اگر بخواهيم فاطمه - سلام الله عليها - را در عبارتي كوتاه معرفي كنيم، خواهيم گفت او همان انسان كاملي است كه قرآن و روايات چهره آن را تصوير كرده اند. زني است كه مي توان گفت مثَل اعلاي نفْس بشري است و مظهر صفات و اسماي الهي. از معدود زناني است كه توانسته است به مرحله كمال انساني دست يابد. قاضي بيضاوي در تفسير خود مي نويسد:
- عن النبي عليه الصلوة و السلام: كمل من الرجال كثير و لم يكمل من النساء الا اربع: آسيه بنت مزاحم، مريم بنت عمران، خديجه بنت خويلد، فاطمه - سلام الله عليها - بنت محمد - صلي الله عليه و آله -[1] رسول خدا كه درود و رحمت خدا بر او باد فرمود در مراحل رشد و تكامل انساني مردان بسياري به مرحله كمال مقدر خود رسيده اند ولي از زنان جز چهار تن به آن مقام دست نيافته اند و آن چهار آسيه، مريم، خديجه و فاطمه - سلام الله عليها - .
او برترين بانوي اسلام و سيده زنان عالم است. گوهري تابناك در منظومه و رشته نسل پيامبر است و فرشه اي است از ملكوت اعلي. او همسر شهيد است و امام شهيدان، تربيت كننده نسل شهيد است و خود زن شهيده، واجد كمالات انساني است و نمونه تربيت محمد - صلي الله عليه و آله - .
او تنها زني است كه از همان آغاز حيات و تشكّل، براساس اصول متعالي اسلام و ارزشهاي اسلامي رشد و پرورش يافته و به درجه اي رسيده است كه او را در عالم زنان همتائي و در عالم مردان كفي جز علي - عليه السلام - نبوده است. سرمايه گذاري هاي تربيتي پيامبر - صلي الله عليه و آله - درباره او ثمر داد و كوشش هاي خود او نيز عاملي مهم در رشد او بحساب مي آمده است.
در وصف او
فاطمه - سلام الله عليها - را به اوصاف و القابي ستوده اند كه ما بخشي از آن را در بحث پيشين ذكر كرده ايم و البته در قالب القاب و اسماء و تعابير، ولي مي توانيم مراتبي را بشرح زير بر آن بيفزائيم و متذكر شويم كه او:
ولي خداست، محل اسرار ربٌ العالمين است، دختر ولي خدا پيامبر است و همسر ولي ديگر خدا اميرمؤمنان - عليه السلام - و مادر اولياي خدا از حضرات ائمه و معصومان است.
او ذخيره بزرگ الهي و ذخيره دار حجت خداوند است. نور چشم رسول است، دُردانه خديجه كبري است، معجزه تربيت محمد - صلي الله عليه و آله - است و پرورنده امامان و حجت هاي الهي، مهدي - عليه السلام - ذخيره امت و بقية الله في الارض از فاطمه - عليه السلام - پديد، فاطمه - سلام الله عليها - مظهر است، مظهر عفت، مظهر طهارت نفس، مظهر تقوا، مظهر حلم و متانت، مظهر ادب، مظهر خدمت، مظهر شجاعت، مظهر عصمت، مظهر مظلوميت، مظهر حق طلبي، مظهر مبارزه و سياست، مظهر عبادت، مظهر عشق به خدا، مظهر رحمت و مظهر اشك و آه و ناله، مظهر عصيان عليه ظلم و تجاوز و مظهر قهر عليه دشمنان خدا.
برتري او از فرشتگان و انبياء گذشته
فاطمه - سلام الله عليها - انسان است ولي تعبيرات ديگران، از جمله رسول خدا - صلي الله عليه و آله - درباره او تعبير فرشته اي است در صورت انسان. رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: فاطمة خلقت حوريه في صورة انسية[2] و براساس پاره اي از ديگر روايات او فوق فرشته است و حتي فرشتگان در خدمت او بودند، و از انفاس قدسيه اش بهره مي گرفتند.
