4
موضوع : احکام واجبات 4
فراگيرى تكاليف شرعى و احكام اسلامى در زواياى مختلف زندگى به ويژه امورى كه همه روزه با آن سر و كار داريم يك ضرورت و وظيفه دينى است كه ضامن سعادت و كاميابى دنيوى و اخروى است.
موارد رعايت قانون
مراعات مقررات دولت اسلامى واجب شرعى است و تخلف از آن گناه است.[1]
مخالفت با قوانين و مقررات و دستورات دولت اسلامى كه به طور مستقيم توسط مجلس شوراى اسلامى وضع شده و مورد تأييد شوراى نگهبان قرار گرفته و يا با استناد به اجازه قانونى نهادهاى مربوطه وضع شده اند، براى هيچ كس جايز نيست و در صورت تحقق مخالفت توسط فردى در اين خصوص، ديگران حق تذكر و راهنمايى و نهى از منكر دارند.[2]
كسى حق عمل نكردن به قوانين و مقررات حاكم بر اداره هاى دولتى و عمل برخلاف آنها را ندارد، و هيچ مسئولى نمى تواند از كارمند، تقاضاى انجام كارى خلاف قانون را بنمايد، و نظر مسئول اداره در اين رابطه، اثرى ندارد.[3]
كارمندان دولت نمى توانند بيش از يك شغل دولتى داشته باشند و داشتن هر نوع شغل ديگر، در مؤسساتى كه تمام يا قسمتى از سرمايه آن متعلق به دولت و مؤسسات عمومى است، براى آنان ممنوع است.[4]
رعايت قوانين راهنمايى و رانندگى واجب شرعى است، كسى كه گواهينامه ندارد جايز نيست رانندگى كند.[5]
وجوب احترام به كلمات مقدس
احترام به اسماء جلاله و كلمات مقدس واجب است. از اين رو، مسّ نام هاى خداوند و متن قرآن بدون طهارت، وضو و غسل يا تيمم حرام است.[6]
نجس كردن خط و ورق قرآن حرام است و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب بكشند.[7]
اگر جلد قرآن نجس شود در صورتى كه بى احترامى به قرآن باشد بايد آن را آب بكشند.[8]
اگر ورق قرآن يا چيزى كه احترام آن لازم است- مثل كاغذى كه اسم خدا يا پيغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم يا امام علیه السلام بر آن نوشته شده- در مستراح بيفتد، بيرون آوردن و آب كشيدن آن اگر چه خرج داشته باشد واجب است، و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد، بايد به آن مستراح نروند تا يقين كنند آن ورق پوسيده است.[9]
گذاشتن قرآن روى عين نجس مانند خون و مردار، اگر چه آن عين نجس خشك باشد، حرام است و برداشتن قرآن از روى آن واجب مى باشد.[10]
احتياط واجب آن است كه از دادن قرآن به كافر خوددارى كنند و اگر قرآن دست اوست در صورت امكان از او بگيرند.[11]
اگر به قرآن هتك شود، بايد فوراً رفع هتك شود. مثلاً اگر قرآن بازيچه كودك شده و برگ هاى آن را پاره مى كند و يا اگر قرآن از دست فردى افتاد، لازم است به آن احترام نموده و آن را بردارند و در جاى مناسب قرار دهند.[12]
حج واجب
حج، يكى از وظايف مهم مسلمانان و اعمال حج، از بزرگترين واجبات سياسى- عبادى اسلام است.
حج در تمام عمر بر كسى كه شرايط لازم را دارا باشد يك مرتبه واجب مى شود.[13] ولى به وسيله نذر و عهد و قسم نيز بر انسان واجب مى شود.[14]
كسى كه بدون خانه ملكى رفع احتياجش نمى شود، وقتى حج بر او واجب است كه پول خانه را هم داشته باشد.[15]
اگر كسى توشه راه را نداشته باشد و ديگرى به او بگويد حج برو، من خرج تو و عيالات تو را در موقعى كه در سفر حج هستى مى دهم، در صورتى كه اطمينان داشته باشد كه خرج او را مى دهد، حج بر او واجب مى شود.[16]
اگر مقدارى مال كه براى حج كافى است به كسى بدهند و با او شرط كنند كه در راه مكه به كسى كه مال را به او داده خدمت بنمايد، حج بر او واجب نمى شود.[17]
اگر مقدارى مال به كسى بدهند و حج بر او واجب شود، چنانچه حج نمايد، هر چند بعداً مالى از خود پيدا كند ديگر حج بر او واجب نيست.[18]
حج نيابتى
نايب گرفتن در حج استحبابى خواه براى زنده و خواه براى اموات مستحب است و در حج واجب از طرف ميتى كه حج بر او استقرار يافته بر ورثه واجب است و هزينه آن از اصل تركه ميت است و نيز نايب گرفتن براى زنده اى كه حج بر او واجب شده اما به دليل پيرى يا بيمارى توانايى جسمى خود را از دست داده است واجب است.[19]
ازدواج واجب
اصل ازدواج در اسلام مستحب است ولى كسى كه به واسطه نداشتن زن به حرام مى افتد، واجب است زن بگيرد.[20]
هر گاه ترك ازدواج سبب قرار گرفتن در ضرر و آسيب شود، ازدواج واجب است.
