عليك‏بصلاة الليل،عليك بصلاة الليل،عليك بصلاة الليل‏» (٣٣) بر تو باد،نماز شب.(سه مرتبه)
و در حديث است:
«شرف المؤمن صلاته بالليل‏» (٣٤) شرف مؤمن به نماز شب اوست.
و امام صادق(ع)فرمود:در خانه‏هايى كه نماز شب خوانده مى‏شود و قرآن‏تلاوت مى‏گردد،آن خانه‏ها نزد آسمانيان،همچون ستاره‏ها درخشانند. (٣٥)
گذشته از آن،سحرخيزى و استفاده از هواى مفيد آن هنگام،براى‏بدن،نشاط آور است و در حديث است كه:«قيام الليل مصحة البدن‏» (٣٦) شب زنده‏دارى،بدن را تندرست مى‏كند.
و در حديث ديگرى اضافه برآثار معنوى آن،خاصيت دردزدايى براى آن بيان شده است:«...و مطردة‏الداء عن اجسادكم‏» (٣٧)
نماز شب،نشان عشق و محبت انسان به آفريدگار است و اين علاقه،انسان را از خواب،جدا مى‏كند و به راز و نياز نيمه‏شب،با محبوب وا مى‏دارد،و اگر آن عشق نباشد،انسان با چه انگيزه‏اى،در تنهايى وتاريكى،از استراحت دست‏بشويد و در خلوتى عارفانه،به گفتگو بامعشوق بپردازد؟
در يك حديث قدسى از قول خداوند،مى‏خوانيم:
«كذب من زعم انه يحبنى فاذا جنه الليل نام عنى،اليس كل محب يحب خلوة حبيبه؟» (٣٨) دروغ مى‏گويد آنكه مدعى محبت من است،ولى وقتى شب‏او را فرا مى‏رسد،مى‏خوابد،آيا مگر نه اينكه هر عاشقى،خلوت با معشوقش را دوست دارد؟...
نماز شب،توفيقى مى‏خواهد كه آنرا هم بايد از خدا طلبيد.
گاهى گناهان و دروغ‏ها،سبب محروميت انسان از نماز شب مى‏گردد و شيرينى عبادت و نيايش،از انسان گرفته مى‏شود.
در حديث است:
«ان الرجل ليكذب الكذبة فيحرم بها عن صلاة الليل‏» (٣٩) گاهى كسى دروغ مى‏گويد،و به همين سبب از نماز شب‏محروم مى‏شود.
انسان،با تداوم نماز شب و تهجد و عبادت‏هاى شبانه،مى‏تواند به مقامى‏از كمال و صفاى نفس و قرب به خدا برسد كه چشم و گوش و دست‏خدايى پيدا كند(جز حق نبيند،جز حق نشنود و جز حق،عمل نكند)وبه آنجا برسد كه هر دعايى كند،مستجاب گردد. (٤٠)
------------------------------------
١-مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٣٣٦.
٢-انشراح،آيه ٧.
٣-مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٣٣٦.
٤- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٣٣٦.
٥- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٣٣٦.
٦-وسائل،ج ٤ ص ١٠٢٣.
٧-مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٣٣٦-
٨-وافى،ج ٢ ص ١٢١.
٩-وسائل الشيعه،ج ٤ ص ١٠٣٧.
١٠-در اينجا بجاست كه ياد كنيم از ٤٠٠ شهيد مظلوم ايران،كه در ايام حج،در جمعه خونين‏مكه،در حالى كه فرياد برائت از كفار و طواغيت و مستكبران جهانى بر لب داشتند و«مرگ بر آمريكا»
و«مرگ بر اسرائيل‏»مى‏گفتند،آماج گلوله‏هاى وهابيان حاكم بر حجاز قرار گرفته و مظلومانه به شهادت‏رسيدند(در سال ١٣٦٦)-زهى تاسف كه اينگونه شعارها را كه الهام گرفته از آيات قرآن است و دستورقرآن،به اعلام برائت و بيزارى از مشركان در مناسك حج مى‏باشد-برخى كج فهمان،مخالف حال‏عبادت در حج مى‏دانستند و مخالفت مى‏كردند!.
١١-وسائل،ج ٤ ص ١٠٢٤.
١٢-جواهر،ج ١٠ ص ٤٠٥.
١٣-وسائل،ج ٤ ص ١٠٣٣.
١٤-از جمله در:صحيح مسلم،ج ١ ص ٤١٨،صحيح بخارى،ج ١ ص ١١٠،سنن ابن ماجه،ج ١ ص ٢٩٩(در بحث تعقيبات نماز).
١٥- لئن شكرتم لازيدنكم (ابراهيم،آيه ٥).
١٦-بحار الانوار،ج ٨٣(بيروت)ص ١٩٤(در اين كتاب،حدود ٨٧ روايت و ٣٨ آيه در باره مسئله شكر نقل كرده است-)
١٧-بحار،ج ٨٣ ص ٢٠٠.
١٨-وسائل،ج ٤ ص ١٠٧١.
١٩-وسائل،ج ٤ ص ١٠٧١،وافى،ج ٢ ص ١٢٣.
٢٠-بحار،ج ٨٣ ص ٢٠٠.
٢١-در بحارالانوار،تمام جلد ٨٤،به روايات مربوط به نمازهاى مستحب اختصاص يافته وصدها حديث در اين باره نقل شده است.
٢٢-قصار الجمل،ج ٢.
٢٣-ان للقلوب اقبالا و ادبارا-(بحار،ج ٨٤ ص ٤٧)
٢٤-بحار،ج ٨٤ ص ٤٣،وسائل ج ٣ ص ٥٦.
٢٥-مستدرك الوسائل،ج ١ ص ١٧٧.
٢٦-قصار الجمل،نافله.
٢٧-اسراء،آيه ٧٩.
٢٨-آل عمران،آيه ١٧.
٢٩-فرقان،آيه ٦٤.
٣٠-ذاريات،آيه ١٨.
٣١-سجده،آيه ١٧.
٣٢-بحار،ج ٨٤ ص ١٣٦.
٣٣-وافى،ج ٢ ص ٢٢.
٣٤-وافى،ج ٢ ص ٢١.
٣٥-وافى،ج ٢ ص ٢٢.
٣٦-وسائل،ج ٥ ص ٢٧٢.
٣٧-وافى،ج ٢ ص ٢٢.
٣٨-نقل از:مصباح الشريعه.
٣٩-نورالثقلين،ج ٣ ص ٢٠٤.
٤٠-ثواب الاعمال،ص ٨٨.

