عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها
اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم ـ بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمد لِلّه الّذی لا یبلغ مدحته القائلون و لا یحصی نعمائه العادّون و لا یؤدّی حقه المجتهدون الّذین لیس لصفته حدّ محدود و لا نعت مّوجود و لا أجل مّمدود ـ فطر الخلائق بقدرته و نشر الرّیاح برحمته و وتّد بالصّخور میدان أرضه ـ ثمّ الصّلوۀ و السّلام علی محمّد و آله الطّاهرین ـ الّذین اذهب الله عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا. و لعنۀ الله علی اعدائهم أجمعین. من الآن الی قیام یوم الدّین. امّا بعد فقد قال الله الحکیم فی القرآن الکریم و قوله الحقّ ـ بسم الله الرّحمن الرّحیم انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا.[1]
مقدمه
بدون شک وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها از شگفتی هائی عالم خلقت و ارزشمندترین و گرانبهاترین هدیه خداوند متعال به پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله وسلم است.
دربارۀ فضائل و عظمت بزرگ بانوی اسلام و یگانه دختر باقی مانده از رسول خاتم صلی الله علیه و آله وسلم حضرت صدیقۀ اطهر زهرا سلام الله علیها چه در منابع شیعی و چه در منابع اهل سنّت به فراوانی سخن گفته شده است. به قدری فضائل آن حضرت زیاد است که جائی کوچکترین تردید و یا انکاری وجود ندارد ـ به ذکر برخی از فضائل بی شمار آن حضرت که در منابع اهل سنت موجود است اشاره می کنیم.
فضائل حضرت زهراء سلام الله علیها
آیۀ تطهیر
خداوند بزرگ و سبحان در قرآن مجید، اهل بیت پیامبر را مطهّر خوانده است. انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا یعنی خدا می خواهد که پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.
مراد از اهل بیت که در این آیه ذکر شده است چه کسانی هستند پاسخ این پرسش را در روایات اهل سنّت می جوئیم.
واقدی در کتاب اسباب التنزیل می نویسد که آیۀ تطهیر دربارۀ پنج نفر نازل شد. این پنج نفر عبارتند از پیامبر اسلام علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام .[2]
امّ سلمی همسر گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم گوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در اتاق من بود، به من فرمود: کسی را اجازه ورود نده، اوّل فاطمه و سپس حسن و حسین و سپس علی آمدند، نتوانستم مانع آنها شوم، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در حالی که آنها اطراف او نشسته بودند پارچه ای روی آنها انداخت و گفت: خدایا اینها اهل بیت من هستند، پلیدی را از آنها دور کن و پاکیزه قرار ده من عرض کردم: یا رسول الله، من هم با ایشان هستم؟ به خدا سوگند که حضرت نفرمود: تو هم با ایشان هستی، ولی فرمود: همانا تو بر خیر هستی و این آیه انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس... نازل شد.[3]
حاکم نیشابوری در کتاب «مستدرک الصحیحین» ترمذی در کتاب سنن و احمد بن حنبل در کتاب «مسند» می نویسد: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها می رفت و می فرمود: الصّلاۀ یا اهل البیت انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا[4]
غضب فاطمه غضب خدا
غضب فاطمه سلام الله علیها غضب خدا است. حاکم نیشابوری می نویسد که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به دخترش فاطمه فرمود: انّ الله یغضب لغضبک و ترضی لرضاک ـ یعنی خداوند با غضب تو غضبناک می شود و با رضایت تو خشنود می گردد.[5]
محبّت فاطمه اجر رسالت
ـ چنانکه خداوند به پیامبر می فرماید: قل لا أسئلکم علیه اجرا الّا المودّۀ فی القربی[6]. بگو از شما مزدی نمی خواهم مگر دوستی در مورد خویشاوندانم.
روایات متعدد از شیعه و اهل سنت حکایت از آن دارد که این آیه در مورد حضرت علی علیه السلام و فاطمه و دو پسر آنها می باشد.
ابن حجر از علماء اهل سنت روایت کرده است که وقتی که این آیه نازل شد پرسیدند: یا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فامیل شما که محبت آنها بر واجب است کیستند؟ پیامبر فرمود: علی و فاطمه و دو پسر آنها.[7]
حاکم از علماء اهل سنت از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روایت کرده است که فرمود: خداوند متعال، پیامبران را از درختهائی گوناگون آفرید، ولی من و علی را از یک درخت آفرید، من ریشه آن و علی فرع آن و فاطمه باروری آن و حسن حسین علیهما السلام میوۀ آن و پیروان آنها برگهای آن هستند، هر که به شاخه ای از شاخه های آن چنگ زند، نجات یافته و هر که منحرف شد هلاک گردید و اگر بنده ای هزار سال و هزار سال و هزار سال خداوند را عبادت کند تا آنکه مانند مشک خشک شود ولی ما را دوست نداشته باشد، خداوند او را با بینی به جهنم خواهد افکند سپس حضرت این آیه را تلاوت کرد. قل لا أسئلکم علیه اجرا الّا المودّۀ فی القربی.[8]
ارزش والائی محبّت فاطمه سلام الله علیها
در روایت است که جابر به امام باقر علیه السلام عرض کرد. فدایت شوم ای پسر پیامبر حدیثی در فضیلت جده ات فاطمه بگو که چون برای شیعه بگویم خوشحال شوند حضرت فرمود: پدرم از جدّم رسول الله روایت می کند در روز قیامت منبر برای می گذارند که از منبر همۀ انبیاء بالاترست و سپس منبر برای علی ابن ابیطالب و سپس برای حسن و حسین علیهما السلام و پس از سخنرانی بی نظیر الشان منادی ندا می کند کجا است فاطمه؟ کجاست خدیجه؟ کجا است مریم؟ کجا است آسیه؟ کجا است ام کلثوم مادر یحیی بن زکریا؟ همگی بر می خیزند خطاب می شود ای مردم، سرهای خود را پائین و چشم ها را بپوشید که فاطمه سلام الله علیها به طرف بهشت می رود
سپس حضرتش در حالیکه بر مرکبی از مرکبهای بهشت سوار است در حالیکه فرشته ها اطراف ایشان را گرفته اند به طرف بهشت حرکت می کند. نزدیک درب بهشت خداوند به ایشان می فرماید: ای دختر حبیب من، بنگر، هر که را که در قلب او، محبت تو و یا یکی از فرزند توست وارد بهشت نما.
