برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: نامههای حضرت امام رضا(علیهالسلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين نظری منفرد
تاريخ پخش: 30- 08-96
بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد.
حاج آقای نظری منفرد: ابتدا یک نامهای در مورد زیارت حضرت رضا(ع) عرض کنم. احمد بن محمد بن ابی نصر از اصحاب حضرت رضا(ع) هست. ایشان میگوید: «قرأت کتابَ ابی الحسن الرضا بخطه» من نامهی حضرت را که به خط حضرت نوشته شده بود را قرائت کردم. حضرت فرمودند: «أبلغ شیعتی» به شیعیان من این خبر را برسانید، «أَنَّ زِیَارَتِی تَعْدِلُ عِنْدَ اللهِ تَعَالَى أَلْفَ حَجَّةٍ و أَلْفَ عمره مُتَقَبّله» زیارت من معادل هزار حج و هزار عمره قبول هست. در یک روایتی امام جواد(ع) فرمودند که این روایت ترغیب به زیارت امام رضا(ع) هست، حضرت یک شرطی گذاشتند برای این زیارت مقبوله و آن شناخت و معرفت امام (ع) است. اینکه انسان امام(ع) را بشناسد و با معرفت زیارت کند. امام حجت خداست، در صلوات بر آقا حضرت رضا(ع) میخوانیم «و حجتکَ علی من فوق الارض و من تحت الثری» امام حجت خداست، هم بر زندگان و هم بر مردگان. هم کسانی که روی زمین هستند و هم کسانی که زیر زمین هستند.
یک نامهای هست از آقا حضرت رضا(ع) خطاب به عبدالعظیم حسنی است. عبدالعظیم حسنی با چهار واسطه منتهی به آقا امام حسن مجتبی میشود. هم خودشان امامزاده هستند و هم عالم بزرگواری هستند. شاید در یکی از جلسات خدمت بینندهها عرض کرده باشم، آقا عبدالعظیم حسنی کسی است که مشرف به محضر امام هادی(ع) شد و دینش را به حضرت هادی عرضه کرد. امام هادی(ع) به ایشان فرمودند: این چیزهایی که شما به آن اعتقاد داری، همان دین من و دین پدران من و اجداد من هست. بر این دین ثابت باش. عبدالعظیم حسنی سه امام را درک کرده است. هم حضرت رضا، هم حضرت جواد و هم حضرت هادی (علیهم السلام) را درک کرده است. ایشان از حضرت رضا یک نامهای را برای اولیای حضرت و برای شیعیان و دوستان حضرت دریافت کردند که این نامه هم نکات بسیار اخلاقی و حکیمانه دارد و هم اینکه یک نکتهای است که باید به آن توجه کنیم. خطری است که باید از این خطر پرهیز کنیم. حضرت فرمودند: «یَا عَبْدَالْعَظِیمِ أَبْلِغْ عَنِّی أَوْلِیَائِیَ السَّلَامَ» این را از طرف من به اولیای من ابلاغ کن و به دوستان و علاقهمندان من سلام کن. این ابلاغ سلام به همه کسانی است که اطلاقش به تعبیر ما هم زندهها و هم نسلهای آینده را فرا میگیرد. این پیام حضرت برای ما هم هست نه برای کسانی که در آن زمان حیات داشتند. در روز قیامت کسانی که از اولیای حضرت محسوب میشوند و صدق اولیاء بر آنها میکند این سلام به آنها میرسد. به آنها از طرف من بگو «وَ قُلْ لَهُمْ أَنْ لَایَجْعَلُوا لِلشَّیْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِیلًا» نگذارند شیطان وارد زندگی آنها شود. نگذارند شیطان حاکم بر آنها و مسیطر بر آنها شود. نگذارند غالب و چیره بر آنها شود. امام حسین(ع) روز عاشورا یک جملهای خطاب به سپاه عمر سعد فرمود: «لَقَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَيْكُمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاكُمْ ذِكْرَ اللَّهِ الْعَظِيم» (المناقب، ج4، ص 100) شیطان بر شما مسلط شد که اینگونه شدید. شیطان دشمن ماست. قرآن مجید تصریح میکند که شیطان دشمن شماست. «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ» (ممتحنه/1)، «لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِين» (یس/60) بنابراین انسان با دشمن نباید طرح دوستی بریزد و نگذارد شیطان وارد محیط زندگیاش شود و بر او مسلط شود. قطعاً او خیرخواه انسان نیست و قطعاً میخواهد دست انسان را بگیرد و انسان را ساقط کند. خودش گفته و خداوند متعال در قرآن این را بیان کرده که من سر راه بندگان تو مینشینم و آنها را گمراه میکنم و از راه خارج میکنم. باید حواسمان جمع باشد و دشمن شناس باشیم و مبادا دشمن به ما نزدیک شود و قطعاً در صدد آسیب رساندن به ما هست. حضرت میفرمایند: «وَ قُلْ لَهُمْ أَنْ لَایَجْعَلُوا لِلشَّیْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِیلًا» این توصیه اول حضرت به دوستدارانشان هست. پیامبر خدا فرمودند: «أنا و علیٌ أبوا هذه الامة» پدر همیشه خیرخواه است.
«وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِی الْحَدِیثِ» به دوستان من بگو: سعی کنند خودشان را به راستگویی در گفتار عادت بدهند. در سخن گفتن راستگو باشند. ما اگر راستگویی را در جامعه خودمان منتشر کنیم، هم تبلیغ کنیم به اینکه دیگران راستگو باشند و قبل از او خودمان راستگو باشیم، چون انسان وقتی کلامش تأثیر میکند که خودش به آن کلام عمل کرده باشد. اگر صدق در میان جامعه رایج شود، ضریب اطمینان مردم به یکدیگر خیلی بالا میرود. خیلی نسبت به یکدیگر اطمینان پیدا میکنند. یکی از چیزهایی که در سالم سازی جامعه نقش دارد، راستی در گفتار است. انسان وقتی در کلامش و گفتارش راست گفت، خودش احساس راحتی میکند. عذاب وجدان نمیگیرد. در یک حدیثی یادم هست، «جُعِلَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي بَيْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الکذب» همه بدیها را در یک خانه گرد آوردند و کلید این خانه را دروغ گذاشتند. ائمه عنایت داشتند که پیروانشان در گفتار راستگو باشند. ما از همینجا میتوانیم اسلام را نشان بدهیم. چیزهایی که اهلبیت عصمت و طهارت میخواستند اینهاست. این چیزی است که دنیا این را میپسندد. همه ملل و اقوام این را دوست دارند، اینکه کسی در گفتارش صادق است و ظاهر و باطنش یکی است. آنچه زبانش میگوید، قلبش میگوید. خداوند متعال وقتی منافقین را بیان میکند میفرماید: منافقین کسانی هستند که ظاهرشان با باطنشان یکسان نبوده و دروغ میگفتند. «وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُن» (بقره/14) فرمودند: به دوستان من و شیعیان من بگو در حدیث و گفتار راستگو باشند.
«وَ أَدَاءِ الْأَمَانَه» اداء امانت کنند. خداوند متعال در قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها» (نساء/58) هم قرآن و هم حدیث، ملاحظه میکنید فرمایشات معصومین(ع) چطور هماهنگ با کتاب خداست. پیامبر خدا فرمود: کتاب و عترت! «کتاب الله و عترتی» چون عترت هماهنگ با کتاب است و مبین کتاب است و مفسر کتاب خداست. «وَ مُرْهُمْ بِالسُّکُوتِ وَ تَرْکِ الْجِدَالِ فِیمَا لَایَعْنِیهِمْ» به آنها بگو: سعی کنند ساکت باشند. درگیری لفظی با هم نداشته باشند. جدال را اگر بخواهم یک معنای روشن بکنم یعنی درگیری لفظی نکنید. بگو مگو کردن آخرش به عداوت و دشمنی ختم میشود. انسان باید ترک کند. در سیره حضرت رضا(ع) هست که ساکت بودند. خیلی کم سخن بودند. وقتی هم میخواستند سخن بگویند، «و کان (ع) اکثر تمثلاته بالقرآن» بیشتر استناد به قرآن میکردند. با قرآن صحبت میکردند.
«وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ» به دوستان من بگو: به یکدیگر اقبال کنند نه ادبار، به سمت هم بیایند. یعنی دوستی با هم داشته باشند و به هم علاقهمند باشند و مودت و محبت بینشان حاکم باشد. معنای اقبال همین است. قبله یعنی روی کردن به طرف مسجد الحرام. «اقبال بَعضهم» یعنی به سمت همدیگر رو بکنند. به یکدیگر نزدیک شوند. «وَ الْمُزَاوَره» به زیارت یکدیگر بروند. اسلام دستور به اتحاد و اتفاق داده است. به اینکه به زیارت یکدیگر بروند و همدیگر را ببینند تا برادری و برابری که اسلام دستور داده در جامعه بماند. اینها از سنتهای اسلامی است. ما از هم بیگانه نشویم و زندگی ما مثل زندگی غربیها نباشد که اینها گاهی کنار همدیگر هستند و همدیگر را نمیشناسند. در روایات ما سفارش شده که انسان توجه به همسایه داشته باشد. این در همین راستا است. «فَإِنَّ ذَلِکَ قُرْبَهٌ إِلَیَّ» این نزدیک شدن و این دوستی و زیارت، شیعیان را به من نزدیک میکند. ائمه واقعاً خواهان این معنا بودند که ما با یکدیگر دوست باشیم. «وَلَایَشْغَلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِیقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً» این خطری است که من قبل از خواندن این نامه عرض کردم. حضرت فرمودند: خودشان را مشغول به پاره کردن شخصیت یکدیگر نکنند. همدیگر را خرد نکنند. نقد نکنند، اینقدر این مسأله از نظر حضرت رضا(س) اهمیت داشته «فَإِنِّی آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی» من با خودم تعهد کردم. «أَنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ» اگر کسی این کار را بکند، «وَ أسْخَطَ وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی» دوستی از دوستان من، ولی از اولیای مرا ناراحت کند، «دَعَوْتُ اللهَ» او را نفرین کنم. «لِیُعَذِّبَهُ فِی الدُّنْیَا أَشَدَّ الْعَذَابِ» در دنیا خدای متعال او را به عذاب شدید دچار کند. «وَ کَانَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ» در آخرت هم از زیانکاران خواهد شد. این نشان میدهد مسأله دشمنی با افراد، نقد کردن آنها، به آنها آسیب رساندن و اذیت کردن، چقدر از نظر امام(ع) نکوهیده و ناپسند است و چقدر امام(ع) سفارش میکند که مسلمانها با یکدیگر برابر و برادر باشند و هوای یکدیگر را داشته باشند. ملت ایران این روزها مثل همیشه نشان دادند که واقعاً ائمه را دوست دارند و به حرفهایشان گوش میکنند. اینطور به کمک هموطنان شتافتند در این هوای سرد کمک کردند.
بعد حضرت فرمودند: مگر اینکه شخص برگردد و از این کار پشیمان شود و توبه کند که خداوند متعال توبه پذیر است. بیاییم ناراحتیهایی که از همدیگر داریم را کنار بگذاریم. انسان باید اهل عفو و گذشت باشد. گذشت و عفو نشانه ظرفیت انسان است. پیغمبر خدا وقتی سه خصلت در او به وجود آمد صاحب خلق عظیم شد. آن سه خصلت را خدای متعال در یک آیه کوتاه در سوره مبارکه اعراف بیان کرد. «خُذِ الْعَفْوَ» (اعراف/199) عفو را بگیر. این یک اصل از نظر اسلام است. اگر ما اصل عفو، یعنی گذشت و بخشش را در زندگیمان اصل قرار بدهیم به خیلی از ناراحتیها و کدورتها پایان داده میشود. «وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ» امر به عرف کن. مردم بدانند و معروف را بشناسند. «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» (اعراف/199) اگر کسی خطایی کرد از این اعراض کن. وقتی این سه خصلت در وجود مقدس پیامبر پدید آمد، خداوند متعال او را میستاید، «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» (قلم/4) این یک نامه از نامههای حضرت رضا(ع) به عبدالعظیم حسنی بود.
