شنبه 31 شهريور 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

ولادت و كودكي امام حسن(ع
امام حسن ـ عليه السّلام ـ شب سه شنبه پانزدهم رمضان سال سوم هجرت در شهر مدينه متولد شد. رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ به خانة اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ آمد تا ولادت سبط اكبر را به علي و فاطمه ـ عليهما السّلام ـ تبريك گويد. قبل از ورود پيامبرـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ حضرت فاطمه ـ عليها السّلام ـ به حضرت علي ـ عليه السّلام ـ گفت كه نامي براي فرزندمان انتخاب كن، فرمود: من در نامگذاري از رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ سبقت نمي‌گيرم. وقتي پيامبر بر آنها وارد شد و تولد آن بزرگوار را تبريك و تهنيت گفت، حضرت امير ـ عليه السّلام ـ از رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ خواست كه نامي براي او انتخاب كند، پيامبرـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ نيز فرمود: من در نامگذاري اين مولود از خدا سبقت نمي‌گيرم. در اين هنگام جبرئيل به محضر رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ شرفياب شد و عرض كرد كه خداوند تبارك و تعالي ضمن سلام و تبريك نام اين مولود را حسن نهاد.[1]
روايت شده كه چهرة مباركش سرخ و سفيد بود، ديده‌هايش گشاده و بسيار سياه بود، موهايش مجعّد و بنابر نقل پدر بزرگوارش اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ از نظر شكل و شمايل شباهت زيادي به رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ داشت. روز هفتم ولادتش جبرائيل براي تهنيت به محضر رسول خداـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ نازل شد و در خواست نمود كه نام او را انتخاب نمايند و برايش عقيقه كنند و در همان روزها بود كه «أذّنَ رَسُولُ اللهِ ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فيِ اُذُنِ الْحَسَن بن عَلِيّ». رسول ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ در گوش امام حسن ـ عليه السّلام ـ اذان گفت.[2]
در اينجا لازم مي‌دانم توجه خوانندگان گرامي را به اين سه موضوع مهم كه بايد در نخستين روزهاي تولد انجام گيرد جلب نمايم.
1ـ نامگذاري:
همان طور كه در كتاب فاطمه عليها السّلام أسوة زنان كه قبلاً به چاپ رسيده و اشاره رفت، مسألة نام براي فرزندان جزء حقوق اوليّه فرزندان است.
اميرالمومنين علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمود:
«حَقُّ الوَلَدِ عَلَي الوالِدِ أنْ يَحْسُنَ َ إسْمَهُ»[3]
از حقوق فرزند اين است كه پدر اسم خوب برايش انتخاب كند.
2ـ گفتن أذان و اقامه بر گوش راست و چپ فرزند:
حتماً عنايت داريد كه بچه از همان ساعات اوّل تولد دستگاه گيرندگي و فراگيريش فعالانه كار مي‌كند و دقيقاً حركات و رفتار اطرافيان در سعادت و شقاوت آيندة او نقش دارد. بنابراين نداي ملكوتي أذان و اقامه به گوش نورسيده كه نداي توحيد و نبوت و امامت است در اعماق جانش اثر مي‌گذارد و فطرت خام و پاكيزه‌اش را شكوفا مي‌سازد.
3ـ مسأ لة عقيقه:
اين هم يك نوع بيمة عمر براي نوزاد است. امام صادق ـ عليه السّلام ـ دربارة اهميّت آن در پاسخ شخصي كه گفت نمي‌دانم پدرم براي من عقيقه كرده يا نه فرمود: عقيقه بكن و او هم در سنين پيري براي خود عقيقه كرد.
عقيقه كه در حكم يك صدقه مستحب، بحساب مي‌آيد كشتن يك گوسفند و تقسيم آن بين فقرا و مستمندان است و البته بهتر آن است كه اولياء نوزاد از آن نخورند.
ديگر باره امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ با دست مبارك خود براي امام حسن ـ عليه السّلام ـ عقيقه كرد و در آن هنگام گفت:
«بِسْمِ الله عَقَيقَةُ عِنِ الْحَسنِ وَ قالَ اَلّهُمَّ عَظْمُها بِعَظْمِهِ وَ لَحْمُها بِلَحْمِهِ، وَ دَمُها بِدَمِهِ وَ شَعْرُها بِشَعْرِهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْها وِقاءً لِمُحمَّد وَ آلِه»[4]
به نام خدا عقيقه‌اي است براي امام حسن ـ عليه السّلام ـ سپس فرمود: استخوان آن به استخوان او، گوشتش به گوشت بدن او و خونش نثار خود او و مويش به موي او؛ بارپروردگارا اين عقيقه را سپري براي محمّد و آلش قرار بده.
