نمازهای نافله
نافله در لغت به معنی زیادی است و به همین جهت نافله گفته اند زیرا که زیادی بر واجبات و فرائض است، تمام کارهای مستحبی را نافله گویند؛ زیرا که مازاد بر واجباتند یکی از نشانه های مؤمن خواندن نوافل است در تفسیر امام حسن عسکری (علیه السلام) نشانه های مؤمن را در روایتی پنج چیز می شمارد که از آن جمله خواندن پنجاه و یک رکعت نماز است که سی و چهار رکعت آن نافله است که هشت رکعت نافله ظهر است که قبل از نماز ظهر باید خوانده شود، و هشت رکعت نافله عصر است که پیش از نماز عصر خوانده شود(4) چهار رکعت نافله مغرب است که بعد از نماز مغرب خوانده شود و دو رکعت نماز نشسته بعد از نماز عشاء است که یک رکعت ایستاده حساب می شود و دو رکعت نماز نافله صبح که از بعضی روایات استفاده می شود پیش از نماز صبح خوانده شود، و هشت رکعت نماز نافله شب است و دو رکعت نماز شفع است و یک رکعت نماز وتر است که ان شاء الله شرحش در همین کتاب بیاید.
وتر است که ان شاء الله شرحش در همین کتاب بیاید.
اما روایتی که از امام حسن عسکری (علیه السلام) وارد شده این است.
علامات المؤمن خمس: صلاةالاحدی و الخمسین، وزیارة الاربعین، و التختم بالیمین، و تعفیر الجین، و الجهر ببسن الله الرحمن الرحیم(5)
امام حسن عسکری (علیه السلام) می فرماید: نشانه مؤمن پنج تا است: پنجاه و یک رکعت نماز خوانده، زیارت حضرت سید الشهدا (علیه السلام) در روز اربعین، انگشتر به دست راست کردن، چهره روی خاک نهادن و بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن:
این حدیث آن قدر در منابر تکرار شده که شنوندگان، حدیث را حفظ کرده اند اما آن که دانستنش مهم است معنای حدیث است که یعنی چه انگشتر به دست راست کردن یا سایر عبارت حدیث چه نقشی دارند؟ بهتر این است که جمله به جمله باز شود و نقش هر جمله ای روشن شود
بد نیست آن چنان که فائده دانسته شد فایده انگشتر عقیق به دست راست کردن هم فهمیده شود.
علامه مجلسی در کتاب حلیة المتقین در حدود بیست فضیلت را طریق روایات ائمه (علیه السلام) برای انگشتر عقیق بیان کرده است(6)، روایتی را نقل می کند که جبرائیل به حضرت رسول (صلی الله علیه و آل و سلم) نازل شد عرض کرد پروردگارت اسلام می رساند و می فرماید: انگشتر به دست راست کن و نگینش را عقیق قرار بده و به علی ابن ابی طالب بگو انگشتر عقیق به دست راست کند، علی (علیه السلام) پرسید یا رسول الله منظور از عقیق چیست؟ فرمود کوهی است در یمن که اقرار به یگانگی خدا و نبوت من و ولایت تو و اولاد تو کرده است برای شیعیانت بهشت و برای دشمنانت جهنم آرزو کرده است، انگشتر عقیق در دست راست کردن برای دفع بلا، دفع دشمن، دفع فقر، عاقبت به خیری، بر آمدن حاجت، ایمنی در سفر، ایمن بودن از شر حاکم، ایمنی از دزد، رفع غم، زیادی روزی، ایمنی از آتش جهنم، ثواب نماز خواندن با انگشتر عقیق چهل برابر ثواب نماز بدون آن را دارد،
مهمتر از اینها انگشتر در دست راست کردن آرم شیعه و وسیله شناخت شیعه از غیر شیعه می باشد؛ زیرا که هر حزبی در دنیا آرمی دارد برای تشخیص دادن از حزب های دیگر، و بهترین حزب رستگار پیروز دنیا حزب شیعه است که حزب خداست چنانچه قرآن می فرماید فان حزب الله هم الغالبون(7) شیعه در اول کار عددش کم و در سانسور عجیبی قرار داشت و جرأت این اظهار کند شیعه هستم نداشت از ترس دشمنان مخفیانه و پنهان زندگی می کردند لذا برای شناخت یکدیگر در برخوردهای اجتماعی و تشخیص دوست از دشمنان یا در مجلس و انجمنی حرفی می خواهد بزند نمیداند کار آگاه دشمن وجود دارد و یا نه بدین جهت انگشتر عقیق در دست راست می کردند تا یکدیگر را بشناسند و بی پروا حرفشان را بزنند این بود نقش انگشتر عقیق آنهم در دست راست کردن.
جمله دوم روایت: زیارت اربعین است نقش زیارت آنهم در اربعین چیست؟ و چه سازندگی دارد؟ صرف نظر از ثوابهائی که راجع به زیارت نوشته شده نقش زیارت تذکار و یادآوری ائمه (علیه السلام) است که چطور زندگی کردند و در برابر ظالم سر فرود نیاوردند و اگر این زیارت نبود داستان عاشورا و سایر رویدادهای زندگی ائمه (علیه السلام) به دست فراموشی سپرده شده بود، نمونه اش این که هفتاد روز، داستان غدیر را منکر شدند، زیارت زنده کننده خاطره عاشورا می باشد زیارت دو تا پرونده را باز می کند: پرونده ظالم و مظلوم، وقتی در زیارت اربعین می خوانی: السلام علی الحسین المظلون الشهید، دنیای سیاست می رود به طرف مظلوم و شهید، این مظلوم کیست. حسین ابن علی ابن ابی طالب فرزند فاطمه دختر زاده رسول خدا، پرونده درخشان زندگی پرنور امام حسین (علیه السلام) باز می شود، بعد می پرسند ظالم کیست. یزید ابن معاویه ابن ابی سفیان ابن حرب، بعد سوال می شود نشانه ظلم این ظالم چیست؟ داستان عاشورا مطرح می شود، اینجا است پاک از ناپاک تشخیص داده می شود، هم حسین (علیه السلام) شناخته می شود و هم یزید و خاندان حرب، پرونده جنائی آل ابی سفیان از بایگانی دنیا بیرون می آید.
جمله دیگر در زیارت اربعین که بسیار سازنده است این است و بذل مهجته فیک لیستفذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة(8) خون دلش را در راه تو ریخت تا بندگان نادان را از نادانی نجات دهد و از سرگردانی و گمراهی وارهاند.
جمله سوم روایت: (پنجاه و یک رکعت نماز واجب و نافله) بود مختصری بیان شد و روایاتش چند صفحه بعد خواهد آمد.
جمله چهارم روایت: چهره بر خاک بودن در حال سجده ممکن است سؤال شود فائده و نقش چهره به خاک نهادن چیست؟ جوابش نیاز به یک مقدمه دارد، و آن مقدمه این است که یکی از امراض خطرناک و نابود کننده تکبر است که جز ذات پاک خدا کسی را نشاید که تکبر داشته باشد، تکبر یعنی خود برتر بینی، در نتیجه مالی که دارد یا علم و دانشی که دارد یا چهره زیبا و خوشگلی دارد یا صدا و صوت حسن، خود را از همه بالاتر و برتر می بیند، تنها درمان این مرض چهره بر خاک نهادن است تا صورت بر زمین نهاد از آن اوج عزت خود برتر بینی سقوط می کند و بر زمین می افتد دگر آن باد و بروت می رود، این هم نقش تعفیر جبین آخرین جمله: بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن است که اینهم خود یک مبارزه منفی با کسانی است که بسم الله را جزء سوره نمی دانند و اکثراً در نماز یا نمی گویند و یا اگر می گویند آهسته می گویند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه ای می فرماید: فرمانروایان پیش از من کارهائی کردند که مخالف با عمل رسول خدا بود عهد او را شکستند، سنتش را تغییر دادند اگر بخواهم همه را به اصل زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) برگردانم التفرق عنی جندی سپاه من پراکنده و فراری می شوند مرا تنها می گذارند اگر این سپاه نبود الزمت الناس الجهر بسم الله الرحمن الرحیم(9) مردم را وادار می کردم که آن را بلند بگویند، اگر این کار را می کردم داد مردم بلند می شد: ای مسلمانان سنت عمر تغییر کرد، این هم نقش بسم الله الرحمن الرحیم.
روایات
روایت اول:
عن النبی (علیه السلام) فی وصیته الابی ذر یا اباذر مارجل یجعل جبهته فی بقعة من بقاع الارض الا شهدت له بها یوم القیامة، و ما من منزل ینزله قوم الا و أصبح ذلک المنزل یصلی علیهم او یلعنهم: یا أباذر ما رواح و صباح الا و بقاع الارض ینادی بعضها بعضأ، یا جارة هل مر علیک الیوم ذکرلله، او عبد وضع جبهته علیک ساجدا لله تعالی؟ فمن قائلة: لا، ومن قائلة: نعم فاذا قالت: نعم، اهترت العرش و انشرحت وتری ان لها الفظل علی جارتها(10)
از وصیتهای پیامبر (صلی الله علیه و آل و سلم) به ابی ذر است که فرمود: ای اباذر نیست مردی که چهره اش را بر قطعه از قطعات زمین گذارد مگر این که آن زمین در روز قیامت گواهی دهد عمل او را، و گروهی فرود نمی آیند به منزلی مگر این که آن زمین درود بر آنان فرستد یا نفرین کند، ای اباذر شب و روزی نیست مگر این که قطعه های زمین را یکدیگر می پرسند آیا امروز بر تو کسی گذشت که به یاد و ذکر خدا باشد یا این که چهره اش را بر روی تو نهد و برای خدا سجده نماید، بعضی گویند: نه، و بعضی گویند: آری، پس هرگاه بگوید: آری، زمین به حرکت در آید و باز می شود، و برتری می بینی برای آن زمین بر همسایه اش.
روایت دوم
فقه الرضا: قال (علیه السلام) حسنوا نوافلکم، و اعلموا انها هدیه الی الله عزوجل و اعلموا أن النوافل وضعت الناس فی مقادیر قواهم، لان بعض الخلق اقوی من بعض، فوصعت الفرائض علی اضعف الخلق، ثم ارددفت بالسنن لیعمل کل قوی بمبلغ قوته، و کل ضعیف بمبلغ ضعفه، فلا یکلف احد فوق طاقته و لا تبلغ قوه القوی حتی تکون مستعمله فی وجهه من وجود الطاعة، و کذالک کل مفروض من الصیام و الحج. لکل فریضة سنة بهذا المعنی(11)
در کتاب فقه الرضا آورده که نمازهای نافله تان را نیکو به جا آورید، بدانید که نافله ارمغانی است به سوی خدای عزوجل، و بدانید که نافله بحسب اختلاف مردم در نیرو و قدرت وضع شده است زیرا گروهی از مردم نیرومندتر از گروهی دیگر است، نمازهای واجب بر ناتوان ترین مردم قرار داده شده است، بعد نوافل ردیف بقیه مستحبات وضع شده است تا قوی و نیرومند به اندازه توانائیش و ضعیف و ناتوان به اندازه ناتوانیش انجام دهد خدا هیچ کس را بیش از توانش تکلیف نکرده، و نمی رسد نیروی توانا و قدرتمند به جائی تا آنگاه که نیرو را برای جهتی از جهات طاعات و فرمانبرداری استعمال و مصرف کند و همین طور توانائی و قدرت سایر واجبات، مانند روزه و حج، و هر مستحبی از این قرار است
روایت سوم
عن ابی جعفر (علیه السلام) قال: انما جعلت النافله لیتم بها ما یفسد من الفریضة(12)
در روایتی از حضرت ابی جعفر (علیه السلام) است که خداوند نافله را بر شما قرار داد که اگر در واجب شما نقصی پیدا شد نافله جبران آن نقص را کند
روایت چهارم
و عن ابی الحسن الاول (علیه السلام) قال: ان الله و تعالی اتم الصلاة الفرضیة بصلاة النافلة، و اتم الصیام الفرضیة بصیام النافلة(13)
و از حضرت ابی الحسن اول (علیه السلام) روایت شده که فرمود: همانا خدای تعالی نماز واجب را کامل و تمام کرده به وسیله نماز نافله و روزه واجب را به واسطه روزه مستحب تمام و کامل کرد.