شریعتی: انگار نامهای است که حضرت برای امروز ما نوشتند و پیامشان را حضرت عبدالعظیم به ما ابلاغ کردند. انشاءالله دوستانی که در تهران هستند و به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی مشرف میشوند، قدر این امامزاده واجب التعظیم را بدانند. دوستانی هم که در مشهد هستند انشاءالله دعاگوی ما باشند.
حاج آقای نظری منفرد: یک نامه دیگر از حضرت رضا(ع) هست به محمد بن ثنان. محمد بن ثنان یکی از اصحاب حضرت رضا(ع) است. یک نَسب از محمد بن ثنان به زاهر یکی از شهدای 72 تن شهید کربلا بوده است، میرسد. لذا به ایشان میگویند: محمد بن ثنان زاهری! در زیارت ناحیه مقدسه آمده است. «السلام علی زاهر مولی عمرو بن حمق الخزائی» ایشان ظاهراً با عمروبن حمق خزائی که از اصحاب امیرالمؤمنین بوده هم پیمان یا خدمتگزار حضرت بوده است. محمد بن ثنان از اصحاب حضرت رضا(ع) است. ایشان یک نامه برای حضرت مینویسد و از حضرت سؤال میکند: چرا باید نماز بخوانیم؟ خداوند متعال که به نمازهای ما نیاز ندارد!
گر جمله کائنات کافر گردند *** بر دامن کبریاش ننشیند گرد
امام(ع) میفرماید: «ان علة الصلاة اقرارٌ بربوبیه لله» آدم آن اعتقادی که دارد خدا رب العالمین است، این اعتقاد را نبایستی نشان بدهد؟ نباید عملاً نشان بدهد که من قبول دارم خدای متعال رب العالمین است، نگهدار عالم است، آفریدگار عالم است. در نماز این اقرار تجلی میشود. این اقرار درونی در نماز تجلی میشود. یعنی انسان در عمل نشان میدهد که به آن خدایی که معتقد هست، رب العالمین و خالق است. در برابر خدای متعال میایستد و اعتراف میکند به اینکه تقصیر کرده و از خدای متعال طلب میکند که نمیخواهد خدای متعال اگر لغزشی داشته از او بگذرد. چشم پوشی کند. میگویند: نماز همانند چشمهای است که انسان هر روز خودش را پنج بار در این چشمه شست و شو بدهد. پس یکی از علتهای نماز تجلیگاه معتقدات انسان است. یکی هم اینکه ارتباط با خدا برقرار کند و اگر در زندگی لغزشی دارد، خدای متعال از لغزش او بگذرد و با نماز نشان بدهد که خدایا من تو را در دنیا فراموش نکردم. تو هم در دنیا مرا فراموش نکن و در آخرت هم فراموش نکن. اینها چیزهایی است که در این نامه آمده و حضرت در این نامه فلسفه نماز را بیان کردند.
