پرتوى از اسرار نماز
نماز جماعت و ...
اهميت نماز جماعت
آثار نماز جماعت
۱- آثار معنوى
۲- آثار اجتماعى
۳- آثار سياسى
۴- آثار اخلاقى،تربيتى
امام جماعت
انتخاب امام جماعت
عدالت در امام جماعت
راه شناخت عدالت
نماز مسافر
شرايط نماز قصر
اقامت ده روز
نماز قضا
تعقيبات و نوافل
تعقيب نماز
درود و نفرين
تسبيح حضرت زهرا(ع)
سجده شكر
نمازهاى مستحب(نوافل)
نماز شب
نمازهاى ديگر
نماز جمعه
كيفيت نماز جمعه
اهميت نماز جمعه
۱- تقويت روحيه اخوت و برادرى
۲- تشكل نيروهاى اسلام
۳- رشد فكرى-سياسى مسلمانان
۴- تقويت روحيه جمعى
۵- مركزيت بسيج مردم
سيره اولياء دين
نماز عيد
نماز عيد فطر
جايزه الهى
عيد فطر صحنهاى از قيامت
نماز عيد قربان
نماز عيد حق رهبرى
نماز آيات
نماز آيات درسى از توحيد
چگونگى نماز آيات
نماز ميت
نماز باران
علت نيامدن باران
كيفيت نماز باران
سابقه نماز باران
نمازهاى ديگر
تأليف: محسن قرائتى
نماز جماعت و...
آئين اسلام،از بعد اجتماعى مهمى برخوردار است و با عنايت به بركات آثار وحدت و تجمع و يكپارچگى،در بسيارى از برنامههايشبر اين بعد،تكيه و تاكيد كرده است.
برگزارى نمازهاى روزانه واجب نيز به صورت جماعت و گروهى،يكى از اين برنامههاست.
در اينجا به اهميت«نماز جماعت»و آثار گوناگون آن اشارهمىكنيم:
اهميت نماز جماعت
غير از آثار فردى و اجتماعى نماز جماعت(كه به آنها اشاره خواهدشد)پاداشهاى عظيمى براى آن بيان شده كه در اينجا به بعضى ازروايات،اشاره مىشود.
از رسول خدا(ص)نقل شده كه:«من سمع النداء فلم يجبه من غيرعلة فلا صلاة له» (١) نماز كسى كه صداى اذان را بشنود و بى دليل،در نماز جماعتمسلمانان شركت نكند،ارزشى ندارد.
در حديث،تحقير نماز جماعت،به منزله تحقير خداوند بشمار آمدهاست:«من حقره فانما يحقر الله» (٢) شركت دائم در نماز جماعت،انسان را از منافق شدن بيمه مىكند. (٣) و براى هر گامى كه به سوى نماز جماعت و مسجد برداشته شود،ثوابو حسنه در نظر گرفته شده است. (٤) همين كه كسى براى شركت در نماز جماعت از منزل خارجمىشود،يا در مسجد،در انتظار نماز جماعتبه سر مىبرد پاداش كسىرا دارد كه در اين مدت،به نماز مشغول بوده است. (٥) تعداد حاضران در نماز جماعت،هر چه بيشتر باشد،پاداش آن بيشتراست.اين كلام رسولخداست كه فرمود:«ما كثر فهو احب الى الله» (٦) حديث جالبى در بيان فضيلت نماز جماعت است كه قسمتى از آندر رسالههاى عمليه هم ذكر شده است.ترجمه تمام حديث چنين است:
اگر اقتدا كننده ١ نفر باشد،پاداش ١٥٠ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا كننده ٢ نفر باشد،پاداش ٦٠٠ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا كننده ٣ نفر باشد،پاداش ١٢٠٠ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا كننده ٤ نفر باشد،پاداش ٢٤٠٠ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا كننده ٥ نفر باشد،پاداش ٤٨٠٠ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا كننده ٦ نفر باشد،پاداش ٩٦٠٠ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا كننده ٧ نفر باشد،پاداش ١٩٢٠٠ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا كننده ٨ نفر باشد،پاداش ٣٦٤٠٠ نماز داده مىشود.
اگر اقتدا كنندگان و امام جماعتبه ١٠ نفر رسيدند،پاداش٧٢٨٠٠ نماز دارد.
ولى،همين كه عدد افراد از ده نفر گذشت،حساب آنرا جز خداكسى نمىداند. (٧) در حديث ديگر است:هر كه نماز جماعت را دوستبدارد،خدا وفرشتگان او را دوست مىدارند. (٨) در زمان پيامبر(ص)هرگاه افراد نماز جماعت كم مىشدند،آنحضرت به جستجو و تفقد از افراد مىپرداخت و مىفرمود:شركت درنماز صبح و عشاء،بر منافقان از هر چيز سنگينتر است. (٩) قرآن نيز،از اوصاف منافقان،بى حالى و كسالت هنگام نماز را بيانكرده است. (١٠) چرا كه سحر خيزى و حضور در جماعت مسلمين،آن هم ازراههاى دور و در گرما و سرما،نشانه صداقت در ايمان و عشق نمازگزاراست.
حضور در نماز جماعت،خاص يك منطقه نيست.انسان در هر جا كه باشد،خوب استبه فكر نماز جماعت و حضور در آن و تشويقديگران باشد.
رسول خدا(ص)در باره اهميت جماعت،فرمود:
«صلاة الرجل فى جماعة خير من صلاته فى بيته اربعينسنة.قيل:يا رسول الله!صلاة يوم؟ فقال(ص):صلاةواحدة» (١١) يك نماز با جماعت،بهتر از چهل سال نماز فرادى در خانهاست. پرسيدند:آيا يك روز نماز؟فرمود:بلكه يك نماز.
و مىفرمود:صفهاى نماز جماعت،همانند صفهاى فرشتگان درآسمان چهارم است. (١٢) اولين نماز جماعتى هم كه بر پا شد،به امامت رسول خدا و شركتحضرت على(ع)و جعفر طيار(برادر حضرت على(ع))بود.همين كهابوطالب،فرزندش على(ع)را ديد كه به پيامبر اقتدا كرده،به فرزندديگرش جعفر گفت:تو نيز به پيامبر اكرم اقتدا كن و اين جماعت دو سهنفرى،پس از نزول آيه «فاصدع بما تؤمر» بود،كه فرمان به علنى ساختندعوت و تبليغ مىداد. (١٣)
آثار نماز جماعت
بر پايى فريضههاى دينى به صورت دسته جمعتى،غير از پاداشهاى فراوانى كه ياد شد،در زندگى فردى و اجتماعى امت مسلمان نيز،آثارمثبت و فراوانى دارد كه به برخى اشاره مىشود:
١- آثار معنوى
بزرگترين اثر معنوى نماز جماعت،همان پاداشهاى الهى است كه گفته شد.روايت است كه شبى،على عليه السلام تا سحر به عبادتمشغول بود.چون صبح شد،نماز صبح را به تنهائى خواند و استراحتكرد.
رسولخدا(ص)كه آنحضرت را در جماعت صبح نديد،به خانه اورفت.حضرت فاطمه(ع)از شب زندهدارى على(ع)و عذر او از نيامدن بهمسجد سخن گفت.پيامبر فرمود:پاداشى كه بخاطر شركت نكردن درنماز جماعت صبح،از دست على(ع)رفت،بيش از پاداش عبادت تمامشب است. (١٤) رسول خدا(ص)فرموده است:
لان اصلى الصبح فى جماعة احب الى من ان اصلى ليلتىحتى اصبح (١٥) اگر نماز صبح را به جماعتبخوانم،در نظرم محبوبتر ازعبادت و شب زندهدارى تا صبح است.
بخاطر همين فضيلت و پاداشهاست كه اگر تعداد نمازگزاران از ده نفربيشتر شود،اگر تمام آسمانها كاغذ،و درياها مركب و درختها قلم شودو فرشتگان بنويسند،پاداش يك ركعت آنرا نمىتوانند بنويسند. (١٦) . و نماز جماعتبا تاخير،بهتر از نماز فرادى در اول وقت است. (١٧)
٢- آثار اجتماعى
نماز جماعت،مقدمه وحدت صفوف و نزديكى دلها و تقويت كنندهروح اخوت است.
نوعى حضور و غياب بى تشريفات،و بهترين راه شناسائى افراداست.
نماز جماعت،بهترين،بيشترين،پاكترين و كم خرجتريناجتماعات دنياست و نوعى ديد و بازديد مجانى و آگاهى از مشكلات ونيازهاى يكديگر و زمينه ساز تعاون اجتماعى بين آحاد مسلمين است.
٣- آثار سياسى
نماز جماعت،نشان دهنده قدرت مسلمين و الفت دلها و انسجامصفوف است.
تفرقهها را مىزدايد،بيم در دل دشمنان مىافكند،منافقان را مايوسمىسازد،خار چشم بدخواهان است.
نماز جماعت،نمايش حضور در صحنه و پيوند«امام»و«امت» است.
٤- آثار اخلاقى،تربيتى
در نماز جماعت،افراد در يك صف قرار مىگيرند و امتيازات موهوم صنفى،نژادى،زبانى،مالى و...كنار مىرود و صفا و صميميت ونوعدوستى در دلها زنده مىشود و مؤمنان،با ديدار يكديگر در صفعبادت،احساس دلگرمى و قدرت و اميد مىكنند.
نماز جماعت،عامل نظم و انضباط،صفبندى و وقتشناسىاست.
روحيه فردگرايى و انزوا و گوشهگيرى را از بين مىبرد و نوعى مبارزهبا غرور و خودخواهى را در بر دارد.
نماز جماعت،«وحدت»در گفتار،جهت،هدف و امام را مىآموزدو از آنجا كه بايد پرهيزكارترين و لايقترين اشخاص،به امامت نمازبايستد،نوعى آموزش و الهام دهنده علم و تقوا و عدالت است.
نماز جماعت،كينهها و كدورتها و سوء ظنها را از ميان مىبرد وسطح دانش و عبوديت و خضوع را در جامعه اهل نماز،افزايش مىدهد.
به خاطر اينهمه آثار است كه به نماز جماعت،آنهمه توصيه شدهاست.حتى نابينايى وقتى از حضور پيامبر،اجازه خواست كه به مسجدنيايد،آنحضرت فرمود:از خانه تا مسجد،ريسمانى ببندد و به كمك آن،خود را به نماز جماعتبرساند. (١٨) و نيز،نابينايانى كه اجازه ترك شركتدر نماز خواستند،رسول خدا(ص)اجازه نفرمود. (١٩) از طرف ديگر،برخورد شديد نسبتبه كسانى كه به نماز جماعتاهميت نمىدهند،نشان ديگرى بر اهميت و سازندگى آن است.
در حديث است كه به چنان كسان،همسر ندهيد (٢٠) و معرف آناننشويد. (٢١)
امام جماعت
در نماز جماعت،آنكه جلو مىايستد و مردم به او اقتدا مىكنند،«امام»نام دارد.بعضى نيز به او«پيشوا»مىگويند.در نظام اجتماعىسياسى اسلام،آنكه پيشوايى جمعى را به عهده دارد،بايد از يك سرىفضيلتها و برترىها برخوردار باشد،تا فضايل او،الهامبخش ديگران نيزباشد.در نماز جماعت نيز،پيشنماز،بايد در علم و عمل و تقوا و عدالت،برتر از ديگران باشد.
در حديث مىخوانيم:«فقدموا افضلكم» (٢٢) و«فقدموا خياركم»، (٢٣) يعنى با فضيلتترين و بهترين خودتان را جلو بيندازيد و به او اقتدا كنيد.