هر گاه كسى نذر يا عهد كند يا قسم بخورد بر اين كه ازدواج كند، ازدواج بر او واجب مى شود.[21]
پرسش: منظور از به گناه افتادن در اثر ازدواج نكردن چيست؟ آيا گناهان مقاربتى مقصود است يا گناهان ديگرى نظير نگاه شهوت آلود، خودنمايى و ... را نيز شامل مى شود؟
پاسخ: مقصود اعم است و شامل هر گناهى مى گردد.[22]
اداى مهريه عندالمطالبه واجب است و اگر مرد نتواند ادا نمايد، زن بايد صبر كند.
زن مسلمان نمى تواند با مرد غير مسلمان ازدواج كند و همچنين مرد مسلمان با زن غير مسلمان نمى تواند ازدواج كند.[23]
از شرايط ازدواج اين است كه زن، شوهر نداشته و در عده ديگرى هم نباشد و نيز مرتد نباشد.[24]
در ازدواج بايد صيغه مخصوص آن خوانده شود و تنها راضى بودن دختر و پسر و علاقه داشتن كافى نيست. بنابراين خواستگارى تا زمانى كه صيغه ازدواج خوانده نشده، سبب محرميت نمى شود.[25]
حقوق واجب زن و شوهر
بر هر يك از زوجين واجب است به وظايف همسر نسبت به يكديگر همت گمارده و حقوق همديگر را رعايت كنند هر چند وظايف زن نسبت به شوهر سنگين تر است.[26]
1. حقوق مرد
امام باقر علیه السلام فرمود:
«جَاءَتِ امْرَأَة إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَة فَقَالَ لَهَا أَنْ تُطِيعَهُ وَ لَا تَعْصِيَهُ وَ لَا تَتَصَدَّقَ مِنْ بَيْتِهَا بِشَىءٍ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَمْنَعَهُ نَفْسَهَا وَ إِنْ كَانَتْ عَلَى ظَهْرِ قَتَبٍ وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِه»[27]
زنى به محضر پيغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم آمد و عرضه داشت: حق شوهر بر زن چيست؟ فرمود: آنكه فرمان او برد و مخالفت و عصيان او نكند، و چيزى از خانه او بدون اجازه او صدقه ندهد و روزه مستحبى جز با اجازه او نگيرد، و اگر بر پشت مركب (آماده سفر) است و شوهر از او آميزش خواست امتناع نكند. و جز با اجازه او از خانه بيرون نرود.
الف) تمكين
تمكين يكى از حقوق مرد نسبت به زن است و وظيفه اوست كه در غير از موارد عذر، خود را در اختيار مرد قرار دهد.[28]
ب) اذن
زنىكه عقد دائمى شده نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود و بايد خود را براى هر لذتى كه او مى خواهد، تسليم نمايد و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند و اگر در اينها از شوهر اطاعت كند تهيه غذا و لباس و منزل او بر شوهر واجب است و اگر تهيه نكند چه توانايى داشته باشد يا نداشته باشد مديون زن است.[29]
در انجام واجبات نيازى به اذن شوهر يا پدر و مادر نيست. مانند حج واجب، نماز، حجاب، روزه و ...[30]
ج) حق نظافت و آرايش
زن بايد خود را براى شوهر بيارايد، بوى خوش استعمال كند و بهترين لباس هاى خود را بپوشد.[31]
پرسش: اگر مردى به زن امر كند فلان آرايش را برايش نمايد و يا فلان لباس را در منزل بپوشد، آيا زن بايد اطاعت كند؟
پاسخ: اطاعت زن از شوهر در امور مربوط به استمتاعات واجب است و امور مذكور اگر در اين راستا باشد بايد اطاعت كند و الّا لازم نيست.[32]
د) رفع منافرت
اگر شوهر خواستار پاكيزگى و آرايش زن باشد، بر زن واجب است اين كار را انجام دهد. همچنين زن بايد چيزهايى كه در روابط جنسى، مورد نفرت و عدم رغبت مرد به او مى شود، از خود دور كند.[33]
2. حقوق زن
الف) مهريه
نخستين حق زن بر شوهر مهريه است كه با اجراى صيغه عقد، محرز مى شود و مرد مكلف به پرداخت آن است. مهريه، عبارت است از هر گونه مال منقول و غير منقول يا حق ديگرى كه در عقد مورد توافق زن و مرد قرار مى گيرد. با اجراى صيغه عقد، نصف مهريه و با آميزش، تمام مهريه بر شوهر واجب مى شود.
