متن سخنرانی | رهروی راه شهید و شهادت
سخنران: حجت الاسلام و المسلمين انجوي نژاد
موضوع: رهروي راه شهيد و شهادت
زمان: 7 ارديبهشت 1387
مظلومين حقيقي شهدا هستند كه يه مقداريش برمي گردد به مسائل اخلاقي و يك مقداريش هم برمي گردد به مسائل اخير!
قضيه اي كه براي ما پيش اومد به هر نحوي از انحاء حتما و حتما جزو مصالح خدا و شامل يك سري پيامهاست.پيامهايي كه اگر من و شما اين پيامها را نگيريم در حقيقت ادعاي راه رهروي شهدا باطل مي شود.حتي در قضاياي خيلي ساده تر.
فرض مي كنيم اولياي خدا داشتند راه مي رفتند مي خوردند زمين زانوشون كه يك كم درد مي گرفت با خودشون مي گفتند اين دردي كه آمده حاوي يك پيام است.و مرورمي كردند در زندگي خودشان مخصوصا در ساعات آخر تا ببينند كه اين پيام چه چيزي را مي خواست از خداوند تبارك و تعالي به آنها منتقل كند.لذا شهادت و مجروح شدن عده ي زيادي در كنار دست تو حتما و حتما حاوي يك پيام است كه اگر اين پيام شنيده نشود و به فراموشي سپرده شود اي خون بيهوده ريخته شده است.ما دو جور نتيجه از اين قضيه مي توانيم بگيريم .يك نتيجه نتيجه ي بد و اشتباه است به هر پيامي براي انسانهايي كه در تاريكي قرار دارند نتايج بدي را به دنبال خواهد داشت.
مثلا وقتي يك ولي خدا را نيمه شب مي بينند كه نماز شب مي خواند و اشكش جاري است اين يك پيام براي كساني دارد كه در نورانيت قرار دارند و براي آنهايي كه در ظلمت قرار دارند اينست كه چه انسان رياكاري است.يعني الزاما شهادت نمي تواند حاوي پيام مثبت باشد و به نورانيت شخص و به نورانيت دل تو هم بستگي دارد.
نتايج بدي كه مي شود از اين داستان گرفت:
من و شما از قبل خودمان يك تغييراتي به سمت مثبت كرديم.
فرض را بر اين مي گذاريم كه براي كساني داريم صحبت مي كنيم كه انسانهاي نوراني هستند.
1. نتيجه ي اول اينست كه بازگشت به قبل از انفجار داشته باشي.
حالات روحي آرام آرام كمرنگ بشودو ميزان ارتباط و توسلت از بين برود و از لحاظ روحي و معنوي به قبل از انفجار بازگشت داشته باشي.
قبل از انفجار چي بود؟يك سري بديهايي كه به قيمت خون اين بچه ها و جانبازي عده اي از اين بچه ها از ما جداشد. اما دوباره آرام آرام به اين بديها فرصت بدين بديهايي كه منشا انسان و نفس است.ديدند تو داغي رهايت كردند وقتي آرام آرام كه اين فاجعه در دلت سرد مي شود دوباره بديها تو را تست مي كنند كه دوباره مي شود برگشت يا نه؟
لذا خاكريز پاك بودن خودت رو بايد محكم نگه داري.
2.معناي بازماندن را درك نكردن
بازمانده يعني كسي كه به دليل مصلحت خداوند براي كار ديگري مانده است! كسي كه وظايفش در دنيا تمام نشده است.آقا و خانم چهار تا وظيفه در اين دنيا انجام مي داده بعد از اين واقعه به 3 و 2 وظيفه مي رسوندش به دليل ناراحتي و غمگيني.بنابراين باز ماندن يعني تو ظاهرا يك وظايفي داشتي اما اگر وظايفت را انجام داده بودي قطعا مي رفتي.بگرديد و كشف كنيد ببينيد وظايف بر زمين مانده اي كه داشتي چي بوده و بعد از اينكه آْنها را كشف كردي اين وظايف رو انجام بدهي.
