آيا منظور از آيه 122 سوره انعام، ولايت و امامت ائمه عليهم السلام است؟
پاسخ:
خداوند در قرآن چنين ميفرمايد:
«اوَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ».
«آيا كسى كه مرده بود، سپس او را زنده كرديم، و نورى برايش قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود، همانند كسى است كه در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟! اين گونه براى كافران، اعمال (زشتى) كه انجام مىدادند، تزيين شده (و زيبا جلوه كرده) است».
سوره انعام، آيه 122.
در روايات معتبر و فراوان از ائمه عليهم السلام در ذيل آيه فوق نقل شده است که مقصود از زنده شدن مرده در اين آيه، زنده شدن افراد گمراه و جاهل، توسط نور ولايت ائمه عليهم السلام است و مراد از ماندن در تاريکي، انکار و قبول نکردن ولايت و امامت آنها ميباشد.
در اين خصوص روايات فراواني وجود دارد همچنانکه علامه مجلسي در اينباره ميگويد:
قد مر تأويل النور بالإمام و الولاية في أخبار كثيرة.
در قبل گفتيم که در روايات زيادي، نور به امام و ولايت [ايشان بر خلق] تأويل شده است.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ، ج84 ؛ ص315 دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
در ادامه به ذکر روايات در اين باب ميپردازيم:
روايت اول
کليني روايت معتبري را در اين خصوص از امام باقر عليه السلام نقل کرده است:
محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن محمد بن إسماعيل عن منصور بن يونس عن بريد قال سمعت أبا جعفر ع يقول في قول الله تبارك و تعالى- أو من كان ميتا فأحييناه و جعلنا له نورا يمشي به في الناس » فقال ميت لا يعرف شيئا و نورا يمشي به في الناس إماما يؤتم به- كمن مثله في الظلمات ليس بخارج منها قال الذي لا يعرف الإمام.
بريد گويد از امام محمد باقر عليه السلام شنيدم که در تفسير قول خداى تبارك و تعالى : «آيا آن كس كه مرده بود، پس زنده كرديم او را و قرار داديم براي او را نور و روشنى كه در بين مردم با آن نور مىرود به آن نور در ميان مردمان» فرمود: مرده در اين آيه، كسى است كه چيزى را نمىشناسد. و نورى كه به آن در ميان مردمان مىرود، «امامى است كه به او اقتدا مىشود» چون كسى است كه داستانش يا خودش در تاريكىها مانده كه نتواند از آن بيرون بيايد پس حضرت فرمود كه «كمن مثله في الظلمات ليس بخارج منها» ، كسى است كه امام را نمىشناسد
كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية ،ج1 ؛ ص185، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
علامه مجلسي گويد:
الحديث الثالث عشر: موثق.
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج2 ؛ ص321
بررسي سند
محمد بن يحيي
نجاشي از علماي بزرگ رجال شيعه، درباره ايشان مينويسد:
محمد بن يحيى أبو جعفر العطار القمي ، شيخ أصحابنا في زمانه ، ثقة ، عين ، كثير الحديث.
محمد بن يحيي ، ابو جعفر عطار اهل قم، بزرگ شيعه در زمان خودش، شخص مورد اعتماد، داراي جايگاه ويژه ميباشد و روايتهاي فراواني نقل کرده است.
النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاى450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب رجال النجاشي، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ.
علامه حلي نيز اين مطلب را ذکر کرده است:
شيخ من أصحابنا في زمانه ثقة عين
الخلاصة للحلي /ص157
أحمد بن محمد بن عيسى
نجاشي در باره ايشان ميفرمايد:
أحمد بن محمد بن عيسى بن عبد الله بن سعد بن مالك بن الأحوص بن السائب بن مالك بن عامر الأشعري . من بني ذخران بن عوف بن الجماهر بن الأشعر يكنى أبا جعفر ، وأول من سكن قم من آبائه سعد بن مالك بن الأحوص ...
وأبو جعفر رحمه الله شيخ القميين ، ووجههم ، وفقيههم ،
احمد بن محمد بن عيسي ... بزرگ علماي قم، سرشناسترين و فقيه آنها است.
