96-09-21-حجت الاسلام والمسلمين نظری منفرد– نامههای حضرت امام جعفرصادق(ع)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: نامههای حضرت امام جعفرصادق(ع)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين نظری منفرد
تاريخ پخش: 21- 09-96
بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد.
مثل دلتنگی یک رود که تنها میرفت *** او فقط داشت به پابوسی دریا میرفت
داشت خورشید هم از طوس نگاهش میکرد *** زائر آینه با شوق تماشا میرفت
صبح روزی که قدم بر سر این خاک گذاشت *** آفتاب از قدمش بود که بالا میرفت
توی این دشت فقط یک گل مجنون رویید *** آن همان بود که در حسرت لیلا میرفت
اشهد ان رضا را سر هم مأذنه برد *** این چنین عشق به هر گوشهی دنیا میرفت
چهارده مرتبه تکرار شد و فاطمه شد *** و از آن پس همه گفتند که زهرا میرفت
آنقدر رفت که در ثانیهها هم گم شد *** بعد آن سوی زمان پنجرهای در قم شد
گوشهی چادر او روی سر قم افتاد *** کافتاب آمد و تاریکی شیطان گم شد
خاک قم عطر گل یاس گرفت و آنگاه *** قم مدینه شد و او فاطمهی دوم شد
یازده کعبه به همسایگیاش آمدهاند *** یازده مرتبه اینجا حرم مردم شد
جمع بودند در اینجا همگی تا اینکه *** جمکران آمد و همسایهی این خانم شد
شریعتی: سلام میکنم به همه دوستان عزیزم، بینندههای خوب و شنوندههای نازنین، امروز سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه، کریمه اهل بیت به شهر مقدس قم است. مبارک باشد و انشاءالله همه ما مشمول شفاعت و دستگیری کریمه اهل بیت حضرت معصومه(س) باشیم. حاج آقای نظری منفرد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای نظری منفرد: سلام علیکم و رحمة الله. من هم سالروز ورود حضرت معصومه(س) را به شهر قم تبریک عرض میکنم و استقبال شایانی که مردم قم از بی بی حضرت معصومه(س) کردند.
شریعتی: انشاءالله نایب الزیاره ما در قم باشید.
حاج آقای نظری منفرد: انشاءالله خداوند روزی کند کسانی که به زیارت حضرت معصومه نیامدند، ثواب زیارت حضرت معصومه بهشت است. «من زارها فله الجنة» انشاءالله خداوند روزی همه بکند.
شریعتی: روزهای سهشنبه ما روزهای پرباری است و خیلی مورد استقبال دوستان ما قرار گرفته است. در ذیل بحث نامههای پیامبر و اهلبیت گرانقدرشان نکات لطیفی را میشنویم. بحث امروز شما را میشنویم.
حاج آقای نظری منفرد: من به مناسبت اینکه این ماه، ماه حضرت صادق(ع) هم هست و روز هفده ماه هم میلاد با سعادت پیامبر اکرم هست و هم میلاد با سعادت حضرت صادق(ع) است. خواستم یکی از نامههای حضرت صادق را خدمت بینندگان محترم بگویم. این نامه به یکی از اصحاب هست. بسم الله الرحمن الرحیم. ابتدا یک مقدمهای را در مورد این نامه حضرت عرض کنم. این نامه در مورد عاقبت خوب است. انسان چه کند که عاقبتش خوب باشد. حسن عاقبت داشته باشد. در برابر حسن خاتمه، سوء خاتمه هست. یک چیزهایی باعث میشود انسان عاقبتش بد میشود. عملکرد خود انسان باعث میشود. یک کارهایی هم در زندگی انسان انجام میدهد، ممکن است مسلمان هم نباشد، اما پایان کارش پایان خوبی خواهد شد. خدای متعال یک عنایتی میکند. لطفی میکند. بدون تردید همه ما انسانها به دنبال این هستیم، یکی از آرزوهای ما، آرمانهای ما، خواستههای ما در زندگی این است که ما عاقبت خوبی داشته باشیم. این نامه، محتوای این نامه، حضرت عواملی را ذکر میکنند که این عوامل دخیل در حسن خاتمه است. عاقبت خوب برای هرکسی هست.