بازمانده ي بد كسي است كه نه تنها وظايف جديد رو كشف نمي كند بلكه وظايف قديم را هم فراموش مي كند!
كه آقا ما حالش رو نداريم و ديگه تموم شد و ما جا مونديم.درسته كه جا موندي اما بالاخره روزي خواهي رفت.يا در خياباني يا در يك بستري يا ايشالله شهادت روزي خواهي رفت.بنابراين بازماندن به معناي دائم ماندن نيست.بازماندن يعني به اين خط نرسيدي و بايد در اين ايستگاه بنشيني و وظيفه ي انتظارت را انجام بدهي و با خط بعدي بروي.حالا خط بعدي كي هست؟؟؟شايد امشب,شايد ده سال و شايد صد سال ديگر.اما اگر تو از ايستگاه خارج شوي بازمانده نيستي..چون يك وقت مي بيني به ايستگاه نگاه مي كند و مي گويد فلانيها جا ماندند اينها مي شوند بازمانده.يك وقت مي بيني تو ول كردي رفتي يك جاي ديگري داري كار مي كني.در اينجا به تو بازمانده نمي گويند .بازمانده ي بد آنست كه ايستگاه را ترك مي كند!
3. معناي جهاد اكبر و اصغر را درك نكردن
شهادت در اثر انفجار در جبهه مصاديق جهاد اصغر است.بسياري از كساني كه در دنيا باقي مي مانند وظيفه شان از كساني كه شهيد شده اند سنگين تر است چون بايد سنگر جهاد اكبر را نگه دارند.يك وقت هست تو شهيد شدي و وخودت را نجات دادي و يك وقت هم هست كه مي ماني و صدها و هزاران نفر را نجات مي دهي بعد هم شهيد مي شوي.مثلا امام خمينيشهادت را به من و شمايي كه حتي نمي دانستيم چي هست ياد داد.رفتن ساده و پرواز كردن عاشقانه از كفت فعلا رفته اما ماندن قوي و جهاد كردن با نفس و مقابله با شياطين جن و انس جزو وظايف اصلي ماست.
4. استفاده ي منفي از غم
غم يعني داغ شدن تنور دل.خداوند فرموده است من نزد قلوب شكسته ام.آنهايي كه استفاده ي منفي مي كنند كساني هستند كه از خدايي كه الان نزدشان است استفاده نمي كنند.فردا اگر تو مدرسه و دانشگاه نمرت كم شد خداوند به سراغت مياد يا كسي دلت را شكست خداوند به سراغت مياد.لذا خداوند مي فرمايد هر جا غمي فرستادم خودم هم دارم باهاش ميام.معناي مفهومي اين روايت كه فرمود انا عندالمنكسرة قلوبهم .
اين غمها را عده اي سعي مي كنند برطرف كنند.به دنبال شادي و به دنبال جوك و تفريحاتي مي رود كه به نحوي سر خودش را گرم كند اما آنهايي كه زرنگ هستند به محض اينكه غمي آمد چون مي دانند كه همراه با آمدن غم خدا هم مي آيد بلافاصله حسن استفاده را مي كنند كه خدا ببين دلم گرفته است.تا ميگه خدايا ببين دلم گرفته خدا متوجه ي تو مي شود و حالا شروع كن به صحبت كردن
نتايج مثبت با عنوان پيام شهداء:
1. يك چشم زدن غافل از آن ماه نباشيم
شايد كه نگاهي كند آگاه نباشيم
