برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: شرح نامه حضرت امام هادی (علیهالسلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين نظری منفرد
تاريخ پخش: 14-06-96
بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
حاج آقای نظری منفرد: در ایام ولادت امام هادی(ع) بحث نامههای حضرت هادی(ع) را خواهیم داشت. اما برای عیدی به بینندگان میخواهم یک حدیث زیبا از آن بزرگوار بخوانم که در جامعه ما کاربردی هست و میتواند منشأ اثر باشد اگر به این حدیث توجه کنیم. وقتی امام هادی(ع) از مدینه به طرف سامرا میآمدند با آقایی اهل گرگان، استان گلستان امروز روبرو شدند. ایشان میگوید: من خدمت وجود مقدس حضرت هادی(ع) در بین راه رسیدم. فتح بن خاقان جُرجانی، معرب همین گرگان ما هست. امام هادی به من فرمود: «یا فتح! من اتقی الله یتقی» هرکس از خدا ترسید، خدای متعال در دلها اُبهت او را قرار میدهد و مردم از او حساب میبرند. «و من أطاع الله یطاع» هرکس فرمانبرداری خدا را کرد «یطاع» میشود. یعنی مردم حرفش را گوش میکنند. «و من اطاع الخالق اَیقنَ» کسی که اطاعت خالق را کرد، خدای متعال او را مطاع مخلوقین قرار میدهد. «و من أسخط الخالق فقمن أن یسلط علیه سخط المخلوق» هرکس نافرمانی خدا را کرد، یقین کنید که سخط و غضب مخلوقین را به همراه خواهد داشت. در دراز مدت اینطور خواهد شد. برایش خشم مخلوقین مهم نیست. خدا از انسان راضی باشد، مردم هرچه میخواهند بگویند. اما کسی که سخط خالق را فراهم کرد، خالق را عصیان کرد، حتماً اثر وضعی آن این است که سخط مخلوقین را به همراه خواهد داشت. این حدیث نیاز به اندیشیدن دارد. فراز به فرازش پر از حکمت است. حضرت هادی(ع) مشهور به خطیب الائمه است. زیارت جامعه کبیره از آن بزرگوار هست. زیارت غدیریه هم از آن بزرگوار هست. روز هجدهم ماه ذی الحجه که روز نصب امیرالمؤمنین(ع) به دست پیامبر گرامی اسلام در منطقه غدیر خم بوده است، زیارتی از آقا حضرت هادی(ع) نقل شده تحت عنوان زیارت غدیریه که به حسب ظاهر در سفری که از مدینه به عراق داشتند، وقتی به نجف رسیدند، جد بزرگوارشان را با این زیارت، زیارت کردند که زیارت بسیار جالبی است. اما از نظر محتوا و لفظ خیلی زیباست.
شریعتی: حسن مطلع بسیار زیبایی بود. ما با حاج آقای نظری منفرد قرار گذاشتیم که نامهها و مکتوبات ائمه(ع) و نبی مکرم اسلام و اهلبیت گرانقدرشان را با هم مرور کنیم. امروز یکی از نامههای امام هادی را با هم مطالعه خواهیم کرد و شرحش را خواهیم شنید.
حاج آقای نظری منفرد: یکی از نامههایی که آقا امام هادی(ع) به شخصی نوشتند، «علی بن الحسین بن عبدالله» یک نامهای به حضرت نوشتند و حضرت هم در پاسخ به نامه او، نامهای نوشتند. اما سؤال این آقا از حضرت این است که طول عمر میخواست. خوب است که انسان از خدای متعال طول عمر بخواهد. برای اینکه حیاتش ادامه پیدا کند. به بندگان خدا خدمت کند. خدمت به خالق کند. بندگی کند، انسان در عمرش یک یا الله بگوید، در نامهی عمل او حسنه نوشته میشود و ارزش دارد. وقتی در حق دیگران دعا میکنیم، میگوییم: خدا عمرت را طولانی کند. یا اینکه میگوییم: خدا سایه او را دراز بدارد. اینها همه نشانه این است که دعا برای طول عمر خوب است. ممکن است بعضی از بینندگان این سؤال به ذهنشان برسد که چرا برخی از ائمه از خدا میخواستند که مرگشان را برساند؟ مثل اینکه حضرت کاظم(ع) در زندان از خدا میخواست. نقل شده حضرت صدیقه طاهره(س) به خدای متعال عرض میکردند که در وفات من عجله کن. اینها یک موارد استثنایی است و در شرایط خاصی بوده است. انسان باید با کراهت از خدا بخواهد که مرگش را برساند. خدا حیاتی به انسان داده که انسان باید از خدای متعال بخواهد طول عمر به او بدهد.