۲ نمازهاى ديگر
نمازهاى ديگر
تا كنون،غير از نمازهاى مستحبى و نوافل روزانه،كه همراه باتعقيبات ذكر شد،نماز مسافر و نماز قضا نيز بحث‏شده،كه اين دو نيز،همان نمازهاى روزانه در شرايطى خاص(در سفر،يا در خارج وقت) بود.
اما،چند نماز ديگر نيز هست كه برخى واجب و بعضى مستحب‏مؤكد است،براى تكميل بحث‏هاى نماز،به آنها هم به صورت گذراپرداخته مى‏شود.

نماز جمعه
در مراسم هفتگى اجتماعى مسلمين،«نماز جمعه‏»جايگاه والايى‏دارد و نه تنها يك عبادت، بلكه مظهر وحدت مسلمين و شكوه و عظمت‏اسلام است و آگاهى پيروان قرآن را بالا مى‏برد و«نماز عبادى، سياسى‏»محسوب مى‏گردد.
قرآن كريم،در باره نماز جمعه،مى‏فرمايد:
«يا ايها الذين آمنوا اذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا الى‏ذكر الله و دزوا البيع‏» (١)
اى ايمان آوردگان!وقتى به نماز روز جمعه ندا داده مى‏شود،به سوى‏ياد خدا بشتابيد و داد و ستد را رها كنيد.

كيفيت نماز جمعه
نماز جمعه در عصر غيبت،واجب تخييرى است و انسان مى‏تواندنماز جمعه بخواند يا نماز ظهر.
نماز جمعه دو ركعت است و حتما بايد بصورت جماعت‏خوانده شود.
پيش از نماز،دو خطبه واجب است كه خطيب،در آنها علاوه بر دعوت‏به تقوا،مسائل اجتماعى-سياسى مسلمانان را هم بايد مطرح كند.
وقت آن،از آغاز ظهر تا حدود يك ساعت پس از اذان است و از آن‏ديرتر روا نمى‏باشد.
حداقل افرادى كه با حضور آنان نماز جمعه تشكيل مى‏شود،پنج نفراست.
فاصله دو نماز جمعه،نبايد كمتر از يك فرسخ باشد.
گوش دادن به خطبه‏هاى نماز جمعه واجب است.شركت نكردن‏بدون عذر،در نماز جماعت، نشانه نفاق است.
بهتر است كه امام جمعه،در ركعت اول،پس از حمد،سوره جمعه رابخواند و در ركعت دوم، سوره منافقين را.
رسول خدا(ص)فرموده است:خداوند با سوره جمعه،مؤمنان راگرامى داشته است،از اين رو، پيامبر(ص)به عنوان بشارت آنان،جمعه‏را سنت كرده و بعنوان توبيخ منافقان،سوره منافقين را لازم ساخته‏است. (٢)

اهميت نماز جمعه
در اين زمينه،احاديث‏بسيارى نقل شده كه در اينجا مجال پرداختن‏به آنها نيست. (٣)
رسول خدا(ص)نماز جمعه را«حج مساكين‏»دانسته (٤) و آنرا موجب آمرزش گناهان شمرده است. (٥)
نماز جمعه،نمايش وحدت و قدرت مسلمانان و ميعاد نمازگزاران‏مؤمن است. رسول خدا(ص)در آغاز هجرت،وقتى به مدينه رسيد،اولين نمازجمعه را براى مردم بپا داشت و اين اجتماع شكوهمند و سازنده راپايه گذارى كرد.
اين نماز،بعد سياسى و حكومتى دارد.خطيب و امام جمعه،يا حاكم‏مسلمين است،يا كسى كه از طرف رهبرى،به اين سمت منصوب شده‏است.
بركات و آثار سازنده تربيتى و اجتماعى اين عبادت سياسى بسيار است،كه به چند نمونه اشاره مى‏شود:

١- تقويت روحيه اخوت و برادرى
چرا كه همه،از هر جا،در يك مجمع و مصلا گرد مى‏آيند و با رنگ‏هاو نژادهاى مختلف كنارهم مى‏نشينند.آنچه در نماز جماعت‏بود،به‏مراتب بيشتر و قوى‏تر در نماز جمعه،اين تجمع هفتگى مسلمانان وجوددارد.

٢- تشكل نيروهاى اسلام
اين عبادت،به نوعى مسلمانان را بر محور عبادت و نماز،تشكل ويكپارچگى مى‏بخشد و مايه ارعاب دشمنان اسلام و خنثى شدن‏توطئه‏هاى تفرقه افكنانه و شايعه‏هاى آنان است.

٣- رشد فكرى-سياسى مسلمانان
به مقتضاى مطالب آگاهى بخشى كه در خطبه‏هاى جمعه بيان‏مى‏شود،مردم از مسائل سياسى كشور خود و جهان با خبر مى‏شوند و باآشنايى به وظايف اجتماعى خويش،در صحنه اجتماع حضور بيشترمى‏يابند.

٤- تقويت روحيه جمعى
اين نيز از آثار نماز جمعه است كه قطره‏هاى پراكنده افراد انسانى رادر يك اقيانوس،گرد مى‏آورد و همه با ارتباط متقابل و شناسايى هم،روحيه اجتماعى پيدا مى‏كنند و انزوا و فردگرايى از بين مى‏رود.