خيلي وقتها پيش مياد كه فرصت يك ثانيه است(اتصال به اهل بيت)بارها عرض كردم كه انسان حتي زماني كه گناه مي كند در ضمير ناخودآگاه دلش بايد به خدا و اهل بيت وصل باشد.كه خدايا فكر نكني كه گناه كردنم به معناي فرار كردن است.خدايا رو به تو ايستادم و مي دانم كه داري مرا مي بيني خدايا مرا درك كن كه اين گناه كردن من,از جهالت من است.خدايا يك وقت فكر نكني كه من در جبهه ي مخالف قرار دارم.چه بسا كساني كه يك ثانيه اميرالمومنين را ترك كردند و به سپاه دشمن پيوستند.لذا مراقبت از خود كه همراهي با كلمه ي رفتن و مراقبت از اتصال خودت مي باشد.(ذكر زباني و ذكر قلبي و دائم به ياد خدا بودن)
از الان تا آخر عمرت شايد صد هزار جاي ديگر در يك اجتماعي تو قرار بگيري و از اين صد هزار جا فقط يك جا تو فرصت پرواز داشته باشي و اگر انساني اين صدهزار تا رو بكنه نهصدو و نودو نه هزارو نهصدو نودو نه تا, شايد همون يكي را كه ترك كرده است همان يكي قسمتش بوده است.چقدر شياطين از راههاي مختلف سعي مي كنند كه ارتباطات مارا قطع كنند چون ما وقتي با هم ارتباط داريم و يدالله هستيم دست خدا با ماست .هر كسي باشيم دست خدا با ماست..چرا اينقدر در دين اسلام تاكيد بر جماعت وجود دارد؟چون فيض به جماعتها مي رسد.خيلي كم پيش مياد كه فيضهاي به اين بزرگي در يك جاي خاص و به صورت تنهايي باشد.بنابراين شياطين مارا به انحاء مختلف از فيض محروم مي كنند.يك وقت هست مشكل جسمي هست يك وقت هست مشكل روحي هست و...!لذا در زمان جنگ خيلي پيش مي يومد كه بعضي وقتها تو مي ديدي كه همه چيز آماده بود فقط يك لحظه انسان نبايد خودش را جدا مي كرد.در يكي از خاطرات دوستان خودم هست كه در سنگر با دو تا از بچه ها نشسته بوديم با يكيشون من بحثم شد و من ناراحت شدم كه برو ببينم بابا.تا اومدم بيرون خمپاره خورد به سنگر و اون دو تا شهيد شدند و ما بيرون مانديم.بنابراين فقط يك لحظه جا مي موني
كربلاي هشت دست من از دست احمد طوسي فقط بيست ثانيه جدا شد احمد طوسي شهيد شد و ما جا مانديم.لذا حق نداري دست يارت را رها كني!
عهدي كه تو كنار اباعبدالله با رفيقت مي بندي حق نداري عهدت را بشكني.هر چي رفاقت, تو دبيرستان و دانشگاه و خيابان و فاميل و اقوام و حتي پيوندهاي زناشويي داري براي خودتان مبارك.خواستي بشكني به من ربطي ندارد اما عهدت رو با اباعبدالله كنار هر كسي كه اينجا بستي حق نداري بشكني.امام زمان چشمش به توست.
متاسفانه به بهانه هاي مختلف مي بيني با رفيقش دعواش ميشه از فلاني بعدش مياد و...عهدش رو مي شكنه و دل امام زمان رو خرد مي كند و چيزي كه دل امام زمان را شاد مي كند اينست كه تو به هر قيمتي دست برادر و خواهرت رو ول نكني كه تو در يك جاي عادي همديگر رو نشناختي .در مجلس اباعبدالله و در جلسه ي اهل بيت برادر و خواهر خودت را شناختي.كي جرات دارد اين حسينيه را ول كند حسينيه اي كه خون شهداء در آن ريخته شده است.بنابراين داد مي خواهي بزني فحش مي خواهي بدهي كتك كاري و ....اشكالي ندارد اما از در حسينيه كه داخل شدي و به مجلس اباعبدالله قدم گذاشتي عين يك خواهر و مثل يك برادر بايد كنار هم بنشينيد.اينجا محل فراموش شدن تفرقه هاست.. جلسه ي اباعبدالله محل تاليف قلوب است.