یکوقتی خدمت یکی از مراجع بزرگوار در جلسه استفتاء بودیم. در این جلسه سؤالات متعددی از مراجع میشود. گاهی برخی از سؤالها هم شاید سؤال فقهی نباشد، مردم درد و دلهایی که دارند را مکتوب میکنند و خدمت مراجع مینویسند. خاطرم هست جوانی در یک مکتوبی نوشته بود که من میخواهم خودکشی کنم، برای شما نوشتم و با شما درمیان گذاشتم. ایشان فرمودند: در جواب این جوان بنویسید که خودکشی دم دست است و هر ساعتی انسان میتواند خودکشی کند. حالا شما فعلاً یک مقدار صبر کنید. در مورد این عمل مقداری فکر کنید. همه جوانب مسأله را در نظر بگیرید و بعد اگر به این نتیجه رسیدید که همه راهها به روی شما بسته است و هیچ راهی غیر از خودکشی نیست اقدام کنید. بنابراین عجله برای خودکشی کردن نکنید. انسان باید فکر کند و خدای متعال راه برای انسان باز میکند. خودکشی کردن از نظر اسلام یک عمل مذموم و یک عمل مردود است. چون بدن ما برای ما نیست. «انا لله» امیرالمؤمنین در ذیل این آیه شریفه بیانی دارد و میفرماید: «انا الله» اقرار به ملک، ما برای خودمان نیستیم. برای خدا هستیم و حق نداریم به بدنمان آسیبی برسانیم.
شخصی به حضرت نامه نوشت که «یسأله الدعاء فی زیادة عمره» از حضرت خواستند که دعا کنند عمر ایشان طولانی شود. «حتی یری ما یحب» تا در زندگی چیزهای خوبی را که دوست دارد، به خواستهاش برسد. «فکتب علیه السلام فی جوابه» حضرت فرمودند: «تسیر الی رحمة الله خیر لک» شما به سوی رحمت خدا حرکت کنی، برای شما بهتر است. گاهی ماندن در دنیا برای انسان خوب نیست. انسان از دنیا برود بهتر است. البته یک قانون کلی نیست که انسان ماندنش در دنیا خیر نباشد. برای بعضی افراد ماندن در دنیا خیر نیست. بعضی افراد آغاز زندگیشان تا اواخر عمرشان خوب بوده است. در مسیر بودند. اما به پایان عمر که رسیدند، لغزیدند. اگر به این پایان نمیرسیدند و این لغزش در پایان زندگی آنها اتفاق نمیافتاد خیلی خوب بود. اینکه خدای متعال در قرآن مجید میفرماید: «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها» (نحل/94) لغزیدن بعد از استواری! یعنی میشود شخصی یک عمری را به خوبی گذرانده باشد و در پایان بلغزد.
در این پاسخی که حضرت هادی به این شخص دادند، دو نکته عرض کنم. احادیثی را در منابع عامه مثل صحیح بخاری و صحیح مسلم داریم، جاهای مختلف صحیح این احادیث آمده است مثل این حدیث که از آن به احادیث حوض تعبیر میشود. پیغمبر خدا میفرماید: روز قیامت که میشود عدهای از اصحابم را میبینم که به طرف آتش میبرند. به خدا عرض میکنم: «یا ربِّ اصحابی، اصحابی!» اینها اصحاب من هستند. چرا به طرف آتش میروند؟ به من گفته میشود: «إنك لا تدري ما أحدثوا بعدك» این متن حدیث بخاری است. تو نمیدانی اینها بعد از تو چه کردند؟ اینها بعد از تو پشت کردند و به دین پشت کردند، به مقدسات پشت کردند. «رجعوا الی ادبارهم» به پشت خودشان بازگشتند. به قهقرا بازگشتند. این نشان میدهد اگر انسان تا آخر بتواند این بار ایمان را برساند، خدای متعال در قرآن مجید آیاتی در این رابطه دارد، «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً» (نساء/137) یک عده اینطور هستند. «اصبح مؤمناً امسی کافرا» اگر انسان «اصبح مؤمناً» نرسد به اینکه «أمسی کافراً» این از دنیا برود مرگ برایش بهتر از حیات است. اینکه حضرت میفرماید: «تسیر الی رحمة الله خیرٌ لک» تو به رحمت خدا بروی برای تو خیر است. شاید این پاسخ امام(ع) در این سؤال که خواسته بود عمرش طولانی شود، یک جهتی داشته است. اگر این شخص میماند، یا مشکلات زندگی به او هجوم میکرد و زندگی برایش سخت میشد یا از نظر اعتقادی ممکن بود انحرافی پیدا کند، یا از نظر عملی ممکن است لغزشهایی داشته باشد. لذا حضرت در پاسخ فرمودند: «تسیر الی رحمة الله خیرٌ لک» ما نمیدانیم در آینده چه اتفاقی میافتد.