٥- مرکزيت بسيج مردم
سنگر نماز جمعه،بهترين جاى دعوت مردم به بسيج‏شدن براى جهادو دفاع و حل مشكلات اجتماعى و يارى رسانى به ديگران است.اين‏قدرت عظيم مردمى كه در نماز جمعه متجلى مى‏شود،همواره مورد توجه‏بوده و در صدر اسلام نيز،رسول خدا(ص)و اميرالمؤمنين(ع)از مساجد و پس از خطبه‏ها،افراد را بسيج كرده و به جبهه‏هاى جهاد،مى‏فرستادند.
و بسيارى آثار ديگر... (٦)

سيره اولياء دين
روش رسول خدا(ص)و پيشوايان معصوم در باره نماز جمعه،بيانگراهميت آن و ضرورت اهتمام به اين فريضه است.
در روايت است كه على(ع)فرمود:روز پنجشنبه،دوا(هاى ضعيف‏كننده)نخوريد،پرسيدند:چرا؟ فرمود:براى آنكه شما را از حضور درنماز جمعه باز ندارد. (٧)
امام صادق(ع)مى‏فرمايد:
«و كان اصحاب النبى يتجهزون للجمعة يوم الخميس،لضيق الوقت‏» (٨)
ياران پيامبر،از روز پنجشنبه براى جمعه آماده مى‏شدند،چرا كه‏جمعه(بخاطر كارهايى كه دارد)وقت تنگ است.
اميرالمؤمنين(ع)زندانيان و متهمان پرونده‏هاى بدهكارى،تهمت‏و...را براى نماز جمعه بيرون مى‏آورد،تا در نماز جمعه حضور داشته‏باشند،و اولياء آنان ضمانت مى‏كردند كه برگردند. فاسقان زندانى را هم‏براى شركت در نماز جمعه،بيرون مى‏فرستاد،با كنترل و مراقبت.(٩)
على(ع)به عنوان بزرگداشت نماز جمعه و تعظيم اين شعائر،پا برهنه‏براى نماز جمعه حاضر مى‏شد و كفشها را در دست چپ مى‏گرفت ومى‏فرمود:اين نماز،جايگاه خاص الهى است،و اين كار را از روى‏تواضع در برابر خداوند انجام مى‏داد. (١٠)
با اين حساب،اهميت اين فريضه آشكار مى‏شود و مسلمان متعهدنبايد از حضور در اين صحنه سياسى عبادى غفلت ورزد. امام امت فرموده است:
«نماز جمعه،كه نمايشى از قدرت سياسى و اجتماعى اسلام است،بايد هر چه با شكوهتر و پرمحتواتر اقامه شود...ملت عظيم و عزيز،باشركت‏خود،بايد اين سنگر اسلامى را هر چه عظيمتر و بلندپايه‏تر،حفظنمايد،تا به بركت آن،توطئه‏هاى خائنان و دسيسه‏هاى مفسدان خنثى‏شود. (١١)

نماز عيد
مناسبت‏هاى مختلف اسلامى،زمينه توجه به خداى متعال و زنده‏كننده ياد او در زندگى و فكر مسلمانان است و براى بسيارى از اين‏مناسبت‏ها،اعمال و دعاهاى بخصوصى،از جمله‏«نماز»،بيان شده‏است.
منظور از نماز عيد،نماز دو ركعتى است كه در«عيد فطر»و«عيدقربان‏»خوانده مى‏شود.
بر خلاف ساير جشن‏ها و نيز اعياد ديگران،كه آميخته به غفلت‏ها،هوسرانى‏ها و شهوات است، عيد اسلامى،همراه با نماز،دعا،انفاق وصدقات،غسل و طهارت و...است.اينك به توضيح مختصرى پيرامون‏نماز اين دو عيد مى‏پردازيم:

نماز عيد فطر
در نخستين روز ماه شوال،كه‏«عيد فطر»است،پس از يك ماه‏عبادت و روزه،به شكرانه اين توفيق نماز بايد خواند.اين نماز،در زمان‏حضور امام عليه السلام واجب است و بايد به ماعت‏خوانده شود ولى درزمان ما مستحب است.
وقت آن،از اول آفتاب روز عيد،تا ظهر است ولى بهتر است كه درآغاز روز،پس از بلند شدن آفتاب بخوانند.
در ركعت اول،بعد از خواندن حمد و سوره،بايد پنج تكبير گفت وپس از هر تكبير،قنوت گرفت.در قنوت،هر دعايى مى‏توان خواند،ولى‏بهتر،دعاى‏«اللهم اهل الكبرياء و العظمة...»است. در ركعت دوم‏چهار تكبير است،كه پس از هر تكبير،قنوت لازم است.
نماز عيد فطر،با معنويت‏خاصى كه دارد،دلها را متوجه خدامى‏كند،حالت توبه و استغفار در دلها ايجاد مى‏سازد و مستحب است كه‏انسان،پيش از نماز عيد،غسل كند،دعاهاى خاصى را بخواند،و درفضاى باز و در زير آسمان به نماز بايستد.
امام رضا(ع)مى‏فرمايد:
«انما جعل يوم الفطر العيد،ليكون للمسلمين مجتمعايجتمعون فيه و يبرزون لله عز و جل فيمجدونه على ما من‏عليهم،فيكون يوم عيد و يوم اجتماع و يوم زكوة و يوم رغبة و يوم تضرع‏» (١٢) خداوند،روز فطر را بدين سبب‏«عيد»قرار داد،تامسلمانان،مجمعى داشته باشند كه در آنروز، جمع شوند و دربرابر خداوند،بخاطر منت‏ها و نعمت‏هايش،به تمجيدو تعظيم بپردازند،پس آنروز،روز عيد و تجمع و زكات ورغبت و نيايش است.
در اين حديث‏شريف،فلسفه اين نماز و عيد را در محورهاى زير،بيان‏كرده است:
١- اجتماع و گردهمايى
٢- زكات و رسيدگى به فقرا
٣- رغبت و گرايش به خدا
٤- تضرع و ناليدن به درگاه پروردگار
و اينها،هم ناظر به بعد معنوى و عرفانى اين نماز و مراسم عبادى‏است،هم توجه به آثار اجتماعى و فوائدى دارد كه به مردم مى‏رسد و مردم‏با پرداخت‏«زكات فطره‏»،بينوايان مستمند را به نوايى مى‏رسانند و به‏يك لحاظ،از نظر تامين معاش محرومان،عيد فطر،:«عيد فقرا»محسوب‏مى‏شود.
اضافه بر آثار اجتماعى و سياسى كه اين اجتماع عظيم سالانه دارد ونشان شوكت و قدرت امت اسلامى است.(١٣)