2.دنيا همين است. امروز اينجا به فيض شهادت نرسي فردا در يك جاي ديگر در خيابان تصادف مي كني كشته مي شوي.لذا اگر قرار بر اين باشد كه ناخودآگاه بروي مي روي.فرمودند:به شهدا نگوييد از دست رفتند بگوييد آنها به دست آمدند!
بين بچه مسلمانهاي مذهبي و اهل بيتي راي گيري بكنيد ببينيد چند نفرشون از زندگيشان راضي هستند.دنيا همينه.شب نوزدهم ماه رمضان خدمتتون عرض كردم كه گويي خداوند تبارك و تعالي دنيا را تلخ كرده كه من و تو زياد دل نبنديم و منتظر ظهور باشيم كه از علائم ظهور تلخيهاي دنياست. وقتي دنيا اينست غير از صبر گزينه اي ديگر در جواب زندگي كردن , ما نداريم.
زندگي كردن مردم جهان دو حالت بيشتر ندارد:
الف:غفلت و رفتن به جهنم
يا
ب:صبر و رسيدن به رضوان الهي
اگر در دنيا قرار بود خيلي خوش بگذرد به بهترين دوستان خدا(چهارده معصوم(ع))خوش مي گذشت.لذا دنيا همين است.از بيست و چهار ساعت سه ساعت خوبي ميگي مي خندي غذا مي خوري ده ساعت ناراحتي و پنج ساعت مي خوابي الي آخر.دنياي رويايي مال سريالها و فيلمهاي تلويزيون و سينماست!
دوستان ما راحت شدند و خوش به سعادتشون.صبر يك بار ديگر حداقل براي شمايي كه رفقاتون رو از دست داديد و اسم خودتان را بازماندگان گذاشتيد يك معناي ديگري پيدا مي كند.دردهاي دنيا در چشم تو بايد بسيار كوچك شده باشد.ديگر ما (خانواده هاي شهيد تازه) داريم.بچه اش رو از دست داده پس مادر و پدري نبايد براي بچه اش غصه بخورد چون در حقيقت به دست آورده با اينكه بچه اي ندارد.ديگر بچه اي نبايد براي پدرش غصه بخورد چون بچه اي داريم كه باباش رو از دست داده و شهيد شده است .كسي ديگر نبايد بابت ناراحتيهاي كوچك و مسخره و مزخرف دنيا زانوي غم بغل بگيرد چرا كه ما جانباز داريم كه چشمهايش را از دست داده اما تسبيحش از دست بيرون نمياد بهش ميگم چطوري؟؟ميگه الحمدالله از اين بهتر نمي شود.نود سالشه؟؟؟؟نه آقا بيست سالشه.جانباز داريم كه دست ندارد پا ندارد و كليه ندارد و هزار تا مشكل دارد اما بالاي سرش كه مي روي دائم مي خندد.من نمي دانم كه از چه درد دنيا بايد بنالم؟؟؟دفترچه هاي خاطرات و وبلاگهاتون رو بي زحمت جمع كنيد كه آي نمي دونم فلان شد و دلم گرفته و....مردشور اين دلت رو ببرن.بزرگ بشو.تازه امام زمان دارد شيعيان واقعي را مي بينيد.
پانزده ساله هاي ما اندازه ي چهل ساله ها باشند قوي و محكم باشند تا در دبيرستان ها بهشون افتخار كنند. كه ببينيد بحث نمي كند دعوا نمي كند ناراحت نمي شود.بزرگوار شده است.يا دانشجوهاي ما كه هر جاي كشور هستند و سرشان را بلند گرفته اند و مي گويند ما از بچه هاي كانونيم و از بازماندگانيم شهداييم و الحمدالله شهيد داده ايم اينها در كشور ببينند كه امواج كه بالا و پايين مي شود اتفاقي براي اينها نمي افتد.از اين واقعه بايد ده هزار تا خميني بيرون بياد با اون شرح صدر!
