اهميت دوران جواني
بر هيچ اهل علمي پوشيده نيست كه در شكل گيري شخصيت هر فرد، مقطع جواني از جايگاه خاص و اهميت ويژهاي برخوردار است.
شايد بتوان گفت كه ثبات شخصيت هر انساني در اين سنين آغاز و به هر نحوي كه شكل گيرد غالباً به همان صورت قوام يافته و تثبيت ميگردد و به همين دليل در روايات بر اهميت و برتري اين مقطع سني تأكيدات زيادي رفته و نيز روانشناسان اين دوره را حيات مجدد انسان ناميدهاند.
صاحب شريعت اسلام، حضرت خيرالأنام كه از سرچشمة وحي الهام ميگرفت در تكريم و احترام به جوانان فرمودند:
فضل الشابّ العابد الذي يَعبُدُ في صباه علي الشيخ الذي يَعبُد بَعْدَ ما كَبُرَتْ سِنُّهُ كفضلِ المرسلين علي ساير النّاس.
«فضيلت و برتري جوان عابد كه از آغاز جواني خدا را عبادت كند بر پيري كه وقت پيري مشغول عبادت گردد چون فضيلت پيغمبران است بر ساير مردم».[1]
و در جاي ديگر با اشاره به ارزش جواني ميفرمايد: اغتنم شبابك قبل هرمك.
«جوانيتان را قبل از فرا رسيدن پيري غنيمت و قدر بدانيد».[2]
و خطاب به والدين و مربيان در برخورد با جوانان و نوجوانان ميفرمايند:
اوصيكم بالشّبان خيراً فانّهم اَرَقُّ افئِدةً انّ الله بعثني بشيراً و نذيراً فحالفني الشُّبّانُ و خالفن الشيوخُ ثُمَّ قَرَاَ فطال عليهم الأمَدُ فقستْ قلوبُهُم.
«به شماها دربارة نوبالغان و جوانان به نيكي سفارش ميكنم كه آنها دلي رقيقتر و قلبي فضيلت پذيرتر دارند.
خداوند مرا به پيامبري برانگيخت تا مردم را به رحمت الهي بشارت دهم و از عذابش بترسانم.
جوانان سخنان مرا پذيرفتند و با من پيمان محبت بستند ولي پيران از قبول دعوتم سر باز زدند و به مخالفتم برخاستند.
سپس به آيهاي از قرآن اشاره كرد و دربارة مردم كهن سال و پير كه مدت زندگي آنان به درازا كشيده و دچار قساوت قلب شدهاند سخن گفت».[3]
همه اين سخنان گوهربار كه در خطاب به مسلمانان تأكيد داشتند علاوه بر سيرة عملي و برخورد بزرگوارانه و محترمانه كه با جوانان داشتهاند حاكي از حساسيت عنفوان جواني است.
بنابراين از منظر علم و دين، در تمام عمر و طول حيات انساني هيچ برههاي مهمتر از دورة نوجواني و جواني نيست.
يكي از روانشناسان معروف غربي به نام دكتر «ماي لي» در اهميت اين دوره از عمر آدمي چنين ميگويد:
«در نوجواني مسأله شخصيت و هويّت با شدّت تمام از نو وارد ميدان ميشود پس نوجواني و جواني يكي از مراحل و مراتب بارور هستي است كه طي آن ساختهاي قطعي شخصيت و هويت بزرگسال تثبيت شده يا دوباره مطرح ميگردند».[4]
انعطاف پذيري روحية جوانان
نسل جوان تنها قشر منحصر به فردي است كه بيشترين روحية تأثير پذيري را داراست شفافيت روحية جوانان و حساسيت ايشان، عامل اصلي توجه دستگاههاي تبليغاتي استكبار و بنگاههاي فرهنگي غرب، براي سوق دادن آنان به انحرافات اخلاقي و اهداف پليد خويش در طول تاريخ بوده است.
درست از زماني كه دنياي غرب در اثر تحقيقات و مطالعات خود به اين نتيجه رسيد كه جوانان آسيب پذيرترين قشر هر جامعهاند با تشكيل بنگاههاي فرهنگي تبليغي همة همت خود را در به دام انداختن آنان به فساد و تباهي تحت عنوان آزادي و عناوين مقدس ديگر به كار گرفت تا اين كه به اغراض استكباري و سلطه طلبي خود دست يازد.