روایت پنجم
عن ابی الحسن الماضی (علیه السلام) فی قوله عزوجل الا المصلین الذین هم علی صلاتهم دائمون(14) قال:اولئک و الله اصحاب الخمسین من شیعتنا قال: قلت: و الذین هم علی صلاتهم یحافظون(15) قال اولئک اصحاب الخمس صلوات من شیعتنا قال: قلت: و اصحاب الیمین(16) قال هم و الله من شیعتنا(17)
محمد ابن فضیل از حضرت ابی الحسن الماظی (علیه السلام) از این آیه پرسید نمازگزارانی که در نماز مداومت دارند کیانند؟ حضرت فرمود: آنان به خدا کسانی هستند که (پنجاه و یک رکعت نماز واجب و نافله) را می خوانند و از شیعیان مایند، پرسید آنان که نگهداری و محافظت نماز را می کنند کیانند؟ فرمود: آنان که پنج وقت نماز را به جا می آورند، از اصحاب یمن پرسیدم، فرمود: شیعیان ما باشند.
روایت ششم
عن عثمان بن عبدالملک، عن ابی بکر قال: قال لی ابو جعفر (علیه السلام) اتدری لای شی ء وضع التطوع؟ قلت: ما ادری حعلت فداک قال: انه تطوع لکم و نافله للانبیاء و تدری لم و ضع التطوع؟ قلت، لا ادری جعلت فداک، قال لانه ان کان فی الفریضة نقصان فصبت النافله علی الفریضة حتی تتم ان عزوجل یقول لنبیه و من اللیل فتهجد بنافلة(18))
از عثمان ابن عبدالملک روایت شده او از ابوبکر که حضرت ابوجعفر (علیه السلام) فرمود: آیا می دانید چرا مستحب وضع شده؟ عرض کردم قربانت گردم نه فرمود: نافله بر شما مستحب است اما بر پیامبران واجب، و آیا میدانی چرا مستحب وضع شده؟ عرض کردم قربانت شوم نه، برای این که اگر در نماز واجب نقصانی باشد نافله بر آن واجب ریخته می شود تا اینکه کامل گردد، خداوند به پیغمبرش می فرماید قسمتی از شب را سرگرم نافله باش
آنچه که از مدارک و روایات به دست می آید این است که پنجاه و یک رکعت نماز واجب و نافله بر امتها پیشین واجب بوده، رسول اکرم حضرت محمد ابن عبدالله (صلی الله علیه و آل و سلم) شبی که به معراج رفتند و شفاها با خدا سخن گفت نباشد که همین پنجاه و یک رکعت نماز بر امت او هم واجب باشد چنین که در روایت آمده است: قال (علیه السلام): ان رسول الله (صلی الله علیه و آل و سلم) لما اسری به امره ربه بخمسین صلاة فمر علی النبیین نبی نبی لا یسالونه عن شی حتی انتهی الی موسی بن عمران (علیه السلام) فقال: بای شی امرک ربک؟ فقال بخمسین صلاة، فقال: اسال ربک التخفیف فان امتک لا تطیق ذلک فسال ربه فحط عنه عشرا ثم مر بالنبیین نبی نبی لا یسالونه عن شی ء حتی مر موسی بن عمران (علیه السلام) فقال: بای شی ء امرک ربک؟ فقال باربعین صلاة فقال: اسال ربک التخفیف فان امتک لا تطیق ذلک، فسال ربه فحط عند عشرا، ثم مر بالنبیین نبی نبی لا یسالونه عن شی ء حتی مر بموسی بن عمران (علیه السلام) فقال: بای شی ء امر ربک؟ فقال: بثلاثین صلاة، فقال: اسال ربک التخفیف فان امتک لا تطیق ذلک فسال ربه عزوجل فحط عنه عشرا ثم مر بالنبیین نبی نبی لا یسالونه عن شی ء حتی مر بموسی بن عمران، فقال: بای شی ء امر ربک؟ فقال بعشرین صلاة، فقال: اسال ربک التخفیف فان امتک لا تطیق ذلک فسال ربه عزوجل فحط عنه عشرا ثم مر بالنبیین نبی نبی لا یسالونه عن شی حتی مر بموسی بن عمران فقال: بای شی ء امر ربک؟ فقال: بعشر صلوات، فقال: اسال ربک التخفیف فان امتک لاتطیق ذلک فانی جثت الی بنی اسرائیل بما افترض الله عزوجل علیهم فلم یاخذوا به و لم بقروا (علیه، فسال النبی (صلی الله علیه و آل و سلم) ربه عزوجل فخفف عنه و جعلها خمسا ثم مر بالنبیین، نبی نبی لا یسالونه عن شی ء حتی مر بموسی بن عمران فقال له: بای شی ء امرک ربک؟ فقال: بخمس صلوات، فقال: اسال ربک التخفیف عن امتک فان امتک لا تطیق ذلک، فقال: انی لا ستحیی أن أعود الی ربی فجاء امتک فان امتک لا تطیق ذلک فقال: انی لا ستحیی أن أعود الی ربی، فجاء رسول الله (صلی الله علیه و آل و سلم) بخمس صلوات، و قال رسول الله:جزی الله موسی بن عمران عن امتی خیرا و قال الصادق (علیه السلام) جزی الله موسی بن عمران عنا خیرا(19
چون رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) را پروردگارش به معراج برد خدایش فرمان پنجاه و یک رکعت نماز داد هنگام برگشتن به یکی یکی از پیامبران گذشت هیچ یک از آن حضرت چیزی را سرگذشت معراج نپرسیدند تا این که به موسی ابن عمران رسید، موسی عرض کرد قرار داد میان تو و پروردگار چه شد؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) فرمود: پنجاه و یک رکعت نماز، موسی عرض کرد از پروردگارت تخفیف بخواه زیرا که امت تو توان پنجاه و یک رکعت نماز را ندارند، حضرت رسول (صلی الله علیه و آل و سلم) از خدا خواست کمتر شود خداوند ده رکعت کم کرد، باز هم بر پیامبران یکی یکی گذشت چیزی از وی نپرسیدند تا به موسی ابن عمران رسید، موسی عرض کرد.
پروردگارت چه فرمانی صادر کرد؟ فرمود چهل رکعت نماز، موسی عرض کرد امت تو طاقت این را هم ندارند تخفیف بخواه از پروردگارت، از خدا تخفیف خواست، ده رکعت دیگر کم شد بار دیگر بر پیغمبران یکی پس از دیگری گذشت از او چیزی نپرسیدند تا به موسی ابن عمران رسید پرسید پروردگارت چه دستوری صادر کرد؟ حضرت موسی فرمود سی رکعت نماز، موسی عرض کرد باز هم تخفیف بخواه که امت تو نیروی آن را ندارند تخفیف خواست، ده رکعت دیگر کم شد بار دیگر بر پیغمبران گذشت و از او چیزی نپرسیدند تا این که به موسی ابن عمران رسید، موسی پرسید چه شد؟ فرمود بیست رکعت شد موسی عرض کرد باز هم تخفیف بخواه برای آخرین بار تخفیف خواست سرانجام منحصر به پنج نماز شد، باز موسی عرض کرد تخفیف بخواه، زیرا که بر امت تو گران است، من آنچه را که خدای عزوجل واجب کرده بود بر بنی اسرائیل برای آنها گفتم ولی نپذیرفتند و اقرار بر آن نکردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) فرمود: من شرم دارم به سوی پروردگار برگردم، رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) برای امت پنج نماز آورد و سپس فرمود: خدا موسی ابن عمران را از طرف امت خیر دهد.
با این که این همه فضیلت و برتری برای نوافل ذکر شد علی (علیه السلام) می فرماید اذا اضرب النوافل بالفرائض فار فضوها هرگاه نافله به نماز واجب ضرر و زیان برساند نافله را دور اندازید، مثلا شب برای نماز شب بلند شود و در نتیجه نماز صبح او قضا می شود.
فصل دوم
نماز شب و آیات شریفه
آیه اول
قال الله تعالی الصابرین و الصادقین و القانتین و المنفقین و المستغفرین بالاسحار(20)
(خداوند متعال در این آیه چهار پنج) نشانه برای پرهیزکاران اشاره می کند:
- صابران و مردان شکیبا در برابر حوادث و رویدادهای دنیا، و در مقابل واجبات و خودداری از گناه، زیرا که صبر نوعی از عبادات و تک است.
- قانتین را مطیعین معنا کرده اند، قانتین به آنان می گویند که ادامه به طاعت و عبادت پروردگار می دهند و بعضی گفته اند: کسانی هستند که واجباتشان را به پا دارند.
- انفاق کنندگان و بخشندگان در راه خیر چه واجبات مانند زکات و چه مستحبات و بخشش های غیر واجب.
- استغفار کنندگان در سحرگاهان، قتاده گوید: نماز گذاران هنگام سحرند.
از حضرت رضا (علیه السلام) روایت شده، و نیز گفته: کسانی باشند که سحرگاهان طلب آمرزش از خدا کنند و نیز گفته شده: نماز گذاران هنگام سحرند با جماعت و قولی بر این است که شب زنده دارانی باشند که نمازشان منتهی به نماز صبح می شود سپس طلب آمرزش از خدا می کنند و دعا می نمایند.
از حضرت ابو عبدالله (علیه السلام) روایت شده که فرمود: ان من استغفر الله سبعین مرة فی وقت السحر فهو من اهل هذه الایة
هرکس سحرگاهان هفتاد بار طلب آمرزش از خدا کند او از اهل این آیه است یعنی از پرهیزکاران است.
وری الناس بن مالک عن النبی (علیه السلام) انه قال: ان الله عزوجل یقول: انی لاهم باهل الارض عذابا فاذا نظرت الی عمار بیوتی و الی المتهجدین و الی المتحابین فی و الی المستغفرین بالاسحار صرفته عنهم(21)
انس از پیامبر(صلی الله علیه و آل و سلم) روایت کرده که آن حضرت فرمود: همانا خدای عزوجل می فرمایند: در نتیجه نافرمانی اهل زمین اراده عذاب آنان را کردم سپس توجه به آنان کردم که خانه های مرا آباد و دوستی شان به من در سحرگاهان طلب آمرزش از خدا می کنند عذاب را از آنان برگرداندم.