این نامه را آقا حضرت رضا(ع) از پدر بزرگوارشان موسی بن جعفر و موسی بن جعفر از پدر بزرگوارشان حضرت صادق(ع) نقل کردند. در نامه آمده «الی بعض الناس» حضرت به بعضی از مردم این نامه را نوشتند. معلوم میشود آن شخص از حضرت طلب کرده که من دلم میخواهد عاقبت بخیر شوم. چه کار کنم عاقبت بخیرشوم؟ حضرت در جواب مرقوم فرمودند: «كَتَبَ الصَّادِقُ (ع) إِلَی بَعْضِ النَّاسِ إِنْ أَرَدْتَ أَنْ یُخْتَمَ بِخَیْرٍ عَمَلُكَ» اگر دوست داری، اراده کردی، قصد کردی که پایان عملت پایان خوبی باشد، «حَتَّی تُقْبَضَ وَ أَنْتَ فِی أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ» وقتی میخواهند جانت را قبض کنند، در بهترین حالت باشی، در بهترین عمل باشی، چند کار انجام بده. 1- «فَعَظِّمْ لِلَّهِ حَقَّهُ أَنْ [لَا] تَبْذُلَ نَعْمَاءَهُ فِی مَعَاصِیهِ» خدا به تو نعمتهایی داده اگر میخواهی عاقبت بخیر شوی این نعمتها را در گناه صرف نکن. خدا نعمت چشم به تو داده است. این نعمت را در نافرمانی خدا صرف نکن. خدا نعمت زبان به تو داده است، با این زبان تو هم میتوانی کار خیر انجام بدهی و هم میتوانی کار بد انجام بدهی. این زبان را در کار بد و معصیت خدا مصرف نکن.
یک تعبیری امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه دارد که سید رضی این را نقل کرده است. میفرماید: زبان انسان جِرمش، حجمش کوچک است اما جُرمش سنگین است. انسان باید مواظب زبانش باشد. خدای متعال به انسان گوش داده است. این گوش نعمت الهی است. هر صدایی را انسان نباید گوش کند. به طور کلی حضرت میفرماید: «فَعَظِّمْ لِلَّهِ حَقَّهُ» حق خدا را بزرگ بشمار. «أَنْ [لَا] تَبْذُلَ نَعْمَاءَهُ فِی مَعَاصِیهِ» تمام نعمتهای خدا را قدردان باش. دستی که خدای متعال به انسان داده نعمت الهی است. با این دست نباید ستم به مردم کرد. باید به مردم خدمت کرد. دست افتادهای را بگیرد نه اینکه کسی را بیاندازد. با این دست، دستگیری کند. خدای متعال به انسان مال داده است. با این اموال انسان باید دلی را شاد کند و غمی را از دل بردارد. نه اینکه با این اموال ستم به مردم کند و برای مردم مشکل ایجاد کند. این یکی از عواملی است که دخیل در حسن خاتمه است. پس از عواملی که دخیل برحسن خاتمه است و انسان را عاقبت بخیر میکند این است که انسان نعمتهای الهی را در گناه صرف نکند.