جايزه الهى
عمده‏ترين چيزى كه در اين نماز،از خدا خواسته مى‏شود،آمرزش ومغفرت الهى و مبارك ساختن اين عيد،با قبولى طاعات است و اين،بهترين جايزه‏اى است كه خداوند به نمازگزاران روزه‏دار،عطا مى‏كند.
امام باقر(ع)مى‏فرمايد:رسولخدا(ص)فرمود:هر گاه روز اول ماه‏شوال(عيد فطر)فرا مى‏رسد، يك منادى از سوى خداوند ندا در مى‏دهد:
«ايها المؤمنون!اغدوا الى جوائزكم‏»!
بشتابيد به سوى جايزه‏هايتان.
آنگاه،امام باقر(ع)رو به جابر كرده،فرمود:اى جابر!جوايز خدا،مثل‏جايزه‏هاى اين پادشاهان نيست!...امروز،روز جايزه‏هاست! (١٤)

عيد فطر صحنه‏اى از قيامت
از آثار تربيتى و سازنده نماز عيد فطر،آنست كه در آن اجتماع‏دعايى و حضور نيازمندانه در مصلاى بى سقف،انسان به ياد خدا وقيامت و نيازمندى خويش به رحمت الهى مى‏افتد و صحنه قيامت درنظرها مجسم مى‏شود.يادآورى قيامت در آنروز،سفارش‏امير المؤمنين(ع) است.
در روايت است كه على(ع)در يك روز فطرى در خطبه‏اى كه‏خواند،خطاب به مردم فرمود:
اى مردم!
اين روز شما،روزى است كه نيكان،پاداش مى‏گيرند.
در اين روز،بدكاران،زيان مى‏كنند.
اين روز،شبيه‏ترين روز به قيامت‏شماست.
با بيرون آمدنتان از خانه‏ها به مصلا،بيرون آمدنتان از قبرها را به يادآوريد.
با توقف خود در مصلا و انتظار نماز،توقف در حضور خدا را در قيامت‏به خاطر آوريد.
و با بازگشت‏خود به خانه‏ها،بازگشتتان را به خانه‏هاى خود دربهشت‏يا جهنم به ياد آوريد. (١٥)
امام مجتبى(ع)روز عيد فطر،به عده‏اى برخورد كه به خنده و بازى‏مشغول بودند.به همراهان خويش فرمود:خداوند،رمضان را،ميدانى‏براى مسابقه و دستيابى به رحمت و رضوان خويش قرار داده بود،كه‏عده‏اى پيش تاخته و بردند،عده‏اى هم عقب مانده و باختند.شگفت ازآنكه در اين روز پاداش،به خنده و بازى مشغول است... (١٦)

نماز عيد قربان
روز دهم ذيحجه،روز عيد قربان(عيد اضحى)و از بزرگترين اعياداسلامى است كه اعمال و دعاهاى خاصى دارد.يكى از نمازها،«نمازعيد قربان‏»است كه مثل نماز عيد فطر،دو ركعت است و به همان‏صورت و در همان وقت و با همان شرايط خوانده مى‏شود.
چه در روز عيد فطر و چه قربان،پيش از نماز و پس از آن(در نمازقربان،تا ده نماز پس از نماز عيد)تكبيرهايى گفته شود،كه همه،بزرگ‏شمردن خدا و توحيد و ستايش او و شكر بر نعمت هدايت است. (١٧)
در قنوت نماز عيد،آنگونه كه گذشت،دعاى‏«اللهم اهل الكبرياءو العظمة... »بهتر است. (١٨)
در اين دعا،خدا را به عظمت،جبروت،عفوو رحمت و بخشش مى‏شناسيم و ياد مى‏كنيم و از او،به حق و منزلت اين‏روز بزرگ،كه عيد مسلمانان و مايه شرافت و افتخار پيامبر و خاندان‏اوست،درخواست مى‏كنيم كه بر«محمد و آل او»درود فرستد و ما را ازخيرها و بركات خويش بهره‏مند سازد.
جمله‏اى كه در اين دعا آمده،جامع‏ترين درخواستى است كه‏مى‏توان از خدا طلبيد.از پروردگار مى‏خواهيم كه:
خدايا،در هر خيرى كه محمد و آل محمد را در اين روز،واردساختى،مرا نيز داخل گردان‏و از هر بدى كه محمد و آل محمد را در اين روز،بيرون ساختى،مرا نيز خارج گردان.
خدايا...من از تو بهترين چيزها را مى‏طلبم كه بندگان صالح تو،ازتو خواسته‏اند.
و به تو پناه مى‏برم از هر بدى كه بندگان مخلصت،از آن به تو پناهنده‏شده‏اند!

