ماوردي بصري شافعي در کتاب الحاوي الکبير مينويسد:
فأما السنور فضربان : أهلي ووحشي
وأما السنور البري ففي إباحة أكله وجهان كابن آوى :
أحدهما : يؤكل وهو مقتضي تعليل الشافعي ، لأنه لا يبتديء بالعدوي.
والثاني : لا يؤكل ، وهو مقتضى تعليل المروزي ، لأنه يعيش بأنيابه.
قال الشافعي : ويؤكل الوبر والقنفذ والوبر دويبة سوداء أكبر من ابن عرس. وفي أكل ابن عرس وجهان:
أحدهما يؤكل . على مقتضى تعليل الشافعي.
والثاني : لا يؤكل ، على مقتضى تعليل المروزي.
فإن قيل : فكيف أبحتم أكل القنفذ وقد روي أبو هريرة أنها ذكرت عند رسول الله (ص) فقال : «خبيثة من الخبائث»
قيل : يحتمل إن صح الحديث على أنها خبيثة الفعل دون اللحم ، لما فيه من إخفاء رأسه عند التعرض لذبحه ، وإبداء شوكه عند أخذه.
فأما أم حبين ففي إباحة أكلها وجهان :
أحدهما : تؤكل ، وهو مقتضي كلام تعليل الشافعي ، وقد نص على أن فيه الجزاء
والوجه الثاني : أنها لا تؤكل ، وهو مقتضى تعليل المروزي، وقد قال فيها البدوي ما قال
اما گربه دو قسم است: اهلي و وحشي
اما گربه کوهي : در باره جواز خوردن آن دو نظر وجود دارد : يک نظر اين است که خورده ميشود و اين نظر مقتضاي استدلال شافعي است ؛ چون ابتدا به حمله نميکند.
نظر ديگر اين است که جايز نيست و مقتضاي استدلال مروزي است ؛ چون به خاطر نيشهايش زنده است (گوشتخوار است).
شافعي گفته: خوردن وبر و جوجه تيغي جايز است . وبر حيوان کوچکي است سياره رنگ و بزرگتر از راسو (موش خرما) .
در باره خوردن راسو نيز دو نظر وجود دارد : يک نظر اين است که جايز است و اين نظر مقتضاي استدلال شافعي است
دوم : جايز نيست و اين مقتضاي استدلال مروزي است.
اگر گفته شود که چگونه خوردن جوجه تيغي را جايز ميدانيد ؛ با اين که ابوهريره نقل کرده است که نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله در باره آن سخن گفته شد ، آن حضرت فرمود: «يکي از خبيثها است»
گفته شده: اگر حديث صحيح باشد، احتمال دارد اين است که اين حيوانات کارش بد است نه گوشتش ؛ چون در هنگامي براي سر بريدن او اقدام ميشود، سرش را مخفي کرده و تيغهايش را در هنگام گرفتن آشکار ميکند
اما ام حبين (بزمجه) در باره خوردن آن نيز دو ديدگاه وجود دارد:
نظر اول اين است که خورده ميشود و اين ديدگاه مقتضاي استدلال شافعي است.
نظر دوم اين است که خورده نميشود و اين نظر مقتضاي استدلال مروزي است.
موفق باشيد