قبل از ولادت امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ زني به نام ام‌الفضل به خدمت رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ عرض كرد:
«رَأيْتُ كانَ عُضْواً مِنْ أعْضائِكَ فيِ بَيْتِي قالَ خَيْراً رَأيْتِ تَلِدُ فاطِمَةُ غُلاماً فَتَرْضِعيهِ بِلَبَنٍ قُثْم فَولَدِتِ الْحسنُ فَأرْضِعيهِ بِلَبَنِ قُثْمٍ»[5]
در خواب ديدم كه عضوي از اعضاء شما در خانة من است. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: خواب خوبي ديده‌اي به همين زودي فاطمه عليها السّلام پسري بدنيا خواهد آورد و تو او را شير فراوان خواهي داد. امام حسن ـ عليه السّلام ـ متولد شد و ام الفضل او را شير كافي داد.
علاقة شديد رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ به آن حضرت:
امام حسن ـ عليه السّلام ـ مورد علاقة شديد و لطف و مرحمت پيامبرـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ بوده به همين جهت به كرّات مي‌گفت:
«اَللّهُمَّ إنّيِ اُحِبُّ حَسَناً فَاَحِبَّهُ وَ اَحَبَّ اللهُ مَنْ يُحِبهُ»[6]
خداوند من حسن را دوست مي‌دارم تو هم او را دوست بدار و هركه حسنم را دوست بدارد خداوند او را دوست مي‌دارد. اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ برما وارد شد، دست حسنم را گرفت و او را به سينه خويش چسبانيد و فرمود:
«بِأبِي اَنْتَ وَ اُمَّي مَنْ أحَبَّني فَلْيُحِبُّ هذا»[7]
پدرم و مادرم فداي تو باد هركه مرا دوست دارد اين (حسنم) را نيز دوست بدارد.
و هم او دربارة امام حسن ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«إبْنِي وَ ثَمَرةُ فُؤادِي مَنْ آذي هذا فَقَدْ آذانيِ وَ مَنة آذانيِ ف‍َقَدْ آذَي اللهُ»[8]
(حسن) فرزند و ميوة دل من است هركس او را بيازارد مرا آزرده و هركه مرا بيازارد خدا را آزرده است.
در مجلسي رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ، امام حسن ـ عليه السّلام ـ را در آغوش گرفته و او را مي‌بوسيد و مي‌بوييد. مردي از انصار كه در آنجا حاضر بود گفت: من فرزند پسري دارم، تا امروز كه به سن بلوغ رسيده هيچوقت او را نبوسيده‌ام. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: خواهي ديد كه خداوند لباس رحمت را بر قامت تو نخواهد پوشاند.[9]
زيدبن أرقم مي‌گويد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ در مسجد مشغول خطابه و سخن گفتن بود كه امام حسن ـ عليه السّلام ـ در حاليكه طفل و صغيره بود و لباس بلندي به تن داشت وارد مسجد شد و در برابر چشم پيامبر به زمين افتاد. رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ خطبه را قطع كرد و با سرعت از منبر پايين آمد، مردم امام حسن ـ عليه السّلام ـ را از روي زمين بلند كردند و به دست مبارك پيامبر دادند. رسول الله او را بر دوش خود گذاشت و نوازش كرد و دوباره به منبر رفت و ادامة سخن داد.[10]
حوادث دوران كودكي:
يك روز پدربزرگوارش اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ در حاليكه امام حسن ـ عليه السّلام ـ طفل بود فرمود: پسرم آيا نمي‌خواهي براي پدرت سخنراني كني؟ عرض كرد:
«إنّي أستحيي أن أخطُبَ وَ اَنَا أراكَ»
من خجالت مي‌كشم در محضر شما صحبت كنم.
اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ از مجلس خارج شد ولي در مكاني نشست كه امام حسن او را نبيند امّا صداي فرزند دلبندش را بشنود. آنگاه حسن بن علي ـ عليه السّلام ـ از جا برخاست و در ميان مردم سخن گفت: سخني كامل، بليغ و فصيح، «فَلمّا إنْصَرفَ جَعَل عَلِيُّ يقول:
ذرّيةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ، و اللهُ سميعٌ عَليمُ».
پس از پايان خطبه علي ـ عليه السّلام ـ اشاره به آية 34 سوره آل عمران كرد و كه «خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و عمران را از ميان مردم جهان برگزيده، نسل ابراهيم و عمران بعض آن بعض ديگر است و خدا شنوا و داناست.»
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ با وجود كمي سن و خردسالي امام حسن ـ عليه السّلام ـ در پيمان ثقيف، آن حضرت را گواه و شاهد قرار داد و در داستان شگفت انگير پرهيجان مباهله كه روز بيست و چهارم ذي الحجّه اتفاق افتاد امام حسن و امام حسين و حضرت علي و فاطمه - عليهم السّلام- را بنابر حكم قطعي پروردگار همراه خويش برد.
فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن ‏بَعْدِ مَا جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَكُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ .[11]
و هركه با وجود اين عمل سوي تو آمده كه با تو مجادله كند بگو بياييد پسران و زنان و نفوس خويش بخوانيم و تضرّع كنيم آنگاه لعنت خدا را به دروغگويان كنيم.
از امام كاظم ـ عليه السّلام ـ روايت شده كه هيچكس ادعا نكرده كه پيغمبر در مباهله با نصاري غير از علي ابن ابيطالب و فاطمه و حسن و حسين شخص ديگري (انتخاب كرده) باشد. پس تأويل «ابنائنا» حسن وحسين تأويل «نسائنا» فاطمه و تأويل «أنْفُسنا» علي بن ابيطالب ـ عليهم السّلام ـ است.[12]
ابن عباس مي‌گويد: امام حسن و امام حسين ـ عليهما السّلام ـ بيمار شدند. رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ به عيادت آنها آمد و همچنين عده‌اي از بزرگان عرب. آنها گفتند يا اباالحسن براي شفاي فرزندانت نذر كن، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ به اتفاق فاطمه ـ عليها السّلام- و فضه نذر كردند كه سه روز روزه بگيرند.
براي افطار چيزي در خانه نداشتند به همين علّت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ سه صاع جو از يك يهودي قرض گرفت و آنها را در اختيار فاطمه - عليها السّلام- گذارد. حضرت زهرا - عليها السلام- از آنها نان پخت. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ همينكه نماز مغرب را خواند و آماده براي صرف افطار گرديد، شخص مسكيني بر آنها وارد شد و از آنها خواست و سؤال كرد كه سيرش كنند، نان را در اختيار او گذاشتند در نتيجه چيزي نخوردند و با آب افطار كردند. روز دوم نيز مقداري جو گرفتند و آرد كردند و نان پختند و در اختيار حضرت علي ـ عليه السّلام ـ قرار دادند كه ناگهان يتيمي به درب خانه آمد و طلب طعام كرد. آنها نان را به او دادند و با آب افطار كردند. روز سوم نيز مثل روزهاي قبل نان را پختند، شخص اسيري به درب خانه آمد نان را به او دادند و با آب افطار كردند. روز چهارم كه نذر را انجام داده بودند حضرت علي ـ عليه السّلام ـ به اتفاق امام حسن و امام حسين به محضر رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ شرفياب شد. وقتي ضعف را در چهرة فرزندان خود ديد گريه كرد و جبرئيل سورة «هَلْ اَتي» را نازل كرد. [13]
امام حسن ـ عليه السّلام ـ طفل بود كه آية تطهير در شأن او و جد و پدر و مادر و برادرش نازل شد. جابر بن عبدالله انصاري از قول حضرت زهرا - عليها السّلام- نقل مي‌كند كه فرزندم حسن بر من وارد شد و بر من سلام كرد و گفت اي مادر سلام و درود بر تو و من جواب او را دادم. و گفتم سلام بر تو اي روشني ديده و ميوة دل من آنگاه امام حسن ـ عليه السّلام ـ گفت اي مادر بوي خوشي نزد تو استشمام مي‌كنم، گويي بوي جدم رسول خداـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ در زير كساء است. پس حضرت حسن ـ عليه السّلام ـ در كنار پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ زير كساء قرار گرفت و بر آن حضرت سلام و درود فرستاد. رسول خداـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: بر و باد سلام اي فرزندم و اي صاحب حوض من و بدين ترتيب ساير پنج تن ـ عليهم السّلام ـ در زير كساء قرار گرفتند. جبرئيل فرود آمد و در جمع آنها حاضر شد و سلام و درود حضرت حق عزّوجل را به پيامبر رساند و گفت خداوند وحي فرستاد براي شما و فرمود:
« إنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنْكُمُ الرَّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهَّرَ كُمْ تَطْهيراً»[14]
به تحقيق خداوند اراده فرمود كه برطرف نمايد از شما اهل بيت پليدي را و پاك گرداند شما را پاك گرداني كامل.
[1] . بحارج43، ص238.
[2] . احقاق الحق ج 11، ص 6.
[3] . نهج البلاغه ص 1264، فبض الاسلام.
[4] . بحار ج 43، ص 257.
[5] . اُسْدُ الغابَة ج 2، ص10.
[6] . كنز العمال ج 16، ص 262 ـ ج 5، ص102.
[7] . كنز العمال ج 16، ص 262 ـ ج 5، ص 102.
[8] . احقاق الحق ج 11، ص 63.
[9] . احقاق الحق ج 11، ص 47.
[10] . شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج 4، ص 10.
[11] . آل عمران 61.
[12] . صافي ص 92.
[13] . مجمع البيان ج10، ص405.
[14] . احزاب 33.
سيد كاظم ارفع- سيره عملي اهل بيت(ع)، ج 4، ص5

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group