چگونه مي توان دانش آموزان دوره ابتدايي را با فرهنگ احترام به بزرگسالان و علي الخصوص والدين آشنا كرد؟
با سلام و عرض ارادت خدمت شما. پرسشگر گرامي؛ از اينكه با ما سخن مي گوئيد خرسنديم و اميدواريم كه ارتباط شما با ما تداوم داشته باشد.
يكي از مشكلات تربيتي جوامع حاضر، مشكل قصور يا عدم احترام كودكان نسبت به بزرگسالان است. متاسفانه اين مشكل با پيشرفت جوامع و در فضاي فرهنگي معاصر شديدتر نيز شده است. با توجه به تاثير اين موضوع بر تعليم و تربيت صحيح كودكان، ارائه راهكارهايي براي برون رفت از آن ضروري است. براي رفع اين مشكل بايد در ابتدا به ريشه يابي اين مشكل در خانواده پرداخت، چرا كه خانواده اولين محيطي است كه كودك بر پايه تقليد و اقتباس، به امر يادگيري و آموختن مي پردازد. در مرحله بعدي مدرسه و مربيان مدارس، به عنوان تأثيرگذارترين دستگاه تربيتي، مي توانند در برخوردهاي خود احترام به ديگران را به كودكان آموزش دهند.
الف) تأثير خانواده و والدين
كودك از هنگام تولد با اولين محيط اجتماعي يعني خانواده رو به رو مي شود. او در اين زمان، معيار مشخصي از بد و خوب ندارد. او بتدريج با اعضاي اين جامعه كوچك و رفتارهايي كه آنها دارند آشنا مي شود. اگر كودك از همان ابتدا احساس كند كه در اين محيط اجتماعي كوچك، احترام افراد محفوظ است، توهين و تحقير در كار نيست، بزرگتر به كوچكتر و كوچكتر به بزرگتر احترام مي گذارد، كم كم علاوه بر اين كه اهميت احترام گذاري را درك مي كند، خود به خود انساني محترم و با شخصيت نيز بار خواهد آمد. اگر والدين مي خواهند كه فرزندانشان به آنها توهين نكنند، خودشان نيز بايد به فرزندانشان توهين نكنند.
متاسفانه بسياري از پدران و مادران توقع دارند فرزندشان كاملاً احترام آنان را نگه دارد، در حالي كه خود هرگز به فكر احترام و شخصيت او نيستند؛ دائم او را در برابر دوست، همكار و همكلاسي اش، سرزنش و تحقير مي كنند. غالب رفتارهاي آدمي بر اساس يادگيري است و پايدارترين يادگيري ها، يادگيري مشاهده اي است. از اين رو كودكان از زماني كه قادر مي شوند با بيان ساده ترين عبارات با مادر و پدر و اطرافيان خود ارتباط برقرار كنند، به تدريج قابليت فراگيري احترام را نيز مي يابند. بايد بدانيم آنچه به كودك مي دهيم همان را پس مي گيريم. بنابراين در دوره كودكي، اساس يادگيري و آموختن كودكان بر پايه تقليد و اقتباس، استوار است. لذا كودكان در اين دوران، همان حركات پدران و مادران خود را تقليد و انجام مي دهند و كم كم احترام گذاشتن به بزرگ ترها در آنان دروني مي گردد و در دوران بلوغ اين عادت پسنديده را رها نخواهند كرد. بنابراين والدين لازم است بيش از آن كه اهميت احترام به بزرگ ترها را متذكر شوند، در عمل بي احترامي كردن را به كودكان نياموزند و آنها را به بي احترامي كردن وادار نسازند.
