موضوع برنامه: وصایای حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين نظری منفرد
تاريخ پخش: 01- 12-96
بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد.
همین که دست قلم در دوات میلرزد *** به یاد مهر تو چشم فرات میلرزد
نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت *** اگر اشاره کنی کائنات میلرزد
هزار نکتهی باریکتر ز مو اینجاست *** بدون عشق تو بی شک صراط میلرزد
تو را به کوثر و تطهیر و نور گریه نکن *** که آیه آیه تن محکمات میلرزد
کنون نهاده علی سر به روی شانه در *** به روی گونهی او خاطرات میلرزد
غزل تمام نشد چند کوچه بالاتر *** میان چشم سواری فرات میلرزد
سپس سوار میافتد، تو میرسی از راه *** که روضه خوان شوی اما صدات میلرزد
شریعتی: سلام به ام ابیها، فاطمه زهرا. سلام به همه شما که این روزها در عزای حضرت صدیقه طاهره گریان هستید و عزادار هستید. تسلیت من و همه همکارانم را در برنامه سمت خدا به مناسبت سالروز شهادت حضرت زهرا(س) پذیرا باشید. سلام میکنم به همه بینندههای خوب و شنوندههای نازنینمان، انشاءالله عزاداریهای شما قبول باشد و همه ما مشمول نگاه مادرانهی حضرت زهرا بشویم. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. حاج آقای نظری منفرد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای نظری منفرد: سلام علیکم و رحمة الله. من هم شهادت بی بی دو عالم، حضرت زهرا(س) را خدمت شما و همه بینندگان محترم تسلیت میگویم.
شریعتی: خیلیها التماس دعای ویژه گفتند و این ایام یکی از آن نفحات ویژه است، انشاءالله همه سعی کنیم از این ایام و از این روزها و شبها که منور به نور حضرت زهرا(س) هست استفاده کنیم. امروز حاج آقای نظری قرار هست از وصیت حضرت زهرا(س) برای ما بگویند.
حاج آقای نظری منفرد: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین.
فاطمهی زهرا(س) بهترین و برترین زنان عالم هست هم از نظر عامه و هم از نظر خاصه. «سیدة النساء اهل الجنة»، «سیدة النساء هذه الامه» پیغمبر خدا به ایشان خبر دادند و فرمودند: «انتِ اول من لحقُ دینٍ اهل بیتی» تو اولین کسی خواهی بود که از اهلبیت من به من ملحق میشوی. تنها زندگانی حضرت زهرا بعد از رسول خدا بین 75 تا سه ماه، که سه ماه سوم جمادی الثانی است باشد، روایت امام باقر(ع) هست و ابوالفرج هم همین را اختیار کرده و از حضرت باقر نقل کرده است. روایتی که دلایل الامامه طبری نقل کرده است از ابی بصیر از حضرت صادق(ع) که حضرت در آن روایت میفرماید: صدیقه طاهره در روز سوم جمادی الثانی دار فانی را وداع گفتند و به شهادت رسیدند.