احاديث،در اين باره،بسيار است.به چند نمونه اشاره مىكنيم:
امام جماعت،بايد كسى باشد كه مردم به ايمان و تعهد او اطمينانداشته باشند. (٢٤) امام صادق(ع)فرمود:امام جماعت،رهبرى است كه شما را به سوىخدا مىبرد،پس بنگريد كه به چه كس اقتدا مىكنيد. (٢٥)
ابوذر فرمود:امام شما،در قيامت،شفيع شماست.پس شفيع خودتانرا از افراد سفيه و فاسق قرار ندهيد. (٢٦)
اقتدا كردن به افراد ناشناخته و آنان كه در دين يا امامت،غلومىكنند،نهى شده است. (٢٧) افرادى كه در جامعه،بخاطر گناه علنى، شلاق خوردهاند،يا از طريق نامشروع،بدنيا آمدهاند،حق امام جماعتشدن ندارند. (٢٨) امام جماعت، بايد مورد قبول مردم باشد،و گرنه آن نماز،مورد قبولدرگاه خداوند نيست. (٢٩) امام صادق(ع) در تفسير اين آيه شريفه (خذوا زينتكم عند كلمسجد) (٣٠) هنگام رفتن به مسجد،زينتخود را همراه داشته باشيد)
فرمود:زينت مسجد،پيشواى شايسته و امام جماعت مسجد است. (٣١) البته پوشيدن لباس پاك و داشتن وقار و عطر زدن و...نيز دررواياتى به عنوان«زينت مسجد»آمده است.
امام باقر(ع)فرمود:امام جماعتبايد از افراد انديشمند و صاحبفكر باشد. (٣٢) رسول خدا(ص) فرمود:كسى كه پشتسر امام عالم نماز بخواند،گويا پشتسر من و حضرت ابراهيم،نماز خوانده است. (٣٣) امام جماعت،بايد مراعات ضعيفترين افراد را بكند و نماز را طولندهد. (٣٤) از مجموع اين احاديث،موقعيتحساس امامت جماعتشناختهمىشود.
انتخاب امام جماعت
از آنجا كه در امام جماعت،برترى و فضيلتبر ديگران شرط است،اگر در موقعيتى،چند نفر شايستگى آنرا داشتند كه به آنان اقتدا شود،باز هم اوصاف و شرايطى به عنوان اولويت در روايات مطرح است كهآموزنده است و گرايش به ارزشها و انتخاب بهتر را مىآموزد.از جمله:
١- كسى كه قرائت نمازش بهتر باشد(اقرئهم)
٢- كسى كه در هجرت،پيشقدم باشد(اقدمهم هجرة)
٣- كسى كه دينشناستر و در مراتب علمى برتر باشد (اعلمهمبالسنة و افقههم فى الدين)
٤- كسى كه سن بيشترى داشته باشد(فاكبرهم سنا)
٥- كسى كه انس او با قرآن بيشتر باشد.
٦- كسى كه زيباتر و خوشروتر باشد. (٣٥)
٧- صاحب منزل،از مهمان در امام جماعتشدن مقدم است.
٨- امام جماعت دائمى،بر افراد تازه وارد به مسجد،مقدم است.
در ميان امتيازات،به مسئله«عالم بودن»بيش از هر چيزى تكيه شدهاست.اين دانايى و اعلميت،در همه مواردى كه نوعى رهبرى و پيشوايىدر كار است،شرط و امتياز است.
در حديث است:
«من صلى بقوم و فيهم من هو اعلم منه لم يزل امرهم الى السفال الىيوم القيامة» (٣٦) كسى كه امامت نماز و پيشوايى گروهى را به عهده بگيرد،در حاليكه ميان آنان،داناتر از او هم باشد، وضع آن جامعه تا قيامت،همواره رو بهسقوط و پستى است.
البته همچنانكه در حديثى گذشت،امام جماعتبايد مورد پذيرش وقبول مردم باشد.اين مقبوليت،از راه علم و پاكى و عدالت و تواضع واخلاق نيكو بدست مىآيد.
نبايد غفلت داشت كه گاهى دشمنان و اهل نفاق،براى ضربه زدنبه اسلام و روحانيت،امام جماعتى را با شايعه و تهمت و دروغ،بدناممىكنند تا او را به انزوا بكشند.هشيارى مردم، خنثى كننده اين نقشهشيطانى است.پشتسر كسى نبايد به جماعت ايستاد كه با فسق و گناه وبدرفتارى،مقبوليتخود را از دست داده است،نه آنكه دستهاى مرموزدشمن،او را از نظرها انداخته باشد!...
عدالت در امام جماعت
از شرايط امام جماعت،عادل بودن است.
عدالت را در كتب فقهى تعريف كردهاند.فقهاى گرانقدر،از جملهحضرت امام خمينى(قدس سره)مىفرمايند:
عدالت،يك حالت درونى است كه انسان را از ارتكاب گناهانكبيره،و تكرار و اصرار نسبتبه گناهان صغيره باز دارد. (٣٧) پاكى،تقوا،دورى از گناه،از نشانههاى عدالت است.بنا بهاهميت اين صفت،در نظام اسلامى يكى از امتيازات به حساب آمده ودر فقه اسلامى و قانونى اساسى، داشتن آن براى مسئولان بلند پايه ومشاغل حساس،شرط است و كارهاى مهم كشور و امور مردم،بايد بدست افراد عادل انجام گيرد.
به برخى از اين موارد كه عدالتشرط است،توجه كنيد:
در مسائل عبادى،امام جماعتبايد عادل باشد.
در مسائل سياسى عبادى،مثل نماز جمعه،خطيب و امام جمعه بايدعادل باشد.
در مسائل سياسى و حقوقى،(همچون نمايندگى مجلس و تصويبقوانين)نظر فقهاى عادلى بنام«شوراى نگهبان»معتبر است.
در مسائل حقوقى،گرفتن و دادن هر حق به صاحبش،بايد با گواهىافراد عادل باشد.
در مسائل تربيتى،اجراى حدود اسلامى و تاديب ظالم و خلافكار،وقتى است كه افراد عادل،به خلاف و گناه او شهادت دهند.
در مسائل اقتصادى،بيت المال بايد دست افراد عادل باشد.
در مسائل اجتماعى و فرهنگى،پخش و نشر خبرها،بايد دست افرادعادل باشد و به خبر افراد فاسق،اعتماد نمىتوان كرد،مگر پس ازتحقيق و تفحص.
در مسائل نظامى،فرمانده كل قوا،با رهبرى است،كه عدالتشرطآنست.
پس عدالت،از اركان مهم در نظام حكومتى اسلام و واگذارىمسئوليتهاى اجتماعى و تنظيم امور زندگى است.
راه شناخت عدالت
گرچه برخوردارى از عدالت،و داشتن ملكه ترك گناه،از اموردرونى افراد است،ولى با علائم و نشانههايى كه در زندگى و عمل افرادبروز مىكند،مىتوان به بود و نبود آن در افراد،پى برد.در روايات، برخى از اين علائم به چشم مىخورد و بعضى ملاكها بيان شده كه باوجود آنها، مىتوان كسى را عادل شمرد.
از امام صادق(ع)پرسيدند:عادل كيست؟
فرمود:
«اذا غض طرفه من المحارم و لسانه عن الماثم و كفه عنالمظالم» (٣٨) كسى كه چشمش را از نامحرم،زبانش را از گناه،ودستش را از ظلم حفظ كند:
پيامبر خدا(ص)نيز در حديثى انسان جوانمرد و عادل را چنين معرفىمىكند:
«من عامل الناس فلم يظلمهم و حدثهم فلم يكذبهم و وعدهمفلم يخلفهم فهو ممن كملت مروته و ظهرت عدالته...» (٣٩) كسى كه با مردم،در معاملات،ستم نكند و در سخن،دروغ نگويد و در وعدههايش تخلف نكند،او از كسانىاست كه مروتش كامل و عدالتش آشكار است.
از امام صادق(ع)سؤال شد:عدالت انسان را از كجا بشناسيم؟
فرمود:همين كه كسى اهل حيا و عفتباشد و در خوراك و گفتار وشهوت،خود را به گناه نيالايد،و از گناهان بزرگى مثل زنا،ربا،شراب،فرار از جنگ،...(كه مورد تهديد قرآن است) بپرهيزد،و جز در مواردىكه عذر دارد،از شركت در جماعت مسلمين دورى نكند،چنين انسانىعادل است و تفتيش از عيوب او و غيبت او بر مردم حرام است... (٤٠) در روايات ديگرى مىخوانيم:
به آنكس كه نمازهاى پنجگانه را به جماعتبخواند،خوشبين باشيدو گواهى او را بپذيريد. (٤١) شايد آنچه را كه فقهاء،به عنوان«حسن ظاهرى»در عدالتبيانمىكنند،همين باشد كه با حضورش در مراسم و جماعت مسلمين ونبودنش در مراكز فساد و گناه،مايه اعتماد مردم شود و او را از اينطريق،انسان عادل و درست كارى بشناسند.
امام باقر(ع)در مورد عدالت زنان مىفرمايد:
همين كه اهل حجاب و از خانوادههاى محترم بود و از شوهر خويشاطاعت مىكرد و از كارهاى ناپسند و جلوهگرىهاى ناروا پرهيز داشت،عادل است. (٤٢)
در بعضى روايات،«فاسق»را كسانى مىداند كه به خاطر گناهانزشت علنى،در جامعه شلاق خورده،يا ميان مردم مشهور به خلاف وبدكارى يا مورد سوءظن باشند. (٤٣) البته معناى عدالت در يكنفر،آن نيست كه در طول عمر،مرتكبگناهى نشده باشد،چرا كه اين ويژگى،تنها در انبياء و اولياء معصوماست، ولى همين كه ما،در ظاهر،از او گناه بزرگى نديده باشيم،كافىاست.
اين نيز ناگفته نماند كه:اگر كسى خود را عادل نمىداند،و حتى به مردم بگويد كه من عادل نيستم،اما مردم او را عادل و با تقوا بشناسند،مىتواند امام جماعتشود و مردم نيز مىتوانند به او اقتدا كنند و اگرمردم،مايل به اقتدا باشند،نبايد سرپيچى كند. (٤٤) و حتى اگر پس ازنماز جماعت،معلوم شود كه امام جماعت،عادل نبوده،نمازهايى را كهپشتسر او خواندهاند صحيح چرا بعضى به جماعت نمىروند؟ است و اعاده لازم نيست. (٤٥)
با همه پاداشها و آثارى كه براى نماز جماعت وجود دارد،برخى ازاين فيض بزرگ محرومند و با تاسف،شاهديم كه بسيارى،به آنبى اعتنا و كم رغبتاند و حتى در همسايگى مسجد به سر مىبرند،ولىدر جماعت مسلمين حاضر نمىشوند و مسجدها،گاهى به صورتناراحت كننده و دردآورى خلوت است.
علتشركت نكردن افراد در نمازهاى جماعت،گوناگون است.
بعضى واقعا عذر دارند و دليلشان پذيرفتنى است،ولى در بسيارى موارد،بهانههايى پوچ، بيشتر نيست.مرورى به اينگونه دلايل و بهانههامىكنيم:
بعضى،از پاداشهاى نماز جماعت،غافلند.
برخى،از بدرفتارى برخى نمازگزاران در مسجد،به نماز جماعتبى رغبت مىشوند.
بعضى،تنها بد اخلاقى امام جماعت را،بهانه عدم شركتخود قرارمىدهند و آنرا منافى با عدالت او به حساب مىآورند.
بعضى،بخاطر همفكر نبودن امام جماعت،با ديدگاههاى سياسى آناننسبتبه موضوعات و اشخاص و...از شركت در جماعت،دورىمىكنند.
بعضى،بخاطر مشغوليتهاى اقتصادى و اجتماعى و گرفتارىهاىروزمره،از پاداشهاى عظيم نماز جماعت محروم مىشوند.