شریعتی: این هفته در برنامه از شیخ حر عاملی یاد میکنیم، صاحب کتاب وسایل الشیعه که با نکاتی که حاج آقای نظری بیان میکنند با این شخصیت بیشتر آشنا شویم. امروز صفحه 145 قرآن کریم، آیات 131 تا 137 سوره مبارکه انعام در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«ذلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ «131» وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ «132» وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ ما يَشاءُ كَما أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ «133» إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ «134» قُلْ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ «135» وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَ ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلى شُرَكائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ «136» وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَ ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلى شُرَكائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ «136» وَ كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ «137»
ترجمه: اين (اتمام حجّت و هشدار) براى آن است كه پروردگارت هرگز از روى ستم، آبادىهايى را كه اهلش (از شناخت حقّ) غافلند نابود نمىكند. (خداوند ابتدا مردم را از غفلت و جهل بيرون مىآورد و با پيامبرانش به آنان هشدار مىدهد و سپس اگر قبول نكردند هلاكشان مىكند). و براى هر كس بر اساس آنچه انجام دادهاند درجاتى است، و پروردگار تو از آنچه مىكنند غافل نيست. و پروردگار تو بىنياز و صاحبِ رحمت است. اگر بخواهد، شما را مىبرد و پس از شما هر كه را بخواهد جايگزين مىكند، همان گونه كه شما را از نسل قوم ديگرى پديد آورد. به راستى آنچه وعده داده مىشويد، آمدنى است و شما نمىتوانيد (خدا را) ناتوان سازيد (و از كيفر و عدل او بگريزيد). بگو: اى قوم من! بر جايگاه و سيرت خويش عمل كنيد كه من نيز (بر اساس سيرت خويش) عمل مىكنم و به زودى خواهيد دانست كه سرانجام آن سراى از كيست، همانا ستمكاران رستگار نمىشوند. و (بت پرستان) از آنچه خداوند از كشت و چهارپايان آفريده است، سهمى را براى خدا قرار دادند و به پندار خودشان گفتند: اين قسمت براى خداست و اين قسمت براى (بتهايى كه هم) شريكان (خدايند، هم شريك اموال) ما پس آنچه سهم شركا و بتها بود به خدا نمىرسيد، ولى هرچه سهم خدا بود به شركا مىرسيد، چه بد است آنچه داورى مىكنند! و (بت پرستان) از آنچه خداوند از كشت و چهارپايان آفريده است، سهمى را براى خدا قرار دادند و به پندار خودشان گفتند: اين قسمت براى خداست و اين قسمت براى (بتهايى كه هم) شريكان (خدايند، هم شريك اموال) ما پس آنچه سهم شركا و بتها بود به خدا نمىرسيد، ولى هرچه سهم خدا بود به شركا مىرسيد، چه بد است آنچه داورى مىكنند! و بدين سان (بتها و خادمان بتها كه) شريكان آنها (در اموالشان محسوب مىشدند،) كشتن فرزند را براى بسيارى از مشركان (به عنوان قربانى براى بتها) زيبا جلوه دادند تا آنان را به هلاكت كشيده و آيين آنان را مشتبه سازند. و اگر خداوند مىخواست چنين نمىكردند (و به اجبار جلو آنان را مىگرفت)، پس آنان را با دروغهايى كه مىبافند واگذار.
شریعتی: انشاءالله دل و جانتان گرم باشد به برکت این آیات نورانی و انشاءالله دلتان بهاری باشد به برکت ماه ربیع الاول که ماه نبی مکرم اسلام است. اشاره قرآنی را بفرمایید و در خدمت شما هستیم.
حاج آقای نظری منفرد: یکی از پیامهایی که این صفحه از قرآن دارد، خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ» به وعدههای خداوند متعال مطمئن باشید. خدای متعال هرچه وعده داده است، عمل میکند. آنچه به شما وعده داده شده میآید. اگر وعده داده که رزق شما را بدهد، میدهد. اگر خدای متعال فرمود: اگر تقوا پیشه کردید من برای شما راه باز میکنم «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» (طلاق/2) باز میکند. اگر خدای متعال فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» (توبه/120) اجر محسنین را میدهد. اگر خدای متعال فرمود: کسی که در دنیا کار خوب انجام بدهد، کار خوب او را مثقال و ذره هم باشد حساب میکنیم. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه» (زلزله/7) انسان به وعدههای خداوند متعال امیدوار باشد. این پیام یکی از آیاتی است که در این صفحه از قرآن تلاوت شد.
شریعتی: در این دور جدید از برنامه سمت خدا اتفاقات خوبی افتاده است و آن یاد علمای بزرگی است که به گردن ما حق دارند را زنده و احیا میکنیم. این هفته از شیخ حر عاملی یاد میکنیم. همه ما با وسایل الشیعه ایشان آشنا هستیم. اما این تنها کتاب ایشان نیست و ایشان خدمات ارزنده بسیاری را ارائه دادند در طول حیات پر برکتشان، از ایشان برای ما بگویید.
