در واقع حدس میزنیم شاید بتوانیم یک رابطه خوب و ماندگار را با او تجربه کنیم اما هنوز اطمینان نداریم. فقط یک احساس مبهم و خام شکل گرفته است. این مرحله یکی از مهمترین زمانهای عشق است. زمانی است که هنوز عشقی شکل نگرفته اما خیالپردازی در مورد عشق وجود دارد. بسیار پیش میآید که انسانها خود را با واقعیت رابطه رویارو نمیکنند و در این مرحله شاعرانه و خیالپردازانه میمانند. در تب و تاب معشوقی میسوزند که او بیخبر از احساس آنهاست. تصویری شورانگیز و پر از مهربانی از یک لبخند یا یک نگاه معشوق در ذهن نقش میبندد و دستمایه خیالپردازیهای دور و دراز عاشقانه میشود.
توهم عاشقی به جای شناخت
یکی از آسیبهای عشق، گسستگی از واقعیت رابطه و سیر در دنیای خیال است. پدر و مادرهایی که اجازه رابطه مشروع و تحتنظارت، در چارچوب قانون و اخلاق اسلامی و عرف (مثل نامزدی و رفت و آمدهای ضروری برای آشنایی) را با جنس مخالف به فرزندانشان نمیدهند، گاهی این مشکل را پیچیدهتر میکنند. باید قبول کنیم که عشق اگر صرفا در عالم خیال باشد،
عشق، دلدادگی در یک فیلم هندی نیست. عشق نزدیک شدن عمیق دو انسان به یکدیگر است. این نزدیک شدن به شناخت و مطالعه فرد دیگر نیاز دارد. آنهایی که زودهنگام و پیش از شناخت کافی ابراز عشق میکنند، کسانی هستند که عشق را جدی نمیگیرند
خطرناک میشود.
رابطه، موهبتی است که انسانها را وارد دنیای واقعیتها میکند. بیشتر جانفشانیها (شما بخوانید خودآسیبیها) برای عشق بهوسیله کسانی انجام میشود که عشق را در عالم خیال تجربه کردهاند، نه در یک رابطه واقعی. به همین دلیل تلاش زیادی کرده اند به کسی برسند که شاید در عالم واقع با تصورات ذهنی آنها فاصله زیادی داشته است. اما ممنوعیت، دور از دسترس بودن و ناشناخته ماندن، به او الوهیت و جذابیتی داده که توهم عشق ماندگار را در فرد ایجاد کرده است. رابطه به ما فرصت شناخت می دهد. این مجال را میدهد که از خیالپردازیهای موهوم عاشقانه نجات پیدا کنیم.
چقدر نزدیک شویم؟
حال این سوال پیش میآید که چقدر در رابطه خودمان را به دیگری نزدیک کنیم؟ خیلی وقتها ممکن است پس از یک ملاقات احساس کنیم که چیزی که نامش «عشق» است، در ما شکل گرفته و بخواهیم آن را ابراز کنیم. فرستادن پیامک عاشقانه پس از اولین ملاقات یا اولین جلسه آشنایی یکی از این رفتارهاست؛ رفتاری که مصداق از سر دیگر بام فرو افتادن است. عشق، دلدادگی در یک فیلم هندی نیست. عشق نزدیک شدن عمیق دو انسان به یکدیگر است. این نزدیک شدن به شناخت و مطالعه فرد دیگر نیاز دارد. آنهایی که زودهنگام و پیش از شناخت کافی ابراز عشق میکنند، کسانی هستند که عشق را جدی نمیگیرند. آنها افراد خودمحوری هستند که به خودشان و نیاز شخصیشان به عشق ورزیدن توجه میکنند، نه به شکلگیری یک رابطه عمیق و منحصربفرد عاشقانه و انسانی.
خط قرمزی همیشگی در عشق
آسیب جدیتری که ممکن است در عشق پیش بیاید، نزدیک شدن زودهنگام و ناسنجیده جسمانی است. عشق ارتباط دو انسان در سطح دو جسم نیست، عشق ارتباطی عمیق و ماندگار است که در سطوح عمیقتر روان انسانها شکل میگیرد. درست است که یک عشق طبیعی با تمایلهای جسمانی همراه است اما لازم است این ارتباط بسیار با احتیاط و سنجیده تا زمان حصول اطمینان از پیدایش یک عشق راستین و رابطه ای طولانی مدت، به تعویق افتد. یکی از آسیبهای عشق، بیاهمیت دانستن آن و برخورد با آن بهعنوان یک پدیده سطحی از سر ولنگاری و سهلانگاری است.