من بدون مقدمه وارد وصایای حضرت زهرا(س) بشوم که بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم. وصایای حضرت زهرا را میشود به سه دسته تقسیم کرد. برخی از وصایای حضرت مربوط به محیط خانواده و فرزندان و حضرت علی(ع) هست. برخی از وصایای حضرت زهرا وصایای اخلاقی است. برخی از وصایای حضرت زهرا(س) وصایای اقتصادی است. امور مالی است. برخی از وصایای حضرت زهرا(س) وصایای سیاسی است که اینها را به طور جداگانه توضیح خواهم داد. خوب است انسان وصیت داشته باشد. وصیت در شرع یک امر واجبی نیست. مستحب است انسان وصیت کند اما یک جاهایی واجب است. اگر دینی را به کسی بدهکار است یا حق اللهی بر گردنش هست، نمازی را فراموش کرده بخواند یا روزهای را نتوانسته بگیرد و قضا کند، اینها حق الله است و انسان بایستی وصیت کند. پس وصیت یک کار خوبی است. اما ما از قرآن مجید استفاده میکنیم که انبیای عظام الهی وقتی وصیت میکردند بیشتر به امور معنوی و اخلاقی و دینی وصیت میکردند. قرآن میفرماید: «وَ وَصَّى بِها إِبْراهِيمُ بَنِيهِ وَ يَعْقُوبُ يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون» (بقره/132) این دغدغهی انبیاء بوده است. برخی رعایت این وصیت را میکنند یعنی فرزندانشان را دعوت میکنند به اینکه اعتقاداتشان را حفظ کنند. دعوت میکنند که اخلاق خوب داشته باشند. در عمل اعمال خوبی داشته باشند. حضرت زهرا(س) هم همینطور بودند. ایشان پنج، شش خط وصیت مکتوب داشتند که بعد از شهادتشان این وصیتنامه کنار بسترشان بود. حضرت دست مبارکشان را زیر گونهی راستشان گذاشته بودند و خودشان به طرف قبله استراحت کرده بودند و از دنیا رفته بودند و این وصیت نامه کنارشان بود. «بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. هذا ما اَوْصَتْ بِهِ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسولِ اللهِ» در طلیعهی آن وصیتنامه اعتراف و اقرار به توحید و یگانگی خدا، نبوت پدر بزرگوارشان در آغاز وصیتنامه آمده است.
جالب است در این وصیتنامه حضرت زهرا(س) بعد از اعتراف به عقاید که خوب است شخص محتضر، کسی که در آستانهی ارتحال به عالم دیگر هست، اصلاً به زبان جاری کند البته واجب نیست. در یک حدیثی آمده «من کان آخر کلامه لا اله الا الله، دخل الجنه» انسان با کلمهی اخلاص «لا اله الا الله» کلمهی توحید از رهگذر دنیا عبور کند. این کلمه که در آغاز گفته و در پایان هم بگوید. لذا در وصیتنامهی ایشان در آغاز اعترافات ایشان و شهادت ایشان به توحید و رسالت و سایر چیزهایی که باید یک شخص مسلمان معتقد باشد. بدانند که دختر پیامبر هم معتقد به توحید و رسالت پیامبر و مقدسات و ولایت بوده است و تا آخرین لحظه از حریم ولایت دفاع کرد. نکتهای در این وصیتنامه هست که خوب است سادات و ذراری حضرت زهرا به این نکته توجه کنند. در این وصیتنامه، حضرت زهرا به تمام اولادهایشان الی یوم القیامه سلام فرستاده است. این نشان میدهد حضرت زهرا(س) اولادشان را دوست دارند. که سلام مرا به فرزندانم برسانید الی یوم القیامه.
اما وصایای فردی ایشان، مثلاً ایشان فرمودند: یا علی مرا که دفن کردی، مقداری کنار قبر من بنشین! شخصی که از دنیا رفته در لحظهای که دفن میشود دوست دارد با احیاء و زندگان انس بگیرد. دستور اسلام هم همین است که وقتی میت دفن شد، خصوصاً فامیل و خویشان و نزدیکان بلا درنگ از کنار قبر جدا نشوند و یک مقدار آنجا بمانند. این در روایات هم هست. یک وصیت دیگر ایشان این بود که فرمودند: یا علی! وقتی من از دنیا رفتم و مرا دفن کردی، بنشین روبروی صورت من. چون میت را وقتی در قبر میگذارند باید شانهی راستش روی زمین باشد، صورت او به طرف قبله باشد و تمام قسمت جلوی بدن به طرف قبله باشد. و قرآن تلاوت کن. حضرت زهرا(س) خیلی به تلاوت قرآن علاقه داشتند، میفرمودند: من از دنیا شما سه چیز را دوست دارم یکی «تلاوة کتاب الله» خواندن قرآن را دوست دارم. «و الانفاق فی سبیل الله» انفاق در راه خدا را دوست دارم. «و نظر الی وجه رسول الله» نگاه کردن به چهرهی پیامبر را دوست دارم. لذا به قدری ایشان به رسول خدا علاقه داشت که این مدت کوتاهی که بعد از پیامبر حیات داشتند، به امیرالمؤمنین میگفتند: پیراهن پدرم را بیاورید من ببویم. گاهی که پیراهن پدر را بو میکردند از شدت علاقه بی هوش میشدند.