ب) تأثير مدرسه و مربيان مدارس
مدرسه، مكاني است كه در آموزش احترام به كودك، نقشي مهم ايفا نموده و در رشد و تكامل شخصيت كودك تأثير انكار ناپذير دارد. تحقيقات نشان مي دهد كه شيوه برخورد و كلام مربي در تقويت احترام كودكان نسبت به بزرگسالان تاثير تعيين كننده اي دارد. لذا مدرسه نيز مي تواند همانند خانواده در ايجاد صفت احترام به ديگران و با رفع صفت ناپسند عدم احترام به ديگران، كودكان را ياري داده و آنان را در جهت خلق و خوي پسنديده احترام به بزرگ ترها تربيت نمايد. بايد بپذيريم كه مسئوليت اولياي مدرسه به پرورش قواي عقلاني و آشنا ساختن دانش آموزان به ارزش هاي شناختي، اجتماعي و اخلاقي، خلاصه نمي شود، بلكه اينان مسئول تغيير و اصلاح رفتارهاي ناسازگار و سلامت رواني كودكان نيز هستند؛ لذا عدم تحقير كودكان و برخورد همراه با احترام به شخصيت كودكان و رفتار نيكو و پسنديده، خود به خود كودكان را در مسير رفع اين عادت ناپسند قرار مي دهد. مربيان بايد توجه داشته باشند كه يكي از موانع بزرگ ارتباط خوب، سرزنش كردن ديگران است. در اين رابطه، پسنديده است مربيان مدارس، بر اساس زمينه هاي فطري كودكان، ارزش هاي ايماني، اخلاقي و عملي كودكان را تقويت نموده و زمينه پرورش آنان را فراهم آورده و در عمل به آنان، احترام به ديگران را بياموزند و كودكان را همچون مشاوري بدانند كه در كارها و امور، همراه آنها هستند.
پرسشگر گرامي با مطالعه مطالب بالا حتما خود شما هم اذعان مي كنيد بدون همكاري والدين و داشتن كادر آموزشي مناسب در مدرسه كه با كودكان با مهرباني و كرامت برخورد مي كنند، این اتفاق امكان پذير نمي باشد؛ بنابراين براي اينكه در كار خود به موفقيت برسيد لازم است تا هم خانواده دانش آموز و هم كادر مدرسه را در اين زمينه با خود همراه كنيد.
اكنون كه تا حدي با نقش خانواده و كادر آموزشي آشنا شديد به راه هاي آموزش احترام به ديگران به كودك اشاره می کنیم :
1. مهم ترين كار در آموزش ارزش ها به كودك، برقرار كردن ارتباط عاطفي با كودك مي باشد. براي اينكه بهتر به اهميت اين ارتباط پي ببريد، مثالي براي شما ذكر مي كنم؛ تصور كنيد نخي را به يك ماشين اسباب بازي بسته ايد و با اين نخ قصد داريد اين ماشين را جا به جا كنيد، تا زماني كه اتصال نخ به ماشين بر قرار است، شما به راحتي ماشين را جا به جا مي كنيد، ناگهان نخ پاره مي شود؛ هر چه انرژي وارد مي كنيد فايده اي ندارد، چرا كه اتصال شما با ماشين قطع شده است. دقيقا ايجاد ارتباط عاطفي با كودك نقش اين نخ را بازي مي كند، نقش پلي بين شما و كودكتان را دارد. تا زماني اين پل بين شما و كودك ايجاد نشده است، تلاش هاي تربيتي شما فايده اي ندارد و به هيچ نتيجه اي نمي رسد. پس در اولين گام بايد تلاش كنيد كه اين پل بين شما و دانش آموز برقرار شود.
2. سعي كنيد با دانش آموزان با كرامت و با احترام رفتار كنيد. به ياد داشته باشيد، كودكان بيش از اينكه از سخنان ما چيز ياد بگيرند از رفتار ما مي آموزند كه چگونه رفتار كنند.
3. استفاده از داستان؛ زبان كودك داستان است؛ شما مي توانيد با مطالعه كتب داستاني كه درباره موضوع مورد نظر شما مي باشد و تعريف آن براي دانش آموزان به صورت غير مستقيم به اهمیت احترام به دیگران اشاره کنید. البته لازم نيست به صورت صد در صد از كتاب داستان های موجود در بازار استفاده كنيد؛ بلكه با كمي خلاقيت مي توانيد خودتان داستان هايي را در اين زمينه بسازيد و براي دانش آموزان تعريف كنيد.