خدای متعال در آیه آخر سوره لقمان میفرماید: «وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (لقمان/34) انسان نمیداند فردا چه میکند. آدمی نمیداند روی چه زمینی میمیرد. بنابراین گاهی نه به صورت کلی، گاهی مرگ در یک ظرفی برای انسان خیر است. اگرچه انسان باید از خدای متعال بخواهد که خدای متعال طول عمر به او عطا کند.
شریعتی: آدم وقتی بعضی از خبرها را میشوند در این دوره و زمانه، از یک لحظه بعد خودش خبر ندارد. انشاءالله خداوند به همه ما حسن عاقبت بدهد و عاقبت بخیر باشیم.
حاج آقای نظری منفرد: برخی از اصحاب رسول خدا این را میگفتند که این آیه شریفه در قرآن مجید ما را خائف کرده و ترسانده است. آیهای که در سوره مبارکه انفال است. «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ» (انفال/25) از آزمایشی، «فتنه» به معنی آزمایش و ابتلاء و امتحان آمده است. فتنه معانی مختلفی دارد، گاهی به معنی عذاب هم آمده است. «ذُوقُوا فِتْنَتَكُم» (ذاریات/14) به معنی آزمایش هم آمده است. مثلاً به معنی آزمایش داریم «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَة» (انفال/28) یعنی آزمایش! «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً» از آزمونی بترسید که فقط ظالمین و ستمگران را با آن نمیآزماییم. یعنی سراغ شما خوبها هم خواهیم آمد. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِين» (بقره/155) بنابراین فتنه ممکن است سراغ انسانهای خوب هم بیاید. آنها هم نتوانند در این آزمون صحیح بیرون بیایند. یک کسی دعا میکرد: خدایا ما را آزمایش نکن! حضرت فرمودند: دعای غلطی است! آزمون برای همه هست. برای انبیاء هم هست. «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/124) ابراهیم از آن آزمون درست بیرون آمد. در آزمون افتادن در آتش، آزمون هجرت از موطن و جایگاه خودش به یک وادی ذی زرع، «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ» (ابراهیم/37) در آزمون آوردن اسماعیل و ذبح اسماعیل! «يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ» (صافات/102) آزمون هست ولی باید صبر کرد. باید انسان در امتحان از خدای متعال استمداد کند که در آن آزمون موفق شود. جهان و دنیا برای آزمون هست. «وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَة» (انبیاء/35) ما شما را با شرها و بدیها و خوبیها آزمایش میکنیم. بنابراین ممکن است انسان در آزمونها قبول نشود. اگر قرار شد آزمونی در پایان عمر اتفاق بیافتد و انسان در آن آزمون قبول نشود بهتر است از دنیا برود که لااقل عاقبت بخیر شود.
شریعتی: این هفته در مورد سلطان الواعظین(ره) صحبت کردیم. با شخصیت ایشان و کتابهای ایشان کم کم آشنا میشویم. انشاءالله بتوانیم حق این علمای برجسته را که به قرآن و اهلبیت خدمت کردند را تا حدودی در حد وسع و توانمان به جا بیاوریم. از سلطان الواعظین شیرازی برای ما بگویید.