مرحوم شهید اول در دُروس نقل میکنند وقتی پیامبر را دفن کردند،حضرت صدیقه طاهره آمدند خاک قبر پیامبر را برداشتند و بوییدندو فرمودند: «ما ذا علی من شمّ تربة احمدٍ ان لا یَشَم مدی الزمانه غوالیا» کسی که تربت احمد را ببوید در تمام عمر نباید هیچ عطری را ببوید. برخی از وصایای حضرت زهرا(س) وصایای شخصی ایشان بوده است. برای رعایت حال امیرالمؤمنین فرمودند: فرزندان من کوچک هستند. بزرگترین آنها امام حسن مجتبی بود و امام حسن هفت ساله بودند. بعد امام حسین، بعد زینب، بعد ام کلثوم، اینها نیاز به رسیدگی داشتند. مادر میخواستند. فرمودند: با اُمامه دختر خواهرم، ازدواج کن که او نسبت به فرزندان من دلسوز است. این وصیت حضرت است. امیرالمؤمنین(ع) با اُمامه ازدواج کردند. فرمودند: چند چیز است که من نمیتوانم از اینها جدا شوم. یکی اُمامه که تا آخر عمر همسر امیرالمؤمنین بود. چرا نمیتوانم جدا شوم؟ چون فاطمه زهرا وصیت کرد من با او ازدواج کنم. سفارش بچهها را خیلی کردند. دل کندن از فرزندانی که هر کدام یکی از اولیای الهی بودند خیلی سخت است. امام حسن و امام حسین بهترین جوانان بهشتی هستند. پس برخی از وصایای حضرت وصایای شخصی بود.
برخی از وصایای حضرت وصایای اقتصادی است. در این ایامی که حضرت زهرا(س) بیمار بودند. زنان پیامبر از ایشان عیادت کردند اما بعضی از زنان پیامبر به عیادت ایشان نیامدند. اما ایشان برای زنان پیامبر وصیت کرد که از اموالشان به اینها بدهند، به همه بدون استثناء! این همان سعه صدر و ظرفیت حضرت زهرا را میرساند. چون زن در زندگی خیلی انتظار دارد. ایشان برای همه بلا استثناء وصیت کردند در روایت دارد اوقیه. ظرفی بوده که به همه زنان پیامبر یکسان دادند. وصیت دیگر ایشان در مورد دختر ابیذر است. وصیت کردند من یک صندوقی دارم، آن صندوق و آنچه در این صندوق هست به دختر ابیذر بدهید. رابطهی میان ابیذر غفاری و بیت امیرالمؤمنین یک رابطهی خیلی نزدیکی بود و بعد از آنکه امیرالمؤمنین حضرت زهرا را غسل دادند و کفن کردند، اول کسی را که فرستادند بیایند، امام حسن را دنبال ابوذر فرستادند و فرمودند: برو به ابوذر بگو بیاید. ابوذر را خبر کردند. لحظهای که حضرت زهرا از دنیا رفت، ابوذر در بیت امیرالمؤمنین بود، ایشان آمد بیرون اعلام کرد، فعلاً ایشان تشییع نمیشود. آمد بیرون گفت: تشییع ایشان به تأخیر افتاد. لذا مردم متفرق شدند. تصور کردند فردا ایشان را تشییع میکنند که شبانه ایشان را به خاک سپردند. در این صندوق چه بود که ایشان وصیت کرد به دختر اباذر بدهند؟ تعبیرها زیاد است. بعضی گفتند: دختر ابوذر دم بخت بود. ازدواج کرده بود. به برخی چیزها نیاز داشت و حضرت زهرا هم دستور دادند صندوق را به ایشان بدهند. حضرت زهرا شخصیتی است که شب عروسی پیراهنش را به سائل میدهد.