عن ابی بصیر قال: قلت لابی عبدالله (علیه السلام): قول الله تبارک و تعالی: و المستغفرین بالاسحار)قال: استغفر رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) فی و تره سبعین مره و من دام علی ذلک سنه کتبه الله من المستغفرین بالاسحار و فی روایه اخری عنه وجبت له المغفره(22)
ابا بصیر گفت به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم مراد از مستغفرین بالاسحار چیست؟ فرمود رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) در نماز وتر هفتاد مرتبه استغفار می کرد، هر کس بر این عمل مدامت کند به مدت یک سال خدا او را از مستغفرین بالا سحار قرا دهد.
چرا وقت سحر
با این که خدا تعالی همیشه شنوا و بیناست، روز و شب، وگاه و بیگاه، چرا استغفار را به وقت سحر موکول کرد؟ زیرا که در آن ساعت هنگام وجود و بخشش عام و فیض تام است، و هنگام ظهور نور جلال خدای تعالی است در دل، و نیز هنگام سحر گواراترین وقت خواب است، پس هنگامی که بنده از لذت خواب صرف نظر کرده و به عبادت و بندگی رو آورد طاعت بندگیش کامل می شود.
جهت دیگری که استغفار را تخصیص به وقت سحر داده این است که تیر دعا در آن هنگام به هدف اجابت می رسد زیرا که عبادت در این وقت مشقت و زحمتش بیشتر است و بر نفس گرانتر است، یعقوب پیامبر که فرمود: ساستغفر به زودی برای شما طلب آمرزش می کنم دعا را خواست تا وقت سحر به تاخیر اندازد علاوه بر اینها وقت سحر مانع و رادعی ندارد، خلوتگاه راز است ریا و خودنمائی در آن ساعت وجود ندارد، از رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) روایت شده فرشته ای در ثلث آخر شب به آسمان دنیا می آمد و می گوید: آیا کسی است در این ساعت دعا کند تا به اجابت رسد کسی است در این هنگام طلب آمرزش کند در این دل شب تا خدا او را بیامرزد.
قال القمان لابنه: یا بنی لا تکونن اعجز من هذا الدیک یصوت بالاسحار و انت قائم علی فراشک(23)
پسرم از این خروس ناتوانتر مباش که در سحرگاهان فریاد می کشد و تو در بسترت خوابیده ای.
در این کلام نکوهشی است به کسانیکه بی خبر و غافلند از دعا و تسبیح پروردگار و از سوال و استغفار در حالیکه حیوانات و نباتات و اهل آسمانها کارشان دعا است انسان سزاوارتر است که مشغول و سرگرم دعا و تسبیح باشد به خصوص هنگام سحر و ساعات آخر شب در هنگام که آرامش و صفای خاصی همه جا گرفته در وقتی بی خبران در خواب عمیقی فرو رفته اند و غوغاهای جهان مادی فرو نشسته و طبعا توجه خاصی به ارزشهای اصیل هستی در سر انسانها و قلب زنده دلان پیدا می شود، به یاد خدا به پا می خیزند و در پیشگاه با عظمتش استغفار و طلب آمرزش می کند، محو پرتو نور جلال پروردگار می شود و تمام وجودشان زمزمه توحید دارد و المستغفرین بالاسحار(24).
و فی الفقیه و الخصال عنه (علیه السلام) من قال فی و تره اذا أوتر: استغفر الله و اتوب الیه سبعین مره و هو قائم مواظب علی ذلک حتی تمضی له سنة کتب الله عنده من المستغفرین بالاسحار و وجبت له المغفرة من الله تعالی(25)
و از آن حضرت روایت شده که هرکس در نماز و ترش هفتاد بار بگوید: استغفر الله و اتوب الیه و مواظب بر این ذکر نماید تا یک سال خداوند او را در پیشگاهش از استغفار کنندگان در سحر بنویسد و آمرزش را بر او واجب کند از طرف خدای تعالی
آیه دوم
و من اللیل فتهجد نافله لک عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا(26))
تهجد از ماده هجد هجود در اصل چنانکه راغب در مفردات می گوید: بمعنی نوم و خواب است ولی هنگامی که به باب تفعیل برده شود به معنی از میان بردن خواب است و انتقال به حالت بیداری است، ضمیر در فتهجد به قرآن بر می گردد، یعنی قسمتی از شب را بیدار باش و قرآن بخوان، ولی این کلمه بعداً در لسان شرع به معنی نماز شب به کار رفته و متهجد به کسی می گویند که نماز شب بخواند، پس از یادآوری نمازهای پنج گانه واجب اضافه می کند که پاسی از شب را از خواب برخیز و قرآن بخوان و من اللیل فتهجدمفسران معروف اسلامی این تعبیر را اشاره به نماز شب که در فضیلت آن روایاتی بی شمار وارد شده، دانسته اند که هرچند آیه تصریح در این مسأله ندارند ولی با قرائن مختلفی که در دست است این تفسیر روشن به نظر می رسد، پس می گوید (این یک برنامه اضافی است برای تو علاوه بر نمازهای واجب نافله)بسیاری از این جمله استفاده کرده اند که نماز شب بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آل و سلم) واجب بوده است؛ زیرا که نافله به معنای زیاده است، اشاره بر این است که این فرضیه اضافی مربوط به تو است، بعضی دیگر را عقیده بر این است که نماز شب بر پیامبر(صلی الله علیه و آل و سلم) قبلاً واجب بوده بقرینه آیات سوره مزمل سپس ضعیف به نظر می رسد، زیرا که نافله به معنای مصطلح امروزی یعنی نماز شب مستحب)بلکه به معنای زیاد و اضافه است، و می دانیم نماز شب هرگاه بر پیامبر واجب باشد اضافه بر واجبات روزانه است در پایان آیه نتیجه این برنامه الهی روحانی صفا بخش را چنین بیان می کند: باشد که در پرتو این عمل خداوند تو را به مقام محمود برانگیزاند عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودأ(27) بی شک مقام محمود مقام برجسته ای است که ستایش برانگیز است؛زیرا که محمود از ماده حمد است، و از آن جا که این کلمه به طور مطلق آمده است شاید اشاره به این باشد که ستایش همگان از اولین و آخرین متوجه باشد از روایات اسلامی چه از طریق شیعه و چه سنی مقام محمود را به عنوان شفاعت کبری کرده اند زیرا که بزرگترین شفیع در عالم دیگر پیغمبر (صلی الله علیه و آل و سلم) است.
نماز شب یک عبادت بزرگ و روحانی
غوغای زندگی روزانه از جهات مختلف توجه انسان را به خود جلب می کند، فکر و اندیشه آدمی را به وادیهای گوناگون می کشاند به طوری که جمعیت خاطر حضور قلب کامل در آن بسیار مشکل است اما در دل شب و به هنگام سحر فرو نشستن غوغای زندگی مادی و آرامش روح جسم انسان در پرتو مقدار خواب، حالت توجه و نشاط خاصی به انسان دست می دهد که بی مانند و نظیر است، آری در این محیط آرام و دور از هرگونه ریا و تظاهر و خودنمائی و توأم با حضور قلب توجهی به انسان دست می دهد که فوق العاده روح پرور و تکامل آفرین است به همین دلیل دوستان خدا همیشه از عبادتهای آخر شب برای تصفیه روح و حیات قلب، تقویت اراده و تکمیل اخلاص نیرو گرفته اند در آغاز اسلام پیامبر(صلی الله علیه و آل و سلم) با همین برنامه روحانی مسلمانان را پرورش داد و شخصیت آنان را آن قدر بالا برد که گوئی آن انسان پیشین نیستند یعنی از آن ها انسانهای تازه ای آفریده شد، مصمم، پاک، شجاع، با اخلاص، بررسی روایاتی که راجع به نماز شب شده روشن گر همین حقیقت می باشد.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آل و سلم) فرمود: خیرکم من اطاب الکلام و أطعم الطعام و (صلی باللیل و الناس نیام(28)
بهترین شما کسی است که سخن نیک و پاکیزه بگوید، گرسنگان را سیر کند و آنگاه که مردم در خوابند نماز بخواند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود لا تدع قیام اللیل فان المغبون من حرم صلاة اللیل (29) نماز شب را وامگذار؛ زیرا که مغبون کسی است که از نماز شب محروم باشد.
مقام محمود چیست
مقام محمود چنانچه از لفظش پیداست معنی وسیعی دارد که شامل هر مقامی که در خور ستایش باشد می شود، ولی در اینجا اشاره به یک مقام ممتاز و فوق العاده ای است که برای پیغمبر (صلی الله علیه و آل و سلم) در سایه عبادتهای دل شب و نیایشهای سحر حاصل شده، معروف در میان مفسران چنانکه سابقاً گفته شد این است که مقام منیع شفاعت است، این تفسیر در روایات فراوان نیز وارد شده است.
در تفسیر عیاشی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم که در تفسیر جمله عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا فرمود هی الشفاعة
این احتمال نیز وجود دارد که مقام محمود همان نهایت قرب به پروردگار است که یکی از آثارش شفاعت کبری باشد اگر چه مخاطب پیغمبر است ولی از یک نظر می توان حکم آن را عمومی و همگامی کرد و گفت: همه افراد با ایمان که برنامه الهی روحانی تلاوت قرآن و نماز شب را انجام می دهند سهمی از مقام محمود خواهند داشت و به میزان عمل و کارکرد خود به بارگاه قرب پروردگار راه خواهند یافت، و به همان نسبت می توانند شفیع و دستگیر واماندگان از ره شوند زیرا می دانیم هر مؤمنی در شعاع ایمان خود از مقام شفاعت برخوردار است ولی مصداق اتم و اکمل این آیه شخص پیامبر (صلی الله علیه و آل و سلم) است(30)
ای ذات تو درکون مقصود وجود - نام تو محمد و مقامت محمود
مقام محمود مقام شفاعت عامه است برای اهل محشر که اولین و آخرین برای آن رشک می برند؛ زیرا هریک از انبیاء از شفاعت فرار می کنند و کار شفاعت را به یکدیگر محول می کنند، سرانجام خدمت حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) برای شفاعت می آیند آن حضرت از آنان می پذیرند و شفاعت می کند، شفاعت آن حضرت در پیشگاه خداوند پذیرفته می شود، از صاحب فتوحات نقل شده که مقام محمود مقامی است که مرجع مقامات است و منظر تمام اسمهای الهی است و آن مخصوص حضرت محمد (صلی الله علیه و آل و سلم) است(31)
فی التوحید عن أمیرالمؤمنین فی حدیث یذکر فیه اهل المحشر ثم یجتمعون فی موطن آخر یکون فیه مقام محمد (صلی الله علیه و آل و سلم) و هو المقام المحمود فیثنی علی الله تبارک و تعالی بما لم یثن (علیه احد قبله ثم یثنی علی کل مؤمن و مؤمنة بیدا بالصدیقین و الشهداء ثم بالصالحین فیحمده اهل السموات. أهل الرض فذلک قوله عزوجل عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا) فطوبی لمن کان له فی ذلک الیوم حظ و نصیب، و ویل لمن لم له فی ذلک الیوم حظ و نصیب(32)
از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت شده در حدیثی که در آن یادآوری کرده که اهل محشر جمع می شوند در جائی که در آن مقام محمود پیامبر(صلی الله علیه و آل و سلم) است، پس ستایش بر خدای تبارک و تعالی می کند به طوری که هیچ کس را چنان ستایشی نکرده اند، بعد ستایش می کند هر مؤمنی و مؤمنه ای را، اول ستایش را از راستگویان و شهدا و شایستگان شروع می کند، سپس ستایش پیامبر را اهل آسمان ها و زمین می کنند، این است معنی قول خدای تعالی عسی أن یبعثک ربک مقاما محمودأ پس خوشا به حال آن کسی که برای اوست در آن روز بهره و نصیبی، و وای بر آن کسی که در آن روز حظ و نصیبی برای او نیست.