حاج آقای نظری منفرد: مرحوم استاد سلطان الواعظین در سال 1350 هجری شمسی فوت کردند. حدود 46 سال است که ایشان از دنیا رفته است. ایشان اهل شیراز بود اما ساکن در تهران بود. هم چهره جذابی داشت و هم منبرهای خوبی داشت. یعنی یک سخنور توانایی بود. ایشان یک شخصیت کلامی بود. یعنی در مسائل اعتقادی خصوصاً در بحث امامت خوب کار کرده بود. فصل جوهره شیعه از دیگر مسلمانهاست. شیعه یعنی امامت را منصب الهی میداند. «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما» (بقره/124) و برخی دیگر امامت را یک منصب مردمی میدانند یعنی مشروعیت امامت را از مردم میدانند اما شیعه مشروعیت امامت را از خدا میداند. ایشان در این زمینه خیلی کار کردند. یعنی نه تنها نشسته و قلم زده است، یکوقت انسان مینشیند و یک سلسله مباحثی را قلم میزند، مثل کتابهایی که دانشمندان ما نوشتند. در بین کتابهای کلامی زیاد داریم. کتابهایی که هم در حوزه امروز تدریس میشود، مثل شرح تجرید که یک بخش آن کلام است. متن برای مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی است و شرح برای علامه حلی است. استاد و شاگرد! یکوقت انسان مینشیند و با دانشمندانی که معتقد به مسأله امامت به عنوان یک منصب و موهبت الهی نیستند بحث میکند. مرحوم سلطان الواعظین شیرازی، از شخصیتهایی است که بحاث بود. در مباحث کلامی بحث کرده است و این کتاب ارزشمندی که مکرر در مکرر چاپ شده است. تحت عنوان شبهای پیشاوُر محصول و ثمرهی بحثهایی است که ایشان در پیشاور پاکستان با علمای عامه بحث کرده است و آن بحثها این کتاب «شبهای پیشاور» شده است. انشاءالله خداوند متعال ایشان را غریق رحمت بفرماید.
در ایام آخر عمرشان برخی از دوستان گفتند که ایشان به بیماری قلبی مبتلا شده بودند و نیازمند بودند به اینکه ایشان را مداوا کنند و مداوای ایشان هزینه زیادی داشت. خود ایشان نداشتند که هزینه کنند. آقازاده ایشان با شخصی غیر از شیعه دوست بود. ایشان میگوید: من تمام هزینه ایشان را میپردازم، چک سفیدی مینویسد و به آقازاده ایشان میدهد که هزینه درمان ایشان باشد. وقتی آقازاده این را خدمت این بزرگوار میآورد، میگوید: شخصی تقبل کرده که هزینه درمان شما را بپردازد منتهی مسلمان نیست. ایشان میگوید: من یک عمری خادم در خانه اهلبیت بودم. من به اهلبیت پناه میبرم و نمیپذیرم پولی را که از غیر اهلبیت به من داده شود. این علاقه ایشان را نسبت به اهلبیت نشان میدهد.
شریعتی: انشاءالله خداوند روحشان را همجوار با حضرات معصومین(ع) قرار بدهد. کسی که خیلی زحمت کشیده و خدمت کرده است. انشاءالله با کتابهای ایشان مخصوصاً شبهای پیشاور آشنایی پیدا کنیم و مطالعه کنیم و بتوانیم اعتقادات خودمان را قویتر کنیم. امروز صفحه 68 قرآن کریم، آیات 141 تا 148 سوره آل عمران در برنامه سمت خدا تلاوت خواهد شد. چقدر خوب است در شب ولادت امام هادی(ع) ثواب تلاوت این آیات را به روح بلند این امام عزیز هدیه کنیم و از ثواب و برکاتش بهرهمند شویم.
«وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ «141» أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِين «142» وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُون «143» وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ «144» وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلًا وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ «145» وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ «146» وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ «147» فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ «148»
ترجمه: و (فراز ونشيبهاى جنگ براى آن است) تا خداوند افراد مؤمن را پاك و خالص، و كافران را (به تدريج) محو و نابود گرداند. آيا گمان داريد كه (با ادّعاى ايمان) وارد بهشت شويد، در حالى كه هنوز خداوند مجاهدان و صابران شما را معلوم نساخته است؟ همانا شما مرگ (و شهادت) را (پس از جنگ بدر) پيش از آنكه با آن روبرو شويد سخت آرزو مىكرديد، پس آن را (در جنگ احد) ديديد، ولى (ناخوشايند به آن) نگاه مىكرديد. ومحمّد جز پيامبرى نيست كه پيش از او نيز پيامبران (ديگرى آمده و) در گذشتهاند. (بنابراين مرگ براى انبيا نيز بوده و هست،) پس آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، شما به (آئين) گذشتگان خود بر مىگرديد؟ و هر كس به عقب برگردد، پس هرگز هيچ ضررى به خداوند نمىزند و خداوند بزودى پاداش شاكران را خواهد داد. هيچكس جز به فرمان خدا نمىميرد، (و اين) سرنوشتى است تعيين شده. و هر كس پاداش دنيا را بخواهد از آن به او مىدهيم، و هركس پاداش آخرت را بخواهد از آن به او مىدهيم، و بزودى سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. و چه بسيار پيامبرانى كه همراه آنان خداپرستان بسيارى جنگيدند، پس براى آنچه در راه خدا به آنان رسيد، نه سستى كردند و نه ناتوان شدند و تن به ذلّت ندادند و خداوند صابران را دوست دارد. و كلام آنها (رزمندگان مخلص و آگاه) جز اين نبود كه گفتند: «پروردگارا! گناهان و زيادهروى در كارمان را ببخشاى و گامهاى ما را استوار بدار و ما را بر گروه كافران يارى ده. پس خداوند پاداش دنيا و پاداش نيك آخرت را به آنان عطا كرد و خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد.