بعضى،از برخورد سرد افراد مسجد،دلسرد مىشوند و ديگرنمىروند.
بعضى،عيبهاى بستگان و نزديكان امام جماعت را به حساب اومىگذارند و او را قبول ندارند.
بعضى،شركتخود را در نماز جماعتى را،مايه تقويت و بزرگ شدنپيشنماز در جامعه مىدانند و از آن پرهيز دارند،بى آنكه دليلى روشن بربيعدالتى امام جماعت داشته باشند.
بعضى،از روى غرور،حاضر نيستند در نماز جماعتيك امام جوانيا فقيرزاده،اما پاك و متعهد و لايق،شركت كنند.
برخى هم،تنپرور و تنبلاند و در عبادات،بى حوصله و كسلاند ونماز جماعت را،بجاى آنكه كار بدانند،بار مىدانند و به سختىحاضرند دست از كارهاى ديگر بكشند و به جمع مسلمانان در نمازبپوشندند.
بعضى نيز،از طول كشيدن نماز جماعت،از مسجد مىگريزند.
بعضى نيز،از متولى يا دستاندركاران مسجد،خوششان نمىآيد،ازاين رو به نماز جماعت نمىآيند.
اينها گوشهاى از علل سردى برخى نسبتبه حضور در نماز جماعتبود.
همانطور كه ديديد،بيشتر اينها،بهانههايى غير قابل اعتناست. اگر آگاهى و رشد دينى مردم به حدى برسد كه عوامل ياد شده راكنار بگذارند،و با خلوص و همدلى،در صفوفى منظم كنار هم بنشينند،به پاداشهاى عظيم جماعت،توجه داشته باشند،بدخلقى پيشنماز را،مغاير با عدالت او ندانند،گناه بستگان او را به حساب او نگذارند،و...به بركات و آثار مثبت فراوان اين«گردهمايى دينى»
بينديشند،خواهيم ديد كه مساجد،رونق بيشترى خواهد يافت و خلوتىنمازهاى جماعت،از ميان خواهد رفت.
البته،صلاحيتهاى علمى و اخلاقى پيشنماز،و محيط گرم وآموزنده بودن مساجد،و برخورد شايسته و احترامآميز با شركت كنندگان درنماز،به خصوص با جوانان و نوجوانان،مىتواند سهم عمدهاى در جذبآنان به مسجد،اين كانون وحدت و معنويت داشته باشد.
سهم مسئولان فرهنگى،تبليغى و تربيتى كشور نيز در اين زمينه،مهماست.
اگر مربيان محترم و معلمان و پدران و مادران،خود در جماعتهاشركت كنند و در برابر شاگردان و فرزندان به نماز بايستند،يا به مساجدبروند،الهام بخش ديگران نيز خواهد بود.
اگر مدارس،در كنار مساجد ساخته شود،براى حضور دانشآموزاندر نمازهاى جماعت، تسهيلى به حساب مىآيد.
نماز مسافر
نماز،از واجبات بسيار مهمى است كه در هيچ حال از انسان ساقطنيست،حتى در مسافرت، بيمارى،ميدان جنگ،در حال غرق شدن و...
البته بنا به شرايط خاص،صورتهاى مختلفى به خود مىگيرد،ولىهمواره بر انسان واجب است.
يك مسلمان هنگام سفر و در طول راه هم بايد بر نمازهاى خويشمواظبت كند.در قطار، اتوبوس،در سرما و گرما،در تنگى وقت و عجله،نبايد نماز را سبك شمرد و اداى آن را به فراموشى سپرد.وقتى اتوبوس ياقطار،براى نماز يا صرف غذا نگه مىدارد،بايد شتافت و نماز را همخواند.و اگر توقفى نكرد،از راننده خواست تا نگهدارد.
شرايط نماز قصر
مسافر،در مدت مسافرت و در راه،با هشتشرط،نمازهاى چهارركعتى خود را بايد شكسته و قصر(دو ركعت)بجا آورد: (٤٦)
شرط اول:آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد.
شرط دوم:آنكه از اول مسافرت،قصد هشت فرسخ را داشته باشد.
شرط سوم:آنكه در بين راه،از قصد خود بر نگردد.
شرط چهارم:آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ،از وطنخود بگذرد،يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند.
شرط پنجم:آنكه براى كار حرام سفر نكند و سفرش،سفر معصيتنباشد.
شرط ششم:آنكه از صحرانشينان بيابان گرد نباشد.
شرط هفتم:آنكه شغل او مسافرت نباشد.
شرط هشتم:آنكه به حد ترخص (٤٧) برسد.
اقامت ده روز
در مسافرت،اگر انسان قصد ماندن ده روز تمام يا بيشتر در يكجاداشته باشد،بايد نمازهايش را تمام بخواند.اگر نيت واقعى او،ماندنكمتر از ده روز است،نمىتواند در ظاهر قصد ده روز كند و تمام بخواند.
اگر قبل از تمام شدن ده روز،به دلايلى تصميم انسان عوض شد وتصميم به بازگشت گرفت، روزهاى باقيمانده را هم بايد تمام بخواند.
اگر كسى مسافرت كند و به وطن خود برود،هر چند كمتر از ده روزبماند،نمازهايش تمام است.مگر آنكه از وطن خود اعراض كرده وبنايش بر بازنگشتن باشد،كه حكم مسافر دارد.
زادگاه انسان،وطن اصلى اوست،مگر آنكه از آنجا اعراض كند.
محل ديگرى را هم كه انسان براى اقامت دائمى انتخاب مىكند،وطنغير اصلى او به حساب مىآيد.كسى كه در دو جا زندگى مىكند،هر دوجا وطن او محسوب مىشود.تا انسان،قصد ماندن هميشگى در جايىغير از وطن اصلى نداشته باشد،وطن او حساب نمىشود،مگر آنكه بدونقصد ماندن،آنقدر بماند كه مردم بگويند آنجا وطن اوست.
كسى كه مسافرت،شغل اوست(مثل رانندگان،خلبانان و...)ياشغلش به گونهاى در ارتباط با سفر است كه همواره در تردد و رفت و آمداست،نمازهايش را بايد تمام بخواند.(توضيح بيشتر در رسالههاست).
مسافر،در چهار جا مىتواند نمازش را هم شكسته و هم تمام بخواند:
١-مسجد الحرام
٢-مسجد النبى
٣-مسجد كوفه
٤-حرم سيد الشهداء و مسجد متصل به حرم آنحضرت. (٤٨)
در اين موارد،براى فيض بيشتر بردن از معنويات اين اماكن،مسافرمجاز است نمازش را تمام بخواند.
نماز قضا
نماز،از حقوق خدا بر عهده انسان است و انجام درست و به موقع آن،بر انسان مكلف واجب است.
كسى كه نماز واجب خود را به هر دليل در وقت آن نخوانده است،مانند:فراموشى،بيهوشى، مستى،يا عدم امكان و از روى اجبار،يا ازروى سهل انگارى و معصيت،و يا آنكه خوانده ولى باطل بوده و بعدافهميده است،بايد آن نمازها را كه نخوانده يا باطل بجا آورده،قضا كند.
البته نمازهاى روزانهاى را كه زنان در حال حيض يا نفاسنمىخوانند،قضا ندارد.
كسى كه نماز قضا دارد،بايد در خواندن آن كوتاهى نكند،ولىواجب نيست فورى آنرا بجا آورد.
انسان تا زنده است،اگر چه از خواندن نمازهاى خود عاجز باشد،ديگرى نمىتواند نمازهاى او را قضا نمايد.
نماز قضا را مىتوان با جماعتخواند.و لازم نيست نماز هر دو يكى باشد.مثلا مىتوان قضاى نماز صبح را،در جماعت نماز مغرب و عشاءخواند،يا برعكس.
نمازى كه از انسان فوت شده،از نظر تعداد ركعات،به همان صورتبايد قضا شود.مثلا انسان مىتواند در مسافرت،قضاى نماز چهار ركعتى رابه صورت تمام بخواند.و اگر مثلا در مسافرت، نماز ظهر از انسان قضاشده،در وطن بايد آن را به صورت دو ركعتى قضا كند.
(براى آشنايى با مسائل ريزتر نماز مسافر و نماز قضا ،به « توضيح المسائل » رجوع كنيد.)
------------------------------------
١- وسائل،ج ٥ ص ٣٧٥،كنز العمال،ج ٨ حديث ٢٢٧٩٩.
٢- من لا يحضره الفقيه،ج ١ ص ٣٧٧.
٣- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٨٨.
٤- كنز العمال،ج ٨ حديث ٢٢٨١٥ از پيامبر اسلام(ص).
٥- كنزالعمال،ج ٨ حديث ٢٢٨١٨ و ٢٢٨٢٧.
٦- كنزالعمال،ج ٨ ص ٢٥٨.
٧- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٨٧،رساله حضرت امام،مسئله ١٤٠٠.
٨- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٨٨.
٩- كنزالعمال،ج ٨ ص ٢٥٦.
١٠- و اذا قاموا الى الصلوة قاموا كسالى(نساء،آيه ١٤٢).
١١- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٨٨.
١٢- همان مدرك.
١٣- همان مدرك،ص ٦٨٩،وسائل،ج ٥ ص ٣٧٣.
١٤- سفينة البحار،ج ١،جماعت.
١٥- كنز العمال،ج ٨ حديث ٢٢٧٩٢.
١٦- توضيح المسائل امام(قدس سره)مسئله ١٤٠٠.
١٧- توضيح المسائل امام(قدس سره)مسئله ١٤٠٢.
١٨- وسائل،ج ٥ ص ٣٧٧.
١٩- كنزالعمال،ج ٨ ص ٢٥٥.
٢٠- سفينة البحار،ج ١،جماعت.
٢١- سفينة البحار،ج ١،جماعت.
٢٢- من لا يحضره،ج ١ ص ٣٧٧.
٢٣- من لا يحضره،ج ١ ص ٣٧٧.
٢٤- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٩٠.
٢٥- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٩١،وسائل،ج ٥ ص ٤١٦.
٢٦- وافى،ج ٢ ص ١٧٧.
٢٧- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٩١.
٢٨- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٩١.
٢٩- وسائل ج ٥ ص ٤١٧ و مستدرك،ج ١ ص ٤٩٢.
٣٠- اعراف،آيه ٣١.
٣١- نورالثقلين،ج ٢ ص ١٩.
٣٢- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٩٢.
٣٣- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٩٢.
٣٤- من لا يحضر،ج ١ ص ٣٨١.
٣٥- وافى،ج ١ ص ١٧٧،مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٤٩٢ و ٤٩٣،وسائل،ج ٤ ص ٤١٩.
٣٦- من لا يحضر،ج ١ ص ٣٧٨.
٣٧- تحرير الوسيله،ج ١،بحث امام جماعت.
٣٨- بحار،ج ٧٥ ص ٢٤٨.
٣٩- بحار،ج ٦٧ ص ١-
٤٠- استبصار،ج ٣ ص ١٢.
٤١- وسائل،ج ١٨ ص ٢٩١.
٤٢- استبصار،ج ٣ ص ١٣.
٤٣- وسائل،ج ١٨ ص ٢٩٥.
٤٤- جواهر،ج ١٣ ص ٢٧٧،تحرير الوسيله،ج ١،شرايط امام جماعت.
٤٥- تحريرالوسيله،شرايط امام جماعت.
٤٦- هر يك از اين شرايط،داراى مسائل و جزئيات بسيارى است كه توضيح آنها را از رسالهمطالعه كنيد.
٤٧- حد ترخص يعنى جايى كه با رسيدن به آنجا،انسان ديگر ديوار شهر را نبيند و صداىاذان آنرا نشنود(توضيح المسائل حضرت امام).