اگر زن مهريه خود را به شوهر ببخشد، ديگر نمى تواند مهريه را طلب نمايد و چيزى بر ذمه شوهر نيست.[34]
ب) نفقه
نفقه در لغت به معناى هزينه و خرجى بوده و در اصطلاح فقه، مالى را گويند كه براى ادامه زندگى بر حسب حالِ اشخاص لازم است و آن عبارت است از خرج خوراك، پوشاك و مسكن.[35]
نفقه، اندازه خاصى ندارد بلكه قاعده اين است كه به آنچه زن احتياج دارد از قبيل غذا، پوشش، مسكن و وسايل آشاميدن و پخت و پز، اقدام نمايد.[36]
نفقه تنها با يكى از سبب هاى سه گانه زوجيت، خويشاوندى و ملكيت واجب مى شود.
اطعام همسر به اندازه برطرف شدن نياز او بر شوهر واجب است. مقدار و كيفيت آن بستگى به شئون خانوادگى و موقعيت اجتماعى زن دارد.[37]
نفقه همسر با دو شرط بر مرد واجب است، يكى اين كه همسر دائمى باشد و ديگر اين كه در امور لازم، مطيع شوهر باشد.[38]
لازم نيست زن فقير باشد تا نفقه او بر شوهر واجب شود، بلكه اگر از ثروتمندترين مردم نيز باشد، نفقه او بر شوهر واجب است.[39]
اگر شوهر مبلغى به صورت روزانه يا ماهانه براى مخارج مشترك زندگى در اختيار همسر بگذارد، او نمى تواند بدون اجازه و رضايت شوهر به ديگران هديه يا صدقه دهد، ولى چنانچه مخارج خودش را به صورت وجه نقدى مى پردازد يا آن مبلغ را به او مى بخشد يا براى مصرف به او اختيار كامل داده است، بخشش و صدقه و صرف در امور ديگر نياز به اجازه او ندارد.[40]
زن نمى تواند نفقه روزهاى آينده را از شوهر طلب كند.[41]
در صبح هر روز، زن مالك نفقه همان روز از مال شوهر مى شود. البته به مقدارى كه در آن روز مصرف مى كند. بنابراين اگر مرد پول بيشترى به زن بدهد كه او به اندازه نفقه خود از آن بردارد زن زائد بر آن را مالك نمى شود و شوهر مى تواند آن را از زن پس بگيرد.[42]
اگر مرد نفقه يك روز يا يك هفته و يا يك ماه را يك جا به زن بدهد و زن با صرفهجويى و يا استفاده كردن از پول هاى ديگر مقدارى از آن پول را پس انداز كند، زن مالك آن است و شوهر حق پس گرفتن آن را ندارد.[43]
اگر مرد نفقه يك روز زن را نپردازد در پايان آن روز به مقدار نفقه به گردن مرد دَين مى آيد و به زن مقروض مى شود، چه زن آن را از مرد طلب كرده باشد يا نه.[44]
زن مى تواند نفقه اى را كه شوهر نداده در هر زمانى از او مطالبه كند و اگر شوهر نپرداخت زن مى تواند با مراجعه به حاكم شرع نفقه خود را از شوهر بگيرد و در صورتى كه شوهر، نداشته باشد بايد به او مهلت داده شود كه هر گاه توان پرداخت پيدا كرد بپردازد.[45]
اگر مردى نفقه زن را نپردازد زن مى تواند از تمكين به شوهر خوددارى نمايد.[46]
زنى كه از شوهر اطاعت مى كند اگر مطالبه خرجى كند و شوهر ندهد مى تواند در هر روز به اندازه خرجى آن روز بدون اجازه از مال او بردارد.[47]
پرسش: چنانچه مردى نفقه همسرش را ندهد و يا از آن كم بگذارد، زن چگونه مى تواند نفقه خود را از او استيفاء نمايد؟
پاسخ: آيات عظام امام، بهجت، فاضل: نخست بايد به حاكم شرع مراجعه كند و با عدم دسترسى به او، مى تواند مخارج زندگى خود را بدون اجازه از مال شوهر بردارد.[48]
اگر زن و شوهر توافق كنند كه نفقه به صورت پول پرداخت شود، اشكال ندارد و زن آن پول را مالك مى شود و در چگونه مصرف كردن آن اختيار با خود اوست و شوهر نيز به وظيفه خود عمل كرده و وجوب پرداخت نفقه از او ساقط مى شود ولى هيچ كدام حق ندارند ديگرى را به پرداخت نفقه به صورت پول نقد وادار كنند.[49]