از جمله وصیتهای اقتصادی ایشان این هست که یک حوائط سبعی بوده است. حوائط جمع حائط است. حائط یعنی دیوار، اصطلاحاً به باغ یا باغچه حائط میگویند. حوائط سبع یعنی هفت باغچه، اینها برای کسی بود که در جنگ احد تمام اموالش را به پیغمبر بخشید و به جبهه رفت و شهید شد. رسول خدا سال هفتم هجرت تمام اینها را به حضرت زهرا بخشیدند و اینها غیر از فدک است. اوالی است، مشربه ام ابراهیم است، برقه است، صافیه است. الآن اوالی در شهر مدینه واقع شده و قسمت جنوب قبرستان بقیع را شارع اوالی میگویند. اینها ملک حضرت زهرا(س) بوده است. حضرت زهرا(س) وصیت کردند اینها صدقات باشد. مقداد بن اسود را که از اصحاب خوب رسول خدا هست بر این جریان شاهد گرفتند و پسر عمویشان را پسر زُبیر، نه زبیر بن عوام، زبیر بن عبدالمطلب، پسر او را شاهد گرفتند که این صدقات حضرت زهرا(س) است. با یک حالتی فرمودند: آنچه که بقیهی اثاثیهی منزل من هست، برای دخترم زینب باشد وقتی بزرگ میشود و من امر او را به خدا واگذار کردم.
اما وصایای اخلاقی حضرت زهرا(س). فرمودند: علی جان! بچههای مرا نوازش کن. «فَإِنَّهُمَا بِالْأَمْسِ فَقَدَا جَدَّهُمَا وَ الْيَوْمَ يَفْقِدَانِ أُمَّهُمَا» فرمود: علی جان، اینها دیروز جدشان را از دست دادند و امروز هم مادرشان را از دست میدهند. نیاز به این دارند که با آنها مهربانی شود. لذا امیرالمؤمنین(س) روی بچههای حضرت زهرا حساب جداگانهای باز کرده بود. حتی اگر میخواست مالی را وقف کند در وقف نامه، امیرالمومنین(س) وقتی عین ابی نیزر را وقف کرد، یک قناتی در مدینه بود، فرمود: تولیت این وقف با حسنین باشد و دیگر فرزندان من تصور نکنند چرا من این دو را قرار دادم؟ چون اینها بچههای پیامبر و بچههای فاطمه زهرا هستند.
در وصایای شخصی هست که مثلاً ایشان فرمودند: یا علی خودتان مباشرتاًً مرا غسل بدهید. معمولاً زنی که از دنیا میرود، زن او را غسل میدهد. جایز است و فقها هم فتوا دادند که مرد میتواند همسرش را غسل بدهد و زن هم میتواند همسرش را غسل بدهد اما معمولاً کسی این کار را نمیکند. اما چرا حضرت وصیت کردند و این وصیت را امیرالمؤمنین عمل کردند. ایشان فرمودند: شما مرا غسل بدهید و اسماء بنت عمیس هم در این جهت شما را کمک کند. این از امام صادق(ع) سؤال شده که چرا حضرت این نکته را تأکید کردند و خواستند اینطور شود؟ روایتش را مرحوم شیخ صدوق (ره) در علل الشرایع ذکر کردند. از حضرت سؤال میکنند: چرا امیرالمؤمنین، حضرت زهرا را غسل داد؟ معلوم میشود در همان زمان هم مرسوم نبوده مرد، زن را غسل بدهد. حضرت در جواب فرمودند: «لانها صدیقة لا یغسلها الا الصدیق». در غسل آن کسی که غسل میدهد و آن کسی که غسل داده میشود، باید هم جنس باشند. زن، زن را غسل بدهد و مرد، مرد را غسل بدهد. کفویت در اسلام هم باید داشته باشند. یعنی مسلمان باید مسلمان را غسل بدهد. مضافاًً بر این یک کفویت دیگری در معصوم هست. اگر معصوم هست باید معصوم یا معصومه او را غسل بدهد. در این روایت هست که حضرت میفرماید: کما اینکه حضرت مریم را عیسی غسل داد. چرا؟ چون حضرت مریم(س) صدیقه بود و عیسی(س) صدیق بود. لذا وصیت کردند که امیرالمؤمنین ایشان را غسل بدهند.