بنابراين معناي صبر در ذائقه ي بچه هاي ما بايد فرق كند.ديگر ما صبر در برابر چيزهاي كوچك دنيايي را صبر نمي دانيم و حتي قابل نيستند كه بخواهند ما را اذيت كنند كه بخواهند بگويند ما صبوريم
ديگر فشار گناه من و تو را به صبر وادار نمي كند.
3. فكرت را بزرگ كن.
بارها خدمتتون عرض كردم كه مرحوم دولابي فرمودند: غم كربلا ساير غمها را از دل مي زدايد و امروز غم جانبازان و شهداء.
خانواده ي شهداء نبايد فراموش شوند.جانبازان ما نبايد فراموش شوند.به هر قيمتي شده دولت بايد اين كارها را انجام دهد و اگر اينطور نشد خيلي زشت است كه ما خودمان يك ستاد مردمي بزنيم و كاري كه دولت بايد انجام دهد ما به عهده بگيريم و مي توانيم.هر چند مطمئنم اينطور نخواهد شد ولي پاي اين شهدا و جانبازان ايستاده ايم و حق و حقوق اينها با همان حق و حقوقي كه جانبازان و شهداي زمان جنگ داشتند بايد رعايت شود.ما بايد نشان دهيم كه فراموش نمي كنيم.ما اهل فراموش غم هستيم اما اهل فراموشي راه نيستيم.ما معرفت داريم!
لذا فكرت بايد بزرگ شود و دغدغه هاي فكري تو از حسن و نقي و تقي و فاطي و نرگس بايد به دغدغه هاي آقا امام زمان تبديل شود.كه آقا چرا من موندم؟؟آقا من هميشه اونجا بودم اون شب اونجا نبودم و لياقت نداشتم.آقا من لياقت نداشتم چه صيغه ايه ؟اين حرفها كدامه؟تو هنوز وظيفه ات را انجام ندادي و لياقت بعد از اتمام وظيفه است تمام خانواده هاي شهداء و رفقاي آنها به شما مي گويند كه آقا اينها تمامشان وظايفشان را انجام داده بودند و آماده ي براي رفتن بودند حتي اعلام هم كرده بودند و به همه هم گفته بودند.اينها وظيفه شان را انجام داده بودند و يك كشور را تكان دادند.كلي جوان به خاطر اينها برگشتند و كلي از مردم توبه كردند و كلي از مردم مثل من و تو آدم تر شدند.كلي تغييرات در سراسر كشور ايجاد شد.لذا اگر قرار بر اين باشد كه هفتاد ميليون ما شهيد شوند پس از انجام وظايف ديگر خبري نيست.
و حال تا صد سال ديگر به گلزار شهداء كه مي روي متحول مي شوي.
برادرها و خواهرها اگر ديدند كه دوستانشان از نظر فكري دارند برگشت مي زنند تذكر بدهند كه بابا بسه.هر چي گفتي باور كرديم و فكر كرديم تو راست ميگي بعد ديديم زندگي كه اينطوري نيست.تويي كه نوكر اهل بيتي و به امام حسين(ع) وصلي و عاشق امام رضايي هستي كه بقيه ي كساني كه اين ارتباط را ندارند نمي توانند براي تو الگو باشند.استاد بزگوارمان حضرت آيت الله امجد مي فرمودند كه:مرجع تقليد باشد اما گريه كن امام حسين نباشد دوزار به در نمي خورد. چون حرف خيلي بزرگ و سنگين بود من اسم ايشون رو آوردم.
تمام خط و خطوطت را از همين گريه كن هاي امام حسين(ع) بگير.رفقايت اينها باشند.هر كسي مي خواهد با تو رفيق شود بايد گريه كن امام حسين باشد.نوري كه اين عزا و مجلسها براي تو دارد خيلي بيشتر از اين است كه اين نور را بخواهي بفروشي.طرف محرم به محرم شايد در خانه ي امام حسين برود آخه اين شخص چه سودي براي تو دارد.صد تا اسم حاضرم ببرم كه به همين دلايل واهي از اين جلسات بريده شدند و الان فهميدند كه چه ضرري كردند.