نماز عيد حق رهبرى
در اسلام،آئين‏هاى جمعه و عيد،از منصب‏هاى وابسته به حكومت‏حق و رهبرى اسلامى است و اگر قدرت‏هاى ستمگر،آنها را در استخدام اهداف خويش مى‏گرفتند،غاصبانه بوده است.
حتى نصب افراد براى اقامه نماز جمعه و عيد و مراسم حج و...ازاختيارات و شئون حكومت و ولايت امر است.از اين رو،بودن اينگونه‏امور در اختيار و سيطره نالايقان،براى(آل محمد) حزن‏آور است.امام‏باقر(ع)در حديثى به اين حقيقت اشاره فرموده است:
ما من عيد للمسلمين،اضحى و لا فطر،الا و هو يجدد فيه لآل‏محمد حزن،قيل:و لم ذلك؟ قال(ع):لانهم(ع)يرون‏حقهم فى يد غيرهم. (١٩) براى مسلمانان،هيچ عيد قربان و عيد فطرى نيست،مگرآنكه اندوه آل محمد(ص)در آن افزون و تجديد مى‏شود.
پرسيدند:چرا؟فرمود:براى آنكه اهلبيت(ع)،حق خويش‏را در دست ديگران مى‏بينند!...
و چه مظلوميتى براى خاندان عصمت،بالاتر از اين كه حتى اعياداسلامى هم براى آنان اندوهبار باشد و خاطره غضب حق و انحراف مسيررهبرى جامعه را بياد آورد!

نماز آيات
برخى پديده‏هايى كه در طبيعت رخ مى‏دهد و حالت غير عادى دارد،گاهى موجب وحشت انسان‏ها مى‏شود و گاهى نيز ممكن است افكارخرافى و شرك آلودى را در اذهان جاهلان و غافلان پديد آورد.
اينجاست كه توجه دادن انديشه‏ها به عوامل اصلى آنها و جلوگيرى از انحراف اذهان،به عنوان يك وظيفه براى اديان حق،جلوه مى‏كند.
در اسلام،براى اينگونه پديده‏ها،نماز خاصى واجب شده تا مردم،توجه به خداى هستى آفرين پيدا كنند و منشا اين تغييرات و حوادث را،قدرت الهى بشناسند.نام اين نماز،«نماز آيات‏»است،چرا كه براى‏بروز حوادثى برگزار مى‏شود كه از آيات و نشانه‏هاى الهى در جهان است.
در رساله‏ها مى‏خوانيم كه:نماز آيات،به واسطه چهار چيز واجب‏مى‏شود:
١- گرفتن خورشيد(كسوف)
٢- گرفتن ماه(خسوف)
٣- زلزله
٤- رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ وحشت‏آور،كه بيشتر مردم‏بترسند.(به برخى مسائل آن اشاره خواهد شد).

نماز آيات درسى از توحيد
بروز اينگونه حوادث،در اذهان ساده‏لوحان،نشان نوعى قهر طبيعت وخشم خدايان به شمار مى‏آمد و چون از كيفيت و علل آن خبر نداشتند،ازخدا غافل مى‏شدند و به طبيعت‏بى جان متوجه مى‏شدند.به خصوص،خورشيدپرستان و ماه پرستان،افكار خاصى پيدا مى‏كردند.
خواندن نماز آيات،براى توجه دادن به منشا اصلى آفرينش ودگرگونيهاى طبيعت،يعنى خداى تواناست و درسى از توحيد به مردم‏مى‏آموزد.
روايت است كه هنگام درگذشت ابراهيم،فرزند كوچك پيامبر،خورشيد گرفت.مردم با خود مى‏گفتند كه اين كسوف و خورشيدگرفتگى،به خاطر فقدان پسر رسول خدا(ص)است. پيامبر خدا(ص)-براى تصحيح افكار و برداشت‏ها-منبر رفت و پس از حمد و ثناى پروردگار، فرمود:
ايها الناس!ان الشمس و القمر آيتان من آيات الله،يجريان‏بامره مطيعان له لا ينكسفان لموت احد و لا لحياته،فاذاانكسفتا او واحدة منهما فصلوا»
اى مردم!خورشيد و ماه،دو نشانه از نشانه‏هاى الهى‏اند،به‏فرمان او جريان دارند و مطيع اويند،و بخاطر مرگ يازندگى كسى،گرفته نمى‏شوند.پس اگر هر دو يا يكى ازآن دو گرفت،نماز بگزاريد.
پس از اين سخن،از منبر فرود آمد و با مردم،«نماز كسوف‏»خواند. (٢٠) دو درس از اين برخورد پيامبر مى‏آموزيم:
يكى،آنكه آنحضرت،ابتدا به روشنگرى افكار،پيرامون اين پديده‏طبيعى پرداخت،سپس به نماز ايستاد،و اين مى‏فهماند كه فهم و انديشه،مقدم بر عبادت و نماز است.
ديگر،اينكه چون مرد الهى و رسول به حق بود،حق را گفت و مردم‏را به خدا توجه داد.بر خلاف آنانكه حيله‏گر و عوام فريب‏اند،كه از چنين‏حادثه‏اى،شايد به نفع خود و كسب وجهه، سوء استفاده كنند.و حتى‏حوادث طبيعى را در مسير خواسته‏هاى نفسانى،تجزيه و تحليل و تاويل‏نمايند.
امام صادق(ع)از پدرش نقل مى‏كند كه فرمود:
زلزله‏ها و گرفتگى ماه و خورشيد و بادهاى سخت وحشت‏زا،ازنشانه‏هاى قيامت است.هرگاه يكى از اينها را ديديد،به ياد برپائى قيامت‏بيفتيد،به مسجدها پناه بريد و نماز بخوانيد. (٢١) اين روايت نيز،توجه دادن اذهان مردم،از طبيعت،به خداى طبيعت‏است و در نهايت‏با نماز، اين‏«خداگرايى‏»تكميل مى‏شود.