٤٨- رساله حضرت امام،مسئله ١٣٥٦.
۱ تعقيبات و نوافل
تعقيبات و نوافل
نماز،حضور در پيشگاه خداوند و شركت در ضيافتى معنوى است كه وى،بندگان را به آن فرا خوانده است.
همچنانكه حضور در يك ميهمانى،مقدمات و آدابى دارد و نسبتبهمهمان،استقبال و بدرقه به عمل مىآيد و مهمان هرچه عزيزتر باشد،مراسم پيشواز و بدرقه،با شكوهتر صورت مىپذيرد،اداى فريضه الهى نيزچنين است.
پيشوايان معصوم ما(عليه السلام)پيش از فرا رسيدن وقت نماز،خودرا مهياى آن مىساختند و پس از نماز نيز،مدتها به تعقيب نمازمىپرداختند و دل از ياد خدا نمىكندند و لب از ثناى او نمىبستند وچهره از قبله بر نمىتافتند.مگر نه آنكه نماز را«نور چشم»خودمىدانستند؟ مگر انسان به آسانى دل از نور چشم مىكند و از آن چشممىپوشد؟
اذان و اقامه،نوعى استقبال از نماز است و تعقيبات،بدرقه آن. بىاعتنايى به تعقيبات و دعاهاى پس از نماز،نشان بىعلاقگى بهخود نماز است.آنگونه كه در
روايات،نسبتبه زودتر رفتن به مسجد و انتظار شروع نماز را كشيدن،تشويق و سفارش شده و منتظر نماز را، «مهمان خدا»گفتهاند. (١) به انجام مستحبات و دعاهايى پس از اتمامنماز نيز سفارش شده است. قرآن مىفرمايد:
«فاذا فرغت فانصب و الى ربك فارغب» (٢) همين كه فارغ شدى،به كار ديگرى بپرداز و به سوى پروردگارت رغبت نما.
اينك به ذكر برخى از مسائل مربوط به تعقيبات مىپردازيم:
تعقيب نماز
امام صادق(ع)مىفرمايد:همين كه از نماز واجب فارغ شدى،بهدعا و تعقيب نماز مشغول باش. (٣) و مىفرمايد:دعا پس از نماز صبح و ظهر و مغرب،مستجاب مىشود. (٤) و نيز:تسبيحات حضرت زهرا سلام الله عليها ٣٤ مرتبه الله اكبر،٣٣مرتبه الحمد لله و ٣٣ مرتبه سبحان الله) از هزار ركعت نماز مستحب،نزدخداوند بهتر است. (٥)
و در حديث مىخوانيم:هر كس اين تسبيحات را بگويد،به آيه (و اذكروا الله كثيرا احزاب/٤١) كه بمعناى زياد ياد كردن خداونداست،عمل كرده است. (٦)
البته دعا و تعقيبات به جاى خود،و ادامه كار و تلاش هم به جاىخود.و هيچكدام مانع يكديگر نيست.بعضى مىپندارند اگر به جاىدعا،سراغ كار بروند،كاميابتر و موفقترند. رسولخدا(ص)مىفرمايد:
«التعقيب بعد صلاة الفجر ابلغ فى طلب الرزق» (٧) دعاى پس از نماز صبح،براى زندگى و جلب رزق،مؤثرتر است.
درود و نفرين
از جمله كارهاى تعقيباتى،درود و صلوات فرستادن بر نيكان وزبدههاى كمال بشرى،و لعن و نفرين بر مظاهر شرك و پليدى وسردمداران كفر و ستم است.
در آنچه به عنوان دعاهاى تعقيب آمده،هم به موارد متعددى از«صلوات»بر مىخوريم،همه به مواردى از لعن و اين،گوشهاى از تولىو تبرى در يك مكتب زنده و جهتدار است.
صلواتها كه نقل شده به جاى خود.حتى در نمونههاى فراوانى،خود«اللهم صل على محمد و آل محمد»،به عنوان يكى از تعقيباتنمازها بيان شده است.
اما در مورد لعن:امام باقر(ع)مىفرمايد:
«اذا انحرفت عن صلاة مكتوبة فلا تنحرف الا بانصراف لعن بنىامية» (٨) هر گاه نماز واجب را تمام كردى،جز با لعن بنى اميه،از جاى خودحركت نكن.
چرا كه آن دودمان ننگين و تبهكار،نمونه طاغوتها و از بارزترينچهرههاى مخالفتبا خط رهبران معصوم و آل پيامبر بودند و مستحقهر گونه نفرت و نفرين!
امام صادق(ع)در پى هر نماز،به چهار مرد و چهار زن(كه ازدشمنان سر سخت مقام مامتبودند)لعن و نفرين مىكرد. (٩) چه زيباست اسلامى كه در كنار برنامههاى عبادى و الهى خويش،بيزارى از ستمگران و مفسدان و طاغوتها را هم جزء برنامههاى خود،ساخته و نماز و عبادات و حج آن،همراه با برائت و اعلام تنفر از كفار ومشركان و منافقان است. (١٠)
پس تعقيبات نماز،برخوردار از نوعى فرياد لعنتبر دشمنان خدا ومخالفان خط رهبرى الهى است.
تسبيح حضرت زهرا (ع)
يكى ديگر از تعقيبات نماز،تسبيحات حضرت زهرا(ع)است.يعنىگفتن ٣٤ مرتبه الله اكبر،٣٣ مرتبه الحمدلله و ٣٣ مرتبه سبحانه الله،پساز فراغت از هر نماز.اين تسبيحات را رسول خدا(ص)به دخترشفاطمه(ع)تعليم داد و بر گفتن آن،بسيار سفارش شده است و پاداش بسياردارد.
امام باقر(ع)مىفرمايد:در ميان ستايشها،بهتر از تسبيحات حضرتزهرا(ع)نيست،و اگر بود، رسول خدا(ص)به فاطمه(ع)تعليممىداد. (١١)
در روايات متعددى،تاكيد شده به همراه داشتن تسبيح ٣٤ دانهاى ازخاك مقدس امام حسين(ع)و اينكه ذكر گفتن با آن،ثواب زياد داردو حتى گرداندن آن،بدون ذكر هم ارزشمند و خوب است. (١٢)
و در حديثى است كه:خود آن دانهها ذكر مىگويند. (١٣)
تربتحسين(ع)،يادآور حماسههاى كربلا و احياگر«فرهنگشهادت»است و انس انسان را با رهبرى الهى،جهاد،شهادت،ايثار،سيدالشهداء، مبارزه با ستم و انتقام از ظالمان را بيشتر مىكند.
تسبيحات حضرت زهرا(ع)به ترتيبى كه گفته شد،حتى در كتبحديثى اهل سنت نيز آمده، (١٤)
ولى هيچكدام نگفتهاند كه نام اينتسبيحات،تسبيح حضرت زهراست!!...
سجده شكر
سپاس نعمتهاى حقتعالى،نشان معرفت و ادب و بندگى است.درآيات و روايات،به مسئله شكرگزارى از نعمتها،بسيار سفارش شده واينكه ياد نعمتها،محبت انسان را به خدا زياد مىكند و نعمتهاى الهىرا مستدام و افزون مىگرداند. (١٥)
گرچه شكر نعمتها،از توان و طاقتبشر بيرون است،ولى انسانبايد به هر قدر كه مىتواند، سپاسگزارى احسان و نعمت و نيكى پروردگارباشد.يكى از شكلهاى شكر،سجده بر خاك كردن و پيشانى بر خاكنهادن در برابر خداوند و شكر گفتن اوست.
و«سجده شكر»يكى از تعقيبات نماز به حساب آمده است. (١٦) مرحوم علامه مجلسى،تمام جلد ٨٣ بحار الانوار را(جز چند صفحه آخر)
به روايات تعقيبات نماز اختصاص داده و ٦٣ حديث،پيرامون سجده شكر،از ائمه اطهار(ع) نقل كرده است.
سجده بعد از نماز،شكرانه توفيق انجام نماز است. (١٧) در سجده شكر،سه مرتبه«شكرا لله»كافى است،ولى در حديثاست:اگر انسان به طول يك نفس،«يا رب،يا رب»بگويد:خداوند به او خطاب مىفرمايد:«لبيك!ما حاجتك؟»حاجت تو چيست تا انجامدهم؟ (١٨)
امام صادق(ع)فرمود:سجده شكر بعد از نماز،دليل كامل شدن نماز و رضاى خدا و اعجاب و خوش آمدن فرشتگان است.خداوند بارها ازآنان مىپرسد،پاداش اين بنده شاكر چيست؟ مىگويند:رحمت تو،بهشت تو،حل مشكل او،و هر خيرى را كه فرشتگان مىگويند، جوابىنمىشنوند،به خدا عرضه مىدارند:ما نمىدانيم پاداش اين سجدهچيست؟خداوند مىفرمايد:همچنانكه او از من شكر كرد،من هم از اوتشكر مىكنم،و با اين جمله به فرشتگان مىفهماند كه رضا و سپاسالهى از او،بالاتر از بهشت و رحمت و حل مشكلات است. (١٩)
در حديث است:خداوند به حضرت موسى فرمود:دليل آنكه تو را بهپيامبرى مبعوث كردم، سجدههايى بود كه بعد از نماز داشتى. (٢٠)
نمازهاى مستحب (نوافل)
به جز نمازهاى واجب روزانه(١٧ ركعت)،نمازهاى ديگرى هموجود دارد كه انجام آنها مستحب است و بسيار ثواب دارد و چون ايننمازها،اضافه بر نماز واجب است،به آنها نافله و نوافل گفته مىشود(نفل،به معناى زايد و افزون است).
تعداد ركعتهاى نمازهاى مستحب،دو برابر ركعات واجب،يعنى٣٤ ركعت است،بدين شرح:
١- نافله نماز صبح،دو ركعت،قبل از نماز صبح،
٢- نافله نماز ظهر،هشت ركعت،قبل از نماز ظهر،
٣- نافله نماز عصر،هشت ركعت،قبل از نماز عصر،
٤- نافله نماز مغرب،چهار ركعت،بعد از نماز مغرب،
٥- نافله نماز عشاء،دو ركعت نشسته،بعد از نماز عشاء.
٦- نافله شب،يازده ركعت،پيش از اذان صبح،كه هشت ركعت آن«نافله شب»نام دارد،دو ركعتش به نام«شفع»،و يك ركعت ديگرشبه نام«وتر»است. (٢١)
در حديث است كه:نمازهاى نافله،به منزله هديه است و در هرصورت،پذيرفته مىشود. (٢٢)
با همه تاكيد و تشويقى كه در باره انجام نمازهاى مستحبى است،اداى آنها بايد از روى علاقه و عشق باشد و انسان،بر خودش آنها راتحميل نكند.سعى كند كه ابتدا،آمادگى روحى و علاقه و كشش قلبىبيايد،آنگاه به انجام آنها بپردازد.
امام رضا(ع)فرموده است:دلها،گاهى اقبال و آمادگى دارند،وگاهى نه.عبادات را وقتى كه دلها آماده است انجام دهيد. (٢٣)
به همين دليل،در نمازهاى مستحب،برخى ارفاقها و تسهيلاتىوجود دارد كه در نمازهاى واجب نيست.اين آسانگيرى،براى جذببيشتر افراد است.از جمله اينكه:
١- نماز مستحب را،هم مىتوان ايستاده خواند،هم نشسته.
٢- در نماز مستحب،مىتوان فقط سوره حمد خواند و به ركوع رفت.
٣- در نماز مستحب،شك ميان ركعت اول و دوم،نماز را باطلنمىكند و نمازگزار مىتواند تصميم بر هر كدام بگذارد.
