با وجود حمله به فاطمه (سلام الله علیها) چگونه ذوالفقار علی علیه السلام) در غلاف ماند؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مهمترین شبهاتی که وهابیت در ایجاد تشکیک در حمله به خانه فاطمه (سلام الله علیها) وارد میکنند و سعی دارند با برانگیختن و تحریک احساسات مردم زمینه را برای رسیدن به هدف شوم خود فراهم آورند، بحث سکوت امیرالمومنین علی (علیه السلام) را در جریان هتک حرمت به خانه و مهمتر از آن حمله به فاطمه (سلام الله علیها) است؛ به این ترتیب که میگویند:
«چرا حضرت علی - کرم الله وجهه - شیر خدا، فاتح خیبر، سکوت کرده و کوچکترین اعتراضی ننموده؟ اگر این مطلب دروغ را بپذیریم ایرادهایی بر حضرت علی - کرم الله وجهه - وارد میشود. از جمله اینکه ناموس هر شخص خط قرمز او به حساب میآید؛ حضرت علی (علیه السلام) موظف بود از همه مظلومان و مخصوصا از ناموس خود دفاع نماید.چرا او از همسر خود که دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود دفاع نکرد؟»
قبل از پاسخگویی به این شبهه خوب است مطلبی را نسبت به آقایان «وهابی» متذکر شویم تا به دوگانه بودن خط فکری بزرگان این فرقه و پیروان ایشان بیشتر پی ببریم.
اینان هنگامی که با روایتی از طرف شیعیان مواجه میشوند، صدایشان را بلند میکنند که ما آن را قبول نداریم؛ به دلیل اینکه آن روایت مثلا در صحیح مسلم یا صحیح بخاری نیامده است. اما وقتی شاهدی از همین دو کتاب برایشان آورده میشود، به جای پذیرش، سکوت اختیار میکنند و از گوشهای دیگر شبهه جدیدی را مطرح میکنند. و یا اینکه خودشان در کتب اعظم خود مطالب سخیف و بی اساسی را مطرح کرده و به صورت داستانوار از کنار آن گذر میکنند ولی همان مطالب را به عنوان اعتراض نسبت به امیرالمومنین (علیه السلام) مطرح میکنند که در پاسخ نقضی به شبهه وارد شده به آن اشاره خواهیم کرد.
برای پاسخ نقضی به شبهه مورد بحث، خوب است به ذکر جریانی اشاره کنیم که در صحیج بخاری چه کلمات و نسبتهای ناروایی را به پیامبر و خلیل خداوند تبارک و تعالی یعنی حضرت ابراهیم (علیه السلام) نسبت دادهاند که پیشاپیش بهخاطر درج چنین کلماتی از شما خوانندگان محترم عذرخواهی میکنم.
«ابوهریره میگوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : حضرت ابراهیم (علیه السلام) به همراه همسرش ساره به سرزمینی هجرت نمودند؛ پادشاه آن سرزمین ستمگر بود که به او خبر دادند یکی از زیباترین زنان، همراه ابراهیم (علیه السلام) است. به همین روی، پادشاه از حضرت ابراهیم(علیه السلام) پرسید این زن که همراه تو است، کیست؟ حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرمود: او خواهر من است! ابراهیم (علیه السلام) نزد همسرش باز گشت و به او گفت: من به پادشاه گفتهام تو خواهر من هستی؛ تو نیز مرا نزد پادشاه تکذیب نکن. به خدا سوگند روی زمین کسی جز من و تو، به خدا ایمان ندارد. پس از این بود که ابراهیم (علیه السلام) همسر خود را نزد پادشاه فرستاد. هنگامی که پادشاه، قصد همسر ابراهیم (علیه السلام) را کرد، او از جا برخاست و وضو گرفت و به نماز و دعا مشغول شد و چنین گفت : بارالها! به تو و پیامبرت ایمان آورده و میخواهم دامنم به جز برای همسرم محفوظ بماند. خدایا کافران را بر من مسلط مساز[۱]
