حیای زن قبل و بعد از ازدواج
حفظ عفت و پاکدامنی اختصاص به زمان خاصی ندارد، تا دختران قبل از ازدواج بیشتر مورد توجه قرار دهند و بعد از ازدواج بدان اهمیت ندهند، چنانکه در برخی از جوامع چنین وانمود می شد که دختران باید بیشتر به حیا توجه نمایند.
حیا
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَه» کسی که حیا ندارد ایمان ندارد.(کلینی: کافی، ج 2) از آنجایی که ایمان در حوزه فردی، شرط لازم برای تشکیل حکومت دینی می باشد و حیا با ایمان نسبتی مستقیم دارد، شرط تثبیت و بقای حکومت دینی به حیای تک تک آحاد جامعه بستگی دارد.
از آنجایی که ایمان در حوزه فردی، شرط لازم برای تشکیل حکومت دینی می باشد و حیا با ایمان نسبتی مستقیم دارد، شرط تثبیت و بقای حیا؛ در مردان غیرت و در زنان عفت را رقم میزند. حیا با شرم متفاوت است. هر بشر بیدینی نیز میتواند شرم داشته باشد، اما حیاء، مقولهای ایمانی است و مختص انسان دیندار و مۆمن است. حضرت علی(علیه السلام) در میزان نسبت حیا و ایمان می فرمایند: "ایمان درختی است که ریشه آن یقین، شاخه آن تقوا، و شکوفه و میوه آن «حیاء» است".
فطرتی برای آرامش زنان=غریزه حیا
اگر زن در توجه به زیبایی ظاهری و خودآرایی افراط كند، كمكم به حدّی میرسد كه بیمارگونه به تجمّل و آرایش میپردازد و هیچگاه احساس ارضا و سیری نمیكند.
شهید مطهّری در اینباره مینویسد: «روح بشر فوقالعاده تحریكپذیر است. اشتباه است كه گمان كنیم تحریكپذیری روح بشر محدود به حد خاصّی است و از آن پس آرام میگیرد. همانگونه كه بشر ـ اعم از مرد و زن ـ در ناحیه ثروت و مقام، از تصاحب ثروت و تملّك جاه و مقام سیر نمیشود و اشباع نمیگردد، در ناحیه جنسی نیز چنین است. هیچ مردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمیشود. و از طرفی، تقاضای نامحدود، خواه ناخواه، انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت، دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود، منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی میگردد».
«حجاب»، که به معنای پوشیدن تمام بدن و زیباییهای ظاهری زن در برابر مردان بیگانه است، برای پیشگیری و مهار برخی گرایشها و رفتارهای خودنمایانه و وسوسهانگیز میباشد
از اینجا فلسفه و حكمت وجوب پوشش و حجاب برای زن در اسلام مشخص میشود؛ زیرا این حكم به دلیل اینكه نقش اساسی در متعادل كردن غریزه خودنمایی و تبرّج زن دارد، عامل مهمی برای جلوگیری از بخش بزرگی از اضطرابها و دغدغههای فكری زن محسوب میشود.
غریزه حیا
خصیصه حیا و شرم به طور طبیعی، در زن بیش از مرد وجود دارد. به همین دلیل است كه زن فطرتا و از روی طبع و غریزه، میل به پوشش بدن خود در مقابل نامحرم دارد و از برهنگی دچار اضطراب میشود. شواهد فراوانی در اسلام بر فطری و غریزی بودن حیا برای زن وجود دارند و علاوه بر اینكه قرآن به این مطلب اشاره كرده، از نظر روانشناسی، زیستشناسی و جامعهشناسی نیز قابل اثبات است.
شواهد فراوانی در اسلام بر فطری و غریزی بودن حیا برای زن وجود دارند و قرآن نیز به این مطلب اشاره کرده است. زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه نقش بسیار مهمی در ایجاد و گسترش عفّت، پاکدامنی و اخلاق در بین جوامع بشری دارند. عفّت و حیای زن، که یکی از مهمترین عوامل حفظ و بقای عفّت عمومی است، نه تنها در تمام ادیان و مذاهب الهی مورد تأکید قرار گرفته، بلکه افکار بشری نیز آن را مورد تأیید قرار دادهاند.
حجاب
از نظر اسلام، اهمیت این موضوع به حدّی است که برخی روایات آن را «تمام دین» میدانند. در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده که فرمودند: حیا تمام دین است.
امام علی(علیه السلام) نیز در مورد عفّت و پاکدامنی میفرمایند: «عفّت و پاکدامنی منشأ هر خیری است.» به همین منظور، در تمام ادیان و مذاهب آسمانی، قوانین گوناگونی برای حفظ و بقای عفّت و حیای عمومی وضع شدهاند، که «حجاب» و پوشش زن از جمله آنهاست.