عن ابن عباس قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آل و سلم) لعی (علیه السلام) یا علی شیعتنا هم الفائزون یوم القیامة، فمن أهان واحد منهم فقد أهانک و من أهانک فقط اهاننی و من اهاننی أدخله الله تعالی نار جهنم خالدا فیها، یا علی و بئس المصیر، یا علی انت منی و أنا منک روحک من روحی، وطینتک من طینتی، و شیعتک خلقوا من فضل طیتنا، فمن احبهم فقد احبنا، و من ابغضهم فقد ابغضنا، و من عاداهم فقد عادانا و من ودهم فقد ودنا، یا علی ان شیعتک مغفور لهم علی ماکان فیهم من ذنوب و عیوب یا علی انا الشفیع لشیعتنا غدا اذا قمت مقام المحمود فبشر هم بذلک، یا علی شیعتک شیعة الله و انصارک انصار الله و اولیاوک أولیاء الله و حزبک حزب الله، یا علی سعد من تولاک و شیعتی، یا علی ان لک کنزا فی الجنة و انت ذوقرنیها
از ابن عباس روایت شده که پیامبر(صلی الله علیه و آل و سلم) فرمود: ای علی شیعیان ما روز قیامت نجات یافتگانند پس هرکس یکی از شیعیان را توهین کند یکی از ایشان را بی احترامی و توهین کند اهانت به تو کرده و هرکس به تو بی حرمتی کند به من جسارت کرده، و هر کس نسبت به من بی حرمتی کند خداوند او را برای همیشه در آتش جهنم اندازد و بد جایگاهی است جهنم، یا علی تو از منی من هم از توام، روح تو از روح من است سرشت و طینتت از سرشت من است، شیعیان تو از زیادی سرشت و طینتت ما آفریده شده اند، هرکه آنان را دوست دارد مرا دوست داشته است و هرکس آنان را دشمن دارد مرا دشمن داشته، یا علی همانا شیعه تو آمرزیده شده است عیبشان پوشیده، یا علی من فردا شفیع شیعیان توام هنگامی که در مقام محمود بایستم آنان را به این شفاعت بشارت بده، ای علی شیعه تو شیعه خدا و یار تو یار خداست و حزب و گروه تو حزب و گروه خدا است، ای علی خوشبخت کسی است که ترا دوست دارد، و بدبخت و شقی است آن که ترا دشمن دارد یا علی برای تو گنجی است که در بهشت و تو صاحب دو قدرتی در بهشت(33)
بعضی گویند مراد از گنج محسن است اما قرن در روایت بمعنی شاخ است زیرا که شاخ مرکز قدرت حیوان است در اصطلاح عرب کسانی که می خواهند مقتدر و نیرومند معرفی کنند می گویند صاحب قرن، در این روایت علی را صاحب قدرت بهشت معرفی می کند.
و اما قول دیگر آن است که مقام محمود همان جا است که لوای مهر را به دست آن حضرت می دهند و تمام پیامبران از آدم و غیر او زیر سایه لوای آن حضرت باشند
و قول دیگر این است که مقام محمود جائی در عرش است برای آن حضرت(34)
آیه سوم
( و بالاسحار هم یستغفرون) أی: یسالون الله المغفرة لذنوبهم
از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شد که مراد از این استغفار استغفاری است که هفتاد مرتبه در نماز وتر در آخر شب استغفار می کنند(35)
و در تفسیر منهج الصادقین است که با وجود خواب اندک و عبادت بسیار هنگام سحر طوری استغفار می کردند مانند کسی که تمام شب را به نافرمانی خدا گذرانده این دلیل است که آنان با کثرت و زیادی در عبادت عجب در عمل نداشتند، خودبینی در آنان راه نداشت اصولا عبادت خود را به حساب نمی آوردند.
از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) روایت شده: این در شأن گروهی نازل شده که سحرگاهان در نماز هفتاد بار استغفار می کردند.
قتاده که از مشاهیر اهل سنت است تز سعید ابن جبیر و او از ابن عباس که فرمود این آیه در شأن اهلبیت علی، فاطمه، حسن، حسین نازل شده سپس گفته است:
کان علی (علیه السلام) یصلی ثلثی اللیل الاخرین و ینام الثلث الاول، فاذا کان السحر جلس للاستغفار و الدعاء و کان ورده فی کل لیلة سبعین رکعة یختم فیها القرآن(36)
امیرالمؤمنین (علیه السلام) ثلث اول شب را می خوابید و سحرگاهان می نشست برای استغفار و دعا، ورد و ذکرش هر شبی هفتاد رکعت نماز و یک ختم قرآن بود.
رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) شب که برای شب زنده داری بیدار می شد عرض می کرد: اللهم للک الحمد انت الحق و وعدک الحق و قولک الحق و الجنة حق و النار حق و النبیون حق و محمد حق و الساعة حق اللهم لم اسلمت و بک آمنت و علیک توکلت و الیک انبت و بک خاصمت و الیک حاکمت، فاغفر ما قدمت و أخرت و ما اسررت و ما أعلنت، أنت المقدم و أنت المؤخر لا اله الا أنت، و لا حول و لا قوة الابک
حضرت داود از جبرائیل پرسید چه شبی از شبها برتر و افضل است؟ عرض کرد نمی دانم جز این که عرش هنگام سحر و جنبش در آید و عرش به حرکت در نمی آید مگر به جهت فراوانی تجلیات خدا و سرور و شادمانی شب زنده داران یا ناله گناهکاران و استغفار کنندگان در آن وقت شب یا بواسطه عفو و بخشش فراوان خدا و مستجاب شدن دعا در سحرگاهان یا تعجب نیکی خدا در توجهش به بندگان فراری از دربارش با این که خدا از آنان بی نیاز است و آنان به خدا نیاز دارند با این همه لطف آنان بی خبر و غافلند ولی خدا به آنان نظر لطف و مرحمت دارد و آنان را به سوی خویش دعوت می کند و می فرماید: آیا استغفار کننده ای هست؟ نادم و پشیمان و توبه کننده ای پیدا می شود؟ سائل و بی نوائی هست؟ و یا بواسطه تعجب غفلت ها بی خبرهای اهل غفلت که به خواب در مانند در وقت سحر و باز مانند هنگام سحر و محروم شوند از برکت آن ساعت، و بدان که خدای تعالی پیامبرش را فرمان شب زنده داری داد. زیرا که این راه نزدیک ترین راه به خدا است برای کسی که از صدق و صفا به خدا رو آورد، به جز انسان صابر توانایی آن را ندارند.
و روایت شده که الیاس پیغمبر، عزرائیل برای قبض روحش آمد الیاس گریه کرد، عزرائیل پرسید چرا گریه می کنی با این که به سوی پروردگارت می روی جواب داد برای شبهای بلند زمستان و روزهای کوتاه آن که دوستان خدا در پیشگاه خدا می ایستند و روزهایش را روزه می گیرند به خدمت می ایستند و لذت می برند بواسطه نیایش و مناجات با محبوبشان و من در زیر توده های خاک در گرو اعمالم باشم، خطاب رسید که ما ترا در روز قیامت زنده نگه داریم بواسطه علاقه و دوستی تو به خدمت ما(37)
و روی انه کان مما ناجی الله به داود: یاداود: علیک بالاستغفار فی دلج اللیل الی الاسحار، یاداود اذا جن علیک اللیل فانظر ارتفاع النجوم فی السماء و سجنی و اکثر من ذکری حتی اذکرک یا داود ان المتقین لا ینامون لیلتهم الا بصلاتهم و لا یقطعون نهار هم الا بذکری ان العارفین کحلوا أعینهم بمروالسهر و قاموا لیلتهم یطلبون بذلک مرضاتی، یا داود انه من یطلی باللیل و الناس نیام یرید بذلک وجهی فانی آمر ملائکتی ان یستغفروا له، ویشتاق الیه جنتی فیدعوا له کل رطب و یابس(38)
و روایت شده که از مناجاتهای داود با پروردگارش آن که خطاب رسید ای داود بر تو باد استغفار در دلهای شب تا سحرگاهان، ای داود هرگاه تاریکی ترا فرا گرفت نگاه به ستارگان آسمان کن که روی به غرب و افول نهاده اند آنگاه مرا تسبیح کن، فراوان مرا یاد کن تا ترا یاد کنم، ای داود پرهیزکاران شب نمی خوابند بیدارند و برای من نماز می خوانند، روزشان را به پایان نمی رسانند. مگر با یاد و ذکر من، ای داود سرمه چشم عارفان بیداری و بی خوابی است، شبها به پا خیزند خشنودی و رضای مرا جویند، ای داود هر کس شب را به خاطر من نماز گذارد در آن وقتی که مردم در خوابند فرشتگانم را فرمان دهم که برایش طلب آمرزش کنند، بهشت من اشتیاق دیدار او را دارد، هرتر و خشکی برای او دعا کنند.
روایات در باب استغفار فراوان است، خداوند در قرآن کریم به پیغمبرش دستور استغفار می دهد و می فرماید: سبح بحمد ربک و استغفر انه کان توابا(39)
و قال علی (علیه السلام) لکمیل بن زیاد: یا کمیل أکثر و الاستغفار فان الاستغفار یزید فی الرزق(40)؛ای کمیل فراوان استغفار کن که استغفار روزی را زیاد می کند.
مردی خدمت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسید عرض کرد یا امیرالمؤمنین گناه من بسیار است دعا کن تا خدا مرا بیامرزد حضرت فرمود استغفار کن، دیگری آمد عرض کرد ای امیرالمؤمنین زراعت من از بی آبی خشک شده، دعا کن خدای تعالی باران فرستد، فرمود استغفار کن، سومی شرفیاب محضر مقدس آن حضرت شد عرض کرد یا امیرالمؤمنین مردی درویش و بینوا و فقیرم دعا می فرمائید خدا از لطف عمیم خود مرا انعامی فرماید و بی نیاز کند، فرمود استغفار کن چهارمی خدمت آن جناب آمد و عرض کرد مال بسیار دارم اما فرزند ندارم دعا کم تا حق سبحانه تعالی مرا فرزندی دهد، حضرت فرمود استغفار کن، دیگری بلند شد و عرض کرد یا سید الوصیین باغ و بوستان من میوه اش کم شده از حق تعالی طلب افزونی و فراوانی کن، حضرت فرمود برو استغفار کن، مردی دیگر عرض کرد یا علی در ناحیه و اطراف ما چشمه ها خشک شده قناتها و کانالیزها بی آب شده از تو خواهش می کنم دعا کنی، فرمود استغفار کن، ابن عباس گفت در خدمت آن حضرت بودم عرض کردم یا علی از شما سؤالات گوناگونی شد همه را یک جواب دادی، در پاسخ فرمود یا بن عم مگر قول خدای تعالی را نشنیده ای که می فرماید: فقلت استغفروا ربکم انه کان غفار
یرسل السماء علیکم مدرارا و یمددکم بأموال و بنین و یجعل لکم جنات و یجعل لکم أنهارا(41)
به آنان گفتم از پروردگار خویش آمرزش طلبید که او بسیار آمرزنده است تا بارانهای پی در پی پر برکت بر شما فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان امداد کند و باغهای سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان گذارد.
