او در خانه وحي به دنيا آمد و در مهبط فرشتگان رشد يافت. در محلي نشو و نما كرد كه آيههاي قرآن در آن جا نازل شدهاند. خانه او از خشت و گلي بيش نبود ولي خانه زبدهترين انسانهاي جهان بود، پدرش خاتم انبياء و مادرش سيدة النساء او را چون دو بال ملكوتي در ميان گرفتند و به رشد و پرورش او همت گماشتند.
او نخستين ثمره وحي و نبوت است و طبعاً سرمايهگذاري درباره او بسيار. و اين درس مهمي براي مسلمانان است كه براي داشتن نسلي ارزنده و پر ثمر حضور والدين عامل و متعهد ضروري است. پدر و مادر چون دو بالند كه بايد فرزند را هم چون جوجهاي زير پر گيرنده و از حرارت بدن وگرمي عاطفه، در آنان حرارت ايمان و علاقه به مذهب را در او پديد آورند و كودكي كه از اين حرارت دور باشد بزرگ نخواهد شد.
حضرت فاطمه - سلام الله عليها- در شرايطي بود كه تنها كودك خانواده بحساب ميآيد، آنهم خانوادهاي كه پسر نداشت. دو خواهر بزرگش پيش از او ازدواج كرد و ترك خانواده خود كرده بودند. همبازي او بدين سان تنها پدر و مادر اويند و همراز او مادرش.
بسته به اينكه سال ولادت او را در چه تاريخي حساب كنيم ميتوانيم حدس بزنيم كه ايام شير خوارگي را در شعب گذرانده يا نه، محتمل است او در همانجا به راه افتاده و يا به زبان آمده باشد و در آن دوران خردسالي و پرستاري جز محيط شعب را نديده باشد. ولي در تمام دوران خردسالي او پدرش كه مصداق وانك لعلي خلق عظيم است[1] توجه عميقش را به او مبذول ميداشت و مهر و محبتش را درباره او اعمال كرده و براي آيندهاي دشوار او را نيكو به بار ميآورد. آري همت پدر و مادرش او را ام الائمه ساخت، و حضرت فاطمه - سلام الله عليها- پروراند كه ميراث قرآن و عترت ازطريق او سرايت يابند. در همرازي به مادر به درجهاي رسيد كه توانست وارث اسرار مادر و متحمل آن باشد. و در همراهي با پدر به درجهاي رسيد كه لقب ام ابيها گرفت و در همه اين مورد عنايت خدا با او قرين بود.
مرگ مادر
براساس پارهاي از روايات او هنوز كودك و خردسال بود و نياز به مادر را با تمام وجود احساس ميكرد كه دست اجل آغوش مادر را از او گرفت و در كودكي به دنبال جنازه مادر روانش ساخت. او حامل اسرار مادر و در دم مرگ حامل پيام مادر به پدر و در لحظات جان سپردن خديجه، مايه آرامش و تسلي او بود.
خديجه در هنگام مرگ به فكر تجهيز و كفن خويش افتاد و ديد كه فاقد كفن است. زني كه روزي شوكت عظيم و ملوكانهاي داشت و عمري را پيش از ازدواج با پيامبر غرق در نعمت گذارنده بود، با بذل و بخشش مختارانه دستش از مال دنيا چنان خالي شده بود كه حتي كفني براي خود ذخيره نكرده بود. از طريق حضرت فاطمه - سلام الله عليها- از پيامبر اسلام - صلي الله عليه و آله- خواست عباي خود را كفنش كند.
حضرت خديجه - سلام الله عليها- در دم مرگ دلواپس بود، دلواپس دختري كه بايد درگرداب بلا غوطه بخورد، خس و خاشاك از سرو روي پدر پاك كند و براي او ام ابيها باشد. دختري كه بايد قربان و صدقه اسلام شود، در فقري سخت بسوزد و باجهلها و نادانيها بسازد، و حتي ضربههاي خصم را بر بازو و لطمه در را بر پهلو تحمل كند.
حضرت خديجه - سلام الله عليها- در حين مرگ به رسول خدا سفارش كرد حضرت فاطمه - سلام الله عليها- را به خدا و به دست تو ميسپارم، مراقب دختر كوچكم باش... حضرت فاطمه - سلام الله عليها- كوچك كنار بستر مرگ مادر مينشيند و جان دادن او را تماشا ميكند، به مادر دلداري و تسليت ميدهد تا آرام جان بسپرد به او قول و اطمينان ميدهد كه به وصايايش عمل خواهد كرد.
او شاهد آخرين دم مادر است كه به همراه آن اين كلمات را از او ميشنود: ان الله هو السلام، و منه السلام، و الله يعود السلام. حضرت خديجه - سلام الله عليها- از دنيا ميرود در حاليكه عمر حضرت فاطمه - سلام الله عليها- را قوياً بين 5 تا 10 سال و محتملاً تا 15 سال ميتوان ذكر كرد.
همگامي با پدر
حضرت فاطمه - سلام الله عليها- از همان دوران كودكي كه در كشمكشهاي پدر با مشركان با او همراه همگام بود.
- او در جريان نقشه ترور پيامبر قرار گرفته و پدر را مضطربانه از اين واقعه هشدار داد.
- دشمن شكمبه شتر يا گوسفند بر سر پدر ميريزد و او با دستهاي كوچك خود آنها را از سر و روي پدر پاك ميكند.
- پدرش را كتك ميزنند و او از شدت تاثر ميگريد و پدر را نوازش ميكند.
- بر بدن پدرش جراحات وارد ميكنند او هم چون پرستاري مهربان بر آن جراحات مرهم ميگذارد.
- والحق كه اين دختر را چه تحملي در رنجها و نامرديها بود و چه آثاري از خدمات ارزنده.
- السلام علي البتول الطاهرة ؛ الصديقة المعصومة، المغصوبة حقها و الممنوعة ارثها.
- السلام علي بضعة لحمه و صميم قلبه و رحمة اله و بركاته.
[1] . سوره قلم، آيه 4.
دكتر علي قائمي- در مكتب فاطمه (س)