«حجاب»، که به معنای پوشیدن تمام بدن و زیباییهای ظاهری زن در برابر مردان بیگانه است، برای پیشگیری و مهار برخی گرایشها و رفتارهای خودنمایانه و وسوسهانگیز میباشد.
حیای زن قبل و بعد از ازدواج
معصومان(علیهم السلام) همه مردم، به ویژه زنان را به حیا و عفت فرا خوانده اند تا جامعه ای مطلوب به وجود آید و حرمت و قداست زن حفظ گردد. بی تردید یکی از نشانه های حرمت زن، در حیا و عفت او ظهور میکند. در فرهنگ ائمه (علیهم السلام) زن مانند عروسک و کالا نیست که از آن استفاده ابزاری شود، بلکه زن جایگاه بس بلندی دارد که بی عفتی با حرمت و قداست او همخوانی ندارد. حیای زن نقش بنیادی در حفظ کرامت و پاکدامنی و عفت گرایی و استحکام نظام خانوادگی دارد.
حفظ این عناصر اختصاص به قبل و بعد ازدواج نداشته و لازم است که در همه شرایط حفظ گردد. بر این اساس معصومان(علیهم السلام) در گزینش همسر ایده آل به اصالت خانوادگی[1] و پاکدامنی[2] و دین مداری[3] توجه نمود اند. بعد از ازدواج نیز زنان و مردان را به عفت عمومی فرا خوانده[4] و حیا را زمینه ساز عفت و پاکدامنی دانسته اند.
امام علی(علیه السلام) فرمود: "سبب العفّة الحیاء؛[5] شرم و حیا موجب عفت و پاکدامنی است". البته از نشانه های عفت نیز شرم و حیا است.
دعوت معصومان(علیه السلام) به حیا و عفت عمومی، به ویژه حیای زنان ریشه قرآنی دارد. در قرآن به حیا و حفظ عفت عمومی سفارش شده است و از برخی زنان مانند دختران شعیب به عنوان زنان با حیا یاد شده است
حیای زن موجب می شد که خود را در برابر نامحرمان به نمایش نگذاشته و با حیای خود پاکدامنی و عفت عمومی را نیز فراهم کند. متأسفانه امروزه یکی از عوامل مهم زمینه ساز ناهنجاری ها، بی حیایی زنان است. از سوی دیگر حیای زن در جلب محبت شوهر نقش کلیدی دارد، زیرا غیرت مردها اقتضا میکند که همسر او در معرض لذت گرایی مردان نامحرم قرار نگیرد و با حیای خود بستر محبت شوهر را فراهم کند؛ از این رو امام صادق(علیه السلام) زنان را به حیا دعوت نمود: "بهترین زنان شما کسی است که چون با شوهرش خلوت کند، پیراهن حیا از تن بکند، اما هرگاه بیرون از خانه رود، لباس و زره حیا بپوشد".[6]
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمود:"بهترین زنان شما زن پاکدامنی است که دامن و شرمگاه خود را از نامحرمان حفظ کند".[7]
معصومان(علیهم السلام) نه تنها زنان را به عفت و حیا فرا می خواندند، بلکه فرزندان و خاندان خود را نیز به حیا و عفت فرا می خواندند. این فراخوانی در صحنه های سیاسی و اجتماعی بیشتر ظهور میکرد. امام حسین(علیه السلام) به خواهرش زینب (سلام الله علیها) و امکلثوم سفارش نمود که: اگر من کشته شدم، گریبان چاک نکنید و صورت نخراشید.[8]
امام سجاد(علیه السلام) مراقب حفظ شئون اهل بیت(علیهم السلام) به ویژه بانوان بود. امام در کوفه از ابن زیاد خواست مرد مسلمان و پاکدامنی را همراه زنان بفرستد.[9]
دعوت معصومان(علیهم السلام) به حیا و عفت عمومی، به ویژه حیای زنان ریشه قرآنی دارد. در قرآن به حیا و حفظ عفت عمومی سفارش شده است[10] و از برخی زنان مانند دختران شعیب به عنوان زنان با حیا یاد شده است.[11]
حفظ عفت و پاکدامنی اختصاص به زمان خاصی ندارد، تا دختران قبل از ازدواج بیشتر مورد توجه قرار دهند و بعد از ازدواج بدان اهمیت ندهند، چنانکه در برخی از جوامع چنین وانمود می شد که دختران باید بیشتر به حیا توجه نمایند.
پی نوشت ها :
[1] وسائل الشیعه، ج 14، ص 29.
[2] همان.
[3]
[4] قصص (28) آیة 30 و 31.
[5] منتخب الغرر، ص 161.
[6] وسائل الشیعه، ج 14، ص 15.
[7] همان.
[8] موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 406.
[9] تاریخ طبری، ج 4، ص 305.
[10] نور (24) آیة 30 و 31.
[11] قصص (38) آیة 25.