اهداف بعثت پيامبر اكرم (ص)
سيدابراهيم حسني
1. هدايت عامه
هدف اصلي بعثت پيامبراكرم(ص) و همة انبيا هدايت و تزكيه نفوس عامه است كه اين محور اصلي يعني همان هدايت نمودن جامعه و بازداشتن آنها از گمراهي و ضلالت ميباشد، پيرامون بعثت همه انبياء صادق است. چنانچه خداوند تعالي نيز در بيان اشتراك هدف و خطوط اصلي بعثت انبيا ميفرمايد: «كل(1) آمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله لانفرق بين احد من رسله»(2)
همه انبياء ايمان به خدا و ملائكه و كتب آسماني و رُسُل و رسالت دارند و مافرقي (در اصل رسالت و هدف) بين آنها قائل نشد. همه بر محور ايمان به خدا مبعوث شدند و هدفي جز هدايت جامعه بر اساس خاستگاه اجتماعي و مقتضيات زمان ندارند. بنابراين راه و هدف و مسير آنها مشترك است و اين همان محور هدايت است جز آنكه در زمانهاي مختلف ظهورهاي مختلفي داشته است. انسانها در همه اعصار تاريخ مرهون تلاشهاي انبيا و مديون عنايت بعثت انبيا از جانب خداوند هستند چراكه بدون آنها همه در راستاي ضلالت و گمراهي قدم برميداشتند. و لذا بايد نتيجه گرفت كه انذار و تبشير و ارشاد انبيا همه در راه هدايت عامه بوده است. و اين اصل بر مبناي هدف كلي بعثت و انحاء مختلف آن در هر زمان و مكتبي قابل بحث ميباشد. «و لقد من الله عليالمؤمنين اذ بعث فيهم رسولاً من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم»(3) و خداوند بر مؤمنين منت گذاشت آنگاه كه از جنس خودشان رسولي فرستاد تا بر آنها آيات الهي را بخواند و آنها را تزكيه و تعليم و هدايت نمايد. از همه مهمتر و بيشتر مورد تأكيد خداوند منت رسالت و بعثت خاتمالانبياء محمدمصطفي(ص) بر مسلمانان و بلكه بر تمام عالم بشريت است كه به عنوان آخرين پيامبر و مبشر رحمت و آورنده اكمل الاديان براي همه زمان و اعصار و سراسر گيتي مبعوث شده است.
2. تكميل ايمان و تقوي
كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و ايمان به آنچه بر محمد(ص) نازل شد آوردند (بدانند) كه اين همان حق از جانب خداست دو محور اصلي هدف بعثت ختمي مرتبت محمد(ص) ايجاد ايمان و اعتقاد راسخ در قلوب مردم بوده است.
آن حضرت با تلاوت آيات، ارائه طريق و بيان ليّن و تبيين صراط مستقيم الهي بر همگان ايمان را در قلوب بشر ايجاد كرده است كه اين همان هدف والاي بعثت آسماني آن حضرت ميباشد.
طبق آية فوق و غالباً در همة آياتي كه به ايمان اشاره شده بلافاصله عمل صالح نيز ذكر و تأكيد شده است. و عمل صالح و تقوي در گفتار و كردار بعد از مرحلة ايمان و لازمة ايمان راسخ است. بين ايمان و تقوي التزام عملي وجود دارد كه از هم جداناشدني است و اگر ايمان بياوريد و تقواي الهي پيشه كنيد پس براي شما اجر والايي خواهد بود. انبيا عظام به ويژه رسول اكرم(ص) در راه ايجاد تقوي در ميان مردم و ايمان در قلوبشان تلاشهاي بسياري نمودند و از خودگذشتگي بسيار كردند. اي قوم عبادت خدا نماييد شما را چه ميشود كه معبودي غير خدا داريد آيا تقوي نداريد. مشاهده ميفرماييد كه اين اصل ايمان و تقوي از همان ابتدا در كنار هم بوده و انبيا در راستاي ايجاد و نفوذ آن در جامعه و قلوب مردم به عنوان مسؤوليتي بزرگ اهتمام بسيار ورزيدند.
