دسته بندي مسائل اخلاقي
اخلاق در قرآن جلد دوم، مکارم شيرازي، ناصر ؛
اخلاق نيک و بد در قرآن
پيشگفتار (روش بحث)
در جلد اول اين کتاب (اخلاق در قرآن) اصول کلي، مسائل اخلاقي و طرق مختلف تهذيب نفس، مکتبها، انگيزه ها و نتيجه ها، به طور مشروح مورد بررسي قرار گرفت و رهنمودهاي مهم قرآن مجيد در زمينه اين مسائل در شکل تفسير موضوعي بيان شد.
اکنون نوبت آن رسيده است که با استفاده از آن اصول کلي به سراغ تک تک «فضايل » و «رذايل » اخلاقي برويم و هر يک را در پرتو رهنمودهاي وحي و آيات مورد بررسي قرار دهيم.
عوامل شکل گيري آن فضايل و رذايل، آثار و نشانه ها، نتايج و عواقب خوب و بد هر يک، و بالاخره طرق مبارزه با رذايل اخلاقي و کسب فضايل را مورد بررسي قرار دهيم.
هنگام ورود در اين بحث، در فکر فرو رفتيم که با استفاده از کدام نظم و ترتيب در اين بحث پرتلاطم وارد شويم!
آيا بايد روش فلاسفه يونان را در تقسيم اخلاق به چهار بخش(حکمت، عدالت، شهوت و غضب) قناعت کنيم؟ در حالي که نه هماهنگ با آيات قرآن است که ما در اين بحثها در سايه آن حرکت مي کنيم و نه في حد ذاته خالي از نقيصه يا نقيصه هاست که در جلد اول به آن اشاره شد.
آيا فضايل و رذايل را طبق حروف الفبا ترتيب دهيم و بحثها را به اين صورت پيش ببريم، در حالي که روش الفبايي در اين گونه مسايل غالبا از روش منطقي جدا مي شود و بحثها ناهماهنگ مي گردد.
آيا به سراغ ساير مکتبهاي شرق و غرب در مسايل اخلاقي برويم و نظم بحث را از آنها بگيريم؟! در حالي که هر کدام براي خود مشکل يا مشکلاتي دارند و اضافه بر اين، ممکن نيست هماهنگ با تفسير موضوعي قرآن در زمينه اخلاق گردد.
ناگهان به لطف پروردگار و با يک الهام دروني روش تازه اي به نظر رسيد که برخاسته از خود قرآن و با الهام گرفتن از آن باشد و آن اينکه: مي دانيم قرآن مجيد قسمت مهم مباحث اخلاقي و عملي را در لابلاي شرح تاريخ گذشتگان و اقوام پيشين آورده و به خوبي مجسم ساخته است که هر کدام از اين رذايل و فضايل چه بازتابهاي وسيع و گسترده اي در جوامع انساني دارد و عاقبت کار آنها به کجا مي رسد و انصافا قرآن از اين نظر داد سخن داده که مسايل اخلاقي را در بوته آزمايشهاي عيني و خارجي قرار داده است تا نتيجه گيري از آن براي هر خواننده و شنونده اي بسيار سريع و عميق باشد!
به همين دليل فکر کرديم بهتر است معيار نظم مباحث را با توجه به شرايط ويژه اي که بر بحثهاي ما حاکم است، همان تواريخ قرآن مجيد و معيارهاي حاکم بر آن بدانيم.
به تعبير ديگر: نخست به سراغ داستان آفرينش آدم و حوا و وسوسه هاي شيطان و دور شدن آنها از بهشت مي رويم و رذايلي که سبب پيدايش ماجراي عبرت انگيز طرد شيطان از بساط قرب خداوند و محروم شدن آدم و حوا از بهشت شد را در طليعه بحث قرار مي دهيم.
مي دانيم شيطان به خاطر «استکبار» و «خودخواهي » و «خود برتر بيني » و سپس «لجاجت » و «تعصب » از سجده بر آدم خودداري کرد و از درگاه خدا رانده شد و آدم 7 و حوا به خاطر «حرص » و «آز» تسليم وسوسه هاي بي منطق دشمن خود - شيطان - شدند و در دام او افتادند.
بعد نوبت به داستان «هابيل » و «قابيل » و صفات زشتي که انگيزه قتل هابيل شد مي رسد و به همين ترتيب به سراغ داستان نوح و ماجراهاي ديگر تاريخي، مخصوصا ماجراي قوم بني اسرائيل و موسي 7 مي رويم و در آينه زندگي انبياي الهي فضايل و آثار آن را مي بينيم و در زندگي اقوام منحرف که گرفتار انواع مجازاتهاي الهي شدند آثار رذايل را مشاهده مي کنيم.
اين روش هم جالب و شيرين است و هم با بحثهاي قرآني سازگارتر مي باشد. اضافه بر اين به بحثهاي فضايل و رذايل جنبه عينيت مي بخشد و آنها را در صحنه حس و تجربه قرار مي دهد.