حال قضاوت در باره این مسئله را به شما خوانندگاه واگذار میکنیم؛ چنین افرادی که در صحیح ترین کتب خود چنین نسبتهای ناروایی را به بزرگترین پیامبران الهی میدهند و او را نسبت به ناموس خود این چنین بیتفاوت و بیغیرت توصیف میکنند، چه میشود که اینگونه در مقابل تصمیم منطقی و عاقلانه امیرالمومنین (علیه السلام) که در برابر متجاوزان اتخاذ نمود، رگ غیرتشان به جوش آمده و به خود جرات اجاذه توهین نسبت به ایشان را میدهند و توقع داشتند که آن حضرت دست به شمشیر ببرد؟
شما که در صحیح بخاری، حضرت ابراهیم (علیه السلام) را اینگونه بیتفاوت به همسر خود نشان میدهید که حاضر است وی را به پادشاه تقدیم کند، چگونه است که در اینجا برخوردتان دوگانه میشود و انتظار بیرون کشیدن شمشیر از غلاف را دارید؟
البته تردیدی نیست که اینگونه روایات در صحیح بخاری تماما از اسرائیلیات بوده که از متون تحریف شده تورات به دست تازه مسلمانانی همچون ابوهریره و دیگران جعل و در دورههای بعدی توسط حکام جور «بنی امیه» وارد صحیح بخاری شده است و شما عینا این داستان را در کتاب تحریف شده یهودیها نیز میتوانید بیابید.
یادآوری سرگذشت پیامبر قوم لوط هم در این مبحث شنیدنی و حاوی نکات ارزنده است: در سرگذشت حضرت لوط با توجه به اینکه همسرش مطیع حضرت لوط نبود و قوم او بدکار بودند، هنگامی که این قوم به زور وارد خانه آن حضرت شدند و با جوانان خوش سیما مواجه گردیدند، هوی و هوس پلید خود را نسبت به آنان آشکار کردند و حضرت لوط از این بابت متاثر گشت و خطاب به آنان فرمود: از خدا بترسید! اگر شما از کار زشت خود دست بردارید، من دختران خود را به ازدواج شما در میآورم. ما در اینجا برای روشن تر شدن و مستدل بودن آن، ترجمه آیاتی را که به نقل این جریان پرداخته را در ادامه متذکر میشویم: « و هنگامی که رسولان ما به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد و قلبش پریشان گشت و گفت: امروز روز سختی است! ( زیرا آنها را نشناخت و ترسید قوم تبهکار مزاحم آنها شوند.) * قوم او ( به قصد مزاحمت میهمانان ) به سرعت، سراغ او آمدند- و قبلا کارهای بد انجام میدادند- گفت: ای قوم من! اینها دختران من هستند برای شما پاکیزهترند»[هود/۷۷ الی ۸۰ ]
حال با توجه به این آیات، آیا وهابیت میتوانند آن کلمات زشت و ناپسند را درباره این پیامبر الهی نیز بیان کنند؟ آیا میتوانند نسبت به این سوال که چرا پیامبر قوم لوط در مقابل این رفتار کثیف قومش غیرتی نشان نداد و دست به شمشیر نبرد؟ و تازه به آنان پیشنهاد ازدواج با دخترانش را مطرح کرد؟
با تامل در آیات بالا و مراجعه به عقل و مصلحت اندیشی در مییابیم که برخوردهای حکمتآمیز در هر مقامی تابع شرایط مخصوص به خود میباشد. بنابراین همان طوری که نمیتوان اینگونه گستاخیها را نسبت به این پیامبران الهی انجام داد، در مورد قضیه حمله و هجوم به خانه وحی نیز نمیتوان انتظاری غیر از آنجه امیرالمومنین (علیه السلام) انجام داد را تصور نمود.
منابع:
[۱]. صحیح البخاری, ج ۲, ص ۷۷۲, ح ۲۱۰۴, کتاب ۳۹, کتاب البیوع, باب ۱۰۰, باب شراء المملوک من الحربی, محمد بن اسماعیل البخاری (۲۵۶ ه)