٤- انجام كم و زيادهاى اشتباهى در نماز مستحب،سجده سهوندارد.
٥- براى نمازهاى واجب،بهتر است انسان به مسجد برود ولى در بارهنوافل،چنين دستورى نيست.
اين سادهگيرىها براى تشويق افراد به اين عبادتهاى سازندهاست.حتى اگر نماز مستحب را كسى در وقتش نتوانستبخواند،قضاىآنرا مىتواند انجام دهد،كه در اينصورت،طبق حديث، خداوند به فرشتگان مباهات كرده و مىفرمايد:به بندهام بنگريد!چيزى را كه بر اوواجب نكردهام،قضا مىكند!(و در حديث ديگرى افزوده شده كه:شمارا شاهد مىگيرم كه او را آمرزيدم) (٢٤)
در حديثى آمده:نماز نافله،جبران كننده نواقصى است كه درنمازهاى واجب است. (٢٥) و... همچون صدقهاى است كه انسان مىپردازد. (٢٦)
نماز شب
در ميان نوافل،«نماز شب»جايگاه خاصى دارد و تاكيد فراوانى كهدر آيات قرآن و احاديث در باره آنست،به مراتب بيش از نمازهاى ديگرمستحب است و به همين جهت،اولياء خدا بر آن مداومت و مواظبتداشتند و به تهجد و عبادت نيمه شب مىپرداختند.تا آنجا كه نماز شبرا خداوند،بر بنده محبوبش حضرت محمد(ص)واجب ساخته و چنين فرمان داده بود:
«و من الليل فتهجد به نافلة لك» (٢٧) بخشى از شب را بعنوان نافله به تهجد بپرداز و سحر خيزى كن.
قرآن،در توصيف كسانى كه نيايشگران شب و اهل نماز شباند،چنين مىفرمايد:
«و المستغفرين بالاسحار» ، (٢٨) استغفار كنندگان در سحرها «و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما» (٢٩)
آنانكه در حال سجود و قيام،براى خدا شب زندهدارى مىكنند.
«كانوا قليلا من الليل ما يهجعون» (٣٠) مردان خدا،مقدار كمى از شبرا مىخوابيدند.
در آيه ديگر مىخوانيم:مردان خدا براى انجام نيايش سحرگاهان ونماز شب،از بستر گرم فاصله مىگيرند و به نماز شب مشغول مىشوند،پاداش آنان،غير از بهشت و حوريان و... چيزهايى است كه خداوندبرايشان ذخيره كرده كه موجب روشنى ديدگانشان است: «فلا تعلمنفس ما اخفى لهم من قرة اعين» (٣١)
از اين رو،نماز شب،مورد عنايت تمام انبياء بوده (٣٢) و رسولخداچندين مرتبه حضرت على را به نماز شب سفارش نموده و فرمود:«عليكبصلاة الليل،عليك بصلاة الليل،عليك بصلاة الليل» (٣٣) بر تو باد،نماز شب.(سه مرتبه)
و در حديث است:
«شرف المؤمن صلاته بالليل» (٣٤) شرف مؤمن به نماز شب اوست.
و امام صادق(ع)فرمود:در خانههايى كه نماز شب خوانده مىشود و قرآنتلاوت مىگردد،آن خانهها نزد آسمانيان،همچون ستارهها درخشانند. (٣٥)
گذشته از آن،سحرخيزى و استفاده از هواى مفيد آن هنگام،براىبدن،نشاط آور است و در حديث است كه:«قيام الليل مصحة البدن» (٣٦) شب زندهدارى،بدن را تندرست مىكند.
و در حديث ديگرى اضافه برآثار معنوى آن،خاصيت دردزدايى براى آن بيان شده است:«...و مطردةالداء عن اجسادكم» (٣٧)
نماز شب،نشان عشق و محبت انسان به آفريدگار است و اين علاقه،انسان را از خواب،جدا مىكند و به راز و نياز نيمهشب،با محبوب وا مىدارد،و اگر آن عشق نباشد،انسان با چه انگيزهاى،در تنهايى وتاريكى،از استراحت دستبشويد و در خلوتى عارفانه،به گفتگو بامعشوق بپردازد؟
در يك حديث قدسى از قول خداوند،مىخوانيم:
«كذب من زعم انه يحبنى فاذا جنه الليل نام عنى،اليس كل محب يحب خلوة حبيبه؟» (٣٨) دروغ مىگويد آنكه مدعى محبت من است،ولى وقتى شباو را فرا مىرسد،مىخوابد،آيا مگر نه اينكه هر عاشقى،خلوت با معشوقش را دوست دارد؟...
نماز شب،توفيقى مىخواهد كه آنرا هم بايد از خدا طلبيد.
گاهى گناهان و دروغها،سبب محروميت انسان از نماز شب مىگردد و شيرينى عبادت و نيايش،از انسان گرفته مىشود.
در حديث است:
«ان الرجل ليكذب الكذبة فيحرم بها عن صلاة الليل» (٣٩) گاهى كسى دروغ مىگويد،و به همين سبب از نماز شبمحروم مىشود.
انسان،با تداوم نماز شب و تهجد و عبادتهاى شبانه،مىتواند به مقامىاز كمال و صفاى نفس و قرب به خدا برسد كه چشم و گوش و دستخدايى پيدا كند(جز حق نبيند،جز حق نشنود و جز حق،عمل نكند)وبه آنجا برسد كه هر دعايى كند،مستجاب گردد. (٤٠)
------------------------------------
١-مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٣٣٦.
٢-انشراح،آيه ٧.
٣-مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٣٣٦.
٤- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٣٣٦.
٥- مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٣٣٦.
٦-وسائل،ج ٤ ص ١٠٢٣.
٧-مستدرك الوسائل،ج ١ ص ٣٣٦-
٨-وافى،ج ٢ ص ١٢١.
٩-وسائل الشيعه،ج ٤ ص ١٠٣٧.
١٠-در اينجا بجاست كه ياد كنيم از ٤٠٠ شهيد مظلوم ايران،كه در ايام حج،در جمعه خونينمكه،در حالى كه فرياد برائت از كفار و طواغيت و مستكبران جهانى بر لب داشتند و«مرگ بر آمريكا»
و«مرگ بر اسرائيل»مىگفتند،آماج گلولههاى وهابيان حاكم بر حجاز قرار گرفته و مظلومانه به شهادترسيدند(در سال ١٣٦٦)-زهى تاسف كه اينگونه شعارها را كه الهام گرفته از آيات قرآن است و دستورقرآن،به اعلام برائت و بيزارى از مشركان در مناسك حج مىباشد-برخى كج فهمان،مخالف حالعبادت در حج مىدانستند و مخالفت مىكردند!.
١١-وسائل،ج ٤ ص ١٠٢٤.
١٢-جواهر،ج ١٠ ص ٤٠٥.
١٣-وسائل،ج ٤ ص ١٠٣٣.
١٤-از جمله در:صحيح مسلم،ج ١ ص ٤١٨،صحيح بخارى،ج ١ ص ١١٠،سنن ابن ماجه،ج ١ ص ٢٩٩(در بحث تعقيبات نماز).
١٥- لئن شكرتم لازيدنكم (ابراهيم،آيه ٥).
١٦-بحار الانوار،ج ٨٣(بيروت)ص ١٩٤(در اين كتاب،حدود ٨٧ روايت و ٣٨ آيه در باره مسئله شكر نقل كرده است-)
١٧-بحار،ج ٨٣ ص ٢٠٠.
١٨-وسائل،ج ٤ ص ١٠٧١.
١٩-وسائل،ج ٤ ص ١٠٧١،وافى،ج ٢ ص ١٢٣.
٢٠-بحار،ج ٨٣ ص ٢٠٠.
٢١-در بحارالانوار،تمام جلد ٨٤،به روايات مربوط به نمازهاى مستحب اختصاص يافته وصدها حديث در اين باره نقل شده است.
٢٢-قصار الجمل،ج ٢.
٢٣-ان للقلوب اقبالا و ادبارا-(بحار،ج ٨٤ ص ٤٧)
٢٤-بحار،ج ٨٤ ص ٤٣،وسائل ج ٣ ص ٥٦.
٢٥-مستدرك الوسائل،ج ١ ص ١٧٧.
٢٦-قصار الجمل،نافله.
٢٧-اسراء،آيه ٧٩.
٢٨-آل عمران،آيه ١٧.
٢٩-فرقان،آيه ٦٤.
٣٠-ذاريات،آيه ١٨.
٣١-سجده،آيه ١٧.
٣٢-بحار،ج ٨٤ ص ١٣٦.
٣٣-وافى،ج ٢ ص ٢٢.
٣٤-وافى،ج ٢ ص ٢١.
٣٥-وافى،ج ٢ ص ٢٢.
٣٦-وسائل،ج ٥ ص ٢٧٢.
٣٧-وافى،ج ٢ ص ٢٢.
٣٨-نقل از:مصباح الشريعه.
٣٩-نورالثقلين،ج ٣ ص ٢٠٤.
٤٠-ثواب الاعمال،ص ٨٨.
۲ نمازهاى ديگر
نمازهاى ديگر
تا كنون،غير از نمازهاى مستحبى و نوافل روزانه،كه همراه باتعقيبات ذكر شد،نماز مسافر و نماز قضا نيز بحثشده،كه اين دو نيز،همان نمازهاى روزانه در شرايطى خاص(در سفر،يا در خارج وقت) بود.
اما،چند نماز ديگر نيز هست كه برخى واجب و بعضى مستحبمؤكد است،براى تكميل بحثهاى نماز،به آنها هم به صورت گذراپرداخته مىشود.
نماز جمعه
در مراسم هفتگى اجتماعى مسلمين،«نماز جمعه»جايگاه والايىدارد و نه تنها يك عبادت، بلكه مظهر وحدت مسلمين و شكوه و عظمتاسلام است و آگاهى پيروان قرآن را بالا مىبرد و«نماز عبادى، سياسى»محسوب مىگردد.
قرآن كريم،در باره نماز جمعه،مىفرمايد:
«يا ايها الذين آمنوا اذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا الىذكر الله و دزوا البيع» (١)
اى ايمان آوردگان!وقتى به نماز روز جمعه ندا داده مىشود،به سوىياد خدا بشتابيد و داد و ستد را رها كنيد.
كيفيت نماز جمعه
نماز جمعه در عصر غيبت،واجب تخييرى است و انسان مىتواندنماز جمعه بخواند يا نماز ظهر.
نماز جمعه دو ركعت است و حتما بايد بصورت جماعتخوانده شود.
پيش از نماز،دو خطبه واجب است كه خطيب،در آنها علاوه بر دعوتبه تقوا،مسائل اجتماعى-سياسى مسلمانان را هم بايد مطرح كند.
وقت آن،از آغاز ظهر تا حدود يك ساعت پس از اذان است و از آنديرتر روا نمىباشد.
حداقل افرادى كه با حضور آنان نماز جمعه تشكيل مىشود،پنج نفراست.
فاصله دو نماز جمعه،نبايد كمتر از يك فرسخ باشد.
گوش دادن به خطبههاى نماز جمعه واجب است.شركت نكردنبدون عذر،در نماز جماعت، نشانه نفاق است.
بهتر است كه امام جمعه،در ركعت اول،پس از حمد،سوره جمعه رابخواند و در ركعت دوم، سوره منافقين را.