اما وصایای سیاسی ایشان، از جمله وصایای سیاسی ایشان این است که ایشان فرمودند: شبانه مرا دفن کنید. راضی نیستم کسی الا چند نفر که ذکر کردم در مراسم تشییع من شرکت کنند. نماز هم بر بدن من نخوانند. آثار قبر من هم مخفی شود. این وصایا سخت بود، عمل به این وصایا چطور یک کسی را دفن کنند هیچکس متوجه نشود و چه بازتابی دارد. حضرت زهرا(س) معصومه هستند و مظلوم هستند و این صدای مظلومیت را باید نسلهای آینده متوجه شوند و ایشان صدای مظلومیت و ستمی که به ایشان شده بود خواستند از این طریق برسانند. چون آن روز این امکانات که نبود. بالاخره پیامبر خدا یک دختر داشت و ایشان تنها یادگار پیامبر بود و آیندگان سؤال میکنند: چرا ایشان شب دفن شد؟ کسی را شب دفن نمیکنند. چرا ایشان تشییع جنازه نداشت؟ چرا ایشان آثار قبرش مخفی است؟ چرا اجازه نداد مردم سر قبرش بیایند و مردم قبرش را زیارت کنند؟ این سؤالها برای مردم تا قیامت مطرح است. لذا با آن ژرف نگری و دور اندیشی که حضرت زهرا داشتند گویا همه مسائل را میدیدند و این سندی است برای کسانی که رهرو حضرت زهرا(س) هستند.
روز قبل از شهادت حضرت زهرا یعنی روز دوم جمادی الثانی مثل دیروز، عباس عموی پیامبر برای ملاقات حضرت زهرا آمدند. اجازه ملاقات به ایشان داده نشد و گفتند: حال ایشان برای ملاقات مناسب نیست در حالی که ایشان محرم حضرت زهرا بودند. ایشان برگشت، فضل پسرش را خدمت امیرالمؤمنین فرستاد که من متوجه شدم حال حضرت زهرا مناسب نیست و ایشان در آستانهی ارتحال هستند، به من اجازه بدهد من بچههایم را به روستاهای اطراف مدینه بفرستم که مردم در جریان قرار بگیرند و فردا بیایند در مراسم تشییع حضرت حضور پیدا کنند که یک مراسم باشکوه از ایشان به عمل بیاید. وقتی فضل آمدند پیام عموی ایشان را رساندند، امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: سلام به عمو برسان و به عمو بگو: نیاز نیست. «ان فاطمه لم تزل مظلومه من حقها ممنوعة و عن میراثها مدفوعة لم تحفظ فیها وصیة رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)» فاطمه همچنان مظلوم بوده، از حقش او را کنار زدند و او را دفع کردند. دربارهی او وصیت رسول خدا حفظ نشد. چون پیامبر میفرمود: کسی که فاطمه را اذیت کند، مرا اذیت کرده است. میفرمود: «اوصیکم باهل بیتی خیرا»، «فاطمة بضعة منى» این حدیث را عامه و خاصه در منابع معتبر نقل کردند. کسی که فاطمه را اذیت کند مرا اذیت کرده است. «لم تحفظ فیها وصیة رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و لا روعی فیها حقه و لا حق الله عزوجل» نه دربارهی حضرت زهرا رعایت حق پیامبر شد، بالاخره ایشان فرزند پیامبر بوده، پیامبری که این همه خدمت کرده است. آن همه به مردم توجه داشته است. مردم را آقا کرده است، آنها را در مسیر هدایت آورده است. حضرت زهرا در خطبهشان میفرمایند: نشنیدهاید که رسول خدا فرمودند: «المرء یحفظ فی وُلده» انسان شخص را باید در فرزندش حفظ کند. یعنی اگر از دنیا رفت باید محبت را به فرزندش داشته باشد. حضرت میفرماید: «و لا روعی فیها حقه و لا حق الله عزوجل» نه حق پیغمبر دربارهی فاطمه زهرا رعایت شد، نه حق خدا، «و کفی بالله خاکماً و من الظالمین منتقماً» (امالی شیخ طوسی/ص155) آنها را واگذار به خدا میکنم و خدا از ظالمین انتقام خواهد گرفت. این پاسخی است که امیرالمؤمنین به عباس عمویشان دادند. این پاسخ نشان میدهد که حضرت نمیخواهند کسانی که نسبت به حق او ستم کردند در مراسم او حضور پیدا کنند.