كدام فرشته است كه خداي را چون فاطمه - سلام الله عليها - با تمام وجود پرستيده باشد؟ و با آن همه علم و ايمان و اخلاص در پيشگاه او به خضوع و خشوع بايستد؟ و كدام فرشته است كه پيك الهي در ورود به آستانش از او اجازه بطلبد؟ روايات و اسناد ما نشان مي دهند كه از حتي از فرشتگان مقرّب خداي هم برتر است و حتي فرشته مرگ در زمان رحلت رسول خدا - صلي الله عليه و آله - بايد از او اجازه ورود بطلبد.
به نص بسياري از احاديث و روايات فاطمه - سلام الله عليها - از بسياري از انبياي گذشته افضل بود، و حتي روايات ما در اين زمينه استثنائي قائل نشده اند. پاره اي از روايات گويند كه پيامبران حتي همشأن و همتاي فاطمه - سلام الله عليها - در ازدواج نبودند و اگر علي نبود براي فاطمه - سلام الله عليها - كفوي نبود.
كوشش و تلاش انسان ها زمينه ساز او جهاست و انسان در سايه آن تلاش ها مي تواند قدرت توان گيرد. به پرواز در آيد در آدمي قدرت سيري است از منهاي بينهايت تا باضافه بينهايت. آنجا كه جاي رشد است اگر آدمي در آن گام نهد تا اعلي عليين به پيش مي رود، و به جائي مي رسد كه فرشته وحي گويد لودنوت انملة لا حترقت اگر به ميزان گام مورچه اي قدم فراتر گذارم خواهم سوخت (به جايگاه بلند ثمّ دني فتدلي فكان قاب قوسين اوادني[3] برسد).
و آنجا كه جاي سقوط است اگر در آن افتند تا اسفل سافلين سقوط خواهند كرد (ثم رددناه اسفل سافلين) و در گزينش دو مسير حق انتخاب با خود انسان است. فاطمه - سلام الله عليها - راه اول را برگزيد و همسر نوح طريق دوم را و ديگر انسانها هم در بين دو مسيرند يا به اين نزديكترند و يا به آن.
در حسب و نسب
فاطمه - سلام الله عليها - از تبار پاكان و نيكان است، از اصلاب شامخة و مطهره اي پديد آمده كه هرگز آلودگي هاي جاهليت آن را نيالوده است، از نطفه اي پديد آمد كه مايه اوليه آن را غذاي بهشتي تشكيل مي داد و در رحمي پرورش يافت كه هرگز وسوسه غذاي شبه ناك در جريان خون او وارد نشد.
- من مثل فاطمه الزهراء في نسب
و في فخار و في فضل و في حسب
- والله فضلها حق و شرفها
اذ كانت ابنة خير العجم و العرب
در جنبه حسب و نسل و فضل و افتخار چه كسي مي تواند چون فاطمه - سلام الله عليها - باشد. او دختر بهترين افراد عرب و عجم است و خداوند است كه او را اشرف و افضل قرار داده است و او را حقاً چنين برتري و شرافتي بر ديگران است و دختر بهترين افراد عجم و عرب است.
او وارث انبياء، از سلاله ابراهيم، آن پيامبر بت شكن و از نسل اسمعيل ذبيح آن قرباني راه صفا و اخلاص و از نسل خاتم انبياء سيد رسولان و هم انس و همسر سيد اوصياست، پدر سر سلسله انبياي الهي و مصداق و شأن لولاك لما خلقت الافلاك است و وضع مادر را هم ديده ايم كه سيدة نساء العالمين بود. و خود هم اولين بانوي اسلام است.
در شأن خاندانش پيامبر فرمود:
- يا فاطمة منا خير الانبياء و هو ابوك اي فاطمه - سلام الله عليها - بهترين پيامبران از ماست و آن پدر تست.
