چهارشنبه 25 مهر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

سخنی پیرامون راوی افسانه ازدواج امیرالمومنین (علیه السلام) با دختر ابوجهل

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با مطالعه کتب روایی و تاریخی پیرامون احادیث و روایات، در مجموع، روایاتی که به بحث در مورد افسانه ازدواج امیرالمومنین (علیه السلام) از کتب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» اشاره دارد، در نهایت به شخصی به نام «مسور بن مخرمه» منتهی می‌شود.

قبل از اینکه نکاتی را در مورد این راوی متذکر شویم خوب است برای روشن شدن اصل موضوع، روایت وی را در این مبحث نقل کنیم و پس از آن به ذکر نکاتی در این خصوص بپردازیم.

« پس از بازگشت کاروان اهل بیت از اسارت شام به شهر مدینه، مسور بن مخرمه نزد امام سجاد (علیه السلام) آمد و گفت : آیا کاری هست که به من فرمان دهی تا انجام دهم؟ حضرت فرمود : خیر. مخرمه گفت : آیا شمشیر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به من می‌دهی؟ چون می‌ترسم آن را از تو بگیرند. به خدا سوگند! اگر آن را به من دهی هیچ‌گاه دست آنان به آن نخواهد رسید، مگر جانم را بگیرند. مخرمه در ادامه افزود: علی (علیه السلام) از دختر ابوجهل خواستگاری کرد. من نوجوانی تازه به بلوغ رسیده و در ابتداء احتلام بودم که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر فراز منبر دیدم که در این باره سخن می‌گفت و می‌فرمود: فاطمه از من است و من می‌ترسم در دینش دچار فتنه گردد، به خدا سوگند بدانید که دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و دختر دشمن خدا، در یک خانه جمع نمی‌گردد.»[۱]

برای یادآوری بیشتر عزیزان سه نکته در خصوص راوی این روایت که در بالا آمده را دوباره متذکر می‌شویم و بحث را ادامه می‌دهیم :

الف. در متن اشاره کرده : من نوجوانی تازه به سن بلوغ رسیده بودم.

ب. و باز خودش گفته که : در ابتداء احتلام بودم.

ج. تنها راوی این روایت «مسور بن مخرمه» است.

حال برای شناخت این راوی به برسی موارد بالا می‌پردازیم: الف. همه می‌دانیم که ابتداء سن بلوغ، گذشتن پانزده سال قمری از تولد شخص است و البته در موارد معدود شاید بتوان گفت: شخصی در یک یا دو سال قبل از آن هم نشانه های بلوغ را در خود ببیند؛ با این توصیف کلام علماء رجالی اهل سنت در این زمینه شنیدنی است؛ به طوری که « ابن حجر عسقلانی در الاصابه می‌نویسد: « مسور دو سال پس از هجرت به دنیا آمد و پس از فتح مکه در ماه ذی‌الحجه سال هشتم وارد مدینه شد که عمرش شش سال بیشتر نبود.»[۲] ما در اینجا سخن اضافه نمی‌گوییم و قضاوت را در مورد سن راوی که علماء رجالی اهل سنت بیان کردند و ادعای بلوغ از طرف خودش را به شما واگذار می‌کنیم.

ب. با توجه به اینکه احتلام نیز در حدود سن پانزده سالگی برای نوجوانان پیش می‌آید، متاسفانه می‌بینیم که ابن حجر عسقلانی که خود متوجه این مسئله شده گویا چشمان خود را بسته و از کنار آن گذشته و به توجیه آن پرداخته و گفته است : احتمال دارد که مقصود از محتلم شدن معنای لغوی آن، یعنی عقل باشد»[۳] اولا : بیان می‌کنیم که این توجیه بر خلاف عقل و عرف است و هیچ انسان عاقلی چنین توجیهی را نمی‌پذیرد؛ و ثانیا : چنانچه بر فرض «احتلام» در لغت به معنی عقل و درک آمده باشد، با توجه به روایتی که صحیح مسلم آورده باز هم این مسئله نمی‌تواند در مورد « مسور» صادق باشد، چون آن روایت حاکی از عدم عقل و درک ابتدایی مسور بن مخرمه در آن سن را دارد.

برای روشن شدن مطلب، خوب است به این جریان دقت کنیم : « مسور می‌گوید : سنگ بزرگی برداشته بودم تا ببرم، لنگ از کمرم باز شد و نتوانستم سنگ را زمین بگذارم و همین‌طور به راه خود ادامه دادم تا این‌که به جایی که باید سنگ را می‌گذاشتم، رسیدم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : نزد لباست برگرد و آن را بگیر و لخت راه نرو.»[۴] حال شما خوانندگان محترم قضاوت کنید که آیا چنین شخصی دارای درک و فهم و بلوغ عقلی است؟!!!

د. و در پایان این‌که این نکته هم بسیار قابل تامل است که چگونه می‌شود از میان آن همه صحابی، فقط همین کودک شش ساله آن مطلب را شنیده و نقل کرده باشد و مشخص نشده که چگونه بقیه اصحابی که در مسجد بودند، این قضیه را نشنیده و نقل نکرده‌اند.

بنابراین ما به این تنیجه می‌رسیم که ازدواج امیرالمومنین با دختر ابوجهل، افسانه‌ای بیش نبوده و و در واقع بنی امیه آن را برای شریک کردن جرم، در خشم و غضب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به ابوبکر و عمر ساخته‌اند؛ و می‌خواهند اینگونه القاء کنند که اگر ابوبکر و عمر فاطمه سلام الله علیها را آزرده‌اند، امیرالمومنین نیز با این کار خود موجبات ناراحتی ایشان و نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را فراهم آورده است.

حاشا و کلّا 

 

 

منابع :

[۱]. صحیح بخاری ج ۳ ص ۱۱۳۲ ح ۲۹۴۳ کتاب ۶۱ ابواب الخمس باب ۵ باب ما ذکر من درع النبی محمد بن اسماعیل البخاری (۲۵۶ه)بیروت ط ۳ ۱۴۰۷ ه
[۲]. الاصابه فی تمییز الصحابه, ج ۶, ص ۱۱۹, احمد بن علی بن حجر العسقلانی, الشافعی (۸۵۲ه)
[۳]. تهذیب التهذیب, ج ۱۰, ص ۱۳۷, ابوالفضل احمد بن علی بن حجر العسقلانی, الشافعی, (۸۵۲ه), دارالفکر- بیروت الطبعه : الاولی, ۱۴۰۴ ه, ۱۹۸۴ م
[۴]. صحیح مسلم, ج ۱, ص ۲۶۸, ح ۳۴۱, کتاب الحیض, باب الاعتناء بحفظ العوره, مسلم بن الحجاج النیشابوری, (۲۶۱ ه), بیروت تحقیق : محمد فواد عبد الباقی

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group