از حضرت صادق(ع) سؤال شد «لأیّ علة دُفِنت فاطمة (سلام الله علیها) باللیل و لم تُدفن بالنهار»علل الشرایع، ج1، ص185) این حدیث را هم مرحوم صدوق در علل نقل کرده است. چرا حضرت زهرا را روز دفن نکردند؟ چرا شبانه دفن کردند؟ حضرت فرمود: «قال لأنّها أوصت ان لا یصلی علیها» وصیت کرده بود یک عده بر بدنش نماز نخوانند. «السلام علیک یا بنت رسول الله»
شریعتی: یک تطوع خیلی جدی در تاریخ میخواست شنیدن نکاتی که امروز شنیدیم. زوایای تاریک تاریخ که کمتر به آن توجه کردیم و با بیان شما برای ما روشن شد. این هفته در برنامه یاد میکنیم از مرجع عالیقدر جهان تشیع کسی که محبت او به حضرت صدیقه طاهره، زهرای مرضیه وصف نشدنی است. حضرت آیت الله العظمی شیخ جواد تبریزی(ره) و انشاءالله حاج آقای نظری هم دربارهی ایشان برای ما خواهند گفت. امروز صفحهی 236 قرآن کریم، آیات نورانی سوره مبارکه یوسف در برنامه سمت خدا تلاوت خواهد شد. چقدر خوب است که ثواب تلاوت این آیات را هدیه کنیم به روح بلند و آسمانی حضرت زهرا(س) و انشاءالله نگاه مادرانهی حضرت نصیب همه ما شود.
«قالَ يا بُنَيَ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ «5» وَ كَذلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ عَلى آلِ يَعْقُوبَ كَما أَتَمَّها عَلى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «6» لَقَدْ كانَ فِي يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آياتٌ لِلسَّائِلِينَ «7» إِذْ قالُوا لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبِينا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «8» اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَ تَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِينَ «9» قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ لا تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِي غَيابَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ «10» قالُوا يا أَبانا ما لَكَ لا تَأْمَنَّا عَلى يُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ «11» أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «12» قالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ «13» قالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ «14»
ترجمه: (يعقوب) گفت: اى پسر كوچكم! خوابت را براى برادرانت بازگو مكن كه برايت نقشهاى (خطرناك) مىكشند. همانا شيطان، براى انسان دشمنى آشكار است. و اينگونه پرودگارت تو را برمىگزيند و از تعبير خوابها (و سرانجام امور) تو را آگاه مىسازد و نعمتش را بر تو و بر خاندان يعقوب تمام مىكند. همان گونه كه پيش از اين بر پدرانت ابراهيم و اسحاق تمام كرد. همانا پرودگارت داناى حكيم است. به تحقيق در (داستان) يوسف و برادرانش نشانههايى (از حاكم شدن اراده خداوندى) براى جويندگان است. آنگاه كه (برادران او) گفتند: همانا يوسف و برادرش (بنيامين) نزد پدرمان از ما كه گروهى نيرومند هستيم محبوبترند. همانا پدرمان (در اين علاقه به آن دو) در گمراهى روشنى است. (برادران به يكديگر