خواستگاران خوبی دارند ولی مادرم می گوید : باید کارشناسی ارشد بگیری و با دکتری ازدواج کنی . چه کار باید بکنم ؟
برداشت ما این است که دختر خانم خودش دوست دارد ازدواج کند و رودربایستی میکند ما گفته بودیم بهتر است آقا از نظر تحصیلات ، یک درجه از دختر بالاتر باشد و الان که خواستگاران از شما بالاتر هستند خیلی خوب است . پدر و مادرها بدانند تحصیلات با ازدواج دختر خانم هیچ منافاتی ندارد و دخترخانم اگر بخواهند بعد از ازدواج هم تحصیلات خود را ادامه می دهند اگر پشتکار و همت داشته باشند و اگر همسرشان هم موافق باشند ، ادامه تحصیل منافاتی با ازدواج ندارد . برای دختران خوب است بعد از ترم دوم خواستگار قبول کنند ولی پسران باید شرایط ازدواج را داشته باشند چون همزمان دارند تحصیل می کنند و باید مخارج خانه را هم در بیاورند . بنابراین باید شرایط را داشته باشند .
دختر هیجده ساله هستم و درسم هم مانده است و فکر میکنم اگر ازدواج کنم نمی توانم درسم را ادامه بدهم . لطفا راهنمایی بفرمایید .
قبلا گفته بودیم که ازدواج خانم ها با تحصیلات شان منافاتی ندارد . دختر من سال 83 وارد دانشگاه شدند و رشته ریاضی محص قبول شدند . سال 84 عقد کردند و سال بعد هم وارد زندگی مشترک شدند وسال بعد هم بچه دار شدند و وقتی درسشان تمام شد دخترشان یکسال و هشت ماهه بودند . این قابل توجه دخترانی است که می گویند نمیشود. الان دخترم هم برای فوق می خواهند اقدام کنند . البته برای پسرها باید حساب شده تر باشد زیرا آنها سربازی هم دارند و باید مخارج خانواده را هم پرداخت کنند و باید شرایط ازدواج را داشته باشند .
آیا در ازدواج کفویت تحصیلی مهم است ؟
پاسخ – سوال مهم این است که اختلاف تحصیلی باشد یا نباشد. اصل در کفویت ،این است که درعقاید و اخلاق همخو باشیم. نوع نگاه من به زندگی و چیزهایی که به من احساس بدبختی یا خوشبختی می دهد و چیزهایی که احساس می کنم اگر باشد من موفق شده ام و اگر نباشد شکست خورده ام ،چیزهایی که من را عصبانی می کند یا خوشحال می کند، اینها عقاید و خلقیات را تشکیل می دهد. و نوع نگاه ما به زندگی است. اصل این است که در زندگی هم عقیده و همسو باشیم. وقتی این اتفاق در زندگی افتاد ،بسیاری از چیزهایی که ما نگران آن هستیم کمرنگ می شود. یعنی سهم کفویت اقتصادی ،سنی و تحصیلی به شدت کم می شود. ممکن است که خانمی فوق لیسانس باشد و آقا فوق دیپلم باشد ولی مشکلی پیش نیاید. زیرا نوع نگاه شان به زندگی یکی است. خانم خودش را برتر از آقا نبیند و آقا احساس حقارت نکند و ملاک برتری تحصیل نباشد. اگر خانم یا آقا بالا بودن سطح تحصیلات را بالا بودن شخصیت خودش بداند و به پایین دستی به دیده حقارت نگاه کند و او را پایین تر از خودش بداند، این تفاوت تحصیلی مشکل ساز می شود. چنین کسی با این نوع نگاه، اگر با فوق لیسانس هم ازدواج کند دچار مشکل می شود. پس این نوع نگاه باید اصلاح بشود.