چگونگى نماز آيات
در مورد نماز آيات،فقط به چند مسئله اشاره مى‏شود.توضيح بيشترآنرا در رساله‏هاى عمليه بخوانيد.
١- نماز آيات،دو ركعت است و هر ركعت،پنج ركوع دارد.در هرركعت،مى‏توان پس از حمد و سوره،به ركوع رفت و برخاست،دوباره‏حمد و سوره و ركوع،تا پنج مرتبه.و مى‏توان در هر ركعت،يك حمدخواند و آيات سوره را به پنج قسمت كرد و قبل از هر ركوع،يك بخش ازسوره را خواند و به ركوع رفت،و سپس آيه‏اى ديگر و ركوع دوم و همچنين‏تا پنج ركوع تمام شود.
٢- در نماز آيات هم،آنچه در نمازهاى روزانه لازم است،واجب‏مى‏باشد،مانند طهارت،قبله،و...
٣- خواندن نماز آيات،واجب فورى است و نبايد به تاخير انداخت.
در ماه و خورشيد گرفتگى،از وقتيكه ماه و خورشيد،شروع به گرفتن‏مى‏كند،مى‏توان نماز آيات را خواند.اگر كسى نماز آيات نخوانده،گناه‏كرده است و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت‏بخواند،«ادا» مى‏باشد.
٤- اگر عوامل وجوب نماز آيات،در شهرى اتفاق بيفتد(مثلا زلزله‏و...)براى مردم همانجا واجب است نه شهرهاى ديگر.
٥- فرقى نمى‏كند كه تمام ماه يا خورشيد بگيرد،يا قسمتى از آن(خسوف و كسوف كلى يا جزئى)در هر دو حال،نماز آيات واجب‏است.

نماز ميت
وقتى مسلمانى هر چند كودك،از دنيا مى‏رود،پس از غسل دادن وكفن كردن،بايد بر پيكر او نماز خواند.گرچه نام‏«نماز ميت‏»بر آن‏گفته شده،ولى در واقع دعايى بيش نيست،زيرا ركوع و سجود و تشهد وسلام ندارد و وضو و غسل و تيمم داشتن شرط نيست و پاك بودن بدن‏نمازگزار هم لازم نمى‏باشد.اگر چه بهتر است‏شرايط نماز را داشته‏باشد.
اين مراسم،بهتر است كه به صورت جماعت انجام شود.
خواندن نماز بر جنازه مسلمان،«واجب كفايى‏»است.يعنى بر همه‏مسلمين واجب است و اگر فرد يا افرادى بخوانند،از ديگران ساقط است.
اين نماز،خواستن رحمت و مغفرت براى مرده است.از اين رو بهتراست كه دوستان و بستگان و مؤمنين را خبر كند تا حضور يافته و بر اونماز بگزارند.اين نماز،هم سبب رحمت‏بر ميت است و هم موجب اجربراى نمازگزاران مى‏شود. (٢٢)
معمولا در خواندن اين نماز،دعاها و جملات خاصى به صورت‏مستحب خوانده مى‏شود.اما اندازه واجب آن،كه دانستنش براى هرمسلمان ضرورى است‏به اينصورت است:
نماز ميت پنج تكبير دارد.
پس از تكبير اول،بگويند:اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدارسول الله.
پس از تكبير دوم:بگويند:اللهم صل على محمد و آل محمد.
پس از تكبير سوم:اللهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات.
پس از تكبير چهارم:اللهم اغفر لهذا الميت(اگر ميت،مرد است)
يا:اللهم اغفر لهذه الميت(اگر ميت،زن است)
پس از تكبير پنجم،نماز تمام است.
كسى كه بر ميت نماز مى‏خواند،بايد رو به قبله باشد،و ميت را،درمقابل او به پشت‏بخوابانند. بطورى كه سر او به طرف راست نمازگزار وپايش به طرف چپ او باشد.
نمازگزار بايد از ميت دور نباشد.ولى اگر به صورت جماعت‏باشد،دور بودن نفرات ديگر مانع ندارد ولى اتصال بايد حفظ شود.
اگر بر ميتى نماز خوانده نشود(به عمد يا از روى فراموشى)يا بعدامعلوم شود كه نماز،باطل بوده،پس از دفن شدن بر قبر او بايد خواند. (٢٣)

نماز باران
وقتى رحمت الهى(باران)قطع شود و چشمه‏ها و قنات‏ها بخشكدو كمبود آب پديد آيد،براى نزول رحمت الهى و آمدن باران،نمازمى‏خوانند.نام اين نماز،نماز استسقاء،يا نماز باران است.
اين نيز،يك درس توحيدى و توجه دادن به قدرت و رحمت الهى است،زيرا در خشكسالى و قحطى و بى آبى،از دست هيچكس،كارى‏بر نمى‏آيد،تنها خداست كه مى‏تواند با فرستادن ابرهاى باران‏زا،رحمت‏خويش را بر سر مردم بگسترد.
خداوند مى‏فرمايد:
«قل ارايتم ان اصبح ماؤكم غورا فمن ياتيكم بماءمعين؟» (٢٤) بگو:اگر آب شما بخشكد،چه كسى براى شما آب گوارامى‏آورد؟
بى آبى يك منطقه و نيامدن باران،نشان قهر خدا و گاهى به سبب‏گناهانى است كه مردم جامعه انجام مى‏دهند.پس توجه به خدا و گريه‏و التماس و توبه و تضرع،سبب مى‏شود خداوند عنايت كند و كم‏آبى رابر طرف سازد.نماز باران براى جلب رحمت‏خداوند است.