گفتند:) يوسف را بكشيد يا او را به سرزمينى دور بيافكنيد تا توجّه پدرتان مخصوص شما شود و پس از انجام طرح (با توبه) گروهى شايسته باشيد. گويندهاى از ميان آنان گفت: يوسف را نكشيد و اگر قصد اين كار را داريد، او را به نهانخانه چاه بيفكنيد تا بعضى كاروانها (كه از آنجا عبور مىكنند) او را برگيرند. گفتند: اى پدر تو را چه شده كه ما را بر يوسف امين نمىدانى، در حالى كه قطعاً ما خيرخواه او هستيم؟! او را فردا با ما بفرست تا (در صحرا) بگردد و بازى كند و قطعاً ما نگهبانان (خوبى) براى او خواهيم بود. (يعقوب) گفت: همانا اينكه او را ببريد مرا غمگين مىسازد و از اين مىترسم كه گرگ او را بخورد و شما از او غافل باشيد. (فرزندان يعقوب) گفتند: اگر گرگ او را بخورد، با آنكه ما گروهى قوى هستيم، در آن صورت ما زيانكار (و بىكفايت) خواهيم بود.
شریعتی: انشاءالله با آمدن فرزندشان حضرت مهدی(عج) که امروز را باید به صورت ویژه به حضرت ولیعصر تسلیت گفت، انشاءالله با آمدن حضرت همه ما زائر مزار مادرشان شویم. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای نظری منفرد: سورهی مبارکه یوسف، یوسف از انبیای بزرگ الهی است. این قسمتی که تلاوت شد پیامش این است که حسد چیز نامطلوبی است و حسد باعث شد برادران یوسف این بزرگوار را سالها از پدر جدا کردند و چه سختیهایی را هم پدر تحمل کرد در فراق فرزند و هم فرزند تحمل کرد در فراق پدر و آزارها و اذیتهایی که دید. اینکه در حدیث وارد شده «ان الحَسَد يَاكُل الايمانَ كَما تَاكُلُ النّار الحَطَب» حسد ایمان را میخورد همان گونه که آتش هیزم را میخورد.
یک بابی در کافی است که کلینی نقل کرده است «باب ان الائمه علیهم السلام هم المحسودون» ائمه بخاطر امتیازاتی که داشتند محسود واقع شدند. امیرالمؤمنین محسود واقع شد. حضرت زهرا(س) محسود واقع شد. نتوانستند یک عدهای ببینند. لذا گاهی به پیامبر اعتراض میکردند که چرا ایشان اینقدر حضرت زهرا را احترام میکند. غبطه چیز خوبی است. مثلاً کسی یک فضیلتی دارد، انسان بگوید: خدایا به من هم بده! اما من تلاش بکنم این فضیلت از او گرفته شود، مال از او گرفته شود. سلامتی و عزت از او گرفته شود. این خوب نیست. این نشانهی کم ظرفیتی حاسد است نسبت به محسود. حسد ورزنده نسبت به حسد ورزیده شده، این کم ظرفیتی است. خدا به او داده بیشتر بدهد. به من هم بدهد! چرا انسان بخواهد نعمتی را از دیگران زائل کند و تلاش کند این نعمت از آنها گرفته شود. این پیام مهمی از این سوره مبارکه هست و من تصور میکنم این پیام را از این آیاتی که تلاوت شد، «إِذْ قالُوا لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبِينا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ، اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَ تَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِينَ» این همان حسد است که اینطور بروز و ظهور میکند برادرها حاضر میشوند برادر را به قتل برسانند. انسان باید ریاضت بکشد که این حالت را اگر احیاناً در خودش هست از بین ببرد. این از جمله مسائلی است که در زندگی انسان مهم است.