2- «وَ أَنْ تَغْتَرَّ بِحِلْمِهِ عَنْكَ» این نکته مهمی است. بعضی از افراد وضع مالی خوبی دارند. بدن سالمی دارند. شروع به معصیت میکنند. وقتی از اینها سؤال میکنی خدا به تو نعمت داده است. نعمت مال داده، نعمت سلامتی داده است، نعمتهای زیادی داده است. چرا گناه میکنی؟ میگوید: خدا دوستم دارد. اگر خدا دوستم نداشت به من اینطور مال نمیداد و حال و روزم اینقدر خوب نبود. این غرور است. حضرت میفرماید: خدای متعال حلم میورزد. خدا حلیم است. به این حلم خدا فریفته نشو. گاهی این اموال را به شما داده تا شما را آزمایش کند که آیا اقبال به گناه میکنی، به طرف گناه میروی یا به طرف طاعت میروی؟ داریم انسانهایی که اینها اموال زیادی دارند، موقعیت خوبی دارند اما بسیار آدمهای منظمی هستند. آدمهای حق شناسی هستند. این باعث نشود مثل قارون صفت باشند. به قارون گفتند: خدا این اموال را به تو داده است. یک مقدار از این اموال را صرف کن و مقداری را به نیازمندان بده. «وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ» (قصص/77) به فکر خودت هم باش. به فکر آیندهات هم باش. خودت از اموالی که داری بهره ببر. به فکر نیازمندان هم باش. میگفت: «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِي» (قصص/78) دانش من این ثروت را برای من ایجاد کرده است. بعضی میگویند: این هنر ما بوده است. ما درس خواندیم از راه درس به اینجا رسیدیم. چه کسی آن استعداد و حافظه را به شما داد؟ چه کسی توانمندی را به شما داد که درس خواندی؟ این تفکر قارونی است. خدای متعال آخر سوره مبارکه قصص این را بیان کرده است. «قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِي» این ثروتی که انباشتم و جمع آوری کردم، دانش من بوده که این ثروت را گرد آورده است. فکر اقتصادی من بوده که این اموال را جمع کردم. انسان نباید اینطور باشد. «وَ أَنْ تَغْتَرَّ بِحِلْمِهِ عَنْكَ» مبادا به حلم خدا فریفته شوی. گاهی خدا شخص را میآزماید.
حجاج بن یوسف ثقفی خیلی با اهلبیت و دوستان اهلبیت دشمن بود. کمیل بن زیاد صاحب دعای کمیل از اصحاب امیرالمؤمنین بود. ایشان را به قتل رساند. یکوقتی دنبال قنبر فرستاد. غلام امیرالمؤمنین، گفت: این را پیدا کنید و بیاورید. ایشان را پیدا کردند و آوردند. گفت: تو چه کاره هستی؟ گفت: من به امیرالمؤمنین خدمت میکردم. گفت: چه کار میکردی؟ گفت: من هروقت ایشان میخواست وضو بگیرد، چون سابق آب در مشک بود،من آب وضو را برای حضرت تهیه میکردم تا وضو بگیرند. آب را من برای ایشان میآوردم. حجاج گفت: ایشان وضو که میگرفت، آیا ذکری، صحبتی، چیزی هم میگفت؟ گفت: بله! من مکرر وقتی علی بن ابی طالب وضو میگرفت، مواظب بودم و رصد میکردم و گوش میکردم و میدیدم این آیه شریفه را از سوره مبارکه انعام تلاوت میکردند. «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» (انعام/44 و 45) این آیه را ترجمه کنم. خدای متعال میفرماید: وقتی ما را فراموش کردند، ما در همه چیزها را به سوی آنها باز میکنیم. مال به اینها میدهیم، مقام به اینها میدهیم. سلامتی میدهیم، اولاد میدهیم، این در اصطلاح روایات ما استدراج است و خطرناک است. «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ» بعضی تصور میکنند خدا دوستشان دارد، خدای متعال همه را دوست دارد. اما این نشانه دوستی نیست. این برای آزمایش است. «حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا» وقتی شاد شدند، همه چیز داریم، خدا ما را دوست دارد، یک مرتبه آنها را میگیریم. لذت آنها تبدیل به نقمت میشود. کمر آنها را میشکنیم. «أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً» ناگهانی، حجاج وقتی این آیه را شنید، امیرالمؤمنین هنگام وضو گرفتن این آیه را تلاوت میکردند، گفت: مثل اینکه علی بن ابی طالب این آیه را در مورد من میخوانده است که تو به قدرت رسیدی و اینطور ستم میکنی و ظلم میکنی.