علت نيامدن باران
همچنانكه اشاره شد،گاهى بى بارانى،نتيجه معاصى مردم و نوعى‏عقوبت و تنبيه الهى است.
رسول خدا(ص)فرموده است:
وقتى خداوند بر امتى غضب كند و عذاب بر آنان نفرستد،نرخ‏هاگران مى‏شود و عمرها كوتاه مى‏گردد،تجار سود نمى‏برند و درخت‏ها ميوه‏نمى‏دهند و نهرها پر آب نمى‏شود و باران از مردم قطع مى‏شود و اشرار برآنان تسلط مى‏يابند. (٢٥) در حديث ديگرى،امام صادق(ع) فرموده است:
«...و اذا جار الحكام فى القضاء امسك القطر من‏السماء» (٢٦) هر گاه زمامداران و حاكمان،در دادرسى ستم كنند،باران‏از آسمان قطع مى‏شود.
طبق روايات،غير از آنچه ياد شد،شيوع گناه،كفران نعمت،منع حقوق،كمفروشى،ظلم و حيله، ترك امر به معروف و نهى از منكر،ندادن‏زكات و...نيز،گاهى سبب قطع باران مى‏شود. (٢٧)
در حديث آمده:حضرت سليمان با اصحاب خود براى نماز باران‏بيرون مى‏رفت.در راه،به مورچه‏اى برخورد كه يكى از پاهايش را به‏آسمان بلند كرده و مى‏گويد:خدايا!ما مخلوقات ضعيف تو هستيم و ازروزى تو بى نياز نيستيم،پس به سبب گناهان بنى آدم،ما را به هلاكت‏مرسان.
حضرت سليمان(ع)به اصحاب خود فرمود:برگرديد!همانا بخاطردعاى غير خودتان سيراب شديد!... (٢٨)
پس خيلى هم نبايد مغرور بود،خداوند گاهى به خواسته مورچه‏اى،رحمت‏خود را بر بندگان نازل مى‏كند.حتى گاهى دعاى كافرى چون‏فرعون را مى‏پذيرد و باران و فراوانى آب را عطا مى‏كند.در حديث است ازقول امام صادق(ع)كه ياران فرعون از كاهش آب نيل پيش او سخن‏گفتند و اظهار كردند كه اين باعث هلاكت ما خواهد شد.فرعون از آنان‏خواست كه آنروز برگردند.شب كه شد،به ميان رود نيل رفت و دست‏به سوى آسمان بلند كرد و گفت:خدايا! مى‏دانى كه مى‏دانم،كه جز تو،كسى توان آب آوردن ندارد،پس به ما آب بده.
صبح كه شد،رود نيل فوران زد و سرشار از آب شد. (٢٩)
ايمنى ديدند و نا ايمن شدند دوستى كردم،مرا دشمن شدند...
ما كه دشمن را چنين مى‏پروريم دوستان را از نظر چون مى‏بريم؟ (٣٠)
آرى...خداى مهربان،دعاى بندگان و تضرع آنان را بى بهره و بدون‏پاسخ نمى‏گذارد،فقط بايد اقبال و روى آوردنى از صميم دل و خالصانه‏از سوى بندگان باشد،تا لطف الهى شامل گردد.
به قول سعى:
اى كريمى كه از خزانه غيب گبر و ترسا وظيفه خوردارى دوستان را كجا كنى محروم تو كه با دشمنان نظر دارى (٣١)

كيفيت نماز باران
مثل نماز عيد،دو ركعت است و ركعت اول،پنج قنوت و ركعت دوم‏چهار قنوت دارد و بهتر است كه با جماعت‏خوانده شود.
در قنوت‏ها،هر دعايى مى‏توان خواند،ولى بهتر است دعايى خوانده‏شود كه در آن،از خداوند، طلب باران شده باشد و قبل از هر دعا،صلوات بر پيامبر و آلش فرستاده شود.مستحب است كه حمد و سوره‏اش بلندخوانده شود.
از آنجا كه اين نماز،براى جلب رحمت پروردگار است،در مستحبات‏آن امورى ذكر شده كه همه،حالت رقت و زارى و نياز بندگان رامى‏رساند و جلب رحمت مى‏كند،از جمله:
مردم سه روز،روزه بگيرند و روز سوم به صحرا روند و نماز بخوانند.
زير آسمان جمع شوند.
پا برهنه باشند،مردم،منبر را با خود به صحرا ببرند،مؤذن‏ها هم همراه باشند.پيران وكودكان و چهارپايان را هم با خود ببرند،بچه‏ها را از مادران جدا كنند تا صداى گريه و ضجه زياد شود.
مانع بيرون رفتن كفار همراه خود شوند،امام جماعت و مردم،در كمال خشوع و وقار و درخواست،به بيابان‏بيرون روند،جاى پاكى را براى نماز،انتخاب كنند... (٣٢)
و نيز،وقتى نماز به پايان رسيد،پيشنماز به منبر رود،و عباى خود راواژگونه يا پشت و رو بر دوش افكند،با صداى بلند،صد بار تكبير بگويد،رو به مردم سمت راست كرده،صد بار بلند،سبحان الله بگويد،سپس به‏مردم طرف چپ روى كرده و صد بار با صداى بلند،لا اله الا الله بگويد،مانعى ندارد كه مردم هم با صداى بلند،اين شعارها را بدنبال پيشنماز،تكرار كنند،چرا كه رحمت و مغفرت را بهتر جلب مى‏كند.
آنگاه،امام جماعت و مردم،دست‏به دعا بردارند،و بسيار التماس ودعا كنند و بنالند و بخواهند،و امام جماعت،خطبه بخواند و از خداوند، طلب باران كند.و بهتر است از خطبه‏هايى كه از معصومين(ع)نقل شده‏استفاده شود.مانند آنچه از حضرت امير(ع) (٣٣)
و امام سجاد(ع) (٣٤) نقل‏شده است.