شریعتی: اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای نظری منفرد: از جمله آیاتی که تلاوت شد آیه شریفه «وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلًا وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ» یعنی ما کسی را محروم نمیکنیم. با این عمری که به او دادیم، اگر دنبال پاداش دنیا است، ما به او میدهیم. دنبال پاداش آخرت است باز هم به او میدهیم. میبینیم کسانی به خدا معتقد نیستند، خدای متعال دنیای خوبی به آنها داده است. کسانی هم دنبال پاداش آخرت هستند به آنها هم میدهیم. بعد خدای متعال در ذیل آیه میفرماید: «وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ» ما سپاسگزاران را بدون پاسخ نمیگذاریم. اینجا یک نکته ظریفی در ارتباط با این آیه هست. اگر قرار باشد خداوند پاداش دنیا را به انسان بدهد و پاداش آخرت هم به انسان بدهد، همینطور که از این آیه شریفه استفاده میشود. اگر کسی دنبال پاداش دنیا باشد، خدا به او میدهد. لکن اگر کسی دنبال پاداش آخرت باشد، آخرت را بدهد و دنیا را هم بدهد. عقل چه اقتضاء میکند؟ عقل اقتضاء میکند که انسان دنبال پاداش آخرت باشد به اضافه آن پاداش دنیا را هم بدهد. از آیات دیگر قرآن مجید استفاده میشود کسی که دنبال پاداش آخرت باشد، خدا پاداش آخرت را میدهد، دنیا را هم به او میدهد. خدای متعال میفرماید: «وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ» (شوری/20) «مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ» (شوری/20) اگر دنیا را فقط خواستی از آخرت خبری نیست. ولی اگر آخرت را خواستی دنیا را هم به تو میدهد. شاهد این حرف آیهای در سوره مبارکه بقره هست که ما در قنوت نماز میخوانیم «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار» (بقره/201) یعنی میشود جمع کرد. بنابراین اگر کسی دنبال پاداش آخرت باشد خداوند متعال این وعده را داده که پاداش دنیایی هم به او میدهد. «نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ» شاهد همین آیه شریفه است «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار». از این آیه شریفه که تلاوت شد نتیجه میگیریم که انسان باید به دنبال پاداش آخرت باشد. خداوند متعال وعده داده که ما دنیای شما را هم آباد خواهیم کرد.
شریعتی: به نامه حضرت هادی در پاسخ به آن فردی که از حضرت خواسته بودند برای طول عمرش دعا کنند برگردیم. یکبار دیگر نامه را مرور کنیم و بعد نکات پایانی را بشنویم.
حاج آقای نظری منفرد: شخصی به نام علی بن الحسین بن عبدالله نامهای را خدمت حضرت هادی(ع) نوشت و از حضرت درخواست کرد که حضرت برای طولانی شدن عمر او دعا کنند. امام هم پاسخ دادند. در ابتدای مطالب عرض کردیم که خوب است انسان از خدای متعال بخواهد که عمر او را طولانی کند. البته در یک شرایطی ممکن است انسان قرار بگیرد که موت برای او بهتر از حیات باشد. اما به طور عموم نمیتواند قاعده کلی باشد. طولانی شدن عمر یک امر خوبی است و انسان باید از خدای متعال طلب کند و اساساً در نهاد هر انسانی ماندگاری بیشتر مطلوب است. الآن دانشگاههای دنیا پزشک تربیت میکنند، متخصص، فوق تخصص، پروفسور، کارخانههای مهم دنیا تولید دارو میکنند. بیمارستانهای مجهز در دنیا خدمات ارائه میدهند برای اینکه عمر مردم بیشتر شود. پس این یک امر مطلوبی برای انسان است. این درست است و انسان هم باید هروقت بیمار شد به پزشک مراجعه کند. میگویند: برخی از اولیای خدا بیمار شده بودند و دارو نمیخورد. گفت: خدای متعال شافی هست و مرا شفا میدهد. خطاب شد به ولی خدا که باید دارو بخوری. درست است من شافی هستم اما من اسباب را هم در دنیا گذاشتم. به اسباب هم من این اثر را دادم که این دارو این اثر را داشته باشد. دارو بخور و شفا را هم از ما بخواه. چون دارو علت تامه شفا که نیست. دارو مقتضی است. یک جزئی از کار هست. دعا هم بکن که ما تو را شفا بدهیم. «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِين» (شعرا/80) خدا شافی هست اما انسان باید دارو هم بخورد.