آیه چهارم
وکانوا قلیلا من اللیل ما یهجعون(42) چنین بودند که اندکی از شب را می خوابیدند و بیشتر از شب را نماز می خواندند و قولی بر آن است که شب زنده داری می کردند به خواندن نماز و تلاوت قرآن.
عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: کانوا قلیلا من اللیل ما یهجعون قال: کانوا من اللیل یهجعون: قال: کان القوم ینامون کلما انقلب احدهم قال: الحمدلله لا اله الا الله و الله اکبر(43)
فرمود می خوابیدند ولی هرگاه از پهلوئی به پهلوی دیگر بر می گشتند ذکر الحمدلله را می گفتند.
یهجعون یعنی اندکی از شب را می خوابیدند و در بیشتری از شب نماز می خواندند و سرگرم ذکر خدا بودند، مانند بطالین نبودند، یا مانند بی خبران غافل که تمام شب را در خوابند.
عذر تقصیر خدمت آوردم - که ندارم به طاعت استظهار
عاصیان از گناه توبه کنند - عارفان از عبادت استغفار
ابی دردا از رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) پرسید که نمازهای شب کدام یک افضل است؟
فرمود: نماز نصف شب، ولی مردم آن را کمتر انجام می دهند.
داود رشید که از یاران محمد ابن حسن است گفت: شبی از سردی خوابم نبرد، از برهنگی خویش گریه کردم خوابیدم در عالم خواب گوینده ای گفت: ای داود دیگران را خواباندیم و ترا بیدار گذاردیم آیا بر این نعمت باید گریه کرد؟ داود بعد از آن شبها دیگر نخوابید(44)
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ - از یمن دعای شب و ورد سحری بود
آیه پنجم
أمن هم قانت آناء اللیل ساجدا و قائما یخذر الاخرة و یرجوا رحمة ربه قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون انما یتذکر أولوا الالباب(45)
بگو ای پیغمبر کسی که مردم را منحرف و گمراه می کند، با ارزش؟ یا آنکه در ساعتهای شب به عبادت مشغول است در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است، کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند، فقط صاحبان فکر و اندیشه متذکر می شوند.
قانت به کسی می گویند که به آنچه که واجب است بر او از طاعت خدا قیام می کند. و منه قوله (علیه السلام) أفضل الصلوة القنوت و هو القیام فیها(46)
قانت به کسی گویند که قیام به اطاعت پروردگارش کند، بدین جهت رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) فرمود: بهترین نماز قنوت است که آن قیام در واجبات است.
ابن ابی عمیر گفته است که قنوتی جز تلاوت و قرائت قرآن نمی دانم، بعد این آیه را خواند.
و مراد از آناء اللیل ساعتهای اول و وسط و آخر شب است
و در روایت است که مراد از قنوت نماز شب است.(47)
در این لفظ آگهی بر فضیلت نماز شب و همانا برتر است از قیام عبادت روز؛ زیرا که عبادت شب از دیدگان پنهان تر است تا عبادت روز، و دورتر از ریا و خودبینی است، طاعت در تاریکی شب مانع از دید دیگران است چون خواب مردم مانع از شنیدن صدای مناجات و نیایش عارفان است، در این وقت دل آسوده از سرگرمی عوامل خارجی است، زیرا که برگشت دل به سوی مطلوب اصلی است که آن معرفت و شناخت خدا است و به واسطه این که شب هنگام خواب است ترک خواب مشقتش زیاد است، لذا ثوابش هم فراوان است، در این آیه اسرار و رازهای فراوان است و شگفتی های بسیار، زیرا که آیه شروع به عمل شد و ختم به یادآوری علم، اما عمل این است که ساجد و قائم می باشد، و اما علم این است که آیا دانایان و نادانان یکسانند؟ بلکه چنین نیست، این موضوع دلالت می کند که انسان در علم و عمل محصور شده، عمل اول کار است و علم آخر کار است و در این آیه خدا آگاه می کند که بهره علم به عمل زمانی حاصل می شود که انسان مواظب بر آن عمل باشد، زیرا که قنوت عبارت است از بودن مردم قائم به آنچه که از طاعات بر او واجب است و همین مطلب دلالت می کند بر این که هنگامی که فایده و بهره داشته باشد انسان مواظب بر آن باشد.
و اما جمله یحذر الاخرةو یرجوا رحمة ربه اشاره بر این است که انسان هنگام مواظبت به عمل، اول برایش مقام قهر کشف می شود که یحذر الاخرة است بعد مقام رحمت که یرجوا رحمة ربه باشد بعد هم درجات و مقام های دیگر(48)
اما برای قنوت معانی فراوانی است، بعضی گویند بمعنای دعا است. گروهی طاعت دانند، دسته ای گویند قیام است.
و در حدیث است مثل المجاهد فی سبیل الله کمثل القانت(49)
مثل مجاهد و جنگجوی در راه خدا مانند قانت و صائم است، جمعی گویند مراد به قیامت عبادات ظاهری و باطنی است ولی بدون سستی و کوتاهی، در این آیه تحریص به نماز شب و شب زنده داری شده، هرکس دوست دارد که خدا ایستادن در قیامت را بر او آسان کند در تاریکی شب با خدا ارتباط برقرار نماید در حال سجود و قیام بیمناک از رستاخیز و امیدوار به رحمت پروردگارش.
از ربیعه اسلمی روایت شده که با رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) شب زنده داری می کردم حضرت فرمود: بخواه از خدا: عرض کردم همنشینی و رفاقت شما را در بهشت خواهانم، فرمود نفست کمک و یاری کن به زیادی نماز.
بعضی از عارفان گفته اند. خدا بر دلها شب زنده داران سحرگاهان آگاه است، دلهایشان را پر از نور می کند بهره هائی به دلهایشان بر می گردد سپس نورانی می شود، فیض در دلهایشان پخش می شود و از دل آنان بی خبران و غافلان می رسد، در اثنای نماز همیشه قائم دعا می کند قاری قرآن است در ساعتهای شب، در حال سجده از عذاب آخرت می ترسد ولی امیدوار رحمت پروردگارش می باشد.(50)
امن هو قانت آن انسان مشرک و فراموشکار و متلون و گمراه و گمراه کننده کجا و این انسان بیدار دل نورانی و با صفا که در دل شب آنگاه که چشم غافلان و بی خبران در خوابی عمیق فرو رفته، پیشانی بر درگاه دوست گذاشته، مجازات و کیفر در امان می دانند و نه هنگام بلا از رحمتش قطع امید می کنند. این دو عامل همواره آنان را در یک حرکتی مداوم توأم با هوشیاری و احتیاط به سوی دوست می برد، چرا در این آیه ساجد را بر قائم مقدم داشته است؟ به خاطر این که سجده بالاترین مرحله عبادت است چرا رحمت مطلق ذکر شده، مفید به آخرت می شود، در آیه با عمل خودسازی شروع می شود با علم و معرفت بر دل جایگزین نمی شود اصولا این دو از یک دیگر جدا نیستند(51)
آیه ششم
یا ایها المزمل قم اللیل قلیلا نصفه أو انقص منه قلیلا(52))
همانا خدا پیامبر(صلی الله علیه و آل و سلم) را دستور داده که یک سوم شب، نصف شب، دوم سوم شب را قیام و شب زنده داری کند او را در یکی از این سه اوقات مخیر کرده که شب زنده داری کند، در این سوره مبارکه خداوند 9 دستور به پیغمبرش داده است.
- قیام شب و شب زنده داری
- قرائت و تلاوت قرآن کریم
- یادآوری پروردگارش را روز و شب به تسبیح، تهلیل، نماز و قرائت قرآن و علم.
- خود را از ماسوای خدا جدا کند
- وکیلی برای خود اختیار کند که کارهایش را به او واگذارد
- در برابر سخنان نابجای نابخردان که نسبت به او و پروردگارش می دهند که نسبت شریک و صاحب به خدا می دهند یا سخنانی که نسبت به خود پیامبر می دهند شاعر و مجنون می خوانند صبر کند.
- از آنان به طور نیک و پسندیده دوری و هجرت کند این کار بامدارا امکان پذیر است.
- کار مردم را به خدا واگذار کند که او کفیل است.
- مردم را اندکی مهلتی دهد تا سرانجام کار خود و آنان را ببینند(53)
بنا بر بعضی اقوال نماز شب بر پیامبر و اصحاب و یارانش واجب بوده چنانچه طنطاوی و بعضی دیگر نوشته اند و از آیات آخر سوره مزمل استفاده می شود ولی این کار برای اصحاب، رحمت و مشقت داشت، زیرا که تمام شب را بیدار بودند که وقت فضیلت نماز شب را درک کنند مبادا این واجب از آنان فوت شود، خدا می دانست که رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) و یارانش کمتر از دو سوم شب را قیام می کنند و به پا می خیزند ، بار دیگر نصف شب مرتبه دیگر یک سوم شب را و پیدا کردن آن ساعت برایشان مشکل بود، قدرت بر ضبط ساعات نداشتند، بدین جهت پاهایشان از طول قیام شب ورم کرده بود این واجب از اصحاب نسخ شد بوسیله این آیه شریفه: ان ربک یعلم أنک تقوم أدنی من ثلثی اللیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک و الله یقدر اللیل و النهار علم أن لن تحصوه فتاب علیکم فاقرؤا ما تیسر من القرآن(54)
همانا پروردگار تو می داند که تو دو سوم شب یا نصف آن و یا یک سومش را به پا می خیزی، همچنین گروهی از آنان که با تو هستند به پا می خیزند، خدا شب و روز را اندازه گیری می کند و دانسته است که شما نمی توانید به حساب بیاورید و احصاء کنید پس از این، این حکم شما برگشت نمود بخوانید آنچه را در توان و قدرت شما است از قرآن.