4. قدرداني بيشتر از يكديگر
چه بچه هايي بودند كه ما با آنها بحثهاي الكي كرديم و رفتند و حالا چقدر پشيمانيم.لذا بيشتر قدر همديگر را بدانيم.همديگر را بپوشانيم.به جاي اينكه بكديگر را زمين بزنيم يكديگر را بپوشانيم.هر جاي ما لطمه بخورد همه لطمه خوردند آن هم در تمام كشور.در ديداري كه پارسال با رياست جمهور محترم آقاي احمدي نژاد داشتم عرض كردم كه دولت شما هر كاري انجام دهد ما ضربه خورديم. وقتي مكتب,مكتب امام زمان و اهل بيت است هر جاي دنيا لطمه بخورد ما لطمه خورديم.
دست و پاي هر چي بچه هيئتي است در هر جاي كشور هستند برويد و ببوسيد.شيراز كه هيچ.ديدين چه خبره؟؟تمام هيئتها به لطف خدا اگر كسي كوچكترين مشكلي هم تو ذهنش بود اومد بغل كرد گريه كرد خيلي عالي.قربون خون شهداء برم كه با خونشان چكار مي كنند.شما بچه مذهبي ها هم بايد اينطوري باشيد.بگذاريد جمع ده نفره و بيست نفره و پنچاه نفره و صد نفره ي تو در دبيرستان و دانشگاهت حسرت بقيه ي گروهها باشد از بس كه انسجام و محبت ببينند از بس كه همدلي و محبت و وحدت جهت ببينند.دلسوز براي يكديگر باشيد .چرا بايد بميريم و از دنيا برويم تا براي يكديگر گريه كنيم؟كلي در اين جمع درد مند هست .بر دردهاي زنده ها گريه كن.با يك لبخند و با يك نوازش و با التيام مي توانستي دلش را به دست بياري.حالا كه از دنيا رفته مي خواهي برايش گريه كني؟؟؟لذا انسجام و قدرداني بيشتر داشته باشيد.
5. تغيير معنوي
تغييرات معنويت را ثبت كن و به آنها مقيد شو.چون اين داغ كه سرد بشود شيطان برمي گردد.بنابراين بگو من بعد من بايد اين كارها را در روز انجام بدهم آنهم بصورت جدي و جزو لاينفك زندگيم هست
6. يك پوشه ي جديد و جدي در زندگي خودت باز كن تحت عنوان كار براي خدا آنهم بي مزد و بي منت كه امروز مي خوام براي خدا كار كنم.
نگذار دنيا غرقت كند بعد يكدفعه چشمت را باز كني و ببيني كه از صبح تا شب داري دنبال دنيا مي دوي و هيچي به هيچي.يكدفعه هم مي بيني عزراييل مياد كه آقا پاشو بريم.مي توني بگي نميام؟؟هر كسي مي تواند به عزراييل بگويد كه نميام من حرفي براش ندارم التماس دعا هم ازش دارم دست ما را هم بگيره.پس مي بيني كه نميشه گفت!
7. شناخت بيگانگان داخلي و خارجي
فرمودند ارتباط با نامحرم كدورت مي آورد. چه ارتباطي؟؟مجاز يا غير مجاز؟؟فرمودند هر ارتباطي با نامحرم.گفتند يعني چي؟؟يعني اينكه برادرها و خواهر ها من بعد هيچ ارتباطي با هم نداشته باشند؟؟گفتند:نه.نامحرم يعني كسي كه در پيشگاه خدا نامحرم است.
آقا اين با تو ارتباطي ندارد.بيگانه است.مكتبت را نمي شناسدونمازش مثل تو نيست.تقيداتش مثل تو نيست و حتي دلسوز تو هم هست.