رسول خدا(ص)فرموده است:خداوند با سوره جمعه،مؤمنان راگرامى داشته است،از اين رو، پيامبر(ص)به عنوان بشارت آنان،جمعهرا سنت كرده و بعنوان توبيخ منافقان،سوره منافقين را لازم ساختهاست. (٢)
اهميت نماز جمعه
در اين زمينه،احاديثبسيارى نقل شده كه در اينجا مجال پرداختنبه آنها نيست. (٣)
رسول خدا(ص)نماز جمعه را«حج مساكين»دانسته (٤) و آنرا موجب آمرزش گناهان شمرده است. (٥)
نماز جمعه،نمايش وحدت و قدرت مسلمانان و ميعاد نمازگزارانمؤمن است. رسول خدا(ص)در آغاز هجرت،وقتى به مدينه رسيد،اولين نمازجمعه را براى مردم بپا داشت و اين اجتماع شكوهمند و سازنده راپايه گذارى كرد.
اين نماز،بعد سياسى و حكومتى دارد.خطيب و امام جمعه،يا حاكممسلمين است،يا كسى كه از طرف رهبرى،به اين سمت منصوب شدهاست.
بركات و آثار سازنده تربيتى و اجتماعى اين عبادت سياسى بسيار است،كه به چند نمونه اشاره مىشود:
١- تقويت روحيه اخوت و برادرى
چرا كه همه،از هر جا،در يك مجمع و مصلا گرد مىآيند و با رنگهاو نژادهاى مختلف كنارهم مىنشينند.آنچه در نماز جماعتبود،بهمراتب بيشتر و قوىتر در نماز جمعه،اين تجمع هفتگى مسلمانان وجوددارد.
٢- تشكل نيروهاى اسلام
اين عبادت،به نوعى مسلمانان را بر محور عبادت و نماز،تشكل ويكپارچگى مىبخشد و مايه ارعاب دشمنان اسلام و خنثى شدنتوطئههاى تفرقه افكنانه و شايعههاى آنان است.
٣- رشد فكرى-سياسى مسلمانان
به مقتضاى مطالب آگاهى بخشى كه در خطبههاى جمعه بيانمىشود،مردم از مسائل سياسى كشور خود و جهان با خبر مىشوند و باآشنايى به وظايف اجتماعى خويش،در صحنه اجتماع حضور بيشترمىيابند.
٤- تقويت روحيه جمعى
اين نيز از آثار نماز جمعه است كه قطرههاى پراكنده افراد انسانى رادر يك اقيانوس،گرد مىآورد و همه با ارتباط متقابل و شناسايى هم،روحيه اجتماعى پيدا مىكنند و انزوا و فردگرايى از بين مىرود.
٥- مرکزيت بسيج مردم
سنگر نماز جمعه،بهترين جاى دعوت مردم به بسيجشدن براى جهادو دفاع و حل مشكلات اجتماعى و يارى رسانى به ديگران است.اينقدرت عظيم مردمى كه در نماز جمعه متجلى مىشود،همواره مورد توجهبوده و در صدر اسلام نيز،رسول خدا(ص)و اميرالمؤمنين(ع)از مساجد و پس از خطبهها،افراد را بسيج كرده و به جبهههاى جهاد،مىفرستادند.
و بسيارى آثار ديگر... (٦)
سيره اولياء دين
روش رسول خدا(ص)و پيشوايان معصوم در باره نماز جمعه،بيانگراهميت آن و ضرورت اهتمام به اين فريضه است.
در روايت است كه على(ع)فرمود:روز پنجشنبه،دوا(هاى ضعيفكننده)نخوريد،پرسيدند:چرا؟ فرمود:براى آنكه شما را از حضور درنماز جمعه باز ندارد. (٧)
امام صادق(ع)مىفرمايد:
«و كان اصحاب النبى يتجهزون للجمعة يوم الخميس،لضيق الوقت» (٨)
ياران پيامبر،از روز پنجشنبه براى جمعه آماده مىشدند،چرا كهجمعه(بخاطر كارهايى كه دارد)وقت تنگ است.
اميرالمؤمنين(ع)زندانيان و متهمان پروندههاى بدهكارى،تهمتو...را براى نماز جمعه بيرون مىآورد،تا در نماز جمعه حضور داشتهباشند،و اولياء آنان ضمانت مىكردند كه برگردند. فاسقان زندانى را همبراى شركت در نماز جمعه،بيرون مىفرستاد،با كنترل و مراقبت.(٩)
على(ع)به عنوان بزرگداشت نماز جمعه و تعظيم اين شعائر،پا برهنهبراى نماز جمعه حاضر مىشد و كفشها را در دست چپ مىگرفت ومىفرمود:اين نماز،جايگاه خاص الهى است،و اين كار را از روىتواضع در برابر خداوند انجام مىداد. (١٠)
با اين حساب،اهميت اين فريضه آشكار مىشود و مسلمان متعهدنبايد از حضور در اين صحنه سياسى عبادى غفلت ورزد. امام امت فرموده است:
«نماز جمعه،كه نمايشى از قدرت سياسى و اجتماعى اسلام است،بايد هر چه با شكوهتر و پرمحتواتر اقامه شود...ملت عظيم و عزيز،باشركتخود،بايد اين سنگر اسلامى را هر چه عظيمتر و بلندپايهتر،حفظنمايد،تا به بركت آن،توطئههاى خائنان و دسيسههاى مفسدان خنثىشود. (١١)
نماز عيد
مناسبتهاى مختلف اسلامى،زمينه توجه به خداى متعال و زندهكننده ياد او در زندگى و فكر مسلمانان است و براى بسيارى از اينمناسبتها،اعمال و دعاهاى بخصوصى،از جمله«نماز»،بيان شدهاست.
منظور از نماز عيد،نماز دو ركعتى است كه در«عيد فطر»و«عيدقربان»خوانده مىشود.
بر خلاف ساير جشنها و نيز اعياد ديگران،كه آميخته به غفلتها،هوسرانىها و شهوات است، عيد اسلامى،همراه با نماز،دعا،انفاق وصدقات،غسل و طهارت و...است.اينك به توضيح مختصرى پيراموننماز اين دو عيد مىپردازيم:
نماز عيد فطر
در نخستين روز ماه شوال،كه«عيد فطر»است،پس از يك ماهعبادت و روزه،به شكرانه اين توفيق نماز بايد خواند.اين نماز،در زمانحضور امام عليه السلام واجب است و بايد به ماعتخوانده شود ولى درزمان ما مستحب است.
وقت آن،از اول آفتاب روز عيد،تا ظهر است ولى بهتر است كه درآغاز روز،پس از بلند شدن آفتاب بخوانند.
در ركعت اول،بعد از خواندن حمد و سوره،بايد پنج تكبير گفت وپس از هر تكبير،قنوت گرفت.در قنوت،هر دعايى مىتوان خواند،ولىبهتر،دعاى«اللهم اهل الكبرياء و العظمة...»است. در ركعت دومچهار تكبير است،كه پس از هر تكبير،قنوت لازم است.
نماز عيد فطر،با معنويتخاصى كه دارد،دلها را متوجه خدامىكند،حالت توبه و استغفار در دلها ايجاد مىسازد و مستحب است كهانسان،پيش از نماز عيد،غسل كند،دعاهاى خاصى را بخواند،و درفضاى باز و در زير آسمان به نماز بايستد.
امام رضا(ع)مىفرمايد:
«انما جعل يوم الفطر العيد،ليكون للمسلمين مجتمعايجتمعون فيه و يبرزون لله عز و جل فيمجدونه على ما منعليهم،فيكون يوم عيد و يوم اجتماع و يوم زكوة و يوم رغبة و يوم تضرع» (١٢) خداوند،روز فطر را بدين سبب«عيد»قرار داد،تامسلمانان،مجمعى داشته باشند كه در آنروز، جمع شوند و دربرابر خداوند،بخاطر منتها و نعمتهايش،به تمجيدو تعظيم بپردازند،پس آنروز،روز عيد و تجمع و زكات ورغبت و نيايش است.
در اين حديثشريف،فلسفه اين نماز و عيد را در محورهاى زير،بيانكرده است:
١- اجتماع و گردهمايى
٢- زكات و رسيدگى به فقرا
٣- رغبت و گرايش به خدا
٤- تضرع و ناليدن به درگاه پروردگار
و اينها،هم ناظر به بعد معنوى و عرفانى اين نماز و مراسم عبادىاست،هم توجه به آثار اجتماعى و فوائدى دارد كه به مردم مىرسد و مردمبا پرداخت«زكات فطره»،بينوايان مستمند را به نوايى مىرسانند و بهيك لحاظ،از نظر تامين معاش محرومان،عيد فطر،:«عيد فقرا»محسوبمىشود.
اضافه بر آثار اجتماعى و سياسى كه اين اجتماع عظيم سالانه دارد ونشان شوكت و قدرت امت اسلامى است.(١٣)
جايزه الهى
عمدهترين چيزى كه در اين نماز،از خدا خواسته مىشود،آمرزش ومغفرت الهى و مبارك ساختن اين عيد،با قبولى طاعات است و اين،بهترين جايزهاى است كه خداوند به نمازگزاران روزهدار،عطا مىكند.
امام باقر(ع)مىفرمايد:رسولخدا(ص)فرمود:هر گاه روز اول ماهشوال(عيد فطر)فرا مىرسد، يك منادى از سوى خداوند ندا در مىدهد:
«ايها المؤمنون!اغدوا الى جوائزكم»!
بشتابيد به سوى جايزههايتان.
آنگاه،امام باقر(ع)رو به جابر كرده،فرمود:اى جابر!جوايز خدا،مثلجايزههاى اين پادشاهان نيست!...امروز،روز جايزههاست! (١٤)
عيد فطر صحنهاى از قيامت
از آثار تربيتى و سازنده نماز عيد فطر،آنست كه در آن اجتماعدعايى و حضور نيازمندانه در مصلاى بى سقف،انسان به ياد خدا وقيامت و نيازمندى خويش به رحمت الهى مىافتد و صحنه قيامت درنظرها مجسم مىشود.يادآورى قيامت در آنروز،سفارشامير المؤمنين(ع) است.
در روايت است كه على(ع)در يك روز فطرى در خطبهاى كهخواند،خطاب به مردم فرمود:
اى مردم!
اين روز شما،روزى است كه نيكان،پاداش مىگيرند.
در اين روز،بدكاران،زيان مىكنند.
اين روز،شبيهترين روز به قيامتشماست.
با بيرون آمدنتان از خانهها به مصلا،بيرون آمدنتان از قبرها را به يادآوريد.
با توقف خود در مصلا و انتظار نماز،توقف در حضور خدا را در قيامتبه خاطر آوريد.
و با بازگشتخود به خانهها،بازگشتتان را به خانههاى خود دربهشتيا جهنم به ياد آوريد. (١٥)
امام مجتبى(ع)روز عيد فطر،به عدهاى برخورد كه به خنده و بازىمشغول بودند.به همراهان خويش فرمود:خداوند،رمضان را،ميدانىبراى مسابقه و دستيابى به رحمت و رضوان خويش قرار داده بود،كهعدهاى پيش تاخته و بردند،عدهاى هم عقب مانده و باختند.شگفت ازآنكه در اين روز پاداش،به خنده و بازى مشغول است... (١٦)
نماز عيد قربان
روز دهم ذيحجه،روز عيد قربان(عيد اضحى)و از بزرگترين اعياداسلامى است كه اعمال و دعاهاى خاصى دارد.يكى از نمازها،«نمازعيد قربان»است كه مثل نماز عيد فطر،دو ركعت است و به همانصورت و در همان وقت و با همان شرايط خوانده مىشود.
چه در روز عيد فطر و چه قربان،پيش از نماز و پس از آن(در نمازقربان،تا ده نماز پس از نماز عيد)تكبيرهايى گفته شود،كه همه،بزرگشمردن خدا و توحيد و ستايش او و شكر بر نعمت هدايت است. (١٧)
در قنوت نماز عيد،آنگونه كه گذشت،دعاى«اللهم اهل الكبرياءو العظمة... »بهتر است. (١٨)
در اين دعا،خدا را به عظمت،جبروت،عفوو رحمت و بخشش مىشناسيم و ياد مىكنيم و از او،به حق و منزلت اينروز بزرگ،كه عيد مسلمانان و مايه شرافت و افتخار پيامبر و خانداناوست،درخواست مىكنيم كه بر«محمد و آل او»درود فرستد و ما را ازخيرها و بركات خويش بهرهمند سازد.