این نشان میدهد انسان نبایستی فریفته شود و باید بنده خدا باشد. امام حسین(ع) شب عاشورا وقتی خطبه میخواند برای اصحاب، عرض کردند به خدای متعال که خدایا من تو را حمد میکنم هم در راحتیها و هم در گرفتاریها، انسان همیشه باید به یاد خدا باشد و بداند این نعمتها برای خدای متعال است. پس این دو مورد. یکی اینکه انسان هنگام نعمت فریفته نشود و خدا را فراموش نکند. اینکه خدا حلم میورزد. خدای متعال تا کسی پایش را کج میگذارد بر او عذاب نازل نمیکند. حلیم است. خداوند متعال وقتی فرعون سرکشی کرد، طاغوت زمان بود. او را عذاب نکرد. به موسی و هارون فرمود: «اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى، فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى» (طه/43 و 44) بروید با زبان نرم با او صحبت کنید و متذکر شوید. اول حجت را تمام میکند و میفرستد و تذکر میدهد، «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ» (ذاریات/55) وقتی شخص کار را از حد گذراند، قرآن میفرماید: «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ» (زخرف/55) آنوقت نوبت انتقام میرسد. این دو عامل از عواملی است که در حسن عاقبت تأثیر گذار است.
3- «وَ أَكْرِمْ كُلَّ مَنْ وَجَدْتَهُ یَذْكُرُنَا» هرکسی را دیدی که از ما صحبت میکند، او را گرامی بدار. به هر حال پیداست این شخص به ما علاقهمند است. معلوم میشود محبت اهلبیت یکی از وسایل حسن عاقبت است. «أَوْ یَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا» یکوقت ما را یاد میکند و یکوقت میگوید: من محبّ اهلبیت هستم. اهلبیت را دوست دارم. ممکن است راست نگوید و دکان باشد. «ثُمَّ لَیْسَ عَلَیْكَ صَادِقاً كَانَ أَوْ كَاذِباً» او راست میگوید یا نمیگوید، تو به وظیفه خودت عمل کن. او را گرامی بدار. «إِنَّمَا عَلَیْكَ نِیَّتُكَ وَ عَلَیْهِ كَذِبُه» (عیون اخبارالرضا/ج2 /ص4) اگر او راست نگفت، او به سرنوشت خودش گرفتار میشود و تو هم براساس نیتت پاداش میگیری. این نشان میدهد نیت خیلی دخیل است. ما اگر به کسی احسان کردیم ولو او شایسته این احسان نبود، خدا برای این احسان جزا میدهد. چون نیت تو خیر بوده است. این سه عامل که برای حسن عاقبت ذکر شده است.
با توجه به روایات دیگری که از معصومین رسیده است، چیزهای دیگری در حسن خاتمه نقش دارد. یکی دعاست. انسان باید دعا کند و از خدای متعال بخواهد. «اللهم اجعل عواقبَ امورنا خیرا» دعا را فراموش نکنیم. خداوند متعال وعده داده کسی که دعا میکند، اجابت کند. «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» (بقره/186) وعده اجابت داده است. «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» (غافر/60) پس دعا یکی از اموری است که در حسن خاتمه نقش دارد.