رجال النجاشي - النجاشي - ص 82
شيخ طوسي نيز بعد از معرفي ايشان به اسم و نسب ميفرمايد:
وأبو جعفر هذا شيخ قم ووجهها وفقيهها.
الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، الفهرست، ص 68، تحقيق: الشيخ جواد القيومي، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامي، الطبعة الأولى1417
شيخ طوسي در كتاب ديگرش ميفرمايد:
أحمد بن محمد بن عيسى الأشعري القمي ، ثقة ، له كتب .
الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، رجال الطوسي، ص351، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الأولى، 1415هـ.
محمد بن اسماعيل بن بزيع
نجاشي درباره او گويد:
كان من صالحي هذه الطائفة و ثقاتهم كثير العمل
او از صالحان شيعه و از افراد مورد اعتماد شيعه ميباشد که از علماي اهل عمل نيز بود
رجال النجاشي ، ص331
شيخ طوسي نيز ميگويد او مورد اطمينان و داراي مذهب صحيح [شيعه] بود:
ثقة صحيح
رجال الطوسي، ص364
منصور بن يونس
مذهب وي واقفي بود اما از نظر عالم بزرگ علم رجال شيعه يعني مرحوم نجاشي او فرد مورد اطميناني ميباشد:
نجاشي ميگويد:
ثقة
رجال النجاشي ، ص412
بريد بن معاويه
نجاشي ميگويد:
وجه من وجوه أصحابنا، وفقيه أيضا، له محل عند الأئمة.
يکي از چهرههاي شناخته شده در ميان شيعيان و همچنين فقيه است و نزد امامان جايگاهي ويژه داشت.
رجال النجاشي، ص112؛ معجم رجال الحديث، ج4، ص194 ـ 195، رقم: 1681.
كشى در كتاب رجال خود، ايشان را از اصحاب اجماع ميداند و تصريح ميکند که او يکي از افرادى است كه تمام شيعيان بر تصديق رواياتي که سندش به صورت صحيح به آنها برسد، اجماع دارند:
اجتمعت العصابة على تصديق هؤلاء الأولين من أصحاب أبي جعفر ع
رجال الكشي، ص238
بنابراين روايت معتبر است
اين روايت در حقيقت بيانگر آن است که هر کس امام خود را نشناسد مانند مردگان ميباشد علامه مجلسي در اين خصوص گويد:
و من كان عالما حيا لا يعرف الإمام فهو في الظلمات كالأموات لا يتخلص منها و لا ينتفع بعلمه.
انسان زندهاي که علم داشته باشد اما امام خود را نشناسد، او همانند مردگان در تاريکي است و از آن رهايي ندارد و از علم خود نيز بهرهاي نميبرد.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج2 ؛ ص322، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ: دوم، 1404 ق.
روايت دوم
در تفسير قمي نيز روايتي از امام صادق عليه السلام اين چنين نقل شده است:
و حدثني أبي عن حميد بن شعيب عن الحسن بن راشد قال قال أبو عبد الله ع ....
أو من كان ميتا فأحييناه قال جاهلا عن الحق و الولاية فهديناه إليها و جعلنا له نورا يمشي به في الناس قال النور الولاية كمن مثله في الظلمات ليس بخارج منها يعني في ولاية غيرالأئمة ع
امام صادق عليه السلام فرمود: او من کان ميتا...يعني کسي که به حق و ولايت ما علم نداشته باشد ما او را به ولايت هدايت ميکنيم «و جعلنا له نورا...» مقصود از نور، ولايت است و «کمن مثله في الظلمات...» يعني کساني که در ولايت غير ائمه عليهم السلام ميباشد.
قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، ج1، ص215 دار الكتاب - قم، چاپ: سوم، 1404ق.