جملهاى كه در اين دعا آمده،جامعترين درخواستى است كهمىتوان از خدا طلبيد.از پروردگار مىخواهيم كه:
خدايا،در هر خيرى كه محمد و آل محمد را در اين روز،واردساختى،مرا نيز داخل گردانو از هر بدى كه محمد و آل محمد را در اين روز،بيرون ساختى،مرا نيز خارج گردان.
خدايا...من از تو بهترين چيزها را مىطلبم كه بندگان صالح تو،ازتو خواستهاند.
و به تو پناه مىبرم از هر بدى كه بندگان مخلصت،از آن به تو پناهندهشدهاند!
نماز عيد حق رهبرى
در اسلام،آئينهاى جمعه و عيد،از منصبهاى وابسته به حكومتحق و رهبرى اسلامى است و اگر قدرتهاى ستمگر،آنها را در استخدام اهداف خويش مىگرفتند،غاصبانه بوده است.
حتى نصب افراد براى اقامه نماز جمعه و عيد و مراسم حج و...ازاختيارات و شئون حكومت و ولايت امر است.از اين رو،بودن اينگونهامور در اختيار و سيطره نالايقان،براى(آل محمد) حزنآور است.امامباقر(ع)در حديثى به اين حقيقت اشاره فرموده است:
ما من عيد للمسلمين،اضحى و لا فطر،الا و هو يجدد فيه لآلمحمد حزن،قيل:و لم ذلك؟ قال(ع):لانهم(ع)يرونحقهم فى يد غيرهم. (١٩) براى مسلمانان،هيچ عيد قربان و عيد فطرى نيست،مگرآنكه اندوه آل محمد(ص)در آن افزون و تجديد مىشود.
پرسيدند:چرا؟فرمود:براى آنكه اهلبيت(ع)،حق خويشرا در دست ديگران مىبينند!...
و چه مظلوميتى براى خاندان عصمت،بالاتر از اين كه حتى اعياداسلامى هم براى آنان اندوهبار باشد و خاطره غضب حق و انحراف مسيررهبرى جامعه را بياد آورد!
نماز آيات
برخى پديدههايى كه در طبيعت رخ مىدهد و حالت غير عادى دارد،گاهى موجب وحشت انسانها مىشود و گاهى نيز ممكن است افكارخرافى و شرك آلودى را در اذهان جاهلان و غافلان پديد آورد.
اينجاست كه توجه دادن انديشهها به عوامل اصلى آنها و جلوگيرى از انحراف اذهان،به عنوان يك وظيفه براى اديان حق،جلوه مىكند.
در اسلام،براى اينگونه پديدهها،نماز خاصى واجب شده تا مردم،توجه به خداى هستى آفرين پيدا كنند و منشا اين تغييرات و حوادث را،قدرت الهى بشناسند.نام اين نماز،«نماز آيات»است،چرا كه براىبروز حوادثى برگزار مىشود كه از آيات و نشانههاى الهى در جهان است.
در رسالهها مىخوانيم كه:نماز آيات،به واسطه چهار چيز واجبمىشود:
١- گرفتن خورشيد(كسوف)
٢- گرفتن ماه(خسوف)
٣- زلزله
٤- رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ وحشتآور،كه بيشتر مردمبترسند.(به برخى مسائل آن اشاره خواهد شد).
نماز آيات درسى از توحيد
بروز اينگونه حوادث،در اذهان سادهلوحان،نشان نوعى قهر طبيعت وخشم خدايان به شمار مىآمد و چون از كيفيت و علل آن خبر نداشتند،ازخدا غافل مىشدند و به طبيعتبى جان متوجه مىشدند.به خصوص،خورشيدپرستان و ماه پرستان،افكار خاصى پيدا مىكردند.
خواندن نماز آيات،براى توجه دادن به منشا اصلى آفرينش ودگرگونيهاى طبيعت،يعنى خداى تواناست و درسى از توحيد به مردممىآموزد.
روايت است كه هنگام درگذشت ابراهيم،فرزند كوچك پيامبر،خورشيد گرفت.مردم با خود مىگفتند كه اين كسوف و خورشيدگرفتگى،به خاطر فقدان پسر رسول خدا(ص)است. پيامبر خدا(ص)-براى تصحيح افكار و برداشتها-منبر رفت و پس از حمد و ثناى پروردگار، فرمود:
ايها الناس!ان الشمس و القمر آيتان من آيات الله،يجريانبامره مطيعان له لا ينكسفان لموت احد و لا لحياته،فاذاانكسفتا او واحدة منهما فصلوا»
اى مردم!خورشيد و ماه،دو نشانه از نشانههاى الهىاند،بهفرمان او جريان دارند و مطيع اويند،و بخاطر مرگ يازندگى كسى،گرفته نمىشوند.پس اگر هر دو يا يكى ازآن دو گرفت،نماز بگزاريد.
پس از اين سخن،از منبر فرود آمد و با مردم،«نماز كسوف»خواند. (٢٠) دو درس از اين برخورد پيامبر مىآموزيم:
يكى،آنكه آنحضرت،ابتدا به روشنگرى افكار،پيرامون اين پديدهطبيعى پرداخت،سپس به نماز ايستاد،و اين مىفهماند كه فهم و انديشه،مقدم بر عبادت و نماز است.
ديگر،اينكه چون مرد الهى و رسول به حق بود،حق را گفت و مردمرا به خدا توجه داد.بر خلاف آنانكه حيلهگر و عوام فريباند،كه از چنينحادثهاى،شايد به نفع خود و كسب وجهه، سوء استفاده كنند.و حتىحوادث طبيعى را در مسير خواستههاى نفسانى،تجزيه و تحليل و تاويلنمايند.
امام صادق(ع)از پدرش نقل مىكند كه فرمود:
زلزلهها و گرفتگى ماه و خورشيد و بادهاى سخت وحشتزا،ازنشانههاى قيامت است.هرگاه يكى از اينها را ديديد،به ياد برپائى قيامتبيفتيد،به مسجدها پناه بريد و نماز بخوانيد. (٢١) اين روايت نيز،توجه دادن اذهان مردم،از طبيعت،به خداى طبيعتاست و در نهايتبا نماز، اين«خداگرايى»تكميل مىشود.
چگونگى نماز آيات
در مورد نماز آيات،فقط به چند مسئله اشاره مىشود.توضيح بيشترآنرا در رسالههاى عمليه بخوانيد.
١- نماز آيات،دو ركعت است و هر ركعت،پنج ركوع دارد.در هرركعت،مىتوان پس از حمد و سوره،به ركوع رفت و برخاست،دوبارهحمد و سوره و ركوع،تا پنج مرتبه.و مىتوان در هر ركعت،يك حمدخواند و آيات سوره را به پنج قسمت كرد و قبل از هر ركوع،يك بخش ازسوره را خواند و به ركوع رفت،و سپس آيهاى ديگر و ركوع دوم و همچنينتا پنج ركوع تمام شود.
٢- در نماز آيات هم،آنچه در نمازهاى روزانه لازم است،واجبمىباشد،مانند طهارت،قبله،و...
٣- خواندن نماز آيات،واجب فورى است و نبايد به تاخير انداخت.
در ماه و خورشيد گرفتگى،از وقتيكه ماه و خورشيد،شروع به گرفتنمىكند،مىتوان نماز آيات را خواند.اگر كسى نماز آيات نخوانده،گناهكرده است و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقتبخواند،«ادا» مىباشد.
٤- اگر عوامل وجوب نماز آيات،در شهرى اتفاق بيفتد(مثلا زلزلهو...)براى مردم همانجا واجب است نه شهرهاى ديگر.
٥- فرقى نمىكند كه تمام ماه يا خورشيد بگيرد،يا قسمتى از آن(خسوف و كسوف كلى يا جزئى)در هر دو حال،نماز آيات واجباست.
نماز ميت
وقتى مسلمانى هر چند كودك،از دنيا مىرود،پس از غسل دادن وكفن كردن،بايد بر پيكر او نماز خواند.گرچه نام«نماز ميت»بر آنگفته شده،ولى در واقع دعايى بيش نيست،زيرا ركوع و سجود و تشهد وسلام ندارد و وضو و غسل و تيمم داشتن شرط نيست و پاك بودن بدننمازگزار هم لازم نمىباشد.اگر چه بهتر استشرايط نماز را داشتهباشد.
اين مراسم،بهتر است كه به صورت جماعت انجام شود.
خواندن نماز بر جنازه مسلمان،«واجب كفايى»است.يعنى بر همهمسلمين واجب است و اگر فرد يا افرادى بخوانند،از ديگران ساقط است.
اين نماز،خواستن رحمت و مغفرت براى مرده است.از اين رو بهتراست كه دوستان و بستگان و مؤمنين را خبر كند تا حضور يافته و بر اونماز بگزارند.اين نماز،هم سبب رحمتبر ميت است و هم موجب اجربراى نمازگزاران مىشود. (٢٢)
معمولا در خواندن اين نماز،دعاها و جملات خاصى به صورتمستحب خوانده مىشود.اما اندازه واجب آن،كه دانستنش براى هرمسلمان ضرورى استبه اينصورت است:
نماز ميت پنج تكبير دارد.
پس از تكبير اول،بگويند:اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدارسول الله.
پس از تكبير دوم:بگويند:اللهم صل على محمد و آل محمد.
پس از تكبير سوم:اللهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات.
پس از تكبير چهارم:اللهم اغفر لهذا الميت(اگر ميت،مرد است)
يا:اللهم اغفر لهذه الميت(اگر ميت،زن است)
پس از تكبير پنجم،نماز تمام است.
كسى كه بر ميت نماز مىخواند،بايد رو به قبله باشد،و ميت را،درمقابل او به پشتبخوابانند. بطورى كه سر او به طرف راست نمازگزار وپايش به طرف چپ او باشد.
نمازگزار بايد از ميت دور نباشد.ولى اگر به صورت جماعتباشد،دور بودن نفرات ديگر مانع ندارد ولى اتصال بايد حفظ شود.
اگر بر ميتى نماز خوانده نشود(به عمد يا از روى فراموشى)يا بعدامعلوم شود كه نماز،باطل بوده،پس از دفن شدن بر قبر او بايد خواند. (٢٣)
نماز باران
وقتى رحمت الهى(باران)قطع شود و چشمهها و قناتها بخشكدو كمبود آب پديد آيد،براى نزول رحمت الهى و آمدن باران،نمازمىخوانند.نام اين نماز،نماز استسقاء،يا نماز باران است.
اين نيز،يك درس توحيدى و توجه دادن به قدرت و رحمت الهى است،زيرا در خشكسالى و قحطى و بى آبى،از دست هيچكس،كارىبر نمىآيد،تنها خداست كه مىتواند با فرستادن ابرهاى بارانزا،رحمتخويش را بر سر مردم بگسترد.
خداوند مىفرمايد:
«قل ارايتم ان اصبح ماؤكم غورا فمن ياتيكم بماءمعين؟» (٢٤) بگو:اگر آب شما بخشكد،چه كسى براى شما آب گوارامىآورد؟
بى آبى يك منطقه و نيامدن باران،نشان قهر خدا و گاهى به سببگناهانى است كه مردم جامعه انجام مىدهند.پس توجه به خدا و گريهو التماس و توبه و تضرع،سبب مىشود خداوند عنايت كند و كمآبى رابر طرف سازد.نماز باران براى جلب رحمتخداوند است.