مرحوم میرزای شیرازی صاحب فتوای مشهور، فتوای تحریم تنباکو، میرزای بزرگ شیرازی، چون دو میرزا داریم. میرزای کوچک آ میرزا محمد تقی شیرازی، میرزای بزرگ آ میرزا محمد حسن شیرازی. آ میرزا محمد تقی بعد از میرزای بزرگ بودند. میرزای اول سید بودند و میرزای دوم غیر سید بودند. میرزای بزرگ شیرازی را یک عده خدمتشان در سامرا رفته بودند. ایشان از نجف به سامرا مهاجرت کردند و تا حیاتشان در سامرا بودند و در سامرا از دنیا رفتند و بعد بدنشان را به نجف منتقل و در نجف دفن کردند. یک عده خدمت ایشان برای عرض سلام رفته بودند تا از بعضی از مسائل دینیشان سؤال کنند. میرزا (ره) یک شخصیت با عظمتی بود. شخصیتی بود که انسان وقتی در چهرهاش نگاه میکرد مجذوب میشد. هم هیبت داشتند و هم زیبایی داشتند. شاگرد بزرگ شیخ انصاری هستند. مرجعیت عامه هم داشتند. عدهای خدمت میرزا نشسته بودند برای مشکلاتی که داشتند، در این هنگام یک جوانی وارد میشود. تا نگاه به چهره مرحوم میرزا میکند مجذوب میرزا میشود. میگوید: خدایا این بزرگوار نعمت وجودش نعمت ارزشمندی است. نصف عمر مرا هر مقدار مقدر کردی، نصف عمرم را بردار و روی عمر میرزا بگذار. اینطور مجذوب میشود و دعا میکند. تا این دعا را میکند مرحوم میرزا میفرماید: چرا این دعا را کردی؟ این چه دعایی است؟ حالا انسان صد سال و دویست سال در این دنیا بماند، این دعا فایده ندارد. عمر خیام میگوید:
لذات جهان چشیده باشی همه عمر *** خوابی باشد که دیده باشی همه عمر
تا انسان چشم را ببندد گذشته و تمام شده است. «كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَها لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها» (نازعات/46) فرمود: چرا این دعا را در حق من کردی؟ گفت: پس من چه دعایی در حق شما کنم؟ فرمود: اگر میخواهی در حق من دعا کنی، اینطور دعا کن. خدایا عاقبت این را ختم بخیر کن! این چند نفری که نشسته بودند، میگویند: این جوان بیرون رفت و مکرر، مرحوم میرزا سر مبارکش را تکان میداد و میفرمود: این دعای عاقبت بخیری عجب دعای خوبی است. قرآن مجید در سوره مبارکه نحل میفرماید: «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها» (نحل/94) لغزش بعد از استقرار، ممکن است عمری انسان مستقر باشد، آخر کار مثل شیطان، شیطان سالهای زیادی خدا را بندگی کرد اما آخر کار لغزید و عاقبت بخیر نشد. بنابراین برای حسن عاقبت یکی از عواملی که مؤثر است و نباید فراموش کرد، به فارسی یا عربی انسان برای حسن خاتمه دعا کند. «اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا» یا خدایا عاقبت ما را ختم بخیر کن.
عامل دیگری هم هست که مهم است. در حدیثی از وجود مقدس پیامبر اکرم رسیده که یکی از چیزهایی که در حسن خاتمه دخیل است، کار خوب کردن است. «صنائع المعروف تقی مصارع السوء» کارهای خوب، کارهای شایسته انسان را از زمین خوردنهای بد حفظ میکند. حالا زمین خوردنهای بد خیلی زیاد است. یعنی کار خوب هم دنیای انسان را تضمین میکند و هم آخرت انسان را تضمین میکند. این دخیل است که انسان سعی کند به کارهای خوب اقبال کند و از نیازمندان دستگیری کند. غمی را از دلی بردارد. با مردم با گشاده رویی برخورد کند. اینها دخیل است. «صنائع المعروف» تنها این نیست که انسان با مالش کمک کند. خیلی وسیع است. پیامبر فرمودند: «صنائع المعروف تقی مصارع السوء» مصرع آن جایی است که انسان زمین میخورد. کارهای خوب انسان را از زمین خوردنهای بد حفظ میکند.
شریعتی:
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدی است *** آن به که کار خود به عنایت رها کند
انشاءالله اهلبیت دست ما را بگیرند و همه عاقبت بخیر شویم. نامه دوم را بفرمایید.