اگر زن در امورى كه اطاعت از شوهر واجب است تخلف كند و به وظيفه خود عمل نكند حق نفقه ندارد.[50]
پرسش: اگر زن درآمد كافى داشته باشد آيا شوهر مى تواند از پرداخت نفقه به همسر خود امتناع كند؟
پاسخ: همه مراجع: خير.[51]
اگر مرد فقط به اندازه نفقه پول داشته باشد نمى تواند آن را به نزديكان خود ببخشد.[52]
پرسش: آيا مرد مى تواند پول هايى را كه زن با صرفه جويى در مخارج خانه پسانداز كرده از زن طلب كند؟
پاسخ: اگر از نفقه زن بوده و صرفه جويى كرده، نمى تواند اما اگر از مخارج بچه ها بوده و يا عنوان ديگر داشته، مى تواند پس بگيرد.[53]
خرجى و نفقه بر دو گونه است:
1. نفقه اى كه با مصرف كردن، چيزى ازآن باقى نمى ماند مانند خوراك كه در اين صورت زن مالك آن مى شود.[54]
2. نفقه اى كه پس از استفاده عين آن باقى مى ماند مانند فرش و لباس كه در اين صورت، زن تنها حق استفاده از آنها را دارد و مالك آنها نمى شود.[55]
اگر انسان چيزى نداشته باشد كه براى خود خرج كند، واجب است به هر وسيله مشروعى كه شده آن را تحصيل كند، حتى با درخواست و خواهش از ديگران، تا چه رسد به كارى كه مناسب وى مى باشد.[56]
اگر انسان چيزى نداشته باشد كه صرف مخارج همسر يا نزديكان كند، واجب است تحصيل آن با كسبى كه لايق حال و شأن اوست.[57]
هر كارى كه زوجه با درخواست زوج انجام دهد و قصد تبرع نكند، استحقاق اجرت دارد.[58]
مواردى كه نفقه زن واجب نيست
1. زن اگر مرتد شود نفقه اش ساقط مى شود.[59]
2. زن اگر ناشزه شود نفقه ندارد.[60]
وقتى نفقه زن بر شوهر واجب است كه در آن چيزى كه اطاعتش از شوهر واجب است از شوهر اطاعت كند پس زن ناشزه نفقه ندارد.[61]
پرسش: آيا بدهى شرعى زن از قبيل كفاره، خمس و رد مظالم بر عهده شوهر است؟
پاسخ: همه مراجع: خير، پرداخت اين نوع بدهى ها بر شوهر واجب نيست و اگر زن مال دارد بايد خودش بدهد در غير اين صورت تكليفى ندارد.[62]
پرسش: آيا علاوه بر نفقه و نيازهاى ضرورى زن، نيازهاى ديگر او نيز از قبيل خريد كتاب، انفاق به فقيران، هديه دادن، برپا كردن مجالس روضه خوانى و جشن ائمه عليهم السلام بر شوهر واجب است؟
پاسخ: همه مراجع: خير، تأمين نيازهاى ياد شده براى شوهر واجب نيست.[63]
بر مرد واجب است تمام نفقات زن را بپردازد، چه زن نياز داشته باشد يا نداشته باشد.[64]
ج) همبسترى
همبسترى نيز از حقوق زن است. يعنى تنها نگذاشتن زن در شب و با وى به سر بردن در خانه.
مرد مجاز نيست همسر خود را به گونه اى رها كند كه معلوم نباشد شوهر دارد يا ندارد.[65] و ضرورت دارد مرد به قدر لازم به همسرش سركشى كند و شب هايى را نزد او بماند كه به حالت معلقه در نيايد. اين كار را اصطلاحاً «حق بيتوته» مى نامند.
حق همبسترى براى همسر دائمى است و همسر موقت اين حق را ندارد.[66]
بيتوته، حد معينى ندارد ولى نمى تواند زن را به حالت معلقه رها كند.
د) آموزش احكام
بر مرد واجب است احكام مورد نياز زن را به او تعليم دهد. همان گونه كه بر زن واجب است آنها را فرا بگيرد.[67]
وجوب شيردهى به كودك
در موارد زير، شير دادن به كودك بر مادرش واجب است:
1. زمانى كه نگهدارى نوزاد با غذايى غير از شير ممكن نبوده يا غذاى ديگر برايش زيان داشته باشد.
