مؤلف:
محمد بن قاسم استرآبادى (م 260 ق).
زندگينامه و اظهار نظرها:
مرحوم شيخ صدوق اين تفسير را از محمد بن قاسم جرجانى معروف به مفسر استرآبادى و او از ابو يعقوب يوسف بن محمد بن زياد و ابوالحسن على بن محمد بن سيار و آنان از امام حسن عسكرى- عليه السلام - روايت كرده اند.
استرآبادى، كه شيخ صدوق از او روايت كرده، شخصيت جنجال برانگيزى است; برخى زبان به مدح او گشوده و به او اعتماد ورزيده اند و گروهى هم او را تكذيب كرده و جاعل دانسته اند و در نتيجه، تفسير او را تفسير جعلى و بى اساس دانسته اند.
آيت الله خوئى مى نويسد: «محمد بن قاسم استرآبادى از مشايخ صدوق بوده است و صدوق خود اين مطلب را در كتاب مشيخه باب تلبيه ذكر كرده و در كتاب فقيه جزء 2، ح 967 نيز ياد كرده است و نيز در عيون، جزء 1، باب 19 از او نام برده و براى او رضاى الهى را خواسته است».[1] شيخ صدوق در كتابهاى گوناگون روايى خود از وى به عناوين مختلف از جمله مفسر، خطيب و...، كه هر يك بر بزرگداشت او دلالت مى كنند، ياد كرده و در بسيارى موارد تعبير «رضى الله عنه» و «رحمه الله» را در مورد وى به كار برده است.
ابن غضائرى، از دانشمندان نيمه نخست قرن پنجم، در اين باره مى نويسد: «محمد بن قاسم استرآبادى، كه ابو جعفر ابن بابويه از او روايت كرده است، ضعيف و دروغگو است. ابن بابويه تفسيرى را از او روايت كرده است كه او از دو شخص مجهول روايت كرده است:
يكى از آن دو به نام يوسف بن محمد بن زياد و ديگرى به نام محمد بن يسار شناخته مى شوند. آن دو مرد تفسير را از پدرانشان، از ابوالحسن ثالث روايت كرده اند و تفسير از سهل ديباجى، از پدرش با آن مضامين ناپسندى كه دارد جعل شده است».[2]
معرفى اجمالى كتاب:
اين كتاب، تفسيرى است روايى كه بنابر نقل محمد بن قاسم استرآبادى، ابو يعقوب يوسف بن محمد بن زياد و ابوالحسن على بن محمد بن يسار، از شاگردان حضرت امام حسن عسكرى- عليه السلام -، به دستور آن حضرت املا كرده اند و استرآبادى نيز آن را نقل كرده است. در مقدمه اين كتاب آمده است كه حضرت امام حسن عسكرى- عليه السلام - اين تفسير را در مدت هفت سال بر نويسندگان آن املا فرموده است. اين تفسير به صورت نقل گردآورى شده و تفسيرِ تمام قرآن نيست و مشتمل بر تفسير استعاذه، بسم الله، سوره فاتحة الكتاب و سوره بقره، آن هم به طور ناتمام و ناقص است. البته محدث نورى در مستدرك الوسائل اصل كتاب را بيشتر از كتاب فعلى مى داند.
درباره اين تفسير بحثهاى فراوانى است. مرحوم شيخ صدوق در كتابهاى من لا يحضره الفقيه، توحيد و عيون اخبار الرضاء، ابن شهر آشوب در مناقب، شهيد ثانى در منية المريد و حرعاملى در وسائل الشيعه و حاجى نورى در مستدرك نسبت اين كتاب را به امام يازدهم تأييد كرده اند. به همين دليل بسيارى از محدثان به اين كتاب اعتماد كرده اند. اين تفسير از تفاسير مأثور شمرده مى شود كه از نظر روش، جنبه توضيح معنا، تأويل و تطبيق به مانند اكثر تفاسير روايى شيعه دارد.
وضعيت نشر:
اين كتاب در يک جلد به زبان عربي به همت مؤسسه امام مهدى، به تحقيق سيد محمدباقر ابطحى اصفهانى، در سال 1409 ق چاپ شده است.
[1]. معجم الرجال الحديث، ج 17، ص 155.
[2]. مجله پژوهشهاى قرآنى، سال 1375، شماره 8، ص 315، نقد الرجال، تفرشى، ص 328.
محمدرضا ضميري- کتابشناسي تفصيلي مذاهب اسلامي، ص 492- 494