این حکم واجب از اصحاب پیامبر نسخ شد و مأمور به خواندن قرآن شدند بار دوم حکم دوم هم نسخ شد دستور رسید فقط نمازهای پنج گانه واجب است و بس، زیرا که بعضی از مسلمانان مریض، گروهی در سفر، عده ای در میدان جنگ، قومی سرگرم تجارت و سفربازرگانی، اینان برایشان خواندن نماز شب با این گرفتاریها آسان نیست، بنابراین نماز واجب کافی است برای امت با دادن رکوة و وجوب استغفار در جمیع حالاتشان برداشته شد، اما در استحبابش بسیار تاکید شده است(55)
گروهی گویند: نماز شب در اول اسلام بر پیامبر(صلی الله علیه و آل و سلم) واجب بوده، بعد از آن به آیه آخر همین سوره واجب تبدیل به مستحب شد و نیز گویند که نماز شب پیش از واجب بودن پنج وقت واجب بوده چون وجوب پنج وقت نماز آمد واجب بودن نماز شب نسخ شد بنا بر این، این سوره مکی بوده
از عایشه پرسیدند نماز شب بر پیامبر واجب بوده یا مستحب؟ گفت: مگر این آبه را نخوانده اید یا ایها المزمل الی آخره، بعد از از آن گفت: حق سبحانه قیام لیل را در اول سوره واجب کرد و تا یک سال آن حضرت با اصحاب به این امر قیام می کردند بعد از آن واجب تبدیل به مستحب شد
و از ابن عباس روایت شده که چون اول این سوره نازل شد پیامبر با اصحاب شبهای ماه رمضان تا یک سال بر قیام و شب زنده داری مواظبت کردند، بعد از آن مستحب شد
و از حسن روایت شده: نماز شب بر همه مردمان واجب بود تا یک سال، بعد به وسیله آیه ای که در آخر همین سوره است نسخ شد و مستحب گردید
و از کلبی روایت شده که در زمان واجب بودن قیام در شب و شب زنده داری مردی بود که همه شب تا صبح بیدار بود از ترس آنکه مبادا مواظب و حفظ نصف و ثلث و ثلثین نکرده باشد سایر اصحاب به آن قدوه احباب در احیای شب اقدام می نمودند و با جدیت تمام به قیام شب مواظبت می کردند و به نماز شب مشغول بودند به طوری که پاهایشان ورم کرده، رنگهایشان زرد شد، حق تعالی برایشان رحم کرد و تخفیف این بار گران را داد گروهی هم گفته اند که نماز شب در همه وقت مستحب بوده به دلیل تخییر در آیه(56)
بعضی از دانشمندان گفته اند که تهجد و شب زنده داری هیچ وقت واجب نیست و چند دلیل بر این مطلب ذکر کرده اند:
دلیل اول خود قرآن که می فرماید و من اللیل فتهجد به نافلهبیان می کند که شب زنده داری نافله است نه واجب، ولی از این سخن ابن عباس جواب داده که معنی نافله زیادی است که نه واجب و نه مراد از این زیادی وجوب است نه مستحب
دلیل دوم بر عدم وجوب این است که اگر قیام و شب زنده داری بر پیامبر(صلی الله علیه و آل و سلم) واجب بود مسلم بر امت او هم واجب بود به دلیل قول خدای تعالی که می فرماید فانتبوه از پیامبر(صلی الله علیه و آل و سلم) پیروی کنید و ورود نسخ در این جا بر خلاف اصل است.
دلیل سوم بر این واجب نیست باز قول خدای تعالی است نصفه أو انقص منه قلیلا او زد (علیهخدا واگذار کرده نصف یا دو ثلث یا ثلث برای مکلف، و حال این که چنین نیست، واجب بدلیل تخییر در رای مکلف.
این قول ها را ضعیف دانسته اند؛ زیرا که از نظر عقل بعید است بگوید: قیام شب را بر تو واجب کردم: اما اندازه گیری به کم و زیادش را به خودت واگذاردم.
قائلین به عدم وجوب جواب داده اند از تمسک قائلین به وجوب از آیه قم اللیل گفته اند ظاهر آیه افاده ندب و مستحب است، زیرا که ما می بینیم او امر خدا گاهی فائده مستحب می دهد به اصطلاح، امر ارشادی است) و گاهی فائده وجوب، و ما در اینجا امر ارشادی گرفته ایم و قیام شب را مستحب می دانیم(57)
طبرسی در مجمع البیان نقل کرده که در ظاهر آیات چیزی که اقتضای نسخ را داشته باشد نیست، سزاوار نیست که کلام به ظاهر خودش باقی باشد، بنابراین قیام در شب، مستحب موکد می باشد نه واجب.
ابو نصر قشیری گفته است وجوب قیام در دلیل درباره امت نسخ شده ولی در حق پیامبر بر وجوبش باقی مانده است(58)
گروهی گفته اند: قیام شب فقط بر پیامبر واجب بود نه بر امت؛ زیرا که مخاطب پیامبر است نه امت.
ابن عباس گفته: که قیام لیل بر پیامبر و سایر پیامبران گذشته واجب بوده سخن در این باب زیاد است، بیش از این به درازا می کشد.
آیه هفتم
لیسوا سواء من أهل الکتاب امة قائمة یتلون آیات الله آنا اللیل و هم یسجدون یومنون بالله و الیوم الاخرو بامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فی الخیرات و اولئک من الصالحین(59)
ترجمه: آنها یکسان نیستند، از اهل کتاب جمعیتی هستند که قیام کنند و پیوسته در اوقات شب آیات خدا را می خوانند در حالیکه سجده می کنند به خدا، و روز دیگر ایمان می آورند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند در انجام کارهای نیک به یک دیگر سبقت می گیرند آنان از صالحان و شایستگانند.
گفته شده که شان نزول آیه این است که عبدالله ابن سلام با گروهی که از یهود، اسلام آوردند، دانشمندان یهود گفتند که ایمان نیاورده اند به خدا مگر گروهی از اشرار ما، خداوند این آیه را نازل کرد و با هشت امتیاز، فرق میان آنان گذاشت، لذا می فرماید یکسان نیستند از اهل کتاب گروهی ثابتند و ایمان آوردند در دلهای شب آیات خدا را تلاوت می کنند، ایشان در سجودند که مراد سجود نماز است از نماز شب در این آیه تعبیر به سجود شده است؛ زیرا که سجود نماز است از نماز شب در این آیه تعبیر به سجود شده است؛ زیرا که سجده بزرگترین رکن نماز است در تواضع و فروتنی در نماز رساتر است در ستایش متهجد(60) امتیازاتی که گفته شده از این قرار است.
- عبدالله و همراهانش ایمان آوردند، قائم در نمازند، آیات خدا را تلاوت می کنند که از شب زنده داری تعبیر می شود به تلاوت قرآن در دلهای شب آنچه به نماز دلالت می کند سجده است، و ظاهر این است که سجده جز نماز چیز دیگری نیست
- آیات خدا را در دلهای شب قرائت می کنند نه تنها تلاوت، بلکه ایمان هم دارند.
- ایشان در سجودند گویا قرآن را در سجود تلاوت می کنند که مبالغه در خضوع و خشوع می باشد.
- ایشان به خدا و روز قیامت ایمان دارند، ایمان به تمام انبیاء و پیغمبران است ایمان به قیامت مستلزم اجتناب و دوری از معصیت هم نمی کردند.
- امر به معروف می نمودند که مراد توحید و نبوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آل و سلم) باشد.
- نهی از منکر می کردند که نهی از شرک و انکار نبوت محمد (صلی الله علیه و آل و سلم) می باشد.
- سرعت در کارهای نیک و پسندیده می کردند.
- آنان از رجال صالح و شایسته بودند.(61)
در این آیه دلالت بزرگی از طرف خدای تعالی می باشد رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) فرموده: دو رکعت نماز بنده در دل شب بهتر است برای او از دنیا و آنچه که در دنیا است اگر برای امتم زحمت و مشتقت نبود همانا بر امتم واجب می کردم(62)
آیه هشتم
و الذین یبیتون لربهم سجدا و قیاما(63)
خداوند در آیات آخر سوره فرقان صفات ممتاز و برجسته بندگان خاص را بیان می کند که مجموعا نه صفت است در دومین آیه سومین ویژگی آنها را بیان می فرماید: آنان کسانی هستند که شب را در حال سجود و قیام پروردگارشان سپری می کنند و در تاریکی و ظلمت شب که چشم غافلان در خوابند و جائی برای تظاهر و ریا وجود ندارد و خواب خوش را بر خود حرام کرده و به خوشتر از آن که ذکر خدا و قیام سجود در پیشگان با عظمت پروردگار است. می پردازند. پاسی از شب را به مناجات با محبوب خود می گذرانند قلب خود را با یاد و نام او روشن می کنند.
گرچه جمله یبیتون دلیل بر این است که شب را با سجود و قیام به صبح می آورند ولی منظور، بخش قابل ملاحظه ای از شب است، یا اگر تمام شب است، یا اگر تمام شب هم باشد در بعضی مواقع چنین است نه همه اوقات شب(64)
چرا شب.
چرا عبادت و قیام و سجود را اختصاص به شب داده. برای این که عبادت در شب زحمت و مشقتش بیشتر است جهت دیگر این که عبادت در شب از ریا به دور است شب آنان بهترین شبها است، زیرا که به خدای خویش خلوت می کنند چون هیچ مانع و رادعی میان آنان و پروردگارشان نیست معنی آیه این است که شب زنده داری می کنند برای پروردگارشان نیست، معنی آیه این است که شب زنده داری می کنند برای پروردگارشان به نماز و سجده، و قیام کنندگانند در حالیکه جویای ثوابند از پیشگاه پروردگارشان، پس هنگام سجود، سجده و هنگام قیام به پا می ایستند(65)
پس از آنکه خداوند روش و سیره بندگان خاص را در روز بیان کرد از دو بعد یکی این که فروتن و متواضعند و آزارشان به کسی نمی رسد که آیه و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا(66) برای تواضع و فروتنی آنان دلالت می کند یعنی بندگان خدا آنانند که بی تکبر و آزار روی زمین راه می روند، دوم تحمل کردن آزار اذیت مردم که آیه اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما بر آن دلالت دارد یعنی هرگاه با مردمان نادان روبرو می شوند بر آنان سلام و درود می فرستند، بعد از بیان احوال روزشان با خلق، حالات شبهای شان را با خالق بیان می کند که شب زنده داری به رکوع و سجود و تلاوت قرآن می کنند و با خدای خویش خلوت کرده، ارتباط برقرار می کنند در این بیتوته و شب زنده داری اختلاف شده بعضی گفته اند: اگر اندک چیزی از قرآن در نماز بخوانند مسلم شب زنده داری کرده اند در حال سجود و قیام، گروهی گفته اند اگر دو رکعت نماز بعد از مغرب و چهار رکعت بعد از عشاء آخر بخوانند بیتوته کرده اند ولی سزاوار این است که از آن تعبیر شود به شب زنده داری، و گروهی گفته اند: شب زنده داری می کنند با ایستادن سر پا و فرش می کنند چهره هایشان را بر زمین در حالی که اشکهایشان بر آن چهره ها جاری از خوف و بیم پروردگار است(67)
عبدالله ابن عباس فرموده: هرکس در شب دو رکعت نماز یا بیشتر به جا آورد از آنان باشد که خدا در این آیه وصفشان را فرموده
و بعضی گویند: مراد از این نماز نافله مغرب و عشاء است ولی اقرب آن است که هرکس بعضی از شب با تمام شب بیدار باشد و برای رضای خدا یک نماز بگذارد چه در ساعت اول شب یا آخر آن در این آیه داخل است خواه پس از آن قرآن بخواند یا ساجد و قائم باشد یا نباشد(68)
آیه نهم
ورهبانیة ابتدعوها ما کتبناها علیهم الا ابتغاء رضوان الله(69)
و از پیش خود اختراع کردند و نو آوری نمودند عزلت و گوشه گیری را که ما آن را برایشان واجب نکردیم، غرض و هدفی جز رضای خدا نداشتند، رهبانیت نسبت به رهبانان داده شده، رهبان خائف ترسان را گویند از ماده رهب است مانند خشیان که از ماده خشی آمده، از پیش خود اختراع کردند که به کوهها پناه برند و از روی اخلاص خدا را عبادت کنند، فقط رضای خدا را در نظر داشتند و بس(70)
و از ابن مسعود روایت شده که من در ردیف رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) سوار حماری شدم حضرت فرمود: ای پسر ام عبدالله آیا می دانی بنی اسرائیل رهبانیت را اختیار کردند؟ عرض کردم خدا و رسولش داناترند، فرمودند: بعد از حضرت عیسی جباران آشکار شدند نافرمانی و معصیت خدا را می کردند از حواریین حضرت عیسی بر آنان خشم کردند و با آنها جنگیدند، سه بار شکست خوردند، از مؤمنان جز اندکی کسی نماند، به یکدیگر گفتند: اگر در برابر جباران آشکار شویم ما را فریب می دهند و نابود کند پس بهتر این است که در زمین پراکنده شویم تا زمانی که خدا برانگیزاند پیامبری را که عیسی را به او وعده داده، نام آن پیامبر، محمد است، در کوهها پراکنده شدند، و رهبانیت را از پیش خود اختراع کردند، بعضی از آنان جنگ به دین عیسی زدند دسته کافر شدند بعد رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) این آیه را خواند: و رهبانیة بعد فرمود: ای فرزند ام عبدالله آیا میدانی رهبانیت امت من چیست؟ عرض کردم خدا و رسولش داناترند فرمود: رهبانیت امت من هجرت است، جهاد، نماز، روزه، حج و عمره(71)
و نیز از ابن مسعود روایت شده که بر رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) وارد شدم سپس فرمود: ای پسر مسعود پیشینیان شما هفتاد فرقه و گروه شدند، دو گروه نجات یافتند و دیگران نابود شدند، گروهی با پادشاهان جنگیدند بر دین عیسی کشته شدند، گروه دیگر را توان مقابله و جنگیدن با پادشاهان نبود، و نه هم دعوت قدرت به دین عیسی داشتند، در بلاد و شهرها گردش کردند، و رهبانیت را اختیار کردند، و ایشانند کسانی که خدا می فرماید و رهبانیة ابتدعوها(72) الی آخره، ولی همه آنان رهبانیت را رعایت نکردند.