حاج آقای نظری منفرد: نامه دوم نامهای است که حضرت اینطور که ابن شهرآشوب نقل کرده است به حمزه بن محمد طیار هست. ایشان میگوید: «عرضتُ علی ابی عبدالله(ع) کلاماً لأبی» یک سخنی برای پدر من بود، این را من خدمت امام صادق(ع) عرض کردم. حضرت فرمود: «فقال أُکتب» بنویس! معلوم میشود پدر ایشان یک برداشت نادرستی از سخن حضرت صادق(ع) داشته است. «لا یسعکم فیما نزل بکم مما لا تعلمون، الا الکف عنه و التثبیت فیه» حضرت فرمودند: بنویس چیزی که به شما میرسد و نمیدانید بلافاصله و بدون درنگ نسبت به او اظهار نظر نکنید. این یک دستور اخلاقی است. سخن دیگران و کاری که هست، انسان بدون درنگ قضاوت نکند. این دستور اخلاقی خیلی خوبی است. معمولاً این قضاوتهای زود، قضاوتهای درستی نیست. چون انسان باید همه جوانب مسأله را بررسی کند تا بتواند داوری درست کند. نسبت به مسائل تاریخی و نسبت به روایاتی که از اهلبیت میرسد، برخی افراد فوری داوری میکنند این درست نیست. یا توجیه میکنند. اینطور نیست. اگر ما قرار هست داوری کنیم اولاً باید آگاهی کامل داشته باشیم، همه جوانب را ببینیم، صدور روایت و جهت صدور روایت، اینها ابزار فهم روایت است. بعد فهم روایت، فقه الحدیث نیاز به دقت دارد. حضرت فرمودند: «و الرد الی ائمة الهدی، حتی یحملوکم فیه علی القصد» اگر چیزی را نمیدانید به خود ما برگردانید تا بدانیم چه گفتیم. مقصود ما چه بوده است. «و یجلوا عنکم العمی» تا نا دیدن شما را بدون بصیرت بودن شما را برطرف کنیم. خدای متعال میفرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» (نحل/43) از اهل ذکر سؤال کنید.
شریعتی: نکات خوبی را شنیدیم و الحمدلله توفیقی شد تا از نامههای حضرت صادق هم بشنویم. در ایام ماه ربیع الاول، حاج آقای حسینی قمی زحمت کشیدند از مراجع معظم تقلید اجازه گرفتند تا سقف مبلغ پانصد هزار تومان را برای مظالمی که بر گردن ما هست، به فقرایی که میشناسیم پرداخت کنیم. امروز از آ میرزا جواد آقای تهرانی میشنویم. عارف و عالم مجاهد و بی نظیر که هرچقدر از ایشان بگوییم، کم گفتیم. امروز صفحه 166 قرآن کریم آیات 131 تا 137 سوره مبارکه اعراف در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «131» وَ قالُوا مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنا بِها فَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ «132» فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ «133» وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ «134» فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ «135» فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ «136» وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ «137»
ترجمه: پس هرگاه خوبى و خوشى به سراغشان مىآمد، مىگفتند: اين حقّ (ما و به خاطر لياقت) ماست، ولى اگر تلخى و بدى به آنان مىرسيد، به موسى و پيروانش فال بد مىزدند، بدانيد كه سرچشمهى شومىهايشان نزد خداست (و اوست كه آنان را به خاطر رفتار بدشان كيفر مىدهد)، ولى اكثرشان نمىدانند. و (فرعونيان به موسى) گفتند: هرگونه آيه و معجزهاى بياورى، تا با آن ما را جادو كنى، ما به تو ايمان نمىآوريم. پس ما بر آنان طوفان و (هجوم) ملخ و حيوانات كوچك و قورباغهها و (جريان) خون را به صورت نشانههاى جدا جدا، فرستاديم، امّا باز هم تكبّر ورزيدند وآنان گروهى بدكار بودند. و چون بلا و بدبختى بر آنان واقع شد، (نزد موسى آمده) گفتند: اى موسى! براى ما نزد پروردگارت به خاطر عهدى كه نزد تو دارد (و دعاى تو را مستجاب مىكند)، دعا كن كه اگر اين بلا را از ما برگردانى، قطعاً به تو ايمان مىآوريم و حتماً بنىاسرائيل را (آزاد كرده و) با تو روانه مىكنيم. پس همين كه نكبت و بدبختى را (به خاطر دعاى موسى) از آنان تا مدّتى كه بايد به آن مىرسيدند برداشتيم، باز هم پيمان خود را مىشكستند. سرانجام از آنان انتقام گرفته و در دريا غرقشان ساختيم، زيرا آيات ما را تكذيب كردند و از آنها غافل بودند. و بخشهاى شرقى و غربى سرزمين (فلسطين) را كه در آن بركت قرار داده بوديم به قومى كه پيوسته تضعيف مىشدند به ميراث داديم و وعدهى نيكوى پروردگارت دربارهى (پيروزى) بنىاسرائيل، به خاطر صبرشان تحقّق يافت و آنچه را فرعون وقومش (از كاخ) ساخته و آنچه را افراشته بودند ويران كرديم.