2. زمانى كه شير دهنده اى غير از مادر موجود نباشد.[68]
حقوق كودك
اگر تأديب كودك موجب ديه شود واجب است ديه را به او بپردازند.[69]
اگر كسى بچه اى را طورى بزند كه ديه واجب شود ديه مال طفل است.[70]
واجب است انسان در صورتى كه بتواند هزينه زندگى فرزندان و نوه ها و نتيجه هاى خود را كه فقير بوده و توانايى كسب و كار ندارند بدهد، خواه كوچك باشند يا بزرگ، مسلمان باشند يا كافر.[71] البته اين نفقه، دين حساب نمى شود.[72] ولى اگر فرزند بتواند كسب مناسبى براى اداره زندگى خود به دست آورد و كوتاهى نمايد، در اين صورت نفقه بر پدر واجب نيست.[73]
نفقه فرزند مطلقاً بر عهده پدر است، خواه فرزند نزد مادر باشد يا پدر.[74]
پرسش: خرج اولاد تا چه وقت بر پدر واجب است؟
پاسخ: تا وقتى كه نتواند خود را اداره كند.[75]
پرسش: هر گاه پدر نتواند مخارج اولاد را بدهد آيا بر مادر واجب است نفقه اولاد را بدهد يا خير؟
پاسخ: اگر اولاد، جد پدرى و جد پدر و بالاتر نداشته باشند يا فقير باشند، نفقه بر مادر واجب است.[76]
پرسش: در صورتى كه نفقه دادن والدين به فرزند جوان موجب تنبلى او شود، آيا نفقه واجب است؟
پاسخ: مقدار نفقه به مقدار ضرورت واجب است.[77]
واجب است فرزند پسر ختنه شود.[78]
احتياط واجب آن است كه ولى بچه پيش از آن كه بچه بالغ شود او را ختنه نمايد.
بر پسرى كه قبل از بلوغ ختنه نشده، بعد از بلوغ ختنه واجب است و بر كافرى كه تازه مسلمان شده ختنه واجب است.[79]
وجوب رعايت حقوق والدين
رعايتحقوق والدين واجب است[80] اگر چه آنها در حق اولاد كوتاهى كرده باشند.[81]
آنچه در اطاعت پدر و مادر واجب است اين است كه فرزند با آنها معاشرتى نيكو داشته باشد.[82]
حفظ احترام والدين و مراعات ادب در صحبت با آنان لازم است.[83]
سفرى كه اسباب اذيت پدر و مادر باشد حرام است و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.[84]
ترك عمل واجب در صورت نهى پدر و مادر جايز نيست.[85]
پرسش: اطاعت از پدر و مادر تا چه حد بر فرزند لازم است و آيا اجداد و جدّات هم حكم پدر و مادر را دارند؟
پاسخ: در امورى كه انجام آن موجب ناراحتى آنها است از حيث شفقت پدر و مادرى اطاعت شود و فرقى بين پدر، مادر و اجداد نيست.[86]
اگر پدر و مادرى نتوانستند مخارج خود را تأمين كنند، نفقه آنان بر عهده فرزند است چه پسر باشد، چه دختر مشروط به اين كه آنها فقير نباشند.[87]
نفقه حيوان
دين اسلام از حقوق حيواناتى كه ملك انسان مى باشند نيز غفلت نكرده و وظايفى را براى صاحبان حيوانات تعيين نموده است:
1. نفقه مملوك، حتى زنبور و كرم ابريشم بر مالكش واجب است و نفقه چهارپايان اندازه خاصى ندارد بلكه واجب است كه نياز حيوان (خوردن، آشاميدن و مكان نگهدارى حيوان) را برآورده كند و مالك براى غذا دادن به حيوان مى تواند حيوان را براى چريدن در علفزار رها كند و يا آن كه خود، علوفه برايش تهيه كند. پس اگر حيوان را در علفزار رها كند ولى براى حيوان كافى نباشد، لازم است به مقدار كفايت به حيوان علوفه بدهد.[88]
2. اگر مالك از پرداخت نفقه حيوان خود (حتى از طريق رها كردن حيوان در علفزار) خوددارى كند، بر فروش يا پرداخت نفقه حيوان و يا ذبح آن (در صورتى كه گوشتش قابل خوردن باشد) مجبور مى شود.[89]
وجوب عدّه
عدّه به زمان خاصى گفته مى شود كه در آن زمان زن از ازدواج منع شده است.
عدّه نگهداشتن زن در موارد زير واجب است:
1. بعد از طلاق گرفتن.[90]
زنى كه از شوهرش طلاق گرفته باشد بايد عده نگه دارد مگر اين كه شوهرش با او نزديكى نكرده باشد يا اينكه يائسه باشد كه در اين دو صورت مى تواند بعد از طلاق بدون نگه داشتن عده ازدواج كند.
2. بعد از فسخ كردن ازدواج به جهت بعضى از عيوب يا تخلف در بعضى از شرايط ضمن عقد.
3. مرتد شدن يكى از دو زوج و فسخ شدن نكاح.[91]
4. تمام شدن و بخشيدن مدت در عقد موقت.[92]
5. پس از مرگ شوهر.[93]
زمان عده
عده زنى كه شوهرش از دنيا رفته، چهار ماه و ده روز است، خواه ازدواج دائم باشد يا موقت، شوهرش با او نزديكى كرده باشد يا نه، حتى زن يائسه نيز بايد عده وفات نگه دارد و اگر باردار است، بايد تا هنگام وضع حمل عده نگه دارد و اگر پيش از گذشتن چهار ماه و ده روز، فرزندش به دنيا آيد، بايد تا چهار ماه و ده روز از مرگ شوهر، عده را ادامه دهد.[94]
در عده وفات بر زن واجب است زينت و آرايش خود را ترك كند چه آرايش بدنى مانند سرمه و چه غير آن مانند پوشيدن لباس هاى زينتى.[95] البته نظافت بدن و لباس و شانه كردن مو، حمام كردن، ناخن گرفتن و ... اشكال ندارد.