حاج آقای نظری منفرد: مرحوم شیخ حر عاملی، اهل جبل العامل و اصالتاً لبنانی هستند. ایشان یک سفری به عراق کرده و بعد هم به مشهد مقدس آمده و مجاور شده در مشهد و در مشهد از دنیا رفته و قبر ایشان در صحن حضرت برابر ایوان حضرت مقابل شبکه پنجره فولاد هست. ایشان تقریباً حدود سیصد سال پیش زندگی میکرد و شخصیت بسیار بزرگواری است. کتاب وسایل الشیعه خیلی بزرگ است. ایشان مجموعه کتب اربعه را به انضمام کتابهای دیگر دارد. چون گاهی از خصال، گاهی از علوم و این کتابها و معانی الاخبار هم گاهی نقل میکند. تنها منحصر به کتب اربعه نیست. سی و شش هزار و اندی حدیث را ایشان در کتاب وسایل الشیعه جمع آوری کرده که یک مجموعه غنی است و بایستی بگوییم یک موصوعه حدیثی است. تمام این احادیث را دسته بندی کرده و هرکدام را در جای خودش آورده که برای مراجعه کننده آسان باشد. فرض کنید بخواهد یک حدیثی را در کتاب طهارت پیدا کند، یا در صلاة پیدا کند یا در دیات، یا در اجاره، یا در دِین، همه را دسته بندی کرده است و گاهی هم یک حدیثی نقل کرده که در این حدیث یک سؤالی از امام شده و دو سه بخش داشته است. یک بخشی مربوط به معاملات بوده، یک بخشی مربوط به عبادات بوده، ایشان تقطیع کرده و بخشی که مربوط به عبادات بوده در عبادات آورده است. آن بخشی که مربوط به معاملات بوده در بخش معاملات آورده است. گاهی هم ذیل یک بابی که دارد اشاره کرده و میگوید: این را قبلاً هم اشاره کردیم و بعداً هم اشاره میکنیم. وسایل یک چنین مجموعه نفیسی است که در بیست جلد و اخیراً در سی جلد چاپ شده است. ایشان آثار دیگری هم دارد. یکی از آثار ایشان صحیفه ثانیه سجادیه است. صحیفه اول سجادیه پنجاه و چهار دعا دارد. دعاهایی که از حضرت سجاد نقل شده است خیلی بیش از این هست. ایشان آمده اقدام کرد یک بخش از دعاهای حضرت را که غیر از صحیفه، در صحیفه نبوده جمع آوری کرده است، صحیفه ثانیه سجادیه شده است. دیگران هم آمدند این کار را کردند و شش تا صحیفه تا الآن جمع آوری شده است. مرحوم محدث موریان یک صحیفه را جمع آوری کرده است. مرحوم سید محسن امین صاحب اعیان الشیعه، ایشان هم جمع آوری کرده است. ایشان کتابی دارد به نام «الفصول المهمه فی الاصول الائمه» که روایات معصومین(ع) است. ایشان دیوان شعری دارد که حدود بیست هزار بیت است. شاعر توانایی بوده است. اکثر این اشعار مدح پیامبر و خاندان پیامبر است. ایشان در ایامی که مشهد بوده است، کتابی نوشته است به نام «الفوائد الطوسیه». کتابی ایشان دارد کلامی است. «تنزیه معصومین عن السهو و النسیان» معصوم نه تنها گناه نمیکند، خطا و اشتباه هم نمیکند. رسالههای زیادی دارد، یک رساله در مورد «صلاة جمعه» دارد. یک رساله برای اجماع دارد. یک رساله در مورد تواتر قرآن دارد. اینها کتابهای ایشان هست، وفات ایشان سال 1104 بوده که الآن حدود 335 سال از رحلت ایشان میگذرد.