- و منا خير الاوصياء و هو بعلك بهترين اوصياء از ماست و آن شوهر تست.
- و منا خير الشهداء و هو حمزة عم ابيك بهترين شهيدان از ماست كه آن حمزه سيدالشهداء عموي پدر تست.
- و منها من له جناحان يطير بهما في الجنة حيث شاء و هو جعفر ابن عم ابيك. و از ما شهيدي است كه او را در بهشت دو بال است كه به وسيله آن در بهشت بهر كجاي كه بخواهد پرواز مي كند و آن جعفر پسر عموي پيامبر تست.
و منا سبطا هذه الامة و سيد شباب اهل الجنة الحسن و الحسين و هما ابناك از ما دو سبط پيامبر اين امتند كه سيد جوانان اهل بهشتند و آن حسن و حسين دو پسر تواند.
و اللذي نفسي بيده منا مهدي هذه الامه و هو من ولدك و قسم به آنكس كه جانم در دست اوست مهدي اين امت از ماست و او از فرزند تست.[4]
جايگاهش نزد پيامبر:
فاطمه - سلام الله عليها - را نزد پيامبر احترامي عظيم بود بسي فراتر از احترام پدري به دخترش و اين بگونه اي بود كه حيرت ديگران را بر مي انگيخت او با آن همه شأن و عظمت دست دخترش را مي بوسيد و به گفته عايشه هرگاه كه فاطمه - سلام الله عليها - بر پيامبر وارد مي شد رسول خدا به احترامش از جاي بر مي خاست و پيشاني او را مي بوسيد.[5] و يا در حين ورود از او جداً استقبال مي كرد و يا در حين خروج از محضرش مشايعتش مي فرمود.
در شأن وصف فاطمه - سلام الله عليها - و در انتساب او بخودش پيامبر كلمات والا و عجيب بكار مي برد. گاهي مي فرمود فاطمه - سلام الله عليها - يك شاخه گل است (ريحانه) ؛ زماني مي فرمود فاطمه - سلام الله عليها - پاره تن من است (بضعة مِنّي) ، و گاهي مي فرمود فاطمه - سلام الله عليها - عزيزترين مردم به نزد من است.[6]
يا مي فرمود هر كه فاطمه - سلام الله عليها - راشادان كند مرا شادان كرده است، و هر كه فاطمه - سلام الله عليها - را بيازارد مرا آزرده است، با اين اضافه كه شادي و غضب من، يا محبت و آزارم،همانند محبت و آزار خداوند است، حتي در پاسخ به سؤال فاطمه - سلام الله عليها - و علي از پيامبر كه كدام محبوبتر و عزيزترند فرمود فاطمة احبُّ الي منك و انت يا علي اعزّ علي منها فاطمه - سلام الله عليها - از تو نزد من محبوبتر است و تو اي علي از فاطمه - سلام الله عليها - نزد من عزيزتري.
و اين گونه سخنان از يك سو شأن فاطمه - سلام الله عليها - را نشان مي دهد و از سوئي ديگر درس تربيتي است براي پدران و مادران در رابطه با دخترشان كه او را بحساب آورند و وزن و قدر او را كمتر از پسر ندانند، تعصبهاي ناروا را درباره دختران ناديده گيرند و... ضمن اينكه اين سخن انسان مي تواند نوعي پيشگيري از جرأت خصم بر فاطمه - سلام الله عليها - باشد تا به او جسارتي نكنند و يا شأن او را نزد همسر بالا برند و...
[1] . انوارالتنزيل - آيات آخر سوره تحريم.
[2] . بحار ج 43 ص 91.
[3] . آيه 8 سوره نجم.
[4] . ص 436 ينابيع الموده.
[5] . ص 41 ذخائر العقبي.
[6] . ص 132 منتهي الامال.
دكتر علي قائمي - در مكتب فاطمه (س)