عده طلاق سه ماه و ده روز است و عده طلاق در ايام باردارى به وضع حمل است كه ممكن است در كوتاه ترين زمان يا طولانىترين زمان باشد.
پايبندى به تمام آثار زوجيت در عده طلاق رجعى واجب است. از قبيل خارج نشدن از خانه، عدم امتناع از رجوع و نيز پايبندى شوهر به آثار زوجيت نيز واجب است از قبيل بذل نفقه و عدم اخراج زن از منزل.[96]
عده ازدواج موقت- بعد از تمامشدن مدت يا بخشش آن از طرف شوهر- چنانچه عادت ماهيانه مى بيند، به مقدار دو حيض كامل است و اگر عادت نمى بيند، 45 روز است.[97]
زنانى كه عده ندارند
1. دخترى كه نه سالش تمام نشده، اگر چه شوهر با او نزديكى كرده باشد.
2. زنى كه يائسه است، اگر چه شوهر با او نزديكى كرده باشد.
3. زنى كه شوهر با او نزديكى نكرده است.[98]
واجبات مال پيدا شده
اگر مالى پيدا كند كه نشانه دارد و قيمت آن از 6/12 نخود نقره سكه دار كمتر است، چنانچه صاحب آن معلوم باشد و انسان نداند راضى است يا نه، نمى تواند بدون اجازه او بردارد، و اگر صاحب آن معلوم نباشد، مى تواند به قصد اين كه ملك خودش شود بردارد، و در اين صورت اگر تلف شود، نبايد عوض آن را بدهد، بلكه اگر قصد تملك هم نكرده و بدون تقصير او تلف شود، دادن عوض بر او واجب نيست.[99]
هرگاه چيزى كه پيدا كرده نشانه اى دارد كه به واسطه آن مى تواند صاحبش را پيدا كند اگر چه صاحب آن كافرى باشد كه در امان مسلمانان است در صورتى كه قيمت آن چيز به 6/12 نخود نقره سكه دار برسد بايد اعلان كند و چنانچه از روزى كه آن را پيدا كرده تا يك هفته هر روز و بعد تا يك سال هفته اى يك مرتبه در محل اجتماع مردم اعلان كند كافى است.[100]
اگر انسان خودش نخواهد اعلان كند، مى تواند به كسى كه اطمينان دارد بگويد از طرف او اعلان نمايد.[101]
اگر تا يك سال اعلان كند و صاحب مال پيدا نشود مى تواند آن را براى خود بردارد به قصد اين كه هر وقت صاحبش پيدا شد به او بدهد ولى احتياط مستحب آن است كه از طرف صاحبش صدقه بدهد.[102]
اگر بعد از آن كه يك سال اعلان كرد و صاحب مال پيدا نشد، مال را براى صاحبش نگهدارى كند و از بين برود، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى نكرده و تعدى يعنى زياده روى هم ننموده، ضامن نيست، ولى اگر از طرف صاحبش صدقه داده باشد يا براى خود برداشته باشد، در هر صورت ضامن است.[103]
كسىكه مالى را پيدا كرده اگر عمداً به دستورى كه گفته شد اعلان نكند، گذشته از اين كه معصيت كرده، باز هم واجب است اعلان كند.[104]
اگر بچه نابالغ چيزى پيدا كند، ولى او بايد اعلان نمايد.[105]
اگر در بين سالى كه اعلان مى كند، مال از بين برود، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى كرده يا تعدى يعنى زياده روى كرده باشد، بايد عوض آن را به صاحبش بدهد، و اگر كوتاهى نكرده و زيادهروى هم ننموده، چيزى بر او واجب نيست.[106]
اگر مالى را كه نشانه دارد و قيمت آن به 6/12 نخود نقره سكه دار مى رسد در جايى پيدا كند كه معلوم است به واسطه اعلان صاحب آن پيدا نمى شود، مى تواند در روز اول آن را از طرف صاحبش صدقه بدهد و چنانچه صاحبش پيدا شود و به صدقه دادن راضى نشود، بايد عوض آن را به او بدهد و ثواب صدقه اى كه داده، مال خود او است.[107]
اگر چيزى را پيدا كند و به خيال اين كه مال خود اوست بردارد، بعد بفهمد مال خودش نبوده، بايد تا يك سال اعلان نمايد.[108]
اگر قيمت چيزى كه پيدا كرده به 6/12 نخود نقره سكه دار برسد، چنانچه اعلان نكند و در مسجد يا جاى ديگرى كه محل اجتماع مردم است بگذارد و آن چيز از بين برود يا ديگرى آن را بردارد، كسى كه آن را پيدا كرده ضامن است.[109]