روايت سوم
روايت ديگري را عياشي چنين نقل کرده است:
و في رواية أخرى عن بريد العجلي قال سألت أبا جعفر ع عن قول الله «أو من كان ميتا فأحييناه- و جعلنا له نورا يمشي به في الناس» قال: الميت الذي لا يعرف هذا الشأن، يعني هذا الأمر «و جعلنا له نورا» إماما يأتم به يعني علي بن أبي طالب، قلت: فقوله: «كمن مثله في الظلمات ليس بخارج منها» فقال بيده هكذا هذا الخلق الذي لا يعرفون شيئا
بريد ميگويد: امام صادق عليه السلام در خصوص آيه فرمود: مقصود از «ميت» در آيه، کسي است که اين شأن يعني همان امر امامت اهل بيت عليهم السلام را نشناسد ، «وجعلنا له نورا» امامي براي او قرار ميدهيم که به آن اقتدا کند يعني علي عليه اسلام. بريد ميگويد از امام پرسيدم پس معناي گفتار خداوند که فرمود: «کمن مثله...» با دستش اشاره و فرمود همين گونه که اين خلق [غير شيعيان] امر امامت را نميشناسند.
عياشى، محمد بن مسعود، تفسير العياشي، ج1 ، ص376 المطبعة العلمية، تهران، چاپ: اول، 1380 ق.
روايت چهارم
ابن شهرآشوب روايت ديگري را از امام صادق عليه السلام نقل ميکند که در آن آمده است:
قال الصادق ع أو من كان ميتا عنا فأحييناه بنا
امام صادق عليه السلام فرمود: كسي که مرده بود يعني جدا از ما بود، خداوند آن شخص را بواسطه ما اهل بيت عليهم السلام زندهاش كرد.
ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3 ، ص270 قم، چاپ: اول، 1379 ق.
بنابراين مردم با ولايت ائمه عليهم السلام از جهل و تاريکي و گمراهي خارج ميشوند. همچنانکه پيامبر صلي الله عليه و آله در حديث شريف سفينه نجات از گمراهي را در سايه اطاعت از اهل بيت عليهم السلام ترسيم نموده است.
در حديث سفينه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند:
3312 أخبرنا ميمون بن إسحاق الهاشمي حدثنا أحمد بن عبد الجبار حدثنا يونس بن بكير حدثنا المفضل بن صالح عن أبي إسحاق عن حنش الكناني قال سمعت أبا ذر يقول وهو آخذ بباب الكعبة أيها الناس من عرفني فأنا من عرفتم ومن أنكرني فأنا أبو ذر سمعت رسول الله e يقول مثل أهل بيتي مثل سفينة نوح من ركبها نجا ومن تخلف عنها غرق
ابوذر ميگويد از پيامبر صلي الله عليه و آله شنيدم که ميفرمود مثل اهل بيت من مانند کشتي نوح است که هر کس بر آن سوار شود، نجات پيدا ميکند، و هر کس تخلف کند، غرق ميشود
حاکم بعد از نقل حديث ميگويد:
هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه
ذهبي نيز بعد از نقل روايت مينويسد:
«م» يعني اين روايت شرطهاي مسلم بن حجاج نيشابوري را دارست
الحاكم النيسابوري ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الوفاة: 405 هـ ، المستدرك على الصحيحين ج 2 ، ص 373، دار المعرفة - بيروت - ، تحقيق : يوسف عبد الرحمان المرعشلي. عبارت ذهبي «م» که نشان از اعتبار روايت دارد، در چاپ دار الكتب العلمية حذف شده است
ابن حجر هيثمي وجه تشبيه اهل بيت به کشتي نوح را چنين توصيف ميکند:
ووجه تشبيههم بالسفينة فيما مر أن من أحبهم وعظمهم شكرا لنعمة مشرفهم وأخذ بهدي علمائهم نجا من ظلمة المخالفات ومن تخلف عن ذلك غرق في بحر كفر النعم وهلك في مفاوز الطغيان
وجه تشبيه اهل بيت عليهم السلام به کشتي همانطور که گذشت به اين جهت است: هر کس آنها را دوست بدارد و بزرگ شمرد بخاطر شکر نعمت پيامبر صلي الله عليه و آله يعني کسي که به آنها شرافت بخشيده و به دستوارت و راهنمايي علماي اهل بيت عليهم السلام عمل کند، از ظلمت مخالفت با دين نجات مييابد و هر کس از دستورات آنها تخلف نمايد، در درياي کفر نعمت غرق مي شود و در گرداب طغيان هلاک ميشود.
الهيثمي، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر (متوفاى973هـ)، الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2 ، ص 446 - 447، تحقيق عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م.