شریعتی: دعا میکنم انشاءالله زیارت حضرت معصومه(س) نصیب شما شود. چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را هدیه به وجود نورانی و مقدس و مبارک حضرت فاطمه معصومه کنیم که منشأ برکات فراوانی هم برای قم و هم برای مردم عزیزمان در سراسر ایران شدند. حاج آقای نظری اشاره قرآنی را بفرمایند و بعد هم از آ میرزا جوادآقای تهرانی بشنویم.
حاج آقای نظری منفرد: در این صفحه یک نکته آموزنده هست، «وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا» یعنی خداوند متعال عنایت و لطفش را به کسی میکند که صابر باشد. باید انسان شکیبایی پیشه کند. اگر بر بنی اسرائیل لطف کرد آن سختیها را تحمل کردند، اذیتهای فرعون را تحمل کردند و خداوند متعال هم عنایت کرد. به قول شاعر میگوید:
گر تو کوری نیست بر اعمی حرج *** ورنه رو کالصبر مفتاح الفرج
کلید فرج و کلید گشایش صبر است. انسان باید در زندگی صابر باشد. این همه وعدههای قرآنی در مورد صبر است. اینها را از یاد نبریم. صبر کلید حل مشکلات است.
شریعتی: وعدههای الهی به صابران که فرمودند، یاد حاج آقای حسینی قمی افتادم و کتاب «وعدههای الهی به صابران» که بسیار کتاب خوبی است. برای تهیه کتابهایی که در برنامه معرفی میکنیم به 20000303 پیامک بفرستید، انشاءالله دوستان من شما را راهنمایی خواهند کرد. از مرحوم آ میرزا جواد آقای تهرانی بشنویم.
حاج آقای نظری منفرد: مرحوم آیت الله آ میرزا جواد آقای تهرانی(ره) یک شخصیتی بودند که اسلام و باورها را در خودشان واقعاً پیاده کردند. هم اخلاق، هم آداب اسلامی، هم علم داشتند و همه را توأماً داشتند. اولاً ایشان یک چهره بشاشی داشت وقتی انسان با او برخورد میکرد، روایت داریم مؤمن اینطور است «الْمُومِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ» (نهجالبلاغه، حكمت 333) اندوهش در دلش هست اما با مردم با گشاده رویی برخورد میکند. مرحوم میرزا جواد آقای تهرانی اینچنین بود. مطلقا اهل هوا و هوس نبود. وصیت کردند لازم نیست مرا در حرم دفن کنید. در قبرستان عمومی مسلمانها دفن کنید. ایشان را همانجا دفن کردند.