حضرت باقر علیه السلام فرمود بخدا ای جابر، فاطمه در آن روز شیعیان و دوستان خود را جدا می کند همچنانکه پرنده، دانۀ نیکو را از دانه فاسد جدا می کند سپس خداوند به شیعیان فاطمه سلام الله علیها می فرماید: ای دوستان من بنگرید هر که بخاطر محبت فاطمه، شما را دوست داشته و هرکه بخاطر محبت فاطمه به شما طعام داده و یا بخاطر محبت فاطمه به شما لباس پوشانده و یا بخاطر محبت فاطمه به شما جرعۀ آبی داده و یا بخاطر محبّت فاطمه از شما در مقابل غیبتی دفاع کرده است، بگیرید و وارد بهشت کنید.[9]
برکت نامه حضرت فاطمه سلام الله علیها
در روایت است که مردی نزد حضرت صادق علیه السلام آمد حضرت دید که او غمگین است فرمود: چرا ناراحتی؟ عرض کرد: دختری برایم متولّد شده است حضرت فرمود: سنگینی او بر زمین است، روزی او بر عهده خدا است نه از عمر تو استفاده می کند و نه از روزی تو، با شنیدن این سخنان غصّه آن مرد برطرف شد، حضرت فرمود او را چه نامیده ای؟ عرض کرد: فاطمه حضرت صادق علیه السلام فرمود: آه آه، سپس دستش بر پیشانی خود نهاد و مقداری از حقوق فرزند بیان کرد و از جمله فرمود: حالا که نامش را فاطمه گذاشتی به او ناسزا مگو، او را لعنت مکن و مزن.[10]
روضه
حضرت زهرا سلام الله علیها ماجرای مظلومیت خود را این گونه بیان فرموده است:
«قنفذ را با عمر بن خطاب و خالد بن ولید به خانة ما فرستادند تا پسر عمویم علی علیه السلام را برای بیعت زیانبار خود به سقیفه بنی ساعده بیرون برند. علی که مشغول انجام وصیت رسول خدا(ص) و تألیف قرآن بود، با آنان بیرون نرفت. آنان نیز برای عقده گشایی، هیزم زیادی در مقابل درِ خانة ما جمع کردند و آتش آوردند تا خانه و ما را به آتش کشند. من در پشت در ایستادم و آنان را به خدا و پدرم قسم دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند.
عمر، تازیانه را از دست قنفذ غلام ابوبکر گرفت و با آن به بازویم زد؛ چنانکه تازیانه همچون بازوبند به دور بازویم حلقه زد. سپس وی لگدی به در کوبید و آن را به طرف من فشار داد و من که آبستن بودم، به صورت روی زمین افتادم. آتش شعله می کشید و صورتم را می گداخت. عمر چنان به صورتم سیلی زد که گوشواره ام بر زمین افتاد و درد زایمان به سراغم آمد. پس محسنم کشته شد. این است امّتی که می خواهد بر من نماز بخواند؟! در حالی که خدا و رسول از آنان بیزاری جسته اند. من نیز از آنان برائت می جویم.»[11]
روضه از زبان حضرت علی علیه السلام
سلیم بن قیس هلالی می گوید: در حلقه ای در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم حاضر شدم که به غیر از سلمان، ابوذر، مقداد، محمّد بن ابی بکر، عمر بن ابی سلمه، قیس بن سعد بن عباده، همه از بنی هاشم بودند. عباس به حضرت علی علیه السلام عرض کرد: به نظر شما، چرا عمر قنفذ را مانند دیگر کارمندانش وادار به پرداخت غرامت نکرد؟
حضرت علی(ع) نگاهی به اطراف انداخت. چشمانش پر از اشک شد، پس فرمود: این پاداش ضربة تازیانه ای بود که به حضرت فاطمه(س) زد، وقتی او از دنیا رفت، اثر این ضربه همچون بازوبندی روی بازوی او بود[12].
سید رضی حیدر رضوی
[1]. سورۀ احزاب، آیه 33.
[2]. اعیان الشیعه، ج 1، ص 308.
[3]. مناقب اهل البیت، ج 1، ص 451 ـ المعجم الکبیر، ج 24، ص 282، ح 713.
[4]. مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 158 سنن ترمذی ح 3206 مسند احمد ح 3، ص 259.
[5]. مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 154.
[6]. شوری، 23.
[7]. الصواعق فصل اوّل، باب 11.
[8]. الفصول المهمۀ، ص 221.
[9] . بحار النوار ج 43 ص 64
[10] . وسائل الشیعه ج 15 باب 87 احکام و اولاد ص 128.
[11]. بحار الانوار، ج 30، صص 348 ـ 350.
[12]. بحارالانوار، ج 43، ص 44.