جابربن عبدالله انصاري ميگويد: لَقَد سَمِعْتُ رَسُولُ اللهِ ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ يَقُولُ:
1ـ « اِنَّ فِي عَلِيٍّ خِصالاً لَوْ كانَتْ واحِدَةٌ مِنْها فِي رَجُلٍ اِكْتَفي بِها فَضْلاً وَ شَرَفاً.»
از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ دربارهي علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ مناقب و فضائلي شنيدم كه هر يك از آنها اگر در كسي يافت ميشد، براي فضيلت و شرافت او كافي بود.
2ـ « مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعِليٌّ مَوْلاهُ.»
من مولاي هر كس هستم علي مولاي اوست.
3ـ « عِليٌّ مِنّيِ كَهاروُون مِنْ مُوسي.»
نسبت علي با من مانند نسبت هارون پيغمبر با برادرش حضرت موسي است.
4ـ « عَلِيٌّ مِنّي وَ اَنَا مِنْهُ.»
علي از من است و من از علي هستم.
5ـ « عَلِيٌّ مِنّي كَنَفْسي، طاعَتُهُ طاعَتي وَ مَعْصِيَتُهُ مَعْصِيَتي.»
مقام و منزلت علي نسبت به من مانند جان و نفس من است نسبت به من، پيروي از او پيروي از من، مخالفت با او مخالفت با من است.
6ـ « حَرْبُ عَلِيٍّ حَرْبُ اللهِ، وَ سِلْمُ عَلِيٍّ سِلْمُ الله.»
جنگ با علي جنگ با خدا و مسالمت با او مسالمت با خداست.
7ـ « عَلِيٌّ حُجَّةُ اللهِ عَلي عِبادِهِ.»
علي حجت خدا بر بندگان است.
8ـ « حُبُّ عَليٍّ إيمانٌ وَ بُعْضُهُ كُفْرٌ.»
مودّت و دوستي با علي ايمان، بغض با او كفر است.
9ـ « حِزْبُ عَلِيٍّ حِزْبُ اللهِ وَ حِزْبُ أعْدائِهِ حِزْبُ الشَّيْطانِ.»
جمعيت و طرفداران علي حزب الله هستند، جمعيت و طرفداران دشمنان علي حزب شيطانند.
10ـ « عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ لايَفْتَرِقان.»
علي با حق است و حق با علي است، هيچگاه از هم جدا نميشوند.
11ـ « عَلِيٌّ قَسيم الجّنَّةِ وَ النّار.»
علي قسمت كنندهي بهشت و دوزخ است.
12ـ « مَنْ فارَقَ عَلِيّاً فَقَدُ فارَقَني وَ مَنْ فارَقَني فَقَدْ فارَقَ الله.»
كسي كه از علي دوري جويد از من دوري جسته و كسي كه از من دوري جويد از خدا دوري جسته است.
13ـ « شِيعَةُ عَليٍّ هُمُ الْفائِزُونَ يَوْم القِيامَةِ.»
پيروان و شيعيان علي ـ عليه السلام ـ آنانند كه رستگار خواهند بود.[1]
ديگر باره فرمود:
لِكُلِّ نَبِيٍّ صاحِبُ سِرٍّ وَ صاحِبُ سِرِِّيَ عَلِيُّ بْنُ أبِيطالِبٍ.[2]»
براي هر پيامبري صاحب سرّي است و صاحب سرّ من علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ است.
خُلِقْتُ اَنَا وَ عَلِيٌّ مِنْ نُورٍ واحِدٍ.[3]»
من و علي از نور واحد آفريده شدهايم.
«والَّذي نَفْسي بَيدِهِ لَولا اَنْ تَقُولَ فِيكَ طوائِفٌ مِنْ أمَّتي ما قالَتِ النَّصاري فِي عيسيَ بْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فيكَ مَقالاً لا تَمّرُّ بِملَاءٍ مِنَ المُسلِمين إلاّ أخَذُ و التُّرابَ مِنْ تَحْتِ قدَمَيْكَ لِلْبَرَكَةِ.»[4]
به آن خدايي كه جانم در دست اوست اگر عدهاي از امت من نميگفتند آنچه را كه مسيحيان دربارهي حضرت عيسي بن مريم گفتند. ميگفتم دربارهي تو مطالبي را تا تو از هر زميني گذر كني خاك پايت را به عنوان تبرّك بردارند.
«يا عَلِيّ إنَّكَ قَسيمُ الجنَّةِ وَ النّارِ، اَنْتَ تَقْرَعُ باب الجنَّةِ وَ تَدْخُلُها أحِبّائكَ بِغَيْرِ حِسابٍ.»[5]
اي علي تو قسمت كنندهي بهشت و آتشي، تو در بهشت را ميكوبي و دوستانت را بدون حساب داخل آن ميكني.
«لا يجوز اَحَدٌ الصِّراطَ اِلاّ مَنْ كَتَبَ لَهُ عَلِيٌّ الْجَوازَ»[6]
هيچ كس نميتواند از صراط عبور كند مگر كسي كه علي براي او اجازهي عبور نوشته باشد.
حسين بن علي ـ عليه السلام ـ فرمود: از جدّم رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ شنيدم كه فرمود: در شب معراج در عرش الهي فرشتهاي را ديدم كه در دستش شمشيري از نور همانند ذوالفقار علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ بود. فرشتگان آسماني هر وقت مشتاق ديدار علي ـ عليه السلام ـ ميشدند به آن فرشته مينگريستند. به پيشگاه پروردگار عرض كردم، پروردگارا اين برادرم علي بن ابي طالب و پسر عم من است؟
خداوند تبارك و تعالي فرمود: اي محمد ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ اين فرشته را شبيه علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ خلق كردم تا مرا عبادت كند و آنچه تا روز قيامت حسنه و تسبيح و تقديس من مينمايد ثوابش متعلق به علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ باشد.[7]
[1] . ينابيع المودّة، ص55 ـ 83.
[2] . ينابيع المودّة، ص85.
[3] . ينابيع المودّة، ص85.
[4] . ينابيع المودّة، ص85.
[5] . مناقب خوارزمي، ص222.
[6] . مناقب خوارزمي، ص222.
[7] . بحارالانوار، ج39، ص109.
سيد كاظم ارفع، سيره عملي اهل بيت (ع) ، ص 35 - 38