اگر چيزى را كه پيدا كرده موقع وضو گرفتن و نماز خواندن همراه او باشد، در صورتى كه قصدش اين باشد كه صاحب آن را پيدا كند، اشكال ندارد.[110]
اگر كفش او را ببرند و كفش ديگرى به جاى آن بگذارند، چناچه بداند كفشى كه مانده مال كسى است كه كفش او را برده، در صورتى كه از پيدا شدن صاحبش مأيوس و يا برايش مشقت داشته باشد، مى تواند به جاى كفش خودش بردارد. ولى اگر قيمت آن از كفش خودش بيشتر باشد، بايد هر وقت صاحب آن پيدا شد زيادى قيمت را به او بدهد، و چنانچه از پيدا شدن او نااميد شود، بايد با اجازه حاكم شرع زيادى قيمت را از طرف صاحبش صدقه بدهد، و اگر احتمال دهد كفشى كه مانده، مال كسى نيست كه كفش او را برده، بايد با آن معامله مجهول المالك نمايد يعنى از صاحبش تفحص كند و چنانچه از پيدا كردن او مأيوس شود، از طرف او به فقير صدقه بدهد.[111]
وجوب نجات مسلمان
بر هر مسلمان واجب است مسلمان ديگرى را كه نزديك است از گرسنگى يا تشنگى بميرد، نان و آب داده و او را از مرگ نجات دهد.[112]
اگر كسى در خطر غرق شدن است، همه افراد حاضر وظيفه دارند او را نجات دهند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] 380 استفتاء جديد از امام امت، ص 95.
[2] اجوبة الاستفتائات، ص 486.
[3] اجوبة الاستفتائات، ص 485.
[4] قانون اساسى، اصل يكصد و چهل و يكم.
[5] آية الله مكارم، كيهان، 11/ 12/ 89.
[6] فرهنگ فقه، ج 1، ص 436.
[7] توضيح المسائل مراجع، م 135.
[8] همان، م 136.
[9] توضيح المسائل مراجع، م 140.
[10] همان، م 137.
[11] همان، م 139.
[12] استفتائات امام خمينى قدس سره، ج 3، س 309.
[13] توضيح المسائل مراجع، م 2036.
[14] تحريرالوسيله، عربى، ج 1، ص 388.
[15] توضيح المسائل مراجع، م 2037.
[16] همان، م 2039.
[17] همان، م 2042.
[18] همان، م 2043.
[19] فرهنگ فقه، ج 2، ص 209 و ج 3، ص 239.
[20] توضيح المسائل مراجع، م 2443؛ عروة الوثقى، ج 2، نكاح؛ اجوبة الاستفتائات، س 795؛ استفتائات مكارم، ج 2، ص 365، س 1069.
[21] احكام خانواده، محمد وحيدى، ج 1، ص 30.
[22] عروة الوثقى، ج 2، كتاب النكاح، م 4.
[23] توضيح المسائل مراجع، م 2397.
[24] صرف ترك واجبات يا ارتكاب محرمات موجب ارتداد و خروج از دين نيست. (توضيح المسائل مراجع، م 2448)
[25] توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 2363.
[26] جواهر الكلام، ج 31، ص 146.
[27] مكارم الاخلاق، ص 214.
[28] تحريرالوسيله، ج 2، نكاح، فى النشوز، م 1.
[29] توضيح المسائل مراجع، م 2412؛ تحريرالوسيله، ج 2، ص 313.
[30] استفتائات امامخمينى قدس سره، ج 3، ص 594، س 78؛ استفتائات مكارم، ج 2، ص 334، س 963.
[31] تحريرالوسيله، ج 2، نكاح، فى النشوز، م 1؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 551، م 4.
[32] توضيح المسائل مراجع، م 2412.
[33] تحريرالوسيله، ج 2، نكاح، فى النشوز، م 1.
[34] مسائل جديد، محسن محمودى، ج 4، ص 81.
[35] لغت نامه دهخدا، واژه نفقه.
[36] تحريرالوسيله، ج 3، ص 561، م 8.
[37] جواهر، ج 31، ص 331.
[38] تحريرالوسيله، ج 2، ص 313، م 1؛ توضيح المسائل مراجع، م 2412.
[39] همان، ص 319، م 19.
[40] همان، ص 315، م 10- 11.
[41] منهاج الصالحين، ج 3، م 423.
[42] تحريرالوسيله، كتاب النكاح، فىالنفقات، م 100؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، ص 1328.
[43] تحريرالوسيله، ج 2، كتاب النكاح، فى النفقات، م 11؛ منهاج الصالحين، ج 3، م 423.
[44] همان، م 10.
[45] احكام روابط زن و شوهر، ص 41.
[46] تحريرالوسيله، ج 2، فى نفقه الارقاب، م 14.