و نیز گفته اند: فرار کردند، روی به کوهها نمودند از فتنه در دین، خویشتن برای عبادت خالص قرار دادند تحمل ناراحتیها کردند و از عبادات واجبه بیشتر عبادت کردند، از قبیل خلوت نمودن با خدا، پوشیدن لباس های درشت، دوری از زن و فرزند، جا گرفتن در دره ها، کوهها و غارها.
از ابن عباس روایت شده که در ایام فطرت و فاصله میان عیسی و حضرت محمد (صلی الله علیه و آل و سلم)، پادشاهان تورات و انجیل را تغییر دادند، گروهی در زمین سیر کردند و لباس پشمی پوشیدند مشغول عبادت شدند،
و نیز از ابن مسعود روایت شده که امت عیسی هفتاد و سه فرقه شدند، دسته ای با جباران جنگیدند و کشته شدند و گروهی توانائی جنگ را نداشتند امر به معروف و نهی از منکر می کردند، و گروه سوم توان جنگ داشتند و نه قدرت امر به معروف و نهی از منکر داشتند، در بیابانها و درها رفتند و رهبانیت را اختیار کردند، هفتاد فرقه دیگر کلاً نابود شدند(73)
گفته شده: که رهبانیت مبالغه در عبادت و ریاضت و انقطاع و جدائی از مردم است، نسبت داده شده به رهبانیت که مبالغه در ترس و بیم از خدا است.
در کافی و فقیه و عیون از حضرت ابی الحسن (علیه السلام) است که فرمود: مراد نماز شب است فمار عوا یعنی مراعات حق رسول خدا را نکردند؛ زیرا که او را تکذیب نمودند(74)
و گفته شده: همان رهبان به معنی ترس و اضطراب یا حزن است، روایت شده پس از آن که خدا فرعون و سپاهیانش را غرق ساحرانی که به موسی ایمان آوردند اجازه خواستند که به سوی اهل و مال خود به مصر برگردند، موسی آنان را اجازه داد رفتند بر فراز کوهها مشغول عبادت شدند، اول کسانی که رهبانیت را اختیار کردند اینان بودند گروهی هم از آنان تا هنگام بدرود حیات موسی با وی ماندند بعد از آنان رهبانیت قطع شد تا این که یاران و اصحاب حضرت عیسی رهبانیت را اختراع کردند و مراعات حق عیسی را که خبر داده بود نکردند، مراعاتش همان است که فرمود: من آمن بی و صدقنی فقد رعاها حق رعایتها و من لم یومن بی فاولئک هم الهالکون هرکس به من ایمان آورد رعایت حق مرا نموده، و هر کس ایمان نیاورد از نابود شدگان است(75)
اصولا باید دانسته شود رهبانیتی که به معنی ترک زن و فرزند و زندگی است در اسلام نکوهش و مذمت شده لا رهبانیة الاسلام در اسلام اعتزال و گوشه گیری بدین صورت که ترک خوردن و آشامیدن، پوشیدن و ازدواج باشد نیست، و به طور کلی نهی شده است این روش.
روایت شده که گروهی از یاران رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) خوف و خشیت را پیشه کردند به طوری که بعضی از آنها دوری و اعتزال از زن و فرزند اختیار کردند، گروهی برفراز کوهها اقامت کردند عده ای ترک خوردن و آشامیدن و آسایش نمودند، جمعی روش دیگر از این قبیل کارها را پیشه کردند رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) تمام آنان را بطور کلی منع کرد، و فرمود: لا رهبانیة فی الاسلام رهبانیت امت من در مسجدها است یعنی عبادت کنندگان از امت من روش نصاری پیشه نمی کنند، بلکه در مسجدها اعتکاف می کنند نه برفراز کوهها(76)
آیه دهم
تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ینفقون(77) ای ترفع جنوبهم هن المضاجع اضطجاعهم بصلاة اللیل و هم المتهجدون باللیل الذین عن فراشهم للصلاة
یعنی پهلویشان از خوابگاهشان بلند می شد یعنی از رختخواب برای نماز شب بلند می شدند.
از معاذ ابن جبل روایت شده: هنگامی که با رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) در جنگ تبوک بودیم هوا بسیار گرم و مردم از شدت گرما پراکنده شده، ناگاه دیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) که نزدیکترین آنان به من بود عرض کردم ای رسول خدا خبر ده مرا به عمل و کرداری که مرا وارد بهشت کند و از آتش جهنم دور نماید، فرمود: سوال بزرگی کردی، این کار آسان است برای کسی که خدا برای او آسان نماید ، خدا را پرستش کن، چیزی شریک برایش نمی آوری، نماز واجب را می خوانی، زکات واجب می دهی، روزه ماه رمضان را میگیری، فرمود، اگر بخواهی ترا از درهای خیر ونیکوئی خبر دهم، عرض کردم بلی، فرمود: روزه سپر است از آتش جهنم، صدقه گناه را می پوشاند، و قیام مرد در دل شب برای رضای خدا بعد این آیه را تلاوت فرمود: تتجافی جنوبهم عن المضاجع الی آخره
و از بلال روایت شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) فرمود: بر شما باد به نماز شب؛ زیرا که راه و روش مردمان شایسته پیش از شما است و همانا نماز شب وسیله نزدیکی به خدا، مانع از گناه، پوشاننده گناهان، دور کننده درد است از بدن، یدعون ربهم خوفا و طمعا خدای را می خوانند از بیم عذاب و طمع در رحمت خدا دارند، و از آنچه خدا به آنان عطا کرده در راه خدا انفاق می کنند و جهت ستایش این گروه این است که دست از کارهایشان بر می دارند و سرگرم نماز و دعا می شوند و از خواب صرف نظر می کنند، و در تمام کارها به او توکل می کنند(78)
در این آیه سه نشانه برای مؤمنان بیان شده اول، اشتغال و سرگرمی به خدا و یاد خدا: دوم: هجرت و دوری از خواب و آسایش، تهجد و تسبیح و تقدیسشان در دلهای شب در حالی که مردم در خوابند و خواندن پروردگارشان را در میان خوف و رجاء، سوم: ادا کردن حق خدای تعالی را از اموالشان(79)
از ابی ذر روایت شده که آیه در شأن کسانی نازل شده که نماز عشا و صبح را به جماعت خوانده اند ولی اکثر بر آنند که در شأن سحر خیزان و شب زنده داران نازل شده هنگامی که تاریکی شب جهان را فرا گیرد و جهانیان در یک خواب عمیقی فرو روند، اینان پهلو از بستر گرم و فراش نرم بردارند، و در شب تار به نماز قیام کنند.
و از اسماء بنت عمیس روایت سده که از رسول خدا (صلی الله علیه و آل و سلم) شنیدم فرمود: چون روز قیامت و رستاخیز شود خلائق را در قیامت نگاه دارند، ندا کننده ای فریاد زند لیقم الذین تتجافی جنوبهم عن المضاجع شب زنده داران برخیزند و بی حساب وارد بهشت شوند، پس از آنان حساب دیگران شروع شود.
و از اویس قرنی است که می گفت لیلةالرکوع امشب شبی است که به یک رکوع تمام شود، در شب دیگر می گفت: امشب شبی است که با یک سجود به پایان رسد، پرسیدند ای اویس چطور می شود یک شب را تا سحرگاهان به یک رکوع تمام کنی؟ فرمود: شب طولانی کجا است؟ کاش از اول دنیا تا آخر دنیا یک شب بود تا آن را به یک سجده به پایان رساندمی، و در آن سجده گریه های زار زار و ناله های بی شماری کردمی
از رسول اکرم (صلی الله علیه و آل و سلم) روایت شده، در تفسیر این آیه قیام العبد فی اللیل شب زنده داری بنده در دل شب.