به هر حال انسان به میل به بقاء دارد. دنبال اینکه یک روز بیشتر در دنیا بماند را دارد. روایات ما هم همین را میگوید که انسان بایستی از خدای متعال بخواهد که عمرش طولانی شود. در ادعیه ما فراوان است که انسان طلب عمر طولانی کند. عواملی که در طولانی شدن عمر تأثیر دارد چیست؟ یکی از چیزهایی که در طولانی شدن عمر نقش دارد، خدمت به والدین است. این در روایات وارد شده که عاق والدین عمر را کم میکند و خدمت به والدین عمر را طولانی میکند. این هم یک امر پسندیده عقلایی است و بین المللی است. یعنی اختصاص به مسلمانها ندارد. به طور طبیعی فرزندان، والدینشان را دوست دارند و تلاش میکنند به والدین خدمت کنند. ممکن است موردی پیدا شود یک فرزندی عاق شود و نسبت به والدین عنایت نداشته باشد. باید به شرع توجه کنیم. خدای متعال در قرآن مجید این همه سفارش کرده است. «وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» (اسراء/23) این احسان به والدین نتیجهاش به خود انسان برمیگردد. «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ» (اسراء/7) این باعث میشود که یکی از آثار و برکات احسان به والدین طولانی شدن عمر است. انشاءالله کسانی که والدینشان در قید حیات است سعی کنند آنها را احترام کنند و خدمت کنند و هوایشان را داشته باشند. ولو اینکه آنها به اصطلاح درخواستهایی که دارند، درخواستهایی است که نبایستی از فرزند بکنند. باید با زبان خوش و نرم با آنها برخورد کند. در حدیثی از وجود مقدس پیغمبر اکرم رسیده که «صانئع المعروف» کارهای خوب از مرگهای بد جلوگیری میکند. «مصارع السوء» مصارع افتادنهایی است که انسان دیگر برنمیخیزد. افتادنهای بد، صنائع معروف از این افتادنهای بد جلوگیری میکند. انشاءالله این ترغیب ایجاد شود که همه افراد به کار خیر رغبت کنند. ولو دست یک ناتوانی را بگیرند. ولو شخصی را راهنمایی فکری کنند. ولو کمک فیزیکی به کسی کنند. دست نابینایی را بگیرد و به آن طرف خیابان ببرد. گاهی کمک فکری میکند، کمک فکری خیلی ثواب دارد. اگر این کمک فکری نباشد آن بنده خدا گمراه میشود و ممکن است ضرر دنیوی و اخروی ببیند. گاهی کمک انسان به دیگران کمک هدایتگرانه است و از نظر ارشاد، او را به صراط مستقیم ارشاد میکند. تمام اینها کار خیر است و مصادیق فراوانی دارد.
شریعتی: برای جوانها و همه نوجوانهای عزیز دعا کنید، آنهایی که میخواهند این راه را ادامه بدهند و طی طریق کنند. انشاءالله خدای متعال به همه ما حسن عاقبت عنایت کند. انشاءالله!
حاج آقای نظری منفرد: انشاءالله همه جوانها آنچه خیرشان هست در همان مسیر قرار بگیرند. از جوانیشان خوب استفاده کنند. به گونهای نباشد که وقتی به پیری میرسند به پرونده عمرشان که نگاه میکنند اظهار ندامت و پشیمانی کنند. انشاءالله جوانها در صراط مستقیم قرار بگیرند و از عمرشان بهره خوب ببرند. انشاءالله خداوند متعال فرج آقا ولی عصر را نزدیک بگرداند. این امنیتی که بر کشور ما سایه افکنده مستدام بدارد. مظلومین دنیا را یاری بفرماید. تمام کسانی که برنامه ما را میبینند، به خودشان و متعلقین و متعلقاتشان سلامتی و طول عمر و عاقبت بخیری عنایت بفرماید.