علت نيامدن باران
همچنانكه اشاره شد،گاهى بى بارانى،نتيجه معاصى مردم و نوعىعقوبت و تنبيه الهى است.
رسول خدا(ص)فرموده است:
وقتى خداوند بر امتى غضب كند و عذاب بر آنان نفرستد،نرخهاگران مىشود و عمرها كوتاه مىگردد،تجار سود نمىبرند و درختها ميوهنمىدهند و نهرها پر آب نمىشود و باران از مردم قطع مىشود و اشرار برآنان تسلط مىيابند. (٢٥) در حديث ديگرى،امام صادق(ع) فرموده است:
«...و اذا جار الحكام فى القضاء امسك القطر منالسماء» (٢٦) هر گاه زمامداران و حاكمان،در دادرسى ستم كنند،باراناز آسمان قطع مىشود.
طبق روايات،غير از آنچه ياد شد،شيوع گناه،كفران نعمت،منع حقوق،كمفروشى،ظلم و حيله، ترك امر به معروف و نهى از منكر،ندادنزكات و...نيز،گاهى سبب قطع باران مىشود. (٢٧)
در حديث آمده:حضرت سليمان با اصحاب خود براى نماز بارانبيرون مىرفت.در راه،به مورچهاى برخورد كه يكى از پاهايش را بهآسمان بلند كرده و مىگويد:خدايا!ما مخلوقات ضعيف تو هستيم و ازروزى تو بى نياز نيستيم،پس به سبب گناهان بنى آدم،ما را به هلاكتمرسان.
حضرت سليمان(ع)به اصحاب خود فرمود:برگرديد!همانا بخاطردعاى غير خودتان سيراب شديد!... (٢٨)
پس خيلى هم نبايد مغرور بود،خداوند گاهى به خواسته مورچهاى،رحمتخود را بر بندگان نازل مىكند.حتى گاهى دعاى كافرى چونفرعون را مىپذيرد و باران و فراوانى آب را عطا مىكند.در حديث است ازقول امام صادق(ع)كه ياران فرعون از كاهش آب نيل پيش او سخنگفتند و اظهار كردند كه اين باعث هلاكت ما خواهد شد.فرعون از آنانخواست كه آنروز برگردند.شب كه شد،به ميان رود نيل رفت و دستبه سوى آسمان بلند كرد و گفت:خدايا! مىدانى كه مىدانم،كه جز تو،كسى توان آب آوردن ندارد،پس به ما آب بده.
صبح كه شد،رود نيل فوران زد و سرشار از آب شد. (٢٩)
ايمنى ديدند و نا ايمن شدند دوستى كردم،مرا دشمن شدند...
ما كه دشمن را چنين مىپروريم دوستان را از نظر چون مىبريم؟ (٣٠)
آرى...خداى مهربان،دعاى بندگان و تضرع آنان را بى بهره و بدونپاسخ نمىگذارد،فقط بايد اقبال و روى آوردنى از صميم دل و خالصانهاز سوى بندگان باشد،تا لطف الهى شامل گردد.
به قول سعى:
اى كريمى كه از خزانه غيب گبر و ترسا وظيفه خوردارى دوستان را كجا كنى محروم تو كه با دشمنان نظر دارى (٣١)
كيفيت نماز باران
مثل نماز عيد،دو ركعت است و ركعت اول،پنج قنوت و ركعت دومچهار قنوت دارد و بهتر است كه با جماعتخوانده شود.
در قنوتها،هر دعايى مىتوان خواند،ولى بهتر است دعايى خواندهشود كه در آن،از خداوند، طلب باران شده باشد و قبل از هر دعا،صلوات بر پيامبر و آلش فرستاده شود.مستحب است كه حمد و سورهاش بلندخوانده شود.
از آنجا كه اين نماز،براى جلب رحمت پروردگار است،در مستحباتآن امورى ذكر شده كه همه،حالت رقت و زارى و نياز بندگان رامىرساند و جلب رحمت مىكند،از جمله:
مردم سه روز،روزه بگيرند و روز سوم به صحرا روند و نماز بخوانند.
زير آسمان جمع شوند.
پا برهنه باشند،مردم،منبر را با خود به صحرا ببرند،مؤذنها هم همراه باشند.پيران وكودكان و چهارپايان را هم با خود ببرند،بچهها را از مادران جدا كنند تا صداى گريه و ضجه زياد شود.
مانع بيرون رفتن كفار همراه خود شوند،امام جماعت و مردم،در كمال خشوع و وقار و درخواست،به بيابانبيرون روند،جاى پاكى را براى نماز،انتخاب كنند... (٣٢)
و نيز،وقتى نماز به پايان رسيد،پيشنماز به منبر رود،و عباى خود راواژگونه يا پشت و رو بر دوش افكند،با صداى بلند،صد بار تكبير بگويد،رو به مردم سمت راست كرده،صد بار بلند،سبحان الله بگويد،سپس بهمردم طرف چپ روى كرده و صد بار با صداى بلند،لا اله الا الله بگويد،مانعى ندارد كه مردم هم با صداى بلند،اين شعارها را بدنبال پيشنماز،تكرار كنند،چرا كه رحمت و مغفرت را بهتر جلب مىكند.
آنگاه،امام جماعت و مردم،دستبه دعا بردارند،و بسيار التماس ودعا كنند و بنالند و بخواهند،و امام جماعت،خطبه بخواند و از خداوند، طلب باران كند.و بهتر است از خطبههايى كه از معصومين(ع)نقل شدهاستفاده شود.مانند آنچه از حضرت امير(ع) (٣٣)
و امام سجاد(ع) (٣٤) نقلشده است.
سابقه نماز باران
آنگونه كه از روايات تاريخى بر مىآيد،نماز باران در زمان انبياءگذشته هم بوده است(نمونه بيرون رفتن حضرت سليمان را خوانديد).
دعاها و حديثهايى هم كه درباره شيوه رسولخدا(ص)در خواندننماز باران نقل شده،با خطبههاى مربوط به اين نماز كه از اميرالمؤمنيننقل شده،و نيز دعاى امام سجاد(ع)گوياى اين است كه به اين سنت،عمل مىشده است. (٣٥)
در تاريخ،برخى از علماى بزرگ هم به برگزارى اين نماز اقدام كرده واز خدا،باران گرفتهاند.البته اين نماز،از آنجهتحساسيت دارد كه اگرخداوند،دعاها را مستجاب نكند و باران نفرستد،مايه شرمندگىنمازگزاران مىشود كه خدا به آنان توجه ننمود.از اين جهت،اقدام بهاين نماز،جرات و ايثارى در حد مايه گذاشتن از آبرو مىطلبد.
يكى از معروفترين نمازهاى باران در تاريخ معاصر ما،نماز آيةا...
العظمى سيد محمد تقى خوانسارى(رحمة الله عليه)است.
نوشتهاند كه در سال ١٣٦٣ قمرى(٤٧ سال پيش)همان سالى كه متفقين،ايران را اشغال كرده بودند،در قم باران نباريد و باغها و مزارعخشكيد و خطر قحطى و خشكسالى مردم قم را تهديد مىكرد.آن مرجعبزرگوار،دو روز متوالى براى نماز باران به بيابانهاى اطراف قم رفت، اينحركت،گرچه مورد استهزاء غير معتقدان به امور معنوى و غيبى بود،ولىدر روز دوم،چنان باران آمد كه سيلها روان شد و جويبارها به راه افتاد واين از آثار انفاس قدسى آن مرد الهى بود. . (٣٦)
نمازهاى ديگر
براى ايجاد رابطه ميان بنده و خدا،نمازهاى بسيارى مورد سفارشاست.از قبيل:
-نماز غفيله
-نماز حاجت
-نماز شب اول قبر(ليلة الدفن)
-نماز اول ماه
-و...بسيارى نمازهاى ديگر كه در كتب دعا مطرح است وعلاقمندان به آنجا مراجعه كنند.در همينجا،اين نوشته را به پايانمىبريم،به اين اميد كه ره توشه آخرت و كارى مفيد براى خود و ديگرانگردد.
------------------------------------
١- جمعه،آيه ٩.
٢- ميزان الحكمه،ج ٥ ص ٤٢٦.
٣- مىتوانيد به منابع زير مراجعه كنيد:بحار،ج ٨٩ ص ١٢٢،وسائل،ج ٥ ص ١-من لا يحضرج ١ ص ٤٠٩،كنزالعمال،ج ٧ ص ٧٠٧ و ج ٨ ص ٣٦٨.
٤- الجمعة حج المساكين(بحار،ج ٨٩ ص ١٩٩.
٥- وسائل،ج ٥ ص ٣.
٦- در باره نماز جمعه،جزوه«نماز شكوهمند جمعه-»از انتشارات در راه حق،براى مطالعهمفيد است. ٧- وسائل،ج ٥ ص ٤٧.
٨- وسائل،ج ٥ ص ٢٨.
٩- مستدرك الوسائل،ج ٦ ص ٢٧.
١٠- بحار الانوار،ج ٨٦ ص ٢٥٥.
١١- صحيفه نور،سخنان مورخه ٢١/٦/٥٨-
١٢- وسائل،ج ٥ ص ١٤١،من لا يحضر،ج ١ ص ٥٢٢.
١٣- نماز عيدى كه امام رضا(ع)مىخواستبخواند و مامون،ترسيد و جلوگيرى كرد،و نماز عيدىكه در اولين راهپيمائى انقلاب،در قيطريه تهران برگزار شد و شهيد مفتح،امت ما را به حركتى عظيم،بسيج كرد،نشان بعد اجتماعى و سياسى اين تجمع با شكوه است.
١٤- وسائل،ج ٥ ص ١٤٠،من لا يحضر،ج ١ ص ٥١١.
١٥- وسائل،ج ٥ ص ١٤١.
١٦- من لا يحضر،ج ١ ص ٥١١.
١٧- الله اكبر،الله اكبر،لا اله الا الله،و الله اكبر،الله اكبر و لله الحمد،الله اكبر على ما هدانا(مفاتيح،توضيح المسائل).
١٨- متن آن در كتاب مفاتيح الجنان و رساله عمليه آمده است.
١٩- من لا يحضر،ج ١ ص ٥١١.
٢٠- وسائل،ج ٥ ص ١٤٤.
٢١- وسائل،ج ٥ ص ١٤٥.
٢٢- وسائل،ج ٢ ص ٧٦٢.
٢٣- توضيح بيشتر مسائل،در رساله عمليه.
٢٤- ملك،آيه ٣٠.
٢٥- من لا يحضر،ج ١ ص ٥٢٤.
٢٦- من لا يحضر،ج ١ ص ٥٢٤.
٢٧- تحرير الوسيله،ج ١ ص ٢٤٥،نماز استسقاء.
٢٨- من لا يحضر،ج ١ ص ٥٢٤.
٢٩- من لا يحضر،ج ١ ص ٥٢٦.
٣٠- از شعر«لطف حق»،پروين اعتصامى.
٣١- ديباچه گلستان سعدى.
٣٢- تحرير الوسيله،ج ١ ص ٢٤٥.
٣٣- من لا يحضر،ج ١ ص ٥٢٧:الحمد لله سابغ النعم.../و مستدرك نهج البلاغه،ج ٦ ص٢٦٨ دعاى حضرت على(ع).
٣٤- صحيفه سجاديه،دعاى ١٩:اللهم اسقنا الغيث...
٣٥- به من لا يحضره الفقيه،بحث نماز استسقاء مراجعه شود.
٣٦- آثار الحجة و گنجينه دانشمندان،ج ١ ص ٣٢٤.قبر آن مرحوم،در حرم حضرت معصومه(ع) است.