4. بازي يكي ديگر از ابزار انتقال مفاهيم ديني به كودكان است. از طريق بازي مي توانيد مفاهيم مورد نظرتان را به كودك منتقل نمایید. شما مي توانيد با فضا سازي از طريق بازي، احترام به بزرگترها را به دانش آموزان ياد دهيد. به عنوان مثال : (در فضاي بازي ) شما در خانه به عنوان مادر خانواده مشغول غذا پختن هستيد و فرزندتان(يكي از دانش آموزان) وارد خانه مي شود و بدون سلام و توجه به شما به اتاق خود مي رود. در اين حال با خود گويي احساسات خود را از رفتار نادرست فرزندتان يبان مي كنيد تا دانش آموزان بفهمند كه چگونه با يك رفتار نادرست موجب اذيت والدين خود مي شوند و يا بازی هایی دیگری از این دست.
5. شعر به خاطر کلام موزون و آهنگینی که دارد، بسیار مورد علاقه کودکان است؛ خوشبختانه بعد از انقلاب شعرهاي خوبي در زمينه انتقال ارزش ها به كودكان سروده شده است، شما مي توانيد هر از چند گاهي اين شعرها را براي دانش آموزان بخوانيد.
6. از زبان تمثيل استفاده كنيد. كودكان زبان تمثيل را به خوبي درك مي كنند. به عنوان مثال به كودك بگوئيد چرا زماني كه پدر و مادرتان با پدر بزرگ شما روبرو مي شود به او احترام مي گذارند؟ منتظر جواب او باشيد. پس از آنكه به سوال شما جواب داد؛ بگوئيد شما هم بايد مانند پدر و مادرتان به بزرگتر ها احترام بگذاريد؛ خود شما مي توانيد مثال هاي بيشتري از اين دست بسازيد.
7. با مطالعه كتاب هايي كه در زمينه رشد كودك و نوجوان نوشته شده است، اطلاعات خود را درباره ويژگي هاي كودك افزايش دهيد تا بتوانيد پاسخ هاي كودك را با توجه به توانايي هاي ذهني او جواب دهيد.
8. استفاده از گفت و گو سقراطي؛ در اين روش سوالات منظمي را از كودك مي پرسيم و اين چرخه را آنقدر ادامه مي دهيم تا سرانجام كودك (به صورت اتوماتيك) به نتيجه دلخواه ما برسد. چرخه سوالات با توجه به پاسخ كودك تنظيم مي شود.
- به نظر تو يك بزرگتر با تو چه فرقي دارد؟
- كودك : به نظر من هيچ فرقي ندارد.
- يعني قيافه، موهاي صورت، قد و زور تو با يك بزرگتر يك اندازه است؟
- البته كه نه.
- پس قبول داري كه بزرگتر ها با تو فرق دارند؟
- بله، قبول دارم.
- بابا وقتي كه با پدر بزرگ روبرو مي شود چگونه رفتار مي كند؟
- سلام مي كند.
- دقت كن، ديگه چه كارهایي مي كند.
- با مهرباني اگه پدر بزرگ كاري داشته باشد انجام مي دهد.
و اينقدر اين سوالات را ادامه مي دهيم تا كودك به نتيجه دلخواه ما برسد. البته موردي كه ما بيان كرديم تنها يك مثال بود و شما مي توانيد بر اساس توانايي هاي كودك، گفت و گو را به صورت ديگري تنظيم كنيد.
معرفي منابع براي مراجعه و مطالعه بيشتر :
1. رشد و شخصيت كودك؛ پاول هنري ماسن، جروم كيگان، آلتا كارول هوستون، جان جين وي كانجر؛ ترجمه مهشيد ياسايي؛ نشر مركز
2. روان شناسي رشد؛ حسين لطف آبادي؛ انتشارات سمت
موفق باشید؛ باز هم با ما سخن بگوئيد.