متاسفانه اين ده بيست روزه با اينكه اسمشان هم مذهبيه خوشحالند كه, بد نشد حالا اگر اينجا تعطيل بشود خيلي بهتر است.گرچه خيلي اندكند ولي هستند به اينها مي گويند بيگانگان داخلي. و در مورد بيگانگان خارجي امام فرمودند:هرگاه دشمن برايتان كف زد جلوي آنها بايستيد و بگوييد كه به تو ربطي ندارد.حتي به همسايه ربط ندارد كه تو خانه ي ما چه خبر است
8. كنترل نفس و زبانت
نفست مركز فتنه و زبانت اعلالگر فتنه.برادرها و خواهرها حق ندارند پشت سر هيچ مسئولي مقصر يا غير مقصر غيبت كنند.حق نداري تهمت بزني.شهيد نرفته كه تو اين كارها را بكني.برادرها و خواهرها بعضيا دارند به ما فحش مي دهند.برويد و تو سايتهاي خارجي كه نظر گذاشتن آزاد است نظرها را ببينيد كه نوشته به درك كه تكه تكه شدند و ايشالله همه ي بسيجيها و همه ي حسينيه ها تكه تكه بشوند.و اين عده كم هم نيستند!
حداقل بياييد با همديگر خوب باشيد.بگذاريد فحش بدهند كه الحمدالله ما يك كاري كرديم و اينها چنان لجشان گرفته كه دارند فحش مي دهند.اما خودمان مراقب نفس و دل و زبانمان باشيم.چند ساله كه دارم اينها را مي گويم و خدا را شاهد كه من خودم اول عمل كردم دلم را از هر گونه كينه خالي كردم .دلم را از هرگونه مسائل غير اصلي خالي كردم.چشمم را بر همه ي بديها و فحشها مسكوت گذاشتم.زبانم را در دفاع كلا قطع كردم.تو هم اينطوري باش و بدان كه روسياهي در اين زمستان دنيا فقط براي زغال مي ماند تو بسوز و فاني شو.بگذار زغالها هي بسوزند و بگويند تا سياه شوند.
زبان دلت را خالي كن.اجازه بده كه تمام زندگيت صرف دفاع از خدا شود و نه دفاع از خودت.تا يك جايي يك چيزي شنيدي سريع جبهه نگير.يا راست مي گويد يا دروغ كه اگر راست مي گويد خداوند تو و من را اصلاح مي كند و اگر دروغ مي گويد خداوند او را اصلاح كند و چوب خدا صدا ندارد.خداوند كه اجازه نمي دهد بنده ي مومنش تحت تهمت و غيبت واقع شود و ازش دفاع نكند.منتها خداوند به درستي كارش را انجام مي دهد.يك ماه ديگر سه سال ديگر !لذا دلت را از كينه خالي كن و هر وقت احساس كردي كه خيلي تحت فشاري به بزرگترها فكر كن ببين رهبرت چقدر دارد بهش توهين مي شود اما يك كلمه از خودش و دفترش دفاع كردند؟؟چقدر شايعات محكم درست مي كنند اما يك كلمه دفاع كردند؟؟بدان كه اين دشمنان اتفاقا دارند به تو لطف مي كنند چهار تا و نصفي هم كه گناه داشته باشيم تقديم به اونها مي كنيم.
9. اين قضيه خداوند را شاكريم كه اگر امتحان اولي كه براي ما پيش آمد و شهادت ياران و دوستانمان دركنار ما و قطعه قطعه شدنشان در دستانمان بود و جراحت و جانبازي بچه هايي كه آدم خرد مي شود وقتي از بيمارستان برمي گردم ده سال پير مي شوم و بالاي هر تختي كه مي روم چنان نوري ديده مي شود كه هر ننه قمري مي تواند اين نور را ببيند .پرستاري كه بيست ساله پرستار حرفه اي است و آنقدر جنازه و مجروح ديده كه برايش عادي شده وبالاي سر روده ي پاره پاره مي تواند راحت بنشيند و ساندويج بخورد گريه مي كند و مي گويد كه نمي دانم چرا ولي ده بيست سال است نديدم كه اينطوري يك مجروح با دل من بازي كند.پرستاري كه مي گويد من بيست سال است دارم توي آي سيو دارم كار مي كنم براي اولين بار است كه مي نشينم و ختم امن يجيب براي اون مي گيرم!!!!!