3. تعليم و تربيت جامعه
طبق آية ابتداي بحث و بسياري ديگر از آيات قرآن كريم تعليم و تربيت غالباً در كنار بيان اهداف و وظايف انبيا بيان شده است. «يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين»(8) اين خود مبيّن اهميت مسأله تعليم و تربيت در مكتب آسماني اسلام به عنوان هدف والاي بعثت پيامبر بوده و در يك كلام بايد گفت، تشويق جامعه و تلاش در راستاي گسترش علم و معرفت در كنار پرورش روحي و فكري بشر به عنوان هدف بزرگ بعثت نبوي ميباشد. پيامبر گرامي اسلام(ص) در اين راستا ميفرمايد: «انه لم يكن شي قبله الاكان حقاً علي ان يدك امنه علي خير ما يعلمه لهم و ينذرهم مايعلمه لهم»(9) يعني «اين حق بر نبي است كه بر امت خويش به آنچه از خير كه نميدانند دلالت و راهنمايي و هدايت فرمايد و از آنچه از شر كه نميدانند انذار فرمايد». بنابراين تعليم و تربيت و اراية طريق و فرادهي راه حق به افراد جامعه در كنار جداسازي حق از باطل و خير از شر از وظايف انبيا بويژه رسول مكرم اسلام(ص) بوده است كه اين همان تعليم مردم به علمالكتاب و علم اولين و آخرين و علم هدايت است كه در قرآن بسيار مورد تأكيد قرارگرفته است. «يرفع الله الذين آمنوا و الذين اوتوالعلم درجات»(10) خداوند كساني از شما را كه ايمان آوردند رفعت و مقام والايي عطا ميكند و كساني كه كسب علم كردند درجات والاتري دربر خواهند داشت.
4. تزكية نفوس
«و لقد بعثنا في كل امه رسولاً ان اعبدوالله و اجتنبوا الطاغوت»(11) و به تحقيق در هر امتي رسولي فرستاديم تا عبادت خدا نمايند و از طواغيت اجتناب ورزند. پس يكي ديگر از اهداف اصلي و والاي بعثت انبيا مسأله تزكية نفوس مردم و اجتناب آنها از طواغيت جن و انس و شياطين درون و برون و زدودن دلها از تعلقات مادي است كه در آيات بعثت همواره تزكيه قبل از تعليم بيان شده و اين به جهت اهميت امر تزكيه به عنوان مقدمة اصلي در راستاي عمل و تقوي و نيز پاكسازي درون از آلايش غيرخدايي و آلودگيهاي مادي و آرايش آن با تصوير و نماي حق و مظاهر آن هدف واقعي بعثت پيامبر ما ميباشد. چنانچه در قرآن نيز بارها در كنار امر رسالت انبيا، تأكيد بر زدودن دل از آلودگيها، امر به تزكيه و پاكسازي درون انسانها شده است.
5. بيداري فطرت و عقول بشر
اصل بازگشت به وجدان و بيداري فطرت بشر در طريق هدايت و بعثت انبيا بعنوان يكي ديگر از اهداف والاي آن ميباشد. هدف انبيا طبق قرآن كريم اول بيداري فطرت بشر و آنگاه برانگيختن خرد و عقل نهفته در اوست كه اين دو كانون مهم يعني همان فطرت و عقل روشنيبخش زندگي انسانها و چراغ هدايت آنها ميباشد. آدمي از نگاه دين براي هدايت ناچار به طي سه مرحله اساسي ميباشد. اول شناخت كامل نسبت به خود و دوم شناخت خداوند كه اين دو به يكديگر مرتبطاند. بنابراين شناخت خود مقدمه شناخت خدا و از اين جهت مقدم بر آن ميباشد. و سوم يافتن راه درست هدايت و فراگيري طريق حق و علم نسبت به حلال و حرام الهي و در آخر پرستش و بندگي خدا و عمل به فرامين الهي از اصول هدايت ميباشد. از آنجا كه القاي دين و عقيده بر افراد بطور تحميلي ممكن نيست، لذا راه صحيح هدايت را انبيا با بيداري فطرت و تحرك عقل بشر و تعليم آنها در پيش گرفتند، «لااكراه فيالدين قد تبين الرشد من الغي»(13): يعني هيچ اكراه و اجباري در عقايد و باور ديني نيست و بلكه تبين راه رشد از انحراف در آن وجود دارد. بنابراين هدف مهم انبيا بيداري بشر و تبيين و ارايه طريق به آنها در راستاي پذيرش فطرت پاكشان ميباشد. چنانچه عليبن ابيطالب(ع) در بيان هدف بعثت انبيا ميفرمايد: «ليتروالهم و فائن العقول و يذكروا لهم ميثاق فطره»(14) تا آن كه بر آنها (بشر) زمينهها و گنجهاي پنهاني عقلشان را بشكافند و به بشر تذكر و بيداري فطري دهند و از آنها ميثاق و عهد ازلي بگيرند.