یک خاطره جالبی عرض کنم، یادم هست یک ماه رجبی بود، مشهد مقدس مشرف بودیم. نیمه ماه رجب بود. سیزدهم که روز ولادت با سعادت آقا امیرالمؤمنین(ع) هست. به یکی از دوستان اهل علم که مشهدی است برخورد کردم. ایشان به من فرمودند: امروز روز عید است. نمیآیید برویم مظهر آ میرزا جواد آقای تهرانی مشرف شویم؟ گفتم: بسیار خوب برویم. من هنوز ایشان را ملاقات نکرده بودم. این اولین جلسه ملاقات بود. رفتیم محضرشان صبح زود بود. در را زدند یک خانه محقر کوچکی بود. خود ایشان پشت در آمد و در را باز کرد. این آقا را میشناخت اما بنده را نمیشناخت. وارد اتاقی که نزدیک در بود، شدیم. اتاق کوچکی بود، یک میزی گذاشته بودند، ایشان پشت میز نشست و خیلی متواضعانه شروع کرد با این آقا احوالپرسی کرد و بعد هم ایشان مرا معرفی کرد و مشغول صحبت شدیم. روز عید را تبریک گفتیم و از آقا امیرالمؤمنین(ع) مسائلی مطرح شد. در این هنگام در خانه مجدد زده شد. ما بلند شدیم برویم در را باز کنیم، ایشان گفت: خودم باز میکنم. اینقدر تواضع داشتند. آمدند در منزل ر باز کردند. یک جوانی وارد شد. آمد ایشان پشت میز نشسته بودند. ایشان خم شد دست آ میرزا جواد آقا را ببوسد، ایشان نگذاشت. آن جوان به آ میرزا جواد آقا عرض کرد: من از دانشجویان دانشگاه رضوی مشهد هستم. امروز آمدم محضر شما عیدی بگیرم. پول نمیخواهم، آمدم یک عیدی معنوی از محضر شما بگیرم و برگردم. چقدر خوب است جوانها اینطور باشند. یعنی سعی کنند محضر یک شخصیت چون آ میرزا آقا جواد تهرانی که آدم وقتی به چهره ایشان نگاه میکرد، یاد خدا میافتاد. چهره نشان میداد که این انسان، انسان الهی است. هم به آن معرفت رسیده بود و هم معرفت را در اعضاء و جوارحش پیاده کرده بود. انسان آن علم و آن دانش و سواد را داشته باشد چون میدانید دانش برای انسان غرور میآورد. اما ایشان یک انسان متواضع بود. جایی که ما نشسته بودیم با جایی که ایشان نشسته بود هیچ تفاوتی نداشت. خانه بسیط و سادهای بود. جوان فرمود: بفرمایید ما استفاده کنیم. ایشان فرمودند: تقوا داشته باشید. وصیت به تقوا وصیتی است که در روایات ما فراوان است و خداوند متعال در قرآن امر به تقوا کرده است. در روایات ما مکرر امر به تقوا شده است.
نکتهای که جالب بود و ایشان به آن جوان فرمود، این بود. فرمودند: خداوند متعال در قرآن مجید به اموری امر کرده است. به نماز و روزه و حج و جهاد امر کرده است. اما هیچ چیزی را به اندازهی تقوا به آن امر نکرده است. خاطرم هست ایشان فرمودند: خداوند متعال در قرآن مجید یا 83 مرتبه یا 84 مرتبه امر به تقوا کرده است. گاهی در یک آیه دو مرتبه امر به تقوا کرده است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ» (حشر/18) بعد ایشان فرمودند: این نشان نمیدهد که تقوا چیز مهمی است که خدای متعال این همه امر به تقوا کرده است. نشان میدهد تقوا یک امر مهمی است. امیرالمؤمنین میفرماید: تقوا قلهی همهی خوبیهاست. امیداریم خداوند متعال به ما توفیق بدهد جزء متقین باشیم.
انشاءالله خداوند متعال به همه ما تقوا و نورانیت دل و صفای باطن و توفیق عمل صالح عنایت بفرماید. چون سالروز ورود حضرت معصومه(س) به قم هست، انشاءالله خداوند متعال روزی کند کسانی که آرزو دارند به زیارت حضرت معصومه مشرف شوند، خداوند متعال نصیبشان کند. ما هم انشاءالله برای عزیزان دعا خواهیم کرد و نایب الزیاره خواهیم بود. خداوند متعال باران رحمتش را بر ما نازل بفرماید. وسیله ازدواج و کار و کسب را برای جوانها فراهم بفرماید.