سابقه نماز باران
آنگونه كه از روايات تاريخى بر مى‏آيد،نماز باران در زمان انبياءگذشته هم بوده است(نمونه بيرون رفتن حضرت سليمان را خوانديد).
دعاها و حديث‏هايى هم كه درباره شيوه رسولخدا(ص)در خواندن‏نماز باران نقل شده،با خطبه‏هاى مربوط به اين نماز كه از اميرالمؤمنين‏نقل شده،و نيز دعاى امام سجاد(ع)گوياى اين است كه به اين سنت،عمل مى‏شده است. (٣٥)
در تاريخ،برخى از علماى بزرگ هم به برگزارى اين نماز اقدام كرده واز خدا،باران گرفته‏اند.البته اين نماز،از آنجهت‏حساسيت دارد كه اگرخداوند،دعاها را مستجاب نكند و باران نفرستد،مايه شرمندگى‏نمازگزاران مى‏شود كه خدا به آنان توجه ننمود.از اين جهت،اقدام به‏اين نماز،جرات و ايثارى در حد مايه گذاشتن از آبرو مى‏طلبد.
يكى از معروف‏ترين نمازهاى باران در تاريخ معاصر ما،نماز آية‏ا...
العظمى سيد محمد تقى خوانسارى(رحمة الله عليه)است.
نوشته‏اند كه در سال ١٣٦٣ قمرى(٤٧ سال پيش)همان سالى كه متفقين،ايران را اشغال كرده بودند،در قم باران نباريد و باغها و مزارع‏خشكيد و خطر قحطى و خشكسالى مردم قم را تهديد مى‏كرد.آن مرجع‏بزرگوار،دو روز متوالى براى نماز باران به بيابانهاى اطراف قم رفت، اين‏حركت،گرچه مورد استهزاء غير معتقدان به امور معنوى و غيبى بود،ولى‏در روز دوم،چنان باران آمد كه سيلها روان شد و جويبارها به راه افتاد واين از آثار انفاس قدسى آن مرد الهى بود. . (٣٦)

نمازهاى ديگر
براى ايجاد رابطه ميان بنده و خدا،نمازهاى بسيارى مورد سفارش‏است.از قبيل:
-نماز غفيله
-نماز حاجت
-نماز شب اول قبر(ليلة الدفن)
-نماز اول ماه
-و...بسيارى نمازهاى ديگر كه در كتب دعا مطرح است وعلاقمندان به آنجا مراجعه كنند.در همينجا،اين نوشته را به پايان‏مى‏بريم،به اين اميد كه ره توشه آخرت و كارى مفيد براى خود و ديگران‏گردد.
------------------------------------
١- جمعه،آيه ٩.
٢- ميزان الحكمه،ج ٥ ص ٤٢٦.
٣- مى‏توانيد به منابع زير مراجعه كنيد:بحار،ج ٨٩ ص ١٢٢،وسائل،ج ٥ ص ١-من لا يحضرج ١ ص ٤٠٩،كنزالعمال،ج ٧ ص ٧٠٧ و ج ٨ ص ٣٦٨.
٤- الجمعة حج المساكين(بحار،ج ٨٩ ص ١٩٩.
٥- وسائل،ج ٥ ص ٣.
٦- در باره نماز جمعه،جزوه‏«نماز شكوهمند جمعه-»از انتشارات در راه حق،براى مطالعه‏مفيد است. ٧- وسائل،ج ٥ ص ٤٧.
٨- وسائل،ج ٥ ص ٢٨.
٩- مستدرك الوسائل،ج ٦ ص ٢٧.
١٠- بحار الانوار،ج ٨٦ ص ٢٥٥.
١١- صحيفه نور،سخنان مورخه ٢١/٦/٥٨-
١٢- وسائل،ج ٥ ص ١٤١،من لا يحضر،ج ١ ص ٥٢٢.
١٣- نماز عيدى كه امام رضا(ع)مى‏خواست‏بخواند و مامون،ترسيد و جلوگيرى كرد،و نماز عيدى‏كه در اولين راهپيمائى انقلاب،در قيطريه تهران برگزار شد و شهيد مفتح،امت ما را به حركتى عظيم،بسيج كرد،نشان بعد اجتماعى و سياسى اين تجمع با شكوه است.
١٤- وسائل،ج ٥ ص ١٤٠،من لا يحضر،ج ١ ص ٥١١.
١٥- وسائل،ج ٥ ص ١٤١.
١٦- من لا يحضر،ج ١ ص ٥١١.
١٧- الله اكبر،الله اكبر،لا اله الا الله،و الله اكبر،الله اكبر و لله الحمد،الله اكبر على ما هدانا(مفاتيح،توضيح المسائل).
١٨- متن آن در كتاب مفاتيح الجنان و رساله عمليه آمده است.
١٩- من لا يحضر،ج ١ ص ٥١١.
٢٠- وسائل،ج ٥ ص ١٤٤.
٢١- وسائل،ج ٥ ص ١٤٥.
٢٢- وسائل،ج ٢ ص ٧٦٢.
٢٣- توضيح بيشتر مسائل،در رساله عمليه.
٢٤- ملك،آيه ٣٠.
٢٥- من لا يحضر،ج ١ ص ٥٢٤.
٢٦- من لا يحضر،ج ١ ص ٥٢٤.
٢٧- تحرير الوسيله،ج ١ ص ٢٤٥،نماز استسقاء.
٢٨- من لا يحضر،ج ١ ص ٥٢٤.
٢٩- من لا يحضر،ج ١ ص ٥٢٦.
٣٠- از شعر«لطف حق‏»،پروين اعتصامى.
٣١- ديباچه گلستان سعدى.
٣٢- تحرير الوسيله،ج ١ ص ٢٤٥.
٣٣- من لا يحضر،ج ١ ص ٥٢٧:الحمد لله سابغ النعم.../و مستدرك نهج البلاغه،ج ٦ ص‏٢٦٨ دعاى حضرت على(ع).
٣٤- صحيفه سجاديه،دعاى ١٩:اللهم اسقنا الغيث...
٣٥- به من لا يحضره الفقيه،بحث نماز استسقاء مراجعه شود.
٣٦- آثار الحجة و گنجينه دانشمندان،ج ١ ص ٣٢٤.قبر آن مرحوم،در حرم حضرت معصومه(ع) است.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group