در روانشناسی پدیده ای بنام زایگارنیک داریم که به زبان ساده توضیح آن بدین صورت است: ذهن ما عادت دارد كه هر مسئله ای برایش روشن باشد لذا هنگامیكه به یك مسئله مبهم یا حل نشده برخورد كند تا زمانیكه به پاسخ قانع كننده ای نرسد مرتب به دنبال پاسخ می گردد و روی این مسئله تمام انرژی خود را می گذارد.
تصور كنید دنبال كار مهمی هستید ،مثلا مراسم ازدواج شما هست و شما سرگرم سامان دادن به برنامه ها و پذیرایی از میهمانان هستید. میان میهمانان ، فردی بسیار برایتان آشناست ولی به یاد نمی آورید او را كجا دیده اید. رها می كنید و به دنبال پذیرائی و هیجانهای مخصوص مراسم خودتان می روید ،ولی این ذهن شما انرژی شما را در جهت شناختن آن میهمان به كار می گیرد هنگامی هم كه كنار عروس (یا داماد ) نشسته اید و غرق در خیالات فرحبخش خودتان هستید ناگهان مثل اینكه گنجی یافته اید برقی در چشمانتان می درخشد كه نشان می دهد كه فرد مذكور را به خاطر آورده اید. او همان قصاب محل قبلی شما بوده است كه از قضاء یكی از اقوام عروس ( یا داماد )نیز هست.
مثال دیگر همان اقدام ارشمیدس هنگام یافتن جرم حجمی هست. او هنگام كشف این مسئله در حمام بود ولی به مجرد اینكه جواب را یافت از شوق یافتن جواب ، برهنه از حمام بیرون دوید و فریاد زد یافتم یافتم .(یعنی حتی در حمام هم ،ذهن ارشمیدس در حال خرج انرژی جهت حل مسئله جرم حجمی بود )این مسئله در مكتب گشتالت (یكی از مكاتب روانسناسی ) به فسلفه آها معروف است.
حالا كه با مثالهای بالا مسئله روشن شد . می خواهیم بگوئیم ما نباید برای ذهن از عمد و مرتبا ابهام آفرینی كنیم تا ذهن انرژی ما را خرج آنها كند. چون ما به ذهن و انرژی آن نیازهای ضروری بیشتری داریم و باید صرفه جویی كنیم. هنگامیكه با دیگران برخورد می كنیم نباید از جملات دو پهلو و گنگ استفاده كنیم. تا افراد مجبور به اشغال كردن ذهنشان با آنها شوند. فرهنگ ما به خاطر ملاحظاتی، از این برخوردها و صحبت ها زیاد دارد. در اینجا چند نمونه از سخان مبهم و رازآلود را بیان می كنم ،خودتان هزاران نمونه را خواهید یافت :
▪ تعارفات:
( وقتی كه تعارفات زیاد می شود ذهن در پی جواب اینست كه فلانی واقعا تعارف كرده است یا فقط به خاطر احترام حرفی را زده است. = تعارف اومد و نیامد دارد )
▪ جملات ناكامل مثل :
می خواستم یه چیزی بهت بگم ولی پیشمان شدم ....
آدم مثل تو ندیدم یه جوری هستی .....حالا بگذریم یا جمله معروف حالا .....
صلاح نیست شما اینجا باشی ( از گفتن دلیل خودداری كردن )
▪ امر و نهی های بدون دلیل مثل :
سانسورها در مكتوبات ،گفتار ها و ... (كه موجب می شود اذهان بیشتر انرژی صرف كرده و قسمت ها حذف شده را بازسازی كنتد)
● ارتباط دختر و پسر
شاید بتوان بحث روابط دختر و پسر ، یا گفتگو در مورد جنس مخالف را نیز به این مسئله ربط داد. به این معنا كه یكی از مسائلی كه بیشترین انرژی ذهن جوانان ما را به خود اختصاص می دهد بحث در مورد جنس مخالف ،عشق و ... می باشد كه نمونه های آن را به وفور می توان دید.
از آنجا كه در جامعه ما این مسائل تابو بوده و مورد سانسور رسمی رسانه هاست ،همچنین آزاد نبودن روابط دختر و پسر از یكسو و باز نبودن راه ازدواج از سوی دیگر موجب شده است پسران و دختران نسبت به هم ابهام و رازآلود بودن بیشتری را حس كنند لذا ذهنشان به یكدیگر مشغول است و این روی كار ،هنر ، زندگی و حتی تحصیلشان اثر كرده و انرژی آنها را به تاراج می برد عشق های لیلی و مجنونی كه در فرهنگ ما زبانزد است شاهد این مدعاست . لذا هر شیوه سالم و صحیحی كه ابهام نسبت به جنس مخالف را از بین ببرد،كمك می كند كه انرژی های روانی و ذهنی جوانان ما در جهت های سازنده ، بیشتر به جریان بیفتد و آنها را بسوی شخصیت سالم و متعادل سوق دهد.
(در اینجا مراد ما ، چگونگی ارتباط دختر و پسر و مسائل شرعی آن نیست ،همچنین در جهت تائید یا رد ارتباط آنها نیستیم ،بلكه یكی از مسائل روانشناختی كه بر آن بار شده است را توضیح داده ایم تا ترتیبی اتخاذ شود که به وسیله آن ،راه صحیح شناختن برای طرفین نسبت به هم فراهم گردد بدون آنكه انرژیهایش به هدر رود .)
● خلاصه
سعی كنیم بصورت شفاف با یكدیگر و بدون رودربایستی صحبت كنیم تا طبق پدیده زایگارنیك، انرژی های ما خرج ابهام زدائی ها نشود . تعارفات را حذف كنیم و رفتارمان را پیچیده و گنگ نشان ندهیم . سئوالات دیگران را به وضوح جواب دهیم . كانال سالم شناسایی بین دختران و پسران جهت ازدواج فراهم گردد تا ضمن بالا رفتن شناختهایشان نسبت به هم، از به هدر رفتن انرژی هایشان به صورت افراطی در این زمینه جلوگیری گردد .