شریعتی: دیروز کتاب «جهاد با نفس» ایشان را معرفی کردیم. جلد یازدهم وسایل هست که به صورت مستقل ترجمه و چاپ شده که مرحوم آیت الله بهجت هم توصیه میکردند این کتاب را بخوانید. دوستان اگر تمایل به تهیه این کتابها دارند به 20000303 پیامک بزنند تا دوستان ما آنها را راهنمایی کنند.
حاج آقای نظری منفرد: ایشان یک کتابی به نام «اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات» دارد. بسیار کتاب خوبی است. ترجمه به فارسی هم شده است. موضوعش زندگی چهارده معصوم است. در جلد آخر این کتاب که بخشی مربوط به حضرت ولیعصر است، ایشان دو سه مطلب از خودش نقل میکند. میگوید: من در سنین کودکی شاید شش ساله بودم. در همان جبل العامل مبتلا به یک بیماری صعب العلاج شدم. آنقدر بیماری من شدید بود که والدین من دیگر ناامید شده بودند. من به حال عادی نبودم، در حال بیهوشی و اغما بودم. در همان حال که شش ساله بودم گریه کردم و متوسل به حضرت ولیعصر شدم و در همان حال حضرت را زیارت کردم و دست مبارکشان را به بدن من کشیدند و من صحت پیدا کردم از بیماری که مشرف به مرگ بودم. این یکی از چیزهایی است که در آخر کتاب «اثبات الهداة» نقل کرده است.
شریعتی: قرار شد به عنوان حسن ختام یک نکتهای از حضرت رضا(ع) برای ما بگویید و خداحافظی کنیم.
حاج آقای نظری منفرد: یکی از روات حضرت رضا(ع) ریان بن صلت است. ایشان از حضرت روایت را نقل کرده است. ایامی که حضرت رضا(ع) به مرو تشریف آوردند، توقف حضرت در مرو حدود سه سال بود و بعد به سرخس و سناباد تشریف آوردند و حضرت در اینجا به شهادت رسیدند. ایشان میگوید: من شنیدم آقا به مرو تشریف آوردند. از وطن خودم حرکت کردم خدمت حضرت بروم، هم سلامی خدمت حضرت عرض کرده باشم و حضرت را زیارت کرده باشم. وقتی میخواستم حرکت کنم از منزل، دختران من به من گفتند: پدر به سفر میروی برای ما سوغات بیاور. به خطه خراسان که میروی برای ما انگشتر بیاور. گفتم: چشم! سفرهای سابق خیلی با سختی همراه بود. به طور کلی این درخواست دختران از ذهن من رفت و فراموش کردم. من آمدم نزدیک مرو رسیدم، با خودم گفتم: خدمت حضرت که مشرف شدم از حضرت چه بخواهم؟ بخاطرم رسید به حضرت عرض کنم: یکی از پیراهنهایی که دارید به من بدهید داخل کفنم بگذارم. این در خاطرم بود که از حضرت درخواست کنم. به مرو آمدم. خدمت حضرت رسیدم. بعد که بلند شدم برای خداحافظی گریهام گرفت. اشکم جاری شد و به طور کلی درخواستی که خودم از حضرت رضا داشتم هم فراموش کردم. وقتی از حضرت جدا شدم که بروم. حضرت فرمودند: ریّان! خدمت حضرت برگشتم! دستشان را زیر تشکی که روی آن نشسته بودند بردند و یک پولی درآوردند و گفتند: با این پول برای دخترانت انگشتر تهیه کن و بعد یک پارچهای به من دادند و گفتند: این پارچه لباس من است و در کفنت بگذار. یک مرتبه متحیر ماندم! من که در دلم نیت کرده بودم از حضرت چیزی را طلب کنم. امام و حجت خدا اشراف در دلها دارد به اذن الله و از آنچه در وطن بین ایشان و دخترانشان رد و بدل شده است، امام با خبر بودند. حضرت رضا بسیار رئوف است و شیعیان و علاقهمندانش را دوست دارد. هیچکس از در خانه امام رضا دست خالی برنمیگردد. امیدواریم همه با معرفت این امام بزرگوار را زیارت کنیم.