6. تكميل اخلاق بشر
«لقد كان لكم في رسول الله اسوه حسنه»(15) همانا براي شما رسولالله اسوة نيكوي اخلاقي و عملي ميباشد. فرادهي مكارم اخلاق و الگوي عملي اخلاق براي جامعه بودن به هدف ساخت و ساز اخلاقي و تحول دروني بشر از مهمترين اقدامات و اهداف انبيا بوده است. چنانچه پيامبر اكرم(ص) به صراحت در بيان هدف بعثتش ميفرمايد: «انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق»(16) انما از اداه حصر و دالّ بر اهميت و تقدم والاي اخلاق بر ساير امور است. يعني همانا به تحقيق من براي اتمام مكارم اخلاق مبعوث شدهام. طبق آيهاي كه ذكر شده پيامبر اكرم(ص) در كنار تئوري اخلاق براي تكميل مكارم اخلاق جامعه به اخلاق عملي نيز متمسك بود و اين خود برترين اسوة اخلاقي براي جامعه بود. و لابد براي يك جامعه كه ساليان دراز در ضلالت و گمراهي بسر ميبرد رهبر و مرشدي وارسته نياز بود. رهبري كه خود الگوي عملي آنها در راستاي اخلاق و رفتار و كردار و منش در همه شرايط و آنات زندگي باشد تا آنها را از درون معتقد ببار آورد و خود پيش روي آنها راه را براي عمل آنها نشان دهد و اين رسول خاتم كه صلوات خدا بر او باد از حيث مكارم اخلاقي در كمال خويش رسيده بود و بعنوان الگوي برتر براي همه عالم به تكميل اخلاق بشر ميپرداخت. چنانچه از جانب خداوند چنين خطاب ميشود: «انك لعلي خُلُق عظيم»(17) همانا تو اي رسول ما در اوج اعلاي اخلاق هستي «فيما رحمه من الله كنت لهم و لوكنت فظاغليظ القلب لانفضوا من حولك»(18) يعني تو اي پيامبر آية رحمت الهي بر بشر هستي و رسول رحمت عالمياني كه اگر تو شديد و عبوس و سخت بودي همه از تو ميگريختند و اين همان تأثير شگرف اخلاق پيغمبر(ص) بود كه اعراب باديهنشين عصر جاهليت را به دور خود جمع ميكرد و به آنها دين عرضه مينمود و به بيداري و هوشياري آنها ميپرداخته و آنها را از چاه ضلالت بيرون ميكشيد و به راه هدايت الهي رهنمون ميشد.
7. انذار و تبشير عالم
«و ما ارسلناك الا كافه للناس بشيراً و نذيراً»(19) و ما اي رسول تو را فرستاديم جز كافي و وافي براي مردم و بشارتدهنده و انزاركننده آنها. يكي از اهداف والاي بعثت انبيا و ارسال رسل بويژه رسالت رسول اكرم(ص) همانا انذار و تبشير انسانهاست. و اين دو اصل از براي هدايت عالم كافي است چنانچه فرمود: «كافه للناس» براي هر قومي از جانب خدا بشير و نذير بود واين خود اصل هدف انبيا بوده است، آنجا كه خداوند ميفرمايد: «انه كان الناس امه و احده فيعث الله النبيين مبشرين و منذرين»(20) يعني همة مردم بسان امت واحدي هستند آنگاه كه خداوند بر آنها انبيا را به عنوان مبشر و منذر فرستاده است و آنها حجت خدا بر زمين و دليل و هدايتكننده بشر هستند كه با برانگيختن و مبعوث نمودن آنها نعمت بر همه تمام شده است. «رسلاً مبشرين و منذرين لئلايكون للناس علي الله حجه»(21) با ارسال آنها ديگر حجتي از براي مردم بر خدا باقي نميماند و اكمال دين و اتمام نعمت بر همگان شده است. «و ما كنا معذبين حتي نبعث رسولاً»(22) و ما عذاب نميكنيم قومي را جز آنكه بر آنها رسولي را از قبل مبعوث مينماييم. تا آنها را انذار و هدايت نمايد كه چنانچه از او تبعيت نكردند و آگاهانه به ضلالت و گمراهي كشيده شدند دليل و حجتي بر عذاب نداشته باشند.
