پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

 

در اين اثناء(اسارت در شام) امام زين العابدين - عليه السلام - از سراپرده خود بيرون آمد و با اشاره مردم را به سكوت، دعوت كرد، نفسها در سينه‏ها ماند و سكوت مطلق همه جا را فرا گرفت، آنگاه امام سجاد - عليه السلام - اينگونه خطبه تاريخي خود را ايراد فرمود: پس از حمد و ثناي الهي، از رسول خدا - صلي الله عليه و آله - ياد كرد و بر او درود فرستاد و خطاب به ‏مردم گفت:
ايها الناس! من عرفني فقد عرفني، و من لم يعرفني فانا علي بن الحسين المذبوح بشط الفرات من غير ذحل و لا ترات، انا ابن من انتهك حريمه و سلب نعيمه و انتهب ماله و سبي عياله، انا ابن من قتل صبرا، فكفي بذلك فخرا.
ايها الناس! ناشدتكم بالله هل تعلمون انكم كتبتم الي ابي وخدعتموه، و اعطيتموه من انفسكم العهد و الميثاق والبيعة ثم قاتلتموه و خذلتموه؟ فتبا لكم ما قدمتم لانفسكم و سوء لرأيكم، باية عين تنظرون الي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول لكم: قتلتم عترتي و انتهكتم حرمتي فلستم من امتي.
اي مردم! هر كس مرا مي‏شناسد، مي‏داند كه من كيستم، و آن كه مرا نمي‏شناسد (بداند كه) من علي فرزند حسين هستم كه او را در كنار فرات (با كامي خشكيده و عطشناك) بدون هيچ گناهي، از دم شمشير گذراندند، من فرزند آن كسي هستم كه پرده حريم حرمت او را دريدند، و اموال او را به غارت بردند، و افراد خانواده او را به زنجير اسارت كشيدند، من فرزند آن كسي هستم كه او را به زاري كشتند، و همين افتخار ما را بس است.
اي مردم! شما را بخدا سوگند آيا به خاطر داريد كه به پدرم نامه‏ها نوشتيد (و او را دعوت كرديد) ولي با او نيرنگ باختيد؟ ! (به خاطر داريد كه) با او پيمان (وفاداري) بستيد و با او (و نماينده او) بيعت كرديد، ولي (به هنگام حادثه) او را تنها گذارديد؟ ! (و به اين هم بسنده نكرديد) و با او به پيكار برخاستيد؟ !
شما را هلاكت و نابودي باد! چه (بد) توشه‏اي (از پيش) براي خود فرستاديد! و رأي شما (چه) زشت و ناپسند بود.به من بگوئيد كه با كدام چشم مي‏خواهيد به روي رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - بنگريد هنگامي كه به شما بگويد: عترت مرا كشتيد، حريم حرمت مرا شكستيد، پس شما ديگر از امت من به حساب نمي‏آييد؟ !.
وقتي سخن امام بدين جا رسيد، از هر طرف صداي آن جماعت بيشمار به گريه بلند شد و به همديگر مي‏گفتند: (ديديد) كه نابود شديد و درنيافتيد؟
 امام سجاد - عليه السلام - در دنباله سخنان خود فرمود: رحمت خدا بر آنكس باد كه پند مرا بپذيرد و سفارش مرا در رابطه با خدا و رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - و دودمان او به خاطر بسپارد، چرا كه من به نيكي از رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - پيروي مي‏كنم و رفتار او را در پيش مي‏گيرم.
مردم يكصدا بانگ برداشتند كه: اي پسر پيامبر خدا! ما فرمانبردار (فرامين) توايم! و پيمان تو را محترم و دلهاي خود را به جانب تو معطوف مي‏داريم! و هواي تو را در سر مي‏پروريم ! رحمت خدا بر تو باد! تو فرمان بده تا با هر آنكه با تو در آميزد، بستيزيم! و با هر كس كه تسليم فرامين تو باشد، از در آشتي درآييم! و يزيد را (از اريكه قدرت به زير كشيم و او را) اسير كنيم! و از كساني كه بر شما و خاندان ستم روا داشتند، بيزاري جسته و انتقام خون پاكان شما را از آنان بگيريم! !
امام سجاد - عليه السلام - فرمود:
هيهات! ايها الغدرة المكرة! حيل بينكم و بين شهوات انفسكم، اتريدون ان تأتوا الي كما اتيتم الي آبائي من قبل، كلا و رب الرقصات الي مني، فان الجرح لما يندمل، قتل ابي بالامس و اهل بيته معه، فلم ينسني ثكل رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم وثكل ابي و بني ابي وجدي شق لها زمي و مرارته بين حناجري و حلقي، و غصصه تجري في فراش صدري، و مسالتي ان لا تكونوا لنا و لا علينا.
هيهات! اي بيوفايان نيرنگباز! در ميان شما و خواسته‏هاي شما پرده‏اي كشيده‏شده است، آيا برآنيد كه با من نيز به همان گونه كه با پدران من رفتار كرديد، عمل كنيد؟ ! (مطمئن باشيد كه به ياوه‏هاي شما ترتيب اثر نمي‏دهم و) هرگز چنين نخواهد شد (كه شما مرا به راهي كه مي‏خواهيد سوق دهيد) !
بخداي راقصات [1]بسوي مني سوگند، كه هنوز آن زخم عميقي كه ديروز از قتل عام و كشتار پدرم و فرزندان و (اصحاب) او در قلب من پديد آمده است، التيام نيافته و هنوز داغ رحلت رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم- را فراموش نكرده بودم كه آلام و مصيبتهاي پدرم و فرزندان پدر و جد بزرگوارم، موي سر و صورت مرا سپيد كرد و هنوز مزه تلخ آن را در گلوگاه خود احساس مي‏كنم، و اندوه اين آلام جانفرسا هنوز در قفسه سينه من مانده است! خواسته من از شما اين است كه (حداقل بي تفاوت باشيد!) نه از ما طرفداري كنيد و نه با ما از در جنگ و دشمني درآييد ! پس امام سجاد - عليه السلام - خطبه خود را با اين ابيات پايان داد:
لا غرو ان قتل الحسين و شيخه‏
قد كان خيرا من حسين و اكرما
 فلا تفرحوا يا اهل كوفة بالذي‏
اصيب حسين كان ذلك اعظما
 قتيل بشط النهر نفسي فداءه‏
جزاء الذي ارداه نار جهنما [2]
 
[1]. راقصات، به شتراني گفته مي‏شود كه زائران خانه خدا را از مكه به مني و عرفات مي‏برند.
[2]. شگفت آور نيست اگر حسين كشته شد و پدر بزرگوارش علي، كه به از حسين بود، او نيز كشته شد؛ اي اهل كوفه! شادمان نباشيد به اين مصيبت كه بر حسين وارد شد كه اين مصيبتي است بزرگ؛ جانم فداي آن كه در كنار نهر فرات شهيد شد، و كيفر آنكس كه او را كشت آتش جهنم است.
علي نظري منفرد- قصه كربلا، ص 439
 
 
 
 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group