اگر چه غرب در القاي فرهنگ خود به كشورهاي اسلامي از راههاي متعدد و در سطوح مختلف وارد عمل شده است ولي تاريخ بهترين شاهد و گواه است كه نفوذشان بيشتر از طريق جوانان تحصيل كرده يا عوام مقلد (جواناني كه به مباني دين آشنايي چنداني ندارند) بوده است كه سقوط اسلام در اندلس (اسپانياي فعلي) يا سلطة غرب بر مسلمانان الجزاير بهترين نمونه تاريخي است.
روح ظريف و باقد است، احساسات پاك و با لطافت، عواطف زلال و با صداقت، جوان را چون گلي شكفته و با طراوت نموده است كه بيشترين تأثيرپذيري را براي پژمرده شدن داراست.
تشبيه نوجوان و جوان به نهال نورس در كلمات معصومين، حاكي از همين مطلب است كه او را ميتوان به هر جهتي هدايت نمود بر خلاف درخت تنومندي كه كسي قادر به جهت دهي او نيست مگر با بريدن تنه آن درخت.
بنابراين جواني با نوعي اثر پذيري روحي و حالات انفعالي و تشويشات ذهني همراه و آميخته است كه كمتر صبغه و رنگ عقلي و استدلالي دارد.
به همين جهت عوامل خارجي در جهات مثبت يا منفي بيشترين اثر را در او ميگذارد.
آنچه كه از ديدگاه اسلام مهم است سوق دادن او به سوي تكامل انساني و اهداف متعالي است. سنت و سيرة پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اولاد طاهرينش نسبت به جوانان، مبيّن همين نكته است.
پس صرفاً به كار گرفتن احساسات جوانان و تشويق و تحريص آنان از قدرت احساسي و عاطفي مقصود شارع مقدس نيست بلكه سوق دادن آن در قلمرو دين و عقلاني نمودن اهداف عاليه انساني، همه همت رهبران دين ميباشد و ادعاي ما اين است كه همة تعاليم دين و احكام الهي خصوصاً نماز در همين راستا بر مسلمين فرض و واجب شده است.
نيازهاي غريزي و فطري جوانان و پاسخ آن
با تمهيد مقدمات و مطالبي كه ذكر شد ميتوان گفت كه فلسفه همه عبادات ديني در اين نكته معطوف است كه متأثرترين قشر يعني جوانان را مؤثرترين قشر در اجتماع انساني قرار دهد.
چون احساس به يك تكيه گاه محكم و امنيت و آرامش در پناه آن تنها عنصري است كه ميتواند به جوان اعتماد و اطمينان بخشيده و او را از اضطرابات دروني و تشويشات ذهني رها سازد.
همه مشكلات و معضلات روحي و رواني كه هويّت او را در معرض خطر انداخته و ثبات شخصيت او را از كَفَش ربوده و خلاء عظيمي را در او ايجاد كرده ناشي از نداشتن يك ملجاء و عدم دست يابي به يك پناهگاه دائمي و مستحكم است. همة صاحبان مكاتب كوشيدهاند تا به نحوي اين آتش احساسات دروني را خاموش و يا حداقل از شعلههاي آن بكاهند.
به همين خاطر راهحلهايي چون آزادي بيقيد و شرط جوانان در ارضاي هواهاي نفساني و غرايز حيواني و سوق دادن و جهت دهي ايشان به ميخانهها و كاهوارهها و صدها طرق ديگر را به عنوان پناهگاه ارائه دادند اما پس از رويكرد جوانان به آن مأمنهاي به ظاهر مستحكم، سقفهايشان فرو ريخته و به واهي و خيالي بودن آنها پي بردهاند.
چون با ارضاء نيازها و دفع هواهاي نفساني، اهداف خود را تأمين شده نمييافتند.
«امروزه اشتياق شديد جوانان سراسر جهان به شنيدن موسيقي به اصطلاح پاپ (Pop) و پوشيدن لباسهاي نوعاً جديدي مثل بلوجين كه زبان حال ميل به آزادي از قيد و بندها و تحرك و تكاپو و اعلام استقلال يك تنه از قيد ضوابط و معيارهاي اجتماعي است كاملاً واضح است.
