دوران امامت امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ مصادف با ادامه فشار هاي خلفاي بني اميه و حكّام آنها بر شيعيان عراق بود. عراق مركز اصلي شيعه محسوب مي گرديد.
شيعيان هر ساله در مراسم حج، با امام تماس داشتند. اين تماس ها معمولاً يا در مكه و يا در بازگشت و عبور از مدينه، صورت مي گرفت. با توجه به برخي اخبار، مردم عراق از رفتن نزد امام باقر ـ عليه السّلام ـ در ميدنه، نهي شده بودند. [1]
مشكل «غُلات» در اين دوران، يكي از مشكلات براي شيعيان بود. شمار اين گروه رو به فزوني بود. وقتي كه امام ـ عليه السّلام ـ آنها را از خود طرد كرد، اصحاب آن حضرت نيز «غُلات» را از جمع خود بيرون راند. «مغيره بن سعيد» و «بيان بن سمعان»، كه هر دو از معروفترين شخصيت هاي غاليان و از رهبران آنها بودند، توسط اصحاب امام باقر ـ عليه السّلام ـ تكفير شدند.
تأكيد امام باقر ـ عليه السّلام ـ به عمل گرايي شيعيان، به طور غير مستقيم، در مقابل تمام فرقه هايي كه به عمل صالح اعتنايي نداشتند، صورت مي گرفت.
بسياري از شيعيان عراق در اثر فشار و اختناق موجود، انتظار داشتند كه امام ـ عليه السّلام ـ به عراق آمده و دست به شمشير ببرد. ولي امام باقر ـ عليه السّلام ـ مأمور به تقيه بود. لذا، برخي از آنها نسبت به امامت آن حضرت دچار ترديد گشتند. آگاهي كافي دربارة امامت به آنها نمي رسيد و به همين جهت گروهي به «زيد» برادر امام گرويدند و انشعابي را بوجود آوردند. هر چند زيد هفت سال زودتر از برادرش، در كوفه وفات يافت. اما در همين دوره و پس از آن ريشه هاي گرايش به زيد در ميان شمار زيادي از شيعيان رشد كرد.
مخالفت با مصالح «امويان» موجب اختلافات كمتري در ميان شيعيان مي گشت. اما به موازات فروكش كردن فشار هاي سياسي برآنان، مسئله «غُلات» به تدريج دامنة بيشتري گرفت؛ به طوري كه مسأله مهم در زمان امام صادق ـ عليه السّلام ـ مسأله «غُلات» محسوب مي گرديد. فشار امويها، جز در دو سال حكومت «عمر بن عبد العزيز»، (از سال 99 تا 110) در تمام دوران حكومت آنان به شدت ادامه داشت.
[1] . مختصر تاريخ دمشق، ج23، ص 83 .
علي اصغر رضواني- شيعه شناسي و پاسخ به شبهات، ص83