و از آن حضرت روایت شده: روز قیامت چون خلق اولین و آخرین را جمع کنند ندا در دهند و همه مردم بشنوند و بدانند اهل محشر که سزاوار و اولی به کرم خدا کیست؟ بار دیگر صدا کنند که باید برخیزند شب زنده دارانی که پهلو از بستر خواب تهی می کردند گروهی برخیزند که اندک باشند دیگر بار ندا کنند که لیقم الذین لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله برخیزند کسانی که بازرگانی و خرید و فروش آنان را از یاد خدا باز نداشت، گروهی بلند شوند ولی جماعتشان کم باشد، بار سوم ندا کنند کجایند کسانیکه خدای را در مشکلات و ناراحتیها یاد می کردند؟ برخیزند دسته ای اندک همه وارد بهشت شوند، بعد به حساب دیگران برسند.(80)
از حضرت باقر (علیه السلام) روایت شده درباره این آیه که فرمود: شاید تو گمان می کنی که مردم نمی خوابند، چنین نیست بلکه ناچار است بدن از استراحت و آسایش تا این که نفس بیرون بیاید، هرگاه نفس بیرون آمد بدن استراحت می کند روح بر می گردد با نیرو و قدرتی برای عمل(81)
در آیه پیشین خدا اوصاف مؤمنان را بیان فرمود: که هرگاه به یاد خدا باشند به رو در می افتند و سجده می کنند، تسبیح خدا و ستایش او را نمایند، دور از تکبر و خود برتر بینی باشند در این آیه عمل کرد آنان را یادآوری می کند می فرماید: شب زنده داری، عبادت و تلاوت قرآن می کنند، ترک خواب و آسایش می کنند در راه خدا انفاق و خدای را در حال خوف و رجا بخوانند این تجافی و دعا بر نافله های شب تطبیق می شود(82)
عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: ما من عمل حسن یعمله العبد الا و له ثواب فی القرآن الا صلاة اللیل، فان الله لم یبین لعظیم خطره عنده فقال: تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا وطمعا و مما رزقناهم ینفقون(83)
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که هیچ عمل خوبی که بنده انجام می دهد نیست مگر این که برای آن عمل در قرآن ثواب و پاداشی معین شده، مگر نماز شب؛ زیرا که خدا ثوابی برای آن معین نفرموده به واسطه زیادی و بزرگی ثواب آن در پیشگاه خدا، سپس حضرت آیه را خواند تتجافی جنوبهم
آری به هنگامی که چشم غافلان در خواب است مقداری از شب را بیدار می شوند آنگاه که برنامه عادی زندگی تعطیل می شود شواغل فکری به حداقل می رسد، آرامش و خاموشی همه جا را فرا گرفته، خطر آلودگی عبادت به ریا کمتر وجود دارد، خلاصه بهترین شرایط حضور قلب فراهم است با تمام وجودشان رو به درگاه معبود می آوردند سر بر آستانش می سپارند آنچه در دل دارند با او درمیان می گذارند با یاد او زنده اند پیمانه دل خود را از مهر او لبریز و سرشار می کنند دو صفت دیگر آنان امید و نا امیدی است که نه از غضب او خود را ایمن می دانند و نه از رحمتش ناامیدند، توازن این بیم و امید که ضامن تکامل و پیشرفت آنها در راه خداست همواره در وجودشان حکم فرماست، زیرا که غلبه و چیرگی خوف بر امید، انسان را به یأس و سستی می کشاند و نیز چیرگی خوف بر امید، انسان را به غرور و غفلت و امید وامیدارد و این دو دشمن حرکت و تکامل انسان او به سوی خداست آخرین ویژگی آنان این است که از آنچه به آنان داده ایم انفاق می کنند ومما رزقناهم ینفقون نه تنها از اموال خویش و مستمندان می بخشند، از علم دریغ و مضایقه نمی کنند کانونی از خیر و برکتند چشمه جوشانی از آب زلال نیکی ها که تشنه کامان را سیراب می کنند و نیازمندان را به اندازه توانائی خویش بی نیاز می کنند آری اوصاف آنان مجموعه ای است از عقیده محکم و ایمان قوی، عشق سوزان به الله، عبادت و اطاعت کوشش و حرکت در تمام ابعاد کمک به بندگان خدا در آیه بعد به پاداش بزرگ و مهم مؤمنان را که دارای نشانه های مذکور در دو آیه است با تعبیر جالبی که حکایت از اهمیت فوق العاده پاداش آنان می کند می فرماید.
هیچ کس نمی تواند بفهمد چه پاداشهای - چشمها می گردد برای آنها نهفته آن ها فلا تعلم نفس ما اهفی لهم من قره أعین(84) این پاداش های بزرگ و جزای اعمالی است که انجام می دهند جزاء بما کانوا یعلمون
در اینجا این سؤال پیش می آید که چرا پاداش به این بزرگی مخفی مانده و پنهان نگاه داشته شود مفسر بزرگ مرحوم طبرسی در مجمع البیان سه جواب از آن داده
اول: امور مهم و پر ارزش چنان است که با الفاظ و سخن حقیقت آنها را نمی توان به آسانی درک نمود و با این حال گاهی در حال ابهام و اخفاء نشاط انگیز است و از نظر فصاحت و بلاغت بلیغ تر است.
دوم: اصولا چیزی که مایه روشنی چشمها است آن قدر دامنه اش گسترش دارد که علم و دانش انسان به تمام خصوصیات آن نمی رسد.
سوم: چون پاداش برای نماز شب مخفی قرار داده شده، مناسب این است که جزای عمل نیز بزرگ مخفی باشد.
در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم ما من حسنة الا لها ثواب معین فی القرآن الا صلاة اللیل فان الله عز اسمه لم یبین ثوابها لعظم خطرها، قال: قال الله فلا تعلم نفس ما خفی لهم من قره اعین
هیچ عمل نیکی نیست مگر آنکه ثواب روشنی در قرآن آن بیان شده مگر نماز شب که خداوند ثواب آن را روشن نکرده به خاطر اهمیت آن لذا فرموده هیچ کس نمی داند چه ثوابهائی که مایه روشنی چشمانست برای آن نهفته است(85)
عن عبدالله بن سنان قال: قال ابوعبدالله (علیه السلام) انه مکتوب فی التواره لقد اعدالله للذین تتجافی جنوبهم عن المضاجع مالم ترعین و لم تسمع اذون و لم یخطر علی قلب بشر و لا یعلمه ملک مقرب و لا نبی مرسل(86) الی آخره
از عبدالله ابن سنان روایت شده که تو راه است که خدا وعده داده برای کسانی که پهلو از خوابگاهش تهی می کنند در جائی که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه هم به دلی خطور کرده و به فرشته ای و نه پیغمبری. نمی داند
آیه یازدهم
المال و البنون زینة الحیوة الدنیا و الباقیات الصحالحات خیز عند ربک ثوابا و املا(87)
خداوند متعال سه چیز را در این آیه یادآوری به عنوان زینت کرده، ولی مردم به دو چیز. افتخار و مباهات می کنند از همه بیشتر این مباهات و نازش در روسا و متمکنین و بقول صاحب تفسیر روح البیان بویژه روسا در عرب است که یکی از آنها مال است و دیگر فرزندان که هر دوی اینها در معرض فنا و نابودی قرار دارد، اما سومی که فناپذیر نیست، در دنیا و آخرت باقی است رها کرده اند و آن باقیات الصالحات است که اثر آنها برای همیشه باقی برجاست که مراد اعمال خیر و نیک است، از قبیل نماز و روزه و حج و حج و جهاد و گفتن سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله و اکبر کاشفی گفته است: مراد از باقیات صالحات دختران باشند به حکم هن ستر من النار آنان پوشش از آتشند سبب خلاصی والدین از آتش باشند، و فی الحدیث من ابتلی من هذه البنات بشی ء فاحسن الیهن کن له سترا من النار اگر کسی گرفتار این دختران به چیزی شود و نسبت به آنان نیکی کند آنان برای او سبب خلاصی از آتش می شوند(88)
4) نافله ظهر و عصر در روز جمعه هریک ده رکعت است
5) بحار الانوار ج 85 ص 75
6) حلیة المتقین ص 18 و 19
7) سوره مائده آیه 55
8) مفاتیح الجنان زیارت اربعین
9) روضة الکافی ج 8 ص 61
10) بحار الانوار ج 87 ص 46
11) بجار الانوار ج 87 ص 22
12) بحارالانوار ج 87 ص 28
13) بحارالانوار ج 87 ص 27
14) سوره معارج آیه 23 و 24
15) سوره معارج، آیه 32
16) سوره واقعه آیه 27
17) بحارالانوار ج 87 ص 46
18) بحارالانوار ج 87 ص 27 . سوره اسراء آیه 79
19) روضة المتقین ج 2 ص 11
20) سوره آل عمران آیه 17
21) تفسیر مجمع البیان ج 2 و 1 ص 419 آیه 17 سوره آل عمران.
22) تفسیر برهان ج 1 ص 273 ذیل آیه 17 سوره آل عمران
23) تفسیر روح البیان
24) تفسیر نمونه
25) تفسیر صافی ج 1
26) سوره اسراء آیه 79
27) سوره اسراء آیه 78
28) بحارالانوار ج 87 ص 142
29) بحارالانوار ج 87 ص 146
30) تفسیر نمونه ج 12 ص 321 ذیل آیه 79 سوره اسراء
31) تفسیر نمونه ج 12 ذیل آیه 79 سوره اسراء
32) تفسیر صافی ج 3 ص 211
33) تفسیر برهان ج 2
34) تفسیر منهج جلد 5 ، ص 306
35) تفسیر صافی ج 5 ص
36) تفسیر منهج الصادقین ج 9
37) تفسیر روح البیان ج 9 ص 156
38) رساله لقاء الله ص 75
39) سوره نصر
40) بحارالانوار
41) تفسیر منهج الصادقین ج 10 سوره نوح آیه 10 تا 12
42) سوره ذاریات آیه 17
43) برهان ذیل آیه 17 ذاریات / بحار ج 87 ص 125 / کنزالدقائق ج 10 ص 10
44) تفسیر روح البیان ج 9
45) سوره زمر آیه 9
46) تفسیر روح البیان ج 8 ص 80
47) تفسیر لاهیجی ص 885
48) تفسیر مفاتیح الغیب ج 26
49) تفسیر روح البیان ج 8 ص 80
50) تفسیر نمونه ج 19 ص 393
51) تفسیر نمونه ج 19 ص 393
52) تفسیر الجواهر طنطاوی ج 24
53) تفسیر الجواهر طنطاوی ج 24
54) سوره مزمل آیه 20
55) تفسیر الجواهر ج 24 ص 286
56) تفسیر منهج الصادقین ج 10 ص 44
57) تفسیر فخررازی ج 30
58) تفسر البصائر ج 50
59) سوره آل عمران آیه 113 و 114
60) تفسیر مجمع البیان ج 1و2 ص 488 آیه 113 آل عمران
61) تفسیر مفاتیح الغیب ج 8
62) صلاة اللیل عرفانیان
63) سوره فرقان آیه 64
64) تفسیر نمونه ج 15 ص 149 آیه 64 سوره فرقان
65) تفسیر مجمه البیان ج 8 - 7 ص 178/ آیه 63 سوره فرقان
66) سوره فرقان آیه 63
67) تفسیر فخر رازی آیه 63 سوره فرقان
68) تفسیر منهج الصادقین
69) سوره حدید آیه 27 / بحار ج 87 ص 147
70) تفسیر کشاف ج 4
71) تفسیر مجمع البیان ج 10 - 9 ص 243 آیه 27 سوره حدید
72) تفسیر مجمع البیان ج 10 - 9 ص 423 آیه 27 سوره حدید
73) تفسیر فخر رازی آیه 27 سوره حدید
74) تفسیر صافی آیه 27 سوره حدید
75) تفسیر روح البیان سوره حدید آیه 27
76) تفسیر روح البیان سوره حدید آیه 27
77) سوره سجده آیه 16
78) تفسیر مجمع البیان ج 8 ص 331 آیه 16 سوره سجده
79) تفسیر البصائر
80) تفسیر منهج الصادقین ج 7
81) تفسیر صافی ج 4
82) تفسیر المیزان ج 16 ص 277 س 14 و هذا التجافی و الدعاء ینطبق علی النوافل اللیلیة
83) جامع احادیث الشیعه ج 7 ص 104
84) سوره سجده آیه 17
85) تفسیر نمونه ج 17 ص 149 / جامع الاحادیث ج 7 ص 104
86) تفسیر نمونه ج 17 ص 149 / جامع الاحادیث ج 7 ص 104
87) تفسیر نمونه ج 17 ص 149 / جامع الاحادیث ج 7 ص 104
88) تفسیر روح البیان ج 5 آیه 46
منبع:کتاب نماز شب یا شبی با خدا
نویسنده : سید عبدالحسین رضایی نیشابوری