بسياري از جوانان تيز و چابك پا در ركاب سفر ميگذارند بدون آن كه بدانند به كجا ميروند.
در اين مسحور شدگي و حتي تسخير شدگي در قبال شيوة زندگي جديد كه از غرب سرچشمه گرفته و جهانگير شده است شمار كثيري از جوانان مسلمان شريك بودهاند
دانستن اين نكته براي جوانان مسلمان لازم است كه اين پديدهها با علل ژرفتري ارتباط دارند كه از نظر معنوي بيطرف نيستند».[5]
جوانان در زندگي و حيات جواني خويش امور زيادي را درحال تجربه كردن ميباشند او چون ساير افراد جامعه اما عاطفي و احساسيتر از ديگران در صدد دست يابي به امري است كه قلبش را بدان واسطه تسكين بخشيده و نوعي آرامش را تحصيل نمايد و ليكن به هر چيزي كه روي ميآورد بعد از مدت كوتاهي در مييابد كه آن عنصر، مطمئن و واقعي نيست.
البته تشخيص اين امر در ابتداي سنين نوجواني و جواني بسيار دشوار است شور و هيجان جواني در جوانان غالباً فرصت تعقل و انديشة اين كه انسان براي يك زندگي و حيات طولاني و اهداف متعالي خلق شده را از او سلب كرده و به همين خاطر او بعد از تجربه عملي، به پوچي و بيپايگي بسياري از مأمنهايي كه بدان پناه آورده است پي خواهد برد.
و دشمنان دين خصوصاً غرب به خاطر درك همين نيازهاي فطري و غريزي جوانان تلاش زيادي انجام ميدهند تا اين گرايشها را به جهاتي كه اهداف آنها را تأمين ميكند سوق دهند و آنها را از كمالات معنوي و ديني منحرف سازند.
كسي كه خود مدت زيادي از عمرش را در ميان غربيها سپري كرده و الآن هم زندگي خود را با آنها در حال تجربه كردن ميباشد قضاوت و داوريش چنين است كه گويد:
«در شيوة زندگي كنوني غرب كشش و گرايشي هست كه افراد جامعه را به زيستن در لحظة كنوني فارغ از همة تاريخ و گذشته و غرق شدن در طلب سرافرازيهاي لحظهاي و لذت حسي آني وا ميدارد.
پرستش قهرمانان ورزشي و ميل به ركوردشكني دايمي و فايق آمدن بيوقفه بر طبيعت نشان دهندة يك وجه از اين دل مشغولي به تن است در حالي كه جنبة بسيار ويرانگرتر همين گرايش را ميتوان در استفاده از مواد مخدر و طبعاً مشروبات الكلي، روابط جنسي آزاد و نظاير آن ديد كه تماماً از تلاش نفس براي غرق نمودن خود در لذتهاي آني جسمي و غريزي حكايت دارد. بديهي است كه ورزش مستلزم انضباط و سخت كوشي است و اين از جهات مثبت آن است.
اما بزرگداشت بيش از حدّ ورزش و كمابيش پرستيدن قهرمانان ورزشي ناشي از اهميت گزافي است كه به تن داده شده است.
علاوه بر اين كه نقش و اهميتي كه به ورزش داده ميشود ابداً بيارتباط با اشتياق به لذت جوييهاي جسماني نيست. كه همه اين عوامل متضمن از دست رفتن ايمان و اعتقاد جوانان به معيارهاي اخلاقي است».[6]
يك جوان مسلمان با تحصيل معرفت و دست يابي به علوم مقدس ديني بايد خود را مجهز ساخته و به دامي كه جوانان غربي بدان گرفتار آمدند هويت خود را از دست ندهد.
---------------------------------------------------------------------
[1] . نهج الفصاحه، حديث 2050.
[2] . نهج الفصاحه، حديث 372.
[3] . سفينة البحار، ج 2، ص 176.
[4] . دكتر ماي لي، شخصيت، ترجمه دكتر محمود منصور، ص 120.
[5] . دكتر نصر، جوان مسلمان و دنياي متجدد، ص 338.
[6] . دكتر حسين نصر، جوان مسلمان و دنياي متجدد، ص 342.