اين امتحان كم نبودا!؟باريك الله خيلي خوب پشت سر گذاشتي.و اما امتحان دوم از امتحان اول خيلي بالاتر است.فشاري كه به تو آمد تو را از ولايت و رهبري جدا نكرد.نتيجه اي كه راجع به اين پرونده هست كه فكر مي كنم روزهاي پاياني خودش را سپري مي كند يقينا اين چند روزه اعلام نمي كنند به خاطر اينكه هرسمت قضيه را اعلام كنند با سفر رهبري منافات دارد.جو بايد آرام باشد و بعد از سفر اعلام شود.اما ما در اين سفر حضور خودمان را نشان خواهيم داد.و نشان بدهيد كه بچه هاي كانونيد كه بدانند اينها به صحنه آمدند الان وقت تظاهره.ما كه الان پولش رو نداريم ولي مي توانيد برويد و روي كفنها بنويسيد به ياد شهداي كانون فرهنگي رهپويان وصال.پوستر بزنيدو...و من ملتمسانه از برادرها و خواهرها مي خواهم كه حضورشان را نشان دهند تا كور شوند آنهايي كه فكر مي كردند در اين امتحان دوم تو مردود مي شوي.ما الان چند هفته است كل برنامه هاي شهرستانها را كنسل كرديم غير از جلسه ي هفتگي اصفهان كه هفته ي پيش جاتون خالي بود و چقدر باصفا مراسم برگزار شد چقدر اين بچه ها اشك ريختند و آرزو مي كردند كه در جمع شما بودند.براتون شعر مي خواندند.ببينيد به بركت خون اين شهداء مركز توجه شديد و اين توجه زماني به درد مي خورد كه تو يادت نرود كه كي بودي و فكر نكني كه توجه به تو هست بلكه توجه به شهدا و توجه به صبر اين جانبازان ماست كه لبخند از روي لبهايشان كنار نمي رود.توجه به صبر خانواده هاست كه در يك مورد هم اعتراض نكردند كه بچه مون چي شد؟؟كسي كه فرزندش همه ي زندگيش بوده.شهيد شاهچراغي تمام زندگي مادرش بود اما مادرش سرش را بالا مي گيرد و افتخار مي كنديا شهيد هاشمي تك تك افعال شهداي كربلا را انجام داد.خودم بالاي سرش بودم كه عطش ابالفضل و علي اكبر را چشيد.زبانمان بسته است.نمي ارزد كه براي گريستن دل يك خانواده را بلرزانيم
شهداء رفتند تا تو درست سر جايت قرار بگيري.من به برادرها و خواهرهايمان تبريك عرض مي كنم و ابراز خشوع و تواضع مي كنم بابت اينكه كه در امتحان دوم كه بسيار مشكلتر بود محكم ايستاديد و ان شاءالله بزودي شاهد به انجام رسيدن اين ماجرا خواهيم بود و صبر شما حتما نتيجه خواهد داد.فعلا فضاي ذهنيمان را به سمت استقبال از نائب امام زمانمان مي بريم و من در اينجا با اينكه ما از طرق مختلف هم پيگيري كرديم در اينجا ما تقاضاي ديدار براي بچه هاي كانون داريم كه ديدار ايشان براي ما ان شاءالله سبب التيام خواهد شد.
ان شاءالله كه خداوند به همه ي ما توفيق رهروي راه شهداء و ثابت ماندن در اين مسير را عنايت كند.در هفته ي آتي هم همينجا هستيم اگر حسينيه را تحويل داده بودند كه يك بساط خاصي داريم تحت عنوان بازگشايي و زيارت مقتل و يك مقدار هم بايد رسيدگي كنيم كه بعضي از فضاها همان حالت قبلي را داشته باشد و قسمتهاي ديگر حسينيه را هم سعي مي كنيم افتتاح كنيم.