ازدواج آغاز راهی است که آن راه متفاوت از چیزهایی است که در اجتماع می بینیم. ممکن است آقا یا خانمی ،استاد یا دانشجوی خیلی خوبی باشند ولی همسر خوبی نباشند. زیرا فضای زندگی مشترک با دانشگاه ،محل کار و حوزه متفاوت است. حتی روابط در زندگی با روابط در دانشگاه متفاوت است. این ها دو فضای کاملا مجزا هستند. یک اخلاقی که ممکن است در فضای دانشگاه مثبت تلقی بشود، در خانه منفی تلقی می شود. مثلا یک دانشجو در دانشگاه خیلی جدی است و اهل شوخی نیست. آیای این اخلاق بد است؟ خیر ولی همین اخلاق در خانه بد است. اقتدار در فضای مدیریتی اخلاق خوبی است ولی این اقتدار در فضای خانه خوب نیست و روابط خانوادگی را بهم می زند. پیدا کردن نقاط مشترک دو دانشجو در دانشگاه به معنای آن نیست که چون آنها در فضای دانشگاهی نفس کشیده اند می توانند کفو هم باشند. من این ارتباط معنادار را قبول ندارم و تجربه هم آنرا نشان داده است. هستند کسانی که با تفاوت تحصیلی زیاد، به مشکل برنخورده اند و هستند کسانی که کفویت تحصیلی دارند ولی به مشکل برخورد کرده اند و بعضی ها هم به مشکل برخورد نکرده اند .بنابراین من رابطه ی مستقیمی بین تحصیل و ازدواج نمی بینم.
چرا بعضی از آقایان اجازه نمی دهند که همسرشان ادامه تحصیل بدهند؟
پاسخ – زیاد شدن تقاضای تحصیل از طرف خانم ها و بالا رفتن آمار قبولی آنها در دانشگاه نسبت به پسرها، از نظر جامعه شناختی ،اثرات ناهمگونی در جامعه بجا خواهند گذاشت که در آینده آنرا می بینیم. یعنی مشکلاتی پیش خواهد آمد که از همین الان باید به آن فکر کنیم. راه کار چیست؟ در بیست سال آینده ما به مشکلات ناهمنگونی تحصیلی برمی خوریم که می تواند در روابط اجتماعی ما تاثیر بسیاری بگذارد. و خلأهایی را ایجاد بکند که براحتی قابل پرکردن نباشد. الان آمار ورود خانم ها به دانشگاه بیش از آقایان است .اگر ما ملاک را بر همگونی تحصیلات آقا و خانم قرار بدهیم، بعد از مدتی تعداد بسیاری از خانم ها باید قید ازدواج را بزنند. پس کفویت تحصیلی خیلی ضروری نیست. الان خیلی از خانم ها هستند که تحصیلات دانشگاهی بالایی دارند و موردی برای ازدواج پیدا نمی کنند که مثل آنها تحصیل کرده باشد. آقایانی که تحصیلات دانشگاهی ندارند عملا اجازه نمی دهند(البته صراحتا مخالفت نمی کنند)که خانم ها تحصیلات شان را ادامه بدهند. مواردی هم وجود دارد که آقا تحصیلات دانشگاهی ندارد ولی اجازه می دهد که خانمش ادامه تحصیل بدهد. پس قانونی وجود ندارد که بگوییم آقایی که دانشگاه نرفته است اجازه نمی دهد که همسرش ادامه تحصیل بدهد.
ما باید در شیوه ی ادامه تحصیل انعطاف داشته باشیم. مخالفت بعضی ها با ادامه ی تحصیل خانم ها بخاطر شیوه ی ادامه تحصیل است که برنامه زندگی را بهم بریزد. بعضی از خانمها اصرار دارند که یک نوع ادامه تحصیل خاصی داشته باشد. مثلا اصرار دارند که در شهری غیر از شهر زندگی شان ادامه ی تحصیل بدهند. این باعث اختلاف در زندگی می شود. پس خانم هایی که ادامه تحصیل برایشان اصل است سعی کنند در شیوه ادامه تحصیل انعطاف به خرج بدهند.