8. اشراف و شهادت بر مردم
«يا ايها النبي انا ارسلناك شاهداًو مبشراً و نذيراً و داعياً الي الله سراجاً و منيرا»(23) و ما تو را اي نبي ما فرستاديم تا شاهد بر اعمال امت و بشارتدهنده و انذار كنندة باشي و آنها را به سوي خدا دعوت كني و چراغ هدايت و روشنايي براي آنها باشي. انبيا در ظاهر و باطن امر شاهد اعمال و كردار و رفتار امتاند «و يوم نبعث في كل امه شهيداً عليهم من انفسهم و جئنابك شهيداً علي هؤلاء»(24) و روزي كه ما در ميان هر امتي از جنسشان شاهدي مبعوث ميكنيم و اي پيامبر ما تو را نيز شاهد بر اعمال و كردار مردم فرستاديم. انبيا شهود مردم و مشرف بر آنهايند و دين به جهت قدرت علم دروني و اشراف آنهاست كه خداوند از براي اصلاح امت به آنها عطا كرده است. اشراف آنها بر نيات و باطن افراد راه را براي هدايت و ارشاد خلق بر آنها باز ميكند و بهترين طريق را براي سازندگي روحي و رواني و عملي افراد در پيش پاي آنها ميگذارد و اين لازمه هدايت و ارشاد مردم براي انبيا است. «كذلك جعلناكم امه و سطالتكونوا شهداء علي الناس»(25)
و اين چنين ما شما انبيا را امت ميانه و متعادلي قرار داديم تا بر مردم شاهد بر اعمال آنها مشرف و آگاه باشيد.
9. دعوت عامه به تبعيت از رسالت
«و من يطع الله و الرسول فاولئك معالذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و شهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقاً»(26) «و ما ارسلنا من رسول الاليطاع باذن الله»(27) و ما رسولي را نفرستاديم جز براي آنكه به اذن خدا مورد تبعيت افراد قرار بگيرند. از اهداف عالي بعثت انبيا همين اصل دعوت عام به تبعيت از خدا و رسول كه كاملاً با همه اهداف ديگر مرتبط است و تحقق اهداف عاليه ديگر به اين اصل گره خورده و با آن قرين ميباشد. تبعيت از پيامبر(ص) عامل تقرب به خدا ميگردد و در قدم اول اگر تبعيت از رسول اعظم(ص) نباشد هدايتيابي و تبعيت از ساير آثار و اهداف بعثت ممكن نميگردد. «قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله»(28) اي پيامبر به مردم بگو كه اگر خدا را دوست داريد پس از من تبعيت كنيد تا خدا نيز شما را دوست بدارد.
والسلام
پي نوشتها:
1. سورة جمعه آية 2.
2. سوره بقره آيه 285.
3. سوره آلعمران آيه 164
4. سوره محمد(ص) آيه 2
5. سوره آلعمران آيه 179
6. سوره اعراف آيه 65
7. همان آية شمارة 1
8.
9. سوره مجادله آيه 11
10. سوره نحل آيه 36
11.
12 سورة بقره آيه 256.
13. سوره احزاب آيه 21
14.
15. سوره قلم آيه 4
16. سوره آلعمران آيه 151
17. سوره فتح آيه 8
18. سوره بقره آيه 213
19. سوره نساء آيه 165
20. سوره اسراء آيه 15
21.سوره احزاب آيه 45 و 46
22. سوره نحل آيه 89
23.سوره بقره آيه 143
24. سوره نساء آيه 69
25.سوره نساء آيه 64
26.
27.سوره آل عمران آيه 31