[47] توضيح المسائل مراجع، م 2416؛ تحريرالوسيله، فى نفقة الاقارب، م 14.
[48] همان؛ رساله دانشجويى، ص 272.
[49] تحريرالوسيله، ج 2، ص 318، م 14.
[50] توضيح المسائل مراجع، م 2413.
[51] تحريرالوسيله، ج 2، فى النفقات، ص 19.
[52] همان، م 20.
[53] منهاج الصالحين، ج 3، م 423.
[54] تحريرالوسيله، ج 2، ص 316، م 10.
[55] همان، ص 318، م 15.
[56] همان، ص 321، م 7.
[57] تحريرالوسيله، ج 2، ص 321، م 7.
[58] مجمع المسائل گلپايگانى، ج 4، ص 5، س 1.
[59] تحريرالوسيله، ج 2، نكاح، فى النفقات، م 1- 4.
[60] توضيح المسائل مراجع، م 2412.
[61] همان، م 2413.
[62] جامع المسائل فاضل، ج 2، س 1313؛ منهاج الصالحين، ج 3، م 428.
[63] استفتائات امام خمينى قدس سره، ج 3، احكام نفقه، س 15؛ جامع المسائل فاضل، ج 1، س 1693 و ج 2، س 1310 و 1311؛ استفتائات مكارم، ج 1، س 846؛ توضيح المسائل بهجت، م 1897؛ هداية العباد، ج 2، النفقات، م 8.
[64] تحريرالوسيله، فى النفقات، م 19؛ منهاج الصالحين، ج 3، م 433.
[65] تحريرالوسيله، ج 2، ص 303، كتاب النشوز.
[66] همان، ص 304، م 2.
[67] ( 1) احكام روابط زن و شوهر، ص 71.
[68] توضيح المسائل مراجع، م 11.
[69] همان، م 539.
[70] همان.
[71] تحريرالوسيله، ج 2، ص 319، م 1؛ استفتائات امام خمينى قدس سره، ج 3، ص 234، س 11؛ مجمع المسائل گلپايگانى، ج 1، ص 557.
[72] استتفتائات امام، ج 2، غصب، س 64.
[73] هزار و يك مسأله، نورى همدانى، ج 2، ص 201.
[74] استفتائات آية الله سبحانى، ص 231، س 1027.
[75] استفتائات امام خمينى قدس سره، ج 3، ص 234، س 11.
[76] همان، ص 233، س 10.
[77] مجمع المسائل گلپايگانى، ج 1، ص 556.
[78] تحريرالوسيله، ج 2، ص 310، م 4 و 5؛ توضيحالمسائل مراجع، ج 1، ص 503.
[79] جواهر الكلام، ج 31، ص 260.
[80] قرآن ده وظيفه نسبت به پدر ومادر مطرح نموده است: احسان، اهانت نكردن، آزار نرساندن، كريمانه برخورد كردن و دعاكردن (اسراء/ 23)، تشكر كردن (لقمان/ 14)، انفاق به والدين (بقره/ 215)، طلب مغفرت (ابراهيم/41)، اطاعت (لقمان/ 15)، خوش رفتارى (لقمان/ 15).
[81] توضيح المسائل مراجع، م 548.
[82] همان، م 552.
[83] استفتائات امام خمينى قدس سره، ج 1، س 20.
[84] توضيح المسائل مراجع، م 1295.
[85] توضيح المسائل مراجع، م 606.
[86] عروة الوثقى، ج 1، صلاة الجماعة، م 1.
[87] تحريرالوسيله، فى نفقة الاقارب، م 12؛ توضيح المسائل بهجت، م 1989؛ مجمع المسائل گلپايگانى، ج 1، ص 556.
[88] تحريرالوسيله، ج 2، ص 324، م 15.
[89] همان، م 16.
[90] توضيح المسائل مراجع، م 2511.
[91] همان، م 2448.
[92] توضيح المسائل مراجع، م 2515.
[93] همان، م 2517.
[94] همان، م 2517.
[95] مبادى فقه و اصول، عليرضا فيض، ص 284.
[96] تحريرالوسيله، ج 3، ص 561، م 6.
[97] توضيح المسائل مراجع، م 2515.
[98] تحريرالوسيه، ج 2، كتاب الطلاق؛ توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 2510. و 2511.
[99] توضيح المسائل مراجع، م 2565.
[100] توضيح المسائل مراجع، م 2566.
[101] همان، م 2567.
[102] همان، م 2568.
[103] همان، م 2569.
[104] توضيح المسائل مراجع، م 2570.
[105] همان، م 2571.
[106] همان، م 2573.
[107] همان، م 2574.
[108] همان، م 2575.
[109] توضيح المسائل مراجع، م 2578.
[110] همان، م 2580.
[111] همان، م 2581.
[112] توضيح المسائل مراجع، م 2635.