شیخ جواد تبریزی(ره) یک شخصیتی بود که اولاً در زمینه علم خیلی تلاش کرده بود و یک مرجع جامعی بود. بنده از وقتی که ایشان از نجف به قم آمدند، لیاقت داشتم به خدمت ایشان برسم. ایشان را کسی در قم نمیشناخت و سال 51 یعنی 45 سال پیش ایشان به قم آمده بودند و روزهای پنجشنبه یک روضهای داشتند، خدمت ایشان میرفتیم و بعد از روضه ساعتها خدمت ایشان مینشستیم. بنده از انفاس قدسیهی ایشان خیلی بهره بردم. لطفی هم به ما داشتند. من الطاف ایشان را فراموش نمیکنم نسبت به خودم و نکتهای که خاطرم هست اینکه ایشان علاقهی عجیبی به اهلبیت داشت و خیلی ولایی بود. یکوقتی ایشان در درس یکی از آقایان یک اشکالی کرده بود که اینجا جلسهی منبر و روضه نیست. ایشان ناراحت شد که چرا این سخن را میگویی؟ بالاخره منبر و سخنرانی برای اهلبیت کمتر از درسی که میخوانیم نیست، اگر بالاتر نباشد. خیلی اهل علاقه و ولایت به اهلبیت(ع) بود. به فاطمیه خیلی عنایت ویژه داشت. گاهی من خدمت ایشان منبر میرفتم، شروع روضه که میشد اشک ایشان جاری بود و همینطور اشک میریخت. رضوان خدا بر او باد. ایشان برای فاطمیه خیلی تلاش کردند که فاطمیه احیاء شود. انشاءالله خداوند ایشان را با صدیقه طاهره محشور بفرمایند.
شریعتی: حسن ختام فرمایشات شما را بشنویم. قدری برای ما از روزهای پایانی زندگی حضرت بگویید.
حاج آقای نظری منفرد: در لحظات پایانی عمر، امیرالمؤمنین کنار بسترشان نشستند. به ایشان فرمودند: یا علی! «مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي» از آن روزی که من به منزل شما آمدم و زندگی را شروع کردم هرگز دروغ نگفتم و هرگز خیانت نکردم و هرگز مخالفت امر شما را نکردم. اگر امیرالمؤمنین یک شخصیت برجستهای است فاطمه زهرا هم سیده نساء عالم است و بهترین زنان عالم است اما انسان اینقدر مقید در زندگی باشد که وقتی این سخن را امیرالمؤمنین شنید از کنار بستر فاطمه بلند شد و آمد سر حضرت زهرا را گرفت به سینه چسبانید و یک ساعت هردو گریه میکردند. این محبت عجیب که در امیرالمؤمنین نسبت به فاطمه زهرا بود و در حضرت زهرا نسبت به امیرالمؤمنین بود. حضرت امیرالمؤمنین میفرماید: من هروقت بیرون منزل ناراحت و اندوهناک میشدم، به خانه میآمدم و همین که به چهرهی فاطمه نگاه میکردم حزن از دلم میرفت و شادمان میشدم. همینطور که حضرت زهرا گریه میکرد و سرش روی سینهی امیرالمؤمنین بود، یکوقت متوجه زینب شد. بلند شد از جا و زینب را در آغوش گرفت و خیلی گریه کرد. من تصور میکنم خاطرات کربلا به یادش آمد. چون یکی از وصایای حضرت زهرا این است که فرمود: «ابکنی و ابک للیتامی و لا تنس قتیل العداء بطف العراق» علی جان برای من گریه کن، برای بچههای یتیم من هم گریه کن، برای آن کسی که کنار فرات در عراق به شهادت میرسد هم گریه کن. ظاهراً وقتی زینب را در آغوش گرفت یادش آمد از مصائبی که این دختر باید تحمل کند. شاید به زبان حال گفت: دخترم!
بعد من بانوی این خانه تویی *** همدم آه یتیمانه تویی
تو باید مادری کنی همینطور که من بر پدرم، پیامبر مادری کردم. انصافاً حضرت زینب هم همینطور بود نسبت به امام حسین فدایی بود. همه چیزش را برای امام حسین(ع) داد.